سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

۲۹ مطلب در دی ۱۳۹۹ ثبت شده است

هوالله
و بعد باعث بر تحریر این کلمات شرعیه الدلالات آنست که با تحقق کافه شرایط صحت حضور یافت عفت و عصمت پناه صبیه مرحوم آقا محمد رضا(خانم سلطان) زوجه مرحوم آقا علی اکبر عصّار نراقی و بالطوع والرغبه دون الاکراه والاجبار مصالحه صحیحه شرعیه نمود بفرزند بطنی خود و هو آقا شکرالله همگی و تمامی حقوقیکه من جمیع الجهات داشت و ادّعا مینمود چه از بابت مخلفه و چه از بابت متروکات زوج او و ارثیه و غیره من حیث المجموع به نوعیکه به هیچ وجه حقی مصالح له مزبور از این تاریخ به بعد نداشته باشد و کلهم بعضاً حقاً او غیر حق و ثابتاً او غیر ثابت بمال المصالح مقدار صد دِرم نمک مبلغ چهار تومان وجه نقد ماخوذ حین العقد اعترافها الشرعیه و بین الجانبین قبض و اقباض و تسلیم و تسلم و تخلیه و تصرف معمول و مرعی گردید الیوم بمقتضای مارقم تمامی دعاوی مسماه مزبوره ساقط و راه ادعای او از همه طرف مسدود و هرگاه از این تاریخ به بعد سخنی ابراز نماید باطل و لغو ولا یسمع و از درجه اعتبار ساقط است و صیغه مصالحه صحیحه شرعیه جامعه جمیع شرایط و ارکان خالی از نواقص و بطلان بینهما علی النهج شرع الانور جاری شد
و منبعد هذا طرفین ملتزم شرعی شدند که چنانچه از این تاریخ به بعد احدی عنها ادعائی بنماید یا سخنی ابراز نماید مبلغ پنجاه تومان مجاناً بلاعوض دادنی باشند .

و کان ذالک التحریر فی یوم شنبه هفتم شهر محرم الحرام مطابق هذا سنه تخا قوی ئیل(سال گوسفند) سنه 1340
7 محرم 1340(برابر با 19 شهریور 1300)
توضیح آنکه از بابت دوازده تومانی که مطابق ترکه مسماه مزبوره مصالح له مزبور طلب داشت حقی بمصالح له ندارد و کلاً دریافت نموده بتاریخ متن 1340


از جناب آقای حسین عابدینی فرزند علیرضا از بابت ارائه سند نیاکان بیش از یک قرن قدردانی می کنیم .

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد گرانقدر آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی سند بیش از یک قرن سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۰۷ دی ۹۹ ، ۰۸:۳۱
سلحشوران شهر نراق

چهارشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۸ طی تماس تلفنی با دکتر اشکان رضوانی نراقی جهت معرفی خودش به سایت سلحشوران شهر نراق اظهار داشت :
 

اشکان رضوانی نراقی فرزند بهروز ابن نصرالله ابن اسدالله نراقی و سال 1362 در تهران بدنیا آمدم . اجدادم از نراقی هایی هستند که به همدان مهاجرت کردند . دارای همسر و فرزند هستم . روزبه و رکسانا برادر و خواهرم می باشند .   

Ashkan Rezvani-Naraghi | University of Tehran - Academia.edu

مرحوم اشکان رضوانی نراقی

جدّم نصرالله نراقی بعد از نراق  در همدان سکونت داشت و مدتی فرماندار درگز و کازرون بود و قبل از انقلاب فوت و در بهشت زهراء تهران خاکسپاری شد . همسر نصرالله به نام حبیبه شریف کاشانی نام داشت . دکتر نراقی پدرِ مادر بزرگم(حبیبه) در مشهد رضوی دارای آوازه بودند . قسمتی از طایفه ما غفاری رضوانی و قسمتی رضوانی نراقی هستند .
دکتر اشکان نراقی گفت استاد دانشگاه هستم و یک بار به نراق مسافرت داشتم و در اقامتگاه بومگردی اسکان یافتم . من علاقه دارم دانشجویانم را جهت بررسی و تحقیق از معماری و بافت خصوصا قنوات به نراق بیاورم و از شما کمک می خواهم .

حادثه 24 | مرگ اشکان رضوانی نراقی، کوهنوردی که عاشق کوه بود

شنبه ۶ دی ۱۳۹۹ در تاسف شدید شنیدم دکتر اشکان رضوانی نراقی جمعه 5 دی در منطقه کُلکچال تهران گرفتار بهمن شده و به همراه دوستش بدرود حیات نمود . اشکان رضوانی نراقی از اساتید دانشکده شهرسازی دانشگاه تهران پس از اخذ مدرک لیسانس و فوق لیسانس در رشته های معماری و طراحی شهری از دانشگاه تهران راهی ایالات متحده آمریکا شد و مدرک دکتری مطالعات شهری را از دانشگاه ویسکانسین میلواکی دریافت کرد و برای تدریس به ایران بازگشت.
.

درگذشت زنده یاد دکتر اشکان رضوانی نراقی - صفحه نمایش - پردیس هنر های زیبا

در رسانه ها و فضای مجازی و مصاحبه اقوام در خصوص اشکان رضوانی نراقی نوشته شده :
چند روز پس از کولاک و بهمن مرگبار در ارتفاعات شمال تهران که جان ۱۲ کوهنورد را گرفت هر چند عملیات جست‌وجو و نجات به پایان رسید، اما برای خانواده‌های قربانیان، این آغاز داغی بزرگ است. داغی که ممکن است با گذر زمان کم‌رنگ‌تر شود، اما هرگز از یاد آنها نخواهد رفت.
یکی از کوهنوردانی که در این حادثه جانش را از دست داد اشکان رضوانی نراقی بود؛ متولد سال 1362 و دارای مدرک دکتری شهرسازی از دانشگاه میشگان آمریکا. او سه سال و نیم قبل به ایران بازگشت و استاد هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد. صفحه اینستاگرامش پر است از عکس‌های کوهستان. از صعودهای سخت به قله‌های بلند و پر برف نه‌تنها در ایران که در ایالت میشیگان آمریکا.

