متولد 1338 در شهر نراق می باشم . از 20 اردیبهشت 1359 لغایت 20/2/1361 در خدمت مقدس سربازی در تیپ یک لشکر 64 پیاده ارومیه بودم .
صادق رضی
همزمان که کشور عزیزمان ایران مورد تجاوز ارتش عراق قرار گرفت گروه های معاند و جیره خوار از جمله کومله و دمکرات در پی تجزیه طلبی کردستان بودند . بنده 18 ماه در جبهه های داخلی در پاکسازی روستاها از لوث وجود چته های ضد انقلاب در کردستان بودم .
بیشتر در جلدیان و مرز تمرچین پیرانشهر از توابع استان آذربایجانغربی فعالیت و مدتی مسئول دسته ؛ مدتی آر . پی . چی . زن و تیربارچی بودم .
به محض اینکه برگه پایان خدمت دریافت و به زادگاهم بازگشتم
دو روز نگذشته بود که توسط پاسدار غلام محمد ابوالحسنی مسئول بسیج شهر نراق به
ستاد ناحیه مقاومت جذب شدم .
صادق رضی در سالهای دفاع مقدس
آقای ابوالحسنی با درایتی که داشت گفت امثال شما که آموزش کامل دیده و سربازی هم رفته اید در کنار برادران بسیج مفید و موثر است .مرداد 1361 که آیت الله محمد رضا مهدوی کنی و آیت الله فضل الله مهدیزاده محلاتی به همراه خانواده هایشان سفر یک هفته ای به شهر نراق داشتند در کنار سایر بسیجیان به آقای ابوالحسنی در تامین و حفاظت افراد مساعدت داشتم .
شهید مندعلی نباتی ، صادق رضی
پس از آقای ابوالحسنی از آبان 1361به مدت سه ماه مسئولیت
بسیج نراق را از طرف فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان محلات بر عهده
بنده واگذار شد .
تاریخ 20 آبان 1361 گروه 22 نفره تحت نام راهیان کربلا از بسیج نراق راهی جبهه های نور علیه ظلمت نمودم . از بین این عده تاریخ 17/9/1361 دو بسیجی به اسامی مندعلی نباتی و علیرضا رزاقی در پدافندی عملیات محرم در پاسگاه شرهانی عراق به شهادت رسیدند .
صادق رضی ، سردار شهید قاسم جعفری
پیکر مطهر این دو شهید که شهادتشان در کنار هم دارای فلسفه
خاصی است را با شکوه تمام برگزار کردیم .
بنا به فرمان رهبر کبیر انقلاب حضرت آیت الله سید روح الله
خمینی(ره) تصمیم گرفتم به جبهه اعزام شوم فلذا پاسدار صفرعلی غضنفری جایگزینم در
بسیج نراق شد
.
پاسدار علی رعیتی راد با شناختی که تحصیل کرده بود به مسئولین سپاه پاسداران محلات سفارش کرد تا در جبهه پُست فرماندهی گردان را عهده دار باشم .
بر این اساس بنده به همراه پاسداران مهدی جعفری فرزند علی ، حسین صفری فرزند... و حجت الاسلام علیرضا نظری فرزند فتحعلی برای دریافت پُست های فرماندهی عازم جبهه شدیم . مقرر بود مقدمات لازم برای فرماندهی گردان من و آن سه برادر برای فرماندهی گروهان فراهم گردد .
مرحوم علی اصغر عابدینی ، صادق رضی
بنا به شرایطی بنده از داشتن پُست فرماندهی منصرف شدم و از
خط مقدم به کارخانه نبرد اهواز آمدم و مسئولیت تدارکات تیپ حضرت معصومه(س) قم(بعدا
لشکر شد) را
عهده دار و آنان نیز در واحدهای دیگر سازماندهی گردیدند .
بدون دریافت مرخصی به مدت چهار ماه انجام وظیفه نمودم . چند
بار فرمانده تیپ پاسدار مهدی شیخ زین الدین (1338 – 1363) به این موقعیت سرکشی و حتی یک بار
در کانکس من به استراحت پرداخت . موقعیت نبرد اهواز پاتوق رزمندگان
منطقه از جمله دلیجان ؛ محلات و نراق بود .
به دلیل آشنایی با فرماندهان تیپ 17 پس از بازگشت از
ماموریت جبهه از سوی فرماندهی سپاه پاسداران قم با امضای حجت الاسلام حسین ایرانی(1323
–
1387)
دعوت شد تا به عضویت این نهاد مقدس و داشتن مسئولیت درآیم
که بنا به اقتضای شرایط نپذیرفتم .
به موسسین بسیج نراق از جمله شهیدان سید غلامرضا باشی و
قاسم جعفری عشق می ورزیدم . اکنون شیفته وطنم ایران هستم و تحت
امر فرماندهی آیت الله سید علی خامنه ای آماده برای حفظ کیان کشورم می باشم .
صادق رضی فرزند منصور اهل شهر نراق24/05/1392