رزمنده نراقی شکارچی تانک های عراقی
اوایل زمستان 1364 برای چهارمین بار به جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام شدم . دو ماهی در پادگان الغدیر اصفهان دوره آموزش شکار تانک را فرا گرفتم .
سید تقی باشی(سعیدی نیا) در سالهای دفاع مقدس
بهمن ماه 1364 طی عملیات سرنوشت ساز والفجر 8 و فتح شهر بندری فاو عراق با رمز یا زهرا(س) شبانه به قلب دشمن بعثی یورش بردیم .
مسئولیت من آر . پی . چی زن و شکار تانک های دشمن بود .
منطقه فاو نمک زار و انکار رزمنده ها در آب نمک راه می رفتند و لباس هایمان به رنگ
سفید شده بود . شب عملیات تا ساعت 3 بامداد در حال خاموش کردن تیربارهای عراقی ها
بودیم .
سمت چپ کارخانه نمک من باموشک آر پی جی و حسین کرباسی یکی از رزمندگان دلاور شهر نراق با خمپاره 60 میلی متری خط را پوشش می دادیم . شجاعت و شهامت حسین و پایمردی اش در صحنه کارزار مثال زدنی بود .
به سمت دشمن متجاوز پیشروی را ادامه دادیم و آنقدر موشک شلیک کردم تا اینکه لوله قبضه ام ترکید و مجبور شدم برای نبرد از اسلحه کلاشینکف استفاده کنم . کمی از سلحشوران جلو افتادم و بر این اساس کنار خاکریز به استراحت پرداختم .
از فرط خستگی خوابم برد تا اینکه ساعتی بعد متوجه شدم زیر سرم را یکی تکان می دهد . بیدار شدم و مشاهده کردم چند عراقی اطرافم کشته شده اند و بر حسب اتفاق موقع استراحت سرم را روی پای مجروح عراقی گذاشته بودم که آن موقع بی هوش افتاده بود .
تا خواستم بلند شوم ترسید و گفت ماء ماء و آب درخواست نمود
. پایم را محکم گرفت و باز التماس آب کرد که به او آب دادم .
در همان لحظه دیدم صدای یکی از رزمندگان به نام احمد صالحی
می آید که اسیر عراقی ها شد . آنجا بود که منوجه شدم بین عراقی ها گرفتار شده ام و
چیزی نمانده تا اسیر شوم .
با شتاب رفتم پشت خاکریز و مخفی شدم و نیروهای
دشمن احمد را اسیر و با خود بردند . بعد هم نیروهای ایرانی سر رسیدند و من به آنان
ملحق شدم . اجازه می
خواهم قطعه ای از دلنوشته هایم را تقدیم شهیدان شهر نراق کنم :
مادر از بهر من شیون مکن من یک شهیدم
بلبلی آزاده بودم که از زندان این دنیا پریدم
سالها مشتاق دیدار وصال یار بودم
گر که جان دادم ولی اینک به معبودم رسیدم
گرمی جسمم در خاک و روحم در جنان است
ناظرم من شاهدم اما ز چشمان ناپدیدم
نقشه هایی را که دشمن می کشید از بهر اسلام
من همی با خون سرخ خود خط بطلان کشیدم
من به فرمان خمینی رهبرم پا در این سنگر نهادم
من چه خوش بختم که نزد رهبر خود رو سپیدم
سید تقی باشی(سعیدی نیا) فرزند سید رضا اهل شهر نراق03/10/1392