غزلی ناب از مولانا "حسرت نراقی"
پنجشنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۸، ۰۱:۵۱ ب.ظ
ای خجل از چهرهٔ تو آفتاب
آفتاب از عرصه شد در پیچ وتاب
شد سیه از خِجلت گیسوی دوست
چهرهٔ ریحان در وی مُشکِ ناب
ساقیا جان بر لب آمد از عطش
حُسن بذلِ باده باشد بی حساب
ساقی از مَخموری هندوی چشم
آسمان را همچو من دارد خراب
پنجه دست لبم هرگز نشد
از گل بوس رخ او کامیاب
باشد از بخت بدم یا از سپهر
کو به پیش دشمنم دارد عتاب
هر چه گویم در حَقِش باشد خطا
چون زنادانان نمی آید صواب
چشم حق بین هر که دارد آگه است
نیست عیش دور کردن جز سراب
"حسرت"از الطاف ساغر عاقبت
شد به فیض وصل جانان فیض یاب
مولانا حسرت نراقی
۹۸/۱۱/۱۰
اقا لطفا می شه بفرمایید زمان رونمایی از کتاب حسرت نراقی خواننده و نوازندگان گروه موسیقی چه کسانی بودند با سپاس