نشست”خوانش میان رشته ای فضا: نقد گفتمان معماری در مطالعه تکایای تهران قدیم”

او عضو هیأت علمی دانشکده شهرسازی دانشگاه تهران بود و حتی عکس صفحه رسمی‌اش در سایت دانشگاه هم با لباس کوهنوردی بود . اما آنچه این روزها توجه خیلی‌ها را جلب کرد، یکی از پست‌هایش در صفحه اینستاگرامش بود. جایی که نوشته بود:
«‌مرگ همیشه و همه‌جا با ماست. همین حالا، در همین لحظاتی که این نوشته‌ها را می‌خوانید، آدم‌های بسیاری در خانه‌هایشان، در تخت‌های بیمارستان، در جاده و پشت میزکار می‌میرند. هایدگر گفته بود انسان موجودی است معطوفِ به مرگ. آمده است که برود. گریزی ندارد؛ مرگ مثل سایه‌ای به‌دنبال اوست».
اشکان رضوانی نراقی سرانجام روز جمعه 5 دی 1399 در راه صعود به قله کلکچال جانش را از دست داد و جسدش در جایی نزدیک به قله کشف شد.
اقوامش گفتند : اشکان یک کوهنورد حرفه‌ای بود. سال‌ها بود که همه عشقش رفتن به کوه و صعود به قله‌ها بود و ما هنوز هم باورمان نمی‌شود که او دیگر در جمع ما نیست.

دکتر اشکان رضوان نراقی استادیار دانشکده شهرسازی دانشگاه تهران درگذشت - هنر  و معماری آبگینه

او دانشجوی رشته شهرسازی دانشگاه تهران بود که بعد از پایان دوره کارشناسی ارشد، بورسیه یکی از دانشگاه‌های آمریکا شد. به همراه همسرش سال‌ها قبل راهی ایالت میشیگان آمریکا شدند و اشکان مدرک دکترایش را از آنجا گرفت. کوهنورد جوان بعد از گرفتن مدرک دکترایش، خبر بارداری همسرش را شنید و هر دو تصمیم گرفتند که به ایران بازگردند تا فرزندشان در کشور خودشان به دنیا بیاید. «۳ سال و نیم قبل وقتی پسرشان در ایران به دنیا آمد تصمیم گرفتند همین‌جا بمانند».
او می‌خواست به مردم خود و در وطنش خدمت کند. او در ایران استاد دانشگاه و عضو هیأت علمی دانشکده شهرسازی دانشگاه تهران بود. علاوه بر این همچنان عاشق کوه بود و هر هفته به کوه می‌رفت. خیلی حرفه‌ای بود، نه‌تنها به تمام قله‌ها در ایران بلکه زمانی که در آمریکا بود هم به قله‌هایی در ایالت میشیگان که به قول خودش سخت و پر برف بود صعود کرده بود. او آنقدر عاشق کوه و کوهنوردی بود که در دوران دانشجویی‌اش انجمنی راه‌اندازی کرده بود به نام انجمن کوهنوردان.

اشکان رضوانی آخرین‌بار صبح جمعه 5 دی 1399 با دوستش راهی ارتفاعات کلکچال شد. اما هیچ‌کس فکرش را نمی‌کرد که بازگشتی در کار نیست و او در دامن کوه، جایی که عاشقش بود تسلیم مرگ خواهد شد.
همسر اشکان باردار است و او برای به دنیا آمدن دومین فرزند که دختر است لحظه‌شماری می‌کرد. صبح که راهی کلکچال شد، همه مطمئن بودیم که به راحتی به قله صعود می‌کند چرا که کارش همین بود. یک روزه تصمیم می‌گرفت به قله دماوند برود؛ می‌رفت و همان روز هم برمی‌گشت. بنابراین کلکچال برایش راحت و آسان بود. صبح رفت و عصر ما خبر سقوط بهمن را شنیدیم. هرچه به موبایلش زنگ زدیم آنتن نداشت با این حال امید داشتیم که برمی‌گردد.
همسرش می‌گفت او کوهنوردی حرفه‌ای است. راه را بلد است و اتفاقی برایش نمی‌افتد. بارها خودش تعریف کرده بود که چطور در مسیرهای برفی، کولاک و سرمای شدید گرفتار شده، اما به راحتی از بحران عبور کرده و به سلامت برگشته بود. حتی تعریف کرده بود که بارها روی صخره‌ها و در شرایط سخت خوابیده است. به همین دلیل امیدوار بودیم به بازگشتش اما امیدهایمان روز شنبه با پیدا شدن پیکر بی‌جانش ناامید شد.

Student Profiles | Urban Studies Programs

جسد اشکان رضوانی نراقی ظهر شنبه 6 دی 1399 در نزدیکی قله میان برف‌ها پیدا شد و به پایین کوه انتقال یافت. خانواده وی نیز او را شناسایی کرده و پس از آن جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت. در عملیات جست‌وجو علاوه بر تیم‌های هلال احمر، دوستان اشکان هم حضور داشتند تا اینکه ظهر شنبه جسد او را درحالی‌که به‌نظر می‌رسید بر اثر یخ‌زدگی فوت شده پیدا کردند. او با دوستش به کوه رفته بود که متأسفانه دوستش هم در این حادثه فوت شد و از مردم می‌خواهیم که برای آرامش دل خانواده اشکان و همسر باردارش دعا کنند.

