مراسم سنتی سیزده بدر و روز طبیعت در شهر نراق
نراق بخشی از شهرستان دلیجان می باشد . این شهر 3000 ساله همچنان مثل سابق با طراوت و پُر طمطراق نگین استان مرکزی می باشد .
دید و بازدید ایّام نوروز تا روز دوازدهم فروردین ادامه دارد و در روز سیزدهم عید که به نام سیزده بدر معروف است همه ی نراقی ها از خانه خارج می شوند و به دیدار طبیعت می روند و این روز را که آخرین روزهای نوروزی است با فضای سر سبز طبیعت، گلزار ها، چشمه سارها و مزارع سَرسَبز سپری می کنند .
سبزه ها را به هم گره می زنند و این جمله را به زبان می گویند:
سبزی تو از من و زردی من از تو.
سبزه
هایی را هم که در منزل برای سفره هفت سین در سینی یا بشقاب مخصوص کاشته
بودند در این روز از خانه خارج نموده و در دل طبیعت رها می سازند .
مردم از ساعت اولیه صبح دسته دسته به آنجا می رفتند و در کنار رود پُر آب چشمه و باغ های سَرسبز اطراف گرد هم می آمدند .
مغازه داران نوشابه های شیشه ای زرد و مشکی را کَف آب سَر دهنه می خواباندند تا خنک و گوارا باشد تا فروش خوبی داشته باشند .
جوزغند
متداولترین محصولی است که روز سیزده بدر و ایّام دیگر همیشه و در همه جا
همراه نراقی هاست و خورده می شود . نراقی ها سازنده اصلی جوزغند در ایران و
جهان محسوب می شوند .
زن ها به آشپزی و خوش و بش با زنان فامیل و همسایه و مردها هم به انواع بازی ها خود را سرگرم می کردند.
عمده ترین بازی مردها " چوچو خَطی " بود که طرفداران زیادی داشت و اکثر جمعیت را به دور خودشان جمع می کردند .
در
ادامه خوش گذرانی بعضی ها به والیبال مشغول می شدند و برخی به فوتبال .
عده ای از مردها و جوانان هم به بازی محلی " زیرش زدنی و بالا آمدنی با توپ
"مشغول می شدند.
سر آسیاب آصیف آباد شهر نراق– سیزده بدر سال 1356
اهالی شهر نراق با صفا و صمیمی جملگی به سر دهنه رفته و متداولترین بازی مردان " چوچو خطی " بود که سال هاست از بین رفته است . تصویر مشهود مرحوم سید رضا حسینی فرزند سید باقر
این بازی شامل دو تیم به تعداد دلخواه بود و وسایل آن هم
یک چوب دستی نسبتاً قطور به اندازه یک متر همراه با یک توپ دستی کوچک بود .
روش بازی هم به این صورت بود که دو تیم در مقابل هم می ایستادند و یک نفر
با چوب توپ را که به نام توپ هفت پوست معروف بود به هوا پرتاب می کرد و
هنگام فرود آمدن اگر کسی این توپ را با دست می گرفت جای تیم ها عوض می شد و
بازی به همین منوال ادامه می یافت .
کودکان هم معمولا به خانه بازی،
دوز بازی و مال بازی و تاب بازی مشغول می شدند . بعضی نوجوان ها هم به تیله
بازی معمولا با گردو می پرداختند .
بچه ها را هم مرحوم اصغر استاد حسن سر گرم می کرد به این صورت که یک سطل آب فراهم می کرد و یک استکان در داخل آب و در وسط سطل قرار می داد و به بچه ها می گفت سکه را داخل آب سطل بیندارند اگر سکه داخل استکان مى افتاد طرف دو برابر سکه که انداخته برنده می شد و در غیر این صورت می باخت .
بعضی از خانواده ها هم آش نذری پخته و و به مناسبت خیرات اموات بین حاضرین تو زیع می کردند.
پسران و دخترانی که نامزد بودند کیسه ای از آجیل و جوزغند نراق را بین حاضرین توزیع می کردند
یک
ژاندارم اصفهانی شاغل در پاسگاه ژاندارمری شهر نراق به شهرت پنجه شاهی
آدم شوخ طبعی بود.سرش مو نداشت و به عبارتی کچل بود . در روز سیزده بدر سر
قنات آصف آباد می آمد و کچل ها را دور خود جمع می کرد و براى آنها خاطره می
گفت و در پایان هم شعری به این شرح می سرود و کچل ها جواب می دادند و مردم
هم شادی کرده و می خندیدند :
سیصد و شصت تا کچل
فِر شِش ماهه زدن
کچلا جمع شوید تا برویم پیش خدا
یا علاج سر ما کن یا بزن گردن شاه
و در پایان مراسم سیزده بدر نراقی ها با هزاران امید و شادی پایان می یافت .
تا
سال 1360 مراسم سیزده بدر بیشتر سَر قنات آصف آباد و سَر آسیاب برگزار می
شد و لیکن با شروع جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران و اعزام نیروهای ایثارگر
از شهر نراق برای دفاع مقدس و مقابله با ارتش متجاوز بعث عراق شرایط متفاوت
شد .
چهار جوان شیر پاک خورده نراق(سید غلامرضا باشی – عبدالله محمودی
– ابوالفضل بیابانگرد – مهدی عباسی) روز دوم عید نوروز سال 1361 طی عملیات
فتح المبین در جبهه شِلشِ شوش به شهادت رسیدند و پیکرهای مطهرشان روز 12 و
13 فروردین تشییع و گلزار شهدای نراق با شهادتشان افتتاح گردید .
علاوه بر چهار شهید سه نفر از سلحشوران شهر
نراق(قدرت الله ایزدی – عباس باقری – احمد ابوالحسنی) نیز پس از نبرد سخت و
تَنی مجروح شده به اسارت نیروهای ارتش متجاوز عراق گرفتار و هفت رزمنده ی
دیگر نیز مجروح و به خیل جانبازان پیوستند و نوروز سال 1361عید حماسی و اوج
نمایش ایثارگری در تاریخ نراق ثبت گردید .
سلحشوران شهر نراق از
جناب آقای مرتضی علی آقایی فرزند علی اکبر جهت مساعدت در تهیه گزارش سیزده
بدر نراقی ها که برای اولین بار در این سطح نوشته و منتشر گردید ؛ قدردانی
می نماید .
ان شاالله باطن قهرمان کربلا ، اقا قمر بنی هاشم
همگی به سلامت کامل به منزل و مقصدشان برسند
وسالی پر بار ، توام با موفقیت روز افزون برای تمام
همشهریهای عزیز از خداوند متعال خواستارم
به امید عاقبت بخیری و سلامتی.
تشکر و قدر دانی از جناب اقای عضایی بابت تمام
زحماتش، اجرکم عند الله