السلام علیک یا ابا صالح المهدی
دوشنبه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۷، ۱۰:۳۲ ب.ظ
دل را زِ کَفم بُرده ای با نیم نگاهی
دارایی من نیست به جز حسرت آهی
آهسته برو ای که دلم بسته به مویت
بَرگرد و به پشت سَرت انداز نگاهی
تا رُخ بنمایی همه گویند به تحسین
جای تو نگیرند نه خورشید و نَه ماهی
هر کَس که تو را دید به یکباره چنین گفت
محبوب ترین ناز ترینم تو چه ماهی
خورشید کجا رخ بنماید چو تو آیی
خورشید یکی ذره بُوَد، چون پَر کاهی
بیدار شدند از نَفس پاک تو خوبان
ما را تو فراموش مَکن شام و پگاهی
صد لشکر اگر صف بِکَشد باک ندارد
آن را که تو چون شیر بُوَد پشت و پناهی
شعر از علی رضایی فرزند رضا اهل شهر نراق
۹۷/۰۶/۱۲