سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

مبلغ چهارتومان و چهار قِران نصف دو تومان و دو قِران وجه نقد از مال خاص خالص جناب آقا میرزا علی محمد فرزند آقا محمد سلیمان نراقی مهدوی بر ذمه و رقبه خود قبول شرعی دارد عالیشان محمدابراهیم ‌خلف مرحوم آقا نصرالله عبدالرحمن نراقی که ان شاالله تعالی وجه مرقوم را از حالتحریر الی انقضاء مدت پنج ماه تمام‌ دیگر ادا و مهمسازی نماید و عذری که خلاف شرع انور بوده باشد نیاورد .

تحریراً فی نهم شهر شعبان ۱۳۴۴
9 شعبان 1344(برابر با 3 اسفند 1304)

توضیح آنکه سَوای مبلغ متن مبلغ یازده قِران دیگر بر ذمه مدیون در متن می باشد فی تاریخ فوق
محمد ابراهیم قهوه چی(محمد ابراهیم رحمانی)
مراتب متن شهادت دارم
هدایت الله رضوانی(فرزند محمد حسین اهل نراق)
اعترف بمارقم فیه لدی
نصرالله(نصراله رحمانی فرزند عبدالرحمن)
 بمراتب متن شهادت دارم
مهدوی(احتمالا علی محمد مهدوی)
اعترف بما رقم فیه لدی
نصرالله یوسفی(فرزند آقاعلی نراقی)

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی سند نزدیک به یک قرن قبل سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۲۴ خرداد ۹۹ ، ۱۲:۳۰
سلحشوران شهر نراق

و بعد حضوریافت سیادت پناه آقا رضا حسینی دارنده شناسنامه شماره ۸۴۹ صادره از نراق فرزند مرحوم‌آقا سید جلال حسینی و بعدالحضور اصالتاً از طرف خود و نیابتاً از طرف اخوان وخواهران خود بنام آقا سید حسن حسینی دارنده شناسنامه شماره ۲۰۶۳ صادره از نراق و آقا سید حسین حسینی دارنده شناسنامه شماره ۲۰۶۴ دو هزار و شصت و چهار و خانم حسینی دارنده شناسنامه شماره ۸۴۸ و سیاره حسینی دارنده شناسنامه شماره ۴۰ موالید صادره از نراق و آغا بیگم حسینی دارنده شناسنامه شماره ۳۵ صادره از نراق فرزندان مرحوم آقا سید جلال حسینی و بمبایعه لازمه جازمه صحیحه شرعیه قطعیه بیع نمود و بفروخت به عالیقدر آقای محمد جعفری دارنده شناسنامه شماره ۲۰۰۲ صادره از نراق فرزند آقای حسین جعفری همگی و تمامی ششدانگ‌یکباب تحتانی واقع در حصاری که در جلو همان تحتانی میباشد فی محله شنگولیها شهره محدود به حدود اربعه ذیل السطر بانضمام همان‌حصاری که درجلو آن تحتانی واقع است و جزء مبایعه میباشد:
حدّی به کاهدان مالکی آقا رضا ،
حدّی به کاهدان و حصار میرزاعلی قجری ،
ّحدّی بکوچه شارع محله بخانه ورثه قلی رمضان

که این تحتانی با حصار حسب الارث از ماترک والدین آنها به آنها اختصاص یافته با کافه ملحقات و منضمات و متعلقات آن‌از ممر و مدخل و ابواب و مشاعات و آنچه که در خانه مزبور جزء مشاعات محسوب شود دون استثناء شیئی منه ذکرام لم یذکر و سمی ام لم یسم بطوریکه قبلاً در تصرف والدین آنها بوده به ثمن مال المبایعه مبلغ پانصد تومان (نصف دویست و پنجاه تومان) وجه نقد رایج ایران ‌و تمامی مال المبایعه نقداً فی المجلس واصل و عاید فروشندگان‌مزبور گردید و به وصول آن اقرار و اعتراف نمودند و پس از اخذ مال المبایعه مبیع موصوف را تاماً کاملاً از ید تصرف خود اخراج نموده به تصرف مشتری مزبور دادند
و در ملکیت مشارالیه قرار و استقرار یافت الیوم‌تمامی تحتانی نامبرده با حصار محقری که در جلو آن میباشد حق صرف و ملک طلق مشتری مزبور است و احدی را در آن به هیچ وجه من الوجوه حقی و بهره ای باقی نمانده ،بین الجانبین قبض و اقباض و تسلیم و تسلم و تخلیه و تصرف لا علی رسم القباله معمول و مرعی گردید ،الیوم تمامی تحتانی موصوف با حصار جلو آن حق صرف و ملک طلق مشتری مزبور است و احدی را در آن حقی و بهره ای باقی نمانده و صیغه مبایعه لازمه جازمه صحیحه شرعیه قطعیه جامع جمیع شرایط و ارکان خالی از کافه نواقص و بطلان با اسقاط جمیع خیارات محتمله و متصوره سیماً خیارالغبن ولو کان فاحشاً بینهما کما هوالمقرر فی الشریعه المطهره جاری و واقع گردید
و بعد تلک المراتب در ضمن عقد خارج لازم ملتزم شرعی شد بایع مزبور فوق که چنانچه احیاناً ازحین التحریر الی پنجاه سال دیگر فسادی در مبیع ظاهر گردد به نوعی از عهده برآید که دیناری راجع به مشتری نباشد .
بینهما کما هوالمقرر فی الشریعه المطهره جاری و واقع گردید
بتاریخ هفتم مرداد ماه ۱۳۲۹

