سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

مهرداد حسینی 7 آذر 1346 در ایستگاه منصور آباد شهر ری(شاه عبدالعظیم) در خانواده ای متوسط چشم به جهان گشود . پدرش علی محمد حسینی فرزند ابراهیم اهل شهر نراق در نجاری کار می کرد و سال 1392 فوت و در بهشت زهرا(س) تهران خاکسپاری گردید .

مادرش فاطمه کاظمی فرزند حسین ابن رضا اهل شهر نراق است که سال ها در شهر ری ساکن گردیده اند . مهرداد دارای سه خواهر و پنج برادر به اسامی بهرام – عباس – مسعود – سعید و محمدرضا حسینی می باشد . مهرداد همچون سایر کودکان تا شش سالگی را گذراند و پس از آن به مدرسه رفت .

شهید مهرداد حسینی

پس از تحصیلات ابتدایی به مدرسه راهنمایی راه یافت که مشکلات و ناراحتی هائی برای او به وجود آمد و فقط تا کلاس دوم راهنمائی درس خواند . ایشان در راه مدرسه بر اثر تصادف و ضربه هایی که به سَرش وارد شد مدت یکسال و اندی را در بیمارستان و خانه به حالت استراحت گذراند و پس از آن تحصیل را ادامه نداد .

حسینی اکثر تابستان ها به کار سرگرم می شد و بعد از ترک تحصیل در یک مغازه خیاطی مشغول گردید و تا شروع خدمت سربازی در این حرفه اشتغال داشت . در این بین علاقه داشت به جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام شود لیکن چون یکی از برادرانش در حال گذراندن دوران سربازی بود و والدینش هم رضایت نداشتند موفق نشد .

تاریخ اعزام به خدمت او 18 بهمن 1365 بود ولی به تلاش خودش پانزده ماه زودتر یعنی تاریخ 18 آبان 1364 به سربازی رفت .
دوره آموزشی را در پادگان دزفول گذراند و پس از به تهران منتقل شد . مدتی را که در تهران خدمت می کرد چندین بار به امیریه مامور شد و مدت هفت ماه نیز در تهران ستاد نیروی هوائی به عنوان دژبان خدمت کرد تا اینکه پس از برنامه ریزی هایی که انجام داد تاریخ 20 بهمن 1365 با سپاهیان حضرت مهدی(عج) به جبهه های نبرد حق علیه باطل شتافت و یک ماه در جبهه ماند .

سپس از جبهه به تهران برای مرخصی آمد و مرخصی تشویقی اش را نیز به او عطا کرده بودند تا اینکه تاریخ 14 فروردین 1366 آخرین دیدار با خانواده اش بود و روانه جبهه شد .

عملیات کربلای ۸ با رمز صاحب الزمان(عج) عملیات نظامی نیروهای مسلح در جنگ ایران و عراق بود، که در محور شلمچه به کانال ماهی، به صورت نیمه گسترده در مدت ۴ روز، از تاریخ ۱۸ فروردین ۱۳۶۶ تا ۲۱ فروردین ۱۳۶۶ به فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بر علیه نیروهای ارتش عراق، انجام شد .

مهرداد در عملیات کربلای 8 به عنوان تک تیرانداز در جبهه شلمچه شرکت داشت . به همراه دوستش در سنگر بودند که گلوله تانک در کنار آنها فرود آمد و تاریخ 21 فروردین 1366 بر اثر اصابت ترکش سَر از بدنش جدا و به شهادت رسید .  پیکر مطهرش پس از تشییع و احترام در قطعه 29 ردیف 104 شماره 3  بهشت زهراء(س) تهران خاک سپاری شد .

حوالی چهار راه فدائیان اسلام در منطقه شهر ری کوچه ای که به منزل آن ها ختم می شود به نام شهید مهرداد حسینی نام گذاری گردیده است .

 

در زادگاه والدینش شهر نراق از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی نیز به احترام ایثارگری های این سرباز فداکار و جان بر کف سنگ یادبودی به نام شهید مهرداد حسینی در گلزار شهدا نصب گردیده است .

 

وصیت نامه سرباز شهید مهرداد حسینی

 و لقد نصرکم الله ببدر و انتم اذلة فانقوا الله لعلکم تشکرون

 و خداوند شما را در جنگ بدر یاری نمود در حالیکه شما ضعیف و قلیل بودید، پس تقوا پیشه کنید شاید شکر گزار شوید. 

بنام الله پایدار حرمت خون شهیدان گلگون کفن کربلاهای ایران و با سلام درود خدمت امام زمان و نایب بر حقش امام خمینی بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران ، پدر و مادرم عزیزم و برادران و خواهران عزیزم سلام عرض می کنم سلامی گرم از سرزمینهای مقدس کربلاهای ایران که در ان هزاران جوانان پاک در عشق حسین ابن علی را در سینه داشتند به خاک خون غلطلیدند. 

