آشنایی با ضرب المثل های عامه و گزیده ای از آنها در شهر تاریخی نراق
از قدیم الایام ضرب المثل وجود داشته و کسی آنها را خلق نکرده است و در هیچ جای دنیا کسی را که به این منظور که خالق ضرب المثل باشد، نمی توان یافت.
ضرب المثل پدیده ای است که ضرورت ها و نیازهای مردم آن را خلق کرده است و از سال های قبل تا کنون سینه به سینه گشته و به ما رسیده است و هر قوم و ملتی به زبانی مناسب با اوضاع و احوال خود آن را بیان کرده است که در ادامه به گلچینی از آنها با ذکر معنی در شهر تاریخی نراق اشاره می شود:
🔻آب از آسیاب افتاد.
🔺سروصداها خوابید.آرامش برقرار شد
🔻آبشان به یک جو نمی رود.
🔺با یکدیگر خوب نیستند وبا هم توافق ندارند
🔻جوجه را آخر پاییز می شمارند.
🔺نتیجه کار در آخر مشخص می شود.
🔻چارچشمی نگاه کردن.
🔺خیره شدن،کنجکاوانه نگریستن
🔻چاه مکن بهر کسی اول خودت دوم کسی
🔺هر کس به دیگران بدی کند،خودش هم به آن دچار خواهد شد.
🔻چشمم آب نمی خورد.
🔺هیچ امیدی به او نیست
🔻الکی خوش است.
🔺خوشی و خوشحالی بی مورد
🔻اول همسایه، بعد خانه
🔺مثلی است که می گویند اگر می خواهی خانه بخری همسایه ات را خوب بشناس بعد خانه بخر
🔻زمستان آمد و فکر نمد کن
🔺حدیث نفس فقیر در برخورد با سرمای پاییزی
🔻زغنبوت کردن
🔺هر تلخ و ترش بی اندازه را به زغنبوت تشبیه کرده اند
🔻غصهٔ دیوانه را آن مرد عاقل می خورد
🔺درد سر و گرفتاری جاهل و نفهم متوجه اهل شعور می شود
🔻عقل که نیست جان در عذاب است
🔺در اثر نادانی آدم دچار زحمت می شود
🔻عوض داره گله ندارد
🔺به کسی که از دیدن رفتار با حرف مشابه خود گِله می کند
🔻عهد دقیانوس
🔺کنایه از چیز قدیمی و بی ارزش
🔻صلاح مصلحت خویش خسروان دانند
🔺اختیار زندگی خویش در دست اوست
🔻شیر مرغ تا جان آدمیزاد
🔺کنایه از تمام چیزهای ناب و پرارزش
🔻شیرم را حلالت نمی کنم
🔺هنگام نارضایتی مادر از فرزند گفته می شودکه می خواهد او را از انجام دادن کاری منع کند.
🔻کلاه خود را قاضی کردن
🔺با خویش خلوت کردن برای ارزیابی و مصلحت اندیشی
🔻کلاهت را بگذار بالاتر
🔺طعنه و ملامت به شخص بی غیرت
🔻کفگیر به تهٔ دیگ خورده
🔺تمام شدن پول و سرمایه.تهیدست شدن
🔻غلام حلقه به گوش
🔺کنایه از کسی که مانند برده مطیع و گوش به فرمان است
🔻عصای دست کسی بودن
🔺کنایه از یار ومدد کار کسی بودن
🔺عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد
🔺چه بسا توطئه ها وخصومت هایی که موجب خیر وصلاح شخص مورد نظر باشد
🔻طلا که پاکه ،چه منّتش به خاکه
🔺آدم بی گناه برای اثبات بی گناهی خود نیاز به تبرئه وشاهد و واسطه ندارد و از شماتت دیگران هیچ ترسی به دل راه نمی دهد
🔻صد تا چاقو بسازه یکیش دسته ندارد
🔺کنایه از آدم دروغگو و لاف زدن
🔻شش ماهه به به دنیا آمدن
🔺کنایه از شخص عجول
🔻سبیل چرب کردن
🔺با پول و رشوه و مانند آن کسی را راضی کردن
🔻زبانت را گاز بگیر
🔺امر به سکوت به کسی که توهین به مقدسات یا نفوس بد بر زبان جاری کرده باشد
🔻دوتا پا داشت دو تا هم قرض کرد
🔺کنایه از فرار و گریختن
🔻دلش مثل سیر و سرکه می جوشد
🔺اضطراب و تشویش دارد
🔻خر همان خره پالانش عوض شده
🔺فقط ظاهرش فرق کرده و باطنش همان است که بود
🔻خواب خرگوشی
🔺کنایه از غفلت است
🔻خروس بی محل
🔺کنایه از کسی که وقت شناس نیست
🔻حیف از طلا که خرج مطلا کند کسی
🔺اصل را خرج فرع کردن
🔻حیفه نون
🔺کنایه از کسی که لیاقت خوبی حتی دریافت یک تکه نون هم ندارد
🔻یا جای توست یا جای ما
🔺اجتماع دو ضد در یک جا ممکن نیست
🔻کله اش بو قرمه سبزی می ده
🔺کنایه از شخص ماجرا جو
🔻ستاره سهیل
🔺کنایه از کسی که خیلی دیر به دیر دیگران را ملاقات می کند
🔸خانه پر از دشمن باشه بهتر از اینه که خالی باشد
🔹کنایه از کراهت تنهایی
🔸الهی خَبرت بیاد
🔹در مقام نفرین کردن است."خدا کند که روزی خبر مرگت را بیاورند
🔸خرَش از پل گذشت
🔹به نتیجه و مقصود رسیدن،کنایه از آسودگی خاطر بعد از اتمام کار
🔸حق آب وگِل داشتن
🔹سابقه در امری یا کاری داشتن
🔸حسنی به مکتب نمی رفت ،وقتی هم می رفت جمعه می رفت
🔹کنایه از افرادی که موقعیت شناس نیستند
🔸سر پیری و معرکه گیری
🔹سر پیری جوانی کردن یا کارهای جوانی را از سر گرفتن
🔸پول علف خرس نیست
🔹اشاره به خرج تراشی و بیهوده خرج کردن است
🔸پنج انگشت برادرند برابر نیستند
🔹همه انسان ها از لحاظ صفات وروحیات یکی نمی شوند.
