سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

سال 1347در شهر کُهن و مذهبی نراق متولد گردیدم . تیر ماه 1365 به خدمت مقدس سربازی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان دلیجان معرفی شدم .

.jpg

علی اکبر حیدری

 

در اوج جنگ عراق بر علیه ایران به اهواز اعزام و در لشکر مهندسی رزمی 42 قدر در قسمت تعمیرگاه وسایط نقلیه راه سازی سازماندهی گردیدم . مدت بیست و چهار ماه که اکثرا در جبهه فعالیت داشتم بر این منوال گذشت و به دلیل پایان خدمت ، تسویه حسابم را دریافت نمودم .

image5907.jpg

 

فرمانده درخواست کرد به عنوان آخرین ماموریت به جبهه شلمچه اعزام و مشکل وسیله ای که به گِل نشسته است را حل و فصل کن .

تاریخ 05/04/1367 یعنی بیست و چهار روز قبل از پذیرش آتش بس ایران در جنگ تحمیلی عراق اینجانب علی اکبر حیدری به همراه دو بسیجی به اسامی احمد ... و ابراهیم لربهاری فرزند محمود از اهالی شهرستان دزفول که از مکانیک های با تجربه بودند به سمت خطوط جبهه حرکت کردیم .

scan0007.jpg

 

در بیست کیلومتری محور خرمشهر و محدوده جبهه های کوشک و طلائیه ، مورد تهاجم نیروهای ارتش بعث عراق قرار گرفته و به شدت مجروح و نهایتا به اسارت نیروهای ارتش بعث عراق قرار گرفتم .احمد در لحظات ابتدایی مغزش متلاشی و به شهادت رسید و ابراهیم هم به نظرم آمد که به شهادت رسیده و لیکن پس از آزادی متوجه شدم مجروح گردیده و زنده است .

sryufy.jpg

 

ابتدا به شهر بندری بصره در استان بصره هدایت و ساعاتی بعد بدون مداوا و دادن آب و غذا ، به همراه اسیران دیگر با اتوبوس های تخت دار به راه آهن بصره منتقل و از آنجا با قطار به بغداد پایتخت عراق روانه گردیدیم .

 

2.jpg

کفن پوش عاشورایی ، علی اکبر حیدری

 

به همراه عده ای مجروح در یکی از بیمارستان های بغداد مورد پذیرش ابتدایی قرار گرفته ولیکن آنجا نیز با کمبود جا و کادر پزشکی مواجه بودیم و در نهایت به پادگان تموز متعلق به نیروی هوایی ارتش بعث هدایت شدم .

 

scan0008.jpg

 

در سوله های بزرگ که از قبل آماده شده ، استقرار یافتم و بعد به همراه تعدادی از اسرا برای اسکان ثابت به اردوگاه شماره سیزده شهر رمادیه در استان الانبارانتقال داده شدم . تا حدود چهار ماه روی باسن حرکت می کردم تا به مرور مکان هفت گلوله ای که به بدنم خورده بود بهبود یابند . در این مقطع جنگ ، فشار عراقی ها زیاد بود و باعث اذیت و رنج بیشتری بر اسرای ایران می گردید .

 

1سلیمانی124.jpg

ده روز پس از ورودم به اردوگاه 13 رمادیه عراق نیروهای صلیب سرخ جهانی از این اردوگاه بازدید و نام علی اکبر حیدری در لیست اسرا ثبت و کارت اسارت به شماره 17104 دریافت و امکان مکاتبه در شرایط محدود با خانواده ام در شهر نراق مهیا گردید .

untitled-17.jpg

نفر سوم نشسته از چپ : آزاده جانباز علی اکبر حیدری


آن سوی صحنه خانواده ام پس از بیست روز اضطراب و دلهره سرانجام با آدرس موجود جنازه ی شهیدی به نام من تاریخ 25/4/1367 به نراق انتقال و پس از تشیع جنازه با شکوه در جوار دیگر قدسیان در گلزار شهدای نراق به خاک سپرده می شوم .
اربعین شهادتم ( علی اکبر حیدری) پنج شنبه مورخ 7/5/1367 از ساعت 17 الی 19 در مسجد جامع شهر نراق برگزار می شود .

 

image6690.jpg

 

 

 ده روز بعد تاریخ 17/5/1367 هلال احمر جمهوری اسلامی نامه بنده از عراق را به خانواده ام تحویل می دهند که همه را در بهت و حیرت فرو می برد . باور کردنش مشکل ،و بیان لحظاتش غیر توصیف است . خانواده و دوستان و مسئولین هلال احمر در عالم شوک و ناباوری متن نامه نوشته شده من را می خوانند که نوشته ام : اینجانب علی اکبر حیدری سالم هستم و در اردوگاه رومادیه 13 عراق به سر می برم .

 

68.jpg

 

نوشته های روی سنگ قبرم را را تعویض و شهید به عنوان گمنام به جامعه معرفی می شود. قطعنامه 598 مورد پذیرش قرار گرفت و پایان جنگ در مرداد 1369 اعلام گردید و رژیم بعث عراق از سوی سازمان ملل به عنوان متجاوز شناخته شد که باید غرامت های سنگین جنگ را بپردازد . اسرای دو کشور مبادله شدند .

image3310.jpg

تاریخ 05/06/1369است و روز سرنوشت سازی برایم بود . به همراه سایر اسرا از مرز خسروی وارد کرمانشاه شدیم و بر خاک وطن اسلامی بوسه زده و نماز شکر به جای آوردم . بعد از طریق هواپیما به فرودگاه مهرآباد تهران انتقال یافتم . به مدت سه روز در پادگان لشکرک در منطقه لویزان ، قرنطینه صورت گرفته و به جمع اقوامم پیوستم . ابتدا از ماجرای شهادتم هیچ خبری نداشتم تا اینکه یکی از پسر عموهایم اعلامیه ترحیمم مربوط به دو سال قبل را نشانم داد و شرح ماوقع را برایم نقل کرد .   اولین قدمگاه مورد نظرم زیارت مرقد پاک و نورانی رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت آیت الله سید روح الله خمینی (ره) در بهشت زهرای تهران بود .

78214726333476309935.jpg

  بعد وارد زادگاهم شهر عشق و شور و نشاط یعنی نراق شدم . جمعیت انبوهی ساعت ها چشم انتظار بودند . دسته های گل بر روی شانه هایم انداختند و وارد گلزار شهدای شهر نراق شدم . به روح طیبه شهدا فاتحه ای قرائت کردم آنگاه بر مزار قبری که تا چندی پیش خودم در آن دفن بودم و اکنون شهید گمنامی در آن آرمیده است فاتحه ای قرائت کردم. بنده اکنون با 30 درصد جانبازی به همراه همسرم سرکار خانم حسینی و فرزندم عارف حیدری از پیروان راستین مکتب اسلام هستیم و برای پیشبرد اهداف مقدس جمهوری اسلامی فعالیت داریم .

 

picture 662.jpg

آزاده جانباز علی اکبر حیدری فرزند رضا اهل شهر نراق 04/03/1391

۰ نظر ۰۵ شهریور ۹۳ ، ۲۱:۳۳
سلحشوران شهر نراق

کتاب " تاریخ اشرار کاشان"

 
مولف آیت الله ملا عبدالرسول مدنی کاشانی فرزند ملا محمد به اهتمام حسینعلی پورمدنی توسط انتشارات مرسل که نوبت دوم در سال 1378 چاپ گردیده است . آقای مدنی سال 1321 قمری متولد و تاریخ 24 ذی الحجه 1412 برابر با 5 تیر 1371 دعوت حق را لبیک و در بقعه هارون بن موسی(پنجه شاه) شهرستان کاشان استان اصفهان مدفون گردید .

img_1810.jpg



توضیحات سلحشوران شهر نراق :


کتاب تاریخ اشرار کاشان در 103 صفحه و مبارزه با ظلم و قهرمان پروری نراقی ها در جای جای آن به چشم می خورد . نگارش این کتاب در سال 1339 هجری قمری (96 سال قبل) نوشته شده است .


+
صفحه 16 در خصوص آیت الله حاج میرزا فخرالدین نراقی نوشته :

مباحثات ملا عبدالرسول مدنی کاشانی در نزد بزرگانی مانند آیت الله حاج میرزا فخرالدین نراقی و ابوالزجه خودش ملا حبیب الله شریف کاشانی و... بوده است .

+ در صفحه 60 در خصوص کشته شدن نایب حسین خان نراقی توسط عوامل نایب حسین خان کاشی نوشته :
در خلال این اوقات وقتی شد که "مرحوم نایب حسین خان نراقی " که جوان پُر دل و دلیر و با طایفه ای بود اما در ادای فرائض شرع اهتمام تمام داشت ؛ مامور به گرفتن نایب حسین خان کاشی شده به اطراف کاشان با جمعی وارد شده ؛ کاشی ها در اطراف کاشان می زیستند در حالی که نایب حسین نراقی در "جوشقان" (چهار فرسخی کاشان) بود .

img_1816.jpg

کاشی ها شبانه می روند اطراف منزلگاه نراقی ؛ نراقی از نهایت غفلت و غرور و بی خبری در بالاخانه ای نشسته و کسان او متفرقند ؛ کاشی ها در صحرا صدای شغال می کنند که نراقی خوب مطمئن شود که انسان در این اطراف نیست ؛ یک دفعه او را نشان گرفته با گلوله می زنند و بعضی تبعه او را دستگیر ؛ از مقاومت او هم آسوده شدند .


