تقدیم به هشت آزاده سربلند شهر نراق به ویژه احمد ابوالحسنی
چِسان خود را نکو می آزمودم
اگر نُه سال من تنها نبودم
اگر چه دوستان بودیم با هم
سکوت از طفل خُردم می شنودم
نَه مامم پیش من بود و نه بابا
خدایا دَم به دَم غم می ربودم
میان آتش حِرمان گرفتار
سراسر شعله ور شد تار و پودم
علیرضا کاظمی حسین اکبری احمد ابوالحسنی قدرت الله ایزدی
چه امیدی بجز مهر تو یا رب
مَرارت می زده است از وجودم
بُدست خشتی گلین بالینم آنجا
خدا را شکر کرده می غُنودم
حقیرم می نمودند و به تلخی
دفاع از حرمت خود می نمودم
تنم سرخ و کبود و زخم کردند
لب خود را به خنده می گشودم
تلاشم شادی همسنگرم بود
دگر بر آسمان می خواست دودم
عباس باقری مرتضی عابدینی علی اکبر حیدری سعید سلیمانی
من از رنج اسارت در گذشتم
کنون سیال و پویا همچو دودم
اسارت با فلاکت فرق دارد
هر آنچه کاشتم اکنون دُرودم
دگر مفهوم عالم نابتر گشت
ندارد ارزشی بودم و سودم
اشعار از خانم ارغوان(جمیله) شاهکوهی 04/12/1384