سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

۲۶ مطلب در شهریور ۱۳۹۳ ثبت شده است

قدرت الله ایزدی سال 1339 در شهر مذهبی و تاریخی نراق از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی متولد شد .

image4442.jpg

قدرت الله ایزدی

 

22 بهمن 1360 ازدواج و 28 روز بعد تاریخ 20/12/1360 عازم جبهه های نور علیه ظلمت گردید . تاریخ 2/1/1361 طی عملیات غرور آفرین فتح المبین در روستای زعن در منطقه شلش شهرستان شوش استان خوزستان به شدت مجروح و به اسارت نیروهای ارتش عراق گرفتار گردید .

jjhh.jpg

اولین تصویر پخش شده از حاج قدرت بعد از اسارت از تلویزیون عراق

 

وی در بیان خاطراتش در اسارت اینگونه روایت می کند :


تاریخ 18 آذر 1361 در اردوگاه موصل 3 عراق مطلع شدم که خداوند در شهر نراق مرا صاحب دختری کرده که نامش را مرضیه گذاشته اند.

86841495500754533483.jpg

اولین دیدار مرضیه ایزدی 9 ساله با پدرش 29/5/1369


در اردوگاه موصل 4 محل نگهداری اسرای ایرانی همچنان مقاومت و مبارزه می کردیم . اغلب مسئول کارهای برقی آسایشگاه موصل بودم . با کمترین وسایل در حلب های روغن نباتی و ساخت المنت برای اسرا آب جوش می ساختم تا مورد استفاده قرار دهند .

image4433.jpg

سرباز عراقی به نام نذیر عبید عباس که به دلیل بد رفتاری و بد اخلاقی و توهین های ناروا نسبت به اسرای ایرانی به خنزیر مشهور بود از راه رسید . سریع مقابل پیت آب جوش ایستادم ولی بخار آب باعث شد که به شکنجه گاه بروم .

40871618845484755055.jpg

یک بار هم برای وصل کردن سیم برق به پنکه سقفی آسایشگاه در موصل روی شانه دو نفر از اسرا بودم که نگهبان خودی وضعیت را قرمز اعلام کرد . ثانیه ای صبر کردم تا کارم تمام شود ولی دو اسیر از ناچاری و مشاهده صحنه زیر پایم را خالی کردند .

79936797832909803337.jpg

برای اینکه سقوط نکنم به پنکه آویزان شدم و سرباز عراقی در کمال خونسردی از زیر پایم گذشت و متوجه موضوع نشد .
این موضوع باعث انبساط خاطر اسرا در آسایشگاه شد و تا ساعاتی خنده بر لبانمان بود .


image4417.jpg

آزاده جانباز قدرت الله ایزدی فرزند عباس اهل شهر نراق 02/07/1390

۰ نظر ۰۸ شهریور ۹۳ ، ۲۱:۳۴
سلحشوران شهر نراق

داخل بقعه متبرک شاه سلیمان شهر نراق زیر زمینی وجود دارد که در افکار عمومی مردم قدیم به " چهل دختران " مشهور است .

 

img_0210.jpg

نمایی از چهل دختران

 

دریچه ای باز می شود که با پا چیدن اطراف حفره وارد زیر زمینی می شوی . قبل انقلاب که توجه کمتری به این نمونه مکان های متبرک و مذهبی می شد ؛ این ناحیه نیز به دلیل تاریک بودنش و تعریف های عجیب و غریب مخوف جلوه می کرد و اغلب کسی جرات نمی کرد داخل آنجا شود .

img_0211.jpg

 

مردم نراق همزمان با سراسر کشور مشغول فعالیت بر علیه رژیم دیکتاتور و وابسته محمد رضا شاه پهلوی بودند . اواخر بهار 1357 روز پنج شنبه چند نفر از دوستان شلوغ و کنجکاو تصمیم گرفتیم شمع خریداری و داخل چهل دختران شویم .

