ارسال نامه مبنی بر دیدار دو برادر نراقی در جبهه جنوب و شهادت آنان در سال بعد
1360/11/5
بسم الله الرحمن الرحیم
حضور محترم پدر و مادر عزیزم سلام
امیدوارم که حالتان خوب باشد و کسالتی نداشته باشید. اگر جویای حال اینجانب فرزند خودتان کاظم باشید، بحمدالله خوبم و ملالی نیست،جز دوری از وجود گرامیتان که ان شاءالله وسیله دیدار فراهم آید. امروز 1360/11/5 میباشد و نیم ساعت پیش نشسته بودم که یکی از بچه ها آمد و گفت : عبدالله(برادرم) آمده اینجا که باور نمیکردم. عبدالله با سه نفر از بچهها که محلاتی بودند، آمده بودند اینجا.
خلاصه آنها را دیدم و یکی از آنها گفت میخواهد بیاید محلات و لازم دانستم چند کلمه از سلامتی خودم را برایتان بنویسم. ضمناً نامه های قبلی جوابشان نیامده ، نمیدانم باسواد در نراق پیدا نمیشود؟ (کنایه از اینکه برادران و همسرانشان معلم هستند و در پاسخ نامه تعلل می کنند)
تا امروز مدت یکماه است که در این جبهه هستیم و آینده چند روزی امکان دارد برویم اهواز و باز برگردیم همین جبهه. عبدالله هم میگوید که مأموریتش تمام است. نمیدانم نامه زود بیاید یا عبدالله؟! و عبدالله هم میگوید معلوم نیست بعد از اتمام مأموریت بروم. شاید بماند.
کلیه اقوام و خویشان را سلام میرسانم. همسنگران خدمت شما سلام میرسانند.
ضمناً مدت مأموریت من معلوم نیست، همانطور که قبلاً نوشتم. انشاالله بعد از سرنگونی صدام خواهم آمد.
امضاء. کاظم محمودی 1360/11/5
سایت سلحشوران شهر نراق ، از خواهر زاده شهیدان محمودی جناب آقای حمید سلطانی شایان فرزند اکبر از بابت تنظیم و بازخوانی نامه دایی اش از جبهه به والدینش در شهر نراق سپاس گزار می باشد .
توضیحات : برادران عبدالله و کاظم محمودی فرزندان علی در یک زمان در جبهه حضور داشتند . بسیجی عبدالله در پدافندی عملیات ثامن الائمه و شکست حصر آبادان در جبهه محمدیه دارخوین ماموریت سه ماهه داشت و پاسدار سپاه شهرستان محلات کاظم محمودی در محور اهواز - آبادان پای خمپاره 120 میلی متری سازماندهی شده بود .
در اعزام های بعدی این دو برادر جهت حفظ ثغور مرزهای کشور ، عبدالله تاریخ 2 فروردین 1361 طی عملیات فتح المبین به شهادت رسید و کاظم هشت ماه بعد تاریخ 16 آبان 1361 طی عملیات محرم جان تابناکش را هدیه به درگاه دوست کرد و دست در دست یاران حسین(ع) نهاد . آنان در عنفوان جوانی بودند و به علت بروز جنگ ازدواج نکردند .