سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

ناحق شهید چند که اکنون مقابل است
خواهی شناخت این شهدا را که قاتل است؟

خواهم نمود بر تو چه بینی به محشرم
احوال قاتل علی اکبر برادرم

از مکالمات فرزند علیل سیدالشهدا آتش خشم آن ولد الزّنا(حرام زاده) مشتعل گردید و گفت ای فرزند حسین ،تو خوش جرات می نمایی که در حضور من زبان به عتاب و خطاب گشایی.به خدا قسم تو را شربت مرگ می چشانم و خود را از زخم زبان بنی هاشم می رهانم.

برنامه مقتل الحسین

اشاره کرد سوی همچو خویش پیِ پدری
که این یتیم پدر مرده را به چشم تری

ز بارگاه برون بر به خاکِ ره بنشان
ز ساغر پدرش شربتی به او بچشان

چو دید زینب دل خسته از طریق عِناد
گرفت بازوی زین العابدین را جلاد

ز آتش دل خود چون سپند از جا جِست
دو دسته راس زین العابدین گرفت به دست

به گریه گفت به ابن زیادِ بی بنیاد
که ای ز جور تو بنیادِ اهل بیت به باد

هنوز ز آل نبی دست بر نمی داری؟
هنوز سیر نگردیده ای ز خون خواری؟

حضرت سید السّاجدین فرمود :ای عمّه‌ محنت قرین ،مرا به ابن مرجانه واگذار.سپس رو به ابن زیاد کرد و فرمود:
ای حرام زاده مرا از کشتن می ترسانی؟نه به خدا سوگند که از کشتن پروایی ندارم.بلکه از دنیا و اهل دنیا بیزارم.شهید گشتن ما مایهِ سعادت ماست.مرا از قتل می ترسانی که قتل عبادت است. پس آن مردودِ ازل و ابد روی از ایشان گردانید و گفت مرا از دست زنان این قوم خلاص کنید. پس حکم کرد که اسیران آل محمد را در خانه ای که پهلوی مسجد بود محبوس کردند و فرمان داد که سرهای شهدا را به نیزه ها کنند و در بازار های کوفه بگردانند.
زید ابن ارقم گوید:در غرفه خانه خود نشسته بودم که دیدم سرهای شهدا پیدا شدند و در جلو آنها سرِ حسین پسر فاطمه را دیدم که سوره کهف را تلاوت می نمودند با آواز بلند تا به این آیه رسید:
ام حَسبت انّ اصحاب الکهف والّرقیم کانو من آیاتنا نجبا.
زید گریان شد و عرض کرد ای پسر رسول خدا ،پدر و مادرم فدای تو باد.قضیه تو از قضیه اصحاب کهف عجیب تر است. پس در بالای آن سر هاتفی آواز داد به نهایتِ رفعت که اهل کوفه شنیدند سر پسر دختر محمد را و پسر خلیفه او را مسلمانان بر سر نیزه کردند و مسلمانان آن را می بینند و می شنوند و کسی زاری نمی کند و دل ایشان به درد نمی آید. پس اهل بیت رسول خدا چند روزی را در آن مجلس ،خانهِ پسر مرجانه بودند و به غیر از کنیزان کسی به دیدن ایشان نمی آمد.
ابن زیادِ بی بنیاد فتح نامه را به دار فرستاد .از آن جمله نامه ای به والی مدینه نوشت به این مضمون:
گردید به خون پیکر عریان حسین
افتاد ز پا نخل جوانان حسین

بودند جهانیان همه دشمن او
آسوده شد از جهانیان جان حسین

صحیح ترین مقتل امام حسین (ع) را چه کسی نوشته است؟ | خبرگزاری بین المللی  شفقنا

مروی است چون فتح نامه ابن زیاد را در مدینه در بالای منبر خواندند،خروشی از خانواده های بنی هاشم بلند شد که گوشی نشنیده بود.پس ابن زیاد نامه ای به یزید پلید نوشت که ایهاالامیر:
با آل مصطفی ظلمی که نتوانم بیان کرد به من در باب ایشان  آن چه فرمودی چنان کردم.مبارک باد بر آل بوسفیان این فتح و ظفر که قطع النّسل آل محمد از پیر و جوان کردم.
حسین اول چه شد بر ما جهان کو تیره کرد آخر
جهان را تنگ بر وی چون دلِ زندانیان کردم

فزون از ده هزار از لشکر ما کشت لیک آخر
تنش را چاک چاک از خنجر تیغ و سنان کردم

جانم حسین علیه السلام

منبع:کتاب مقتل میرزا جان نراقی،نسخه خطی،صص ۲۸-۲۷

بازخوانی و تصحیح: مرتضی علی آقایی نراقی

۹۹/۰۷/۰۴
سلحشوران شهر نراق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

هدایت به بالای

folder98 facebook