سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

احمد ابراهیمی فرزند عباس دارای شناسنامه 3081 تاریخ 11 فروردین 1339 در شهر نراق از توابع شهرستان دلیجان متولد شد .

پدرش آقای عباس ابراهیمی فرزند حسین متولد 2 خرداد 1306 تاریخ  4 اسفند 1356 در سن 50 سالگی بر اثر بیماری بدرود حیات گفت و پیکرش در صحن بقعه شاه سلیمان(ع) شهر نراق خاکسپاری گردید .
مادرش خانم بهجت عظیمی فرزند جواد شیرزنی بود که در فقدان همسرش مرحوم عباس ابراهیمی زندگی را با سختی برای فرزندانش اداره کرد . سه شنبه 20 شهریور 1397 برابر با اول محرم 1440 پیکر پاک این مومنه در قبرستان گوهردشت کرج خاکسپاری گردید .

 

مرحوم عباس ابراهیمی                                                             مرحومه بهجت عظیمی

این خانواده علاوه بر احمد دارای دو پسر دیگر به اسامی علی اصغر و قاسم و دخترانی به نام های  فاطمه – طاهره – نیّره و ام البنین ابراهیمی دارند .
حاج علی اصغر ابراهیمی آبان 1395 دار فانی را وداع گفت و در قبرستان رجایی شهر کرج دفن شد .

این خانواده علاوه بر احمد دارای دو پسر دیگر به اسامی علی اصغر و قاسم و دخترانی به نام های  فاطمه – طاهره – نیّره و ام البنین ابراهیمی دارند .
حاج علی اصغر ابراهیمی آبان 1395 دار فانی را وداع گفت و در قبرستان رجایی شهر کرج دفن شد .

 احمد ابراهیمی وقتی از نعمت پدر محروم شد جوان 17 ساله بود و مجبور شد پس از تحصیل در نراق و تهران به بازار کار روی آورَد تا کمک حال مادر و خواهر گردد . او به جهت کسب درآمد زندگی طاقت فرسایی را شروع کرد و به کار و تلاش مضاعف پرداخت . به سن قانونی که رسید و هنوز جنگ عراق آغاز نشده بود دفترچه آماده به خدمت دریافت و روانه سربازی شد . 

https://ajashohada.ir/MartyrMedia/pic/1223/b2bc729536a04ca6639c1cbc44bb18b5dad85e7e.jpg

برای اینکه مطالب به طور مستند و متقن مرقوم شود به مصاحبه و گفته همدوره سربازی و همسنگرش جلب نظر می کنیم :

اینجانب محمود ترابی فرزند قاسمعلی اهل روستای خاوه اردهال از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی می باشم . ما تاریخ ۱۵ تیر ۱۳۵۹ به خدمت سربازی اعزام شدیم . از خاوه و نراق بیش از 15 نفر با یکدیگر بودیم . دوره آموزش را در مرکز آموزشی ۰۳ عَجَب‌شیر از واحدهای مراکز آموزش نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در استان آذربایجانشرقی سپری کردیم . دو ماه و نیم یا دقیق تر ۷۸ روز از آموزش گذشته بود که پایان دوره را در پادگان عَجب شیر جشن گرفتیم .

تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران آغاز شد و ما را مستقیم به کرمانشاه منتقل و در لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه – تیپ ۳ - گردان ۲۱۱ تانک سازماندهی کردند . سپس از آنجا به پادگان ابوذر در ۲۰ کیلومتری شهرستان سَر پُل ذَهاب منتقل شدیم .  چند مرحله برای دفع تجاوز دشمن بعثی به خطوط مقدم اعزام شدیم و سلحشوری سربازان ارتش در فصل اوّل جنگ مثال زدنی بود .
احمد ابراهیمی برای برپایی آیین های عاشورایی زادگاهش شهر نراق به مرخصی رفت و تاریخ ۲۶ و ۲۷ آبان ۱۳۵۹ یعنی تاسوعا و عاشورای حسینی(ع) را پشت سر گذاشت و چهارشنبه ۲۸ آبان ۱۳۵۹ برابر با ۱۱ محرم ۱۴۰۱ به پادگان محل خدمتش بازگشت .

