سند 158 سال قبل مربوط به معامله زمین و باغ اهالی نراق در دشت ورتیران(ورطیران) - سند شماره 73
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله الذی احل البیع و الشری و حرم الغضب و الربا و صل الله علی محمد و آل محمد
اما بعد باعث بر اسطرقام و سبب در استکتاب(کتابت کردن) این ارقام خجسته فرجام(انتها) آنستکه حاضر آمد در عالی محفل شرع مطاع حره مخدره المسماه سَلَمه خانم بنت مرحمت پناه خیرالحاج حاجی کاظم نراقی در حالت صحت بدن دون الاکراه والاجبار بالطوع والرغبه بیع نمود و بفروخت به بیع لازم جازم صحیح شرعی به عالیحضرت خجسته آیت صلاحیت منقبت آقامیرزا احمد خلف مرحمت و مغفرت نشان فخر الحاج حاجی محمدعلی من القصه همگی و تمامی نه (۹) مَن به وزن شاه بذرافشان زمین واقعه در دشت ورتیران(ورطیران) شهره قصبه مزبور(قصبه نراق) مشهور به زمین املس(جای هموار و نرم) بانضمام جمیع اشجاری که در آن غرس(درخت نشانده) است و در عوض باغی که در صداق او بود از زوج خود آقا محمد ابراهیم به او مسترد و انتقال شرعی یافته بود محدود به حدود معینه حدّی به زمین عالیحضرت آقا عبدالغفور و بباغ آقا نصراله ولد مرحوم آقا مهدی و بباغ آقا میرزا ابوتراب ابن مرحوم حاجی علی اکبر و به زمینی که زوج بایعه جدیدا ابتیاع نموده بانضمام یک سَرَچه آب قنوات علیا و سفلای قصبه مزبور(نراق) که مدار و گردش آن در ده شبانه روز است به ثمن مبلغ معین بیست تومان رایج سلطان نیم روپیه ناصرالدین شاهی عددی سیزده نخود وزن ده شاهی رواج ماخوذ و مقبوض باعتراف الشرعی و ثانی بایعه مبیع موصوف را کانیا ما کان از یَد تصرف خود اخراج نمود به تصرف مشتری مزبور واگذار نمود او نیز(مشتری) در مبیع تصرف مالکانه مستحقانه نمود کتصرّف الملاک فی املاکهم و ذوی الحقوق فی احقاقهم پس الیوم به مقتضای ما رقم کافه مبیع حق طلق و ملک صدق مشتری است و احدی را به هیچ وجه من الوجوه در آن حقی و بهره ای و نصیبی باقی نمانده و عقد مبایعه لازمه شرعیه مشتمله به جمیع شرائط ارکان و خالی از کافه نواقص و بطلان با اسقاط جمیع خیارات موجبه فسخ سیما خیارالغبن والغبن فی الغبن ولو کان فاحشا بل افحش ولو به ضعف الثمن ......حسب الشرع بینهما بر وجه لزوم واقع و جاری شد و ضامن درک شرعی بیع کرد به بایع که چنانچه عندالخروج مستحقا للغیر در بیع پیدا شود جزا و کلا از عهده برآید و با مشتری به هیچ وجه مرجوعی نباشد.
وکان ذالک تحریر فی شهر جمادی الثانی مطابق سنه یکهزار و دویست و هشتاد تا واضح باشد
جمادی الثانی 1280 (برابر با شهریور 1242)
بتاریخ
چهارم ذیقعده سنه ۱۲۸۰ (برابر با 23 فروردین 1243) از بابت ملک ظهر فسخ
معامله را نمودم به این معنی که ملک مرقوم ظهر را به خود بایعه منتقل نمودم
ایحال ملک مرقوم مال طلق سلمه خانم است و آب مرقوم ظهر مال خودم می باشد
یک سراچه است .
تحریر فی تاریخ فوق(4 ذیقعده 1280)
پشت سند :
حاضر
گردید سلمه خانم زوجه مرحوم آقا ابراهیم ... نراقی و ملک مرقوم ظهر را که
به آقا میرزا محمد فروخته بود و بعد آقا میرزا محمد به خود او منتقل نموده
فروخت به آقا میرزا ابوتراب خلف مرحوم حاجی علی اکبر به مبلغ چهل و چهار
تومان ... سیزده نخود وزن و ملک حدّ او موافق است ..... تخمینا نُه مَن بذر
افشان است .
ایحال ملک طلق آقا میرزا ابوتراب است
تحریر فی نهم ذیقعده الحرام سنه ۱۲۸۰
9 ذیقعده 1280(برابر با 28 فروردین 1243)
از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی سند بیش از یک قرن و نیم متعلق به سایت سلحشوران شهر نراق سپاسگزاریم.