+
در صفحات 67 و 68 و 69 در خصوص شرارت اشرار در اطراف کاشان نوشته:

باید دانست که هر کجا از محوطه کاشان باج به حضرات نمی دادند مورد سخط و غضب آنها بودند ؛ هنگام اقتضای وقت تلافی می کردند ؛ مثل نشلج و بَرزُک و نراق و جاسب .

img_1822.jpg

اما نراق چندان اعتنایی نداشتند و تمکین نمی کردند و تقدیم باجی نمی نمودند .او بعد از آنجا به دهات دیگر و قمصر و نطنز و غیره رفت و به همین دستور به جزئی سبکتر رفتار کرد ؛ در نراق و خارج با ژاندارمری طرف و بعضی آنها را تلف و بعضی را آزاد کرد ؛ بالاخره می شنویم در لرستان زندگانی می کند با اینکه مکرر گفتند کشته شده است.

img_1817.jpg

+ در صفحات 73 و 74 به خیانت و جنایت های نایبیان کاشان از جمله کشتن نایب حسین خان نراقی و آقا علی نراقی پسر میرزا محمد حسین مجتهد نراقی اشاراتی دارد که بعد از شهادت آقا علی افراد خانواده اش به تهران اعلام تظلم کرده ولی اشرار نایب حسین خان کاشی تا چند سال پول خون او را از رعایا می گرفتند و با اولیای امور قسمت می کردند .

img_1823.jpg

 

+ در صفحه 102 و فصل چهارم به اسامی و تشریح هفت نفر از شخصیت هایی پرداخته که توسط ددمنشان نایبیان کاشان به قتل رسیده اند . از جمله نوشته مرحوم آقا علی پسر مرحوم میرزا محمد حسین مجتهد نراقی ؛ جوان پُر دل بی باکی بود ؛ دخالت زیاد در سیاسیات داشت و با حضرات بی محابا حرکت می کرد .

img_1820.jpg

هر چه آنها با او مداهنه می کردند او یکتنه با آنها مخالفت می کرد و این اندازه را عقل سلیم حکم نمی کند ؛ بالاخره او را دعوت کردند ؛ به تنهایی رفت ؛ همان رفتن و همان بر نگشتن ؛ تا چند روز هم خود آنها به شراکت سائرین جویای او می شدند خبری نمی شد ؛ مادرش صاحب طایفه ؛ مدتها زحمتها کشید نتیجه نبخشید . مگر اینکه مکرر پول خون او را از رعیت گرفته و با مرکزیان شرکت کردند و گذشت ؛ و از این قبیل خیلی است .

img_1827.jpg


دومین فرد نائب حسین نراقی که نیز مهمیز قلم اشک ریز ؛ توسن عزاداری در میدان سوگواری این رساله جولانی نمود .

 


۱ نظر ۰۴ شهریور ۹۳ ، ۱۷:۰۷
سلحشوران شهر نراق

دوم فروردین 1361 طی عملیات فتح المبین در جبهه زَعَن منطقه شِلِش شهرستان شوش استان خوزستان به شدت مجروح و به اسارت نیروهای ارتش عراق درآمدم .

46776343242120946537.jpg

حاج عباس باقری

عملیات فتح المبین همه جبهه ها فتح الفتوح بود ولیکن در شلش رزمنده های نراق و محلات و ... گرفتار هوشیاری عراقی ها شدند .

 38149014284756893053.jpg

 حدود 350 نفر در این عملیات اسیر شده بودیم و با اینکه تعدادی از اسرای ایرانی مجروح بودند بدون طبابت و رسیدگی به مدت طولانی در خیابان های بغداد در داخل اتوبوس ها چرخانده شدیم .

image3325.jpg

بعضا محل زخم اسیران بوی تعفن می داد و عراقی های بی توجه به خاطر شکست سنگین می خواستند به مردمشان روحیه بدهند.  بعد در استخبارات بغداد به نوبت در حال بازجویی بودیم و با همه مشقاتی که داشتیم عراقی ها به توزیع سیکار بین ایرانیان مبادرت ورزیدند .

 image3335.jpg

 همشهری ام قدرت الله ایزدی اهل شهر نراق مخفیانه گفت عباس تو که سیگار نمی کشی بنابراین سهمیه سیگارت را بگیر تا من بکشم .

من هم گفتم قدرت نه من سهمیه سیگار می گیرم و نه تو حق کشیدن سیگار داری . ایزدی هم احترام گذاشت و سیگار را ترک کرد .

60367495331099302521.jpg

آزاده جانباز حاج عباس باقری فرزند حسینعلی اهل شهر نراق 20/02/1392


 
۰ نظر ۰۳ شهریور ۹۳ ، ۲۱:۲۴
سلحشوران شهر نراق


 

image8780.jpg

 شکار در کوه کارد کلنگه (احمدآباد)شهر نراق پاییز سال 1340
از راست : حسن غفاری فرزند میرزاجواد مرحوم رمضان عظیمی فرزند ... – مرحوم غلامحسین خسروی فرزند.... مرتضی رادفر فرزند شکرالله

image4528.jpg

 مزرعه سالوار شهر نراق سال 1365

از راست : حسن کاظمی فرزند سلطانعلی علی رمضانی فرزند غلامعلی ایرج جعفری فرزند فرزند علی اکبر مصطفی آعلی فرزند علی محمد – مجید ابراهیمی فرزند.... حمیدرضا قاسمی فرزند غلامرضا -  مهدی کاظمی فرزند محمودابوالفضل آعلی فرزند ابراهیم

image4246.jpg

 مانور بسیجیان شهر نراق در ... سال حدود 1366

سید عباس موسوی فرزند سید حبیب مهدی کاظمی فرزند محمود علی اکبر پور صادقی فرزند محمد حسن کاظمی فرزند سلطانعلی سید احمد باشی فرزند سید کاظمعلیرضا پریشانی فرزند حسین داود مظفری فرزند علی محمد رضا عابدینی فرزند روح الله حمیدرضا قاسمی نراقی فرزند حسن ابوالقاسم احمدی فرزند علی سید حسن حسینی فرزند سید جلال سلطانعلی قجری فرزند عبدالرحمنحسین فروغی فرزند اکبر

image5405.jpg

 کودکان و نوجوانان محله مسجد حاج صغری سال 1364

ازراست : راضیه صالحی فرزند اصغر - مرضیه لطفی فرزند غلامعلی - داود حبیبی فرزند اکبر - اکرم قجری فرزند قاسم - ریحانه صالحی فرزند اصغر - مهدی رمضانی فرزند علی - ناشناس - محمد قجری فرزند علی - ناشناس - حسن حبیبی فرزند اکبر اسماعیل حبیبی فرزند اکبر

 

image5270.jpg

 شهر نراق - شهریور 1363

از راست : علی اصغر سعادتی فرزند صفدر علی ، ....ماندنی فرزند حسین ، مرتضی ماندنی فرزند حسین ،محمودکاظمی فرزند قاسم ، ناشناس

 

sryzsr.jpg

 مزرعه سالوار شهر نراق - سال

ایستاده از راست : شهریار حیبیب زاده فرزند محمدرضا ، غلامرضا ایزدی فرزند محمود ، غلامعلی رضایی فرزند حسین ، هادی ایزدی فرزند عباس ، اکبر قجری فرزند احمد ، بیژن کارگزار فرزند.... ، محمد حمزه ای فرزند محمدعلی

نشسته از راست : ابوالفضل جعفری فرزند ابراهیم ، غلامرضا عظیمی فرزند رمضان ، سید احمد حسینی فرزند سید رضا ، حسین کارگزار فرزند... ، حسن نباتی فرزند مندعلی ، جعفر حمزه ای فرزند محمد علی

 

image3216.jpg

دومین دوره آموزش بسیجیان شهر نراق و محلات در صفی آباد محلات -تیر1360

از راست : قاسم جعفری فرزند ابراهیم(شهید) محمد قجری فرزند علی پاسدار ... اهل محلات حسن رضوانی فرزند مدیر اهل محلات سید مجتبی میرکریمی فرزند سید علی علی رضایی فرزند رضا نظر محمدرضا(مسلم) شاهرخی فرزند لطف الله اهل محلات(مرحوم) سید عطاءالله حسینی اهل محلات(شهید(

 

image6821.jpg

اردوی یکروزه بسیجیان حوزه 2 ثارالله شهر نراق - زمستان 1379

 ایستاده از راست : حسن آقاصادقی فرزند شکرالله ، محمدرضا مرادی فرزند احمد، عباس قجری فرزند غلامحسین ، حسین باقری فرزند علیرضا ، امین جعفری فرزند علی ، جعفر حسینی فرزند محمود و.....

نشسته از راست : مجتبی مهدیزاده نراقی فرزند علی محمد ، مجید علی آقایی فرزند....، محسن حیدری فرزند حسین ، مجید صالحی فرزند ماشاالله ٰ مجتبی طهانی فرزند قنبر ، مهدی طالبی فرزند حسین

scan0060.jpg

 مزرعه محمد آباد شهر نراق سال 1359

مرحومه ام لیلا ابوالحسنی فرزند غلامحسین آذر ماه 1369 فوت و در قطعه 73 بهشت زهرا(س) تهران دفن گردید . ام لیلا مادر بزرگ محمد و احمد ابوالحسنی بود .
یادش به خیر آفتابه مسی های قدیم را .

 

fhucf.jpg

 شهر نراق - سال 1381

 ردیف جلو از راست : عزیزالله فروغی فرزند ابراهیم ، مرحوم علی بحرینی فرزند حسین ، مرحوم ملک محمد عابدی فرزند رحمت

ردیف عقب از راست : امین فروغی فرزند عزیزالله ، علی اکبر عضایی فرزند عباس ، ... رحیمی فرزند علی ، اصغر صفری فرزند مرتضی

 

image5497.jpg

 شهر نراق سال 1370

از راست : حسینعلی شریفی فرزند اسماعیل ، سید نظام موسویان فرزند سید علی  ، اسماعیل حبیبی فرزند اکبر ، سیف الله شریفی فرزند اسماعیل ، ابوالفضل قجری فرزند رحمت الله ، علی قجری فرزند رحمت الله ، کودک  ایستاده در وسط : سید موسی موسویان فرزند سید نظام

 

image6870.jpg

مسابقه دومیدانی یادواره شهدای بسیجی - دانش آموزان مدرسه راهنمایی اصفهانی شهر نراق - سال 1372

 

xfyjf.jpg

 

 عده ای از جوانان شهر نراق - سال حدود 1368

ایستاده از راست : سید تقی نقیبیان فرزند آقا سلطان - داریوش خسروی فرزند غلامرضا - علی اصغر حیدری فرزند ... - احمد ایزدی فرزند لطف الله - علی اکبر عضایی فرزند عباس - قنبر طهانی فرزند...
نشسته ها: سید عباس میرسلطانی فرزند سید احمد - ناشناس - احمد عضایی فرزند یوسف - حسینعلی عضایی فرزند عباس - ناشناس - امیر هوشنگ صالحی فرزند رضا - سلطانعلی مسلمی فرزند حسین
فرد عینکی ناشناس - غلامحسین بیابانگرد فرزند غلامرضا(علی اکبر)

 

 

 

این عکسها گویای خاطرات قشنگ زندگی است .خاطراتی که هنوز با وجود گذشت سالها از آن  بوی تازگی و عطر خوش مهربانی می دهد . هنوز هم که هنوز است وقتی  آلبوم خاطرات آن روزگار را مرور می کنیم اشک شوق و لبخند دلنشین  دوستی با هم در می امیزند و ساعت ها وقتمان صرف مرور این خاطرات می شود.