 

img_0191.jpg

دریچه را بلند کردیم و از طریق جای پایی که درست کرده بودند وارد زیرزمین شدیم . شمع ها روشن بود ولی ترس سراپای وجودمان را فرا گرفته بود ولی هر کدام تلاش می کرد خود را نترس و با شجاعت نشان دهد .

img_0212.jpg

مشاهده کردیم که کف این مکان چهار دیواری زیلویی پهن است و جانماز و چند کتاب ادعیه و قرآن وجود دارد . متوجه شدیم که چند نفر از مومنین در این فضا خلوت کرده تا با خدای عز و وجل به راز و نیاز می پردازند . کمی گفتیم و خندیدیم و کم کم ترس از ما فاصله گرفت . چون صدا می پیچید چند نوبت هم آواز کودکانه خواندیم .

img_4383.jpg

سالیان طولانی است که اهالی نراق عصرهای پنج شنبه برای ادای احترام به بقاع متبرک شاه یحیی و شاه سلیمان و همچنین فاتحه خوانی برای متوفیان به گورستان های شهر می روند و با توزیع نذریات مختلف از جمله حلوا ؛ میوه ؛ آش ؛ شربت و ... صوابی برای آخرت خویش تحصیل می کنند . بر این اساس خروج از چهل دختران برای ما مشکل بود . چاره ای نبود باید به هر صورت بیرون می آمدیم .

img_0209.jpg

 

شمع ها داشت به انتها می رسید و تصمیم گرفتیم از زیر زمین چهل دختران خارج شویم . دریچه را که بلند کردیم دیدیم چندین زن و دختر در حال عبادت و زیارت کردن شاه سلیمان مشغول هستند و تا دیدند که درب باز شد شیون کنان فرار کردند .

img_0218.jpg

                                                                 امامزاده سلیمان (ع) شهر نراق

آقای عباس کریمی در شبستان در حال قرائت قرآن بود و به ایشان مراجعه می کنند و آقای کریمی به آنها می گوید چهل دختران خرافاتی بیش نیست نترسید . زنان می گویند خودت بیا ببین و متوجه می شوی که ما اشتباه نمی کنیم .

 

img_0211.jpg

 آقای کریمی آمد و تا دریچه را بلند کرد گفت این که عباس پسر آقا ماشاءالله ست ؛ اینم که علی پسر اصغر برقییه و اینم احمد پسر غلامعلییه و همیطور که بیرون می آمدیم اسامی افراد را می گفت . هر فردی هم بیرون می آمد از خجالت پا به فرار می گذاشت .

image۲۹۲۷.jpg

 

احمد رمضانی فرزند غلامعلی اهل شهر نراق 15/12/1392

 

۰ نظر ۰۷ شهریور ۹۳ ، ۲۱:۲۸
سلحشوران شهر نراق

سال 1347در شهر کُهن و مذهبی نراق متولد گردیدم . تیر ماه 1365 به خدمت مقدس سربازی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان دلیجان معرفی شدم .

.jpg

علی اکبر حیدری

 

در اوج جنگ عراق بر علیه ایران به اهواز اعزام و در لشکر مهندسی رزمی 42 قدر در قسمت تعمیرگاه وسایط نقلیه راه سازی سازماندهی گردیدم . مدت بیست و چهار ماه که اکثرا در جبهه فعالیت داشتم بر این منوال گذشت و به دلیل پایان خدمت ، تسویه حسابم را دریافت نمودم .

image5907.jpg

 

فرمانده درخواست کرد به عنوان آخرین ماموریت به جبهه شلمچه اعزام و مشکل وسیله ای که به گِل نشسته است را حل و فصل کن .

