مفقودالاثر نراقی که همراه با اسرا از عراق به ایران بازگشت
پسر
خاله ام آقای سعید سلیمانی در پایان خدمتش تاریخ 31 تیر 1367 به هنگام
سربازی در جبهه های نفت شهر و سومار استان کرمانشاه مفقود گردید و حتی
شهادتش نیز مورد تایید قرار گرفت .
مجید خسروی آزاده سرافراز سعید سلیمانی
خاله ام خانم کبری خسروی فرزند
شهبازعلی و شوهر خاله ام آقای رضا(علی) سلیمانی فرزند یوسف هر دو اهل شهر نراق
می باشند و پس از مفقود شدن فرزندشان رنج و ملالت های بیشماری را متحمل
شدند .
سعید سلیمانی در کنار پدر بزرگوارش
دی ماه 1367 قریب 13 ساله بودم و در نراق انتهای کوچه شتران که بعد به نام شهید مصطفی طالبی تغییر نام یافت زندگی می کردیم . یک شب سرد زمستان بعد از اذان صبح درب منزلمان بلند به صدا در آمد و با پا کوبیدن درب ادامه یافت .
پدرم حاج علیرضا خسروی(مرحوم) سراسیمه به سمت درب
شتافت و ما همگی به دنبالش و درب را گشود که با چهره های سیاه و خسته زن و
مردی مواجه شدیم که در ثانیه ابتدایی آنان را نشناختیم . لختی بعد دیدیم
خاله و شوهر خاله ام هستند .
مرحوم حاج علیرضا خسروی
سریع با آنان به داخل اتاق رفتیم و سوال کردیم که چه بلایی بر سرتان آمده که اینگونه پریشان احوال و سیاه شده اید ؟
گفتند
همانگونه که می دانید فرزندمان سعید در جبهه مفقود گشته و به ارتش و درب
سفارتخانه ها و مرزهای مشترک عراق و درب مجلس شورای اسلامی و... رفته ایم
ولی پاسخ قانع کننده ای دریافت نکردیم. اینبار نیز به مناطق عملیاتی لشکر
58 تکاور ذوالفقار رفته بودیم تا بلکه اثر و آثاری از سعیدمان بجوییم که پس
از چندین روز به هیچ نتیجه ای نرسیدیم و در مسیر بازگشت اتوبوسی که داخلش
بودیم خراب شد .
راننده با وجدان برای اینکه مسافرین از سرمای طاقت فرسا از بین نروند مجبور به آتش زدن بعضی وسایل از جمله لاستیک زاپاس ماشین شد و در اثر اجتماع دور آتش لباس و صورت ما دوده ای و سیاه گردید . آبگرمکن نفتی را روشن کردیم تا استحمام نمایند .
نهایتا 26 ماه کوچکترین خبری از سعید سلیمانی وجود نداشت و چون مفقودالاثر بود خانواده و اقوام در دلواپسی و دلهره زندگی کردند تا اینکه 26 مرداد 1369 در کمال ناباوری سر و کله سعید جزء اسرای ایرانی داخل عراق پیدا شد و مشخص گردید به صورت مخفیانه و دور از ثبت نام در صلیب سرخ جهانی در دو اردوگاه اسرا به نام بعقوبه 18 و تکریت 14 به همراه عده ای ایرانی نگهداری می شده است .
این
آزاده و جانباز ارزشمند علاوه بر تهران تاریخ 7 مهر 1369 به دعوت اقوام و
مردم فداکار از تهران به نراق تشریف فرما شد و مورد استقبال کم نظیر مردم
شایسته نراق قرار گرفت .
دستان پدران و مادران بزرگوار که در انتظار
خبر زنده بودن فرزندشان استخوان خرد کردند را بوسیده و از زحمات شیرمردانی
که با تحمل همه ی سختی ها یک وجب خاک میهن عزیزمان را به دشمن واگذار
نکردند تشکر می کنم .
آقای مجید خسروی فرزند علیرضا اهل شهر نراق 14/8/1393