آشنایی با واژه های راجی شهر تاریخی نراق
گویش راجی یا راژی یا رازی یا رایجی لهجهای است که بقایای آن در منطقه تیمره از مناطق مرکزی ایران و در شهرهایی چون دلیجان، نیمور، محلات، نراق، میمه ،جوشقان قالی، وزوان، زیادآباد، اذان و ونداده و ابیانه صحبت میشده و اکنون فقط در بعضی مناطق شهرهای فوق بقایای بعضی لغات آن برجای ماندهاست.که در ادامه به گزیده ای از آنها اشاره می شود:
۱-وِدِقارَه کارهای کوچک و جزئئ
۲-فَتَرات فریاد زدن یا سروصدا راه انداختن
۳-خِشم کردن قهر کردن
۴-سیالَه کاسه گِلی که رنگ وروی آن رفته باشد
۵-ذِلّه شدن به ستوه آمدن،بیچاره شدن از دست کسی
۶-روزقَه نوبت در آبیاری زمین های کشاورزی
۷-یَهُو ناگهانی وغیر مترقبه
۸-وِشگون نیشگون
۹-وَر رفتن وقت تلف کردن،در انجام کار، تأخیر کردن
۱۰-وَرپریده مرده یا مردن،اصطلاحا"به بچه بازیگوش وشیطان گفته می شود
۱۱-ناچَر بی حال وحال نداشتن
۱۲-مِرِشت میل و اشتها در غذا خوردن
۱۳-مَلاج جلوسر وبالای پیشانی
۱۳-نَوشِره فرزندی که از نَوَه متولد می شود
۱۴-نالی تشک بزرگ
۱۵-لَکُ ولُوشه لب ولوچه
۱۶-گُولَه جا
۱۷-درگشته خراب و ویران شده
۱۸-درگرفتن آتش گرفتن
۱۹ٓ-در گیره پدرت آتش بگیره پدرت
۲۰-دایِزَه خاله
۲۱-خوشوا زدن تعارف کردن،دعوت کردن
۲۲-چیلَه چوب نازک وباریک درخت
۲۳-جَختَم بلای بدون بر رسی و از روی شانس
۲۴-تَخگاه سکوی آجری یا سنگی که در طرفین ورودی خانه های قدیمی موجود است
۲۵-تاخون دیَه یا تاوان
۲۶-پَزا به چیزی که زود پخته شود
۲۷-پَرگَه فضای خالی زیر طا قچه
۲۸-پاسوز شدن اسیر شدن
۲۹-بَندال شدن به کسی آویزان شدن
۳۰-بَختَه کوری بیچاره یا طفلکی
۳۱-اِمبار این دفعه
۳۲-آکولَه نوعی فحش،نوعی بیماری دستگاه تنفسی
۳۳-رونَکی قالیچه کوچک که متصل به پالان الاغ بوده وبرای ثابت ماندن پالان روی کمر الاغ روی باسن یا همان ران های الاغ قرار می گیرد
۳۴-تا به تا اشتباهی،بیشتر برای جفت کفش یا جوراب به کار می رود
۳۵-طاق معادل ۱۲ساعت آبیاری،نیم طاق ۶ساعت آبیاری
۳۶-لِکّ ولِک کار را با حوصله ودر مدت طولانی انجام دادن
۳۷-سه تیر نوعی فحش و ناسزا
۳۸-نهال بر زمین خورده نوعی نفرین و ناسزا که به بچهٔ شیطان گفته می شود وبه معنی جوانمرگ شدن است
۳۹-اَم پَسّا از این به بعد
۴۰-پابیرون اسهال
۴۱-دَغّاله نان سفت و خشک شده،لباس بسیار کثیف
۴۲-تنورماله پارچه بلند وخیس که برای پاک کردن سیاهی دور تنور داخل تنور می چرخانند.
۴۳-آلون زمین صیفی جات که بعد از برداشت محصولاتش دام و حیوان در آن می چرانند
۴۴-اِشنو(اُشنان) نوعی پودر گیاهی رختشویی در قدیم
۴۵-تخم قند نوعی خربزه شبیه خربزه مشهدی اما زرد رنگ
۴۶-سانسوری طالبی،سَمسوری
۴۷-شب اَندَه روز شبانه روز،۲۴ ساعت آب کشاورزی
۴۸-گَلِ پنجه چیزی شبیه به پنجه دست که در هنگام برداشت گندم و جو به دست می کنند تا بتوانند مقدار زیادی بوته را گندم یا جو را با خود جمع کنند
۴۹-اَدواَه ادویه
۵۰-فِس فِس به کُندی،آرام آرام
۵۱-گالَه دهان
۵۲-کوره دِه دِه کوچک و کم رونق و که جمعیت
۵۳-کوره راه راه باریک
۵۴-تازی سگ شکاری
۵۵-پاچه ورمالیده بی ادب،حقه باز،خشن،بی شرم
۵۶-پاچه خواری چاپلوسی کردن
۵۷-تخم جِن بچه شرور،عوضی
۵۸-اَلجَک دستکش
۵۹-بیجَک فاکتور،صورتحساب
۶۰-کُل کُند،در مورد چاقو وابزار آلات بُرنده به کارمی رود
۶۱-شهرهِرت کنایه از جایی بی نظم که قانون و مقررات در آن حکمفرما نباشد
۶۲-یارُو اشاره به کسی که نخواهند اسمش را ببرند
۶۳-گُل مَگی گلدار،گل منگولی
۶۴-مشغول ذِمّه مدیون کسی بودن،مدیون
۶۵-گَل بالا،گَلِ درخت بالای درخت
۶۶-چی چی چه،چی
۶۷-قُرص محکم،استوار
۶۸-خیط شرمنده،خجالت زده
69-خُنُک بی مزگی کار زشت،نُنُر
۷۰- گربه کوره گربه کور،حیله ،مکار، نمک نشناس
۷۱-هَله هُوله خوراکی نا مناسب
۷۲-پُوک pok پتک آهنی
۷۳-هورَه گاوه فلزی یا چوبی
۷۴-شانه سَرَک هُدهُد
۷۵-تیکَه تکه،قطعه
۷۶-چِک سیلی،چک وچانه،صدای افتادن قطره آب
۷۷-اِفلیج کسی که عضو یا اعضایی از بدنش فاقد حرکت و نیرو باشد
۷۸-زَقُوم غذایی که تلخ،سمی وکشنده باشد،خیلی تلخ یا شور
۷۹-پُوک pook پوچ،هر چیزی تو خالی
۸۰-غُلّاک به چوبی که رأس آن به صورت عدد۸باشد وبرای گرفتن شاخه درخت برای چیدن میوه و...بکار می رود
سایت سلحشوران شهر نراق از نویسنده و محقق ارزشمند جناب آقای مرتضی علی آقایی فرزند علی اکبر از بابت تهیه این پست قدردانی می نماید .
منابع:
۱-vajeyab
۲-salahshorannaragh.blog.ir
۳-اطلاعات شخصی نویسنده
با اهدای سلام و عرض ارادت .
برایتان آرزوی سلامتی و توفیق بیشتر دارم .پاینده و سرافراز باشید.