سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

جعفر کمره ای فرزند فتحعلی سال ۱۳۴۰ در شهر نراق از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی متولد شد . خدمت سربازی جعفر در ارتش با کوران جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران مصادف بود . جبهه های جنوب در استان خوزستان را دیده بود . وقتی پایان خدمتش را دریافت کرد عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان دلیجان شد و مدتی بعد طی ماموریتی در نوار صفر مرزی شهرستان سردشت استان آذربایجان غربی استقرار یافت .


بعدها که به دلیجان بازگشت همراه با سایر جان بر کفان از جمله برادرانش شمسعلی و میرزاعلی راهی سرحدات استان خوزستان شد ولی سرزمین صاف و هوای گرم جنوب برایش سازگار نبود و از طرفی علاقه به ماموریت های آبی همچون غواصی و عبور از کارون و هور را نداشت و از جنوب به غرب بازگشت .
ارتفاعات ، تپه ها ، کوه ها و مناطق زیبای منطقه سردشت حال خوشی برایش ایجاد می کرد و طبعش اینگونه بود که جنگ های داخلی با ضد انقلاب را به نبردهای بیرونی با دشمن بعثی ترجیح می داد .
او بخوبی می دانست که همه نیروهای خودی قادر به مبارزه و جنگ پارتیزانی با دشمنان داخلی نیستند و باید قبلا در روستا و شهرهای محل سکونت به خوبی در دشت و کوه و ارتفاع ممارست داشته باشی فلذا چریکی بودن خود را عیان ساخت .

علاقه داشت جوانان نا آگاه وطنش که فریب گروه های جنایتکاری همچون کومله و دمکرات را می خورند به آغوش مهر و عطوفت خانواده خود باز گردند و در این راه تلاش می کرد ولی با این وجود هرگاه دشمن در مرزها و کاشانه مردم تعدی و ناامنی ایجاد می نمود دهانشان را خرد می کرد .
این غلو نیست و عموم نیروهای غیر بومی و پیشمرگان کُرد بومی اذعان دارند که جعفر کمره ئی نراقی شیر بیشه شجاعت است و در کنار او در مقابله با ضد انقلاب حماسه آفرینی ها بیشتر می شد . بی باک و نترس بود و از اینکه شبانه روز با تسلیمی های کومله و دمکرات(توابین) زندگی می کرد و بر علیه متجاوزین مرزی مقابله داشت هیچ واهمه ای به خود راه نمی داد . حتی با نیرویی به نام صالح اهل تسنن سردشت که بعد مشخص شد نفوذی تشکیلات مخفی کومله در سپاه است شب و روز گذرانده بود و ابدا نگرانی نداشت . چه بسا که جعفر هم یکی از پیشنهادهای حذف فیزیکی تشکیلات بوده باشد .

صالح محمدپور از تسلیمی های سازمان اِلحادی کومله پس از تواب شدن با سپاه پاسداران سردشت همکاری و بر علیه مواضع گروه های ضد انقلاب کُردی فعالیت داشت .
بعد با فریبی که خورد در آخرین روز ماه مبارک رمضان تاریخ ۸ خرداد ۱۳۶۶ برابر ۳۰ رمضان ۱۴۰۷ ماموستا ملا محمد عظیمی امام جمعه انقلابی و اهل تسنن سردشت و طرفدار آیت الله خمینی(ره) را ترور و به شهادت رساند . صالح بعد به کردستان عراق متواری و مسئول و نیروهای گروهک اِلحادی کومله از او به خاطر این خیانت به خَلق کُرد استقبال نمودند . صالح سپس به آمریکا پناهنده شد و نام او برای همیشه به عنوان جنایتکار و کسی که دستش به خون همشهری خود آغشته شد در تاریخ ثبت گردید .
چند روز قبل از شهادت ماموستا عظیمی و فرار صالح تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۳۶۶ برابر با ۲ رمضان ۱۴۰۷ نیروهای دَدمَنش حزب منحله دمکرات کردستان ایران جهت بر هم زدن امنیت منطقه در مرز ایران استقرار یافتند . گردان نبی اکرم(ص) سپاه که نیروی شجاعی همچون پاسدار جعفر کمره ئی نراقی را داخل خود داشت برای مقابله با تجاوز و تهاجم دشمن داخلی روانه نوار صفر مرزی شد و در روستای گوره شیر مورد کمین ناجوانمردانه دمکراتی ها قرار گرفت .

هجده نفر از بهترین سرمایه های منطقه کردستان که هر کدام به تنهایی توانایی اداره کننده قسمتی از مناطق بودند به بدترین شرایط ممکن که قابل ذکر نیست توسط دشمن مورد شکنجه و شهادت قرار گرفتند و حتی به پیکر مطهر شهدا آسیب رساندند .
خانم صغری کمره ای(همسر محمود حسینی رزمنده دفاع مقدس) خواهر شهید جعفر در خاطراتش نقل نمود :

موقع تشییع جنازه وقتی پیکر از سردشت به نراق منتقل شد رفتم سراغ مادرم خانم مُرصَع رضایی(تاریخ فوت ۱۹ دی ۱۳۳۸) و گفتم پیکر نازنین برادرم را آوردند پاشو بریم هم او را ببینیم و هم با مردم در تشییع حضور داشته باشیم . دیدم تمام لبه های روسری و چادرش را گره گره زده بود . بهش گفتم ننه چرا چادر و روسریت را اینجوری کردی ؟

گفت جعفر برای آخرین بار وقتی داشت می رفت گفت : ننه اگه جنازه من را آوردن نیایی ببینی ، چون جنازه ام خیلی بد ظاهر میشه  . منم برای اینکه یادم نره وقتی خبر شهادت جگر گوشه ام را شنیدم این کار را کردم که نیام و جنازه اش را ببینم و طبق سفارشی که فرزندش کرده بود هم نیامد آخرین بوسه وداع را با پیکر اِربا اِربای جعفر بزند .
خوب حتما شما عزیز گرانقدر هم متوجه شدی که جعفر با آگاهی کامل می دانست با چه نیروهایی از ضد انقلاب داخلی همچون دمکرات ها مبارزه می کند که حتی پس از عملیات بر پیکرهای جان باختگان هم رحم نمی کنند و آن موقع که داعشی وجود نداشت این کومله و دمکرات ها  بدتر از داعش سر می بریدند و مثله می کردند و آتش می زدند .

شهید جعفر کمره ئی(کمره ای) با داشتن همسر نو عروسی به نام سرکار خانم معصومه رعیتی از مخلصین فی سبیل الله پس از تشییع پیکرش در شهرهای شهید پرور دلیجان و نراق سرانجام در گلزار شهدای نراق در کنار سایر گلگون کفنان میهن اسلامی خاکسپاری گردید .

۹۹/۰۷/۱۷
سلحشوران شهر نراق

نظرات  (۱)

۲۲ مهر ۹۹ ، ۲۱:۳۹ جعفر حسینی
سلام و عرض ادب و احترام خدمت مدیران و زحمت کشان سایت سلحشوران
واقعا زنده نگه داشتن نام شهدا کمتر از شهادت نیست.
کار شما بسیار عالی و پر زحمت و نزد خداوند و شهدا اجر و ثواب بسیار زیادی دارد.
امیدارم همه شما عزیزان و بنده ی حقیر در پیشگاه خداوند و شهدای گرانقدر شهرمون به خصوص دایی شهید عزیزم رو سفید باشیم.
انشاالله

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

هدایت به بالای

folder98 facebook