سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

۱۸ مطلب در فروردين ۱۳۹۳ ثبت شده است

سال 1363 زمانیکه رزمندگان ایران جزایر مجنون را فتح کرده بودند ارتش رژیم بعث عراق تسخیر مجنون را منکر می شد .

 

gx5q_img007.jpg
نوروز علی آقایی

 

بر این اساس جمهوری اسلامی از خبرنگاران خارجی دعوت به عمل آورد تا از فتوحات سلحشوران در جزایربازدید کنند .
حدود 80 خبرنگار از کشورهای جهان به ایران مسافرت نمودند . ما آنان را با یک فروند هواپیمای سی 130 به شهرستان دزفول استان خوزستان بردیم و منتظر ماندیم تا عصر بازگردند.


ywsp_img013.jpg

آنها به وسیله ماشین و لباس های غواصی و امکانات دیگر به جزیره مجنون منتقل شدند و پس از تهیه گزارش های مستند و فیلمبرداری و عکس ساعت 17 به دزفول بازگشتند . دقایقی از پرواز هواپیمای ما نگذشته بود که با پنج فروند هواپیمای جنگنده عراق در آسمان مواجه شدیم . خلبانان با علامت هایی که می دادند از ما می خواستند همراه آنان به عراق برویم . ما بدون توجه به درخواستشان دور خود می چرخیدیم .


di6d_img018.jpg  
                                                                               eta2_img002.jpg

پس از آن خلبان ماهر ایران تصمیم گرفت هواپیما را در خاک ایران و در مزرعه گندم فرود آورد . در این اثنا ناگهان متوجه رگبار مسلسل عراقی ها از یکی از جنگنده ها شدیم که در اطراف هواپیمای ما شلیک کردند .

2jj6_1397987253668.jpg
سروان مهندس پرواز نوروز علی آقایی

وقتی دیدند ما تسلیم خواسته هایشان نمی شویم مایوسانه آسمان را ترک کردند و ما هم با شجاعت مجددا اوج گرفتیم و به سمت تهران مسیر را ادامه دادیم .

mtfy_xdfjkxghj.jpg                 fxaq_jhhojo.jpg

یک هفته بعد یک فروند هواپیمای جنگنده نیروی هوایی ارتش عراق در امیدیه توسط پدافند پر حجم ایرانیان سرنگون شد و خلبان توانست اجکت کرده(خروج اضطراری) و به بیرون بپرد .

unh4_8.jpg

این اسیر عراقی در مصاحبه اش اظهار داشت من در تیمی بودم که مقرر بود هواپیمای ایران( حامل خبرنگاران) را به عراق ببریم که با شجاعت خلبان و کادر پروازی آن مواجه شدیم . آنها حاضر بودند در بیابان منطقه فرود اضطراری کنند و تسلیم خواسته های ما نشوند .

pv19_dsc00253.jpg

 

سروان مهندس پرواز نوروز علی آقایی فرزند علی اکبر اهل شهر نراق 15/05/1392

۰ نظر ۳۱ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۰۹
سلحشوران شهر نراق

برادرم غلامحسین قجری متولد 1346 در شهر نراق می باشد . طی هشت سال دفاع مقدس دو نوبت در لباس بسیج به جبهه های حق علیه باطل اعزام شد .

oo6u_fyjxfykk.jpg
غلامحسین قجری در سالهای دفاع مقدس

 

بار اول سال 1364 و بار دوم زمستان 1365 در جبهه حضور داشت . جمعا شش ماه سابقه حضور جبهه در کارنامه اش ثبت می باشد .

 

ciwr_cgh.jpg

طی عملیات کربلای پنج در دی 1365 که به کربلای ایران مشهور است شرکت و پس از مجروحیت  در بیمارستان آزادی تهران بستری گردید . یکی از کادرهای بیمارستان از او سوال می کند در چراغ برق که اکثرا نراقی هستند آشنایی داری ؟

 

1c3x_050439.jpg

روز بعد اتاق بخش غلامحسین مملو از قجری می شود . پس از بهبودی نسبی به زادگاه قشنگمان نراق آمد تا دوره نقاهت را بگذراند .

 

t42t_xdfjxh.jpg

 

 یکی از پاهایش گچ گرفته بود و با عصا حرکت می کرد . آن موقع در منزلمان کُرسی برقرار و برای بهبودی و استراحت ایشان مناسب بود .

 

xpc2_m088u5fbogsr621ag5.jpg


سال 1366 لغایت 1368 از طریق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان دلیجان به خدمت سربازی اعزام گردید .

 

c346_img_0947.jpg
غلامحسین قجری

مدتی در نیروی هوایی سپاه در پادگان بدر اصفهان و چهار ماه آخر سربازی اش را در دوکوهه اندیمشک در لشکر 10 سیدالشهداءسپری نمود .

rqn6_img_2444.jpg

 

ایشان با داشتن 10 % جانبازی در دفاع مقدس همچنان از نیروهای معتقد به نظام ولایتمدار جمهوری اسلامی می باشد .


eo2x_picture_413.jpg      
                     غلامرضا قجری
 
برادر دیگرم غلامرضا قجری از سابقه داران جبهه می باشد و بارها تا مرز شهادت برای دفع تجاوز دشمن کوشش داشته است .

 

8frs_xcgh.jpg

 

روح الله قجری فرزند حیدرعلی اهل شهر نراق 25/04/1392

 

۰ نظر ۳۰ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۱۵
سلحشوران شهر نراق

جمعه 29 فروردین 1393 روز ارتش جمهوری اسلامی و نیروی زمینی است . به پاسداشت این روز بهانه ای شد تا مروری کوتاه از زندگی بزرگ یک دلاور ارتش در نیروی زمینی به نام محمد قجری که اهل شهر نراق از توابع دلیجان استان مرکزی داشته باشیم :

udx5_1904063_1424300964477020_1877430399_n.jpg

محمد قجری

 

آبان ماه 1360 بیست و هفت نفر از بسیجیان و پاسداران شهر نراق از طریق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان محلات عازم جبهه شدند . عده زیادی از محلات و منطقه دلیجان نیز در این اعزام حضور داشتند .

 

5bqh_img_0208.jpg

بسیجیان در زادگاهشان نراق رژه مقتدرانه ای انجام دادند . خانواده ها روی سر فرزندانشان نقل می پاشیدند و عده ای اسپند دود کردند .
 
اکثر این نیروها از موسسین بسیج و کتابخانه و انجمن اسلامی دبیرستان حاج عباس معصومی نراق و از ممتازترین محصلین دبیرستان به شمار می رفتند .

trzj_cguxdt.jpg

 

جمیع نیروها در شهرستان محلات نیز مانور رفته و امام جمعه آیت الله سید عبدالعلی مقدسی مشهور به حاج طه برای اجتماع مردم و رزمندگان سخنرانی و دعای بدرقه خواند . عملیات موفقیت آمیز ثامن الائمه و شکست حصر آبادان به پایان رسیده بود  . مجموع نیروهای محلات بالغ بر 100 نفر در جبهه محمدیه دارخوین و در حاشیه رودخانه خروشان کارون حدود 20 کیلومتری آبادان مقابل دشمن بعثی پدافند کردند تا از مواضع پیروزمندانه عملیات دفاع کنند .

ewjh_1_(271).jpg

محمد قجری در سالهای دفاع مقدس

 

90روز یا سه ماه (آبان آذر دی )فرصت مناسبی بود . در این اثنا حضور یک ارتشی قهرمان و یک شهروند صدیق باعث تقویت روحیه مضاعف رزمندگان نراق شد . آقای محمد قجری فرزند یوسف باب دوستی بیشتر را گشود و هر چند وقت به دوستان بسیجی خودش در این نقطه جبهه دیدار می کرد .

y8ek_42.jpg
شهیدان مهدی عباسی - قاسم جعفری - محمد رضا بخشی - عباس رمضانی و آزاده جانباز احمد ابوالحسنی در عکس خاطره انگیز با آقای محمد قجری در جبهه محمدیه دارخوین آبادان - آبان 1360

او بزرگتر از یک پیک لشکر ؛ زبده تر از نامه رسان ؛ سریع تر از تلفنگرام ؛ و جایگزین مناسب به جای تماس تلفنی رزمندگان با خانواده هایشان محسوب می شد .محمد انسان بزرگواری بود که همه این مسئولیت ها را برای خوشنودی دل والدین مرزبانان مخلصانه انجام می داد .

3bac_fyic.jpg

خودش یک سروان ارتش و در جبهه ایستگاه حسینیه و جفیر مستقر بود . هر وقت می خواست برای استفاده از مرخصی به نراق برود با زحمت زیاد و طی مسافت کیلومترها راه خودش را به جبهه محمدیه می رساند و پس از اطلاع از خبر سلامتی همشهریانش از تک تک آنها نامه برای خانواده ها دریافت می کرد .

zuy1_1920298_1424300974477019_1565812204_n.jpg

وقتی والدین سلحشوران شهر نراق مطلع می شدند که محمد قجری از جبهه آمده به سمت منزل او روانه شده و ضمن شنیدن خبر سلامتی فرزندانشان نامه های آنان را دریافت می کردند . واقعا ایشان به تنهایی باعث خوشحالی والدین بود و هر گونه دغدغه از آنان بر طرف می شد .

x3fl_sdtuzdtj.jpg

در بازگشت از مرخصی نیز نامه های خانواده ها و آجیل و از جمله جوزغند که به بمب هسته ای و یا به قول شهردار مرادی " نارنجک لپی " را به جبهه می آورد . خود به خود آقا محمد یک شور و شوقی را در رزمنده ها حفظ می کرد .

 

e84l_1_(326).jpg

محمد قجری ، شهید مصطفی طالبی

 

یک شب ماندن در سنگرهای محمدیه به این شادی ها می افزود . اکنون پس از 33 سال مرور بر آن خاطره های زیبا و مشاهده عکس های یادگاری و آویزان کردن جوزغند ها بر گردن و ده ها دل مشغولی دیگر باعث انبساط روحیه می گردد .


tar0_15-2_44464_.jpg

آقا محمد این ارتشی مومن خلوص نیت و عشق بسیجیان را متوجه شده بود و به این مخلص ترین های روزگار علاقمند بود . شاید دریافته بود که یک ماه دیگراز بین این عده طی عملیات فتح المبین چهار نفر شهید ؛ سه نفر اسیر و هشت نفر مجروح خواهند شد . این جمع صمیمی به مرور در جنگ پس از کسر یارانشان دیگر آن جمع محبوب را تجربه نکردند و محمد آقا قجری هم آن یاران گهربار را پیدا نکرد .

14cf_1_(282).jpg

شهیدان مهدی عباسی - قاسم جعفری - محمد رضا بخشی - عباس رمضانی و آزاده جانباز احمد ابوالحسنی در عکس خاطره انگیز با آقای محمد قجری در جبهه محمدیه دارخوین آبادان - آبان 1360

 

آقای محمد قجری فرزند یوسف تاریخ 15/12/1392 همراه با پدر بزرگوارش آقای یوسف قجری فرزند علی در گلزار شهدای نراق ملاقات و طبق معمول با چهره آرام اظهار داشت :

 

سال 1355 در نیروی زمینی ارتش استخدام شدم . مدتی در شهر همدان و پنج سال در لشکر 16 زرهی قزوین خدمت کردم . سه سال در لشکر 28 سنندج مرکز استان کردستان بودم . سال 1385 از ارتش جمهوری اسلامی بازنشسته شدم .

 

n8l2_images.jpg

 

فعلا به همراه خانواده در کرج سکونت دارم . همسرم سرکار خانم زهرا میرکریمی در طول خدمت 30 ساله بنده متحمل خسارات روحی شد و با بردباری و توکل به خداوند کریم فرزندانمان را تربیت کرد.  از ابتدای مهر 1359 که ارتش عراق جنگ هشت ساله را بر ایران تحمیل کرد یگان ما هم در جبهه های مختلف فعال بود . آبان و آذر و دی ماه 1360 بسیجیان نراق در جبهه محمدیه بودند و من آن مقطع در قسمت دیگر استان خوزستان حضور داشتم.

 از ایستگاه حسینیه می آمدم اهواز و مسیر را به سمت آبادان تغییر می دادم و قسمتی را نیز از محور اصلی پیاده تا کنار رود کارون می رفتم تا این عاشقان فی سبیل الله را زیارت کنم .

 

gau4_1939915_1424300954477021_580322211_n.jpg

شهیدان  قاسم جعفری - قدرت الله کمره ای - عباس رمضانی و مظاهر لطفی در عکس خاطره انگیز با آقای محمد قجری در جبهه محمدیه دارخوین آبادان - آبان 1360

 

رابطه خوبی بین ما ایجاد شده بود . از همه آنها دستخط می گرفتم و به والدینشان می رساندم . آنها نیز پاسخ نامه را می نوشتند و همراه با آجیل و خصوصا محصول اصیل نراق که جوزغند هست برای فرزندانشان به جبهه می آوردم .


871a_166990_643.jpg

بسیجیان وقتی من را می دیدند به استقبالم می آمدند و بقیه را صدا می زدند و در سنگر اجتماعی همدیگر را ملاقات می کردیم . مدت کوتاه بود ولی روزگار خوشی داشتیم و به این نیروها عشق می ورزیدم . اکثرا مجرد و کمتر متاهل بینشان بود و دست از دنیا شسته بودند .


mxtu_img_0196.jpg

   محمد قجری در کنار پدر بزرگوارش یوسف قجری

 

عکس های آن موقع را که می بینم اشک از چشمانم جاری می شود چون بسیاری از آنها در طول دفاع مقدس شهید و بقیه نیز اسیر و مجروح شدند . امروز به همراه پدرم برای زیارت یاران قدیم و شهدای امروز آمده ام . همه با هم پیرو راستین شهدا و امام شهدا باشیم .

 

tnxw_img_0194.jpg

سروان بازنشسته ارتش محمد قجری فرزند یوسف اهل شهر نراق 15/12/1392

۰ نظر ۲۸ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۱۵
سلحشوران شهر نراق

روی گردن فرزندم محمد رضا رمضانی خال زیبایی داشت که همیشه به آن نگاه می کردم و انگار برایم نشانه و یادگاری بود .

 

avl_تدفین_(41).jpg
پیکر مطهر شهید محمد رضا رمضانی

 

عملیات بیت المقدس که شهید شد رفتم بسیج شهر نراق تا پیکر مطهرش و آن خال را مشاهده کنم . دیدم جای خال ترکش خورده و آنجا را بوسیدم .

efc_0012.jpg                                 s67g_picture_691.jpg

 

حاجیه خانم نیره قجری فرزند سلطانعلی مادر شهید محمد رضا رمضانی 04/01/1391

۰ نظر ۲۷ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۰۴
سلحشوران شهر نراق

10 مرداد 1360 بسیجیان در ساختمان درمانگاه صفایی مستقر شدند . زمستان آن سال بلندگوی مخروطی بر پشت بام نصب شد و اذان ها ؛ اطلاع رسانی و یا سرود های حماسی پخش می شد .

 

flut_93907559841198247692.jpg

 

به خاطر دلسوزی و اینکه نماز صبح مردم قضا نشود صدای آمپلی فایر زیاد و بعد متوجه شدیم باعث اذیت همسایه شده بود.

 

waah_1_(101).jpg
نمای قدیم درب ورودی بسیج شهر نراق
علیرضا عباسی فرزند غلام محمد - سید تقی موسویان فرزند سید علی


 یک بار همسایه ای با صمیمیت گفت هر چه صدا را می خواهید زیاد کنید و ما تحمل می کنیم ولی این فوت های آغازین روشن کردن بلندگو را انجام ندهید که آزار دهنده است. مخصوصا نگویید آزمایش می کنیم یک ؛ دو ؛ سه .

