سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

زندگینامه شهید منتسب به نراق مجید ترابی فرزند حسین متولد 1348 دارای شناسنامه 2161

روز 15 دی 1348 و هوای سرمای زمستان بود . عقربه های ساعت گوی سبقت را یکی یکی از هم می ربودند و شب را به سپیدی صبح گره می زدند . صدای روح نواز کودکی، سکوت را در هم شکست و با صدای گریه ی کودک ؛ مادر او نیز اشک شوق ریخت زیرا یقین کرد که خداوند فرزند سالمی به او هدیه کرده است.


مجید ترابی

مسافر تازه از راه رسیده پسری بود که اسم مجید را برایش انتخاب کردند. او در آغوش گرم و پر مهر و در محیطی بی تکلف و سرشار از عطوفت و ایمان زندگی را آغاز نمود .
پدرش آقای حاج حسین ترابی فرزند محمود ابن رضا اهل شهر تاریخی نراق از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی و مادر بزرگوارش سرکار خانم ام البنین خانی فرزند صفرعلی ابن محمدعلی اهل روستای کلاته از توابع ورامین استان تهران می باشند .

 

   حاج حسین ترابی           حاجیه خانم ام البنین خانی

مجید در منطقه ابن بابویه شهر ری به دنیا آمد و اولین فرزند خانواده می باشد . سال 1354 کلاس ابتدایی را در مدرسه قائمیه اسلامی در خیابان مولوی تهران آغاز و تا سوم ابتدایی در این مدرسه تحصیل نمود و بقیه سطوح دبستان تا ششم را در منطقه چشمه علی شهر ری که دارای آثار باستانی است ادامه داد .
سال 1357 انقلاب مردمی به رهبر قائد عظیم الشان حضرت سید روح الله خمینی(ره) به پیروزی رسید مجید 9 ساله بود و در مقطع اول راهنمایی در مدرسه چشمه علی تحصیل می نمود .

ابتدای مهر 1359 عراق جنگ را بر ایران تحمیل نمود مجید 11 ساله بود . در سال 1361 در سن 13 سالگی به عضویت پایگاه بسیج مسجد رضوی منطقه ابن بابویه در آمد و به فعالیت های فرهنگی از قبیل کشیدن تصاویر شهدا ؛ نوشتن پلاکارد و غیره همت گمارد .

او در انجام وظایف دینی از جمله فرایض نماز و روزه اهتمام می ورزید . فردی مردم دار ؛ مهربان و با ایمان بود . وی به شغل خطاطی ؛ نقاشی و عکاسی می پرداخت و به ورزش های رزمی از جمله کاراته نیز علاقه داشت .

سال 1361 از طریق بسیج مسجد رضوی جهت فراگیری دوره آموزش های نظامی به پادگان امام حسین(ع) تهران ماموریت یافت .

اولین بار سن 13 سالگی تاریخ 13 شهریور 1361 با دستکاری در شناسنامه اش تولد سال 1348 را به به سال 1345 تغییر داد و به مناطق عملیاتی غرب کشور یعنی استان کردستان اعزام گردید و در گشت جندالله در شهرهای سقز و بانه به مبارزه با تجزیه طلبان گروه های معاند از جمله کومله و دمکرات پرداخت . البته وجود ارزشمند پدر در لباس سبز رنگ سپاه پاسداران نیز مزید بر علت بود که به سن کم او حساسیت نداشته باشند .

هنوز سن مجید قانونی نشده بود که به واسطه دایی اش(شهید حسن خانی) که مسئولیت گروهان را داشت موفق شد در سن 14 سالگی از سد نیروهای پذیرش جنگ عبور و برای دومین بار تاریخ 28 اردیبهشت 1362 راهی جبهه شود .
یادشده اسفند 1362 در عملیات خیبر در جزیره مجنون عراق شرکت داشت و به وسیله تهاجم هوایی ارتش بعث عراق شیمیایی گردید .

