سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

فـــــدایت شوم
مطالب را با آدم معروف آقا دو کلمه عرض شد السّاعه عبد وارد شد. تو این پاکت دوم دیگر کاغذی نداشت! معلوم میشود پاکت اول مفقود شده است. تعلّقه دیگر... کاغذ خاجه(خواجه)عزیز زیارت شد. اینکه قند و چائی خواسته اید خدا میداند وجه ندارم.چائی یا قند لازم دارید از اروجی بخواهید. در خصوص محاسبات آنجا هرطور صلاح است عمل فرمایید. صلاح میدانید سربسته نمایید تا بهار صلاح است ختم فرمایید. اینکه هفتصد تومان برات فرموده اید آقاعموجان ولله ندارم و مانده ام معطّل. مرقوم داشته اید در ماه ربیع الاول(سال 1331 قمری) می آیم جواب قروض را میدهم مختارید .

هر وقت می آیید تشریف بیاورید و لیکن وجه حسـین ملّا عبـــاس و حاجےمحمـد و سایرین را از کجا بدهم؟! هفتصد تومان مازوج فروخته ام.پس سایرین را از کجا بدهم؟! اجناسی که ندارم بفروشم.صبح تا ظهر حجره هستم بعد میروم خانه دیگر نمی آیم از بی پولی. لابد اینطور که شد و مردم شک می آیند خواهند آمد.خانه مجبورم ولو از هر... که بالاتر باشد.ولو باری ده تومان ضرر کند بفروشم.
آقاعمـوجان فایده شما در آنجا ماندن نیست.چه ثمری دارد،حیثیتتان میرود جهنم.بیایید اینجا فکری بکنیم.نوشته اید توتون را ببرید تبـــــریز.من حاضرم بروم شما هم میروید بروید.امّا هرکاری بخواهیم بکنیم بی بودن شما در اینجا ممکن نیست.باید فکری به حال خودمان کرد.توتون مبالغی موجود و طلبکار بیاید درب حجره چه میماند.
و البته خواستم چائی بفرستم بواسطه وجه نداشتن ممکن نشد.از اینجا دیناری نمیتوانم بفرستم. بهرحال باید فکری به حال خودمان کرد آبرو نرود و البته حتی الامکان توتون را من نخواهم فروخت ، مگر عرصه در من تنگ شود.آنوقت چشم را هم خواهم گذاشت و دست را دراز خواهم کرد.تشریف بیاورید فکری بکنیم. ده ماه است در اینجا نبوده ام.از هیچ نوعی باخبر نیستم.به تنهایی کار از پیش نمیرود.لامحاله علاج تا عیدی را باید کرد تا از قروض آسوده باشیم،آنوقت هرطور شود ممکن است. نبادا نبادا معامله حاجےابراهیـم را مینمایید.شما که منع از فروش توتون کرده اید و مدام خرید نمایید بفرستید و برات نمایید و مال فروش نرود از کجا وجه برات شما داده شود؟!