 

خاطرات خوش گذشته را با هم ورق می زنیم تا.............

 

سایت سلحشوران شهر نراق


 
۰ نظر ۰۱ شهریور ۹۳ ، ۱۷:۱۷
سلحشوران شهر نراق

کتاب " هنرمندان کاشان"

 
تالیف آقای علی اصغر شاطری توسط انتشارات مرسل در سال 1386 چاپ گردید .

img_1783.jpg


توضیحات سلحشوران شهر نراق :


در کتاب 232 صفحه ای هنرمندان کاشان به هنرهای سنتی و صنایع دستی و منطقه از جمله آجرکاری ؛ خوشنویسی ؛ سفال ؛ مسگری ؛ قالی بافی و... پرداخته است . همچنین سرگذشتنامه 316 تن از هنرمندان کاشان و حومه اشاره گردیده است

img_1791.jpg


در اکثر احوال این کتاب در مقیاس تحقیقات میدانی می توان به کند و کاو در خصوص شهر نراق و منطقه بهره برداری نمود . در چندین مکان از مطالب آقای حسن نراقی فرزند ملا محمد حسین نویسنده کتاب تاریخ کاشان بهره برداری و نام برده شده است .

 

۰ نظر ۳۱ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۵۹
سلحشوران شهر نراق

تقی عبدالمحمدی فرزند غلامرضا سال 1337 در شهرستان محلات استان مرکزی متولد گردید . وی از دوستان و همرزمان سلحشوران شهر نراق بود .

0138bratalikhosro.jpg

شهید تقی عبدالمحمدی

 

آذرماه  1360 در جبهه محمدیه دارخوین آبادان در هنگام آتش تهیه بر علیه نیروهای ارتش بعثی عراق از ناحیه سَر مجروح شد و در بیمارستان آپادانا در خیابان خالد اسلامبولی تهران بستری گردید .

 

688921_im10xxxt.jpg


پس از بهبودی نسبی یکسال بعد تاریخ 16 آبان 1361 طی عملیات محرم در جبهه عین خوش موسیان استان ایلام پس از خلق حماسه های ماندگار به فیض اکمل شهادت نایل آمد . یکی از دوستان ایشان پاسدار علی پورآغاسی فرزند علی اصغر قائم مقام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان محلات بود که طی عملیات فتح المبین تاریخ 2 فروردین 1361 به شهادت رسید .

 

3zk23xu2kuipivykbs0.jpg

شهیدعلی پورآغاسی


پور آغاسی به قرآن و نهج البلاعه مسلط بود و تقی نیز در کنار این شخصیت ممتاز با تربیت قرآنی بیشتر خو گرفت .

.jpg

 

عبدالمحمدی عارف بود و حتی قبل انقلاب نماز شب می خواند . یقین دارم در مقطعی 40 هفته شب های چهارشنبه به مسجد جمکران شهر قم عزیمت و با خداوند بی نیاز به راز و نیاز می پرداخت . چه بسا امضای شهادتش را از خالق در این عبادتگاه گرفته باشد.

 

.jpg


تقی عبدالمحمدی محوریت جوانان محلات در مسجد جامع سفلی بود . دعای ندبه را به صورت گل نرگس طراحی و با دست داخل گل و ساقه نوشته و آن را می خواند .

.jpg

آزاده اسدالله احمدعلی بیگ فرزند عزیزالله اهل شهرستان محلات 28/5/1391


۰ نظر ۳۱ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۴۲
سلحشوران شهر نراق

بسیجی بودم که دفترچه آماده به خدمت دریافت و سربازی ام را از تاریخ 18/4/1361 لغایت 18/4/1363 در لشکر 64 پیاده ارومیه تیپ 2 سلماس گردان 109 سپری کردم .

image3213.jpg

علی رضایی

در محور پیرانشهر - سردشت استان آذربایجان غربی و در منطقه آلواتان مستقر بودیم . مدتی بود حمام نرفته بودیم . مقداری چوب جمع کردیم و چند پیت 17 کیلوگرمی روغن نباتی را پر ازآب کرده و روی آتش گذاشتیم .

img_2134.jpg

با کمک سایر همرزمان استحمام کردیم . فرد شامپو می زد و دوستی آب روی سرش می ریخت و به نوبت می رفتند تو سنگر تا لباس بپوشند .

image3239.jpg

دو نفر آخر مانده بودیم و من شامپو زدم و سر و صورتم با کف یکی شده بود که ناگهان سر و کله دو فروند هواپیمای میگ نیروی هوایی ارتش عراق پیدا شد .

137353135371.jpg

 

  

سربازی که آب دستش بود به سمت سنگر دوید و بقیه سربازان به هر گنجی پناه بردند تا از آسیب نجات پیدا کنند .

image3224.jpg

 

وسط پایگاه تک و تنها چاره ای نبود با ساعد و دستان به هر زحمتی کف ها را از مقابل چشمانم پاک کرده و پریدم پشت یک قبضه کالیبر 50 میلی متری و به سمت هواپیماهای دشمن متجاوز تیراندازی کردم

 .

image3234.jpg

 

خلبانان ارتفاع را کم کرده و روی پایگاه مانور می دادند و من هم با شهامت به شلیک کردنم ادامه می دادم . سرانجام مانع از بمباران منطقه شدم و آنها مجبور شدند از پایگاه فاصله گرفته و بمب های خود را در منطقه غیر نظامی بریزند و الحمدالله ضرر و زیانی متوجه کسی نشد.

 

image3211.jpg


این صحنه هم خنده دار بود و دارای حماسه ماندگار گردید که موفق شدیم هواپیمای دشمن را فراری بدهیم .

 

ee.jpg

علی رضایی فرزند رضا نظر اهل شهر نراق 19/11/1391

 

۰ نظر ۳۰ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۴۶
سلحشوران شهر نراق

 

image3480.jpg

1 (19).JPG

1 (17).jpg

1سلیمانی124.JPG

scan0007.jpg

scan0008.jpg

image4420.jpg

1 (35).jpg

1 (9).jpg

1 (22).jpg

1 (24).jpg

ssf.jpg

اردوگاه عنبر درشهر انبار استان الانبار عراق محل نگهداری اسرای ایرانی 1362

ا ز راست : ناشناس آزاده دکتر مجید جلالوند پزشک اردوگاه عنبر  - آزاده جانباز حسین اکبری فرزند اکبر اهل روستای جاسب ساکن شهر نراق

vh.jpg

image3281.JPG

1 (21).jpg

uipftufgo.jpg

k;hkh.jpg

rtsy.jpg

tt.jpg

fyhf.jpg

yikdxfkdk.jpg


۰ نظر ۲۸ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۴۶
سلحشوران شهر نراق

24 سال از آزادی اسرای ایران از اردوگاه های زجر آور عراق می گذرد . با همه سختگیری هایی که مامورین ارتش بعث و بعضا مزدوران سازمان مجاهدین خلق(منافقین) در خصوص کنترل نامه های رزمندگان در بند اعمال می شده ولی سال 1362 یک جوان 18 ساله و برومند شهر نراق با اینکه پنج ماه از دریافت نامه از خانواده اش محروم بوده مکاتبه ای با مادرش داشته که مطالعه آن متحیر کننده است .

ظطبا.jpg

خواندن ده باره این نامه عمق روحیه و مقاومت اسیر نراقی را نمایش می دهد .

 

IMG18472508.jpg

  آزاده جانباز احمد ابوالحسنی اهل شهر نراق در دیدار یکشنبه 26 مرداد 1393 آزادگان سرافراز با رئیس مجمع تشخیص نظام آیت الله هاشمی رفسنجانی

 

احمد ابوالحسنی فرزند عزت الله متولد 1344 اهل شهر نراق از توابع دلیجان 2 فروردین 1361 طی عملیات فتح المبین در سن 16 سالگی در جبهه شِلِش شوش استان خوزستان پس از مجروحیت به اسارت ارتش عراق گرفتار شد و پس از هشت سال و نیم مقاومت دلاورانه 29 مرداد 1369 همراه با سایر اسرا با اسیران عراقی مبادله و به ایران بازگشت .

http://gigpars.com/upload/rbe1_%D8%A8%D9%84%D8%B3.jpg
این نامه از اردوگاه عنبر در شهر انبار در استان الانبار و آسایشگاه شماره 18 به شهر نراق ارسال شده است .

عین متن نامه تقدیم می گردد:


خدمت مادر عزیزم(مرحوم طلعت محمودی) سلام

پس از عرض سلام ؛ سلامتی شما را از درگاه ایزد متعال خواستارم و باری اگر از احوالات اینجانب فرزند خود خواسته باشی سلامتی برقرار و به دعاگویی شما مشغول می باشم . باری عرض کنم ؛ مادر عزیزم الان در مدت 5 ماه است که من از شما نامه دریافت نکرده ام و می دانم که شما نامه داده اید اما طول می کشد تا به دست من برسد ؛ اما از آقا مهرزاد(شوهر خواهر) همه ماه نامه دارم .

28-1.jpg

مادر عزیزم انشاءالله که ناراحتی نداشته باشی ؛ ناراحتی جسمی که داری منظورم ناراحتی روحی است . مادر جان هر وقت که سر قبر عبدالله و غیره(شهید عبدالله محمودی و سایر شهدای نراق) می روی یادی نیز از من بکن و سلام من را به او برسان .
خلاصه بگویم مادر ناراحت من نباش چون من هیچ ناراحتی ندارم و در نظرم مثل اینکه دیروز اسیر شده ام و به امید خدا 8 سال دیگر باز خواهم گشت چه عمودی(زنده) و چه افقی(شهید) .غلام محمد(برادرم) را سلام برسان ؛ قاسم و محمد(برادرانم) راسلام برسان . ننه خانم (مادر بزرگش خانم سلطان محمودی تاریخ فوت 23/2/1373) را سلام برسان . دایی علی و دایی رضا را با خانواده سلام برسان .

28-2.jpg


آقا مهرزاد و زهره ؛ آقا رضا و فاطمه ؛ حسن آقا و گوهر و کلیه بچه هایشان را سلام برسان . (سه خواهر و همسرانشان ) کلیه دوستان(بسیجیان) را سلام برسان . مادر جان ناراحت مباش چون طلوع صبح نزدیک است ؛ نزدیک است که حق بر پا و ظلم نابود گردد . مادر جان از ناراحتی و بیماری خود برایم بنویس . از حال دایی علی و زن دایی علی(والدین شهیدان عبدالله و کاظم محمودی) برایم بنویس ؛ روحیه آنها چطور است ؛ خوب است یا نه . حتما حتما خوب و بالاست .
مادر صبر کن چون خدا با صابرین است . دیگر عرضی ندارم به جز یاری و دیدار شما . خداحافظ .