3ypr_image2839.jpg
نمای ساختمان قدیم بسیج شهر نراق
جانباز مرحوم حسین حیدری فرزند محمد علی - سید هادی موسوی فرزند سید محمد - غلامرضا لطفی فرزند اسماعیل



یک روزهم نگهبان درب ورودی ملاحظه کرد برادری برای اذان صبح وارد دفتر بسیج شده و آمپلی فایر را روشن کرد و پشت میکروفون هی فوت می کرد و سریع می دوید دم دفتر و گوش می کرد که آیا صدای فوتش می آید یا نه .

 

fwse_1_(80).jpg
نمای داخلی سالن بسیج سابق شهر نراق
نیم تنه بیرون پنجره : شهید قاسم جعفری فرزند ابراهیم - علیرضا عباسی فرزند غلام محمد - اسماعیل حبیبی فرزند اکبر


چند بار پی در پی این کار را تکرار کرد و نهایتا نگهبان با خنده صدا زد فلانی صدای بلندگو که تاخیری نیست که خودت بشنوی پدر مردم را درآوردی اذان را بگو.

39r1_1_(3).jpg
نمای داخلی سالن بسیج سابق شهرنراق
هادی ایزدی فرزند عباس - قدرت الله آقاصادقی فرزند علی محمد - غلامرضا اسماعیلی فرزند باباخان - سید تقی موسویان فرزند سید علی - شهید قاسم جعفری فرزند ابراهیم

از آن روز به بعد متوجه شدم همه نوع صدای بلندگو چه در غم و چه شادی برای عده ای از مردم آزار دهنده است .

 

2fsf_1_(12).jpg
محوطه بسیج شهر نراق در کنار استخر زیبای آن
علیرضا عباسی فرزند غلام محمد - مرحوم سید مرتضی باشی فرزند سید عباس

 

مطلب رسیده به سایت سلحشوران شهر نراق22/11/1391

۰ نظر ۲۶ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۱۲
سلحشوران شهر نراق

24 فروردین 1393 روز تکریم مادران و همسران شهداست . به دلیل کثرت شهدا در شهر تاریخی و مذهبی نراق امکان نام بردن از مادران 80 شهید این شهر زمان بَر و طولانی می باشد .

8ch5_g.gif

 

به قصد تبرک به 32 شهید مدفون در گلزار شهدا و به شهیدانی که خانواده های آنان به زادگاهشان بازگشته اند اشاراتی می شود :

در مقطع پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) نراق ها پیکر مطهر سه شهید راه آزادی(علیرضا صادقی فرد مهدی اسماعیلی لطف الله صادقی) را در تهران تشیع و در بهشت زهرا(س) به خاک سپردند.


1- آرامش به جامعه بازگشت بود و جنگ تحمیلی شروع نشده بود که تجزیه طلبان در کردستان صدای خودمختاری سر دادند و تاریخ 8 اردی بهشت 1359 محمدعلی قجری در سنندج به دست خودفروشان گروهک الحادی کومله به شهادت رسید .

 

kiyt_ghghh.gif                                                 ih5x_1.jpg

                                                                                                              حاجیه خانم فرخ رمضانی

اولین سردار شهید از استان مرکزی در محلات و دلیجان و نراق تشیع و در امام زاده سلیمان آرام گرفت . حاجیه خانم فرخ رمضانی از آن جهت شایسته بیشترین تکریم است که مادر اولین شهید نراق و منطقه است . خانم اکرم قجری هم شایسته تکریم است که همسر پاسدارشهید والا مقام محمد علی قجری بوده است.

 


2- سرباز فداکار وطن احمد ابراهیمی 5 دی 1359 در سر پل ذهاب جاودانه شد . او اولین سرباز شهید زادگاهش محسوب می شود .

km5z_002.jpg                                       17go_2.jpg

                                                                                                   حاجیه خانم بهجت عظیمی

 

 حاجیه خانم بهجت عظیمی توانسته بود احمد را با یتیمی بزرگ و برای دفاع از ناموس و وطن تربیت کند .


3- سرباز شجاع محمد رضا پورصادقی 27 شهریور 1360 با مقاومتش طی عملیات شهید مدنی در بستان حماسه آفرید .

nzga_003.jpg                                         lqox_3.jpg

                                                                                                      حاجیه خانم عزت اصفهانی

حاجیه خانم عزت اصفهانی 80 روز چشم انتظار فرزند دلبندش ماند تا از صحنه درگیری پیکر مطهر فرزندش را آوردند . تو دانی 80 روز چشم انتظاری مادر چه سخت است ؟

 

4- بسیجی اسدالله خسروی 22 آذر 1360 در طریق القدس بستان شهادت را در آغوش گرفت . هنوز دو ماه از زندگی اش با سرکار خانم کبری یوسفی نگذشته بود .

ojew_004.jpg                                          ycqm_4.jpg

                                                                                                      حاجیه خانم اقدس عابدینی

حاجیه خانم اقدس عابدینی با دشواری در مزرعه محمد آباد فرزندش را بزرگ و تربیت کرد تا نامش به عنوان اولین شهید پایگاه بسیج نراق در تاریخ جاودانه گردد . نام فرزندی از این خانواده اسدالله گذاشته شده است .

 

5-  سرباز علی اصغر مهدوی 20 آذر 1360 در ارتفاعات شیاکوه گیلانغرب برای دفع تجاوز دشمن پودر شد .


   j2w5_005.jpg                                             u2p7_zan02.jpg

حاجیه خانم صنعت محمدی تا حیات داشت منتظر تکه استخوان یا پیراهنی از دُردانه اش بود و خبری نشد . شاید سزاوار مطرح کردن نباشد ولی او در اثر این فراغ دق کرد .



6و7و8و9 - بسیجیان سید غلامرضا باشی عبدالله محمودی ابوالفضل بیابانگرد و مهدی عباسی طی نامه به خانواده نوشتند می رویم خط مقدم تا چکمه پوشان بعثی و متجاوز را از میهن دور کنیم .

 

a5a4_006.jpg                                                          6lr1_6.jpg

                                                                                                                                      حاجیه خانم کلثوم مجیدی رضوانی

 

همه پای سفره هفت سین بودند که دومین روز نوروز 1361 طی عملیات فتح المبین در جبهه شلش شوش کربلایی به پا شد .


r9eg_007.jpg                                                           uvus_7.jpg

                                                                                                                  مرحومه فاطمه رضایی

 

خانم ها کلثوم مجیدی رضوانی مرحومه فاطمه رضایی نیره قاسمی و مرحومه توران قاسمی حق داشتند مویه کنان بر سر و صورت بزنند .


 ok8k_008.jpg                                                       rhso_8.jpg

                                                                                                             حاجیه خانم نیره قاسمی

 

این چهار فرد فقط فرزندان آنها نبودند . آنان چهار موسس بسیج ؛ انجمن اسلامی ؛ کتابخانه و گلزار شهدای نراق بودند . مخلص ترین و نخبه ترین های دهر بودند .

                    746i_009.jpg                                                           bo90_9.jpg

                                                                                                            مرحومه توران قاسمی

10 و 11 و 12 - بسیجیان غلامرضا قجری - علیرضا قجری و محمد رضا رمضانی گفتند می رویم در راه خمینی جان نه سَر دهیم . آزادی خرمشهر در بهار 1361 طی عملیات بیت المقدس مدیون خون شهداست .


fadv_0010.jpg                                                       xrp_10.jpg

                                                                                                                حاجیه خانم زهرا قجری

 

مادران حاجیه خانم زهرا قجری و مرحومه حشمت قجری و نیره قجری نیز سهم و اجری از شهادت جگر گوشه هایشان در این پیروزی دارند و نیاز به تکریم می باشند .

 

d7ma_0011.jpg                                                       ydvy_11.jpg

 

این مادران و شهدایشان با آزاد سازی خرمشهر دل امت اسلامی در سراسر گیتی را شاد کردند .

 

efc_0012.jpg                                                   pbja_12.jpg

                                                                                                            حاجیه خانم نیره قجری

 

13 و 14 بسییجیان محمد رضا بخشی و عباس رمضانی در همسایگی هم بزرگ و هر دو طی عملیات رمضان در تابستان 1361 به شهادت رسیدند .


d0j4_0013.jpg                                                fdw2_13.jpg

                                                                                                          حاجیه خانم کبری جعفری

 

مادرانشان کبری جعفری و اقدس خسروی مور گفتند و ضجه زدند ولی با امید زندگی کردند و همیشه مورد تکریم مردم هستند .

 

toy1_0014.jpg                                    6n1f_14.jpg

                                                                                                  حاجیه خانم اقدس خسروی

فرزندان این دو مادر درخشانترین موسسین بسیج نراق بودند .

 

15-   کارمند صنایع دفاع غلامعباس علی آقایی 9 مهر 1361 طی عملیات مسلم بن عقیل به شهادت رسید . مادرش منیره رزاقی سال 1357 فوت کرد . همسرش حاجیه خانم عشرت علی آقایی و مریم دختر دو ساله اشان مومنانه راه شهید را پیمودند .

 

1i66_0015.jpg                                                   uin_15.jpg

                                                                                                          حاجیه خانم عشرت علی آقایی

 

بعدا زندگی زیبای خداوندی ادامه یافت و عشرت خانم با برادر شهید به اسم غلامرضا ازدواج و صاحب دو فرزند هستند که یکی به نیت شهید نام غلامعباس را بر گزیده است .

 

 

 

 

 

                                                                                                                                     xymd_15-1.jpg

                                                                                                             سرکار خانم مریم علی آقایی

 

دخترش مریم خانم نیز اکنون صاحب دوفرزند است و هر هفته بر سر قبر پدرش تبسم جسته و زندگی اش را متبرک می کند .

 

16-  پاسدار مظاهر لطفی با سرکار خانم مریم قجری پای سفره عقد نشستند . ولی دفاع مقدس نیاز به فرمانده داشت . مادر محترمه شهید حاجیه خانم قجری و خانم مریم قجری که خود خواهر اولین شهید منطقه بود مظاهر را از زیر قرآن عبور و راهی جبهه نمودند .


 7ht_0016.jpg                                                 xc65_16.jpg

                                                                                                             حاجیه خانم قجری

11 آبان 1361 طی عملیات محرم خبر شهادت این رادمرد را آوردند . همسر و مادر شهید به عنوان ره پویان شهید مسیر را ادامه دادند .


                                                                                                                                       i6us_16-1.jpg

      

نوه پسری این خانواده نیز به نام مظاهر نامگذاری شد . خانم قجری با توکل بر خداوند و توسل به حضرت زهرا(س)زندگی شیرین را ادامه داد و اکنون صاحب چند فرزند می باشد .

 

17- پاسدار کاظم محمودی هفت ماه بعد از برادرش در16 آبان 1361 طی عملیات محرم شهید شد . مرحومه فاطمه رضایی در ذهنش بود حالا که فرزندم عبدالله شهید شد و دامادی اش را ندیدم لااقل عروسی فرزند 23 ساله ام کاظم را مشاهده کنم تا تسکینی برای دلم باشد .

                                    w0w_0017.jpg                             y85w_17.jpg

                                                                                                  مرحومه فاطمه رضایی

 

آخر کاظم سربازی اش پایان یافته و شغل پاسداری هم که داره و کمبودی حس نمی کنم . روز تشیع پیکر مطهرش غنچه های دامادی بر بلندای دستان مردم جلوتر از جسدش حرکت می کرد .

 

18 -  بسیجی علیرضا رزاقی جوانترین شهید دانش آموز استان مرکزی 17 آذر 1361 در پدافندی عملیات محرم به شهادت رسید . حاجیه خانم منصوره قجری مادر این شهید 16 ساله صبورانه در غم فرزند عزیزش ایستادگی کرده است .


pqrp_0018.jpg                                            sczb_18.jpg

                                                                                                       حاجیه خانم منصوره قجری

 

روز اعزام منصوره خانم دست علیرضا را در دستان مندعلی نباتی گذاشته و سفارش می کند مواظب عزیزم باش . مندعلی می گوید حاجی خانم نگران نباش با هم می رویم و با هم بر می گردیم که الحق اینگونه شد .

 

19-  بسیجی مندعلی نباتی به حبیب بن مظاهر شهدای نراق مشهور و 17 آذر 1361 که در پدافندی عملیات محرم شهید شد 56 ساله بود .

                                p0n7_0019.jpg                                         xslx_19-1.jpg

مادرش زیور مسلمی سال 1345 فوت کرد . شهید دارای ده فرزند شامل سه پسر و هفت دختر می باشد .

                                                                              pj6j_19.jpg

                                                                                                     حاجیه خانم عزت یوسفی

 

همسرش حاجیه خانم عزت یوسفی با زجر و مکافات امورات زندگی فرزندان را رتق و فتق نمود تا رستگار شدند .

 

 

20-  مصطفی طالبی 16 فروردین عملیات والفجر یک به شهادت رسید . یتیم بود و تحت تربیت بزرگوارانه مادر مظلومش مرحومه خانم منور اصفهانی بزرگ شد .

 yygk_0020.jpg                                           zfqe_20.jpg

 

بزرگتر که شد خودش تکفل خانواده را بر عهده گرفت .

 

  21- بسیجی محمد علی نوری 22 اسفند 1364طی عملیات والفجر هشت به شهادت رسید . مادر مکرمه اش حاجیه خانم کبری لطفعلی در فراغش ستم ها کشید .

kz2_0021.jpg                                            1swu_21.jpg  4sd_21-.jpg

                                                                                                             مرحومه کبری لطفی

 

ولی در عین حال به سفارش فرزندش مقاومت کرد تا زندگی دنیوی را ترک و به امید شفاعت فرزندش در انتظار بماند .


22-  پاسدار وظیفه حسین قجری 3 اسفند 1364 طی عملیات والفجر هشت در اثر بمباران هوایی انرژی اتمی به شهادت رسید .

ps2g_0022.jpg                                                              jmc3_22.jpg

                                                                                                               حاجیه خانم جمیله قاسمی

حاجیه خانم جمیله قاسمی انتظار دامادی فرزندش را داشت . اکنون با نشان دادن بردباری پا به پای مادران و همسران شهدا بدنبال حق خواهی از خون شهیدش می باشد .



23-  پاسدار سید حسن جوادی 17 فروردین 1365در اهواز به شهادت رسید . همسرش سرکار خانم فاطمه حیدری صبور ماند و بعد هم با برادر شهید آقا سید عباس ازدواج و زندگی را حیات دوباره بخشیدند .


ggb7_0023.jpg                                       krf4_23.jpg

                                                                                                       حاجیه خانم کبری کریمی

 

حاجیه خانم کبری کریمی مادر دو جانباز سید حسین و سید عباس می باشد . سید حسن که شهید شد دلخوش به فرزندان دیگر بود که دست بر قضا شهریور 1391 سید علی(غلامرضا) که از بسیجیان نمونه شهر بود به علت تصادف در محور نراق - دلیجان فوت نمود .

 

                                                                                   2ty7_41.jpg

                                                                                                         سید عباس جوادی و همسرش

 

24- طلبه بسیجی حسن کرباسی در پدافندی عملیات والفجر هشت در شهر فاو عراق به شهادت رسید .

 

                                     in4_0024.jpg                                         asqw_24.jpg              

                                                                                         مرحومه عزت صادقی

 

مادرش مرحومه عزت صادقی با ایمان راسخ بر این مصیبت شکیبا ماند تا امیدی به شفاعت حسن داشته باشد .