۲ نظر ۰۶ دی ۹۹ ، ۲۳:۱۳
سلحشوران شهر نراق

هوالله
مبلغ شصت تومان(نصف سی تومان) فض رواج معامله ایران از مال خالص عالیقدر آقا عبدالرحمن رضائی ابن مرحوم آقا ابوالقاسم نراقی دین ثابت و لازم است شرعاً بر ذمه و رَقبه عالیشان آقا شکرالله عابدینی عصار نراقی ابن مرحوم آقا مشهدی علی اکبر عصار نراقی که انشاالله رحمان وجه مرقوم را از تاریخ ذیل الی انقضاء مدت یکسال تمام به قسط الشهور ماهی پنج تومان بدون مسامحه بپردازد و عذری که خلاف شرع انور بوده باشد نیاورد،
و مرهون مبلغ مزبور نمود که منفک نشود الاّ به اداء جزء اخیر دین همگی و تمامی یکدرب اطاق سفیده شهره بانضمام اطاق دیگر در جنب آن با ششدانگ مطبخ در جلو دهلیز شارع آن و فوقانی محقّر مخروبه در سَرِ دهلیز مطبخ بانضمام تحتانی مشهور به زیره در تحت اطاق آقا حبیب اله اخوی راهن و نصف از یکدرب کمانی در تحت مطبخ کلاً واقعه در چهار صُفّه خانه مسکونی راهن مشهور به خانه حاجی آلله داد با کافه ملحقات و منضمات و متعلقات آنها از ممر و مدخل و مشاع و کلهم یتعلق بهم از چهار صفه و غیره به نوعیکه از مرتهن مزبور ابتیاع نموده به ضمیمه چهار قَفیز(مساحت زمین) زمین مشجر واقع در جلو همان عمارت غنی عن التحدید والتوصیف با کافه اشجار مغروسه من الجوز واللوز و جدارین و کلما یتعلق بها درضمن راهن مزبور وکیل در حیات و وصی در ممات خود نمود مرتهن مزبور را که در صورت حلول اجل و عدم ردّ دین به هر قسطی مرهون مزبور را به معرض بیع درآورده به قیمت راغب البشری بفروش رسانیده وجه خود را برداشته رجوع به کم و زیاد آن نماید و صیغه مراهنه صحیحه شرعیه مشتمل بجمیع شرایط و ارکان صحت بینهما علی النهج شرع انور جاری و واقع گردید.
و کان ذالک تحریر فی بیست و دوم شهر شوال 1351
22 شوال 1351(برابر با 29 بهمن 1311)

امضاء : شکرالله عصار عابدینی
حاضر گردید زوجه آقا شکراله صبیه آقا حبیب‌الله و در حالت مایصح عنها الاقاریر الشرعیه تنفیذ و تجویز در مراهنه را نمود . تحریر شوال 1351
اعترف بما رقم فیه
حسین غفاری نراقی(فرزند عبدالباقی)
 به مراتب متن گواهی دارم
هدایت الله  رضوانی(فرزند محمد حسین)
اقل الشهود
طبیب زاده نراقی(ابراهیم طبیب زاده غفاری فرزندعبدالباقی)
 بمراتب متن اقرار و اعتراف نمود
جواد غفاری نراقی(فرزند عبدالباقی)


از جناب آقای حسین عابدینی فرزند علیرضا از بابت ارائه سند نیاکان در کمتر از یک قرن پیش قدردانی می کنیم .

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد گرانقدر آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی رهن منزل حاج الله داد نزدیک به یک قرن قبل سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۰۶ دی ۹۹ ، ۱۱:۵۶
سلحشوران شهر نراق


ما را در سر سودای عاشقی است

                                                   و دفاع همچنان باقیست

                                                                                                                                                                                                              و تا انتها ایستاده ایم.....

۰ نظر ۰۵ دی ۹۹ ، ۱۱:۴۳
سلحشوران شهر نراق

جناب آقای معـــاون التجار(فضل الله نراقی فرزند محمد جواد)
فـــــدایت شوم
دو مراسله آن جناب رسید و از سلامتی شما مسرور شدیم. درجوف(داخل) مرقومه.... خداوند خودش صبر بدهد. بخواهم شرح بدهم از عهده بر نمی آیم.خداوند به شماها همـگے سلامتی بدهد. و عمری به ... و چیز دیگر چاره نیست. در باب .... که هم .... می گیرند و هم ................ بود ابتدا می فرستادند نزد خود من که  از مجرای خودش صرف.......................... حرف زدند.
حال گذشته است و تصور می کنم که نتیجه نداشته باشد.عجالاتاً بتوان .... کرد و من اظهار و نوشته ام و رفته است تا نزد وزیر که امضا شود. حال اگر از نراق عمو.... بنویسند... ما بعد هم .... نماید... که نـــــراق..... هم ندادند قیمت دارد.که تخفیف ....از قیمت روز گرفته شود. اگر عریضه ننوشتید ................ نزد خود من بفرستید که ...... نمایم.
والسلام

پشت صفحه
در باب وکیل الله امیـــــرمعتضــد(احتمالا حاکم محلات) خیلے خوب است،ولی باید به نیمـوَر و دلیجــان و محلات و راونـج و غیره بنویسند و .... نمایید معرفی کند از هرکس او بهتر است. 14 ذی الحجه 1335(برابر 9 مهر 1296)

از تلاش خالصانه استاد حاج سید مجتبی غفاری به جهت بازخوانی نامه به معاون التجار در 107 سال قبل سپاس گزار می باشیم .  

از جناب آقای حمیدرضا  سلطانی شایان فرزند اکبر از بابت تایپ و تنظیم نامه قدیمی قدردانی می کنیم .