مجید به ادامه تحصیل مباردت ورزید و خرداد 1365 کلاس دوم راهنمایی را از مدرسه راهنمایی شهید صادقی اخذ و در ادامه سال سوم راهنمایی اش را از مجتمع آموزشی شهید حاج همت دریافت نمود .

  

   مرحوم محمود ترابی               مرحومه معصومه شاطری

مجید به شهر نراق زادگاه پدر و جد پدری اش علاقه داشت و بعضی اوقات تابستان ها و یا ایام محرم برای دیدن پدر بزرگش آقای محمود ترابی و مادر بزرگش خانم معصومه شاطری به شهر مشاهیرخیز و سرسبز نراق مسافرت داشت .

  

پاسدار شهید حسن خانی

دایی ایشان پاسدار سبزپوش به نام حسن خانی فرزند صفرعلی متولد 1341 با داشتن همسر و فرزند و از فرماندهان دفاع مقدس تاریخ 19 تیر 1365 طی عملیات کربلای 1 در ارتفاعات قلاویزان حومه شهر مهران استان ایلام مظلومانه به شهادت رسید و در گلستان شهدای ورامین خاکسپاری گردید و روحیه خواهر زاده اش مجید ترابی مکدر گردید .

صدرالذکر برای سومین مرتبه در پاییز 1365 به جبهه اعزام گردید و در لشکر 27 محمد رسول الله(ص) گردان مقداد – گروهان ایثار – دسته 1 سازماندهی گردید .
عملیات غرورآفرین کربلای 5 در شلمچه آغاز گشت و مجید 17 ساله تاریخ 21 دی 1365 طی این عملیات آسمانی و به شهادت رسید و پیکر مطهرش در منطقه سهمگین عملیات مفقود گردید .

همزمان با مجید سه تَن از همرزمانش که قبلا با همدیگر آشنا بودند به اسامی : مهدی بهرامی – رضا بهرامی و سید جلال شوری به شهادت رسیدند .

رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله سید علی خامنه ای(حفظه الله) تاریخ 7 اردی بهشت 1371 در آدرس : ابن بابویه شهر ری – خیابان محمدی – کوچه 8 متری شهسواری – پلاک 18 در منزل شهید مفقودالجسد حضور پیدا کرد و با والدین شهید معزز ملاقات نمود .

این ملاقات در جوّ صمیمی و با محبت صورت گرفت و رهبر معظم با دستخط مبارک پایین عکس شهید مجید ترابی مرقوم فرموند : بسمه تعالی – خداوند این شهید عزیز را با یاران حضرت ابی عبدالله علیه السلام محشور فرماید . سید علی خامنه ای

 

پیکر مجید که مفقودالجسد بود پس از هشت سال به همراه عده ای از شهدای دیگر مورد تفحص قرار گرفت و پس از تشییع با شکوه تاریخ 17 اسفند 1373 بر اساس وصیتی که نموده بود در گلزار شهدای ورامین در جوار دایی شهیدش حسن خانی فرزند صفرعلی خاکسپاری گردید .

 

به پاس احترام والدین و ارزش نهادن به ایثارگری های این جوان رعنا در گلزار شهدای شهر نراق سنگ یادبودی به نام شهید مجید ترابی نصب گردیده ولی سال تولد ایشان به جای 1348 اشتباها 1340 مرقوم شده است .

زندگینامه شهید مجید ترابی برای اولین بار تهیه و در فضای مجازی منعکس می گردد فلذا هر گونه استفاده از مطالب منوط به ذکر نام منبع " سایت سلحشوران شهر نراق " می باشد .