25 و 26 - بسیجیان غلامرضا یوسفی ها دی 1365 طی عملیات کربلای پنج به شهادت رسیدند . مادران این جوانان پاکدل و پاک طینت حاجیه خانم ها معصومه عظیمی و زیور حیدری دشواری ها در مصائب دوری از فرزندانشان را تحمل کردند .

 

w2zw_0026.jpg                                  p3dz_25.jpg

                                                                                                حاجیه خانم معصومه عظیمی

 

حماسه مادران یوسفی ها در زادگاهشان که شهید ساز و شهید پرورند زبانزد می باشد . کودکانی که در این خانواده ها متولد شدند نام غلامرضا را از نفس نیانداختند .

kg0q_0025.jpg                                   0b0c_26.jpg

                                                                                                  حاجیه خانم زیور حیدری

 

 

27-  پاسدار قاسم جعفری از فرماندهان جنگ دی 1365 طی عملیات کربلای پنج شهید شد . حاجیه خانم عذرا شریفی تنها شیرزنی است که پیکر مطهر شهیدش را داخل قبر گذاشت .

7f19_0027.jpg                                              pd07_27.jpg

                                                                                                         حاجیه خانم عذرا شریفی

 

این نمونه فداکاری نیاز به تکریم دارد . زمان شهادت قاسم همسرش سرکار خانم رقیه بابایی و دختر کوچکش سمانه در نبود قاسم صبر کردند .

                                                                                  qnsa_27-1.jpg

                                                                                                          سرکار خانم رقیه بابایی

 

بعد چرخه زندگی باعث ازدواج همسر و دخترش گردید تا از آفرینش خدادادی استفاده گردد . به برکت این سلحشور نام قاسم در این خانواده تکرار گردید .

 

28-  بسیجی غیاثعلی عابدی در سن 37 سالگی طی عملیات کربلای پنج در دی 1365 سرش را به مولایش حسین بن علی(ع) تقدیم کرد .


kfww_0028.jpg                                                       wpju_28-3.jpg

 

مادرش فاطمه عابدی سال 1385 به رحمت خداوند پیوست . همسر شهید حاجیه خانم صنعت باقری شش فرزند کوچک و بزرگ را به هر ستمی به سر منزل مقصود رساند .

f8wv_28-1.jpg  bsvt_28.jpg

                                                                                                         حاجیه خانم صنعت باقری

 

29- سرباز غلامرضا حسینی  22 بهمن 1365 در جبهه سومار مظلومانه شهید شد . شهادت این سرباز جان بر کف همزمان با سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بود .

2jm_0029.jpg                                                       k9xr_29.jpg

 

مادر بزرگوارش مرحومه عصمت نبی زاده مهر 1390 بدرود حیات گفت تا قیامت از شفاعت جگر گوشه اش حظ و بهره ببرد .

 

30-  پاسدار جعفرعلی کمره ای شیر بیشه شجاعت 11 اردی بهشت 1366 در نقطه صفر مرزی ایران و عراق در روستای کوره شیر سردشت غریبانه به دست اشقیای زمان مزدوران حزب منحله دمکرات کردستان به شهادت رسید .


n5u9_0030.jpg                                                                  7syb_30.jpg

                                                                                                                   مرحومه مرصع رضایی

 

نامزدی اش با سرکار خانم معصومه رعیتی راد هشت ماه دوام نیاورد . مادرش مرحومه مرصع رضایی به داشتن چنین فرزند دلاوری افتخار می کرد . به برکت این شهید نام جعفر همچنان بر فرزندان نوظهور خانواده درخشش دارد .



31-  بسیجی حجت الله ایزدی عارف بالله بود که 22 اسفند 1366 طی عملیات والفجر ده در حلبچه عراق یک پایش قطع و بعد به شهادت رسید .


9hnr_0031.jpg                                       tpgh_31.jpg

                                                                                                   حاجیه خانم معصومه رمضانی

 

حاجیه خانم معصومه رمضانی مادر فداکاری است که همزمان همسرش حاج عباس و سه فرزندش در جبهه حضور داشتند و خودش هم در ستاد پشتیبانی جنگ فعالیت می کرد .

 


32 -  پاسدار قدرت الله کمره ای 4 خرداد 1367 در شلمچه خونش را به راه امام خمینی(ره) تقدیم نمود . همسر شهید سرکار خانم زهرا کمره ای و فرزند شهید به نام زینب به مثابه قهرمان کربلا زینب گونه استقامت به خرج دادند .


krdz_0032.jpg                                              xly9_32.jpg

 

بعد هم هر دو به زندگی فاطمه گونه و تشکیل خانواده روی آورده تا قیامت از شفاعت قدرت الله بهره مند شوند . مرحومه خانم سلطان حسینی مادر شهید از ابتدا می دانست فرزندش سودای شهادت در سر دارد لذا همیشه دعاگویش بود .

 


خانواده شهیدانی که طی سال های گذشته در زادگاهشان نراق بازگشته و ساکن شده اند و برای قبر فرزندشان در گلزار شهدا یادبود کار گذاشته شده است :

jty7_0036.jpg                                                                hkpd_36.jpg

 

1-  شهید سید حسین میرسلطانی . حاجیه خانم اقدس دخت طالبی مادر شهید در نراق منزل دارند .

 

y3hi_0040.jpg                                                 07fp_13920128144159641396873.jpg

 

2-  شهید غلامرضا حمزه ای . حاجیه خانم شهربانو فروغی مادر شهید در نراق نو منزل دارند .


                         hido_0041.jpg                                         taw9_rrr.jpg

 

3- شهید محمد رضا باقری . حاجیه خانم ملوک نوروزی مادر شهید در نراق منزل دارند .

 


                      s4lq_0051.jpg                                           xax8_۲۰۱۴۰۴۱۱_۱۶۴۵۱۰_(1).jpg

 

4-  شهید مهدی اکبری حاجیه خانم زهرا باقری مادر شهید در نراق منزل دارند .

 

                        scnm_0052.jpg                                            ovc8_39.jpg

 

5-  شهید ابوالفضل شاطری . حاجیه خانم حشمت علی آقایی در نراق منزل دارند .

                       a4n2_0053.jpg                                     96iz_طوبی_رضایی_مادر_ش_نوروزی.jpg

 

6-  شهید علیرضا نوروزی . حاحیه خانم طوبی رضایی مادر شهید فوت و لیکن حاج عباسعلی با همسر جدید ساکن نراقند .

 

                       9ro_0059.jpg                                      7f96_dsc_0276.jpg

 

7-  شهید محسن کمره ای  حاجیه خانم مولود آعلی مادر شهید در نراق سکونت دارند .

 

 

                      l6jd_0060.jpg                                      lxtj_37.jpg

 

8-  شهید علیرضا قجری فرزند علی محمد .خانم زهرا طالبی مادر شهید در نراق سکونت دارند .


                    q7rh_0061.jpg                                 07fp_13920128144159641396873.jpg 

 

9-  شهید احمد رضا مهدوی  حاجیه خانم نصرت مهدوی مادر شهید جنب منزل عبدالله زاده منزل دارد .

 

                    kb4u_0068.jpg                                  j01w_35.jpg

 

10-  شهید علی اکبر صادقی  حاجیه خانم زینب کرباسی مادر شهید  و خواهر شهید حسن کرباسی در نراق سکونت دارد .

 

 

                   1xik_0073.jpg                                        eo6t_38.jpg

 

11-  شهید محمد شوری . خانم عزت همدانی همسر شهید اهل و ساکن نراق است .

 

 

سایت  سلحشوران شهر نراق

۰ نظر ۲۳ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۰۴
سلحشوران شهر نراق

 

w5nj_image7940.jpg

 

محوطه مدرسه فاضل نراقی شهر نراق سال 1353

 

ایستاده از راست : مرحوم مجتبی غفاری فرزند سید محمود - مرحوم ماشالله رحیمی فرزند هدایت الله - ناشناس - علی اکبر جعفری فرزند غلام - مرحوم سید مصطفی هاشمی فرزند سید عباس- ... منوچهری فرزند ...

 

نشسته از راست : حسین جعفری فرزند علی اکبر - مرحوم سید حسین موسوی فرزند سید حبیب - عزت الله اکبری فرزند حسن - ناشناس - مرحوم سید ماشا الله هاشمی فرزند سید عباس

 

 

uyxa_image9030.jpg

 

مراسم جشن ازدواج آقای تقی پورصادقی فرزند علی اکبر در شهر نراق سال حدود 1364

 

از راست : غلامرضا لطفی فرزند اسماعیل   جعفر کریمی فرزند علی اکبر - تقی پورصادقی فرزند علی اکبر- مرتضی اصفهانی فرزند قاسم - علی قجری فرزند رحمت الله - سیدصدر موسوی فرزند سید حسین

rwn8_image8946.jpg

 

آیین نخل گردانی شهر نراق روز عاشورای سال 1352

هادی نخل : مرحوم حاج حسین بحرینی فرزند عبدالباقی

 

 

4a7d_9.jpg

 

هیئت زنجیرزنان متوسلین به ابا عبدالله الحسین(ع) شهر نراق - عاشورای سال 1360

 

تصاویر قابل مشاهده از جلو به عقب :

 

سید عطاءالله موسوی فرزند سید احمد ناشناس سید حسن موسوی فرزند سید جمال مجتبی طالبی فرزند حسین رضا محمودی فرزند حسن (دهل کوچک) علی اشرف عضایی فرزند عباس - اسماعیل عضایی فرزند ابراهیم احمد عضایی فرزند یوسف غلامحسین رمضانی فرزند غلامعلی(ذاکر اهل بیت) حسینعلی شریفی فرزند اسماعیل نعمت الله رحمانی فرزند غلامحسین مصطفی پیشه ور فرزند نعمت الله - محمود مرادی نراقی فرزند علیرضا (دهل بزرگ) مرتضی فروغی فرزند حسین علی اکبر عضایی فرزند عباس - محمود ایزدی فرزند حسین- سید غلامرضا موسوی فرزند سید علی محمد حسینی فرزند علی

axb_image8966.jpg

 

شهر نراق سال حدود 1352

از راست : محمد لطفعلی فرزند حسین - علی اصغر لطفعلی فرزند حسین - علی محمد لطفعلی فرزند قربان - ذوالفقار قجری فرزند مصطفی - علی اکبر لطفعلی فرزند قربان

 

 

bio6_p1230818.jpg

 

هشتمین یادواره شهدای شهر نراق در مسجد جامع - فروردین 1385

 

از راست : سید غلامرضا موسویان فرزند سید تقی - اکبر بهاری فرزند .... - سعید قجری فرزند یوسف - معدی یوسفی فرزند عباس - حسین عضایی فرزند اسماعیل - محسن قجری فرزند علی اصغر - مجتبی مهدیزاده نراقی فرزند علی محمد - سید روح الله حسینی فرزند سید محمد - محمد مهدی ایزدی فرزند حسن

 

j4wl_image8698.jpg

 

زمستان 1351 در شهر نراق

از راست : رحیم ایزدی فرزندمحمود حسین صالحی فرزند علی اصغر صالحی فرزند علی ابوالفضل قجری فرزند رحمت الله محسن قجری فرزند رحمت الله ناشناس مرحوم محمد قجری فرزند رحمت الله

 

tbe_fxdyixdfy.jpg

 

لحظه تحویل سال 1357 هجری شمسی بقعه بی بی زبیده خاتون شهر نراق

ایستاده از راست :
علیرضا عابدینی فرزند شکرالله محمد آواره(زارعی فر) فرزند علی مرحوم سید حسن موسوی فرزند سید حبیب محمد قجری فرزند سلیمان غلامحسین رمضانی فرزند غلامعلی علی اصغر عابدینی فرزند شکرالله حسین عضایی فرزند ماشاءاللهشعبانعلی یوسفی فرزند قاسم ماشاءالله یوسفی فرزند قاسم ناشناس - ... قجری فرزند سلیمان قهرمان(دلاور) قاسمی فرزند غضنفر - مرحوم محمد حیدری فرزند جعفر
نشسته از راست :
مرحوم سید محمد موسوی فرزند سید آقامیر مرحوم سید حسین موسوی فرزند سید حبیب علی محمد پیشه ور فرزند حسین اصغر عظیمی فرزند امیدعلی عباس کریمی فرزند شکرالله  احمد رمضانی فرزند غلامعلی ابوالفضل اشرفی فرزند حسین رمضان حمامی فرزند مصیب علیرضا یوسفی فرزند قاسم مشهور به غلام

 

 

این عکسها گویای خاطرات قشنگ زندگی است .خاطراتی که هنوز با وجود گذشت سالها از آن  بوی تازگی و عطر خوش مهربانی می دهد . هنوز هم که هنوز است وقتی  آلبوم خاطرات آن روزگار را مرور می کنیم اشک شوق و لبخند دلنشین  دوستی با هم در می امیزند و ساعت ها وقتمان صرف مرور این خاطرات می شود.

 

خاطرات خوش گذشته را با هم ورق می زنیم تا.............

 

۰ نظر ۲۱ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۱۸
سلحشوران شهر نراق

سال 1360 دوستی داشتم به نام محمد رضا اسدی فرزند خلیل متولد 1343 اهل شهرستان محلات که به جز من با اکثر بسیجیان شهر نراق آشنا و صمیمی بود .

wdmy_1_(95).jpg

محمدرضا اسدی

چندین بار به نراق آمد و با رفیقانش دیدار داشت . آبان 1360 بسیجیان نراق و محلات در جبهه محمدیه دارخوین در پدافندی عملیات ثامن الائمه و شکست حصر آبادان حضور سه ماهه داشتند و محمد رضا رابطه اش با ما قویتر گردید .

3hy_0329asadireza.jpg

بهار 1363 یک شب از تلویزیون سراسری در حال مشاهده سلحشوری رزمندگان بودم که آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی در بیمارستان لبافی نژاد تهران در حال عیادت از مجروحین شیمیایی است . نوبت به مجروحی رسید قلبم فرو ریخت و محمد رضا اسدی را دیدم که با صلابت به راهش عشق می ورزد و نگران از هیچ چیز نیست . آقای اسدی اسفند ماه 1362 طی عملیات خیبر در هورالهویزه و جزایر مجنون مجروح شیمیایی گردید و شدت آسیب به حدی بود که برای مداوا به کشور سوئد اعزام شد .

ji1q_img_0300.jpg

اسدی در بیمارستان لبافی نزاد تهران - بهار 1363

 

محمد رضا عاشق پیشه و حراست و پاسداری از خون های نا به حق ریخته شده در دفاع مقدس برایش ارزشمند بود فلذا مجددا راهی جبهه شد .

 

حال از زبان بهترین همرزمش آقای جواد نیکویی فرزند مرتضی ماجرای شهادت این سردار آسمانی را بشنوید :

 

با محمد رضا اسدی و عده ای از دوستان در عملیات بدر در هورالهویزه و شمال بصره شرکت داشتیم . روز 24 اسفند 1363 درگیری با نیروهای عراق خیلی سخت بود و من تند تند خرج آر . پی . جی می بستم و محمد رضا شلیک می کرد .