قربانت احمد ابوالحسنی . تاریخ 30/2/1362

 010 - 28.jpg

 

بازخوانی و تفهیم گذاری از سایت سلحشوران شهر نراق تاریخ 20/05/1393

 
۰ نظر ۲۷ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۵۲
سلحشوران شهر نراق

یادی از جوانی کنیم که طعم زندگی را نچشید و در خلوتی و خاموشی خود و خانواده اش فوت نمود .

.jpg

مرحوم احمد رجبی


احمد رجبی فرزند ماشاءالله سال 1336 در شهر نراق متولد شد . او انسان تحصیل کرده و ساکت و خاموش زندگی می کرد .

.jpg

 احمد رجبی در حال اجرای برنامه در سیمای جمهوری اسلامی سال1364


این چند قطعه عکس که در سال 1360 از او به یادگار مانده نشان می دهد که بر اساس فرامین رهبر کبیر انقلاب حضرت آیت الله سید روح الله خمینی (ه) قدم بر داشته و همگام با جوانان زادگاهش نراق به کشاورزان در برداشت محصولات مساعدت و به قول قدیمی ها درجهاد سازندگی شرکت داشته است .

47091474957053778856.jpg

نفر اول ایستاده از راست : مرحوم احمد رجبی

در یکی از عکس ها کنار سردار شهید کاظم محمودی و عده ای از رزمندگان در مزرعه کندقه مشاهده می شود و مشخص است راه رستگاری با این پاک دلان داشته.

00693903929808499093.jpg

  احمد رجبی در کنار شهید کاظم محمودی

 

در عکسی دیگر در کنار ورزشکاران قرار دارد و علاقمند به فوتبال بوده است .

rckk_image9225.jpg

نفر اول ایستاده از چپ : مرحوم احمد رجبی


بسیجیان به خوبی یاد دارند که احمد در حیاط ساختمان بسیج روی یک تخته سیاه درس قرآن می داد و یکی از شاگردانش آقای علی اصغر ماهجان فرزند غلامعلی است که اکنون منبع خیر برای همشهریان می باشد.

.jpg

 برادرانش آقایان محمد و  رضا رجبی از بسیجیانی می باشند که به فرمان رهبر آیت الله خمینی(ره) مدتی در دفاع مقدس مردم ایران مقابل ارتش بعث عراق جهاد و مبارزه کرده اند .

                                       45535115326329446126.jpg gfq10bku7xqmbxyih3cu.jpg             
                                                                     
رضا رجبی                             محمد رجبی 


احمد رجبی در مقطع جنگ تحمیلی به استخدام سازمان صدا و سیما درآمد و مدتی به اهواز مرکز استان خوزستان اعزام شد . بعد فعالیتش را در مرکز صدا و سیمای مرکز شهرکُرد استان چهار محال و بختیاری را به عنوان مدیر پخش ادامه داد .

.jpg

شایستگی او در کارش باعث شد به تهران آمده و مجری برنامه های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس گردد .
بسیاری از همشهریان تصویر ایشان را از سیمای مرکز بارها مشاهده نمودند . مدتی مدیر تولید شبکه 2 سیما بود و فعالیت های موثر و با اهمیت مذهبی و ارزشی را ارائه نمود .

احمد کارمند صدیق سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی بود که تاریخ 27/09/1376 در اثر تصادف در محور قمکاشان جان به جان آفرین تسلیم نمود .

.jpg


همسر محترمش خانم رجبی که دختر عمویش می باشد با تلاش و کوشش فرزندان زندگی شان به اسامی جواد و حمیده را به نیکویی تربیت کرد و اکنون آنها از دانشجویان موفق در شهرستان کاشان می باشند .

 

.jpg

 

 

 

شادی روح احمد رجبی نراقی حمد و صلواتی می فرستیم .

 


 
۰ نظر ۲۶ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۵۲
سلحشوران شهر نراق

کتاب " راهنمای گردشگری شهرهای ایران . کاشان


ناشر کاروان جهانگردان نویسنده حسن زنده دل در سال 1386 چاپ و منتشر گردیده است .


img_1750.jpg


توضیحات سلحشوران شهر نراق :


فهرست مطالب شامل موقعیت و جغرافیای طبیعی جاذبه های طبیعی آثار تاریخی و باستانی بناها و آثار دینی امامزاده ها و زیارتگاه ها آرامگاه هاو... می باشد .

 

img_1753.jpg


در صفحه 75 عکس مسجد آقابزرگ متعلق به خاندان نراقی را نمایش داده است .در صفحه 145 این کتاب ملا محمد بن ابی ذر نراقی را یکی از مشاهیر منطقه نراق و کاشان بر شمرده و در خصوصش نوشته است :

 

وی معروف به محقق نراقی است ؛ که برخی او را خاتم الحکما و المجتهدین خوانده اند . آثار علمی او علاوه بر معارف اسلامی شامل حکمت ؛ فلسفه ؛ الهیات ؛ طبیعیات ؛ انواع علوم ریاضی از جمله هیئت ؛ هندسه مسطحه و فضایی و اخلاق است ؛ که بالغ بر سی مجلد مشروح و مفصل می گردد ؛ ولی اغلب آن ها گمنام باقی مانده اند . از آثار مشروح علمی او فقط دو کتاب چاپ و منتشر گشته ؛ یکی کتاب مشکلات العلوم که نمونه ای است از احاطه وی به علوم و فنون گوناگون ؛ و دیگری کتاب جامع السعاده در علم اخلاق است .

img_1755.jpg


این کتاب که بارها در ایران و نجف تجدید چاپ شده است ؛ مورد توجه دانشمندان دنیای اسلام قرار گرفته . چنان که یکی از علمای کشور لبنان شیخ حبیب آل ابراهیم در کتاب نفیس خود موسوم به التیتمه ؛ جامع السعاده را از شاهکارهای معدود اسلامی می داند و آن را یکی از هجده کتاب ممتاز و شاهکار مسلم علوم اسلامی قلمداد می کند .

img_1756.jpg

وی در علم اخلاق جامع السعاده نراقی را بهترین کتاب شناخته و سپس احیاءالعلوم غزالی را نام برده است . علامه ملا محمد ابی ذر نراقی در 1209 هجری قمری در گذشته است .

 


۰ نظر ۲۲ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۵۹
سلحشوران شهر نراق

پنج شنبه 16 مرداد 1393 بیش از 20 نفر از رزمندگان دفاع مقدس شهر نراق و عده ای از بسیجیان در غالب گروه های جهادی حوزه مقاومت بسیج ثارالله نراق در روستای خاوه اردهال مهمان پایگاه شهید سبزه ای و مردم با صفای این خطه بودند .

img_2919.jpg

در بین این عده حاج محمود مرادی شهردار مردمی و دو نفر از اعضای بسیجی شورای شهر آقایان سید مسعود موسوی و مجتبی عابدی نیز حضور پر ثمر داشتند .

img_2972.jpg

 همچنین دو نفراز آزادگان جانباز حاج عباس باقری و حاج قدرت الله ایزدی از بین هشت آزاده نراق نیز در این محفل زیبا حضور سبز داشتند .

img_2935.jpg

سلحشوران شهر نراق پس از ورود در گلزار شهدای روستا گرداگرد قبور مطهر شهدا حلقه زده و پس از قرائت فاتحه با شهیدان پیمان بستند که تا انتهای راه حضور مقتدرانه خویش را حفظ خواهند نمود .

img_2971.jpg

همایش خاطره گویی رزمندگان تحت نام یاد یاران به طرز باشکوهی پس از اقامه نماز مغرب و عشا در مسجد جامع روستای خاوه برگزار گردید .

img_2996.jpg

اولین راوی حجت الاسلام سید علی میرخدابخشی امام جماعت خاوه پس از خیر مقدم به مدعوین به نقل خاطره ای با حضور 60 نفر از طلاب از جمله حجت الاسلام علی اکبر حیدری(امام جمعه نراق) در جبهه های غرب کشور (جوانرود کرمانشاه) پرداخت .

img_3000.jpg

 آقای غلامعلی شریفی (برادر شهید محمد شریفی) که در واحد مخابرات در جبهه ها فعالیت داشته خاطرات خود را بیان نمود .

img_3012.jpg   img_3005.jpg

در بین راویان جنگ و جبهه دو نفر از ایثارگران نراق آزاده جانباز حاج قدرت الله ایزدی و جانباز علی کمره ای به ذکر نکات جالب توجه از مشاهدات تلخ و شیرین خویش در نبرد حق علیه باطل پرداختند که مورد توجه اهالی متدین خاوه قرار گرفت .

img_2976.jpg

مردم دین مدار و خصوصا جوانان خاوه استقبال شایسته ای از این مراسم خودمانی به عمل آورده و حتی قدیمی های مورد احترام ؛ بیرون از مسجد بر روی پله ها نشسته و به یاد جوانی خود غبطه می خوردند .

picture 626.jpg

 امیرحسین قجری یکی از اعضای گروه جهادی حوزه مقاومت بسیج ثارالله شهر نراق

 

حق است از تلاش های وافر سرگرد مهدی نباتی جانشین فرماندهی سپاه پاسداران ناحیه دلیجان و سروان محمد شریفی فرمانده ستاد ناحیه 2 ثارالله نراق در برپایی این همایش مثمر ثمر سپاس و قدردانی داشته باشیم .همچنین از آقای ... میرجعفری مسئول پایگاه شهید محمدرضا سبزه ای خاوه اردهال نیز تقدیر می گردد .

img_1625.jpg

  سروان پاسدار محمد شریفی


چنین جلساتی اثرات مطلوبی دارد که از جمله آن تحلیف قلوب فراموش شده و یاد شهدای گرانقدر نیز گرامی داشته می شود . امید است این مجالس به نیکی ادامه داشته باشد .

img_2990.jpg

اسامی نه نفر از شهیدان انقلاب و دفاع مقدس روستای خاوه اردهال از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی و شمه ی تاریخی از این دیار :

img_2951.jpg

1- احمد آقابابایی فرزند عباسعلی شهادت 22/11/1357 جریان پیروزی انقلاب در تهران

2- علی قاسمی فرزند خانعلی شهادت 3/1/1358 آسیب به کلیه و کبد و مرگ در بیمارستان اخوان کاشان

