سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

نراق بخشی از شهرستان دلیجان در استان مرکزی قرار دارد . شهر نراق زادگاه بیش از یکصد نفر از شاعران ؛ دانشمندان ، نویسندگان و مشاهیر بزرگی همچون مجتهد بلند آوازه علامه حاج ملا احمد نراقی فرزند علامه حاج ملا محمد مهدی می باشد .

به یکی از اتفاقات بین حاج ملا احمد نراقی و ابوالحسن یغما(1196 قمری – 1276 قمری) متخلص به یغما و مشهور به یغما جَندَقی اهل خور و بیابانک و از شعرای غزل سرای سده سیزدهم در عهد محمد شاه قاجار اشاره می گردد :
یغما بیشتر دوران زندگی خود را در سیر و سیاحت گذرانید. در یکی از مسافرت ها به فیض دیدار علامه حاج ملا احمد نراقی صاحب کتاب معراج السعاده در کاشان نائل گردید.

یغمای جَندَقی

آشنایی او به این صورت بود که یغما در یکی از میدان های کاشان نشسته بود که، دو نفر با یکدیگر جدال لفظی می کنند که در نتیجه کارشان به حاکم شرع می کشد. حاکم وقت حاج ملا احمد نراقی بود، از شاکی می پرسد: آیا شاهدی داری؟ شاکی جواب می دهد: بلی و به میدان شهر بر می گردد. یغما را می بیند که در گوشه ای نشسته. به نزد یغما می رود و از او می خواهد که به نزد قاضی بیاید و به نفع وی شهادت دهد.
یغما قبول می کند و در برابر حاکم قرار می گیرد، حاکم وقتی که قیافه و چهره ظاهری یغما را می بییند به او می گوید: قلندر! چرا شارب هایت(سبیل) بلند است؟

یغما جواب می دهد: برای اینکه وقتی می خواهم شراب بنوشم دُردهای آن را بگیرد و شراب صاف از گلویم پایین برود. حاکم می پرسد: مگر تو شراب هم می نوشی؟ یغما جواب می دهد: بلی و در حضور قاضی و حاکم شرع به چندین گناه اقرار می کند. حاج ملا احمد نراقی ، قلم و کاغذی طلب می کند و چنین می نویسد:
نظر به اینکه یغمای جَندَقی در حضور حاکم شرع به چند گناه اقرار کرد حکم قتل او صادر می شود. پس از امضای حکم، یغما می پرسد این قانون درباره مسلمان اجرا می شود یا غیر مسلمان؟ حاکم جواب می دهد: فقط درباره مسلمان. یغما می گوید من مسلمان نیستم بلکه گبر هستم. نراقی مجبور می شود که نامه خود را پاره کند. یغما می گوید جناب قاضی: من شاید تمام این اعمالی را که گفتم انجام دهم ولی به خاطر چند دِرهَم پول بی ارزش شهادت به ناحق نخواهم داد. از آن به بعد حاج ملا احمد نراقی با یغما دوست می شود و شوخی های بسیاری میان آن دو رد و بدل می شود که هنوز بر سر زبان هاست.

 

از جمله یک زمان حاج ملا احمد نراقی شعری می سراید و برای یغما می خواند و از او می خواهد که نظرش را درباره آن شعربگوید. شعر نراقی این است:

عاشق ار بر رخ معشوقه نگاهی بکند
نه چنان است که البته گناهی بکند
ما به عاشق نه همین رخصت دیدار دهیم
بوسه را نیز دهیم اذن که گاهی بکند

یغما بعد از شنیدن شعر ساکت است و چیزی نمی گوید. علامه نراقی می پرسد: میرزا یغما چرا ساکت هستی؟ یغما می گوید: من منتظر فتوای سوم شما هستم .

۹۸/۱۲/۲۲
سلحشوران شهر نراق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

هدایت به بالای

folder98 facebook