اثر انگشت ستاره حسینی گواهی می شود
سید حسن حسینی
اثر انگشت آقا رضا حسینی گواهی می شود
اثر انگشت سید حسین حسینی را گواهی دارم
سید حسین هاشمی
اثر انگشت خانم بیگم حسینی را گواهی دارم


از آقای احمد جعفری نراقی فرزند محمد ابن حسین بابت ارسال تصویر سند ۷۰ ساله قدردانی می شود.

Related image

از استاد ارزشمندحاج سید مجتبی غفاری از بابت بازخوانی و تنظیم سند سپاس گزاریم.

۰ نظر ۲۳ خرداد ۹۹ ، ۱۲:۱۶
سلحشوران شهر نراق

عالیجاه عزت همراه محمد ابراهیم را مرقوم می دارد از قرار راپورت(گزارش) که رسیده است چند فقره گِله(شکوائیه) از خارجه شاش(قریه ای منسوب به ری)آمده است رسیدگی نمائید ، هرگاه صِدق است باید تعارف حکومتی(پیشکش کردن به مامورین حکومتی) داده شود . مطلب دیگر از هر بابت از جزئی و کلّی در عمل رسیدگی نمائید ، و چنانچه آمدن من لازم ‌است اطلاع دهید خودم بیایم .
مطلب دیگر مبلغ دو تومان باید آورده باشند به کُرَجار(روستای کُرَجار از توابع شهرستان دلیجان که بعد انقلاب به مهدی آباد تغییر نام داد) از آنها خبری نشد ،مبلغ دو تومان را گرفته با علی حضرت عودت نمائید .
حج امیر(حاج امیر)

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد گرانقدر آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی این نامه دولتی سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۲۲ خرداد ۹۹ ، ۱۲:۱۶
سلحشوران شهر نراق
از مال خالص جناب مستطاب فخرالحاج حاجی محمدرضا خلف مرحمت پناه حاجی عبدالهادی تاجر نراقی مبلغ شش تومان ( نصف سه تومان) رایج خزانه سلطان روپیه عددی بیست و شش نخود و رُب یکهزار(مثقال شرعی) رواج ثابت و لازم است شرعاً بر ذمه و رقبه ستوده آداب استاد عبدل بقال شهره ولد مرحوم استاد رمضان سلمانی که انشاالله تعالی وجه مرقوم از حال تحریر الی مدت یکماه و شش یوم دیگر بدون عذر شرعی اداء و مهمسازی نماید و عذری که خلاف شرع انور اقدس نبوی (ص) بوده باشد نیاورد .

✍️و کان ذالک تحریر فی بیست و ششم شهر شعبان المعظم مطابق سنه 1288
6 شعبان 1288(برابر با 29 مهر 1250)
قبول دارم این شش تومان وجه ظهر را اگر چنانچه یوم موعود نرسید بنده که اقل الحاج میرزا کوچک هستم بدهم بتاریخ متن سنه 1288
مهر : میرزا کوچک ابن علینقی
مهر : عبده محمد اسماعیل
مهر : عبدالباقی ابن عبدالغفور
 اعتراف بما رقم فیه لدی
مُهر : عبده الراجی محمد جعفر



سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد ارجمند آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود بابت بازخوانی کارسازی مالی بین نراقی ها 154 سال پیش سپاس گزار می باشیم .
۰ نظر ۲۱ خرداد ۹۹ ، ۱۲:۱۰
سلحشوران شهر نراق

