هیهات که ضجه و ناله و یا شکوه و شکایتی از بابت اسارت داشته باشیم
از جمله دردناکترین برهه های زندگانی اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) دوران اسارت آن بزرگواران در شهر شام بود . آنان در دوران اسارت خود در شام سختی ها و مصایب فراوانی متحمل شدند که رنج آن کمتر از رنج میدان نبرد کربلا نبود. هم چنان که آمده است پس از ماجرای کربلا، شخصی از حضرت سجاد (علیه السلام) پرسید که دشوارترین مصیبت شما در کجا رخ داد؟ حضرت سه بار فرمود : الشام! الشام الشام! .
اسیران هشت سال دفاع مقدس ایران در اردوگاه ها یا بهتر بگوییم زندان های عراق آسیب های روحی و روانی زیادی به عده ای از اسیران و خانواده هایشان وارد ساخت . اینک یکی از نامه های اسارت اسیران شهر نراق در عراق را که در آن حماسه مقاومت به چشم می خورد نظاره گر باشیم :
نامه قاسم ابوالحسنی فرزند عزت الله از شهر
نراق
به اسیران عباس باقری و قدرت الله ایزدی در اردوگاه موصل
عراق
تاریخ نامه 4/3/1363
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت برادر عزیزم عباس باقری و قدرت الله ایزدی سلام .
برادرم احمد قریب 4 ماه است یعنی از تاریخ 5/2/1363 آمده در اردوگاه شما ( از
اردوگاه عنبر به اردوگاه موصل) . نامه برایم بده و از وضع خود و محل و اینکه چه
کسی پیشنماز مسجد است و نماینده کیست بنویس .
امیدوارم که سلام گرم و صمیمانه مرا که از اعماق قلبم
سرچشمه می گیرد از راه بسیار دور بپذیری . ای عزیزان اسلام ؛ درود
خدا و اولیاءالله بر شما باد . عباس جان دوستان (شهدا) همه رفتند و ما تنها مانده
ایم . خوشا به حال شماها که سعادت خوب زیستن و خوب مُردن را داشتید .
آزاده جانباز عباس باقری
اما به خدا چند باری خواستم نامه برایت بنویسم اما خجالت می کشم ؛ چطور و چگونه قلم روی کاغذ بگذارم و چی بنویسم ؛ از کجا برای چه کسی بنویسم ؟ دوستان همه این را بدانید که لحظه ای از یاد شما غافل نیستم و نمی توانم باشم .
فاسم در زمان آزادی برادرش احمد
عباس جان نامه پُر مهر و محبت شما به دست غلام محمد(ابوالحسنی) رسید و بسیار خوشحال شد و من از قول آن برادران که روبروی شهرداری(بسیج شهر نراق) هستند یکی یکی سلام می رسانم .
آزاده جانباز قدرت الله ایزدی
تمام خانواده های شهداء خدمت شما سلام می رسانند . خانواده هایتان خدمت شما سلام می رسانند . مادرم و محمد(ابوالحسنی) خدمت شما سلام می رسانند . همگی الحمدالله سالم هستند و مادرت خدمت شما سلام می رساند .
مرحوم قاسم ابوالحسنی
عباس جان هر موقع که من زیر شهرداری(گلزار شهدای شهر نراق)
می روم شما را دعا می کنم و لحظه ای از حال شما غافل نخواهم بود.
قربان شما فدائیان اسلام ؛ قاسم ابوالحسنی
=-=-=-=-=-=
پاسخ نامه اسیران عباس باقری و قدرت الله ایزدی
به قاسم ابوالحسنی
از اردوگاه موصل عراق به شهر نراق
تاریخ 25/6/1363
بسمه تعالی
خدمت برادر گرامیم یار باوفایم سلام . نامه از قول من و
ایزدی خدمت شما و همه سلام می رسانیم . پس
از عرض تقدیم سلام ؛ اگر از احوالات اینجانب خواسته باشید شکر خدا سلامتم و راضی
ام به رضای او و شاکر الطاف و عنایات خاصش هستیم .
امید است شما عزیزان در سایه نظام حق(جمهوری اسلامی ایران) سلامت و موفق بوده و غم تان درد و غم محرومان باشد و قلبتان به یاد خدای این عزیزان بتپد . عزیزم و برادرم ما در اینجا (اردوگاه موصل عراق) حرفی برای گفتن نداریم ولی از آنجایی که نیایش و دعا و راز و نیاز تنها آرامش بخش قلب هاست ؛ دوست داشتم از نیایش ها و ناله ها از ضجه ها و دعاهای آن دیار عشق(گلزار شهیدان شهر نراق) بشنوم . آن سرزمین لاله و گل ؛ آن هم از زبانی چون زبان شما . جدا لحظات دعا شیرین است .
برادر جان ما در اسارت و در محیط محدود بدون هیچ رابطه با خارج هستیم بجز تکه نامه ؛ ولی همیشه به خداوند متکی و شما عزیزان که جان خود را در گرو گذاشته اید . و حاشا و هیهات که ضجه و ناله ای و یا شکوه و شکایتی از بابت اسارت داشته باشیم . مطمئن باش تنها ناراحتی فراق یار است . دوری معشوق است و بیگانگی با او آن هم انشاءالله به لطف خود او برطرف گشته و ارتباط با او محکم می گردد .
منتظرم بنویسی از لحظه های عرفانی عارفان ؛ از نیایشات آخر
و از راز و نیازهای رفته گان با دوست ؛ بنویس از هر کجا که دوست داشتی و در پایان
سلام گرم مرا خدمت غلام محمد(ابوالحسنی) و تمام اعضای خانواده گرامیت برسان . سلام
خدمت طهماسبی(علی محمد) ؛ مرتضی و حسین محمودی ؛ مرتضی رضایی ؛ حسین نباتی ؛ قاسم
جعفری ؛ حسینی نژاد(سید حسن) ؛ فروغی(عزیزالله) ؛ و کلیه دوستان و یاران برسان و
از وضع ایشان کاملا مرا با خبر ساز .حقا که شیرینی سن و تعلم تو روان و پند دهنده
است . سعی کن برایم در نامه های موعظه و شیرینی ........... سرود جدید و مطالب
جالب برایم بنویسی . از قول من به غلام(ابوالحسنی) بگو انشاءالله کانون گرم
خانواده تان ................... پُر
مهر همسرتان ................. پرورش عزیزان برای اسلام باشد . امیدوارم که ما را فراموش از دعای خودتان
نکنید . بگو ببینم نامه هایم برای افراد نامبرده فوق می رسد یا نه ؟ دیگر اینکه
برایم نامه بنویسید . والسلام
عباس باقری . شماره کارت اسارت 3096
مرحوم قاسم ابوالحسنی
توضیحات سلحشوران شهر نراق
1- نویسنده و دریافت کننده نامه قاسم ابوالحسنی فرزند عزت الله متولد 1346 تاریخ 28/6/1390 به علت ایست قلبی در سن 44 سالگی به رحمت الهی پیوست . قاسم از اعضای بسیج و همچنین برادر آزاده جانباز حاج احمد ابوالحسنی بود .
2- از هشت اسیر شهر نراق در مقطع دفاع مقدس سه نفرشان به اسامی قدرت الله ایزدی ، عباس باقری و احمد ابوالحسنی تاریخ 2/1/1361 طی عملیات فتح المبین در منطقه شوش استان خوزستان مجروح و بعد به اسارت نیروهای ارتش متجاوز عراق گرفتار شدند و پس از هشت سال و نیم مقاومت دلیرانه تاریخ 29/5/1369 به ایران و شهر نراق و آغوش خانواده بازگشتند .