که اگر خداوند لطفی کند بر من بنده حقیر و گناهکار خود و سعادت شهید شدن را سبب من کند این وصیت نامه را می نویسم پدر و مادرم عزیزم شما برای من در این مدت زندگی که کردم خیلی زحمت برایم کشیدید که من شرمنده هستم از اینکه نتوانستم حتی به اندازه یک دقیقه زحمتی که برای من کشیدید جبران کنم.

 

و برادر بزرگوارم شما هم خیلی زحمت برای من کشیدی امیدوارم که مرا ببخشید و حلالم کنید که نتوانستم زحمتهای شما را جبران کنم و از یک یک برادران و خواهرانم که خیلی اذیتشان کردم طلب عفو و بخشش می کنم امیدوارم که مرا حلال کنید. و از کلیه همسایگان و فامیل که اسم انها در اینجا نبردم از همه آنها حلالیت می طلبم. 

پدر و مادرم می خواهم که در تشییع جنازه من هیچگونه ناراحتی از خود نشان ندهند که دشمن ما منتظر همین است که ضربه به انقلاب بزند پس شاد باشید از اینکه فرزندتان در راه خدا و قران گشته شده دستور الله و قران است.  سفارشی که به عنوان یک برادر کوچکتر از خواهران دارم این نیست که حجاب خود را بطور کامل رعایت کنند که حضرت محمد (ص) می فرماید حجاب زن سنگری است برای او پس این سنگر را حفظ کنید تا خداوند از شما خشنود شود.

 والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امام را دعا کنید

سرباز و بسیجی برادر کوچک شما مهرداد حسینی
21 اسفند 1365

چه بهار سرخیه که بوی خون میاد همش
بجای گل برامون نعش جوون میاد همش
با هم دیگه نگین که شهیدان زیاد شده
آنقدر شهید میدیم تا آقامون مهدی(عج) بیاد

۹۹/۰۲/۰۷
سلحشوران شهر نراق

نظرات  (۱)

۰۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۳:۳۰ سلحشوران شهر نراق

وصیت نامه سرباز شهید مهرداد(محمد) حسینی نراقی فرزند علی محمد


مادرشهید فاطمه کاظمی فرزند حسین و پدرش مرحوم علی محمد حسینی فرزند ابراهیم از اهالی شهر نراق از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی هستند .

تاریخ شهادت : 21 فروردین 1366
عملیات : کربلای 8 در شلمچه
محل خاک سپاری : بهشت زهرا تهران


وَلَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنتُمْ أَذِلَّةٌ ۖ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ
و خداوند شما را در جنگ بدر یاری نمود در حالیکه شما ضعیف و قلیل بودید، پس تقوا پیشه کنید شاید شکرگزار شوید.

بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان گلگون کفن کربلاهای ایران و با سلام درود خدمت امام زمان و نایب بر حقش امام خمینی بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران .

پدر و مادرم عزیزم و برادران و خواهران عزیزم سلام عرض می کنم ، سلامی گرم از سرزمین های مقدس کربلاهای ایران که در آن هزاران نفر از جوانان پاک که عشق حسین ابن علی در سینه داشتند به خاک خون غلطیدند .

اگر خداوند لطفی کند بر من بنده حقیر و گناهکار خود و سعادت شهید شدن را نصیب من کند این وصیت نامه را می نویسم .

پدر و مادرم عزیزم ، شما برای من در این مدت زندگی که کردم خیلی زحمت کشیدید که من شرمنده هستم از اینکه نتوانستم حتی به اندازه یک دقیقه زحمتی که برای من کشیدید جبران کنم.
و برادر بزرگوارم شما هم خیلی زحمت برای من کشیدی ، امیدوارم که مرا ببخشید و حلالم کنید که نتوانستم زحمت های شما را جبران کنم .
از یک یک برادران و خواهرانم که خیلی اذیتشان کردم طلب عفو و بخشش می کنم ، امیدوارم که مرا حلال کنید.
از کلیه همسایگان و فامیل که اسم آنها در اینجا نبردم از همه آن ها حلالیت می طلبم.

پدر و مادرم می خواهم که در تشییع جنازه من هیچگونه ناراحتی از خود نشان ندهند که دشمن ما منتظر همین است که ضربه به انقلاب بزند ، پس شاد باشید از اینکه فرزندتان در راه خدا و قرآن کشته شده ، دستور الله و قرآن است.

سفارشی که به عنوان یک برادر کوچکتر از خواهران دارم این است که حجاب خود را بطور کامل رعایت کنند که حضرت محمد (ص) می فرماید حجاب زن سنگری است برای او پس این سنگر را حفظ کنید تا خداوند از شما خوشنود شود.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امام را دعا کنید

سرباز و بسیجی برادر کوچک شما مهرداد حسینی
21 اسفند 1365

چه بهار سرخیه که بوی خون میاد همش
بجای گل برامون نعش جوون میاد همش
با هم دیگه نگین که شهیدان زیاد شده
آنقدر شهید میدیم تا آقامون مهدی(عج) بیاد

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

هدایت به بالای

folder98 facebook