عکس و اسناد تاریخی و قدیمی شهر نراق – 107 سال قبل (10)
خدمت حضرت مستطاب اجل امجد آقای آقا میرزا فضل الله * و حضرت آقا میرزا نعمت الله روحنا نهینا الفدا مشرف
هوتینا لکم و لقیا حمک الفدا
در
2427 به زیارت دستخط نورانی تاریخ 14-25 زیارت شد . هنوز لذّت و شهد امن
در مذاق حلاوت بخش بود که دستخط نورانی دیگر تاریخ 243 در 29 زیارت شد .
تمام احباب * شُکرانه نمودند علی الخصوص اعضاء محفل روحانی * که پیوسته
مترصد ظهور ... و ... و فداکاری عموم احباب هستند ؛ مخصوص آن دو شمع پُر
نور که همیشه آن خانواده از فداکاری خود سبق به عموم اهل عالم داده و می
دهند .
قلب نورانی شما شاهد ... و خلوص ماست .
امید است که ما هم اقتباس فداکاری و انفاق و قیام را از آن وجودات نورانیه نمائیم .
از
وضع مشهد بخواهید قبلا مختصری عرض شد در 245 ولی بعد از آن هنگامه غریبی
شد . حضرات که در صحن و مسجد بودن شدت طغیان بدرجه رساندند که حضرت والد
استعفا دادند و امنیت با جناب خبرمال قونسولگری شد . ایشان هر چه پیغام
کردند که متفرق شوید نشدند از چهار طرف صحن و مسجد توپ بستند *.
روز 2410 از سه به غروب تا غروب توپ های مسلسل زدند یک ساعت از شب گذشته داخل صحن شدند .
جمعی
فرار کردند ؛ جمعی دستگیر شدند ؛ جمعی کشته شدند ؛هنگامه غریبی بود . از
این فقره تا چهار پنج روز هم جمیع .. قزاق با اسب و سگشان آنجا بودند و
احدی از مسلمین را راه نمی دادند(منظور به داخل حرم امام رضا علیه السلام) .
بعد از این واقعه امن شد ؛ مردم عقب کَسب و کارشان می روند . بسیار امن
است تا بعدها چه شود.
اما اخبارات امری تا کنون هر پُست از اخبارات * و الواحات * و بشارت ساحت قدس مشام معطر بود الواحات که رسیده بود ارسال شد .
چند
عریضه که به حضرت آقا سید اسدالله * روحیفدا عرض شد به ظهر * عرایض به
دستخط مبارک مزیّن بود . در یکی از آن عرایض این بیانات نازل (امیدوارم که
امن و امان و عدل و احسان برایمون خیمه زند) و از این قبیل بشارات خیلی
رسیده و نیز از قرار خط این .. در چهارم محل شمس میثاق حرکت به امریکا
فرموده اند و شش نفر در رکاب مبارک بوده اند . از جمله جناب آقا سید
اسدالله(سید اسدالله باقروف و احتمالا باقر زاده) و جناب آقا میرزا محمود
زرقانی * و جناب آقا میرزا منیرابن حضرت زین المقربین * و شوقی افندی * و
خسرو و از قرار مرقوم گویا دو سال سفر مبارک طول کِشد و بعد را وعده فرموده
اند به عشق آباد تشریف بیاورند تا اداره الله چه تعلق گیرد .
در باب
حضرت فاضل آقا شیخ محمد حسن * روحیفدا در مشهد تشریف دارند و عنایات زیاد
پی در پی در باره ایشان نازل شده هر گاه موفق شد موارد ارسال خواهد شد .
در باب وجه قرض امورات چندان تعریفی ندارد و دیگر خدمت عموم احباب تکبیر ابلاغ الهی برسانند .
دو عکس مبارک جوف ماسوره ها ارسال شد .
در فرمایشات حاضرم قربان
مرقومه جات را هر گاه صلاح بدانند نمره بگذارند آدرس مشهد به همان قرار مرقوم می رسد .