3- محمد رضا سبزه ای فرزند علی متولد 1338 شهادت 2/1/1361 عملیات فتح المبین

4- علی محمد شریفی فرزند روح الله متولد 1341 شهادت 22/2/1362

5- محمد شریفی فرزند سیف الله متولد 1344 شهادت 30/9/1363 پاسگاه شرهانی عراق

6- عباس شریفی فرزند علی اصغر متولد 1345 شهادت 11/3/1365 بندر فاو عراق

7- قاسم خاوه ای فرزند اکبر متولد 1348 شهادت21/1/1366 عملیات کربلای 8

8- غلامعباس کریمی فرزند حسین متولد 1347 شهادت 26/12/1366 عملیات والفجر 10

9- حسن شریفی فرزند علی اکبر متولد 1347 شهادت 27/12/1366 عملیات والفجر10

img_3011.jpg

روستای خاوه ی اردهال در 13 کیلومتری شهر نراق ؛ ۳۰ کیلومتری شهرستان دلیجان ؛ ۴۸ کیلو متری شمال غربی کاشان و در پنج کیلومتری مشهد اردهال واقع است. به دلالت تاریخ ، نام قبلی آن « خوابق » بوده که در حمله و هجوم افاغنه ، قُلاع آن ویران شده و هنوز آن ویرانه ها باقی است .

img_2932.jpg

 

 خاوه ی اردهال دارای مردمی فعال و پر تلاش است که با عرق جبین ، بام تا شام را در مزارع زحمت می کشند . عمدتاٌ نماز مغرب و عشا را در مسجد جامع روستا ، اول وقت بپا می دارند . ارادت مردم این دیار به خاندان عصمت و طهارت پیشینه ای بس درخشان دارد و شاهد گویای آن تقدیم چندین شهید در رکاب فرزند برومند و بلافصل پنجمین کوکب سپهر ولایت ؛ علی بن امام محمد باقر علیه السلام در سال ۱۱۶ هجری قمری (1319 سال قبل) در دشت اردهال است .

 

img_2923.jpg

 

ارادتمندان به اهلبیت عصمت و طهارت به نشانه ابراز علاقه ی خود به آستان این نیکان ، هنگامیکه حضرت سلطانعلی بن امام محمد باقر علیه السلام در سنوات حدود ۱1۳قمری خاوه را به قدوم پر برکت خویش مزین می سازد ، بخش عظیمی از آب و ملک آن روستا را به حضرتش پیشکش می نمایند .

 
۰ نظر ۲۱ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۵۶
سلحشوران شهر نراق

تقویم حدیثی سال 1391 اداره اوقاف دلیجان

 

تقویم حدیثی سال 1391 توسط اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان دلیجان تهیه و بین مردم توزیع گردید.

img_1744.jpg


توضیحات سلحشوران شهر نراق :


روی جلد این تقویم عکس بقعه زبیده خاتون که زمان فوتش نُه ساله بوده نقش بسته است .در صفحه دوم این تقویم بقعه متبرکه زبیده خاتون(س) شهر نراق را اینچنین معرفی نموده است :

img_1749.jpg


نسب شریف امامزاده سیده فاطمه(س) به چهار واسطه به امام جواد(ع) منتهی می گردد که از قرار ذیل است :
سیده فاطمه(معروف به زبیده خاتون) بنت حسین ابی محمد بن احمد بن محمد ابی جعفر بن موسی المبرقع بن الامام محمد التقی الجواد(ع) . وی خاتون مجلله و سیده ای فاضله و بزرگوار بود که مدفن مبارکش در هفت کیلومتری جنوب شهر نراق واقع است .

img_1747.jpg


در این تقویم همچنین بقعه متبرکه شاه سلیمان(ع) شهر نراق را اینگونه معرفی نموده است :  نسب شریف امامزادگان حسین ؛ ابو طیب طاهر ؛ مهدی و مطهر مدفون در نراق با سه واسطه به امام هفتم(ع) منتهی می شود که از قول ذیل است :
سید مهدی و مطهر ابنی ابی طیب طاهرین ابی عبدالله الحسین بن موسی الثانی بن ابراهیم المرتضی بن الامام الکاظم علیه السلام .

=============================

معرفی اثر در خصوص شهر نراق(19)

تقویم جیبی گلبرگ سرخ در خصوص دفاع مقدس سال 1392


تقویم دفاع مقدس تحت نام گلبرگ سرخ سال 1392 با موضوع دفاع مقدس توسط موسسه فرهنگی سفیران طلائیه اراک تهیه و بین مردم توزیع گردیده است .

img_1763.jpg

توضیحات سلحشوران شهر نراق :


در این تقویم به معرفی فرماندهان شهید استان مرکزی و گزیده ای از وصیت نامه های آنان ؛ سالروز تشیع شهدای گمنام در سطح استان ؛ کارنامه عملیاتی استان مرکزی در دفاع مقدس و... اشاره شده است .

img_1766.jpg


در ماه خرداد عکس سردار شهید قدرت الله کمره ای فرزند رمضان اهل شهر شهید پرور نراق با زیر نویس " فرمانده مخابرات لشکر مهندسی 42 قدر " نمایش شده که تاریخ 4/3/1367 در جبهه شلمچه خرمشهر استان خوزستان به شهادت رسیده است .

img_1767.jpg


همچنین عکس مقبره پنج شهید گمنام را نمایش داده که تاریخ 20/10/1380 مصادف با 25 شوال 1422 سالروز شهادت مؤسّس مذهب شیعه اثنا عشری، حضرت جعفر بن محمّدٍ الصادق(ع) در بلوار ورودی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر نراق خاکسپاری گردیدند .

 

۰ نظر ۲۱ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۵۲
سلحشوران شهر نراق

 معرفی کتاب در خصوص شهر نراق(18)

 

کتاب " صحیفه عاشقان نور "



مولفین آقایان اسماعیل حبیبی و عباس باقری دو نقر از ایثارگران دفاع مقدس و با مساعدت لیتوگرافی آبرنگ آقای احمد ابوالحسنی به نام جمعی از همرزمان در سال 1378 منتشر گردیده است .

img_1684.jpg


توضیحات سلحشوران شهر نراق :

 

کتاب صحیفه عاشقان نور اولین کتاب در خصوص زندگینامه و وصیتنامه شهیدان شهر نراق می باشد که مطالب آن به سختی جمع آوری و منتشر گردید . ابتدای کتاب به زندگینامه علامه ملا مهدی و فرزندش ملا احمد نراقی پرداخته است .

img_1687.jpg



==================================

 

معرفی کتاب در خصوص شهر نراق(17)

کتاب " نراق در آیینه ی تاریخ "


مولف آقای محمد رضا خسروی فرزند قنبرعلی اهل شهر نراق بازنشسته آموزش و پرورش می باشد و سال 1375 کتاب نراق در آیینه ی تاریخ را منتشر نموده است . این کتاب توسط موسسه ی فرهنگی آفرینه به چاپ رسیده است .

img_1678.jpg


توضیحات سلحشوران شهر نراق :


این کتاب دارای 196 صفحه و پنج فصل می باشد :

1- فصل اول ویژگی های جغرافیایی نراق 2- فصل دوم پیشینه تاریخی نرق 3- فصل سوم تاریخ رجال نراق 4- فصل چهارم مطالعات مردم نگاری و مردم شناسی 5- فصل پنجم اصطلاحات محلی ؛ ضرب المثل ها و گزیده ی اشعار

img_1679.jpg    img_1680.jpg


=====================================

 

معرفی کتاب در خصوص شهر نراق(16)
 
کتاب " تاریخ نراق "

مولف آقای علی عظیمی فرزند رمضان اهل شهر نراق که بازنشسته ارتش می باشد در سال 1389 کتاب تاریخ نراق را منتشر نموده است . ناشر این کتاب جامعه نگر می باشد .

img_1674.jpg


توضیحات سلحشوران نراق :


این کتاب دارای 456 صفحه و سی فصل می باشد . فصل ها شامل تاریخچه اداراتاماکن مذهبی امامزاده ها مساجد آب انبارها آسیاب ها بادگیرهابازار چشمه های آب دروازه ها حمام شکارگاه ها سنگ ها شهادت آقا علی نراقی به دست عمال نایب حسین خان کاشی غارها گدار عصارخانهمحله ها مشاهیر منازل شهر نراق و... می باشد .

img_1675.jpg  img_1676.jpg

 

 

۰ نظر ۲۰ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۵۲
سلحشوران شهر نراق

 

8.jpg

مدرسه راهنمایی بامداد شهر نراق - سال 1354

 از راست : حسینعلی عظیمی فرزند رمضان ، عزیز الله فروغی فرزند ابراهیم ، ...صافی اهل شهرستان محلات ، خلیل محمدی فرزند.... اهل دلیجان ، حبیب محمدی فرزند...اهل  دلیجان ، ابوالحسن ابراهیمی فرزند... اهل دلیجان ، ...قادری اهل یزد ، علی اکبر جعفری فرزند غلام

 

image2816.jpg

 گرامیداشت سالروز پیروزی انقلاب اسلامی در گلزار شهیدان شهر نراق سال 1377

ایستاده از راست : نعمت الله ایزدی فرزند عباس رمضان کمره ای فرزند حسین حسینعلی کمره ای فرزند تقی علی کمره ای فرزند تقی حسینعلی محمودی فرزند علی ماشاالله لطفعلی فرزند حسینغلامحسین ایزدی فرزند حسن تقی آعلی فرزند اسماعیل مرحوم علی کرباسی فرزند علی اکبر
نشسته از راست : محمد حیدری فرزند علی ....رزاقی فرزند مرتضی - قاسم حیدری فرزند سلطانعلی

 

image4211.jpg

 آیین های عاشورایی شهر نراق مراسم شیرگردانی سال ...

