سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

شب یلدا یا شب چله یک سنت باستانی مردم شهر زیبای نراق است که از زمان های گذشته تا به امروز میان آنان مرسوم بوده و بعد از نوروز یکی از جشن هایی است که همواره در میان مردم نراق پایدار مانده و همه ساله با ابهت و با شکوه تر از قبل برگزار می گردد.

مراسم چله و شب یلدای کهن شهر تاریخی نراق سال 1398 به روایت تصاویر ::  سلـحــشـوران شـهـر نــراق

بعد از ساعت ها خنده و شادی یلدا به پایان می رسد و هر شب یلدایی که تمام می شود خاطره ای خوش به صندوقچه خاطراتمان اضافه می شود.
در پایان یلدای هر سال از خدا می خواهم جمع دورهمی ما و همه خانواده های ایرانی همیشه برقرار باشد و همگی هر سال بیش تر از سال پیش شاد و خندان باشیم، دل هایمان هیچ وقت خانه غصه ها نشود و سایه ی پدر بزرگ و مادر بزرگ های مهربان مان تا سالها روی سر همه باشد که شب های یلدا در خانه آنها لطف و صفایی دیگر دارد.

 شاعران اهل شهر عِلم و ادب نراق در خصوص شب یلدا شعر سروده اند که به سه نمونه اشاره می شود :

شب یلدای غمم را سحری پیدا نیست
گریه‌های سحرم را اثری پیدا نیست

هست پیدا که به خون ریختنم بسته کمر
گر چه از نازکی او را کمری پیدا نیست

به که نسبت کنمت در صف خوبان کانجا
از تجلی جمالت دگری پیدا نیست

نور حق ز آینهٔ روی تو دایم پیداست
این قدر هست که صاحب نظری پیدا نیست

پشه سیمرغ شد از تربیت عشق و هنوز
طایر بخت مرا بال و پری پیدا نیست

بس عجب باشد اگر جان برم از وادی عشق
که رهم گم شده و راهبری پیدا نیست

شاهد بی کسی محتشم این بس که ز درد
مرده و بر سر او نوحه‌گری پیدا نیست

مولانا علی نراقی فرزند میر احمد نراقی متخلص به محتشم و مشهور به محتشم نراقی کاشانی


شب یلدای وعده ات را چرخ
چه شود گر دم صَبوح دهد
یا مرا در وفای وعدۀ تو
صبر ایّوب و عمر نوح دهد
یا ترا با چنین کرم کردن
مرگ یا توبه نَصوح دهد


 علامه حاج ملا احمد نراقی فرزند محمد مهدی

چه خوش آن روز که در محفل ما غوغا بود
ساقی و ساغر و لیلی و شب یلدا بود

یاد آن شب که چو مستان به خرابات شدیم
همه رفتند ولی ، یار و خدا با ما بود

بسته بودیم به گیسوی نگاری دل را
چشم سر بسته و لیکن همه جا پیدا بود

باده خوردیم و ز شب تا به سحر خوش بودیم
آنچه مسجد نتوان یافت همه آنجا بود

چو گشودیم سر خُم ، غمِمان رفت ز یاد
مست بودیم و کجا یاد غم فردا بود

غم دل رفت به یکباره ز اعضای وجود
شادمانی و شعف ، در همه جا بر پا بود

قدر یکدیگر اگر قدر بدانیم خوش است
تا بگویند که از روز ازل بینا بود


 علی رضایی فرزند رضا


موفقیت و شادمانی روزافزون برای همشهریان ارجمند آرزومندیم .


۰۰/۱۰/۰۳
سلحشوران شهر نراق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

هدایت به بالای

folder98 facebook