۰ نظر ۰۴ دی ۹۹ ، ۱۱:۳۸
سلحشوران شهر نراق

نـــــراق -  شهرجمادی الثانے 1338(برابر با 1 اسفند 1298)
                                      هوالله تعالے
حضور مبارک جناب مستطاب عمدةالتجـــــار والاعیان قبله و امیدگاهم،اخوی آقامیـرزاعبدالحسیـــــن تاجر نـــراقی (عبدالحسین مهدوی نراقی فرزند فضل الله معاون التجار) دام اقباله العالی مشرف شود
قربان وجود مبارک گردم.اولاً انشاءالله تعالی همواره وجود مبارکتان خالی از هرگونه ملال است. ثانیاً چاکر تابحال دو کاغذ نوشته ام و به جواب هیچیک نائل نگشتم. نمیدانم دلیل بی مرحمتی شما در حق این دعاگو جان نثار چیست که جواب کاغذ بنده مرقوم نمی فرمایید ؟
البته چگونگی را مرقوم فرمایید که خیلی نگران می باشم.شما که در  محلات شبی در منزل داداش حضور آقا سید خلیل و داداش و اهل خانه می فرمودید و سفارش می نمودید که همه هفته از سلامتی خودت بنویس و بنده هرچه عریضه عرض می نمایم جواب مرقوم نمی فرمایید. تابحال دو کاغذ هم به محلات نوشته ام،ایشان هم جواب مرقوم نفرموده اند! گویا چشم برادری از بنده پوشیده اید.چه شما و چه جناب اخوی آقامیـــــرزاعباس خان(عباس مهدوی نراقی فرزند فضل الله معاون التجار).
حالیه برادری به کنار، بنده غیر و شما هم غیر تابحال دو کاغذ به شما نوشته ام و این سیُّم می باشد. شما را قَسم میدهم به حق یگانگی آیا باید جواب بنویسید یا خیر؟ اگر باید بنویسید پس چرا شما نمی نویسید؟! اگر هم نباید بنویسید شما هم ننویسید! یا که خیر مضایقه از دو کلمه کاغذ و یک ارزن جوهر می نمایید! خواهش دارم که دو کلمه مرقوم فرمایید.لابدالامر مبارڪ است.

خدمت جناب آقاعمویـــے آقامیـــــرزا سلیمان و آقاعمویـــے آقا میـــــرزا قوام و جناب آقاعمویـــے آمیـــــرزاعلیمحمـــــد(علی محمد ابن سلیمان) عرض سلام بندگی دارم و عذر عریضه جداگانه میخواهم. آقانعمــت الله با والده ایشان و اهل خانه آقاعمویـــــے آقا قـــوام سلام میرسانم. جنابان دائیـــها را با اهل خانه شان و دائیزه سکـینه سلام میرسانم. اخـــــوان را فردافـــرد سلام میرسانم. خدمت علیـــــامخدّره والده قدسیـــــه سلام میرسانم.قدسیـه را عوض بنده دیده بوسی فرمایید. استادمحمـــد ملازم را با عیالش و پـدرش و اهل خانه پدرش سلام میرسانم. آقامیـــــرزا نعمـــت الله(نعمت الله فرخزاد نراقی فرزند محمد جواد) سلام برسانید. جناب آقای آقامحمـــدعــــلے مرحوم آخوند را با آقا میـــــرزا محمـــد و آقا خیرالله سلام میرسانم. و به آقامحمــدعلـــــےآخوند و آقا میـــــرزا محمـــد آخوند بفرمایید که: آقا شکـــرالله خوبی کل کاری نموده است.
در چند یوم قبل آقا شکـــرالله با آقا محمـــد کربلایی برزو و احمـــــد بارانـــے رفاقت نموده و به... رفته و یک زنی که شوهر داشته کار او را صورت داده! و بعد راپورت او را به عزیـــزالله خان میدهند که عزیزالله خان هم فرّاش می فرستد و هر سه نفر را گرفته، بعد از کتک کاری زیاد و شیشک کردن بعد از پنج یوم ایشان را مرخص میکند و شصت تومان از احمد و محمد می گیرد و آقا شکــــرالله را مرخص نمی کند .
بعد از حسیـــــن خان، حسیــــن خان قره کهریـــــزی(یکی از خوانین قره کهریز از توابع الیگودرز) واسطه شده او را بدون یک شاهـــــی جُرم مرخص نموده .
زیاد بر این تصدیع نمی شوم و مرقوم فرمایید بدانم وجه را به جنـاب قبلـــه گاهـے آقاخاله رد نموده اید یا که خیر؟ اگر نداده اید خواهش دارم که به جناب آقاخـــاله بدهید.مع فرع گذشته از شهر ربیع الثانـے الحال جنـاب قبله گاهـے آقاخاله اینک حساب عزیزتر از شماها میباشد و... تر از شما می باشد.ولی باز هم ایشان عزیزترند برای بنده تابحال دو کاغذ به نراق بایشان نوشته ام.هردو جواب نوشته اند که مبادا بنده نگران باشم.خداوند انشاءالله طول عمـــر به هرسه کرامت و عنایت فرماید. به حق ۱۵۲ و به حق مقربان درگاهش که بازهم ایشان چاکر را فراموش نفرموده و شماها چاکر را فراموش فرموده و صرف نظر برادر هم نمودید.
مظنّه جات از قرار قبلی تنزّل نموده.
گندم ۵۰ ریال      جو ۴۰ ریال     کشک ۱۲ریال      روغن ۵۲ ریال     
این مظنّه جات که عرض شد باری میباشد نه خرواری.
  تمام احبـــــاب(یاران) عرض سلام میرسانم.زیاده بر این جسارت است.در انجام فرمایشات به جان و دل حاضرم.
بقـــــربانت عبدالله معـــــاون زاده نــراقـی(عبدالله مهدوی نراقی فرزند فضل الله معاون التجار)
شهرجمادی الثانے 1338(برابر با 1 اسفند 1298)


