هر لحظه آماده جانفشانی برای دین و خاک وطن هستم
روزمرگی های زندگی و خوش و بش کردن های داخل میدان یا خیابان و شوخی هایمان باعث می شود قدر و ارزش فعالیت های افراد را ندانیم .وقتی وضعیت فیزیکی بعضی افراد را مشاهده می کنیم او را سالم قلمداد کرده و غافلیم از اینکه این فرد شبانگاهان تا صبح رنج و ملالت های زمان جنگ را تحمل می کند .
علیرضا اسماعیلی نراقی
آقای علیرضا اسماعیلی نراقی فرزند باباخان با تنی دردمند و 35 % جانبازی دارای چندین بیماری ناشی از دفاع مقدس می باشد .
ایشان در مصاحبه با سلحشوران شهر نراق اظهار داشت :
سال 1338 در شهر نراق متولد و فوق دیپلم دارم . کمتر از سه ماه از جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران نگذشته بود که تاریخ 18/9/1359 برای مدت دو سال به خدمت سربازی رفتم .
در لشکر 77 خراسان تیپ 4 سراب گردان 149 گروهان سوم سازماندهی گردیدم .عملیات ثامن الائمه یکی از عملیاتهای مهم در طی جنگ با رمز نصر من الله و فتح قریب در محور آبادان - شرق کارون تاریخ ۵ مهر ۱۳۶۰ انجام شد و منجر به شکسته شدن حصر آبادان و بازپس گیری قسمتی از خاک ایران شد .
سردار شهید سید حسین هاشمی در کنار علیرضا اسماعیلی
سه روز پس از عملیات ثامن الائمه تاریخ 8 مهر 1360 به خطوط مقدم جبهه اعزام و در جبهه محمدیه دارخوین در نزدیک پُل مارد آبادان استقرار و به پدافند عملیات پرداختیم .
در همین جبهه بیش از 25 نفر از بسیجیان و پاسداران شهر نراق تحت فرماندهی پاسدار غلام محمد ابوالحسنی مستقر بودند که اغلب جهت دیدار یکدیگر به مواضع و سنگرهای هم می رفتیم .
سه ماه بعد تاریخ 8 دی 1360 در این خط پدافندی گلوله خمپاره
60 میلی متری در اطرافم فرود آمد و ضمن اینکه موج انفجار گرفتم از ترکش آن به سینه
و شکمم بی نصیب نماندم .
علیرضا اسماعیلی در سالهای دفاع مقدس
به بیمارستان طالقانی آبادان منتقل و دوستان بسیجی ام اهل نراق مطلع و بر بالینم آمدند و اظهار ناراحتی می کردند . یک ترکش مماس از روی قلبم عبور کرد و ترکشی هم به روده هایم آسیب جدی زد .
از آنجا به بیمارستانی در امیدیه اهواز متعلق به ارتش جمهوری اسلامی اعزام شدم و تحت مداوای اولیه قرار گرفتم و پس از آن به بیمارستان های فقیهی ؛ سلمان فارسی و نمازی شیراز در استان فارس انتقال یافتم .
کمی که حالم رو به بهبودی رفت به بیمارستان مصطفی خمینی تهران فرستاده شدم و مجموعا سه ماه تحت درمان قرار داشتم تا اینکه بهبودی نسبی حاصل شد . با اینکه امکان معافیت وجود داشت و حتی استفاده از مرخصی استعلاجی میسر بود و می توانستم در مناطق آرام ادامه سربازی ام را سپری کنم حس وظیفه شناسی و عشق به سید روح الله(ره) و خدمت به میهن اسلامی مجددا به منطقه بازگشته و در جبهه چزابه مستقر شدم .
تنگه چَزّابه نام منطقهای در ۱۷ کیلومتری شهرستان بستان در استان خوزستان است و تا مورخ 18/9/1361 در این مکان و مناطق دیگر انجام وظیفه نمودم .
از مجموع دو سال سربازی ام قریب 15 ماه آن را با احتساب مجروحیتم در مناطق عملیاتی توسط نزاجا مورد تایید قرار گرفت .تیر ماه سال 1364 با خانم عصمت ایزدی فرزند یوسف ازدواج و دارای دو فرزند نیکو و ارزشمند به اسامی جواد و زهرا می باشیم .
پدرم مرحوم باباخان اسماعیلی فرزند یوسف و مادرم خانم صنعت صادقی فرزند رحمت الله ستم های بیشماری در زمان مجروحیت من متحمل شدند و چون عشق ائمه معصومین در سینه داشتند خدا را شکر می کردند . در ادامه دفاع مقدس دست بردار از ارزش هایم نبودم و به فرمان فرماندهی کل قوا آیت الله سید روح الله خمینی(ره) با داشتن همسر و فرزند سه نوبت هم در لباس بسیج به جبهه ها اعزام شدم که در فرصت مناسب بیان می کنم .
مرحوم جانباز حاج محمود رزاقی - علیرضا اسماعیلی نراقی
جنگ پایان یافت ولی اذیت مجروحیت در بدنم وجود داشت تا اینکه عمل جراحی اصلی من 23 سال بعد سال 1384 در بیمارستان ساسان تهران انجام گرفت و همچنان بیماری با من است . تاریخ 17/10/1385 دکتر محمد علی عدل پرور متخصص بیماری های اعصاب و روان گواهی نمود که بنده به علت مجروحیت دچار بیماری اعصاب و روان شده ام .
همچنین دکتر محمد حسین ماندگار فوق تخصص نیز گواهی کرده که ایشان چون تحت عمل جراحی شکمی قرار گرفته و درد سینه و دیابت دارد در قسمت هایی از بدنش از کار افتادگی دارد .
اکنون تحت فرمان امام سید علی خامنه ای آماده جانفشانی برای دین و خاک وطن اسلامی ام هستم و در گردان عاشورای بسیج حضور فعال دارم و در این رابطه سال 1373 طی حکمی به درجه رزمجو نایل گردیده ام .
جانباز علیرضا اسماعیلی فرزند باباخان اهل شهر نراق 24/05/1392