امضا : توانایی بازخوانی نداریم
جمعه 2 جمادی الاول 1330
برابر
جمعه 30 فروردین 1291
* آقا میرزا فضل الله : آقای میرزا فضل الله نراقی فرزند محمد جواد مشهور به معاون التجار
*احباب : پیروان بهائیت
* اخبارات : تلگراف و پُست
*الواح : نوشته های بها و عبدالبها و شوقی
* ظهر عرایض : نوشته پشت متن
*اعضای
محفل روحانی : اعضای محفل روحانی : محفل روحانی هیئت ۹ نفره بهائی
است که با انتخابات بهائی انتخاب میشود و وظیفه اداره امور جامعه بهائی را
بر عهده دارد .
بهاییان تأسیسات رسمی روحانیت را مردود میداند و
بنابراین وظایف اداری که در مذاهب دیگر به طور سنتی در حوزه مسؤولیت
روحانیون میباشند، در بین بهائیان بر عهدة محفلهای روحانی هستند. محفلهای
روحانی به نظارت بر امور داخلی بهاییان و اداره امور مالی ایشان
میپردازند و به عنوان کانال رتباطی میان نهادهای محلی، ملی و بینالمللی
عمل میکنند. محفلهای روحانی محلی همچنین اختیارات لازم را به افراد،
کمیتهها و گروههای ویژه برای انجام خدمات محلی مانند امور آموزشی،
انتشارات، ترویج تعلیمات بهایی، مشاوره ازدواج و جمعآوری اعانات اعطا
میکنند. به طور خلاصه، محفلها نقش اداره امور جامعه بهایی را بر عهده
دارند.
این جمع قسمتی از نظم اداری بهائی و تشکیلات بهائی است. محفل بر
دو گونهاست: محفل روحانی محلی و محفل روحانی ملی . تا کنون بیش از ۲۰۰۰۰
محفل محلی و بیش از ۱۸۰ محفل ملی در جهان تشکیل شدهاست .
* به توپ
بستن مسجد و حرم : به توپ بستن گنبد حرم امام رضا علیه السلام در مشهد به
تاریخ شنبه 10 ربیع الثانی 1330 مطابق 10 فروردین 1290 و کشتن زائران بی
گناه توسط روس ها
* حضرت آقا سید اسدالله : برادران بهائی
باقروف، به ترتیب سن: سید رضا، میر علینقی، سید محمود، سید اسدالله، و سید
نصرالله باقروف نام داشتند. گفتنی است که، سادات مزبور ، هفت برادر بودند
که دو تن از آنها به آیین اجدادی خویش ( دین مبین اسلام) پایدار ماندند و
پنج نفر بقیه به مسلک بهائیت در آمدند و به همین دلیل نیز، از افراد اخیر،
توسط رهبر بهائیت به عنوان «سادات خمسه» یاد می شد . برادران بهائی باقروف
از جمله ی ثروتمندترین و با نفوذترین بهائیان گیلان و تهران به شمار می
رفتند.
* جناب آقا میرزا محمود زرقانی : محمود زرقانی منشی و
دستیار عباس افندی(1260 – 1340) فرزند میرزا حسینعلی نوری مشهور به
عبدالبها در سفر غرب و مولف کتاب بدایع الاثار اهل زرقان شیراز استان فارس
*
جناب آقا میرزا منیرابن حضرت زین المقربین : میرزا نورالدین زین مشهور به
میرزا منیر منشی مخصوص شوقی افندی ربّانی از رهبران بهائیت .
نامدارترین
شخصیت بهائیان نجف آباد ملا زین العابدین نجف آبادی(متوفی 1321ق) است که
منابع بهائی از او به عنوان یکی از «اجله اصحاب و اعاظم احباب و از اکابر
رجال تاریخی این امر اعظم»یاد می کنند. او در میان بهائیان به «زین
المقربین» و «حضرت زین» معروف است. پسرش به نام نورالدین زین منشی مخصوص
شوقی افندی بود و بسیاری از نامه های فارسی شوقی به خط و امضای اوست.