تاریخ  ۲۰  آذر ۱۳۵۹ الی ۲۷ آذر ۱۳۵۹ به مدت یک هفته تعدادی از سربازان از جمله ابراهیمی در جبهه آب باریک حضور فعّال داشتیم و پس از پایان ماموریت مجددا به پادگان ابوذر بازگشتیم . مجددا نام تعدادی از ما در لیست خط مقدم جبهه نوشته و اعلام شد که چند نفر از سربازان به فرمانده گروهان اعتراض کردند ولی دشمن در حال تهاجم به کشورمان بود و می بایست با ، متجاوزین وارد جنگ شویم . تاریخ ۲ دی ۱۳۵۹ حدود ۳۰ سرباز برای استقرار به منطقه سرآبگرم سرپل ذهاب اعزام شدیم . نیروهای ارتش متجاوز عراق برای جمع آوری اطلاعات به پشت خط تانک های ایرانی نفوذ می کردند . من و احمد هم پُست بودیم . شب که از ارتفاع به جبهه کوره موش نگاه می کردیم آتشبارهای سنگین عراق را به اتفاق تماشا می کردیم .

پنج شنبه مورخ 4 دی ۱۳۵۹ برابر با 17 صفر 1401 در سومین ماه جنگ فرمانده اعلام کرد امروز نوبت ترابی و ابراهیمی است که ناهار نیروها را بیاورند و بین سربازان توزیع کنند . آمدیم سر جاده آسفالته منطقه سَرابگرم(سَراب گرم) که یک استخر آب آنجا بود . احمد گفت محمود چند لحظه صبر کن تا من نیاز به غسل واجب دارم و درون آب سرد رفت . حتما غسل شرعی را با غسل شهادت همزمان انجام داد و بعد که لباس هایش را پوشید به بنده گفت : احساس خاصی دارم و فکر می کنم چیزی به پایان عمرم باقی نمانده است .

در همین اثنا ماشین غذا از راه رسید و از طرفی توپخانه ارتش عراق بی رحمانه منطقه را زیر آتش گرفته و گلوله باران می کرد . ما سهمیه غذای ظهر را تحویل گرفتیم و هنوز اذان شرعی ظهر نشده بود تا خواستیم حرکت کنیم که یک گلوله توپ دشمن بعثی عراق در جبهه سرابگرم سرپل ذهاب از سمت راننده کنار ماشین به زمین اصابت کرد .  خاک که فرو نشست مشخص شد چند نفر مجروح و من(محمود ترابی) از ناحیه شکم زخمی شدم و در کمال حیرت احمد ابراهیمی را دیدم که از پشت سَر ترکش خورده و بال در بال فرشتگان گشود و به شهادت رسید .

https://ajashohada.ir/MartyrMedia/pic/1223/3e28336250183d2063ce83c0b5b3a777e6c96866.jpg

در ادامه فرازهای دیگری از شرح حال شهید ابراهیمی را مرور می کنیم :  
احمد دومین شهید خاکسپاری شده در شهر نراق(اولین شهید پاسدار محمدعلی قجری بود) و اولین سرباز شهید منطقه بود که پس از شش ماه خدمت سربازی به عِند رَبهم یُرزقون پیوست .
پیکر مطهرش پس از تشییع بر روی دستان مردم شهید پرور و خداجوی شهرستان دلیجان در بقعه شاه سلیمان(ع) نراق در ایوان عرش منزل گرفت .
شهید ابراهیمی و سایر شهدا امامزادگان عشقند زیرا رهبر انقلاب امام خمینی(ره) فرمود :شهدا امامزادگان عشقند که مزارشان زیارتگاه اهل یقین است .

بهجت خانم مادر شهید احمد در صحن بقعه شاه سلیمان نراق هر هفته کنار قبر جگرگوشه اش می نشست و با همسر و فرزند شهیدش نجوا می کرد . هر فردی کنار مزار آنها حاضر می شد این مادر با آب نبات و شیرینی از او پذیرایی می کرد و خوشحال می شد که مردم از او به عنوان مادر شهید تجلیل می کنند .
مردم که جهت ملاقاتش به منزلش می رفتند تا از زحمات خودش و ایثارگری های شهیدش تقدیر و تجلیل کنند با گشاده رویی و منزلت از آنان استقبال می نمود . بارزترین فعالیت این مادر زحمتکش و نمونه حفظ حجاب بود که پیام قاطبه شهیدان است .

هنوز انقلاب اسلامی به پیروزی نرسیده بود که احمد در میدان شهر دکه ای دایر و به شغل آب میوه فروشی مشغول گردید . مادر فداکار شهید این دکه را از سال 1360 در اختیار بسیج قرار داد و بسیجیان نیز تا اواخر جنگ هشت ساله به مثابه یک پایگاه کوچک در آن به فعالیت فرهنگی و تبلیغاتی مشغول بودند . صدای مارش پیروزی عملیات رزمندگان اغلب از این دکه به سمع مردم شهید پرور می رسید .
از خصوصیات اخلاقی آن شهید والامقام اینکه به ائمه اطهار علاقه داشت و به امام خمینی رهبر کبیر انقلاب عشق می ورزید .

۰۰/۰۱/۲۵
سلحشوران شهر نراق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

هدایت به بالای

folder98 facebook