 

image5372.jpg

 منزل مرحوم اکبر حبیبی فرزند غلام سال 1364
از راست : حجت الاسلام احمد غریبی (طاهری نژاد) فرزند سلطانعلی حجت الاسلام سید ابوالفضل بابایی فرزند سید رضا اسماعیل حبیبی فرزند اکبر سید عباس باشی(حسینی نژاد) فرزند سید میرزاآقا مرحوم جانباز حسین حیدری فرزند محمد علی علی قجری فرزند رحمت الله

 

 قجری002.jpg

 بقعه زبیده خاتون از نسل چهارم امام جواد(ع) - سال 1363

ایستاده از راست : محمد قجری فرزند علیمرحوم جانباز حسین حیدری فرزند محمد علی قاسم حیدری فرزند سلطانعلیغلامعباس حسینی فرزند سلطانعلی اکبر قجری فرزند احمد سید مرتضی بابایی فرزند سید رضا


نشسته از راست : سید محمد باشی(موسویان) فرزند سید احمد مهدی نباتی فرزند مندعلی محمدرضا حیدری فرزند رضا - حسین نباتی فرزند مندعلی

 

rrr.jpg

 مرحوم حاج رضا رضایی فرزند رضا نظر و مرحوم حاج غلامعلی رمضانی فرزند محمد تقی دو نفر از هیئت امنای بقعه شاه سلیمان شهر نراق در کنار درب چوبی و تاریخی آستان متبرک - سال 1364

 

1212.jpg

 مدرسه ابتدایی فاضل نراقی شهر نراق - سال 1373

دانش آموزان کلاس چهارم ابتدایی - آموزگار : حسینعلی محمودی فرزند علی

 

e5yus.jpg

 مراسم بزرگداشت پنج شهید گمنام مدفون در دانشگاه آزاد اسلامی واحد نراق - مسجد جامع نراق-19/10/1380

از راست : سید محمود موسویان فرزند سید غضنفر ، مهدی عابدی فرزند غیاث ، سید حسن حسینی نژاد فرزند سید میرزاآقا،سعید قجری فرزند یوسف ، حسین عضایی فرزند اسماعیل ، سید محمد باشی فرزند سید نصرت الله ، محمدجواد قجری فرزند علی اصغر ، عباس حیدری فرزند حسن ، سید مهدی موسوی فرزند سید حسین ، محمدمهدی ایزدی فرزند حسن ، عبدالله قطبی فرزند...

 

image5267.jpg

  شهر نراق شهریور 1363
مرحوم اکبر حبیبی فرزند غلام مرتضی ماندنی فرزند حسین سلطانعلی قیومی فرزند.....(پدر شهید والامقام مهدی قیومی) حمید قیومی فرزند سلطانعلی - ناشناس

 

1 (22).jpg

  محله منبع آب شهر نراق - سال 1375

راهپیمایی مردم شهید پرور شهر نراق به مناسبت 22 بهمن

 

rre2.jpg

  کارنامه تحصیلی ششم ابتدایی حجت الاسلام علی محمد حیدری نراقی - سال 1343

 

fghh.jpg

 طبیعت شهر نراق - سال1354

از راست : اصغر عضایی فرزند عباس ، اسماعیل عضایی فرزند ابراهیم ، نفر وسط مرحوم سعید طالبی فرزند اصغر

image4431.jpg

 منزل حاج عباس ایزدی در شهر نراق سال1356


 
از راست : ماشاالله ایزدی –  ناشناس - نعمت الله ایزدی حاج عباس ایزدی فرزند محمد معصومه رمضانی فرزند فضل الله
نشسته های جلو : مهدی ایزدی - هادی ایزدی -  حجت الله ایزدی(شهید(

 

 

 این عکسها گویای خاطرات قشنگ زندگی است .خاطراتی که هنوز با وجود گذشت سالها از آن  بوی تازگی و عطر خوش مهربانی می دهد . هنوز هم که هنوز است وقتی  آلبوم خاطرات آن روزگار را مرور می کنیم اشک شوق و لبخند دلنشین  دوستی با هم در می امیزند و ساعت ها وقتمان صرف مرور این خاطرات می شود.

 

خاطرات خوش گذشته را با هم ورق می زنیم تا.............

 

 

سایت سلحشوران شهر نراق


 
۰ نظر ۱۸ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۵۲
سلحشوران شهر نراق

دو برادرم علی اکبر پاسدار پیمانی و علی اصغر سرباز وظیفه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان دلیجان همزمان در جبهه بودند.

total1 copy 116.jpg

در طول جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران همیشه احساس می کردم که یکی از برادرانم به شهادت خواهند رسید ؛ بر این اساس نام یکی از فرزندانم را در سال 1366 پیشاپیش " علی " گذاشتم تا نام و بوی معطر شهید در منزلمان نهان باشد .

100683_271.jpg

  سرانجام لحظه خدایی بودن و خدایی شدن فرا رسید و دو ماه مانده به آخر دفاع مقدس ؛ علی اصغر حسنی فرزند میرزاعلی تاریخ 15 خرداد 1367 در جبهه به شهادت رسید و در گلزار شهیدان دلیجان آرام گرفت .

image8620.jpg

علی اصغر تخریب چی لشکر 42 مهندسی قدر بود .مردم خداجو و مومن دلیجان همزمان که برای سالگرد مراسم 15 خرداد مراسم داشتند به تشییع پیکر مطهر شهید علی اصغر 20 ساله پرداختند . آنان قدرشناس شهیدان در طول جنگ هستند

                                                                                                  total1 copy 116.jpg

 قبل از شهادتش 10 روزی به مرخصی آمده بود . ارتش عراق به مواضع ایرانیان تک زده بود و علی اصغر نتوانست آرام بماند و پس از هفت روز دلیجان را به قصد جبهه ترک کرد و گفت شاید به کمک من نیاز داشته باشند . او احساس مسئولیت در قبال دین و مملکتش داشت .

.jpg

شهید حبیب حسنی

علی اصغر حسنی وصیت کرده بود جنازه من را کنار پاره تنم و پسر عمویم حبیب حسنی فرزند نظرعلی در گلزار شهدای دلیجان دفن کنید . حبیب حسنی متولد 1347 و بسیجی بود که تاریخ 18/10/1366 در جبهه شلمچه شهادت را در آغوش کشید .

 

با تشکر از خانواده شهید علی اصغر حسنی فرزند میرزاعلی اهل شهرستان دلیجان 10/8/1392

 

۰ نظر ۱۷ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۴۶
سلحشوران شهر نراق

سربلندم از اینکه پسر ابراهیم ماشاءالله و یا نوه نعمت اوسا هستم . به اسم آنها و یا از روی نام پدرم مرا می شناسند .

rt.jpg

مرحوم کربلایی ابراهیم عضایی

از ابتدای کودکی راستی و صداقت راه گشای زندگی مان قرار گرفت . آقا ابراهیم به ما می آموخت راست کردار و خدمت گذار خلق باشید . سعی کنید مشکلات مردم را مرتفع و یا کاهش دهید .

 tr.jpg

اتوبوس مفیدی کاشان به رانندگی عبدالله شهرابی پُر از خاطرات تلخ و شیرین زندگی پدرم که بارها به آنها می پرداخت . تازه مردم استفاده از چهارپایان را کنار و به ماشین رو آورده بودند .

 

cam00487.jpg

اتوبوس شماره شهربانی 7644 مربوط به مسافربری مفیدی سال...

از راست : محمد اکبری فرزند حسین اهل شهر نراق - عبدالله شهرابی اهل کاشان راننده اتوبوس - سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود - ابراهیم عضایی فرزند ماشاءالله شاگرد اتوبوس

کودک بودم ما را به دلیجان می برد تا هم محموله پُست را انتقال دهد و هم همشهریان را برساند تا به کسب و کارشان بپردازند . بارها گفت هیچوقت به مسافری نگفتم پول بده .

 image۳۰۰۲.jpg

هر کس هر مبلغی ولو اندک می پرداخت با اشتیاق پذیرا بودم و به مردم خصوصا جوانان سختگیری نمی کردم . تعدادی از نوجوانان هم از سر شیطنت می رفتند و کرایه نمی دادند ولی من یاد ندارم صدای آنها زده باشم .

.jpg


اکثر مردم خداجوی شهرستان دلیجان او را می شناختند و به وی احترام می گذاشتند . ما معمولا فعالیت های اقتصادی نداریم ولی حداقل سعی می کرد تا ما را با بازار کار آشنا کند .

 picture 640.jpg

 ماشینش را میدان قدیم دلیجان و روبری جایگاه پمب بنزین پارک می کرد و به صاحب پنجرگیری می گفت من باز خواهم گشت و سفارش می کرد فرزندم را یاری کن .لاستیک های آجدار که به هر دلیل ترکیده و از بین رفته بودند را برداشته و به نراق انتقال و ابتدای بازار شمس السلطنه به کفاشی های مرحومین طالبی به قیمت نازل می فروختم .

 t.jpg

آقای طالبی لاستیک های ماشین را با تیزی های مخصوص برش زده و اندازه های مختلف طراحی و برای مردم گیوه درست می کردند . هر چقدر کف گیوه دارای آج بیشتر بود مسلما گیوه با کیفیت تر آماده می شد .

image8653.jpg

 مسرور بودم که در آن روزهایی که یک بستنی نانی به سختی خریداری می گردید دلی از عزا در می آوردم .
1356 و 1357سال های اوج انقلاب نگران شرایط آینده بود و ما را در مبارزه با رژیم ستم شاهی پهلوی بر حذر می داشت تا مبادا برایمان اتفاقی بیافتد . بعد خودش نیز همگام شد .

image8643.jpg

 در جنگ تحمیلی هم نگرانی اش بیشتر شد و احساس می کرد جوان 18 ساله پُر جنب و جوش هستم و احساسات بر عقل حاکم است ولی هر سه فرزند ذکورش در دفاع مقدس شرکت کردند و او و همسر مکرمه اش همراهی خوبی به خرج دادند . اواسط جنگ برای ملاقات من به کردستان آمده بود . دره قاسملو در محور ارومیه به اشنویه و نقده پاکسازی شده بود ولی مردم واهمه داشتند برای استفاده از طبیعت زیبای خدادادی از آنجا بهره مند گردند .

img_9765.jpg

بهار دلنشینی بود که او را با جمع خانواده آنجا بردم . تا شنید اینجا دره قاسملوست شوکه شد و با بغض گفت اینجا همان جایی ایست که گروه های ضد انقلاب سر از بدن بهترین جوانان ایران جدا کردند . گفتم شما از کجا می دانید؟ گفت من با اخبار و گزارش های رادیو و تلویزیون بیگانه نیستم و گوش می کردم و شش کلاس سواد دارم .

image۳۰۶۰.jpg


وقتی ملاحظه می کرد که من تصمیم جدی خودم برای جلوگیری از اشغال سرزمین پاکم ایران را گرفته ام بی خیال شد و با نظر پاکسرشت و نیکو صفت مادرم همراه شد . یک بار هم آب پاکی را روی دستمان ریخت و گفت بره ای که گرگ قراره دم صبح ببره بذار سر شب ببره .