مسئولیت: پیک گردان
وصیتنامه شهید مجید ترابی فرزند حسین متولد 1348 دارای شناسنامه 2161


بسم الله الرحمن الرحیم
قال پیغمبر(ص) : فَوقَ کُلِّ ذِی بِرٍّ بِرٌّ حتّى یُقتَلَ الرجُلُ فی سبیلِ اللّه ِ ، فإذا قُتِلَ فی سبیلِ اللّه ِ فلیسَ فَوقَهُ بِرٌّ

با سلام و درود بى کران بر حضرت بقیة اللّه الاعظم امام زمان(عج) و نایب بر حقش حضرت آیت اللّه العظمى الامام الخمینى و با سلام به امید امام امت آیت الله منتظری و با سلام به کلیه مجروحین، معلولین، جانبازان، اسرا و خدمتگزاران اسلام و با سلام خدمت ملت زجر کشیده که مانند بنیانى مرصوص در مقابل کفر جهانى ایستاده اند و با نثار خون خویش و دادن مال از هیچگونه کمکى به انقلاب دریغ نمى کنند.

من لیاقت آن را ندارم که چیزى به عنوان وصیت نامه بنویسم ولى براى اینکه به گفته ى رسول اکرم(ص) عمل کرده باشم چند خطى به عنوان وصیت نامه از خود باقى مى گذارم .
اصولا طبع انسان از جنگ و خونریزى متنفر است و از جار و جنجال بدش مى آید، انسان طبعا دوست دارد در زندگى آرامش و آسایش داشته باشد و در همه جا صلح و آرامش برقرار باشد؛ مخصوصاً ما مسلمان ها و شیعیان مکتب عدالت پرور على علیه السلام که همواره شیعیان خود را به عدالت و درستى و تقوا سفارش مى نمود، بیشتر به صلح و عدالت علاقمندیم و از ظلم و جنایت متنفریم.

پیغمبر اکرم(ص) فرموده است: «من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم : کسى که روز را شب کند و به فکر آسایش دیگران نباشد او مسلمان نیست». ولى گاهى براى انسان مسائلى پیش مى آید که باید بجنگد ؛ باید بکشد؛ زیرا اگر ما در مقابل بعضى از مسائل حیاتى بى توجه باشیم و نیروى دفاع از حقوق مشروع خود را از دست بدهیم و با ستمگران و جنایتکاران نجنگیم، علاوه بر نابودى خود و ملت هاى محروم تحت ستم و استقرار نظام طاغوت ، نظام جامعه انسانیت از بین مى رود و دنیا به آتش کشیده مى شود و فساد و بدبختى و محرومیت و استثمار، جهان را به نابودى مى کشاند.

این جاست که قرآن مجید جهاد را به عنوان حق مشروع زندگى بر همه ى مسلمین واجب کرده است، مى فرماید: « شما در راه خدا مبارزه نمی کنید و در راه نجات مردان و زنان و فرزندان مستضعف و ناتوانى که فریاد مى کشند خدایا ما را از این قریه و آبادى که اهلش ظالم و ستمگر است نجات ده و براى ما از جانب خود ولى و سرپرستى قرار ده».

ملاحظه کنید خداوند در این آیه شریفه به صورت یک فریضه الهى بندگان خود را براى گسستن زنجیر استعمار و نجات از دست جنایتکاران امر به جهاد مى کند. طبق این فریضه الهى تمام مردم عدالت خواه و صلح دوست جهان، مخصوصاً یاران و پیروان على علیه السلام باید با ستمگران و جنایتکاران بجنگند . باید ریشه ى ظلم و استبداد را قطع کنند؛ زیرا تا ریشه ظلم در جهان قطع نشود و تا این غده سرطانى از بین نرود، صلح و آرامش و امنیت در جهان به وجود نمى آید.

این دنیایى که ظلم و جنایت همه جایش را فرا گرفته و یک عده حیوان درنده به صورت انسان هاى جنایتکار بر جهان حکومت مى کنند اما انسان هایى که مکتبشان اسلام و قانونشان قرآن است و جنگ را با زورگویان عامل پیروزى و سعادت مى دانند باید بجنگند.
قرآن مجیدی که به مسلمین خطاب می کند : « کسى که در راه خدا مى جنگد چه کشته شود و چه پیروز، در هر دو صورت، ما به او اجر و پاداش عظیمى عطا مى کنیم » چرا با ستمگران مبارزه نکنند ؟

