ملا لطفی و فرزندش آخوند ملا میرزاجان نراقی و نوه اش کربلائی محمد اسماعیل
قریب دو قرن و نیم پیش دو برادر مومن به اسامی ملا نصیر و ملا لطفی در نراق زندگی می کردند که خداپرستی آنان مورد توجه سایر مسلمین بود و دارای مکتبخانه بودند . ملا لطفی نراقی دارای دو فرزند به نام های ملا عبدالمبین و آخوند ملا میرزاجان بود که ملا عبدالمبین از اجداد فروغی ها همچون ملاعبدالکریم ؛ ملا ابوالقاسم ؛ ملا محمدعلی و حبیب الله فروغی می باشد .
آخوند ملا میرزاجان نیز دارای دو فرزند صالح و شایسته به اسامی : ملا محمد اسماعیل و ملا محمد تقی بود . آنان شخصیت های ذی نفوذ و با درایتی بودند که بیشترین خدماتشان توجه به حال محرومین جامعه بود .دو فرزند مُلا میرزاجان نراقی از انسان های با وجاهت و بین مردم احترام داشتند .
متاسفانه در حدود یک دهه قبل سنگ قبرهای تاریخی و فرهنگی ارزشمندی در بازسازی بقعه شاه یحیی شهر نراق انجام گرفت و بسیاری از سنگ نبشته ها تخریب گردید در صورتیکه امکان داشت سنگ فرش ها در کنار و لابلای سنگ های با قدمت جانمایی می گردید .
سنگ مزار مرحوم ملا محمد اسماعیل نراقی که در کنار سایر سنگ ها مورد بی مِهری بود برای اولین بار توسط خادمین سایت سلحشوران شهر نراق به عرصه تاریخ و فرهنگ باز گردانده شد و با مساعدت مهندس مهدی اسماعیلی شهردار و تلاشگران شهرداری نراق و از طرفی بازخوانی نوشته های روی سنگ قبر توسط استاد حاج سید مجتبی غفاری دریچه ای به تاریخ گمنام نراق گشوده شد :
ملا محمد اسماعیل فرزند ملا میرزاجان ابن ملا لطفی از همسر نراقی اش دارای فرزندانی به اسامی : میرزامحمود فروغی (فرزندانش : عبدالحسین – مهری – انسیه) ؛ کوکب (همسر حاج ملا غلامحسین فروغی) و میرزا نصرالله فروغی(فرزندانش : زیور – میرزاعباس – غلامرضا – قمرسلطان) بود و از همسر جاپلقی اش دختری به نام نازنین فروغی داشت .
وفات مرحمت و غفران پناه کربلائی محمد اسماعیل ابن مرحوم آخوند مُلا میرزاجان
فی شهر جمادی الثانی 1336
1 جمادی الثانی 1336(برابر 23 اسفند 1296)
دور سنگ نبشته متوفی ملا محمد اسماعیل نراقی اشعاری حکاکی گردیده که برای اولین بار توسط استاد غفاری بازخوانی می شود . احتمال دارد این اشعار توسط یکی از شاعران نراقی بیش از یک قرن پیش سروده شده چون پس از بررسی به نام کسی ثبت نشده است :
فَغان و داد از این دنیای فانی
که یکدم نیست در او کامرانی
در او شَهد و شِکَر چون زَهر قاتل
غَم هِجران به جای شادمانی
بهار زندگی را شاد و خُرَّم
از این غافل زِ پی دارد خَزانی
در آخر گور منزل باد از خاک
مَبَند دِل دَر جهان تا می توانی