دومین نامه عبدالله مهدوی نراقی به برادرش عبدالحسین

محلات  - شهر جمادی الثانـــــے
                                          هوالله تعالـــــے
قربان وجود مبارک شوم.اولاً انشاءالله تعالے وجود مبارک خالی از هرگونه ملال است.ثانیاً بنده زمانی که از نـــــراق آمده ام و هیچ از احوالات شما خبری ندارم.نمیدانم سبب کاغذ ننوشتن شما از برای چه خاطر میباشد.البته چگونگی را مرقوم فرمایید و اگر از حالات بنده بخواهید بحمدالله سلامتی حاصل است. خواهشمندم که دو کلمه از حالات خودتان مرقوم دارید.باری خدمت حضـــــرت علّیه عالیه مقالیه والده دامت شوکتهـــا و حضرت علّیه عالیه زوجه داداش سلام میرسانم...... هردو را مشتاقم.خدمت جناب آقا میـــــرزا ابراهیم و آقا حسیـــــن سلام میرسانم.کفا را سلام برسانید. نورچشمی عزیز طاهره را عوض بنده چهار ماچ بنمایید.
باری آنروز که آقا فتـح الله(احتمالا برادرش فتح الله مهدوی نراقی فرزند فضل الله معاون التجار) آمد در نراق به او سفارش نموده بودم که یک جعبه محلات است بگیر و حاضر کن مراجعت یدالله بده بیاورند.گویا فراموش فرموده بودید.به والده بگویید که بنده این همه مخارج جوزاقند(جوزغند) نمودم و دانه ای از او را نخوردم! البته نیم مَن جوزاقند عوض مخارج.یادی از چاکر بفرمایید خواهشمندم که جواب را مع جدید ارسال فرمایید.البته کوتاهـے نفرمایید. باری زیاده بر این اسباب تصدیع نمیشوم.خواهش و استدعا دارم و ارتجا دارم که جواب این کاغذ را مع دو کاغذ قبل و جدید ارسال دارید.
به والده بفرمایید که آن بادام و الک ..... که گرفتم.البته آنهم یادی از چاکر بفرمایید.
آقای آقا سید خلیـــل را با اهل خانه اش سلام برسانید. از بابت رحمت که الحمدلله رحمت کامل آمده است.و گندم و جوء هم قدری شکست خورده.حاضرالوقت آقای نقیـــب السادات سلام میرساند و اهل خانه آقا سید خلیـل را با نورچشمی عزیز آقا سید خلیـل الله سلام میرساند. جناب قبله گاهـــــے آقاخاله آقا محمـد حسیـن سلام میرساند. اهل خانه جناب آقاخاله خدمت اهل خانه سلام میرسانند....مرقوم فرمایید. در انجام فرمایشات حاضرم.زیاده بر این اسباب تصدیع نمیشوم چونکه مُکّاری سر راه است.انشاءالله از بعد عریضه بطول عرض خواهد شد.
بقربانت و تصدقت  عبدالله معــاون زاده نـــــراقے(عبدالله مهدوی نراقی فرزند فضل الله معاون التجار)
این کاغذ راجع به بنده بود.بخوانید و نگاه دارید تا بیایم و همچنین کاغذ عبدالحسین(عبدالحسین مهدوی نراقی فرزند فضل الله معاون التجار) .
ولی به کس دیگر نشان ندهید.نزد خود شما باشد. عبدالله نـراقــی(عبدالله مهدوی نراقی فرزند فضل الله معاون التجار)

از تلاش خالصانه استاد حاج سید مجتبی غفاری به جهت بازخوانی نامه های ارسال شده مربوط به بیش از یک قرن قبل سپاس گزار می باشیم .  

از جناب آقای حمیدرضا  سلطانی شایان فرزند اکبر از بابت تایپ و بازنویسی متن نامه ها متعلق به فرزندان معاون التجار با قدمت 104 سال قدردانی می کنیم .

۰ نظر ۰۳ دی ۹۹ ، ۰۸:۵۲
سلحشوران شهر نراق

وزارت دادگستری
مخصوص اصحاب دعوی
رونوشت
وزارت دادگستری
ثبت کل اسناد و املاک
  دفتر رسمی ازدواج شماره...
بسم الله الرحمن الرحیم که قوام دین را به اختلاط و امتزاج و بقای بشر را به مناکحت و ازدواج محکم و استوار ساخته و درود نامحدود بر رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که این سنت سیئه را تشویق و تاکید فرموده.
شماره ثبت سند یکهزار و هفتصد و هشتاد(1780)
 تاریخ وقوع عقد پانزدهم اسفند یکهزار و سیصد سی و چهار خورشیدی(15 اسفند 1334) مطابق بیست و دوم رجب یکهزار و سیصد و هفتاد و پنج قمری(22 رجب 1375)  تاریخ ثبت برابر تاریخ وقوع است .  اسم و نام خانوادگی و تابعیت زوجین و شماره شناسنامه و محل صدور آن و تاریخ تولد آنها.
زوج آقای نجم الدین یوسفی نژاد فرزند مرحوم محمد سلیم و مرحومه جواهر شناسنامه شماره ۱۱۸۰۸ صادره سنندج متولد دوم سرطان(تیر ماه) یکهزار و دویست و هفتاد و شش خورشیدی(2 تیر 1276) ساکن تهران ، جوادیه ، خیابان ده متری دوم ، کوچه پناهی منزل آقای زارعی تابع ایران اسلامی شغل کارمند ارتش و گواهینامه شماره ۱۹۸۸۸ بیمارستان نجات بایگانی است .