عبـدالاحـــد هم آمده است اینجا وجه میخواهد.چه خاکی بر سر کنم! راهی را شما به من نشان بدهید از روی او رفتار کنم، مانده ام معطل.باری اگر بتوانید مازوج حاجےابـــــراهیم را به وعده دو سه ماه بخرید. ضرر ندارد که مازوج او بیاید نقد شود  قدری کار راه بیفتد. و الّا توتون او لازم نیست.و در خصوص برنج ... من فروختم اینطور باشد که بخرید و برات او عقب سرش باشد لازم نیست. اینکه نوشته اید شلمو فلان مطلب را شهادت داد، آقاعمـو جان شما مگر نشسته اید که هر چه شلمو شهادت داد قبول فرمایید؟! شلمو غلط کرده‌!
در باب محاسبه حاجےمحمـود اینکه نوشته اید فلان فلان کم است یا زیاد نوشته شده،اولاً دوماه است اجناس او در خانه اش میباشد،بلکه دزدیده باشند من کم داده ام حکایت سه...مدام روسی بود که او میگفت من نیاورده ام و اصلاً نمیشناسم تا آخر از حجره اش پیدا نمودم ، حقیر و تسلیمش.گفتم کارهای حاجےمحمـود دَرهَم است. اگر از او بپرسید که قبای تند در کجاست نمیداند! نمیداند چه که حساب ندارد کارهای او. بهرحال هرطور میتوانید ختم نمایید.امورات اشنویه هرکدام به این ...تمام میشود درست کنید و هرکدام نمیشود بماند و تشریف بیاورید. اینکه مرقوم داشته اید که توتون سرگین چطور؟ آقاعمــو جان غرض عرض حقیر این است که انسان از درد لاعلاجی مجبور است که مال را به ضرر بفروشد. نه این است که شما تقصیر داشته باشید.از همدان هم ماهی یک کاغذ می آید و تمام. داد و فریاد توتون هایی که جهت او رفته است تاکنون فروش نرفته که چرا گران پای او نوشته اید.
بـــــاری! اموراتمان تمام معوّق،یعنی بواسطه بی پولی و البته از روزی که آمده ام نتوانستم صد تومان برات به همـــــدان چی ها بفروشم که کسی نخریده است.الساعه بواسطه این برواتی که کرده اید از بی هواسی نمیدانم چه مینوسم،چه که نه مالی داریم بفروشیم؟!
حجره خالی نشسته ام.نه توتون میتوانم بفروشم.روزی ده مرتبه حسیـــن ملا عباس مطالبه میکند و نمیتوانم در حجره بشینم.تشریف بیاورید ببینید راهکار چی است.نشستن در آنجا بیکار و مخارج و ما بیکار و مخارج چه ثمر دارد اینکه نوشته اید، مقصود منافع خودم در معامله میـــــرزا اکبر هم بوده است،نه اینطور نیست.
حقیر به شما نوشتم که اگر صلاح میدانید این معامله شود،تاکنون نشده است.یقین بدانید توتون را باری صد تومان بخرند تا شما تشریف نیاورید نخواهم فروخت.از تبـــــریز هم همه روزه مطالبه وجه میکنند.توتون مجد آقا که از اشـنویـه آورد سی تومان نمی ارزید!

آقامحــمدعلے همــدانے خرید و در همدان هفتاد تومان فروخته اند.نمیدانم جناب متعهد چه علتی داشته که این توتونها را نفروخته! کاغذی مال آقا ابوالقاسم در جوف(داخل) است.بدهید حاج مـــــولود ولے...از او بگیرید جهت او بفرستید.نبادا خریدی بنمایید،لازم نیست. والســـــلام
الساعه از لابلای تلگرافے به آقا نعمـت الله(احتمالا نعمت الله فرخزاد نراقی برادرِ فضل الله نراقی) گفتم که موجودی توتون را بفروشد و وجه برساند،بلکه از آنجا کاری بشود.اگر چه خاطرجمع هستم که آنهم همتی نخواهد کرد،بلکه انشاءالله وجه میرساند. مختصر آقاعـموجان بواسطه بی پولی خیلی درهم بر هم هستم،باید علاجی کرد.و دیگر سابق عرض شد که پنج تومان خواجه آقا ملا ناصـــر دارد که بابت شاگردانه نگه داشته شده.انشاءالله از او خواهید گرفت و محسوب خواهید داشت.

شاگردانه حاجـــےمحمـودی و انعام آقامحمـــد از... فراموش نشود و در صورت محاسبه اش ذکر شده.انشاءالله بزرگی خواهید فرمود.اینکه منع از خرید حاجے ابـــــراهیم شده نه این است که توتون مازوج او را نخواسته باشم و منع از خرید کرده باشم! اما بواسطه بی پولی است که مازوج او را طلبکار خواهد برد و قرض برات را به زمین خواهد ماند و وجه برات او که نرسید برات مرجوع خواهد شد و در اینصورت جز بد نامی ثمر دیگر نخواهد داشت و لیکن اگر نقدی او را برای شب عید بگذارید وعده او را وعده ۸-۹ ماه بدهد.البته توتون مازوج او را در صورت آنکه توتون او را حاجےمحمـــود صلاح بداند بخرید .