5bu_تصویر۱۵۲۱.jpg

موهای سرم از آتش عقبه شلیک های آر . پی . جی سوخت . جلوی چشمانمان تا جایی که دید داشت تانک های دشمن رژه می رفتند . باید به سرعت جلوی پیشروی تانک ها را می گرفتیم .در کشاکش نبرد سهمگین گلوله مستقیم تانک موضع من و محمد رضا را مورد هدف قرار داد . ترکش بزرگی از ناحیه صورت به ایشان اصابت کرد و تقریبا پیکر بی سر دوستم نقش بر خاکریز شد .

dwnk_qv4ne9g6bz1awh8x1fg.jpg

شهید محمدرضا اسدی

از رگ هایش مثل فواره خون به بیرون می جهید . وی به شهادت رسید . دوست عزیزم بود و خاک بر سرمان شد .او را روی دوشم انداختم و کمی عقبتر از خط منتقل کردم . موتور سواری وظیفه اش حمل مجروح و عینک درشتی هم روی چشمانش گذاشته و به ما نزدیک شد . در آن صحنه آتش و خون او متوجه شد که روی دوش من رزمنده ای است و فورا جلو آمد و گفت مجروح را بنداز ترک من .

x5mk_1_(83).jpg

من پیکر محمد رضا را وسط و خودم پشت او نشستم . موتور سیکلت تا پَد چرخبال ما را آورد و تا متوجه پیکر بی سر اسدی شد داد و غیل راه انداخت که چرا من تمارض کردم و شهیدی را به جای مجروح به عقبه خط انتقال دادیم . حتی او توهین کرد و گفت در این اثنا امکان نجات یک مجروح واجبتر بود . سردار محمد رضا اسدی نهایتا در شهرستان محلات تشیع و در گلزار شهیدان آرام گرفت .

rna_43596162698329103812.jpg

 

آقا جواد نیکویی ادامه ماجرا که شبیه به فیلم سینمایی است را اینگونه توضیح داد :

 

مهر ماه 1364 و شش ماهی از شهادت محمد رضا گذشته بود . در پادگان شهید زین الدین در شهرک بدر حومه اندیمشک بودم که بلندگو نام من را اعلام کرد که به درب موقعیت رفته افرادی قصد ملاقاتم را دارند .

5mgi_تصویر۱۸۲۸.jpg

دو مرد به اسامی مصطفی و اکبر از اهالی دزفول که باجناق بودند و دو زن همراهشان بود . گفتند ما را می شناسی ؟

گفتم خیر . گفت عملیات بدر و جریان موتور سوار و دوست شهیدت که به پَد انتقال دادی . آنها اظهار داشتند آن روزی که دوستت شهید شد ما در سنگر کنار شما بودیم . پنج شش ماهه که در به در و رد به رد دنبالت گشتیم تا اینجا پیدایت کردیم . باید با ما به دزفول بیایی و کار مهمی با تو داریم .

9m2i_img_0301.jpg

از سردار مهدی ناصری ( 1341 شهادت 4/10/1366) فرمانده گردان ولیعصر(عج) اجازه گرفتم و راهی دزفول شدیم . وارد منزلی شدیم و داخل اتاقی رفتیم که به آن سمعی بصری می گفتند و دوربین های متعددی در آنجا بود .

نشسته بودم که در کمال تعجب و ناباوری دیدم تصاویر من در حال پخش هست که جنازه بی سر محمد رضا اسدی را بین خودم و راننده موتور سیکلت گذاشتم و به سمت پَد هلیکوپترحرکت می کنیم . انگار آخرالزمان فرا رسیده و اعمالم را نشانم می دهند . شوکه شدم و حالم دگرگون و سرم به پایین افتاد . آن بندگان خدا کمی به من روحیه دادند تا مقاوم باشم .

tps2_139071_718.jpg

مصطفی و اکبر توضیح دادند دقیقا زمانی که همرزمت شهید شد تا انتها ما پشت سر شما از لحظه ها فیلمبرداری کردیم . جالب اینکه حتی از نوشته اتکت شهید روی سینه اش فیلم گرفته بودند . همزمان که ما سوار موتور شده بودیم باجناق ها هم به دنبال ما با موتور تصویر برداری کرده بودند . آن دو بیشتر به ثبت وقایع دفاع مقدس تلاش می کردند .

5ge9_1_(83).jpg

  محمدرضا اسدی در ساختمان بسیج نراق - مهر1360

اکنون آن فیلم را دارم و اندک افرادی آن را مشاهده کرده اند . ده سال بعد حدود سال 1374 فیلم را نشان سردار مرحوم مسلم شاهرخی (1345 1385) که از دوستان صمیمی شهید محمد رضا بود دادم که او نیز تحمل دیدن تصاویر را نداشت .

فرزند شهید به نام قاسم اسدی که داماد مرحوم شاهرخی است چندین بار درخواست مشاهده فیلم را کرده که هنوز شرایط رویت آن مهیا نشده است .

yc4_373913_grrm6snd.jpg

جانسوز تر از اینکه مصطفی... طی عملیات والفجر هشت و فتح بندر فاو عراق در بهمن 1364 شربت شهادت نوشید و باجناقش اکبر... طی عملیات مرصاد در مرداد 1367 یک پایش قطع گردید و اعضای سازمان منافقین پوستش را کندند .  

مادر بزرگوار شهید اسدی با اصرار بالای پیکر جگر گوشه اش حاضر و وقتی با جسم بی سر فرزندش مواجه می شود بیان می کند :
مادر تو که سر نداری که صورتت را ببوسم پس کف پایت را می بوسم و پاهای عزیزش را غرق بوسه می کند .

 

df4r_تصویر۱۸۳۵.jpg

پاسدار جانباز جواد نیکویی فرزند مرتضی اهل شهرستان محلات 31/1/1391

 

 

قسمتی از وصیتنامه محمد رضا اسدی فرزند خلیل تاریخ شهادت 24/12/1363 عملیات بدر


بسم الله الرحمن الرحیم


یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَکُونُواْ کَالَّذِینَ کَفَرُواْ وَقَالُواْ لإِخْوَانِهِمْ إِذَا ضَرَبُواْ فِی الأَرْضِ أَوْ کَانُواْ غُزًّى لَّوْ کَانُواْ عِندَنَا مَا مَاتُواْ وَمَا قُتِلُواْ لِیَجْعَلَ اللّهُ ذَلِکَ حَسْرَةً فِی قُلُوبِهِمْ وَاللّهُ یُحْیِـی وَیُمِیتُ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ . سوره آل عمران آیه 156

ای کسانی که ایمان آورده اید! همانند کافران نباشید که چون برادرانشان به مسافرتی می روند ، یا در جنگ شرکت می کنند ( و از دنیا می روند و یا کشته می شوند ) ، می گویند: «اگر آنها نزد ما بودند ، نمی مردند و کشته نمی شدند!» ( شما از این گونه سخنان نگویید ، ) تا خدا این حسرت را بر دل آنها [ کافران ] بگذارد. خداوند ، زنده می کند و می میراند ( و زندگی و مرگ ، به دست اوست ) و خدا به آنچه انجام می دهید ، بیناست .

4a05_تصویر۱۵۲۲.jpg

بسمه تعالی

این وصیت نامه را من با صحت کامل و تندرستی نوشتم و این وصایا را که در این ورق نوشتم به آن عمل کنید و آنها را انجام دهید . من 40 روزه قضا دارم که کفاره آن را به امام جمعه مان داده ام فقط روزه ها را بگیرید . در حدود یک سال و نیم هم برایم نماز بخوانید و در این دنیا خوشبختانه نه دل بستم به آن و نه چیزی در این دنیا دارم .

 

3lnd_1_(95).jpg
محمدرضا اسدی مقابل ساختمان بسیج نراق - مهر1360

 

اگر هم چیزی بود بدهید به فرزندم و به او بگوئید که به این دنیا وابستگی نشان ندهی . از خدا غافل شدن و سر منشأ تمام گناه ها و خطاها حُب دنیا است طبق گفته حضرت علی(ع) . راضی نیستم از کسی که در شهادت من لباس سیاه عزا بپوشند و بر مرگ من در انظار مردم بگریید ؛ که اگر شهید باشم زنده ام . زنده تر از زنده ها . دوستان و قوم و خویشان من خوشحال باشید و ناراحت نباشید ؛ زیرا من از زندان طبیعت خلا و به سوی مطلوب خود می روم و عمر جاودان می یابم .

 

vbfb_تصویر۱۵۲۰.jpg

 

اگر دوستان از شهادت من ناراحتند انشاء الله خواهند آمد و همدیگر را در آنجا زیارت می کنیم . دوست داشتم در شب شهادتم مجلس سوری تهیه و سروری فراهم می کردید ؛ زیرا که آن شب وصال من است . این را هم بگویم که شفاعت من در روز قیامت به کسی که برای اسلام خدمت نکند و در راه و خط امام نباشد نمی رسد و آتش جهنم را از خدا برای او می خواهم .

 

روحش شاد و یادش گرامی

 

۰ نظر ۲۰ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۱۲
سلحشوران شهر نراق

وزارت عدلیه

ثبت کل اسناد و املاک

دفتر رسمی ثبت ازدواج نمره شانزده نراق حوزه ثبت استان قم

g727_1.jpg

تاریخ وقوع عقد : دوم تیر ماه یک هزار و سیصد و شانزده شمسی مطابق چهاردهم شهر ربیع الثانی هزار و سیصد و پنجاه و شش قمری

زوج : میرزا قنایی نراقی ولد مرحوم علی اکبر دارنده ورقه شناسنامه شماره هزار و پانصد و پنجاه و شش صادره از دفتر ثبت آمار محلات متولد هزار و دویست و هشتاد و پنج شمسی تابع دولت ایران

زوجه : نصرت خانم مداحی نراقی صبیه درویش شکرلَب دارنده ورقه شناسنامه شماره هزار و پنجاه و سه صادره از دفتر ثبت آمار محلات متولد هزار و سیصد و سی و شش قمری تابع دولت ایران

3uhl_3.jpg

صداق : مبلغ شصت و یک تومان که عبارت از ششصد و ده ریال است در عوض اشیاذیل السطر کلام الله مجید یک جلد که هدیه آن ده ریال است . عقد ما فی الذمه پنجاه ریال است . لباس زنانه یکدست که قیمت آن یکصد ریال است . فرش یکدست که قیمت آن دویست و پنجاه ریال است . مس یکمن و صد درم و نود شاهی که قیمت آن یکصد ریال است . رختخواب یکدست که قیمت آن یکصد ریال است .

tr_5.jpg

 

نوع عقد از دوام و انقطاع و مدت انقطاع : قصد دائم

شرایط ضمن عقد یا عقد خارج : ندارد

شهود : اینجانبان عبدالباقی بحرینی نراقی ولد مرحوم حسینعلی جوشقانی دارنده ورقه شناسنامه شماره هزار و چهار صد و . و نه صادره از دفتر ثبت آمار محلات و اسماعیل جوشقانی ولد مرحوم ملا حیدر دارنده ورقه شناسنامه شماره یکهزار و ده صادره از دفتر ثبت آمار محلات شاهدین وقوع عقد می باشیم

rj0a_5.jpg

معرفین : اینجانبان اسماعیل جوشقانی ولد مرحوم ملا حیدر دارنده ورقه شناسنامه شماره یکهزار و ده صادره از دفتر ثبت آمار محلات و احمد نراقی پور ولد آقا محمد فاضلی نراقی دارنده ورقه شناسنامه شماره پانصد و شش صادره از دفتر ثبت آمار قم زوج و زوجه را می شناسیم  .

اسم و شهرت مجریان صیغه ایجاب و قبول و امضای آنها :

p8k9_7.jpg

طرف ایجاب : صیغه ایجاب بوسیله اینجانب محمد فاضلی نراقی ولد مرحوم ملا محمد رضا دارنده ورقه شناسنامه شماره هزار و ششصد و پنجاه و سه صادره از دفتر ثبت آمار محلات اجرا شد .

طرف قبول : صیغه قبول بوسیله اینجانب احمد نراقی پور ولد آقای محمد فاضلی نراقی دارنده ورقه شناسنامه شماره پانصد و شش صادره از دفتر ثبت آمار قم

 

از حاج حسین قنایی فرزند میرزا اهل شهر نراق که عقد نامه والدین خود را ارائه نمود تشکر و قدردانی می شود .

 

۰ نظر ۱۹ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۱۲
سلحشوران شهر نراق

مرداد 1369 آزادگان نراق به شهر و کاشانه شان بازگشتند . در حال بازگشت از مراسم استقبال بودیم که خانم صنعت محمدی فرزند فتح الله با شاخه گلی روی پله جلوی منزلش نشسته بود . رو کرد به من و پدرم و گفت آیا علی من در بین اسرا نبود ؟

 

du9n_2565.jpg

 

حاج حسین مهدوی و همسرش خانم محمدی تا آخر عمرشان به امید بازگشت فرزندشان می اندیشیدند و بعد منتظر خبر و یا جسد و یا حتی قطعه استخوانی از فرزندشان بودند که میسر نشد .

narp_81176662662979668779.jpg                                                                                                                    beh5_2108385207363011521728219224209937782205.jpg

 

پدر و مادر این شهید دلشکسته بودند تا با دار دنیا وداع کردند ولی به رحمت و امید بی پایان خداوند دلبسته بودند .

 

qhr8_47965137974741538818.jpg

سرباز وظیفه علی اصغر مهدوی متولد 1341 تاریخ 20/9/1360 طی عملیات مطلع الفجر در جبهه شیاکوه گیلانغرب استان کرمانشاه شهید و پیکر مطهرش تا کنون مفقود مانده است .

 

خانم صدیقه عبدالله زاده فرزند عبدالعلی اهل شهر نراق 14/06/1392

۱ نظر ۱۹ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۰۴
سلحشوران شهر نراق

طی هشت سال دفاع مقدس جوانان مملکت اسلامی به انحای مختلف مقابل دشمن صف آرایی و به صورت های گوناگون به شهادت رسیدند .

a885_images.jpg


 
سرما و یخبندان و کولاک در بلندی های حاجی عمران پیرانشهر زبانزد رزمندگان و مرز نشینان می باشد . 20 فروردین بیست و هشتمین سالگرد شهادت یکی از این دلاوران و سرگذشت او را مرور می کنیم :

hpfv_a70lnj20vtzuaclsyw9d.jpg
           شهید احمد رضا مهدوی

 

احمد رضا مهدوی فرزند کاظم آبان 1342 در شهرستان محلات استان مرکزی متولد گردید . تحصیلات ابتدایی را در محلات و متوسطه را در تهران به اتمام رساندزمانی که دیپلمش را دریافت کرد در بسیج مسجد امام حسن عسگری(ع) در خیابان بهبودی تهران عضویت یافت . ایشان فردی بردبار و دیندار بود و خدمات شایسته ای به افراد بی بضاعت می کرد .

vuyu_0061.jpg

شهر نراق زادگاه والدین و اقوام نامبرده می باشد و بر این اساس علاقه وافری به این شهر داشت و مرتب به نراق مسافرت می کرد . مدتی بعد در دانشکده افسری پذیرفته و مراحل آموزشی اش را در شیراز مرکز استان فارس گذراند تا اینکه با درجه ستوان دومی فارغ التحصیل گردید .

ndha_hd302ne3px40ezl3sibk.jpg


دفاع مقدس مردم ایران در مقابل دفع تجاوز ارتش متجاوز عراق ادامه داشت که احمد رضا در لشکر 64 پیاده ارومیه سازماندهی و روانه مرزهای بین المللی در غرب کشور گردید .  مهدوی در منطقه عملیاتی و مرزی حاجی عمران پیرانشهر استان آذربایجانغربی در اثر موج انفجار توپخانه ارتش بعث عراق و به وجود آمدن بهمن گرفتار برف و کولاک سنگین می گردد . پیکر مطهرش زیر برف منجمد می گردد تا اینکه پس از یک روز گشت هوایی سَر آستین لباسش باعث پیدا شدن جسدش می شود .