زوجه ... بانو سکینه عمومی فرزند جعفر و تاج بشناسنامه شماره ۱۶۶۴۹صادره کاشان حوزه یک متولد شهریور یکهزارو سیصدو چهار خورشیدی(شهریور 1304) ساکن تهران، محل سکونت زوج تابعه ایران مسلمان و طبق گواهینامه شماره ۱۳۳۳/۲/۱۴ اداره آمار قم زوجه نامبرده شوهر مُرده می باشد و گواهینامه شماره ۲۰۵۲۰ بیمارستان نجات بایگانی است. زوج عیال دیگری دارد یا خیر؟ 
دارد، صداق مبلغ ده هزار ریال وجه رایج ایران که تمامی آن بر ذمه زوج مرقوم و مبین است عندالمطالبه به زوجه تسلیم نماید .
امضاء و اثر انگشت زوجین، نوع عقد ازدواج و انقطاع و مدت انقطاع دائم شرایط ضمن العقد یا عقد خارج ندارد .
اسم، نام خانوادگی و شماره شناسنامه شهود و معرفین و امضاء آنها
 شهود آقایان علی صادقی زارع کاشانی بشناسنامه شماره ۲۵۴۰۱ صادره کاشان ساکن تهران محل سکونت زوجین منزل شخصی و یوسف یزدی بشناسنامه ۵۷۶۴ مراغه ساکن تهران هفت چنار منزل کریم آقا و علی مزرود بشناسنامه شماره ۱۵۰۶ کاشان ساکن تهران خیابان جمال الحق کوچه نوساز منزل حسن مسیحی شاهدان وقوع عقد می باشند، امضاء و اثر انگشت شاهدان .
 معرفین آقایان شهود نامبرده زوجین را می شناسند و به این دفتر خانه معرفی نمودند و مسئول صحت هویت ایشان هستند و بلامانع بودن زوجه را از این ازدواج اعلام داشتند .
امضاء و اثر انگشت اسم و شهرت مجریان صیغه ایجاب و قبول و امضاء آنها
طرف ایجاب صیغه ایجاب بوسیله اینجانب سید بهاءالدین غروی سردفتر اجرا شد، امضاء و مُهر
طرف قبول صیغه بوسیله اینجانب شیخ حسین نباتی اجرا شد.
امضاء محل امضاء و اثر انگشت زوجین،
محل امضاء و تصدیق صاحب دفتر با محرز شدن هویت زوجین بوسیله معرفین صحت متن را تصدیق می نمایم.
مراتب مسطوره(نمونه) در نزد اینجانب واقع شد .
این ورقه که مطابق است با ثبت دفتر ازدواج شماره ۱۹۴ تهران بموجب دستور شماره ۱۴ نظامنامه قانون ازدواج به زوجه داده می شود .
 محل امضاء و مُهر
 رونوشت برابر برگ ابرازیست

سایت سلحشوران شهر نراق از تلاش خالصانه استاد حاج سید مجتبی غفاری اهل شهر نراق به جهت بازخوانی این عقدنامه(صیغه) 65 سال قبل سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۰۲ دی ۹۹ ، ۰۸:۵۴
سلحشوران شهر نراق

ترازو از دیرباز یکی از ضروری ترین وسایل توزین در امر کالا و معاملات بوده است.
در فرهنگ لغتِ فارسی واژه " تراز " به معنی هم سطح بودن است و ترازو یعنی وسیله ای که با اصل هم سطحی کار می کند.

ترازو و تاریخچه پیدایش آن به زمان های قدیم بر می گردد. حتی شواهد نشان می دهد که در چندین قرن پیش از ترازوهای دست ساز برای وزن کردن اجسام استفاده می کردند. کار ترازوها از قدیم تا کنون توزین بوده است.
در این تحقیق بنا داریم با چهار نوع ترازوهای قدیمی شهر تاریخی نراق آشنا شویم‌ ولی قبل از شروع مقدمه لازم است نگاهی به واحد های وزنی این ترازوها و وزنه دست ساز آنها داشته باشیم تا مطلب واضح تر برایمان روشن شود :

۱-یک منِ(شاه)         معادل ۶ کیلوگرم که در گویش محلی یک مَن "سنگِ شاه"می گویند
۲-نیم مَن               معادل ۳ کیلوگرم
۳-یک مَنِ (تبریز)       معادل ۳ کیلو گرم.این واحد وزنی در نراق کاربرد ندارد.
۴-صد دِرَم         معادل ۱/۵ کیلو گرم
۵-پنجاه             معادل ۷۵۰ گرم یا یک چارک
۶-بیست و پنج     معادل ۵ سیر یا ۳۷۵ گرم
۷-دُوآزِه             معادل دو سیرو نیم یا ۱۸۷/۵ گرم
۸-شش دِرَم         معادل ۹۰ گرم
۹-یک خَروار نراق     معادل ۱۲۰ کیلو یا ۲۰ مَن سنگ شاه

از گندم تا نان در گندمزارهای آشتیان+تصاویری از دهه 50 تا کنوننسخه چاپی -

در شهر نراق معمولا به یک بار الاغ که مثلا شامل دو جوال‌ ۱۰ مَنی گندم یا جو یعنی۲۰ مَن بود یک خروار می گفتند. به یک لنگه ۱۰ منی از واژه " تا " استفاده می کردند و نیم خروار به کار نمی بردند. برای مثال اگر کشاورزی ، محصولش معادل یک خروار و نیم بود به گویش محلی (یک خَر و تایی) می گفتند یعنی یک بار الاغ به اضافه یک لنگه معادل ۳۰ مَن سنگ شاه یا ۱۸۰ کیلوگرم .
واحد های وزنی وزنه های فوق ،مربوط به زمان قاجار است که در زمان پهلوی اول به کیلو تبدیل شد .