تاریخ 05/04/1367 یعنی بیست و چهار روز قبل از پذیرش آتش بس ایران در جنگ تحمیلی عراق اینجانب علی اکبر حیدری به همراه دو بسیجی به اسامی احمد ... و ابراهیم لربهاری فرزند محمود از اهالی شهرستان دزفول که از مکانیک های با تجربه بودند به سمت خطوط جبهه حرکت کردیم .

scan0007.jpg

 

در بیست کیلومتری محور خرمشهر و محدوده جبهه های کوشک و طلائیه ، مورد تهاجم نیروهای ارتش بعث عراق قرار گرفته و به شدت مجروح و نهایتا به اسارت نیروهای ارتش بعث عراق قرار گرفتم .احمد در لحظات ابتدایی مغزش متلاشی و به شهادت رسید و ابراهیم هم به نظرم آمد که به شهادت رسیده و لیکن پس از آزادی متوجه شدم مجروح گردیده و زنده است .

sryufy.jpg

 

ابتدا به شهر بندری بصره در استان بصره هدایت و ساعاتی بعد بدون مداوا و دادن آب و غذا ، به همراه اسیران دیگر با اتوبوس های تخت دار به راه آهن بصره منتقل و از آنجا با قطار به بغداد پایتخت عراق روانه گردیدیم .

 

2.jpg

کفن پوش عاشورایی ، علی اکبر حیدری

 

به همراه عده ای مجروح در یکی از بیمارستان های بغداد مورد پذیرش ابتدایی قرار گرفته ولیکن آنجا نیز با کمبود جا و کادر پزشکی مواجه بودیم و در نهایت به پادگان تموز متعلق به نیروی هوایی ارتش بعث هدایت شدم .

 

scan0008.jpg

 

در سوله های بزرگ که از قبل آماده شده ، استقرار یافتم و بعد به همراه تعدادی از اسرا برای اسکان ثابت به اردوگاه شماره سیزده شهر رمادیه در استان الانبارانتقال داده شدم . تا حدود چهار ماه روی باسن حرکت می کردم تا به مرور مکان هفت گلوله ای که به بدنم خورده بود بهبود یابند . در این مقطع جنگ ، فشار عراقی ها زیاد بود و باعث اذیت و رنج بیشتری بر اسرای ایران می گردید .

 

1سلیمانی124.jpg

ده روز پس از ورودم به اردوگاه 13 رمادیه عراق نیروهای صلیب سرخ جهانی از این اردوگاه بازدید و نام علی اکبر حیدری در لیست اسرا ثبت و کارت اسارت به شماره 17104 دریافت و امکان مکاتبه در شرایط محدود با خانواده ام در شهر نراق مهیا گردید .

untitled-17.jpg

نفر سوم نشسته از چپ : آزاده جانباز علی اکبر حیدری


آن سوی صحنه خانواده ام پس از بیست روز اضطراب و دلهره سرانجام با آدرس موجود جنازه ی شهیدی به نام من تاریخ 25/4/1367 به نراق انتقال و پس از تشیع جنازه با شکوه در جوار دیگر قدسیان در گلزار شهدای نراق به خاک سپرده می شوم .
اربعین شهادتم ( علی اکبر حیدری) پنج شنبه مورخ 7/5/1367 از ساعت 17 الی 19 در مسجد جامع شهر نراق برگزار می شود .

 

image6690.jpg

 

 

 ده روز بعد تاریخ 17/5/1367 هلال احمر جمهوری اسلامی نامه بنده از عراق را به خانواده ام تحویل می دهند که همه را در بهت و حیرت فرو می برد . باور کردنش مشکل ،و بیان لحظاتش غیر توصیف است . خانواده و دوستان و مسئولین هلال احمر در عالم شوک و ناباوری متن نامه نوشته شده من را می خوانند که نوشته ام : اینجانب علی اکبر حیدری سالم هستم و در اردوگاه رومادیه 13 عراق به سر می برم .

 

68.jpg

 

نوشته های روی سنگ قبرم را را تعویض و شهید به عنوان گمنام به جامعه معرفی می شود. قطعنامه 598 مورد پذیرش قرار گرفت و پایان جنگ در مرداد 1369 اعلام گردید و رژیم بعث عراق از سوی سازمان ملل به عنوان متجاوز شناخته شد که باید غرامت های سنگین جنگ را بپردازد . اسرای دو کشور مبادله شدند .

