تنهایی
شنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۷، ۰۷:۰۷ ب.ظ
دیشب از روی کنجکاوی خود
هر سوالی که بود پرسیدم
آری از شوق دیدنت ای ماه
تا سَحر من ستاره می چیدم
دور شمع وجودت از سَر شوق
همچو پروانگان بچرخیدم
خواب در چشم من غریب افتاد
من نخوابیدم و تو را دیدم
گیسوانت چو مُشک عَنبر بود
هوش رفت از سَرم چو بوئیدم
گونه هایی که چون شقایقِ سُرخ
بر لبانم چو خورد بوسیدم
از غم هجرتت شدم تنها
کُنج زندانِ خانه پوسیدم
شاعر: آقای علی رضایی فرزند رضا اهل شهر نراق
۹۷/۱۰/۱۵