زمانی ایران روی دوش اسدالله محمدی ها بود
مردی که روزی شانه های ستبرش ایران را به دوش می کشید اکنون بعد از دفاع مقدس نیاز به کمک تیم پزشکی دارد . سرفه هایی که انگار شکم را پاره پاره می کند و جگر را بیرون می ریزد .
جانباز شیمیایی حاج اسدالله محمدی
تحمل این رنج ها برای این است که چند صباح قبل خاک میهن اسلامی را به دشمن ندهد .اسدالله ها علاقه دارند وقتی معلم جغرافیا برای دختران و پسران دانش آموز نقشه ایران را ترسیم و توضیح می دهد با قدرت و حشمت بگوید از سال 1359 الی 1367 رژیم بعث عراق با کمک کشورهای قدرتمند جهان تصمیم داشتند ایران را تصاحب و اجازه ندهند نام امام خمینی(ره) و سربازانش درخشش داشته باشد ؛ لیکن دلاور مردانی ایستادگی کردند تا خصم دون از تجاوز پشیمان شود .
اسدالله محمدی ها علاقه دارند معلم تاریخ به دانش آموزان بگوید بر خلاف تاریخ کهن ایران جوانانی بودند که برای حفظ دین و مملکت به دشمن متجاوز تاختند و شیمیایی شدند . خس خس گلویشان و سرفه های ممتد آنان شب روز خود و خانواده را گرفته و تحمل درد می کنند تا ایران سربلند باقی بماند .
رزمنده دفاع مقدس و جانباز 70 % جنگ تحمیلی حاج اسدالله
محمدی سه شنبه 25 شهریور 1393 برای سومین بار از فرودگاه امام
خمینی به آلمان اعزام گردید تا مداوایش ادامه یابد .
ایشان اهل روستای مهدی آباد از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی است که طی عملیات کربلای 5 در جبهه شلمچه خرمشهر استان خوزستان به شدت مجروح شیمیایی شد و تا کنون این عارضه همراه وی به یادگار باقی مانده است .
برادرش حاج غلامرضا محمدی از شهدای نامی نبرد حق علیه باطل می باشد .به نظر می رسد در استان مرکزی کسی آسیب پذیر تر از ایشان در بعد مجروحیت شیمیایی وجود نداشته باشد .
دوست داشتیم سوم مهر 1393 در ششمین مراسم خاطره گویی رزمندگان شهر نراق به مناسبت هفته دفاع مقدس از خاطرات تلخ و شیرین روزهای فتوت مردی اش سخن بگوید که مشکلات نای و تنفسی این فرصت را از ما گرفت .
حاج اسدالله محمدی ضمن خداحافظی اعلام نمود سلام من را به همه افرادی که می شناسند برسان و دعا کنند .