image3310.jpg

تاریخ 05/06/1369است و روز سرنوشت سازی برایم بود . به همراه سایر اسرا از مرز خسروی وارد کرمانشاه شدیم و بر خاک وطن اسلامی بوسه زده و نماز شکر به جای آوردم . بعد از طریق هواپیما به فرودگاه مهرآباد تهران انتقال یافتم . به مدت سه روز در پادگان لشکرک در منطقه لویزان ، قرنطینه صورت گرفته و به جمع اقوامم پیوستم . ابتدا از ماجرای شهادتم هیچ خبری نداشتم تا اینکه یکی از پسر عموهایم اعلامیه ترحیمم مربوط به دو سال قبل را نشانم داد و شرح ماوقع را برایم نقل کرد .   اولین قدمگاه مورد نظرم زیارت مرقد پاک و نورانی رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت آیت الله سید روح الله خمینی (ره) در بهشت زهرای تهران بود .

78214726333476309935.jpg

  بعد وارد زادگاهم شهر عشق و شور و نشاط یعنی نراق شدم . جمعیت انبوهی ساعت ها چشم انتظار بودند . دسته های گل بر روی شانه هایم انداختند و وارد گلزار شهدای شهر نراق شدم . به روح طیبه شهدا فاتحه ای قرائت کردم آنگاه بر مزار قبری که تا چندی پیش خودم در آن دفن بودم و اکنون شهید گمنامی در آن آرمیده است فاتحه ای قرائت کردم. بنده اکنون با 30 درصد جانبازی به همراه همسرم سرکار خانم حسینی و فرزندم عارف حیدری از پیروان راستین مکتب اسلام هستیم و برای پیشبرد اهداف مقدس جمهوری اسلامی فعالیت داریم .

 

picture 662.jpg

آزاده جانباز علی اکبر حیدری فرزند رضا اهل شهر نراق 04/03/1391

۰ نظر ۰۵ شهریور ۹۳ ، ۲۱:۳۳
سلحشوران شهر نراق

کتاب " تاریخ اشرار کاشان"

 
مولف آیت الله ملا عبدالرسول مدنی کاشانی فرزند ملا محمد به اهتمام حسینعلی پورمدنی توسط انتشارات مرسل که نوبت دوم در سال 1378 چاپ گردیده است . آقای مدنی سال 1321 قمری متولد و تاریخ 24 ذی الحجه 1412 برابر با 5 تیر 1371 دعوت حق را لبیک و در بقعه هارون بن موسی(پنجه شاه) شهرستان کاشان استان اصفهان مدفون گردید .

img_1810.jpg



توضیحات سلحشوران شهر نراق :


کتاب تاریخ اشرار کاشان در 103 صفحه و مبارزه با ظلم و قهرمان پروری نراقی ها در جای جای آن به چشم می خورد . نگارش این کتاب در سال 1339 هجری قمری (96 سال قبل) نوشته شده است .


+
صفحه 16 در خصوص آیت الله حاج میرزا فخرالدین نراقی نوشته :

مباحثات ملا عبدالرسول مدنی کاشانی در نزد بزرگانی مانند آیت الله حاج میرزا فخرالدین نراقی و ابوالزجه خودش ملا حبیب الله شریف کاشانی و... بوده است .

+ در صفحه 60 در خصوص کشته شدن نایب حسین خان نراقی توسط عوامل نایب حسین خان کاشی نوشته :
در خلال این اوقات وقتی شد که "مرحوم نایب حسین خان نراقی " که جوان پُر دل و دلیر و با طایفه ای بود اما در ادای فرائض شرع اهتمام تمام داشت ؛ مامور به گرفتن نایب حسین خان کاشی شده به اطراف کاشان با جمعی وارد شده ؛ کاشی ها در اطراف کاشان می زیستند در حالی که نایب حسین نراقی در "جوشقان" (چهار فرسخی کاشان) بود .

img_1816.jpg

کاشی ها شبانه می روند اطراف منزلگاه نراقی ؛ نراقی از نهایت غفلت و غرور و بی خبری در بالاخانه ای نشسته و کسان او متفرقند ؛ کاشی ها در صحرا صدای شغال می کنند که نراقی خوب مطمئن شود که انسان در این اطراف نیست ؛ یک دفعه او را نشان گرفته با گلوله می زنند و بعضی تبعه او را دستگیر ؛ از مقاومت او هم آسوده شدند .