4ank_6sy7aerfudwy3n479r0p.jpg

تاریخ 20/1/1365 پیکر پاکش به تهران منتقل و پس از تشیع با شکوه در قطعه 53 ردیف 27 شماره 15 بهشت زهرا(س) تهران در کنار سایر شهیدان گلگون کفن در دل خاک آرام می گیرد .

ef6l_تصویر۰۶۰۴.jpg

پدر این شهید والامقام آقای کاظم مهدوی فرزند حسن تاریخ 19/6/1388 فوت و به جای خاکسپاری در قطعه منتسب به والدین شهدای نراق در وادی السلام این شهر دفن گردید .

3itt_78101089505420796626.jpg

 

مادرش حاجیه خانم نصرت مهدوی فرزند حسین علاوه بر افتخار مادر شهید بودن خواهر شهید علی اصغر نیز می باشد .

شهید احمد رضا در مقطع حیات به دنبال سرنوشت دایی اش که هم سن و سال و دوست بودند می گشت تا سرانجام مورخ 10/3/1383 پس از 23 سال ارتش جمهوری اسلامی شهادت این سرباز فداکار را به خانواده اش رسما اعلام کرد .

oln7_تصویر۰۶۰۷.jpg

لیکن قبر و بارگاهی برای دل تسلی آنها وجود نداشت . به پاسداشت ایثارگری این شهید گمنام و مظلوم دو صورت قبر در گلزار شهیدان نراق و محلات برای علی اصفر مد نظر قرار گرفته است . علی اصغر مهدوی فرزند حسین متولد 1341 تاریخ 20/09/1360 طی عملیات مطلع الفجر در شیاکوه گیلانغرب استان کرمانشاه شهید و پیکر مطهرش تا کنون مفقود می باشد .


7evm_ozbf1o6v1hb5h8gr6i2z.jpg

   شهید علی اصغر مهدوی

اصل و نسب والدین شهیدان مهدوی متعلق به عالم روحانی آقا حسین فاضلی نراقی فرزند ملا محمد رضا از نوادگان ملا احمد نراقی می باشد .تنها خواسته مادر این شهید که منزلش محله بالا جنب خانه آقای عبدالله زاده این است که نام احمد رضا مهدوی در لیست شهیدان نراق قرار دارد ولیکن فقط برای این یک شهید سنگ قبر یادبود و گلدان در گلزار شهدا نصب نگردیده که انشاءالله متولیان امر اقدام کنند

z0t3_4rpkeo796rf1l568lc5.jpg   v00e_1pivz3j6d30980i4nv.jpg

از سرکار خانم نصرت مهدوی فرزند حسین مادر شهید احمد رضا و خواهر شهید علی اصغر نسبت به تهیه زندگینامه شهیدان مهدوی تشکر و قدردانی داریم . حضرت فاطمه(س) نیز مادر و همسر شهید بود انشاءالله از سفره پر فیضش متنعم گردید .

d0kq_635099202272830842.jpg

۰ نظر ۱۸ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۰۴
سلحشوران شهر نراق

ازآموزه های قرآنی و تربیتی آموخته ایم زبان شکر از خداوند بابت بندگان شایسته اش داشته باشیم .
آذر 1361 که مندعلی نباتی مُسن ترین چریک رزمنده استان مرکزی طی پدافندی عملیات محرم در پاسگاه شرهانی عراق به شهادت رسید فرزندش مهدی شش ساله و هنوز مدرسه نمی رفت .

koj9_1_(90).jpg    5xk7_اکبر_قجری001.jpg
مهدی نباتی در کودکی

حاجیه خانم عزت یوسفی تلاش های موثری انجام داد تا مهدی و فرزندان دیگر سربلند جامعه شوند و حسین و حسن جانباز دفاع مقدس گردیدند . مهدی بزرگ و بزرگتر شد تا اینکه لباس مقدس سبز رنگ سپاه پاسداران بر تن کرد . فروردین 1391 به عنوان مسئول بسیج شهر نراق منصوب و طی دو سال کاری کرد کارستان .


2rzw_picture_615.jpg

خانواده های شهدا که کمی مورد بی مهری قرار گرفته بودند با ملاقات های پی در پی جان تازه ای گرفتند و متوجه شدند رهروانی هستند که مسیر الی الله شهیدشان را دنبال کنند . آزادگان مورد توجه قرار گرفتند و رزمندگان دفاع مقدس دوباره دور هم جمع شدند . جلسه پشت جلسه و همایش و نشست پشت سر هم دلگرمی هایی به وجود آورد . کوه پیمایی و راهپیمایی های مردم به پشت دره و آبشتا و زبیده خاتون و... همه را تهیج و مهیج نمود .

gh1k_image7345.jpg

 

چه برای شادی ائمه و چه در سوگواری های آنان شهر به ایام های مختلف تزیین می شد .
بسیج پایگاه اجتماعی مردم شد . هر کس از مقابل بسیج عبور می کرد سری هم به دوستان می زد و به سربازان خسته نباشید می گفت .مهمتر از همه رزمندگان دوباره همدیگر را پیدا کرده و ارتباط حسنه قبل فراهم شد . مهدی توانست با قدرت نمایی فوق العاده پنج نشست همگانی سلحشوران را سازماندهی کند .


snwv_image7407.jpg

حاج اسدالله محمدی جانباز 70 % شیمیایی از تهران ، حاج غلامعلی رضایی جانباز 70 % از مشهد مقدس ، امام جمعه های نراق آقایان ایمانی و حیدری ، مرادی شهردار بسیجی ، اعضای شورای شهر ، دلاوران رزمنده از چراغ برق و خیابان قزوین تهران ، فرهنگیان جانباز و رزمنده ، و هر سینه سوخته ای از دفاع مقدس همه و همه گرد هم آمدند و عشق و محبت و ایثار را مجددا یادآور شدند .


b4ho_picture_205.jpg

مهدی در کنار تربت پدر شهیدش

 

شهر شده یکدست افکار بسیجی و شُهدایی . در و دیوار اسم و عکس یادگاران حماسه های نراقی ها جلوه می کند . و دهها فعالیت خرد و کلان باعث شد سرگرد مهدی نباتی مورد توجه فرماندهان سپاه قرار گرفته تا جایگاه و منصب بالاتر از شایستگی اش را دریافت کند . ما خوشحال به پیشرفت و ارتقاییم ولیکن زادگاه عزیز و شریفمان را دوست داریم تا بیشتر از پیش آوازه حماسه های جاویدان گردد .
می توان اقرار کرد بعد از شهید قاسم جعفری و عباس حیدری که اوج جذب نیروی پایگاه بود تا کنون بسیج این همه بالندگی و افتخار کسب نکرده بود .

nyes_image7420.jpg

ارتباط صمیمی با مردم و حتی با بازنشستگان ارتش قهرمان آنان را امیدوار تر کرد .قبل عید دو نفر به صورت رهگذر وارد بسیج شدند و در دفتر چایی نوش جان کرده و اقرار داشتند ما برای اولین بار پس از 32 سال وارد ساختمان بسیج شده ایم و نگاه گذشتگان انگار این فضا را خصوصی کرده بود ولی مهدی احترام می گذارد و احترام می پذیرد .

یا آن کاسب متمول نراقی گفت هر گاه از تهران به زادگاهم می آیم بر خود وظیفه می دانم وارد این ساختمان شده و فاتحه ای برای شهدا قرائت و سراغی هم از مهدی و همکارانش بگیرم . و. و. و. .

oe92_picture_623.jpg

                                                                                                                                                                                       سرگرد پاسدار مهدی نباتی

 

سرگرد مهدی نباتی مورد توجه فرماندهان سپاه قرار گرفته تا جایگاه و منصب بالاتر از شایستگی اش (جانشین فرماندهی سپاه پاسداران شهرستان دلیجان)را دریافت کند .  امروز یک شنبه 17 فروردین 1393 او می رود ولی هر جا باشد اهداف و ارزش های والای خود و سازمانش را پیش می بَرد و ما ضمن تقدیر و تشکر از ایشان برایش آرزوی موفقیت و سربلندی داریم .

۰ نظر ۱۷ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۱۵
سلحشوران شهر نراق

روزهای هشتم و دوازدهم اسفند ماه سال 1360 قریب صد و چهل نفر ازبسیجیان شهرستان محلات به اتفاق تعدادی از پاسداران راهی جبهه های جنوب کشور شدند. از این تعداد 29 نفرشان از بسیجیان شهر نراق بودند .

11t4_29kk0d894kyj676oq9.jpg

چند روزی را در پادگان امام حسن (ع) تهران واقع در اتوبان بسیج سپری وسپس ساعت 18 روز 13/12/1360با قطار به طرف خوزستان حرکت کردیم . فردای آنروز که به اهواز رسیدیم ما را به دانشگاه جندی شاپور بردند وچند روزی در حال آمادگی در آموزش های لازم بودیم .

2y39_تدفین_(90).jpg

روز 27 اسفند راهی شوش دانیال شهر شهیدان گمنام ودر مسجد الرسول (ص)این شهرمستقر شدیم . شوش خالی از سکنه وفقط نیروهای نظامی در آن حضور داشتند . تقریبا هر روز مورد اصابت توپخانه های دشمن قرار می گرفت. ما در تیپ 17 علی بن ابیطالب(ع) قم سازماندهی شدیم .

lum7_تدفین_(103).jpg

اکثر رزمندگان محلات در گردان 7 سازماندهی ویک گروهان با حضور محلاتی ها تشکیل شد . فرمانده گروهان پاسداران حسن یارمحمدی(شهید) ومعاون گروهان عباس عرب(شهید) بودند. مسئولین دسته ها چند پاسدار و برادران بسیجی بودند .

p6um_تدفین_(52).jpg

تعداد دیگری از بسیجیان نوجوان محلاتی که جثه کوچکی داشتند در گروهان دیگر که قرار بود در عملیات ؛ گروهان احتیاط باشند سازماندهی شدند .تعدادی هم به مسئولیت پاسدار حسین انصاری(شهید) ماموریت یافتند به منطقه ای دیگر از عملیات اعزام شوند که عبدالله محمودی(شهید) از شهر نراق نیز جزء این گروه بود .

http://gigpars.com/upload/oif_e4ok27rs0kv4qps46lb9.jpg

چند روز مانده به عملیات پاسداران علی پورآغاسی(جانشین سپاه پاسداران محلات) ، حمید(امیر) حسینی و رضا اسماعیلی نیز به جمع ما پیوستند . آنها قبلا در منطقه جنگی دارخوین خدمت می کردند.  آخرین شب جمعه سال 1360 بود دوستان با شور وحال عجیبی بعد از اقامه نماز جماعت مغرب وعشاء مشغول خواندن دعای کمیل شدند که برای تعداد زیادی از آن عزیزان آخرین دعای کمیل بود که زمزمه می کردند .

yg55_kk.jpg

جمعه تاریخ 28 اسفند 1360 به اتفاق دیگر برادران به زیارت حضرت دانیال پیامبر در مرکز شهر شوش رفتیم . ساعت می گذشت و رزمندگان لحظه شماری می کردند که زودتر به خطوط مقدم و خارج نمودن دشمن از خاک میهن وارد کارزار شوند .

idv5_k.jpg

جمعه شب 29 اسفند ماه بعد از قرائت دعای توسل همه مشغول استراحت شدند که ناگهان حدود ساعت 12:30 نیمه شب با صدای خمپاره ها وتوپخانه دشمن از خواب پریدیم وبیرون از مسجد در خیابان در جویها وپناه دیوارها سنگر گرفتیم . حدود چند ساعتی با آتش تهیه شدید دشمن روبه رو بودیم . بالاخره آن شب هم به پایان رسید .

7uzg_image8007.jpg

شنبه شب مورخ 29/12/1360 بعد از اقامه نماز جماعت ظهر وعصر وصرف ناهار حدود ساعت 15 بعد از ظهر که با ماشین هایی که آماده کرده بودند همگی به طرف منطقه عملیاتی زعن و شلش حرکت کردیم .


gz6w_تدفین_(112).jpg

قرار بود همان شب یعنی شب اول فروردین سال 1361 عملیات انجام شود به همین جهت بعد از نماز جماعت مغرب وعشاء و آمادگی رزمندگان حرکت آغاز شد و حدود 3 الی 4 ساعت پیاده روی به طرف خط مقدم داشتیم که خبر رسید نیروها برگردند وعملیات به تعویق افتاد .

i58x_ssss.jpg

آن شب هم گذشت وفردا روز اول فروردین خبر قطعی عملیات داده شد ودر نیمه های شب حدود ساعت یک ونیم که نیروها مشغول استراحت بودند فرمان حمله صادر شد . نیروها را از خواب بیدار کردند وآماده حرکت شدیم . حدود 4 ساعت به طرف خط مقدم جبهه از داخل رودخانه ای که مسیر ما بود حرکت کردیم .

uu3s_تدفین_(91).jpg

نماز صبح را با تیمم در حال حرکت اقامه وحدود ساعت 5:30 صبح دوم فروردین 1361 در منطقه جنگی شلش به دلیل برخورد چند نفر با مین ؛ ناگهان مورد حمله شدید ارتش بعث عراق وآتش گسترده دشمن قرار گرفتیم . نیروهای ما از آنجایی که هنوز حدود 300 متر مانده بود تا به خاکریزهای دشمن برسند زمین گیر و بدون داشتن سنگر وجان پناه تا آنجا که توان داشتند مقابله کردند .


yu5d_اعزام_(4).jpg

در محورهای دیگر ساعت یک بامداد عملیات آغاز شده بود وزمانی که نیروهای منطقه ما (منطقه جنگی شلش) به خط مقدم جبهه ونزدیک خاکریزهای دشمن رسیدند با آمادگی کامل دشمن روبرو شدند ومتاسفانه همان لحظات اول منطقه به قتلگاه خونین نیروهای گردان 7 تیپ 17 قم تبدیل شد .

گردان های رزمی دیگری هم که در آن منطقه بودند تلفات سنگین را متحمل شدند وبعدها متوجه شدیم که در واقع قرار بوده عملیات نیروهای آن منطقه ایذایی باشد و به نوعی سرگرم کردن دشمن مد نظر بوده است.

yblv_تدفین_(86).jpg

به همین خاطر در همان لحظات اول درگیری به شدت از سه طرف مورد حملات شدید قرار گرفتیم وما به صورت نعل اسبی در دل دشمن بودیم هیچ راهی جز مقاومت و درگیری با آنها نداشتیم . سرانجام بعد از حدود5/2 ساعت مبارزه فرمان عقب نشینی داده شد ولی درهمان ساعات کم،دشمن از سه طرف با توپخانه وخمپاره وتانک ونفربر آنجا را زیر آتش شدید خود گرفته بود .

apr_img_3189.jpg

با وجود آن تعدادی از عزیزان رزمنده با هر زحمتی بود خود را به نزدیک خاکریزهای عراقی ها رساندند ولی اکثر آنها به شهادت رسیدند . بقیه نیروها تا مهمات داشتند با دشمن بعثی جنگیدند تا تمام فشنگ ها وگلوله های آنها به پایان رسید وهیچ راهی نداشتند .

jbb_71ee5eac-1db7-47c5-9fea-df8ea3fc59c9.jpg

حدود ساعت 14 بعداز ظهر نیروهای بعثی جلو آمدند و حدود 300 نفر را به اسارت گرفتند که 22 نفر آنان از نیروهای پاسدار وبسیجیان شهرهای محلات و نراق به اسارت متجاوزین درآمدند . 35 نفر از نیروهای اعزامی شهرستان محلات به شهادت رسیدند که از این تعداد چهار نفرشان مربوط به شهر نراق می باشد .

msuu_img_3188.jpg

بقیه نیروهای گروهان اکثرا مجروح شدند وشاید تعداد نیروهایی که سالم ماندند کمتر از 15 نفر بودند. شهامت وایثار بزرگ ونقش مهمی که رزمندگان گردان 7 تیپ 17 قم در منطقه عملیاتی زعن درشلش شوش داشتند همیشه زبانزد راویان بوده و هست .