* شوقی افندی : شوقی افندی ربانی فرزند میرزاهادی (1314 ق – 1377 ق) از رهبران بهائیت . نام مادرش ضیائیه دختر عباس افندی(عبدالبهاء)
*
حضرت فاضل آقا شیخ محمد حسن : احتمالا منظور شیخ محمد حسن از اهالی جومیان
شهر خوسف از توابع بیرجند استان خراسان جنوبی است . مرحوم شیخ محمد حسن
خوسفی در رد بهائیت تالیفاتی داشته وپس از مناظره با بهاییان در بین راه
مشهد به بیرجند در روستای مهنه به علت مسمومیت فوت و در همان محل به خاک
سپرده می شود.
بر این نکته ی سؤال انگیز، یکی از رجال سیاسی آن روزگار (ظهیرالدوله ) به حق، انگشت ایراد نهاده است.
ظهیرالدوله، داماد ناصرالدین شاه و رئیس انجمن اخوت است که در جریان آخرین سفر مظفرالدین شاه به فرنگ ( 1317 ق) همراه شاه بوده و در قزوین با سید اسدالله باقراوف دیدار و گفت و گو داشته است. وی، ضمن تنقید از اهمال کارگزاران سید اسدالله در مهمانخانه ی قزوین در کار خدمت رسانی به مراجعین، شدیداً از «روس مآبی» سید اسدالله انتقاد می کند. زیرا وی فردی ایرانی، آن هم سید و از اولاد پیامبر اسلام(ص) بود و کسوف روحانیت بر تن داشت، اما نامی روسی: « باقراوف»، را انتخاب کرده بود ( پسوند «اوف» در زبان روسی، معادل واژه ی «زاده» در فارسی می باشد، بنابراین، معادل فارسی باقراوف، باقر زاده می شود).
علاوه بر این باقراوف در گفت وگو با ظهیرالدوله، به جای نام ایرانی برخی از اشیاء واژه ی روسی آنها را به کار می برد( مثلاً به جای مرکب دوات، واژه ی «چرنیل» را به کار برده بود که معادل روسی آن است).
ظهیرالدوله در سفرنامه ی خود می نویسد:
یک ساعت به غروب مانده، در مهمانخانه ی قزوین، با همراهم، از کالسکه پیاده شدیم، چای خواستم و تقریباً تا نیم ساعت هم منتظر شدیم، نیاوردند. سید گردن کلفتی وارد شد و نشست. کم کم او را بعد از صحبت شناختم. سید اسدالله باقراوف... از اجزای اعظم شرکت مهمانخانه و اسب و کالسکه ی بین راه رشت به تهران است. قدری اوقات تلخی به خدام مهمانخانه کرد که چرا چای دیر آوردند. با وجود آن باز غروب آفتاب، سماور آوردند.
پیش خودم فکر می کردم و تعجب داشتم که سید ایرانی چرا باید اسمش باقراوف باشد و حال آنکه عمامه هم دارد و قبای بلند هم می پوشد، که آقا سید اسدالله باقراوف مشغول صحبت شد و حکایت از شخصی می کرد و می گفت: آن شخص در همین مهمانخانه یک شب عوض مشروبات مسکر (چرنیل) خورد.
هرچه فکر کردم که چرنیل اسم کدام یک از مشروبات است، چون در مشروبات هیچ همچو اسمی نشنیده بودم، نفهمیدم. بعد از ساعتی معلوم شد آقا، مرکب تحریر را می فرمایند.
تعجبم مبدل به افسوس و تغیر شد که چرا شخص ایرانی سید، این قدر باید روس مآب باشد و از زبان وطن و پدر خودش متأذی، که اسم مرکب را فراموش کرده باشد.
ظهیرالدوله در بخش خاطرات عبور از رشت در آن سفر، ضمن اشاره به دیدارش با نایب و مترجم کنسولگری روسیه در رشت، فرصت را برای انتقاد مجدد از سید اسدالله باقراوف مغتنم می شمارد.