مرداد 1399 سی و سومین سالگرد شهادت خلبان عباس بابایی گرامی باد
اعیّاد قربان و غدیر و ماه محرم که می رسد ؛ ناخودآگاه بیاد پرنده خونین بالی می افتم که خون پاکش پهنه آسمان سرزمینم را گلگون کرد . ابر مردی نجیب و دوست داشتنی که فرشته ها بر او غبطه می خورند .
انسان بزرگوار تیمسار خلبان عباس بابایی فرمانده پایگاه هوایی هشتم شکاری اصفهان در دوران دفاع مقدس که تاریخ 15 مرداد 1366 مطابق با 10 ذی الحجه 1407 به شهادت رسید .
یادم هست از طرف شعبه ی جنگ افزار و مهمات هواپیمای اف ۱۴ اصفهان ؛ در پایگاه هوایی بوشهر مأمور بودم . قسمت آلرت (آشیانه ای که هواپیماهای آماده پرواز ؛ با به صدا درآمدن زنگ اسکرمبل ؛ یا همان وضعیت قرمز ؛ بلافاصله از آشیانه بطرف باند پرواز رفته و به قصد شکار هواپیماهای دشمن به پرواز در می آیند ) شهید بابایی به محل استقرار ما می آمد و دقایقی را دوستانه صحبت می کردیم .در موقع رفتن می گفت : بچه ها چیزی لازم ندارید؟ مشکلات معقول و قانونی همکاران را یادداشت می کرد . مطمئن بودیم که او در هر زمان و هر جا حلال مشکلات است .
وجودش مایه ی آرامش و اعتماد به نفس همه همکاران ؛ مردی که قلبش کانون محبت ؛ عارفی که صادقانه دنبال انجام تکالیف بود . اشعه ای از نور محمدی در وجودش شکوفا ؛ خدا را در قلب خود جای داده ؛ و تسلیم حق بود . چگونه به تاریخ پاسخ دهیم ؛ وقتی چنین اسطوره ای ؛ با آن وسعت انسانیت را یاد نکنیم . از روح بزرگ و زیبایش فقط خدا خبر دارد و وصفش در این مختصر نمی گنجد .
آن طوری که از نیروهای برج مراقبت و خلبانها می شنیدیم ؛ وقتی بر فراز آسمان خلیج فارس پرواز می کرد ؛ و دستور حرکت کاروان شناورهای مختلف را می دادند ؛ او بالای این کاروان بصورت طواف ؛ و تا تنگه هرمز آنها را اسکورت می کرد . بیاد دارم ؛ روز عاشورا بود ؛ تیمسار با چه شکوه و معنویتی ؛ با پای برهنه دنبال هیئت عزاداری پایگاه هشتم ؛ در سوگ سالار شهیدان ؛ چه صادقانه و بی ریا بر سینه می زد و گریه می کرد .
درود به روان پاک شهیدان مخصوصا شهدای شهرستان دلیجان . خدایا عاقبت ما را ختم به خیر کن و مرگ ما را شهادت در راه خودت قرار بده .
راوی : علی حسینی فرزند خلیل اهل شهر نراق