سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

در نم خانه های نراق چگونه نخود به نخودچی تبدیل می شد

پنجشنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۳، ۰۹:۲۸ ب.ظ

65 سال قبل در سنه 1330 شمسی 7 ساله بودم که مادرم مرحومه نصرت مداحی مرا به آقامیر موسوی فرزند سید صادق معرفی نمود تا در بازار شمس السلطنه داخل مغازه ایشان کارگری کنم .

img_3229.jpg

 این مغازه کوچک در چارسوی بازار و مقابل درب ورودی مغازه حلواپزی آقای ماشاءالله عضایی واقع بود . بازار نراق شور و اشتیاقی داشت و همه مغازه ها باز و به کسب و کار حلال مشغول و صاحبان آن به همدیگر احترام ویژه ای قایل بودند .

img_3236.jpg

داخل مغازه دیگ مسی بزرگی بود که به آن تیون می گفتند و بعدها به پاتیل مشهور گشت . داخل تیون چندین کیلوگرم ماسه بادی بود که مخصوص بودادن نخود و ذرت و ... بود . زیر تیون با هیزم و هیمه داغ می شد و گرمای نسبتا زیادی تولید می کرد .

img_3665.jpg

نمایی از نم خانه های قدیمی شهر نراق

 90 % زنان نراق ذرت و علی الخصوص نخود های خانگی و محلی خودشان را به مرد متدین آقامیر موسوی می دادند تا برایشان بو دهد . آقامیر یک طناب به من می بست و من را داخل نم خانه می فرستاد .

mi8i9khm.jpg

        مرحوم ماشاالله عضایی

نم خانه از کف مغازه چاله ای به عمق یک تا یک متر و نیم بود و پایین آن به طرفین نیز حفره یا دهلیزی داشت که کیسه های رنگ با رنگ در مدل های مختلف نخودهای مردم چیده می شد . فضای نم خانه تاریک و ترسناک بود فلذا آقامیر یک چراغ موشی (پی سوز یا بادی) دستم می داد تا در جاهای خالی کیسه های نخود را جایگزین نمایم .

img_3258.jpg

سه یا چهار روز کیسه های مردم در رطوبت نم خانه می ماند تا به اصطلاح به خود نم بگیرد . بعد نخودها را به بالا انتقال می دادیم و داخل پاتیل با حرارت بو داده می شد . سپس با وسیله غربیل کوچک نخودچی از ماسه های بادی جدا می گردید .

url.jpg

مرحوم بشیر شفیعی

چند روز بعد مشتری ها می آمدند و به آقامیر می گفتند آقا سید نخودهای من آماده شد ؟سید کیسه را روی ترازو وزن کرده و مثلا به نرگس خانم نصیری می گفت زن آقا ماشاءالله نخودهای شما نیم مَن و یک چارک است و 30 شاهی بده .و یا به خانم فاطمه سلطان کریمی(سیاره) می گفت وزن کیسه شما یک مَن و صد دِرَم است و یک قرون (10 تا ده شاهی) بده ..

img_3294.jpg

     مرحوم شیخ محمد جعفری

 از نمونه های این شغل شریف که یک نوع خدمت صادقانه به مردم بود در مغازه های دیگر بازار از جمله مغازه آقایان شیخ شکرالله(شکری) جعفری و برادرش شیخ غلام فرزندان احمد ، بشیر شفیعی فرزند علی ، مرحوم محمد جعفری فرزند صادق و... نیز وجود داشتاز خشکبارهای نیم قرن قبل در نراق نخودچی ؛ ذرت ؛ تخمه هندوانه ؛ تنده ؛ و کشمش تنقلات غاطبه مردم غنی این دیار را تشکیل می داد  .  نوروز باستانی در اکثر منازل این اقلام به اضافه جوزغند یافت می شد که در کمال صفا و صمیمیت مورد استفاده قرار می گرفت .

1 (15).jpg

مرحوم سید محمد موسوی فرزند آقامیر

قبل از غروب یکی از روزها که آقامیر موسوی قصد رفتن به مسجد جهت اقامه فریضه نماز جماعت مغرب و عشا را داشت در دَخلَش متوجه شد ده شاهی اضافی است و رو کرد به من و گفت بچه جان حسین ؛ این ده شاهی را لای دَرز آجر مغازه گذاشتم هر وقت صنعت خانم ترابی زن نعمت اوستا از این جا رد شد بهش برگردان تا مدیونش نباشم .

 

img_3265.jpg

 

حاج حسین قنایی فرزند میرزا اهل شهر نراق 16/09/1393

 

 
۹۳/۰۶/۲۷
سلحشوران شهر نراق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

هدایت به بالای

folder98 facebook