 

اسامی شهدای عملیات فتح المبین از شهرهای محلات -  نراق -  دلیجان

 

1- علی پورآغاسی فرزند علی اصغر

2- حسن یار محمدی فرزند محمد رضا

3- عباس عرب فرزند حسن

4- غلامعلی(امیر) رضایی فرزند محمد رضا

5- حمید (امیر) حسینی فرزند حسینجان

6- احمد اربابی فرزند مرتضی

7- محمد نادری فرزند غلامعباس

8- مهدی حاج رضایی فرزند میرزا محمد

9- حسین حبیبی فرزند عبدالله

10- قاسم اسماعیلی فرزند حسین

11- حسین مسیحی فرزند علی اکبر

12- علی اکبر فیروزی فرزند علی اصغر

13- مهدی ولیئی فرزند حسن

14- سیروس(رضا) گرانپایه فرزند علی قلی

15- علی اصغر بنی اسد فرزند نصرت الله

16- مهدی آشوری فرزند یدالله

17- سید عطااله حسینی فرزند سید غلامعلی

18- عباس قدس فرزند احمد

19- محسن امیرخانی فرزند محمد رضا

20- رضا فیروزی فرزند محسن

21- رضا میلادی فرزند حیدر

22- ابوتراب محمدی فرزند عباس

23- احمد کریمی فرزند محمد علی

24- سید حسین علوی فرزند سید حبیب

25- رضا افغانی(مهاجری) فرزند محمد

26- حسن رضی فرزند محمد جعفر اهل خورهه محلات ساکن تهران

27- علی اکبر محمد رحیمی فرزند امان الله شهادت 5/1/1361

28- محمود صادقی فرزند یدالله شهادت 18/1/1361

29- محمدرضا سبزه ای فرزند علی اهل روستای خاوه اردهال

30- مهدی عسگری فرزند حسن اهل چنارستان راونج دلیجان

31- محمدرضا پاینده فرزند علی محمد اهل شهرستان دلیجان

32- سید غلامرضا باشی فرزند سید علی اهل شهر نراق

33- عبدالله محمودی فرزند علی اهل شهر نراق

34- ابوالفضل بیابانگرد فرزند حسینعلی اهل شهر نراق

35- مهدی عباسی فرزند غلام محمد اهل شهر نراق

 

بنابراین 28 شهید متعلق به شهرستان محلات ؛ 4 شهید شهر نراق ؛ 1 شهید شهر دلیجان ؛ 1 شهید روستای چنارستان ؛ 1 شهید روستای خاوه اردهال تقدیم آرمان هایش گردید .




اسامی آزادگان عملیات فتح المین تاریخ 2/1/1361 از شهرهای محلات و نراق

 

1- غلامحسین(خلیل) رضایی    2- محمد هاشم حائری    3- علی اصغر خراسانی     4- اسداله احمد علی بیگ فرزند عزیزالله

5- مهدی حضوری    6- حسین رضایی  7- مهدی امیری   8- محمد رجبی   9- حمید رضایی    10- ابوالفضل سروش

11- مرتضی رضایی   12- مهدی(سعید)قدس  13- عباس کرمی   14- محمد حسن کاوه   15- غلامرضا ترک(معصومی فر) فرزند صفرعلی 16- غلامرضا توسلی   17- محمد رضا بنی اسد فرزند فضل الله    18- مرحوم محمد علی گنجعلی    19- مرحوم نصرت اله بهرامبیگی

20- قدرت اله ایزدی فرزند عباس اهل شهر نراق   21- احمد ابوالحسنی فرزند عزت الله اهل شهر نراق

22- عباس باقری فرزند حسینعلی اهل شهر نراق  

 

اسامی تعدادی از مجروحین عملیات فتح المبین( 2/1/1361 ) ازشهرهای محلات و نراق

 

ناصر شکرایی حمید مسیحی مهدی صفرزاده فرزند علیرضا

رضا نیکویی اکبر امینی علی سروش

مهدی توکلی مهدی ربانی حسین حقیقی

مهدی(پرویز) سلیمی شهید حسن رضایی منصور نیکویی

صدرالله بنی اسد مصطفی یارمحمدی

قاسم آقاحسینی فرزند رضا بستری در بیمارستان عیسی ابن مریم اصفهان اهل شهر نراق

محمد رضا رمضانی فرزند غلامعلی بستری در بیمارستان های شوش و دزفول اهل شهر نراق

قاسم جعفری فرزند ابراهیم بستری در بیمارستان ولیعصر(عج) اراک اهل شهر نراق

عباس رمضانی فرزند حسن بستری در یکی از بیمارستان های تهران اهل شهر  نراق

اسماعیل حبیبی فرزند اکبر بستری در بیمارستان یزد اهل شهر نراق

سید مجتبی میرکریمی فرزند سید علی بستری در بیمارستان اشرفی اصفهانی تهران اهل شهر نراق

محمدعضایی فرزند ابراهیم بستری در بیمارستان شهید بهشتی اصفهان اهل شهر نراق

 

 

 

از 30 رزمنده نراق نصف آن شهید(4 نفر) و اسیر(3نفر) و مجروح(8 نفر) گردیدند .

 

 

 

راوی رزمنده جانباز مهدی(پرویز) سلیمی فرزند عزیزالله اهل شهرستان محلات با تغییراتی در متن و تکمیل کردن اسامی

 

26bm_00205081.jpg

سایت سلحشوران شهر نراق

۳ نظر ۱۷ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۰۹
سلحشوران شهر نراق

اسفند آخر سال و فروردین ابتدای هر سال مردم در حال و احوال عید نوروز و برو و بیا و نظافت و دید و بازدید هستند . جشن و عیدی دادن مرسوم ترین اعمال مردم است . سفره های هفت سین زیباترین فضایی است که خانواده ها در حال شادی خلق می کنند .
به نظرتان در این بین عده ای از خانواده های معزز و مکرم شهیدان نراق مشغول چه کاری بوده اند ؟


a5a4_006.jpg
1- سید غلامرضا باشی فرزند سید علی شهادت 2/1/1361 طی عملیات فتح المبین

r9eg_007.jpg
2- عبدالله محمودی فرزند علی شهادت 2/1/1361 طی عملیات فتح المبین

ok8k_008.jpg
3-  ابوالفضل بیابانگرد فرزند حسینعلی شهادت 2/1/1361طی عملیات فتح المبین

746i_009.jpg
4-  مهدی عباسی فرزند غلام محمد شهادت 2/1/1361 طی عملیات فتح المبین

yygk_0020.jpg
5-  مصطفی طالبی فرزند حسین شهادت 16/1/1362 طی عملیات والفجر یک
ps2g_0022.jpg
6-  حسین قجری فرزند علی محمد شهادت 3/12/1364 طی عملیات والفجر هشت

ggb7_0023.jpg
7-  سید حسن جوادی فرزند سید ماشاءالله شهادت 17/1/1365 در اهواز

in4_0024.jpg

8-  حسن کرباسی فرزند علی شهادت 21/1/1365 طی عملیات والفجر هشت

 

9hnr_0031.jpg

9- حجت الله ایزدی فرزند عباس شهادت 22/12/1366 طی عملیات والفجر ده

y3hi_0040.jpg

10-  غلامرضا حمزه ای فرزند محمد علی شهادت 29/1/1361 تنگه حاجیان گیلانغرب

jbxu_0048.jpg

11-  جهانگیر خسروی فرزند غلامرضا شهادت 3/12/1361 طی عملیات والفجر مقدماتی

jx1u_0049.jpg

12-  سلطانعلی مهدیزاده فرزند ابوالفضل شهادت 22/1/1362 طی عملیات والفجر یک


8ig_0050.jpg

13-  ابوالفضل عابدینی فرزند رحمت الله شهادت 23/1/1362 طی عملیات والفجر یک


11sm_0056.jpg

14-  محسن محمودی فرزند محمد شهادت 4/12/1362 طی عملیات خیبر

13z8_0057.jpg

15-  سید محمد جوادی فرزند سید رضا شهادت 18/12/1362 طی عملیات خیبر

l6jd_0060.jpg

16- علیرضا قجری فرزند علی محمد شهادت 1/1/1365 پدافندی عملیات والفجر نه


q7rh_0061.jpg

17-  احمد رضا مهدوی فرزند کاظم شهادت 20/1/1365 حاجی عمران پیرانشهر


1jl0_0067.jpg

18-  مهدی قیومی فرزند سلطانعلی شهادت 10/12/1365 طی عملیات کربلای پنج


kb4u_0068.jpg

19-  علی اکبر صادقی فرزند منوچهر شهادت 12/12/1365 طی عملیات کربلای پنج


g1xe_0069.jpg

20-  علی اصغر فروغی فرزند حسین شهادت 21/1/1366 طی عملیات کربلای هشت


bi1q_0070.jpg

21- قاسم خاوه ای فرزند اکبر شهادت 21/1/1366 طی عملیات کربلای هشت


6gri_0071.jpg

22-  مهرداد حسینی فرزند علی محمد شهادت 21/1/1366 طی عملیات کربلای هشت


suvi_0072.jpg

23-  محمد کاظمی فرزند رمضان شهادت 31/1/1366 طی عملیات کربلای هشت

dpq1_0075.jpg

24 -  غلامعباس کریمی فرزند حسین شهادت 26/12/1366 طی عملیات والفجر ده

 

 


کمی دلمان را پیش دل والدین شهدا که کمتر از آنان باقی مانده اند بگذاریم . شاید یک بازدید یا احترام به آنها عیدی مناسبی برایشان باشد .

۰ نظر ۱۶ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۰۹
سلحشوران شهر نراق

نمی دانم چرا قدیمی ها به میدان اصلی شهر نراق " دَرِ اداره " لقب داده بودند . شاید این نام به دلیل وجود چند اداره مثل اداره پست در مسیر کوچه طایفه سید مهدی ها ؛ بانک صادرات ؛ پاسگاه ژاندارمری در منزل استیجاری حاج غلامحسین قاسمی باشد .

sq3d_8.jpg

               شهید مهدی عباسی


 
یا وجود اداره پست و تلگراف و تلفن در منزل اجاره ای مرحوم حاج علی قاسمی با دیوارهای بلندش بود که اکنون به مغازه مبدل شده است .

e9w0_image8940.jpg
اداره مخابرات قدیم

قبل انقلاب رسم بود نوجوانان و جوانان شب های امتحانات تحصیلی را در بازار و زیر تیرهای چراغ برق خیابان و... سپری می کردند . ساعاتی را شبیه به زنگ تفریح و یا در واقع بازیگوشی دَرِ اِداره جمع می شدند و به گپ و گفتگو می پرداختند .

u5br_16.jpg

راستش چون داخل مدرسه و یا مقابل منازل نمی شد دعوا کرد بازار کُری خوانی گرم بود و این اصطلاح تا سال ها رایج بود که " اگه مَردی بیا در اداره " .

roxl_14.jpg

شهید مهدی عباسی در نوجوانی


یکی از شب ها در اداره شرط بندی بود . یکی از دوستان یک شیشه دوات کوچک شیشه ای را در قبال دو ریال سرکشید . نوبت به شرط بندی مهدی عباسی شد . گفت من تنها در دل تاریکی میروم قنات سَرَچه و داخل مرده شورخانه که محل غسل میت است و بر می گردم .

z8a_17.jpg                                                                                                  6i6u_42.jpg

 دوستان باور نکردند و نتیجه این شد که پنج نفر دستانشان را زنجیر وار داخل هم قرار داده تا بتوانند روحیه همدیگر را تقویت کرده و ترس را به شجاعت نزدیک کنند .ظلمت شب آنان را هراسناک می کند و پارس سگان و زوزه شغال ها به ترس و اضطراب آنها می افزاید ولی چون دستانشان در دست همدیگر بود از بیان ترس طفره می رفتند .

 

m9xy_مهدی_عباسی.jpg

وارد مرده شورخانه می شوند و مدادی را زیر سنگی قرار داده و از دلهره و دلواپسی از کوچه باغ ها و دشت تا میدان را فرار کرده و نفس زنان خود را به در اداره رساندند .حالا نوبت شهامت و شجاعت و قداست مهدی عباسی یکی از شلوغ ترین جوانان آن موقع فرا می رسد . بقیه دوستان با استهزاء می گویند اگر مردی برو سَرَچه و آن امانت زیر سنگ که مرده ها را غسل می دهند بیاور .

6qw1_36.jpg

همه در حیرت فرو رفته و کسی امیدی به موفقیت مهدی نمی بیند . در حالت ناباورانه دقایقی حساس گذشت که به یکباره مهدی با ایمانی قوی و شجاعتی مثال زدنی وارد میدان شد و همه نگاهشان به مشت گره کرده وی بود . آری وقتی مهدی پنجه هایش را باز کرد همه مداد مورد نظر را در دستش دیدند .

w94c_9.jpg

شهید مهدی عباسی

 

زمان به سرعت گذشت و دی 1359 دلیری و قوی بودن او باعث شد مزاحمت هایی برای چهره های انقلابی ایجاد کند . عباس باقری وارد عمل شد و با مهدی صحبت کرد . چند روزی گذشت تا اینکه نور ایمان و محبت در وی فوران زد . در ابتدای بازار نراق مهدی مقابل عباس قرار می گیرد و اظهار می دارد کار خصوصی دارم . عباس از شرایط مهیا شده استفاده کرده و با مهدی گفتگو می کند .

ic30_24.jpg

نهایتا مهدی اظهار می کند تصمیم دارم از شلوغی های گذشته خودم و خصوصا از دوستانم فاصله بگیرم و با جمع صمیمی و انقلابی شما همراه شوم . مهدی به حلقه صالحین می پیوندد .

kbel_34.jpg

شهید قاسم جعفری ، شهید مهدی عباسی

جنگ آغاز شده و ایشان از ورود چکمه های زورگویان ارتش بعث عراق بی تحمل گردیده و آهنگ رفتن به جبهه می کند .

1imk_009.jpg

عباسی به همراه 13 نفر از مخلص ترین بندگان خدا در نوروز 1360 به مدت دو هفته به آموزشگاه صفی آباد محلات روانه می شود تا آموزش های اولیه را سپری کند . قلب او مالامال از ایمان خداوندی می شود . مشعوف از خدمتگزاری به انقلاب و اسلام و ولایت فقیه می گردد . عشق و روح وی نام سید روح الله خمینی(ره) را زمزمه می کند .

705s_28.jpg

شهید مهدی عباسی ، آزاده جانباز احمد ابوالحسنی

 

تحصیل در دبیرستان حاج عباس معصومی نراق را رها و به همراه دوستانش برای اولین بار به جبهه اعزام می گردد . ماموریت آنها 45 روزه و در جبهه انرژی اتمی آبادان مستقر و در پدافندی عملیات " فرمانده کل قوا خمینی روح خدا " حضور می یابد .


37q_39.jpg

زندگی و حیاتش به بسیج گره می خورد . تاریخ 10 مرداد 1360 با جمع دوستانش در ساختمان درمانگاه صفایی به عنوان یکی از موسسین بسیج فعالیت را ادامه می دهد . دومین اعزام به جبهه اش 9 آبان 1360 به مدت سه ماه و در پدافندی عملیات ثامن الائمه و شکست حصر آبادان در جبهه محمدیه دارخوین صورت می گیرد .