این جامعه اى که شعارشان کلام على(ع) است که مى فرماید: « کونوا لِلظّالِمِ خَصمًا وَ لِلمَظلُومِ عَونًا » شما یار و یاور مظلوم و دشمن ظالم باشید ؛ چرا با ظالم نجنگند ؟ چرا ریشه ى فساد را قطع نکنند؟

پس باید جنگید ؛باید انسان هاى محروم را از چنگال اهریمنان نجات داد. هر گاه انسان ستم دیده اى از ظلم ظالم فریاد زند: اى مسلمانان به فریادم برسید و مرا از دست ستمگر نجات دهید، اگر در مقابل فریاد مظلوم احساس مسئولیت نکنید و به فریادش نرسید، شما مسلمان نیستید. مسلمان آنست که در مقابل هر حرف زورى محکم بایستد و با کمال قدرت تو دهنى به دشمن بزند.

در همین موضوع پیغمبر اکرم(ص) مى فرماید: هر انسان ستمدیده اى که مظلوم است چه می خواهد مسلمان باشد و چه کافر، باید مسلمان ها به فریادش برسند و جهاد به منزله مریضى می ماند که احتیاج به درمان دارد ؛ دارویى که مریض مى خورد تلخ است ولى باید این تلخى را تحمل کند. زیرا مریض مى تواند با خوردن داروى تلخ سلامتى خود را باز یابد؛ هم چنین ملتى که مورد ظلم و ستم قرار گرفته مریض است ؛ درد دارد ؛ دردش محرومیت و بدبختی و بیچارگی است ؛ دوای این درد گرفتن حقوقش از دست دشمن است که دشمن آن را به زور از او گرفته است.

حال که مى خواهد حق مشروعى را از دشمن بگیرد به آسانى نمى تواند بگیرد باید بجنگد باید جهاد کند باید کشته بدهد باید اعضاى سالم بدن خود را از دست بدهد.
جنگ این ناراحتى ها را دارد باید صبر کند باید این تلخى جنگ را تحمل کند زیرا مى داند در مقابل این مصیبت دشمن را از بین مى برد، امنیت و آسایش را براى نسل هاى آینده خویش تأمین مى کند و حقوق از دست رفته ى خود را باز مى یابد. در مقابل این تلخى اندک، عاقبت زندگى شیرین و لذت بخشى نصیبش مى شود؛ زیرا اگر روح مبارزه و جهاد را از دست بدهد و از جنگ بترسد باید خود را براى همیشه به ذلت و بدبختى بیفکند. دشمن که فهمید در این جامعه ى محروم، روح سلحشورى و فداکارى از بین رفته دیگر دست از سر این ملت برنمى دارد و آن ها را در بین مرگ و زندگى نگه مى دارد!

شما از این جنایت و زندگى صدام و لشگر وحشى عراق خیلى تعجب نکنید، زیرا این خصلت کثیفى است که از آبا و اجدادشان به ارث رسیده و در مقابل این شیران روز و زاهدان شب مثل یک موش شده و به قول امام عزیزمان خمینى بت شکن، صدام یک سیلى خورده و گیج است. ان شاء اللّه به زودى زود راه کربلاى حسینى باز شود و اول خانواده ى شهدا و بعد جانبازان و معلولین و اسرا و رزمندگان به زیارت مرقد پاک و مطهر آقا حسین بن على(علیه السلام) برویم و با امامت روح خدا بت شکن تاریخ ایران به نماز بایستیم.

وصیت شهید مجید ترابی به بسیجی ها

وصیتی دارم با شما برادران بسیجى، کارهای شما امروز زیر ذره بین قرار دارد، مبادا از خط امام خارج شوید، مبادا خسته شوید و خون شهدا را پایمال سازید، شما باید براى مردم الگویى باشید هم چون یاران حسین(ع) مبادا شیطان بر شما غلبه کند. همان طورى که انقلاب را یارى کردید و یارى مى کنید به کارتان ادامه دهید؛ تا آخرین قطره خون خود از اسلام دفاع کنید و خود را هیچگاه تسلیم دشمن زبون نسازید، مانند شیر بر کفار بغرید و با چنگ و دندان کفار را از روی زمین بردارید و فریاد ظلم شان را در نطفه خفه کنید و انشاء اللّه که اسلام و امام زمان(عج) یارتان خواهند بود.