در ادامه اشاره ای کوتاه به ۴ نوع ترازوی قدیمی و سنتی که  تا حدود ۵ الی ۶ دهه قبل در نراق مرسوم بودند می پردازیم :

آشنایی با ترازوهای قدیمی و سنتی شهر تاریخی نراق و نحوه کار با آنها |  خبرگزاری فارس

۱-ترازوی کفه سبدی:
این ترازو شامل دو کفه سبدی شکل بود که هر کدام از کفه ها با سه طناب پنبه ای نسبتا ضخیم به قلاب های دو طرف یک چوب خراطی شده مخصوص بسته می شدند و در وسط (مرکز ثقل) چوب یک سوراخی نسبتا گشاد تعبیه شده بود که یک نخ پنبه ای نسبتا ضخیم از قسمت پایین ترازو به بالا برده شده بود که به آن بندِ ترازو می گفتند. در موقع وزن کردن این بند را با دست گرفته و بلند می کردند به طوری که دو کفه هم سطح هم قرار گیرد و سپس وزن جسم خوانده می شد. با این نوع ترازو معمولا تا ۲ تا ۳ مَن می شد وزن کرد و چیزی به نام حداقل و حد اکثر وزن وجود نداشت .

ترازو دو کفه ای کوچک | مزایده | شماره کالا : 4241376

۲-ترازوی کفه فلزی:
این ترازو هم شبیه ترازوی کفه سبدی و دارای دو کفه فلزی دایره ای شکل و کمی گود بود با این تفاوت که بندهای آن زنجیری بودند.از این ترازوها برای وزن کردن قند، شکر و ... تا  حدود یک مَن یا ۶ کیلو استفاده می شد .

۳-ترازوی برنجی کوچک:
این ترازو دارای دو کفه کوچک به صورت جام یا کاسه کوچک برنجی و بند های آن هم زنجیری بود و برای وزن کردن اقلام سبک مانند فلفل مانند ادویه،آرد نخودچی و امثال آن حداکثر تا ۵ سیر کاربرد داشت. از این نوع ترازوها علاوه بر مغازه ها و عطاری ها ،در بیشتر منازل نراق هم وجود داشت که برای کارهای مشابه استفاده می شد.
در قدیم پول زیاد نبود و بعضی خانواده ها برخی از اقلام ضروری و خوراکی مانند قند، چای، نبات و... را به صورت قرض می دادند و می گرفتند. به همین خاطر از این نوع ترازوها برای وزن کردن استفاده می کردند. در حال حاضر هم می توان این نوع ترازوها را در خانه مادر بزرگ ها که در قید حیات هستند پیدا نمود.

لازم به ذکر است که ۳ نوع ترازوی ذکر شده فاقد شاهین بودند و از قانون" تراز" یا هم سطح بودن تبعیت می کردند و در موقع وزن کردن با آنها هر موقع دو کفه روبروی یکدیگر قرار می گرفتند ، وزن خوانده می شد.
ترازوهای دو کفه فلزی و دو شاهین با وزنه های چُدنی مختلف آخرین نسل ترازوهای مکانیکی بودند که در حال حاضر هم در برخی منازل و مغازه های نراق وجود دارد. در این نوع ترازوها در موقع وزن کردن ، زمانی که دو شاهین روبروی هم قرار می گیرند وزن خوانده می شود .

4- قپان
 با گذشت زمان و ایجاد نیازهای جدید و لزوم اجسام حجم دار در برخی صنایع کشاورزی یا دامداری مانند کاه ، یونجه و سایر نهاده های دامی به ترازویی نیاز بود که به راحتی قابل حمل بوده و بتواند اجسام سنگین را وزن نماید . برای انجام این کار ترازوی جدیدی به نام " قَپان " به بازار آمد‌ و توانست قرنها به این نیاز پاسخ گوید. قپان یک ابزار کاملا مکانیکی بود و برای عملکرد نیاز به منبع انرژی نداشت و در هر مکان و شرایط محیطی عملیات توزین را انجام می داد‌ و دارای بدنه ِسخت و مقاوم بود.
قپان یک ترازوی بی کفه بود که از یک میله مدرج شبیه لوزی تشکیل شده بود و دارای یک سنگی به نام سنگ قپان بود . به همین خاطر به‌ آن ترازوی سنگی هم می گفتند چرا که  که این سنگ ‌از طریق قلاب فولادی با قطر کم و لبه نازک می توانست روی میله مدرج قپان حرکت کند و وزن متاع را مشخص نماید.علائم حک شده روی این میله بر حسب منِ شاه یا تبریز بود و هر درجه هم شامل زیر مجموعه های وزن بود مانند: نیم مَن، صد دِرَم و پَنجا .این واحد های وزنی قاجاری بود که در زمان پهلوی اول به کیلو تبدیل شد و اعداد فارسی و انگلیسی وزن بر روی میله قپان درج گردید.

مرا چوب قپان خودت کردی! - همشهری آنلاین

 قپان‌هم چنین شامل سه قلاب بود که یکی از قلاب ها به شکل چنگک بود و برای آویزان کردن متاع از آن استفاده می شد و دو قلاب دیگر به قلاب (سرسبک) و (سر سنگین)معروف بودند.
 قپان ها معمولا دو طرفه بودند و تنها باید آن را برگرداند تا طرف آن تغییر کند.به همین خاطر میله مدرج به شکل لوزی ساخته شده بود یعنی هم می شد بار سنگین را با آن وزن کرد و هم بار سبک را.
قلاب سر سبک می توانست بارهای تا حدود ۵۰ کیلو را وزن نماید و موقعی که از قلاب سرسنگین استفاده می شد می توانست بارهای سنگین از ۵۰ تا ۱۵۰ کیلوگرم را وزن نمود. در انبارهای بزرگ  و بنکداری ها (عمده فروشی ها) از این وسیله استفاده می شد.

