سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

ناگاه به آه و زاریِ چند
آمد به زمین عَماریِ چند

در نوحه گری زبانِ ایشان
گویندهِ از میان ایشان

می گفت که آه نور عینم
ای کشته ِ تشنه لب حسینم

امت مددِ یزید کردند
بی جُرم ترا شهید کردند

کو اکبر ناز پرور تو؟
عباس چه شد برادر تو؟

کو قاسم و عونِ غمگسارت؟
کو جعفر و مسلم فکارت؟

مظلوم کربلا - Home | Facebook

پس آن جَمّال مردود گوید:من از هراس و بیم خود را در میان کشتگان پنهان کردم.ناگاه دیدم سه مرد و یک زنِ ژولیده مو بر سر نعش پاره پارهِ مظلوم کربلا چنین می گفتند:

شود فدای تو جدِ تو ای شهید مُحَی
چرا شکایت امت نمی کنی با من

پیِ زیارت نعش تو در برابر تو
علی است باب تو و مادر و برادر تو

ناگاه آن پیکرِ لطیفِ چاک چاک از روی زمین حرکت کرد .آن حضرت احساس کرد این پاسخ را دریافت می کند:
لبیک یا جَدّاه،لبیک یا اَبُتاه،لبیک یا اُمّاه،لبیک یا اَخ المقتول .با اسم یا جَدّاه به کدام زبان شکایت امت نمایم که از جور جفاکاران ابوسفیانی چه ها دیدم؟ به خدا قسم که کُشتند مردان ما را  و ذبح کردند اطفال ما را و اسیر کردند زنان ما را و به تاراج بردند اموال ما را. این جَدّ من حسینی را که در آغوش پرورش دادی در کربلا نبودی که ببینی در وقتی که جوان هجده ساله من علی اکبر به میدان رفت.

Profile Pictures

هزار حیف نبودی به کربلا همراه
دمی که رفت علی اکبرم به قربانگاه

ستاره اهل حریمم نظاره می کردند
که نو جوانِ مرا پاره پاره می کردند

نبودی در وقتی که آب به جهت علیِ اصغر خود طلب می کردم عوض آب تیر به حلق شیر خواره ام زدند.پسر پیغمبر و علی و فاطمه (س)و حسن(ع) از خون آن جناب رخساره ها رنگین نمودند و فاطمه(س)عرض کرد:ای پدر به این طریق قائمهِ عرش را بگیرم و دردِ خود را وانما کنم. آن جناب فرمودند:که این همه بَلیّه های تو بس بود که دست های تو را از بدن جدا نمود. عرض کرد:

یاحسین مظلوم کربلا | Facebook

ساربانِ من غمدیدهِ بی سامان بود
آن منافق که به من کینهِ پنهانی داشت

نه همین یاریِ حَربِ منِ مظلوم نکرد
بلکه از آمدنِ کوفه پشیمانی داشت

بود از جملهِ خُدّام من و بهتر از این
دعوی بنده کجا لاف مسلمانی داشت

پس آن حضرت به بالین من آمد،بعد از گفتگو فرمودند :خدا دست تو را قطع و صورت تو را سیاه وبا ظالمان تو محشور نماید.دعای او به اجابت رسید در حق من.

مظلوم حسین علیه السّلام

منبع: کتاب مقتل میرزا جان نراقی؛۱۳۱۳،نسخه خطی ،ص ۲۱

بازخوانی و تصحیح: مرتضی علی آقایی نراقی

۹۹/۰۷/۰۷
سلحشوران شهر نراق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

هدایت به بالای

folder98 facebook