68j3_45.jpg

شهید مهدی عباسی ، شهید عبدالله محمودی

او انسان رسته از دنیا و با تقوی شده و پایمردی و انسانیت را به اوج کمال رسانده بود .سومین اعزام وی به جبهه های نور علیه ظلمت 8 اسفند 1360 با جمع 30 نفره دوستانش انجام گرفت و در عملیات غرور آفرین فتح المبین شرکت داشت .

 

85wy_46.jpg     j7tx_32624847032331439348.jpg

ایشان با شجاعت کم نظیر طی نبرد در جبهه شلش شوش استان خوزستان جاودانه و به شهادت رسید . سه یار دیگرش سید غلامرضا باشی عبدالله محمودی و ابوالفضل بیابانگرد نیز طی عملیات فتح المبین به شهادت رسیدند .

r4nf_41.jpg

گلزار شهیدان نراق در روزهای 12 و 13 فروردین 1361 با حضور معطر آنان راه اندازی گردید .

 

nz9t_32عباسی_مهدی.jpg

۰ نظر ۱۴ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۱۵
سلحشوران شهر نراق

زمستان 1360 ده نفر از بسیجیان نراق در جبهه گل به سر سومار استان کرمانشاه حضور داشتند . 8 اسفند 1360 قریب به 30 نفر دیگر از بهترین بندگان خدا از شهر نراق به جبهه اعزام و با حدود 100 نفر از محلاتی ها جمع 140 نفره ای را تشکیل دادند .

spkw_img15410333.jpg

 

اغلب آنان از موسسین بسیج نراق بودند که در تحصیلات نخبه و بیشترشان در سال سوم و چهارم دبیرستان درس می خواندند .
راستش به جزء خانواده هایشان بقیه مردم دلواپسشان بودند . چون آن زمان نمونه های شبیه به آنها کمیاب بود و مثل دُر در صدف می درخشیدند .

h1x_image635314346367809624.jpg


سُفره های هفت سین نوروز 1361 تازه پهن شده بود و تمام مردم غرق در شادی و غرور بودند . به ناگاه خبری آمد که نراق ؛ دلیجان و خصوصا محلات و در مجموع استان مرکزی را به لرزه انداخت .

i4c7_اعزام_(20).jpg


خبرهای اولیه این بود : 140 نیروی اعزامی از بسیج سپاه پاسداران شهرستان محلات در نبرد غرور آفرین عملیات فتح المبین در جبهه شوش شهید و زخمی و اسیر شده اند . آنچه مهم است کمر نیروهای منطقه ما شامل نیروهای شهرستان محلات و نراق و روستاهای اطراف در عملیات فتح المبین شکسته شد .

ed8u_اعزام_(33).jpg


 
گرچه عملیات مذکور یکی از نبردهای موفقیت آمیز در طول هشت سال دفاع مقدس بود و یک شوک قوی به همه رزمندگان و دست اندرکاران منطقه وارد کرد .

نیروهای پایگاه بسیج نراق هم از این اتفاق مستثناء نبودند . چهار شهید و سه اسیر و هشت مجروح در یک روز برای شهری کوچک مثل نراق بسیار بسیار سنگین و غیره منتظره بود .   

24jh_1_(85).jpg


این اتفاق برای خانواده ها بخصوص همرزمان این عزیزان که اکثرا" مجروح بودند بسیار غم انگیز و دلخراش بود . از همه بدتر نحوه اعلام این اتفاق و خبر بود .

در آن مقطع سپاه پاسداران محلات بیش از 100 رزمنده از بهترین و با ایمان ترین و با تقوا ترین و با سواد ترین نیروهای خود را در منطقه جنگی داشت . ایام ، ایام فاطمیه (س) بود و رمز عملیات فتح المبین یا زهرا انتخاب شده بود .

 

iu1n_img_3185.jpg

مسجد قائم شهرستان محلات مملو از جمعیت بود و بیشتر سپاهیان و بسیجیان شهر هم حضور داشتند. در حین سخنرانی امام جمعه محلات آیت الله سید عبدالعلی مقدسی مشهور به حاج طه( 1304 1383) رحمة اله علیه یکی از پاسداران سپاه محلات سراسیمه وارد مسجد شد و در گوشی با فرمانده وقت سپاه پاسداران آقای سید هاشم فراهانی نجوایی کرد.

uw28_1_(54).jpg

                                                                                                                                                                                                                                                            مرحوم حاج طه مقدسی

 

ایشان هم بدون فوت وقت برخاست و تند از پله های منبر بالا رفت و باز درگوشی مطالب و خبری را به سمع حاج طه رساند .خبر آنقدر مهم و غیره منتظره بود که رشته کلام از دست آقای مقدسی خارج شد و حتی نتوانست مجلس را ختم کند .

 

ebdm_1_(234).jpg

همگی بدون آنکه بدانیم خبر یا اتفاق چه می تواند باشد خود را به سپاه رساندیم . وارد سپاه که شدیم پاسداران گریه و جیغ می زدند . چه خبر است ؟ چه اتفاقی افتاده است ؟ حرف بزنید ، چه بر سرمان افتاده است .

بله خبر این بود که تمام سلحشوران اعزامی سپاه محلات شهید شده اند که اشک و شیون این جمع هم اضافه شد . الله اکبر ، الله اکبر از این مصیبت . هر کسی دوستان و عزیزان خود را نام می برد و بر اندوه و غم می افزود . در همان زمان سردار احمد نیکوئی به اتفاق چند نفر راهی جبهه شدند تا از نزدیک وضعیت را بررسی کنند .

 

2lsz_image7996.jpg

 

مصیبت فقط این نبود . تمام جمعیت شهرستان محلات در خیابان جمهوری منتهی به سپاه پاسداران تجمع کرده بودند . خبر پخش شده و هر کسی اطلاعی از عزیزش می خواست . همه و همه ی ساکنین شهر مثل روز عاشورا حضور داشتند و این وضعیت چند روز ادامه پیدا کرد .  سپس قرار شد لیست شهدا و مفقودین و مجروحین که هنوز مشخص نشده بودند اعلام شود . مقرر شد ساعت 19 بعد از نماز عشاء در مسجد قائم محلات اسامی به اطلاع خانواده ها برسد . از ساعت ها قبل همه آمده بودند . از نراق ،دلیجان ، نیمور ، مشهد اردهال و روستاهای اطراف و ... .

uoyi_image8008.jpg

 

تصمیم ، تصمیم سختی بود ، چاره ای هم نبود . موعد فرارسید یادم هست کنار آقای مرتضی محمودی ایستاده بودم . از اسامی بعضی از شهدا و مفقودین اطلاع داشتم ولی ایشان نمی دانست که برادرش عبدالله محمودی و چند نفر از عزیزان نراق شهید شده اند . چند نفر دیگر هم از نراق در مسجدحضور داشتند . همه منتظر خبر نهائی بودند . یکی از برادران سپاهی که دستانش می لرزید پشت تریبون قرار گرفت و با صدای اندوهناک اظهار داشت :

32e4_تدفین_(74).jpg

 

انا لله و انا الیه راجعون . وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ با چشمانی گریان و بغض در گلو اول اسامی شهدا را اعلام کرد . یک : شهید محمد نادری . دو : شهید علی پور آغاسی و ...و به همین منوال چهار تن از شهدای شهر نراق به اسامی سید غلامرضا باشی فرزند سید علی عبدالله محمودی فرزند علی ابوالفضل بیابانگرد فرزند حسینعلی و مهدی عباسی فرزند غلام محمد خوانده شد . از همهمه و صدا و جیغ و داد انگار مسجد در حال انفجار بود . هر کسی به نحوی الله اکبر الله اکبر می گفت .

21vq_تدفین_(68).jpg

 

بعد از اعلام اسامی 35 نفر از شهدا کسی نای خروج از مسجد را نداشت . مردم از زن و مرد ، پیر و جوان ، یاری کردند و زیر بغل و دست مادران و پدران و برادران و خواهران شهدا را گرفته و از مسجد روانه خانه های غم زده آنان کردند . من نمی دانم آقای مرتضی محمودی و آقای سید نظام الدین باشی و دیگران وقتی خبر شهادت برادرانشان را شنیدند با چه حالی روانه نراق شدند ؟

 

ind6_تدفین_(12).jpg

 

چگونه به پدر و مادر خود خبر شهادت فرزندشان را دادند ؟ از این موعد چند روزی طول کشید تا پیکر مطهر شهدا از جبهه زعن در منطقه شلش شوش در استان خوزستان به سپاه محلات منتقل شد .

 

از مجموع 22 نفر نیروهای اعزامی از محلات که به اسارت نیروهای ارتش عراق گرفتار و بیش از هشت سال در اردوگاه های عراق به سر بردند سه نفرشان نراقی بودند :

 

قدرت الله ایزدی فرزند عباس

عباس باقری فرزند حسینعلی

احمد ابوالحسنی فرزند عزت الله

 

از مجموع 20 مجروح عملیات فتح المبین 8 نفر آنها به اسامی ذیل مربوط به شهر نراق بود :

 

قاسم آقاحسینی فرزند رضا بستری در بیمارستان عیسی ابن مریم اصفهان
محمد رضا رمضانی فرزند غلامعلی بستری در بیمارستان های شوش و دزفول
قاسم جعفری فرزند ابراهیم بستری در بیمارستان ولیعصر(عج) اراک
عباس رمضانی فرزند حسن بستری در یکی از بیمارستان های تهران
اسماعیل حبیبی فرزند اکبر بستری در بیمارستان یزد
سید مجتبی میرکریمی فرزند سید علی بستری در بیمارستان اشرفی اصفهانی تهران
حسین عابدینی فرزند علیرضا
محمدعضایی فرزند ابراهیم بستری در بیمارستان شهید بهشتی اصفهان

 

 

a5a4_006.jpg  r9eg_007.jpg  ok8k_008.jpg  746i_009.jpg


چهار شهید اولیه به اسامی محمد علی قجری ، احمد ابراهیمی ، محمد رضا پورصادقی ، اسدالله خسروی به طور پراکنده در امام زاده سلیمان نراق به خاک سپرده شده بودند . پنجمین شهید علی اصغر مهدوی نیز همچنان مفقود الجسد می باشد و جنازه ای به دست نیامد.

 

با توجه به در راه بودن پیکر چهار شهید شهر نراق با بررسی هایی که انجام دادم ، محل گلزار فعلی در اطراف زمین فوتبال را انتخاب و روز 12 فروردین اولین شهید والامقام عبدالله محمودی(پسر دایی ام) در آنجا آرام گرفت .


   3m8l_جنازه_شهید_مهدی_عباسی.jpg   
   mrdz_شهید_باشی.jpg

             پیکر مطهر شهید مهدی عباسی                                                           پیکر مطهر شهید سید غلامرضا باشی

 

روز بعد یعنی 13 فروردین 1361 که در واقع سیزده بدر و آخرین روز ایام تعطیلات عید نوروز بود سه شهید دیگر شهیدان سید غلامرضا باشی ؛ ابوالفضل بیابانگرد و مهدی عباسی در کنار شهید عبدالله آرام گرفتند . جوانان نراقی خسته نشدند و به فرمان رهبر کبیر انقلاب آیت الله سید روح الله خمینی(ره) رهسپار جبهه ها شدند و روحیه آنان برای مبارزه با دشمنان افزایش یافت .


twoo_img_3135.jpg

 

 

یک ماه بعد طی عملیات بیت المقدس شهیدان غلامرضا و علیرضا قجری به یاران گلزار شهدا اضافه شد . طی عملیات رمضان محمد رضا بخشی و عباس رمضانی به جمع دوستان ملحق گردیده و تا انتهای دفاع مقدس 32 شهید گلگون کفن همدیگر را جُسته و در کنار هم قرار گرفتند .

بعد هم 48 یادبود به اسامی سایر شهیدان نراقی که به دلیل عدم حضور خانواده ها در بهشت زهرا تهران و قم و الیگودرز به خاک سپرده شدند و در گلزار شهدا صورت قبر مد نظر قرار گرفت تا نراق با 80 شهید آوازه منطقه گردد .

 

hmfm_63421477660934120643.jpg   nw2e_79231267480984377691.jpg

 

محمد(غلام) ابوالحسنی فرزند عزت الله اهل شهر نراق17/05/1392

۰ نظر ۱۲ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۰۹
سلحشوران شهر نراق

پنج شنبه 7/1/1393 شانزدهمین یادواره شهیدان شهر نراق در مسجد جامع برگزار گردید . گفتم انتقادهایی بکنیم شاید برای فرصت های بعد تاثیراتی داشته باشد . بنابراین فرد یا گروهی ناراحت نشود و به دل نگیرد .

 

75zn_img_0671.jpg

یادواره خلاصه شده به اینکه فقط و فقط یک روحانی و یک مداح دعوت شود و مجلس دو ساعته را بگذرانیم . نه از یک سردار دفاع مقدس که راوی شایسته ای است خبری است و نه اجازه داده می شود فرزند شهیدی دکلمه ای بخواند و درد دلی بسراید .
 
کلیب های مربوط به شهیدان و عکس های رزمندگان و جانبازان هم که دارای آهنگی ضعیف است ، نمایش آن در مسجد جامع نراق حرام است .

0418_yadvareh.jpg

از یادواره شانزدهم متاسف شدم .  روحانی معزز و مداح مجلس به جای پرداختن به حماسه های بی نظیر 80 شهید و 8 آزاده و 98 مجروح نراقی که در دفاع مقدس جانانه ایفای نقش کردند به مقاومت اسرای شهرهای دیگر در اردوگاه های عراق و به شهیدان استان های دیگر پرداختند .

4i1g_img_0657.jpg

نمی دانم این نمونه از ذاکرین و ناقلین دفاع مقدس تا که باید پول هنگفتی را دریافت کنند و در قبال ساعتی که در اختیارشان هست هیچ مطالعاتی نداشته باشند .  با ضرس قاطع می گوییم هر ذاکری که مطالعه نداشته باشد به تعریف کردن خواب مادر بزرگ ها و پدران متوسل می شود .

hq8y_img_0659.jpg

سال قبل دکتر جمشیدی دو روز به مطالعه وصیتنامه و زندگینامه شهیدان نراق پرداخت و مجلس را متحول کرد و قبل از تهیه نوشته ها و مطالبش حتی حاضر نشد غار چال نخجیر و یا مکان های تاریخی نراق را مشاهده کند و الحق هر پولی دریافت کرد نوش جانش .


r4bq_155038_419.jpg

فرزاد جمشیدی در یادواره 1392

مردم فداکار نراق طی هشت سال عاشقانه بالاترین خدمات و مساعدت را به فرزندانشان در سرحدات میهن اسلامی انجام دادند . به جنگ زده های خوزستان و حتی به زلزله زدگان و آوارگان از سیل همیشه همیاری داشته اند .

 2u2y_2560.jpg
بی حوصلگی و عدم توجه به شهیدان آنقدر مشهود است که بنیاد شهید شهرستان هم که متولی اصلی امور شهیدان است حتی ازنوشتن یک پلاکارد ده هزار تومانی اجتناب ورزید. سال قبل روحانی و مجری با مطالعه فرهنگ و زندگینامه شهیدان نراق تحول کم نظیری در مجلس به وجود آوردند .

bys7_img_0669.jpg


به عنوان یک شهروند حق اظهار نظر دارم و درخواست کنم مصلحت اندیشی و پرداختن به دو روز دنیا باعث رکود و جلوگیری پیشرفت زادگاهمان در صحنه های مختلف نشود . ما نباید ترسی از بیان انتقادهای سازنده داشته باشیم .بنده به ذکر فقط چندین مورد از سلحشوری جوانان این خطه می کنم که به فراموش سپرده شده اند . نیاز است روحانیون و ذاکرین برای فرصت های بعدی به آنان توجه لازم را داشته باشند :

 

- آقاعلی نراقی اولین روحانی شهید منطقه نراق و کاشان و... در مقابله با اشرار و نایبیان است .

