سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

شلیک به الاغ به جای دمکرات

چهارشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۳، ۰۹:۵۴ ب.ظ

منطقه‌ی آلواتان بین سردشت و پیرانشهر و در غرب شهر میرآباد شهرستان سردشت واقع شده و یکی از کم‌ نظیرترین جنگل‌های سرسبز آذربایجان می‌باشد.

dls25q5kfkz3vibpa7pi.jpg

این جنگل علاوه‌ بر زیبایی‌های چشم‌نواز، و رودخانه پر آب در سال‌های ابتدایی انقلاب اسلامی به تصرف نیروهای حزب منحله دمکرات درآمد و مأمن بسیار مناسبی برای توپ‌ها و تانک‌های سرقتی که از پادگان‌های ارتش و کمین ستون زرهی سردشت و بانه به دست آورده بودند ؛ محسوب می شد .

lxodi9zc9vv9hz6e8qe.jpg

این جنگل مملو از درختان کوهستانی است و دشمن از ابتدای استقرارش در آن‌جا و مناطق اطرافش، مخفیگاه‌های امنی را ایجاد کرده بود . فرماندهان مزدور ضد انقلاب، بارها آلواتان را سدی نفوذ ناپذیر در مقابل نیروهای انقلاب معرفی کردند .

39m7g0mzyknepgqbdkvw.jpg

علی رضایی

از تیر ماه 1361 لغایت تیر ماه 1363 دوران زیبای سربازی ام را در لشکر 64 پیاده ارومیه تیپ 2 سلماس گردان 109 گذراندم که اکثر این دوران را در محیط های آلوده به وجود ضد انقلاب خصوصا دمکرات حضور داشتم .

n0dx52kz6h44og9erg4.jpg
پایین پایگاه ما رودخانه ای وجود داشت که بعضا شب ها خرس ها آنجا آمده و ماهیان را شکار می کردند و مشکلاتی برای ما به وجود می آوردند . مقابل پایگاه دو خاکریز وجود داشت که هر شب سه سرباز با فاصله از هم در خاکریز دوم نگهبانی می دادیم .

d8v8ft3uu4prjffpvo9b.jpg

شبی در این خاکریز مقدم در حال نگهبانی بودیم که صدای پا آمد و یواش یواش روی برگهای درختان قدم می زد و به سنگرهای ما نزدیک می شد .دو سه تا کلوخ در تاریکی به سمتش در پایین پرتاب کردم و لیکن صدا قطع نشد .

l9xl252baoke7ltyybeu.jpg

به آرامی نگهبان سمت راست را صدا زدم که جوابی نداد و یک کلوخ به سمت سنگرش پرتاب کردم که باز پاسخی نشنیدم . چون مسبوق به سابقه بود خیال کردم دمکراتها نزدیک شده و سر از بدن سرباز جدا کرده اند .

qs2l405etfyd9166i8ez.jpg

به هر طریقی بود آرام آرام به سمتش رفتم و دیدم از فرط خستگی و زیاد بودن زمان نگهبانی و کمبود نیرو خوابش رفته و او را هوشیار کردم .

n78glgeri4mhy3jhrhmb.jpg

بعد به سمت سرباز سمت چپ رفتم و او هم تایید کرد که صدای پا را شنیده است و آماده دفاع برای جلوگیری از عدم سقوط پایگاه شدیم . سه نفری در سنگرهایمان دست روی ماشه داشتیم تا هر جنبنده ای از ضد انقلاب را از پا در آوریم و تقاص خون شهیدانمانان را بگیریم .

9sjvgefl7q8iyh2xly1f.jpg

سرباز سمت چپ شلیکی کرد و صدای ناله ای بلند شد و چیزی بر زمین خورد . نیروهای پایگاه سراسیمه بیرون ریختند و فریاد زدند اتفاقی رخ داده ؟ سرباز با کمی تامل گفت شاید خرس بوده باشد .

bjw8h5tseywobpv9mm5.jpg

صبح که هوا روشن شد دیدیم یک الاغ زبان بسته تیر خورده است .با توجه به ممنوعیت نزدیک شدن احشام اهالی به پایگاه های نظامی پول روی هم گذاشتیم و صاحب الاغ را راضی نمودیم .

شعرهای خودمانی از علی رضایی فرزند رضا اهل شهر نراق در وصف کردستان ایران

تمام راه را تنهای تنها من گذر کردم
و لب بستم ز شکوایه حذر کردم
بهارم را مُبدل کرد دشمن به پاییزی
ولی من روزهای سخت را هم پشت سر کردم
چه شبهایی که در کولاک و یخبندان کردستان
کمین رفتم ؛ کمین خوردم ؛ خطر کردم
درون تانکهای یخ زده از ترس
سَرَم را چون پرستو زیر پَر کردم
چه شبهایی که تا صبحِ سحر بیدار ماندم من
و صدها شعر حافظ را برای خود زِ بَر کردم
برای حفظ ایرانم که می ماند همی آباد
هزاران بار تَرک جان و سَر کردم
برای آنکه پاینده بمانی کشور ایران
برایت من دعا با چشمهای خیس و تَر کردم


yfk9b7l45szzcff2qat.jpg
جانباز علی رضایی فرزند رضانظر اهل شهر نراق 19/11/1391

 

۹۳/۱۰/۱۰
سلحشوران شهر نراق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

هدایت به بالای

folder98 facebook