و اینکه نوشته اید از توتونها حمل ارومیـــــّه بکنم خدا میداند حقیـــــر به حدی پریشان هستم که هواس خود را نمیدانم و رشته شور از دستم پاره شده،به هیچ کاری رمقی نه کمرم و نه عقلم راست نمی آید و تمام از پریشانی است و الّا علتی دیگر ندارد و الآن که عریضه نگارم عبدالاحـــــد اینجا نشسته برای پول.خدا میداند ندارم پول هم و به حدی پریشان هستم که میترسم در امورات خطر واقع شود که خود را شهر بدر شوم. نعل میخ حاضر نیست که بفرستم.اگر نعل اردبیـــــل و زنجـــــان لازم است شاید پیدا شود.اگر لازم است بفرستم.ولیکن پول که بخرم ندارم.خود شما از وضع حجره بهتر بلد هستید. خدمت جناب حاجےمحمـــودآقا و سایر دوستان هر کس را صلاح بدانید سلام برسانید.زیاده مطلبی ندارم
...من الاقلّ محمــد سلام میرسانم.متعلقه حضرتعالے زیارت شد.خداوند سایه شما و جناب آقامحمـــود را از سر فانے کم نکرداند. یقین است که حضرتعالے لطف و مرحمت و پدری در حق فانے دارید.از بابت خانه آسوده باشید.بحمدلله همگی سلامت ، چشم والده عطاءالله(مهدوی نراقی فرزند فضل الله معاون التجار) و خود او بحمدالله خوب است.آقاعبـــاس(مهدوی نراقی فرزند فضل الله معاون التجار) را سلام برسانید.گویا کاغذ نباشد.عرض میکنم دوکلمه به والده خوب است بنویسید.قادر...را دعا برسانید. و دیگر ۱۵۰ بار کرایه کرده ام که فردا شب با مُکّاریهای زنجـانی ها به کرایه شانزده تومان ارسال شود.لیکن بدون پیش کرایه قرار دادم. توتونهای لطیـــف خان را یکجائے حمل خواهم کرد.اطلاعاً عرض شد. آقا ملا کریـــــم سلام میرساند.

پشت و روی پاکت نامه :
اشنوه( اشنویه از شهرهای مرزی استان آذربایجان غربی محلی برای تجارت) – جناب مستطاب عمده التجار آقای معاون التجار نراقی(فضل الله نراقی فرزند محمد جواد) زیده عزه مشرف شود  17 شهر صفر المظفر 1331(برابر با 6 بهمن 1291) وصول 19 صفر 1330(به جای 1331 اشتباها 1330 نوشته شده - برابر با 8 بهمن 1291)

از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی نامه از نراق به اشنویه سپاس گزار می باشیم .

از جناب آقای حمید سلطانی شایان فرزند اکبر از بابت تایپ و تنظیم 111 ساله که در آن از بحران معیشت و کسب و پیشه گلایه شده قدردانی می کنیم.


۰۰/۰۲/۱۴
سلحشوران شهر نراق

نظرات  (۱)

سلام
خسته نباشید واقعا عالی و زحمت زیادی گروه سلحشوران میکشد اگر میشود لطفا بنویسد این نامه ها از کجا به دست شما میرسد یا چه شخصی این همه نامه را با سلیقه نگه داشته است
پاسخ:
درود و سلام بر حسین آقا

ممنون از حسن توجه جناب عالی

از طریق واتس اپ یا تلگرام با مدیر سایت ارتباط برقرار فرمایید .

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

هدایت به بالای

folder98 facebook