تصرف زندان قصر روز 22 بهمن1357 و حضور نراقی ها در این فتح
زندان قصر آذر 1308 به دست رضا شاه افتتاح شد . سال 1383 تعطیل و آبان 1391 توسط شهرداری به باغ موزه تبدیل گشت .
آقای هژبر یزدانی فرزند رضا قلی(1313 سنگسر سمنان – 1376 کاستاریکا) سرمایه دار مشهور و بهایی که با دربار پهلوی ارتباط نزدیکی داشت به دلیل زمین خواری و به خاطر فروکش نمودن اعتراضات انقلابیون تحت رهبری آیت الله سید روح الله خمینی دستگیر و به زندان قصر روانه شد .
سرهنگ محرری که کرد و اهل تسنن است معاون اداره کل زندان ها و رئیس ندامتگاه مرکزی(زندان قصر) بود . روز 21 بهمن 1357 محرری متهم هژبر یزدانی را از زندان فراری و با امکانات خود هر دو با هم به سنگسر(مهدی شهر) رفته و بعد از کشور گریخته و به کاستاریکا در آمریکای مرکزی پناهنده شدند .
ساعت 10 صبح 22 بهمن 1357 مردم که عده ای مسلح داخل آنان بود برای تصرف زندان قصر فعالیت را آغاز کردند . ساعت 13 بعد از ظهر به دست مردم تسخیر شد و چند نفر کشته و زخمی داد . درهای زندان بر روی زندانیان باز شد .
عصر 22 بهمن 1357 در آخرین ساعات پیروزی انقلاب مردم با مامورین محافظ زندان قصر درگیر و نهایتا موفق به آزادی زندانیان شدند . قسمتی از دیوار زندان نیز توسط زندانیان هنگام فرار تخریب شد . در بین زندانیان دو آمریکایی به اسامی لیگود و شیاپرون بودند . این دو مهندس "موسسه الکترونیک داتا سیستمز" به اتهام اختلاس زندانی شده بودند .
سید غلامرضا موسوی سید صدر موسوی
نویسنده کن فالت ماجرای فرار آنها را نوشته و فیلم فرار عقابها بر اساس آن ساخته شد . یک آمریکایی دیگر به نام ماری الن شنایدر کارمند شرکت بل هلیکوپتر سازی در ایران جزء آزاد شدگان بود .
حضور
شهروندان نراق در خصوص تصرف زندان قصر
برادران سید صدر و سید غلامرضا موسوی فرزندان سید حسین از اهالی شهر نراق برای وبلاگ سلحشوران شهر نراق بیان داشتند :
سید غلامرضا و سید صدر
هر از گاهی از شهر نراق به تهران می رفتیم . تصمیم گرفتیم برای ملحق شدن به سیل خروشان امت که به رهبری عالم برجسته آیت الله سید روح الله خمینی(ره) بر علیه رژیم شاه فعالیت می کردند به تهران برویم .
سید صدر موسوی سید غلامرضا موسوی
به نظرمان سید باقر موسوی فرزند سید حسن و داود اشرفی فرزند منصور نیز همراه ما بودند .صداهای تیراندازی و دود و آتش تهران را فرا گرفته بود .
تمام خیابان های تهران مملو از جمعیت طرفدار آیت الله خمینی بود . به سمت زندان قصر که نزدیک می شدیم شعار زندانی سیاسی آزاد باید گردد بین مردم بلند شد .
انبوه جمعیت به سمت زندان حمله کردند . مامورین مقاومت نموده و تیراندازی می کردند . پیرامون را با گاز اشگ آور یکی کردند . در خیابان و کوچه های اطراف تظاهر کنندگان را تعقیب می کردند . درب اکثر منازل باز بود که ما مجبور شدیم خودمان را وارد یک خانه کنیم .
مرحوم سید حسین موسوی
نهایتا زندان فتح شد هر فردی کاری می کرد . تعدادی از مردم وسایل اداری و نظامی را بر می داشتند . سید غلامرضا می گوید: یک کارتن بیسیم انتظامی را برداشتم و بین افرادی که لباس نظامی بر تن داشتند و طرفدار انقلاب بودند توزیع کردم .
تصور این پیروزی های عظیم برای کسی شناخته شده نبود ولی اتحاد و یکپارچگی مردم بر علیه حکومت ظلم و دیکتاتوری محمد رضا پهلوی موفقیت به دست آورد و بر اساس آیه های قرآن نصرت خداوند محقق گردید .
سید صدر و سید غلامرضا موسوی فرزندان سید حسین اهل شهر نراق 16/11/1392