وصیت شهید مجید ترابی به خواهران دینی

سخنى دارم با خواهران، شما امروز از روى موج خون شهدا قدم برمى دارید، سعى کنید از اسلام فراتر نروید . حجابتان را که بهترین و بالاترین زینتتان است حفظ کنید، مبادا خون شهدا را پایمال سازید. دنیا فانى است براى آخرت خود توشه فراهم سازید.

وصیت شهید مجید ترابی به مردم

اى مردم ستمدیده اسلامى امام امت را یارى کنید و از هیچ کمکى به جبهه دریغ نکنید. از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیرى نکنید نمازهایتان را سر وقت بخوانید و دعاها و مخصوصاً نماز جمعه را ترک نکنید و در گروه هاى مقاومت شرکت کنید و همیشه مواظب منافقین و منحرفین باشید که از پشت خنجر مى زنند و فرصت به این خون خواران بدتر از مغول ندهید.

طلب حلالیت شهید مجید ترابی از عموم

در آخر هر کس از این جانب بدى دیده، غیر ممکن است که بدى ندیده باشد، من غلط کردم، تو را به جان مهدى(عج) مرا عفو کنید، زیرا که حق الناس خیلى سخت است اگر کسى از من طلبى دارد از خانواده ام بگیرد.



وصیت شهید مجید ترابی به دوستان محله اش

دوستان دور و بچه هاى محل راه این شهدا را ادامه بدهید. مواظب کارهایتان باشید، در کارهایى فرو نروید که برایتان مدت کوتاهى خوشى و لذت داشته باشد، همیشه دنبال کارى باشید و توشه اى جمع کنید که در آخرت سر بلند باشید.


وصیت شهید مجید ترابی برای والدینش

سخنى دارم با والدین گرامى و عزیز، مادر جان از تو کمال قدردانى و تشکر را دارم که مرا از کوچکى تا به حال بزرگ کردى و چه شب هایى براى من بى خوابى کشیدى و من نتوانستم حتى ذره اى از زحمت هاى شما را جبران کنم . مادر و پدر هم اکنون که این وصیت نامه را مى نویسم عشق به شهادت در درون قلبم شعله مى کشد و بدنم را مى سوزاند و این را هم بدانید که همگى ما روزى از این جهان رخت خواهیم بست و مى دانم که شهادتم براى شما سخت است، اما راهى است که خودم انتخاب کرده ام و آگاهانه در این راه قدم گذارده ام و خواهم جنگید.


پدر عزیز و گرامیم از شما مى خواهم که صبور باشى ؛ خودم مى دانم و سال هاست که درک کرده ام که چقدر زحمت مى کشى و بیشتر از هر کس که فکرش را مى کنم تنها تو زحمتکش هستى ؛ ولی اجرت با خداى کریم. در جهان آخرت با حسین بن على(ع) و علی(ع) روبرو خواهى شد. ما تمام جوانان ایران باید مردانى جنگى و در درجه اول ایمان داشته باشیم . زیرا اگر ایمان نداشته باشیم کارمان تمام است. ایمان همان سلاحى است که سال اول انقلاب داشتیم . بنابر این پدرم بى تابى نکن اگر شهید شدم با سربلندى هر چه بیشتر به کارهایت ادامه بده و این مراکز معنوى را ترک نکن که تمام مسائل اسلامى در این ها نهفته است و بدان که از بهترین پدرانى هستى که شهید مى دهى .

