مسلمی آسیابان خوش خُلق شهر نراق
آسیابان خوب شهر نراق
هفت بهار است رفته ای به فراق
صاحب خُلق و خصلت نیکو !
ریخت پیمانه و شکست سَبو
ایستاد آسیاب از حرکت
رفت از خانه ها دگر برکت
برکت, نان گندم آن روز
به تنوری که بود در تب و سوز
نیست در خانه ها،ز،نان بویی
نیست عطر خوشش به هر کویی
چه صفایی به خوان مردم بود
خانه ها تا که نان گندم بود
ای امین« امانت» مردم
دانه ای هم نشد به پیشَت گم
آسیاب است و نوبتش باقی است
تا که پیمانه در کف ساقی است
بار سنگین که بود بر دوشَت
دور نوبت نشد فراموشت
آسیاب است و نوبتش چه خوش است
بار گندم به دامنش چه خوش است
برف بنشسته بر سَر و رویش
قبل پیری سفید شد مویش
نیک مردان نمی روند از دل
جسمشان خفته است اگر در گِل
روحشان در جوار یزدان شاد
خانه ی قبرشان بُوَد آباد
روحشان پَر زنَد به باغ بهشت
بدرود،هر کس آنچه اینجا کِشت
نراقی ها به یاد دارند که دو برادر آسیابان بودند و به هموِلایتی خدمت می کردند .
مرحوم ملک محمد و مرحوم حسین مسلمی فرزندان حسن تلاش گرانی بودند که با ابزارهای قدیمی گندم را به آرد تبدیل نموده و به مشتری می رساندند تا در تنورهای محلی و خانگی نراق نان های خوشبو و خوشمزه پخته شود . سختی کار آنان همین بس که هر گاه آنان را با چهره بشاش مشاهده می کردی آرد رنگ و روی آنان را سفید کرده بود همانگونه که قلبشان سفید و بی غل و غش بود .
حاج حسین مسلمی تاریخ ۳ بهمن ۱۳۰۷ در نراق از توابع دلیجان متولد و تاریخ ۳۰ شهریور ۱۳۹۳ در سن ۸۶ سالگی دار فانی را وداع گفت و جَنب بقعه شاهزاده سلیمان(ع) شهر نراق خاکسپاری گردید .
سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد غلامعلی صفری فرهیخته فرهنگی دلیجان و شاعر بلند آوازه که به مناسبت هفتمین سالگرد مرد خندان و آسیابان مهربان شهر نراق مرحوم حاج حسین مسلمی فرزند حسن قطعه شعری سروده کمال امتنان را دارد .