+
در صفحات 67 و 68 و 69 در خصوص شرارت اشرار در اطراف کاشان نوشته:

باید دانست که هر کجا از محوطه کاشان باج به حضرات نمی دادند مورد سخط و غضب آنها بودند ؛ هنگام اقتضای وقت تلافی می کردند ؛ مثل نشلج و بَرزُک و نراق و جاسب .

img_1822.jpg

اما نراق چندان اعتنایی نداشتند و تمکین نمی کردند و تقدیم باجی نمی نمودند .او بعد از آنجا به دهات دیگر و قمصر و نطنز و غیره رفت و به همین دستور به جزئی سبکتر رفتار کرد ؛ در نراق و خارج با ژاندارمری طرف و بعضی آنها را تلف و بعضی را آزاد کرد ؛ بالاخره می شنویم در لرستان زندگانی می کند با اینکه مکرر گفتند کشته شده است.

img_1817.jpg

+ در صفحات 73 و 74 به خیانت و جنایت های نایبیان کاشان از جمله کشتن نایب حسین خان نراقی و آقا علی نراقی پسر میرزا محمد حسین مجتهد نراقی اشاراتی دارد که بعد از شهادت آقا علی افراد خانواده اش به تهران اعلام تظلم کرده ولی اشرار نایب حسین خان کاشی تا چند سال پول خون او را از رعایا می گرفتند و با اولیای امور قسمت می کردند .

img_1823.jpg

 

+ در صفحه 102 و فصل چهارم به اسامی و تشریح هفت نفر از شخصیت هایی پرداخته که توسط ددمنشان نایبیان کاشان به قتل رسیده اند . از جمله نوشته مرحوم آقا علی پسر مرحوم میرزا محمد حسین مجتهد نراقی ؛ جوان پُر دل بی باکی بود ؛ دخالت زیاد در سیاسیات داشت و با حضرات بی محابا حرکت می کرد .

img_1820.jpg

هر چه آنها با او مداهنه می کردند او یکتنه با آنها مخالفت می کرد و این اندازه را عقل سلیم حکم نمی کند ؛ بالاخره او را دعوت کردند ؛ به تنهایی رفت ؛ همان رفتن و همان بر نگشتن ؛ تا چند روز هم خود آنها به شراکت سائرین جویای او می شدند خبری نمی شد ؛ مادرش صاحب طایفه ؛ مدتها زحمتها کشید نتیجه نبخشید . مگر اینکه مکرر پول خون او را از رعیت گرفته و با مرکزیان شرکت کردند و گذشت ؛ و از این قبیل خیلی است .

img_1827.jpg


دومین فرد نائب حسین نراقی که نیز مهمیز قلم اشک ریز ؛ توسن عزاداری در میدان سوگواری این رساله جولانی نمود .

 


۱ نظر ۰۴ شهریور ۹۳ ، ۱۷:۰۷
سلحشوران شهر نراق

دوم فروردین 1361 طی عملیات فتح المبین در جبهه زَعَن منطقه شِلِش شهرستان شوش استان خوزستان به شدت مجروح و به اسارت نیروهای ارتش عراق درآمدم .

46776343242120946537.jpg

حاج عباس باقری

عملیات فتح المبین همه جبهه ها فتح الفتوح بود ولیکن در شلش رزمنده های نراق و محلات و ... گرفتار هوشیاری عراقی ها شدند .

 38149014284756893053.jpg

 حدود 350 نفر در این عملیات اسیر شده بودیم و با اینکه تعدادی از اسرای ایرانی مجروح بودند بدون طبابت و رسیدگی به مدت طولانی در خیابان های بغداد در داخل اتوبوس ها چرخانده شدیم .

image3325.jpg

بعضا محل زخم اسیران بوی تعفن می داد و عراقی های بی توجه به خاطر شکست سنگین می خواستند به مردمشان روحیه بدهند.  بعد در استخبارات بغداد به نوبت در حال بازجویی بودیم و با همه مشقاتی که داشتیم عراقی ها به توزیع سیکار بین ایرانیان مبادرت ورزیدند .

 image3335.jpg

 همشهری ام قدرت الله ایزدی اهل شهر نراق مخفیانه گفت عباس تو که سیگار نمی کشی بنابراین سهمیه سیگارت را بگیر تا من بکشم .