از خانواده ى عزیزم مى خواهم در صورتى که توفیق شهادت را یافتم، شهادتى که آرزوى دیرینه من است خود راناراحت نکنید چرا که نزدیک ترین راه براى رسیدن به معبودم شهادت خواهد بود و از شما مى خواهم که خداى ناکرده مرگ مرا یک مصیبت به حساب نیاورید، بلکه به خود افتخار کنید که خون فرزند شما در کنار صدها همرزم دیگر در جبهه پیوند خورده و نهالى به وجود آورده که فریاد مى زند. جبهه اى که ما در آن شهید شدیم جبهه ى کوچکى است بر علیه یکى از عوامل امپریالیسم جهانى به سرکردگی آمریکا می باشد . جبهه ای که شما در آن هستید صدها برابر از جبهه ما بزرکتر است ، شما در آن جبهه باید علیه هر نوع ظلم و زور و بى عدالتى و به طور مستقیم با دشمن شماره یک بشریت در جهان یعنى آمریکا مبارزه کنید . چون زندگى چیزى جز مبارزه به خاطر آزادى و آزاد زیستن نیست.


از راست : حسن ترابی فرزند فتح الله ، حسین ترابی فرزند محمود

پدر و مادر عزیز و گرامى ام هر چقدر که در اندیشه داشتم نوشتم ولى نتوانستم احساس درونى خود را نسبت به شما بیان کنم، مقام شما خیلى والاست. نیکى کردن به شما سعادت مى خواهد که انسان بتواند به پدر و مادر خود نیکی کند .
خدایا سعادت اینکه به پدر و مادرخود خدمت بی ریا کنم به من حقیر عنایت فرما . از شما می خواهم اگر یک وقت اشتباهى از من سر زده مرا ببخشید و براى من دعا کنید که خداوند گناهانم را ببخشد و بیامرزد. دعاى شما زودتر مورد قبول خداوند قرار مى گیرد. دیگر حرفی با شما ندارم فقط یادتان نرود که خیلی محتاج به دعا هستم تا آن جا که مى توانید و در حدّتان است برایم دعا کنید.

وصیت شهید مجید ترابی به برادرش ابوالفضل

سخنى دارم با برادر خود ؛ ابوالفضل جان(متولد 1354) تو در سنى نیستى که بتوانى اسلحه بردارى و به جنگ کفّار بروى، از تو خواهش مى کنم که تا آن جا که در توان دارى درس بخوان، زیرا من اشتباه کردم و درس نخواندم ولى امتحان را در نزد حسین بن على(ع) به پایان رساندم. ابوالفضل همیشه در نمازهاى جماعت شرکت کن؛بخصوص مجالس دعا .


وصیت شهید مجید ترابی به برادرش علی اکبر

سخنی دارم با برادر کوچکم اکبر، تو خیلى کوچک هستى سفارشت را به پدر و مادر مى کنم. پدر و مادرم ؛ برادرانم را طوری تربیت کنید که در آینده بتوانند خدمتی به مردم محروم و شهید پرور ایران بکنند . در مجالس قرآن و مجالس معنوى آنها را شرکت دهید.


وصیت شهید مجید ترابی به خواهرش زینب

سخنی دارم با خواهرم ، از تو خیلی توقع دارم که زینب زمان باشى که من نظاره گر آن باشم. مى دانم که شهادت من براى تو سخت خواهد بود. از تو خواهش مى کنم که حجابت را حفظ کنى . زینب جان، پدر و مادر، رنج دیده اند و سختى کشیده اند، تجربیات آن ها بیشتر از توست هر چه مى گویند گوش کن. من امانتى از جانب خداوند در نزد پدر و مادر هستم، خداوند هر موقع که امانتش را بخواهد پس مى گیرد. مُردن حق است چه بهتر که در سنگر و در جنگ با کفار بمیریم. خداوند هر طور که صلاح بداند مرا از این دنیا مى برد، شاید پودر بشوم و شاید بدنم سالم باشد، هیچکس براى من گریه نکند براى حسین بن على(ع) و 72 یارانش گریه کنید که سر سالار شهیدان را از تن جدا ساختند و بدن مطهرش را زیر سُم اسبان خورد کردند.