یعنی من که نمی توانم مانع از حرکت خیره کننده تو باشم پس به راه پاکت ایمان راسخ داشته باش ولو اینکه زودتر به اهدافت نایل کردی که تقدیر خداوند به گونه دیگر رقم خورد  . دیابت یا مرض قند این اواخر برایش آزار دهنده بود . پایش عفونت کرده بود و مجبور بود یکی از انگشتانش قطع شود . ادامه درمانش سختر و روز به روز شرایط را وخیم تر کرد .

j.jpg


فرزندان همه تلاش کردند بهترین خدمتگزار برایش باشند و مقدمات نوکری در مقامش را فراهم کردند . سال های طولانی در زمان جنگ تحمیلی و شرایط ناامنی کردستان و چند کشور از جمله عراق باعث شد از خانواده ام دور باشم و همیشه علاقمند بودم روزی فراهم شود تا اندک خدمتی در مقابل زحمت های طاقت فرسایشان داشته باشم .

_mg_5696.jpg


مادرم راضی بود و راضی تر شد و با دعای خیر برای من و فرزندانش بدرود حیات گفت . حالا نوبت پدر رسیده است . آخ که چه شب های لذتبخشی بود توی این پنج شش بیمارستان تهران . آخ که چه روحیه آور بود هل دادن ویلچر در همه شرایط سخت و عذاب آور . زیباتر از همه دعای نیمه شب های پدر که در حق من و اولاد دیگرش می کرد .

 

iii.jpg

مرحوم کربلایی ابراهیم عضایی و همسر ش مرحومه حاجیه خانم مرحمت اکبری

 

دو سه ماه به سرعت برق گذشت و این لذت های زودگذر برای من و عذاب آور برای او در بیمارستان به سر آمد و دیگر پای تخت خوابیدن و صحبت با او به انتها رسید . آوخ از روزهای زیبای خداوندگار نزد بهترین موجود دنیا . من تصور می کنم نیمه های شب که درد به سراغش می آمد و گریه و نالان بود عبادت های نماز شب خوان ها برایش نوشته می شد . چون قلب پاکی داشت و در طول عمرم ندیدم که قلب کسی را آزرده باشد و یا نیت داشته باشد که کسی را برنجاند و آسیبی به کسی وارد کند .

image۳۰۹۴.jpg

 

 شوخ طبع و خنده رو و همیشه دلش می خواست همه را شاداب و خندان ببیند . کدورت و ناراحتی در او زود گذر و آنی بود و گذشت و حلم سر لوحه زندگی اش بود.  بدهکار هیچکس نبود و هر شبی تذکر می داد که یادت نره مبلغی به مغازه محمد حمزه ای بدهکارم . ارادت به اهل بیت عصمت و طهارت داشت. سالانه برنجی نذر می کرد و می گفت بدهیم به آقای مهدیزاده تا در بقعه زبیده خاتون به مصرف عام برسد تا دعای مردم و خاندان نبوت پشت سرمان باشد .

dsc00280.jpg


با اینکه وضعیت مالی و اقتصادی نسبتا مناسبی داشت ولی به جز یک باب حیاط قدیمی هیچ از دار دنیا باقی نگذاشت . زیرا هر چه درآمد داشت و یا تحصیل می کرد هزینه مهمانی و شب نشینی های سالم و صالح میکرد تا همگان شاد زندگی کنند .

یعنی هزینه می کرد تا شادکام زندگی رونق داشته باشد . هزینه می کرد تا غم و غصه از خانواده دور باشد . به قول خودش اکثر اوقات سر سفره هایش بیشتر از بیست نفر طعام می خوردند و شاکر خداوند بودند .

img_۲۰۱۴۰۷۰۵_۱۰۵۱۵۲.jpg

ولی در عین حال هشت ماه آخر عمرش و دوری از مرگ همسرش زجرآور بود و بارها گفت گریه های مکرر برای همسر نمونه اش مرا دق مرگ خواهد کرد .پنج شنبه 16 مرداد 1393 چهلمین روز وداعش با دنیاست . مقرر است مراسمی به این مناسبت به همراه سالمرگ خواهرش حاجیه صنعت اوضاعی از ساعت30/15 الی 17 ) پانزده و سی الی هفده ) در مسجد جامع شهر نراق منعقد گردد .

 

100_9298.jpg

 

  

بعد بر سر مزار پاکشان در وادی السلام صلوات و درود و فاتحه ای قرائت خواهد شد  .دعا می کنیم آنها و امواتی که دستشان از دنیا کوتاه است از سفره جود و کرم خداوند و ائمه هدی بهره مند و عاقبت به خیر شوند . انشاءالله .

 

 

اللـــهم صـــل عـــلی محـــمد و ال محـــمد و عـــجل فرجـــهم

 

۰ نظر ۱۵ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۴۲
سلحشوران شهر نراق

ورود به دهه 40 که کودک بودم ؛ ابتدای بازار شمس السلطنه مغازه ای بود که صاحبش حاج سید محمود غفاری فرزند سید جعفر نام داشت .

image-1402053315896-v.jpg

سید محمود غفاری

دوست صمیمی پدرم و یکی از معتمدین شهر بود . مغازه اش چند پله داشت و لحظاتی داخل آن نشسته و گپی می زدند . آن موقع ماشین خیلی کم بود و بارها که با ماشین پدرم آقا ابراهیم عضایی به دلیجان می رفتم بسته فرهنگی را به این مغازه می آورد ؛ بعد متوجه شدم روزنامه اطلاعات است که اولین چاپ آن سال ۱۳۰۵ منتشر گردید .

cam00331-1.jpg


آقای غفاری نمایندگی روزنامه اطلاعات و سپید و سیاه را بر عهده داشت . همچنین حاج محمود سومین خبرنگار شهر نراق پس از مرحومین حاج عباس جعفری فرزند صادق( .- 1355) و حاج مرتضی جعفری فرزند عباس (1317 1383) بود .

 

cam00532.jpg cam00550.jpg

مرحوم سید محمود غفاری


مجله سپید و سیاه قبل انقلاب در این مکان برای علاقمندان توزیع می گردید . تابلوی مجله سپید و سیاه طی سالیان بالای این مغازه در بازار نصب بود که چند ماه قبل به دلیل تغییرات کَنده شد .

 12.jpg                                                                                                                                               

  این مجله هفتگی از سال 1332 الی 1353 به مدیریت دکتر علی بهزادی (1304 رشت 1389 تهران) در حال فعالیت بود .
کم کم با آقای غفاری و مغازه اش خو گرفته و از پدرم پول می گرفتم و خرید خود و منزل را از آنجا تهیه می کردم .

132.jpg

داخل قوطی تایید ورق های جایزه بود . داخل بسته های چای یک عدد قاشق بود . یک جایزه ای که مورد علاقه ام بود برنامه هفتگی مدرسه بود که می شد تغییرات دروس را داخل آن جابجا کرد . خلاصه با هر خریدی جایزه ای نصیب می گردید که تا اوان نوجوانی همچنان لذتبخش و مفرح در زندگی و خاطرم مانده است .

cam00543.jpg


سال های منتهی به انقلاب انتهای بازار در مکانی که قدیم نانوایی شاطر عبدالله نوروزی بود و به آن سنگکی می گفتند نفت توزیع می گردید . پیت های مختلف 4 تا 20 لیتری را برداشته و در صف ایستاده تا نوبت خرید نفت فراهم گردد . حاج سید محمود به هر کس که جوان تر بود سفارش تلمبه زدن می کرد . یعنی میله ای به عقب و جلو به حرکت در می آمد و به این طریق از مخزن اصلی نفت داخل بشکه 200 لیتری می گردید و بعد با ظرف های مخصوص که لیترهای آن مشخص بود توسط شیر از بشکه پُر گردیده و نهایتا در ظرف مشتری ریخته می شد .

cam00533-1.jpg

 

راستش بعضی موقع که حال داشتیم کمک حال آقای غفاری می شدیم و زمانی که بی حوصله بودیم و قصد داشتیم بپیچونیم دست درد را بهانه می کردیم . ولی خوب همیشه افرادی که از بازوی قوی تری برخوردار بودند در صف نفت تلمبه زنی را انجام می دادند .

img_1731.jpg

حاج محمود غفاری انسان مومن و مذهبی و مورد احترام قاطبه مردم نراق و منطقه بود  دیانتش زبانزد عام و خاص بود و به روحانیت و علما از سر صدق و صفا احترام ویژه ای قایل می شد. همسر آقای غفاری حاجیه خانم کوکب غفاری فرزند میرزا جواد و فرزندانشان سید مرتضی ، سید مصطفی ، سید مجتبی ومرحوم سید مهدی همیشه مورد احترام و تکریم اهالی نراقی بودند .

 

  img_1732.jpg

 

 
بیست و نهمین ساگرد فوت آقای حاج سید محمود غفاری با روز خبرنگار(17 مرداد) و تاریخ فوتش(16/5/1364) تقارن دارد .
آقای غفاری متولد1292 هجری شمسی و تاریخ16/05/1364 در سن 72 سالگی بدرود حیات گفت و در وادی السلام شهر نراق سر بر آستان تراب نهاد .

 

محمدعضایی فرزند ابراهیم اهل شهر نراق 12/05/1393

۰ نظر ۱۲ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۴۲
سلحشوران شهر نراق

پاسدار سید احمد جلالی فرزند سید حسینعلی 20 خرداد 1341 متولد شد .زمانی که دیپلم ریاضی را دریافت نمود ، به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان دلیجان استان مرکزی در آمد و از مردان نیک صفت روزگار گشت .

total1 copy 4.jpg

سید احمد دارای سجایای اخلاقی بیشماری است که اهالی مردم شهید پرور دلیجان بیشتر آگاهی دارند . دارای همسر و یک فرزند می باشد . سید احمد مسئول تعاون گردان امام صادق(ع) جمعی لشکر 17 علی بن ابیطالب(ع) بود که رزمندگان نراق و منطقه دلیجان در آن سازماندهی شده بودند .

 1191549mzea002-001.jpg

شب عملیات کربلای پنج شوهر خواهرم سردار قاسم جعفری که فرمانده دسته ما بود به شهادت رسید . صبح که شد تاریخ 29/10/1365 سردار سید احمد جلالی داخل سنگری پشت خاکریز توسط ترکش خمپاره به شهادت رسید و دوستان و همرزمانش را غمزده کرد .

پیکر مطهرش توسط مردم با ایمان و خداپرست دلیجان با حضور گرمشان در سرمای زمستان تشییع گردید و در گلزار شهیدان دلیجان آرام گرفت .

