جرات داری گلوله را به قلب من بزن ولی به مردم کاری نداشته باشید
تاریخ 15/8/1357 شب هفت مرحوم کربلایی علی حیدری فرزند حسین بود . کله علی انسان مومن و از قاریان قرآن بود که مورخ 8/8/1357 فوت و در صحن امام زاده سلیمان شهر نراق به خاک سپرده شد .
سنگ قبر مرحوم کربلایی علی حیدری
مردم انقلابی نراق از هر فرصتی که به دست می آمد و اجتماعی صورت می گرفت نهایت استفاده را بر علیه دیکتاتوری و استبداد محمد رضا پهلوی می بردند . آن روز یک استثنا بود .
علی اصغر حیدری
پس از پایان مراسم هفتم مرحوم حیدری تصمیم گرفتند برای فاتحه اهل قبور با همان شرایط تظاهرات از مقابل پاسگاه ژاندارمری در محله نراق نو عبور کرده و شعارهای خودشان را تکرار کنند تا به قبرستان پایین(وادی السلام) در خروجی شهر برسند .
شعارهای مردم اکثرا به نفع رهبر کبیر انقلاب حضرت آیت الله سید روح الله خمینی(ره) و علیه حکومت ستم شاهی بود . مردم مقابل چهار طاقی که الان به پارک تبدیل شده رسیدند و چند متری به پاسگاه مانده بود که آقای اسماعیل میهن دوست فرمانده پاسگاه با هیکل چهار شانه و با جذبه خاص خود مخالفت عبور مردم با شعاردهی را اعلام کرد .
ماشین ریو پارک بود و تعدادی سرباز و سه ژاندارم به صورت مسلح رودروی مردم موضع گرفتند . چند نفر از روحانیون بومی و حجت الاسلام عبدالحسن محمودی بهبهانی فرزند هلیباز اهل زیدون بهبهان به عنوان روحانی و امام جماعت نراق جلوی صفوف مردم پیشتاز بودند . روحانیون و مردم عقب نشینی نکرده وشعارهای خود را بیشتر و بلندتر گفتند .
استوار محرم رضایی که اهل ساوه و ترک زبان بود به زانو نشست و گلنگدن تفنگ ژ3 خودش را کشید و مسلح کرد .زنان و مردان و خصوصا جوانان پافشاری کردند که باید از مقابل پاسگاه عبور کنیم . زاویه لوله اسلحه رضایی نه به آسمان و نه به سوی مردم بود .
به یکباره شلیک های ایشان فضای آرام را در هم نوردید و عموما باعث وحشت و اضطراب شد .من سیزده ساله بودم و پریدم توی جدول آب و دراز کشیدم . تعدادی دیگر از جوانان نیز به همین سبک عمل کردند . تعدادی هم به سمت مزرعه روکیه فرار کردند . عده ای از زنان و مردان از جمله یکی دو روحانی هم ترسیدند . ولی عموم مردم قهرمانانه ایستادند و سربازان و ژاندارم ها را خیره خود کردند .
علی اصغر حیدری در کنار مزار کله علی
حجت الاسلام محمد فروغی شجاعانه به مسیر ادامه داد . حجت الاسلام علی رمضانی فرزند تقی از زمره انقلابیونی بود که با شجاعت مثال زدنی رفت جلوی رئیس پاسگاه و سینه خود را باز کرد و گفت جرات داری گلوله را به قلب من بزن ولی به مردم کاری نداشته باشید .
میهن دوست وقتی شور و عشق مردم را دید عقب نشینی کرد و گفت سعی کنید در هنگام عبور از مقابل پاسگاه شعار ندهید . مردم خودشان را جمع و جور و اجتماع را مجددا ساماندهی کردند و با هیجان بیشتر شعار دادند :
از جان خود گذشتیم، با خون خود نوشتیم، یا مرگ یا خمینی
به قبرستان رسیدیم و فاتحه اهل قبور خواندیم و تا سه ماه دیگر که پیروزی 22 بهمن 1357 رسید راه عشق بازی به وطن و رهبر هموار و عبور از مقابل پاسگاه ژاندارمری به سهولت انجام می گرفت .
علی اصغر حیدری فرزند حسین اهل شهر نراق5/2/1392