🔸پاسوز شدن
🔹به پای کسی سوختن و از بین رفتن
🔸پاچه ورمالیده
🔹بی ادب و گستاچ
🔸بی گدار به آب زدن
🔹جانب احتیاط را رعایت نکردن،بدون فکر کاری را انجام دادن
🔸بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد
🔹کنایه از این است که شخصی کارمی کند و رنج ومرارت را متحمل می شود اما نام وشهرت وسودش نصیب شخص دیگری می شود
🔸به کوچه علی چپ زدن
🔹بی توجهی از روی عمد،موضوع سخن را عوض کردن
🔸به هر چمن که رسیدی گلی بچین و برو
🔹خود را در قید وبند عشق اسیر نکن وتا جوان هستی خوش باش
🔸به دلم بَرات شده
🔹به دلم الهام شده است
🔸به تُرنج قباش بر می خورد
🔹زود ناراحت و دلخور می شود
🔸بوی شیر از دهنش می آد
🔹کنایه از فردی بی تجربه است
🔸بس که گفتم زبانم مو در آورد
🔹یک مطلب را تکرار کردن بدون اینکه از آن نتیجه ای بگیرند
🔸برای همه مادر است برای من زن بابا
🔹با همه مهربان و با من دشمن است
🔸بچه بزرگ کردم قاتُق نانم بشه قاتل جانم شد
🔹گله از بچهٔ ناخلف و ناسازگار
🔸الهی دست به خاکستر بزنی طلا بشه
🔹در مقام دعا در حق کسی گفته می شود
🔸اگر هوس است همین هم بس است
🔹کاری که یک بار برای امتحان یا از روی کنجکاوی وهوس انجام شود و تکرار آن دلچسب نباشد
🔸از دیوار راست بالا می ره
🔹کنایه از بچه شلوغ ونا آرام
🔸تازی وقت شکار بازیش می گیره
🔹به کسی که هنوز کاری را شروع نکرده و به کار غیر واجب مشغول بشود
🔸عوض داره گله ندارد
🔹به کسی که از دیدن رفتار یا حرف مشابهٔ خود گله کند
🔸عین خیالش نیست
🔹کنایه از شخصی که به فکر نیست ودر برابر حوادث بسیار خونسرد است
🔸فدای سرت
🔹برای تسلی خاطر که زیانی به او رسیده باشد
🔸فکر نان بکن خربزه آب است
🔹در فکر اصل باش نه فرع
چشم دل باز کن که در خواب است/فکر نان کن که خربزه آب است
🔸کار به جای باریک رسیدن
🔹کنایه از بحرانی شدن مسئله که به سختی بتوان برای آن چاره ای اندیشید
🔸کار دنیا تمام شدنی نیست
🔹به کسی گویند که تمام وقت ولذت وخوشی خود را وقف کار کند
🔸کار کردن خر و خوردن یابو
🔹کاری را فرد دیگری انجام می دهدنتیجه اش عاید شخص دیگری می شود
🔸جنس بد به بیخ ریش صاحبش
🔹جنس بد به فروش نمی رود ونزد صاحبش می ماند
🔸کپَه مرگ کردن
🔹خوابیدن یا خواباندن با دلخوری وناراحتی
🔸کرکِر کردن
🔹کار مختصر وبی اهمیتی انجام دادن
🔸کسی که به ما نریده بود،کلاغ دُم بریده بود!
🔹وقتی که شخصی از بی ادبی وبی شخصیتی وکلام نابجای آدم بی لیاقتی آزرده باشد این مثل را می گوید
🔸کفکیر به تهٔ دیگ خورده
🔹تمام شدن پول وسرمایه ،تهیدست شدن وچیزی در بساط نداشتن
🔸گاو نُه من شیر ده
🔹کنایه از کسی که خوبی وخدمت بسیار به مردم می کنداما در آخر با یک کار یا حرفی آزار دهنده زحمت خود را پایمال می کند.
🔸گدا به گدا رحمت به خدا
🔹وقتی از کسی چیزی تقاضا شود که خود آن را از دیگری گرفته ،را گویند
🔸گذر پوست به دباغ خانه خواهد افتاد
🔹به کسی می گویند که به دیگری بدی کرده،اما بالاخره روزی با همان شخص سروکار پیدا می کند واحتیاجش به او می افتد.
منبع:ضرب المثل های فارسی،محمود سروری فخر،انتشارات خلاق
سایت سلحشوران شهر نراق از محقق ؛ نویسنده و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ نراق جناب آقای مرتضی علی آقایی اهل شهر نراق از بابت گردآوری ضرب المثل ها قدردانی می نماید .
ممنون. عالی بود