نحوه وزن کردن بار با قپان :

برای وزن کردن کالا توسط قپان ، دست کم به دو یا سه نفر نیروی انسانی نیاز بود. چون دارای یک چوب دو متری نسبتا قطوری بود که هنگام توزین، دو نفر دو سر چوب را روی دوش می گذاشتند و نفر سوم به عنوان‌قپان دار(توزین کننده)یکی از قلاب های سر سنگین یا سبک را روی چوب قرار می داد و قلاب چنگک دار را به کالا وصل می کرد و دو نفر چوب دار قپان را با ذکر یک یا علی(ع)از زمین بلند می کردند و قپان دار از طریق سنگ قپان که دارای یک قلاب فولادی به قطر کم و لبه نازک‌ روی صفحه مدرج میله باسکول می کشید.
هر گاه میله قپان در سطح افق و فک های(کَلَّگی)قپان به صورت عمودی روبروی هم قرار می گرفتند و تشکیل یک زاویه ۹۰ درجه می دادند بار را زمین می گذاشتند و به این صورت عمل توزین انجام می گرفت و به اصطلاح وزن قپان به وسیله قپان دار خوانده می شد.

عین این کار را با ۲ نفر هم می توانست انجام دهد. به این صورت که بار را از زمین با چوب بلند می کردند و یک نفر از چوب دارها در حالی که یک سرِ چوب روی شانه اش بود به عنوان قپان دار کالا را وزن می کرد. در صورت ضرورت با یک نفر هم می شد این کار را انجام داد به این صورت که یک سر چوب را روی یک نقطه اتکا قرار می دادند و سر دیگر چوب روی دوش فرد قرار می گرفت و آن نفر هم به عنوان چوب دار وهم قپان دار وزن کالا را روی میله قپان مشخص می کرد.
قپان دارها معمولا از افراد معتمد و مطمئن بودند که در بازارها و اماکن تجاری ،مبلغی بابت قپان داری از صاحب کالا دریافت می کردند. ولی این کار در شهر تاریخی نراق توسط معتمدین محل به صورت رایگان انجام می گرفت و وجهی رد و بدل نمی شد چرا که همه در انجام فعالیت های روزمره با هم همکاری داشتند و این یکی از خصلت های خوب مردم نراق بود.

ترازوی قدیمی کلکسیونی (قپان) | شماره کالا : 1646253

از قپان دارهای معروف و کهن کسوت شهر نراق می توان به آقای سید رضا جوادی فرزند سید جواد و پدر شهید سید محمد جوادی و مرحوم حاج ابوالفضل یوسفی و حاج اسماعیل یوسفی فرزندان رضا  که از نراقی های مقیم کرج بودند و حدود نیم قرن به حرفه علوفه فروشی و سایر نهاده های دامی فعالیت داشتند اشاره نمود.
در خود شهر نراق هم مرحوم حاج کریم نراقی و حاج محمد علی غفاری عمده التجار نراقی از چهره های مورد اطمینان مردم و از قپان دارهای مشهور نراق در زمان حیات بودند. خصوصا حاج محمد علی که وزن و ترازوی او سرلوحه سایر مردم نراق بود .
سایر تجار، کشاورزان و دامداران چون نوع فعالیت آنها به قپان مرتبط بود اکثرا در کار قپان داری خبره بودند .

سایت سلحشوران شهر نراق از نویسنده ، محقق و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ نراق جناب استاد حاج مرتضی علی آقایی نراقی از بایت تحقیق در مورد ترازوهای قدیمی و سنتی کهن شهر نراق و نحوه وزن کردن با آنها سپاس گزار می باشیم .

۰ نظر ۰۱ دی ۹۹ ، ۲۰:۳۷
سلحشوران شهر نراق

از : شهرداری نراق
به : جناب آقای دکتر صدر(سید جواد صدر فرزند محسن صدرالاشرف) وزیر محترم دادگستری

احتراماً به استحضار میرساند از دوران وزارت کشور آنجناب مضیقه کم آبی شدید نراق و شکایات متعدد اهالی موجب شدند وزارت کشور مقرر فرمودند آقای مهندس پیروزبخت مشاور فنی به نراق اعزام و در مورد رفع مضیقه کم آبی یعنی تامین اولین و مهمترین احتیاج افراد بررسی و راه صحیح پیدا نمایند .
طبق مطالعات ایشان حفر چاه عمیق در نراق به نتیجه نمیرسد و تنها راه تامین آب نراق حفر چاه نیمه عمیق و تعبیه کوره های افقی میباشد . هزینه عملیات حفاری چاه نیمه عمیق و کوره ها و تلمبه را جمعاً در حدود هشتصد هزار  ریال برآورد کرده اند که با تصویب وزارت کشور بمناقصه گذاشته شد.

نتیجه مناقصه نشان داد که همان مبلغ برآورد شده مورد احتیاج میباشد چون شهرداری نراق بیشتر از سیصد هزار ریال موجودی نداشت لذا موقتاً موضوع راکد ماند. این است که بنمایندگی ساکنین نراق به آنجناب که کاملاً وارد به اوضاع و احوال نراق هستید روی آورده استدعا دارم ترتیبی اتخاذ فرمائید که جناب آقای مهندس انصاری وزیر محترم کشور(عبدالرضا انصاری فرزند محمد حسین) از اعتبارات آن وزارتخانه مبلغ پانصد هزار ریال کسری هزینه چاه نیمه عمیق را در اختیار شهرداری نراق بگذارند تا بدون فوت وقت انجام شود . موقع را مناسب شمرده احترامات فائقه ساکنین نراق را تقدیم میدارد .

امضاء : شهردار نراق علیرضا یوسفی(فرزند محمد یوسف خان)

مرحوم علیرضا یوسفی

شماره 38822/1 مورخ 22/6/1345
به دفتر وزارتی وارد و طی همان شماره 38822/1 مورخ 22/6/1345 به وزارت محترم کشور ارجاع شد .

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد خستگی ناپذیر حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی نامه شهردار نراق به وزارت دادگستری و کشور در جهت تامین منابع آب سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۰۱ دی ۹۹ ، ۱۰:۳۸
سلحشوران شهر نراق

هدایت به بالای

folder98 facebook