 

- اولین سردار شهید و مظلوم منطقه در جنگ شهری کردستان از آن نراقی های اصیل است (محمدعلی قجری) .

 

قهرمان کانال(غلامعلی رضایی) طی عملیات کربلای 5 یک شیر مرد نراقی است.

 

- اولین مجروحین منطقه در ابتدای جنگ دو نراقی که یکی از آنها سرباز منقضی خدمت 56 می باشد.

 

- روحانیون نراق به تناسب تعداد و جمعیت بالاترین خدمات را در طول دفاع مقدس داشته و دو طلبه از بین آنان به شهادت رسیده اند(محمد رضارمضانی و  حسن کرباسی) .

 

- سید مرتضی بابایی نوجوان نراقی از 13 سالگی وارد جنگ شد و 103 ماه در جنوب و غرب و شرق کشور جانفشانی داشت .یعنی بیشتر از زمان جنگ سابقه جبهه دارد . اکنون از تولید کنندگان دام می باشد .

 

- چند جانباز بی دست و پا بین مجروحین داریم که اصلا ذکری از آنها نمی شود .

 

- آیا ذاکرین و روحانیون برای یکبار به شهید علی اصغر مهدوی که در عملیات مطلع الفجر در بلندی شیاکوه در مقابل دفع تجاوز ارتش عراق خاکستر شد پرداخته اند . والدینش در حسرت یک تکه استخوان شهید بودند که نیامد تا دق کردند و مُردند .

 

- پیکر مطهر محمد رضا پورصادقی 80 روز بین آتش و خون ماندگار شد تا خود و خانواده اش حماسه بیافرینند .

 

- اسدالله خسروی اولین شهید پایگاه بسیج در ابتدای تشکیل خانواده زندگی را رها و شهادت را در آغوش گرفت .

 

- آزادی خرمشهر طی عملیات بیت المقدس مرهون فداکاری شهدا از جمله پنج شهید نراقی هم هست .

 

- آیا تاکنون وعاظ برای یکبار اسمی از سرداران جنگ ؛ شهیدان محمدعلی قجری ، مظاهر لطفی ، کاظم محمودی ، قاسم جعفری ، قدرت الله کمره ای ، ابوالفضل شاطری و... برده اند؟

 

- راز شهادت همزمان حبیب بن شهدای نراق مندعلی نباتی و جوانترین شهید دانش آموز استان مرکزی علیرضا رزاقی چیست ؟

 

- عارف شهید حجت الله ایزدی قویترین نیروی اطلاعات لشکر 17 برای شناسایی دشمن در حلبچه عراق پایش قطع شد و بعد به شهادت رسید . وصیتنامه شهید از آیات قرآن استفاده شده و چرا نباید یکبار به این مهم پرداخته شود ؟

 

- جعفرعلی کمره ای سلطان منطقه سردشت نامش لرزه بر اندام چته های تجزیه طلب کومله و دمکرات می انداخت . دمکرات های ابله یک هفته پیکر مطهر وی و همرزمانش را نزد خود نگه داشتند تا مانور تبلیغاتی بیشتری داشته باشند و سرانجام رادیو بی بی سی انگلستان شهادت مظلومانه ایشان و دوستانش را به عنوان فرماندهان گردان ضربت سپاه اعلام نمود .

 

- راز شهادت دو دوست دیرینه غلامرضا یوسفی ها که هم نام و هم شهرت هستند و هر دو در کربلای پنج عاشقانه شربت شهادت نوشیدند در چیست ؟

 

- غیاث عابدی سر از بدنش جدا شد تا وجبی از خاک میهن به دشمن داده نشود . همسر مکرمه اش شش فرزند را به بهترین شیوه تربیت و رستگار کرد .

 

- حاجیه خانم عذرا شریفی مادر مکرمه سردار شهید قاسم جعفری خودش پیکر مطهر فرزندش را داخل قبر گذاشت .

 

- عید نوروز که همه پای سفره هفت سین بودند چهار نفر از مخلص ترین فرزندان نراق در فتح المبین به شهادت رسیدند . سه نفر اسیر شدند و هشت نفر مجروح شدند .

 

- نراق در 17 شهریور 1357 شهید علیرضا صادقی فرد دارد . کجا اسمی از او آورده شده است ؟

 

- نراق در 7 تیر 1360 در کنار بهشتی شهید علی اصغر آقازمانی دارد . کجا نامش برده شده است ؟

 

- جوانترین فاتح لانه و دانشجوی پیرو خط امام سید حسین میرسلطانی دارد که در جبهه شهید شد . کجا آوازه بلند او ذکر شده است؟

 

- نراق سه شهید مقطع انقلاب دارد . نامشان را کسی می داند ؟

 

- چند بار تا کنون برایمان گفته اند که نراق دو خانواده دو شهید محمودی دارد؟

 

- علیرضا فرزند عباسعلی نوروزی فقط 16 بهار از عمرش گذشته بود که شهید شد. آیا او را مشناسیم ؟

 

- هنوز پیکر مطهر سرباز شهید حمیدرضا انصاری بازنگشته است . آیا فردی او را می شناسد ؟

 

- سرتیپ بهرام قاسمی زخم جنگ در بدن داشت که به شهادت رسید .آیا کسی برای یکبار نام او را ذکر کرده است؟

 

- چه کسی تا کنون به اندازه یک خط از سجایای اخلاقی شهید علی اصغر فروغی شنیده است؟

 

- آیا یک نراقی به اندازه یک جمله از حماسه سلطانعلی مهدیزاده نراقی در فکه شنیده است ؟


-
چندین رزمنده و سلحشور به دیار باقی شتافته اند . در طول سال چند بار نامشان گرامی داشته شده است ؟ امیدعلی عظیمی ، سید مرتضی باشی ، حسن عابدینی ، حجت الاسلام سید ابوالفضل بابایی ، مسلم مرادی ، علی اکبر عبدلی ، علی اکبر بیابانگرد ، سیف الله اکبری

 

- تمام استان ها جانبازان 55 % را شهید محسوب می کنند . آیا ما روزمره معلولیت جسمی از جنگ مرحومین حاج محمود رزاقی و جانبازحسین حیدری را نمی دیدیم ؟ بنیاد خوشحال شد که ما بی توجهی کردیم تا دو پرونده به عنوان مزاحم از لیست آنها کمتر باشد . مخصوصا حسین را آنقدر با سرعت دفن کردیم که قدرت هر گونه تصمیم گیری را از متولیان امر گرفتیم . حداقل می توانیم یادشان را بیان کنیم تا تسکینی بر آلاممان باشد .

 

- آیا و آیا و آیا

 

حاضرم به اندازه سخنرانی های 20 منبر و 20 مداح باز هم از حماسه های جوانان این خطه مطلب بنویسیم . آیا باز هم بر در و دیوار شهرمان و بسیجمان و ادارات دولتی و خدماتی و ده ها مکان دیگر باید از حماسه های سایر شهرستان دیگر به عظمت یاد کنیم .

زود قضاوت نکنید . آنها نیز عزیز و قابل احترامند . ولی فرزندان خودمان هم نباید فراموش شود .

optr_yadvareh_02_20101227_1498581393.jpg

آخرین کلام اینکه من و تو هم دوست داریم در یادواره و سخنرانی های وعاظ از سلحشوری های نراق و نراقی ها بشنویم . آیا تا کنون اتفاق افتاده است ؟ پس سعی کنیم بومی سازی کنیم . حتی نام مراکز را به نام شهیدان خودمان و عالمان بومی انتخاب کنیم .

 

اگر فردی از مطالب رنجیده خاطر شد اطلاع دهد تا از او معذرت خواهی و دلجویی کنیم . هدف فقط یک دلسوزی برای زادگاهمان بود و لا غیر .


4fik_45419735748277497752.jpg                     hits_47698022469248344591.jpg

                                               سرگرد مهدی نباتی                                           ستوان سوم  احمد عابدینی

در پایان از زحمات طاقت فرسا و جسورانه سرگرد مهدی نباتی فرزند شهید مندعلی و ستوان سوم احمد عابدینی و سایر بسیجیان و بقیه دست اندرکاران در برپایی یادواره تشکر و قدردانی می شود .


از عکاسان افتخاری آقای حمید رضی و خانم زینب قجری فرزند غلامرضا که از طرف وبلاگ سلحشوران عکس های ماندگار از یادواره تهیه کردند صمیمانه تشکر می کنیم .

 

از نوجوانان و جوانان که به عشق شهدا چندین روز در آذین بندی مکان برگزاری یادواره و نصب بنرها در شهر تلاش وافر داشتند تشکر می شود .

 

۰ نظر ۱۰ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۰۴
سلحشوران شهر نراق

به مناسبت شانزدهمین یادواره سرداران و 80 شهید شهر زیبا و تاریخی نراق و 6 شهید گلگون کفن که مورد احترام مردم هستند.

 

syki_1.gif


نمی توانم از کجا برایت بگویم، در گوشه ایی خلوت کردم تا شاید یادشان و راهشان را یاد آورم، خاطره هایشان را زنده کنم . در تنهایی خواستم برایشان از دردهایم بگویم، نتوانستم؛ یارای نشستن نبود، گریستن در تنهایی راضیم نکرد، برخواستم، تصمیم گرفتم به دنبالشان بروم، بجویمشان، کجایند؟

jui_2.gif

به اولین میعادگاه مشترکمان مسجد جامع رفتم . اگر ظهر به دلیل تحصیل مجال حضور نداشته باشند حتما مغرب می آیند . عشا نیز به پایان رسید . دعای توسل نیز قرائت شد و نگاهم به درب ماند ولی نیامدند .

ojxn_3.gif

صبح به مدرسه رفتم ، به دبیرستان حاج عباس معصومی ، به کلاس، میزها را نگاه کردم، سرد سرد، جای آنها را نگاه کردم، آنها بودند، همه جا آنها شده بود، با من حرف می زدند، اما به دیده نمی آمدند.  هرچه ناله کردم، فریاد زدم ؛ جوابی نشنیدم . کلاس خالی بود، گویا همه  دیوارهای کلاس تخته سیاه شده بود. بله مدرسه عزا گرفته بود.

adus_4.gif

به کتابخانه دبیرستان رفتم، آنها بودند، خود کتاب شده بودند، باید کسی آنها را بخواند، نه بایستی آنها را درک کند، آنها یکپارچه عمل شده بودند. به ستاد مقاومت بسیج نراق رفتم، از نگهبان اجازه ورود خواستم، پرسید چه کسی را می خواهی؟ آنها نیستند، قبول نکردم.
 
با اصرار وارد شدم، درب سالن را گشودم، ناله ای کرد و روی پاشنه چرخید، گویا آهن نیز از شدت درد به زبان آمده و نرم شده بود و چنان بر هم پیچید مثل اینکه دارد بند بند قطعات آن از هم می پاشد .

upmm_5.gif


 
به خوابگاهشان نگریستم ، روبروی تختها، خیره خیره نگاه کردم، چه آرایش زیبایی ، مرتب در کنار هم، گویا آنها همدیگر را می فهمیدند.اما چند صباحی گذشت یاران نیامدند ، پتوهایی که بدن های آنها را گرم می کرد ، سرد سرد بود، دست زدم طاقت نیاوردم . هرچه فریاد داشتم از حلقوم خفه ام بیرون آمد. به اسم آنها را صدا زدم ؛ همگی بودند اما جوابم نگفتند .

vc5_6.gif

به کوه ، دشت و کوچه پس کوچه های نراق رفتم، آنجا هایی که با هم بودیم، چه روزهایی که با یکدیگر از دردها می گفتیم، امروز با که بگویم آن رنجها و دردها را، درد را چه کسی حس می کند تا دردمند نباشی .  دوستان ، یاران نیستند . همرزمان رفته اند . شما هم داغدار هستید . دلتان تنگ دوست شده است . من هم می گویم همدردهایم نیستند، شریکانم نیستند، تنهایم ، آنها دردهای من را که دردهای خود آنها بود تسلی می دادند.

38s5_7.gif

آنها همه یکی بودند، یک سوال بودند یک خواستن بودند یک آرزو داشتند، اگر کمی به عقب برگردم به اوایل انقلاب ، سال های 1358 ، 1359 در مدرسه، در انجمن اسلامی، در مسجد ، در کتابخانه، چه بگویم اگر آنها اجازه دهند گوشه ایی از خون جگرهایی که آنها خوردند بگویم تا بدانید که آنها چه بودند و آرزویشان چه بود.

thcb_8.gif

شهیدان از فساد گریزان بودند، از جهل می نالیدند، از نفاق شکایتها داشتند. روزی را آرزو می کردند که فسادی نباشد، نفاقی نباشد، زورگویی نباشد، زر اندوزی نباشد، حیله گران مکار و خفاشان که بدترین بدترها هستند رسوا گردند به همین دلیل با تمام وجود به افشای چهره ها بر خواسته بودند .

5y83_9.gif

سرانجام به آرامگاه نهایی آنها در گلزار شهدا رفتم . هر چه فریاد داشتم آنان را به نام صدا زدم . آه تعداد آنان زیاد است و اسامی زیادی را باید زمزمه کرد .  گفتم دوستان : شما انجمن مدرسه مان را پایه ریزی کردید، شما بسیج را راه اندازی نمودید ؛ شما کتابها را به ما نشان دادید. شما چگونه مبارزه کردن و چگونه خود ساختن را به ما آموختید ، درب کتابخانه ها را گشودید . شما از صلاح و رستگاری برایمان گفتید، و چه زیبا رستگار شدید .

j5br_10.gif

و اما ای شهیدان شما پیروز شدید، هدایت کردید ، تلاش کردید، جهاد کردید، از همه زندانها رها گشتید . مگر نه این است که انسان انتخاب می کند و با این انتخاب است که بر زندانهای ساخته شده از هوی و هوس و دنیا می شورد و زنجیرها را پاره می کند و مگر نه این است که علی (ع) اماممان مرگ را طلب می کند!  چرا که علی(ع) از دنیا بریده و به ملکوت اعلی آشناست که وقتی شمشیر فرق او را می شکافد و خون مقدس او به جرم دفاع از حق محاسنش را خضاب می کند،فریاد فزت و رب الکعبه از حلقوم با خون او درهم می آمیزد که به خدای کعبه رستگار شدم .

v2yc_11.gif

شهیدان : مبارزه در سطح کوچک برایتان زندان شده بود و راضیتان نکرد و اینچنین بود که مشتاقانه همچون حسین و یارانش که مدینه و مکه را رها کردند و به قصد جهاد که بر همه عبادات افضل است عزم کربلا نمودند، شما عزیزان از دیار خود بریدید و به قصد جهاد، درست در جهت کربلا، در نزدیکی های نینوا، در سرزمین گرم و سوخته خوزستان همین کربلای ایران نزدیک قتلگاه حسین(ع) برای جواب و گواه گرفتن در دفاع از انسان و لبیک به حسین زمان ؛ سید روح الله ، چه زیبا به قربانگاه رفتید و چه عاشقانه به معشوق رسیدید.

                                                              اللهم الرزقنا توفیق الشهاده فی سبیله

۰ نظر ۰۳ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۱۲
سلحشوران شهر نراق

هدایت به بالای

folder98 facebook