امتحان تقدیر
پنجشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۱:۳۰ ب.ظ
دیری است که از حال خودم سیر شدم
بازیچه امتحان تقدیر شدم
تا خواستم از بند اسارت بگریزم
آهو شدم و به دام نخجیر شدم
می خواستم از دامنه تا قله بپویم
از پای فِتادم و زمین گیر شدم
افسوس جوانیم به غفلت طی شد
یک روز شکستم و شبی پیر شدم
وقتی که به خود نگاه کردم دیدم
از پای به سَر درغُل و زنجیر شدم
آری شده ام کَلاف سَر در گُم و افسوس
در پیچ وخَم زمانه تحقیر شدم
علی رضایی فرزند رضا اهل شهر نراق اردیبهشت 1399
۹۹/۰۲/۱۸