1191549kakz001-001.jpg  84733527297724652459.jpg

سردار شهید سید احمد جلالی


دقایقی بعد در ادامه عملیات کربلای پنج تاریخ 29 دی 1365 پاسدار محسن حسنی فرزند ذبیح الله اهل روستای پنداس از توابع بخش برزک شهرستان کاشان استان اصفهان که ساکن شهرستان دلیجان بود شربت شهادت نوشید .

1191549kaka003-001.jpg

محسن با پاسدار ابوالفضل بابایی فرزند عباس اهل پنداس در یک سنگر در حال نبرد با ارتش بعث بودند که سنگر آنان مورد هدف یک قبضه خمپاره قرار گرفت و منهدم گردید . سریعا به کمک آنها شتافتم که محسن در دَم به شهادت رسید ولی ابوالفضل را از زیر خاک سنگر بیرون آوردم و خدا خواست زنده بماند و اکنون بازنشسته می باشد .

سید مرتضی بابایی فرزند سید رضا اهل شهر نراق 14/10/1390


۰ نظر ۱۱ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۴۶
سلحشوران شهر نراق

قبلا برای اعزام به جبهه ثبت نام کرده بودم ولی به دلیل صغر سن و کوچک بودن قد و قیافه و شاید نداشتن آشنا موفق نشدم .

ejy_1_(31).jpg

عباس حیدری

پدرم آقای حسن حیدری مرد زحمتکش و طرفدار آیت الله خمینی(ره) بود و با جبهه رفتن من مخالفتی نداشت . برای اولین بار 30 خرداد 1361 با جمعی از بسیجیان نراق از طریق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان محلات عازم جبهه های نبرد نور علیه ظلمت شدم .

us54_3698.jpg

پاسدار غلام محمد ابوالحسنی آن مقطع فرمانده بسیج نراق بود که با تبلیغات شایسته توانست در فاصله کوتاه سه گروه قریب به 40 نیروی مستعد را به سرحدات میهن اسلامی اعزام کند و جملگی در پدافندی یا عملیات رمضان شرکت داشتند .

ymti_123.jpg

من در گروه اول بودم که روبروی پاسگاه زید مقابل ارتش عراق سازماندهی شدیم . من کمک آر . پی . جی زن بودم . گرمای بالای 45 درجه خوزستان تاب و تحمل زیادی می خواست .روزها چفیه هایمان را مرتب خیس می کردیم و روی صورت می انداختیم تا تب گرما کمی فرو بنشیند . روزی همسنگرم محمدعضایی که سابقه جبهه بیشتر داشت گفت انبار مهمات در فاصله 200 متری است برو و تا می توانی گلوله آر پی جی هفت بیار .

 kxst_1_(64).jpg

 من هم رفتم و کوله ام را پُر کردم و تعدادی هم دست گرفتم و به سمت سنگرها در حال بازگشت شدم . هنوز 10 متری نیامده بودم که اولین خمپاره را مشاهده کردم که چگونه منفجر شد . به حرکتم ادامه دادم و خمپاره ها همچنان می بارید و تا به سنگرمان رسیدم فقط یک گلوله در دستانم بود و از سینه خیز زدن و بدو و بایست و ترس همه را انداخته بودم .

5om_img_2523.jpg

محمد گفت پس موشکات گو ؟ گفتم همین یک موشک را آوردم و او خنده ای کرد و گذشت . مدت کوتاهی از حضورمان در خط مقدم جبهه نگذشته بود و کم کم با انفجار و سر و صداهای مختلف تیر و ترکش و توپ آشنا شدم .

y8yf_1_(13).jpg

عباس حیدری در سالهای دفاع مقدس

روزی با همرزمان شکرالله شریفی و سید مرتضی میرسلطانی مشغول گپ و گفت بودیم که من گفتم اگر زنده برگشتیم که فبها المراد ؛ شهید بشویم خیلی خوبه ؛ اگر اسیر شویم بالاخره به وطن باز می کردیم ولی اگر مجروح شویم خیلی بده و طاقت تحمل درد و مداوا را ندارم .

youz_1_(22).jpg

 
سه شنبه 22 تیر 1361 مصادف با 21 رمضان 1402 عملیات رمضان با رمز یا صاحب الزمان(عج) ادرکنی در شرق بصره به مدت دو هفته آغاز شد.   گردان ما خط شکن بود و در مرحله اول عملیات من به همراه محمد و علی قاسمی پسر دایی ام مهدی جعفری محمد جواد مهدیزاده محلاتی(مرحوم) و... مجروح و یک سرباز نیز به شهادت رسید . خمپاره نامرد 60 میلی متری در ورودی سنگر ما فرود آمد .

3ala_یادواره_منطقه_(2).jpg

احساس کردم میخ آهنین سرخ داخل شکمم رفت وجگرم را سوزاند . صدای جز جز آن هنوز در گوشم زمزمه می کند . همزمان یک ترکش کوچک به اندازه نخود رگ دست راستم را پاره کرد و خون مثل فواره بالا می جهید .

ui5u_1_(25).jpg

فریادهای مهدی جعفری را می شنیدم که پی در پی می گفت آمبولانس ؛ آمبولانس تا زودتر به اولین مرکز درمان برسد .
محمد تمرین مجروحیت داشت پا شد و به همراه مهدی و علی و دوستان رفتند سوار اتوبوسی که صندلی هایش را برداشته و مثل آمبولانس شده بود و به سمت اورژانس حرکت کردند .

6lf2_1_(27).jpg

 پسر خاله ام محمد رضا بخشی آمد بالای سرم و ضمن اینکه به من روحیه می داد بغلم کرد تا به سمت ماشین راه بروم . یک رزمنده اهل ساوه نیز به کمک او آمد ولی من تا خواستم حرکت کنم دیدم راه نمی توانم بروم و پایم نیز آسیب دیده است .با هر زحمتی من را بغل کرد و گذاشتند عقب ماشین تویوتا و یک گونی خالی زیر سرم گذاشت و به راننده اشاره کرد حرکت کن . بین مسیر با هر تکانی دادم به آسمان می رفت . راننده خدمتگزار با هر ترمز یا گاز دادن مورد توهین من قرار می گرفت تا به اورژانس خط رسیدیم .

4k81_یففا.jpg

عباس حیدری در کنار سردار شهید قاسم جعفری

 

مداوای موقت و پد گزاری انجام و متوجه شدند بوی الرحمن من بلند است فلذا سریعا نسبت به اعزامم به شیراز مرکز استان فارس اقدام کردند . کمتر از دو ماه در بیمارستان شهید بهشتی شیراز بستری و تحت مداوا قرار گرفتم . بعد دو هفته در بیمارستان آیت الله گلپایگانی قم و یک هفته در بیمارستان کامکار قم و سپس مدتی در بیمارستان فیروزآبادی شهر ری به مداوا مشغول بودم . دکترها تلاش زیادی کردند تا شرایط نسبی بهبودی حاصل شد .

fe96_1_(18).jpg

                                                                                                                                                                                                                                جانباز عباس حیدری


عدم تحمل درد باعث شد در بیمارستان شیراز انگشت خانم پرستاری را گاز بگیرم ولی او با اینکه اذیت شد با محبت با من برخورد کرد .
خیلی از اقوام و دوستان به ملاقاتم می آمدند و لباس مشکی بر تن داشتند و مدام سراغ پسر خاله ام محمد رضا بخشی را می گرفتم که جواب درستی دریافت نمی کردم و متوجه هم نمی شدم که چرا جمعیت مشکی بر تن دارند . خوب سنی هم که نداشتیم که همه چیز را از هم تمیز دهیم .

 hn9e_1_(10).jpg

  عباس حیدری کنار مزار پسر خاله شهیدش محمد رضا بخشی در گلزار شهدای شهر نراق


از بیمارستان فیروزآبادی ترخیص شدم و در شهر ری منزل عمویم آقای طوقان حیدری استراحت می کردم که محمد و اسماعیل حبیبی که خودشان طی عملیات رمضان مجروح شده بودند به ملاقاتم آمدند .اسماعیل که همیشه از افاضاتش بهره مند هستیم گفت خدا رحمت کند محمد رضا بخشی و عباس رمضانی را که آنجا متوجه شدم چه خاکی بر سرمان شده است .

gi64_1_(153).jpg

این شش نفر طی عملیات رمضان 1361 به فیض جانبازی و شهادت نایل آمدند :
ایستاده از راست : مرحوم محمد جواد مهدیزاده محلاتی - جانباز عباس حیدری - جانباز محمد رضا قاسمی نراقی
نشسته از راست : شهید محمد رضا بخشی - جانباز اسماعیل حبیبی - جانباز محمد

 

عباس و محمدرضا نخبه تحصیل و از اعضای اولیه تشکیل دهندگان بسیج نراق و الگوی رفتاری و اخلاقی تعدادی از جوانان بودند .

مادرم سرکار خانم سکینه جعفری که زحمت های وافری برای مداوای تک فرزند ذکورش کشید گفت یک یا دو روز بعد از مجروح شدنت محمد رضا تاریخ 24 تیر به آرزویش شهادت نایل آمد و دو هفته بعد 7 مرداد 1361هم عباس به شهادت رسید .

 fb7w_1_(245).jpg

  محمد رضا خیلی نگران من شده بود و گفته بود خاله ام یک پسر بیشتر ندارد و او را نزد من سپرده و حالا چگونه تو صورتش نگاه کنم . ولی دست تقدیر الهی بخشی را نزد فرشتگان برد و من را از شهادت بی لیاقت دانست .

 pgb2_1_(169).jpg

خوشحالم که حداقل به شرف جانبازی نایل آمدم . 31 سال هست که هر شب مزاحمت های ترکش خمپاره دشمن بعثی خواب زیبا را از من می گیرد و در دل شب خداوند قادر را شاکرم که توفیق شکرگزاری از برکات و نعمت هایش را به من عطا فرموده است .

g5hw_vhklvnk.jpg

تا پایان جنگ به عنوان سرباز مطیع امر رهبر کبیر انقلاب حضرت آیت الله سید روح الله خمینی(ره) بودم و در دفاع مقدس مردم ایران حضور داشتم . اکنون نیز در رکاب رهبر معظم انقلاب آیت الله سید علی خامنه ای(حفظه الله) آماده جانفشانی در راه اعتلای دین و مملکت می باشم .

2w7l_gcgi_mg_5717.jpg

  
جانباز عباس حیدری فرزند حسن اهل شهر نراق23/08/1392

 

۰ نظر ۰۶ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۴۶
سلحشوران شهر نراق

هدایت به بالای

folder98 facebook