من هم گفتم قدرت نه من سهمیه سیگار می گیرم و نه تو حق کشیدن سیگار داری . ایزدی هم احترام گذاشت و سیگار را ترک کرد .

60367495331099302521.jpg

آزاده جانباز حاج عباس باقری فرزند حسینعلی اهل شهر نراق 20/02/1392


 
۰ نظر ۰۳ شهریور ۹۳ ، ۲۱:۲۴
سلحشوران شهر نراق


 

image8780.jpg

 شکار در کوه کارد کلنگه (احمدآباد)شهر نراق پاییز سال 1340
از راست : حسن غفاری فرزند میرزاجواد مرحوم رمضان عظیمی فرزند ... – مرحوم غلامحسین خسروی فرزند.... مرتضی رادفر فرزند شکرالله

image4528.jpg

 مزرعه سالوار شهر نراق سال 1365

از راست : حسن کاظمی فرزند سلطانعلی علی رمضانی فرزند غلامعلی ایرج جعفری فرزند فرزند علی اکبر مصطفی آعلی فرزند علی محمد – مجید ابراهیمی فرزند.... حمیدرضا قاسمی فرزند غلامرضا -  مهدی کاظمی فرزند محمودابوالفضل آعلی فرزند ابراهیم

image4246.jpg

 مانور بسیجیان شهر نراق در ... سال حدود 1366

سید عباس موسوی فرزند سید حبیب مهدی کاظمی فرزند محمود علی اکبر پور صادقی فرزند محمد حسن کاظمی فرزند سلطانعلی سید احمد باشی فرزند سید کاظمعلیرضا پریشانی فرزند حسین داود مظفری فرزند علی محمد رضا عابدینی فرزند روح الله حمیدرضا قاسمی نراقی فرزند حسن ابوالقاسم احمدی فرزند علی سید حسن حسینی فرزند سید جلال سلطانعلی قجری فرزند عبدالرحمنحسین فروغی فرزند اکبر

image5405.jpg

 کودکان و نوجوانان محله مسجد حاج صغری سال 1364

ازراست : راضیه صالحی فرزند اصغر - مرضیه لطفی فرزند غلامعلی - داود حبیبی فرزند اکبر - اکرم قجری فرزند قاسم - ریحانه صالحی فرزند اصغر - مهدی رمضانی فرزند علی - ناشناس - محمد قجری فرزند علی - ناشناس - حسن حبیبی فرزند اکبر اسماعیل حبیبی فرزند اکبر

 

image5270.jpg

 شهر نراق - شهریور 1363

از راست : علی اصغر سعادتی فرزند صفدر علی ، ....ماندنی فرزند حسین ، مرتضی ماندنی فرزند حسین ،محمودکاظمی فرزند قاسم ، ناشناس

 

sryzsr.jpg

 مزرعه سالوار شهر نراق - سال

ایستاده از راست : شهریار حیبیب زاده فرزند محمدرضا ، غلامرضا ایزدی فرزند محمود ، غلامعلی رضایی فرزند حسین ، هادی ایزدی فرزند عباس ، اکبر قجری فرزند احمد ، بیژن کارگزار فرزند.... ، محمد حمزه ای فرزند محمدعلی

نشسته از راست : ابوالفضل جعفری فرزند ابراهیم ، غلامرضا عظیمی فرزند رمضان ، سید احمد حسینی فرزند سید رضا ، حسین کارگزار فرزند... ، حسن نباتی فرزند مندعلی ، جعفر حمزه ای فرزند محمد علی

 

image3216.jpg

دومین دوره آموزش بسیجیان شهر نراق و محلات در صفی آباد محلات -تیر1360

از راست : قاسم جعفری فرزند ابراهیم(شهید) محمد قجری فرزند علی پاسدار ... اهل محلات حسن رضوانی فرزند مدیر اهل محلات سید مجتبی میرکریمی فرزند سید علی علی رضایی فرزند رضا نظر محمدرضا(مسلم) شاهرخی فرزند لطف الله اهل محلات(مرحوم) سید عطاءالله حسینی اهل محلات(شهید(

