شهید مهدی قیومی نراقی : مادرجان مرا به خدا هدیه کن

 حاجیه خانم بتول ماندنی فرزند حسین اهل شهر نراق خوشحال شد که پس از 28 سال دقیقا در سالگرد شهادت جوانش یاد و سراغی از او گرفتیم .

حاجیه خانم بتول ماندنی

بشاش شد که افرادی هستند که نام شهید را همچنان زمزمه می کنند و خودشان را رهرو شهدا معرفی می کنند . به قول نراقی ها غَنج زد وقتی پشت تلفن شنید دوستان مهدی قیومی پابرجا هستند .

خانم بتول ماندنی اظهار داشت :  مهدی آخرین فرزند خانواده و پنجمین پسرخانواده بود . من مهدی را نشناختم تا زمانیکه شهید شد، همه چیزش خوب بود. قناعت، صرفه جویی و در اوج جوانی بی توجّه به تجملات بود .

جگر گوشه ام مهدی متولد 1349 و 15سال و5 ماه داشت که به فرمان مقتدایش آیت الله سید روح الله خمینی رحمت الله علیه قصد رفتن به جبهه کرد .به من گفت : مادربگذار من که فرزند پنجم تو هستم، خمس دارایی ات شوم . تو را به خدا مرا به خدا هدیه کن !

ابتدا دوره آموزشی اش را از طرف بسیج سپری کرد و دردوران آموزشی خیلی فعالیت می کرد و درجواب اعتراض من گفت مادرجان هرچه این طرف بیشترعرق بریزیم آن طرف کمترخون ریخته می شود . روز اعزام چون سن او کم بود یک سال خودش را بزرگتر معرفی می کند تا اینکه 18 بهمن 1365 با دوستانش راهی جبهه گردید .

    

                                                           حاجیه خانم بتول ماندنی                                           مرحوم حاج سلطانعلی قیومی

به عنوان خط شکن در لشکر 27 محمد رسول الله ؛ گردان حبیب بن مظاهر سازماندهی و در عملیات سنگین و غرور آفرین کربلای 5 شرکت می کند.  مجموعا 20 روز در جبهه بود که تاریخ 10 اسفند 1365 در جبهه شلمچه طی عملیات با قرارگرفتن یکی ازپاهایش روی مین ازمچ قطع می شود و هنگام حمل او برای مداوا هدف تیربار نیروی ارتش عراق قرار می گیرد . فشنگ وارد گونه ی او می شود و دندان هایش را می شکند و ازطرف دیگرصورت خارج و ثانیه ای بعد شهادت را در آغوش می گیرد .

روزی که مهدی شهید شد پدرش حاج سلطانعلی که از رزمندگان دفاع مقدس بود در جبهه حضور داشت و پیغام دادیم تا به تهران بازگشت . پیکر نازنین فرزندم شش روز بعد از شهادتش به تهران منتقل شد و 15 اسفند دفن گردید .

حتی پسر خاله اش اسماعیل حبیبی که او هم زمان شهادت مهدی در جبهه بود خودش را به بهشت زهرا رساند و دقایق آخری که پیکر مهدی را داخل قبر می گذاشتند سَر رسید و با پسر خاله اش وداع کرد .

هنگام تشییع پیکر مطهر 16 ساله ام از مسجد شیشه واقع در خیابان شیخ هادی جمعیت زیادی حضور داشتند تا اینکه در قطعه 29 ردیف 45 شماره 10 بهشت زهرا(س) تهران تا ظهور مولایش به امان گذاشته شد .

شهید بسیجی مهدی قیومی فرزند سلطانعلی

چهار سال بعد مراسم ساگرد شهید مهدی را گرفته بودیم و دو روز به عید نوروز مانده بود که پدرش حاج سلطانعلی قیومی فرزند اسدالله که غصه خور فرزند جوانش بود تاریخ 27 اسفند 1369 سَر به آستان دوست نهاد و در قطعه 55 ردیف 81 شماره 17 به خاک سپرده شد .

با تشکر فراوان از جهادگر جانباز حاج اسماعیل حبیبی و فرزندش محمد حسین که زمینه مصاحبه با خاله گرانقدرش را فراهم نمود .