من در مقابل این ها هیچ چیزى نیستم که بخواهید برایم زارى کنید. من دوست دارم که در مُردَنَم همه شادى کنند و مثل خودم خوشحال باشند زیرا که من افتخار مى کنم که به این صورت از دنیا رفتم و در بستر خوارى از دنیا نرفتم. اگر جنازه ام بدستتان رسید از در خانه پدرم به سمت مسجد و پایگاه بسیج و از آن جا به مرقد پاک شهداى ورامین در کنار دایى عزیزم(شهید حسن خانی) به خاک بسپارید که آرزوى من این بود که جسمم در کنار دایى عزیزم به خاک سپرده شود.

سفارش شهید مجید ترابی به پدر در خصوص خرج و هزینه

پدر جان براى مجالس من زیاد خرج نکن هر چقدر که مى خواهى خرج کنى به مستضعفین بده یا به جنگ.
مقداری از حقوقم را نگه دار اگر کسی از من طلبی داشت به او بدهی و دیگر من پول جمع کردم برای ازدواج و خودم می دانستم که شهید می شوم ؛ هر چقدر پس انداز دارم به برادران و خواهرم بدهید که در آینده با آن مقدار اندک بتوانند برای خود کاری بکنند .


حلالیت و سفارش شهید مجید ترابی به اقوام

از کلیه کسانی که برای من زحمت کشیده اند : عموها و زن عموها ؛ دایی ها و زن دایی ها ؛ عمه ها و خانواده و خاله ها با خانواده ؛ مادر و پدر و مادر بزرگ و پدربزرگ و دوستان فامیل و دور و نزدیک حلالیت می طلبم و امیدوارم که در پیشبرد انقلاب اسلامی نقش موثری داشته باشند .




مناجات شهید مجید ترابی با محبوب

خدایا قلبم در حجاب است و عقلم مغلوب و نفسم معیوب و هواى نفسم غالب و طاقتم قلیل و معصیتم کثیر . خودم اقرار مى کنم اى برطرف کننده کدورت ها و پوشنده گناهان و اى داناى غیب ها ؛ استغفار می کنم به درگاهت و از تو به حرمت محمد و آل محمد(ص) طلب بخشش می کنم ای آمرزنده گناهان توبه کنندگان .
والسلام
مجید ترابی 24/7/1365

یا على(ع) در شب اول قبر به فریادم برس

تنظیم وصیتنامه توسط سایت سلحشوران شهر نراق انجام پذیرفت .


۹۶/۰۲/۰۱
سلحشوران شهر نراق

نظرات  (۳)

۰۲ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۸:۲۱ مرتضی علی آقایی
درود بر شما استاد عضایی عزیز
مبادا خویشتن را واگذاریم
امام خویش را تنها گذاریم

زخون هر شهیدی لاله روید
مبادا روی لاله پا گذاریم
سلام و درود بر شهید مجید ترابی
وصیت نامه و سفارش شهید مجید ترابی پرتوی پر فروغ از قرآن کریم و نهج البلاغه می باشد و تراوش روحی ملکوتی است .
این مطالب برای ما خفتگان در بستر غفلت بخصوص مسئولین دارو و مرهمی شفا بخش خواهد بود .

از استاد اوضاعی نهایت تشکر را داریم .
۱۹ دی ۰۲ ، ۱۷:۰۲ سعید ترابی
سلام مجید جان
پسر عموی عزیزم
من ۱ ماه قبل از شهادتت به دنیا آمدم
از تو فقط خاطراتت که بازگو میشد بخاطر دارم و اتاقی از تو که همیشه به احترامت درش بسته بود
مجید جان
تو رفتی
اما نیستی که ببینی این نسل با ما چه کردند
منم وارد نظام شدم
به عشق راه تو
اما خیلی راحت کنارم زدن
تا مجبور بشم بازنشستگی را بنویسم و بیرون بیام
حیف تو و امسال تو که رفتن
دیگران دارن به چپاول و غارت میبرند
حیف دایی حسن
حیف مهدی عربی پسر عموی مادرم
پدرت حالش زیاد مساعد نیست
براش خیلی دعا کن
ما همه نگرانش هستیم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

هدایت به بالای

folder98 facebook