در مجلس ابن زیاد بی بنیاد به نقل از کتاب مقتل میرزا جان نراقی
حریم آل احمد خار گردیدند خاری بین
به کام دشمنان شد آسمان بی اعتباریبین
عبیدالله میرِ بزم شد عزت تماشا کن
علی ابن الحسین افکنده سر در زیر خاری بین
زنان آل بوسفیان نهان در پردهِ عصمت
حریم مصطفی بی پرده نیکو پرده داری بین
زنان آل احمدشرمسار و کوفیان خوش دل
بساط خوش دلی بنگر طریق شرمساری بین
سلیمان دست بسته اهرمن بر تخت بنشسته
نظر کن اعتبارِ امت بی اعتباری بین
به کوفه عابدین با پیکر تب دار مهمان شد
طریق میهمانی شیوهِ بیمارداری بین
رهِ صید حرم شد بسته از پی رتبهِ صیاد
شکار این بیابان را تماشا کن شکاری بین
رفو بردار نَبوَد تا قیامت داغ مظلومان
به زخمی کار کردند حلقه ی بی زخم کاری بین
ترا مختار خلقت کرده اند ای جوهری اما
یقین اختیار کوپهِ بی اختیاری بین
اهل کفر و نفاق و محبوسان زندان اهل عراق چون سرهای مطهر شهدای کربلا را با اسیران آل رسول داخل مجلس ابن زیاد بی بنیاد نمودند آن ملعون ازل و ابد آن روز به جهت تماشای اسیران آل محمد(ص) بنا به روایتی سر مطهر جناب سید الشُهدا را سنان ابن انس به طبقی گذارده به نزد آن نطفه حرام آورد و با آن ملعون بدتر از یهود گفت:
پر کن رکاب مرا از طلا و نقره که به قتل آوردم پادشاه عظیم الشانی را به حسب و نصب از همه شریف تر. ابن زیاد بر آشفت و گفت ای مردود هر گاه می دانستی که چنین است چرا کُشتی؟ پسر حکم کرد او را گردن زدند و آن را بین راه روانه نمودند.آن شقّی چوبی در دست داشت اشاره به لب و دهن و ابرُوان آن جناب نمود.
داد با چوب ستمگر ماه بر مردم نشان
چوبش انگشت شهادت ماه نوآن ابرُوان
گفت با حضار مجلس همچو نورانی سری
باید از جسم امامی یا تنِ پیغمبری
مثل وی رعنا پسر مادر نزاد از امّهات
این چه دندان و چه لب آن گوهر ای آب حیات
کرد اظهار فرج بسیار گفت ای مردمان
شکر لله شد قصاصِ کشتگان نهروان
زید ابن ارقم در آن مجلس بود از صحابه رسول خدا گریان شد و گفت :ای پسر مرجانه وای بر تو چوب از این لب و دهن بردار که به خدا قسم مکرر دیدم جدش رسول خدا بوسه می داد.با آواز بلند زید شروع کرد به گریستن.ابن زیاد گفت ای دشمن خدا،گریه می کنی که خدا به ما فتح داده است؟اگر زین بود که پیر شده و خرافت تو را دریافته الحال تو را شربت مرگ می چشانیدم.پسرِ زید گریان از مجلس بیرون رفت و بر ایشان لعنت کرد.
منبع: کتاب مقتل، میرزا جان نراقی ،نسخه خطی ،صص۲۲-۲۴
بازخوانی و تصحیح: مرتضی علی آقایی نراقی