 

image6821.jpg

اردوی یکروزه بسیجیان حوزه 2 ثارالله شهر نراق - زمستان 1379

 ایستاده از راست : حسن آقاصادقی فرزند شکرالله ، محمدرضا مرادی فرزند احمد، عباس قجری فرزند غلامحسین ، حسین باقری فرزند علیرضا ، امین جعفری فرزند علی ، جعفر حسینی فرزند محمود و.....

نشسته از راست : مجتبی مهدیزاده نراقی فرزند علی محمد ، مجید علی آقایی فرزند....، محسن حیدری فرزند حسین ، مجید صالحی فرزند ماشاالله ٰ مجتبی طهانی فرزند قنبر ، مهدی طالبی فرزند حسین

scan0060.jpg

 مزرعه محمد آباد شهر نراق سال 1359

مرحومه ام لیلا ابوالحسنی فرزند غلامحسین آذر ماه 1369 فوت و در قطعه 73 بهشت زهرا(س) تهران دفن گردید . ام لیلا مادر بزرگ محمد و احمد ابوالحسنی بود .
یادش به خیر آفتابه مسی های قدیم را .

 

fhucf.jpg

 شهر نراق - سال 1381

 ردیف جلو از راست : عزیزالله فروغی فرزند ابراهیم ، مرحوم علی بحرینی فرزند حسین ، مرحوم ملک محمد عابدی فرزند رحمت

ردیف عقب از راست : امین فروغی فرزند عزیزالله ، علی اکبر عضایی فرزند عباس ، ... رحیمی فرزند علی ، اصغر صفری فرزند مرتضی

 

image5497.jpg

 شهر نراق سال 1370

از راست : حسینعلی شریفی فرزند اسماعیل ، سید نظام موسویان فرزند سید علی  ، اسماعیل حبیبی فرزند اکبر ، سیف الله شریفی فرزند اسماعیل ، ابوالفضل قجری فرزند رحمت الله ، علی قجری فرزند رحمت الله ، کودک  ایستاده در وسط : سید موسی موسویان فرزند سید نظام

 

image6870.jpg

مسابقه دومیدانی یادواره شهدای بسیجی - دانش آموزان مدرسه راهنمایی اصفهانی شهر نراق - سال 1372

 

xfyjf.jpg

 

 عده ای از جوانان شهر نراق - سال حدود 1368

ایستاده از راست : سید تقی نقیبیان فرزند آقا سلطان - داریوش خسروی فرزند غلامرضا - علی اصغر حیدری فرزند ... - احمد ایزدی فرزند لطف الله - علی اکبر عضایی فرزند عباس - قنبر طهانی فرزند...
نشسته ها: سید عباس میرسلطانی فرزند سید احمد - ناشناس - احمد عضایی فرزند یوسف - حسینعلی عضایی فرزند عباس - ناشناس - امیر هوشنگ صالحی فرزند رضا - سلطانعلی مسلمی فرزند حسین
فرد عینکی ناشناس - غلامحسین بیابانگرد فرزند غلامرضا(علی اکبر)

 

 

 

این عکسها گویای خاطرات قشنگ زندگی است .خاطراتی که هنوز با وجود گذشت سالها از آن  بوی تازگی و عطر خوش مهربانی می دهد . هنوز هم که هنوز است وقتی  آلبوم خاطرات آن روزگار را مرور می کنیم اشک شوق و لبخند دلنشین  دوستی با هم در می امیزند و ساعت ها وقتمان صرف مرور این خاطرات می شود.

 

خاطرات خوش گذشته را با هم ورق می زنیم تا.............

 

سایت سلحشوران شهر نراق


 
۰ نظر ۰۱ شهریور ۹۳ ، ۱۷:۱۷
سلحشوران شهر نراق

هدایت به بالای

folder98 facebook