نامه به میرزا سلیمان تاجر نراقی در خصوص موقوفات و تعمیر کاروانسرای حاج مهدی شهر نراق 111 سال قبل - سند شماره 184
حضور جناب عمده الاعاظم قبله گاهی عموزاده آقامیرزا سلیمان تاجر نراقی دامه مجده العالی مشرف شود
سقز 1419(شهر سقز استان کردستان)
صَفر سال 1329 هجری قمری(برابر بهمن 1289 هجری شمسی)
فدایت شوم ان شاءالله تعالی مزاج مبارک در کمال صحت و اعتدال است .
مکتوب مورخ 17 صفر 1329(برابر 27 بهمن 1289) واصل و از سلامتی وجود شریف مسرور شدم .
در خصوص موقوفات کاروانسرا خرابی کلی پیدا نموده بود ؛ طرف خانه عبدالوهاب شَبان تمام دیوار عقب زده بود به زحمات چند خیلی خوب ساختم .
دکان استاد عبدلی را دکان صحیح ساختیم ؛ گذر را بستیم ؛ بالا خانه و ایوان های تیمچه را انبار نمودیم ؛ یک انبار هم دَر پهلُوی آنها ساختم ؛ راه پشت بان را گردانیدم . باری مقصود اینکه در این دوسال دیناری اَحدّی نبرده است و تمام را خرج خودش نموده مگر اینکه سال قبل پنج تومان به مادر آقا قوام(احتمالا میرزا قوام مهدوی فرزند میرزا سلیمان و نام مادر قوام به نام: طلعت فرزند حاج محمد ابراهیم) داده شد .
اما زرقان (مزرعه زرغانین یا زرغان دلیجان)هم سال قبل املاک او را زرع نکرده بودند و به زمین زدند و بمالیات او اجاره داده شد ؛ سال بعدش را هم که امسال باشد در شانزده تومان آنهم مخارج مالیات و قنائی(لایروبی قنات) خود را مشکل است دَر آورد ؛ تمام صورت(مخارج) او ثبت است بدانید ؛ لیکن عمه هر روز شکایت و مُرافعه دارد و جواب گفته ام سَوای وجهی که داده ای دیگر حقی نداری و حال در خراسان است .
و اما در باب کارها ؛ در پیش عمل خدایگانی(ریاست - بزرگی) حاج محمدجعفر(احتمالا حاج محمد جعفر تاجر نراقی فرزند حاج محمد ابراهیم تاجر نراقی) هستم لاکن دخل و ثمری این تجارت ندارد و اسباب زحمت است والحمدلله دیناری آسودگی ندارم و مکرر نوشته ام که یا اذن بدهید جمع کنم بیایم یا یکی را بفرستید ؛ من باید بروم همدان به ملاقات اخوی و بروم عقب کارهای خودم . و همه را طفره می دهند و کسی را نمی فرستند و می خواهند بنده همیشه تهران باشم.
دیگر هر جور شد بعد عرض خواهد شد دَر باب خودِ سَرکار که خیال دارید از راه تهران بیایید البته بنده هم کمال اشتیاق را دارم ولی در تهران گمان ندارم بر فصل کاری پیدا شود و لیکن ملاقات بسیار خوب است .
در خصوص جناب معاون الممالک(مرحوم میرزا غلامحسین خان امینیان فرزند حاج میرزا محمد خان) ایشان با بنده اتحادی ندارند و دوستی در بین نیست و مراوده هم نداریم بدانید .
در باب خانه نراق مسبوق هستم ولی درست ملاحظه و تفکر فرمائید قصور از بنده و شماست وقتیکه مرحوم والد(مادر) و بعد خود بنده ؛ مبالغی مخارج خانه نمودیم و دیناری سهم خود را حاضر به دادن نشدید و اتحاد و اتفاق و محبت ومودت نفرمودید ؛بنده هم مجبور شدم رفتم مبالغی متضرر شدم خونه خریدم ساختم و شما هم عاقبت اینجور شدید .
عزیز من اختلاف هر بنیانی را می کَند ؛ چنانکه بنیان فامیل مرحوم حاجی مهدی(حاج محمد مهدی تاجر نراقی) را از جهتی کَنده است ؛ و هر یک بطرفی و گوشه ای افتاده اند . اینهمه حق قبول بلایا فرمود که خلق متحد و متفق شوند ثمری نکرد و بر عکس رفتار نمودیم البته نتیجه همین است که شده حال هم اگر جمیعا باز متحد شویم آب رفته باز آید به جوی .
والسلام
بنده زاده ها و والده شان سلام می رسانند و احوالپرس هستند ؛ تمام دوستان و هر کَس را صلاح می دانید سلام برسانید . باقی بقایت زیاده عرضی ندارم
از آقای حاج حسینعلی لطفعلی فرزند غلام به جهت ارسال تصویر یک فقره نامه قدیمی سپاسگزاریم .
سایت سلحشوران شهر از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی نامه به میرزا سلیمان تاجر نراقی در خصوص موقوفات و تعمیر کاروانسرای حاج مهدی نراق در 111 سال قبل سپاسگزار می باشد .