واضح و رایج باد که چون مطبخ خانه مرحوم حاجی محمد جعفر مشترک فیمابین آقا محمد علی و آقا محمدتقی خَلَفان مرحوم حاج محمد باقر و آقا محمد شفیع و ورثه مرحوم آقا محمد مهدی خَلَفان مرحمت شان حاج محمد جعفر بود سهم هر یک یکدانگ و نیم لهذا حاضر شدند آقا محمد تقی و آقامحمدعلی و بالمناصفه یکدانگ و نیم از مطبخ ... را فروختند به بیع لازم جازم صحیح شرعی به آقامحمد شفیع و او نیز تصرف مالکانه و مستحقانه نمود و ثمن او که مبلغ سه تومان بود تمام و کمال واصل و عاید مشتریان گردید و سپس آقا محمد شفیع بیع نمود و بفروخت فی المجلس تمامی یکدرب بالاخانه که درب او در چهارصُفه مفتوح است مع ممر و مدخل و مشاع واقع در سر دالان مع ممر و مدخل و مشاع قهوه خانه حوالی .... آقا محمد تقی است باستثناء بالاخانه که در سر دالان مطبخ واقع است ودرب او در فضای سر.... خانه آقا محمد شفیع که مفتوح شود به آقا محمدتقی به مبلغ پانزده هزار و ثمن واصل گردید و بعد از این مراتب چون ‌وصی مرحوم آقا محمد مهدی مرحوم حاج میرزا محمد بود وآن مرحوم در هنگام حیات خود وصایت را به والده مرحوم آقا محمد مهدی واگذارده بود والده آقا محمد مهدی حسب الولایه و حسب الوصایه و جناب آقا زین العابدین عم صغار حسب الله به اذن و اجازه علما ء بلاد حاضر شدند و حاضر گردیدند و با وجود .....و صرفه صغار .... نموده در مقام تقسیم برآمدند با تمامی شرکاء چون خانه صغار و آقا میرعلی و آقا محمد تقی درجنب چهار صفّه بود و خانه آقا میرشفیع در ورآن تخت لهذا با وجود .... حاضر شدند

جناب آقا زین العابدین و والده آقا زین العابدین از جانب صغیر و آقا محمدعلی و آقا محمد تقی و مصالحه صحیحه شرعیه نمودند آنچه حق و حقوقی که سایر شرکاء در نصفه مطبخ تحت خانه آقا محمد شفیع بود به حق و حقوقی که آقا محمد شفیع را در آن مطبخ بودبه صد درهم گندم بومی نراق و نیز محمد شفیع بدین نهج مصالحه نمود و نیز قرار این است که زمین های دیوار را هر کس نصف بدهد و مخارج دیوار را سه قسمت آقا محمد شفیع بدهد و دو قسمت آقا محمد علی و آقا محمد تقی بدهند با ....رجوع ندارد .
و کان ذالک تحریر فی چهاردهم شهر محرم مطابق سنه 1275
14 محرم 1275(برابر 2 شهریور 1237)

Related image

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی قباله خرید و فروش مطبخ خانه در بیش از یک قرن و نیم پیش سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۲۰ خرداد ۹۹ ، ۱۲:۱۰
سلحشوران شهر نراق

وزارت داخله
ورقه اظهار نامه
سجل احوال
نمره اظهار نامه 1136
نمره دفتر ولایتی
در تاریخ 12 ماه جمادی الثانی1324(11 مرداد 1285)

اظهار کننده ذیل
نام و نام خانواده ابراهیم طبیب زاده غفاری شغل تجارت
در معیت شهود ذیل
آمیرزا حسین(غفاری) شغل تجارت- آقا هدایت الله(رضوانی) شغل تجارت
ساکن نراق
اطلاعات راجع به هویت شخص ذیل را به این طریق اظهار دارید
اسم : ابراهیم‌ طبیب زاده غفاری
تاریخ تولد : 1312 قمری(1273 شمسی)
نام پدر خانواده : مرحوم آقا میرزا عبدالباقی
محل تولد: نراق
اسم مادر: بیگم‌جان غفاری
محل تولد : نراق
سواد فارسی : دارد
شغل پدر : طبیب
مذهب : اسلام
عدد اولاد: ۱
عدد عیال: ۱
محل تولد : نراق
درجه نسبت با اظهار کننده: خود اینجانب
امضاء اظهار کننده : ابراهیم طبیب زاده
امضاء شهود :حسین غفاری(فرزند عبدالباقی) -هدایت الله رضوانی(فرزند محمد حسین) .
امضاء مامور سجل احوال

از سرکار خانم افسون طبیب زاده فرزند عزت اله بابت ارائه اظهارنامه سجلی پدربزرگش قدردانی می کنیم .

Related image

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی اظهارنامه ابراهیم‌ طبیب زاده غفاری فرزند میرزا عبدالباقی طبیب سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۱۹ خرداد ۹۹ ، ۱۲:۰۵
سلحشوران شهر نراق

قبول اجاره شرعیه نمود عالیقدر آقا عبدالرحیم ابن مرحوم آقا موسی ملا جعفر نراقی(عبدالرحیم فرزند موسی ابن ملا جعفر) از عالیحضرت آقا غلامرضا خلف الصدق استاد آقاجانی آقاعبدالکریم نراقی(غلامرضا فرزند استاد آقاجانی ابن عبدالکریم) همگی و تمامی یکدرب انبار واقعه در خانه حاجی محمد جعفر آقا ابراهیم(محمد جعفرفرزند ابراهیم) شهره فی محله علیای قصبه نراق که همان انبار در تحت اطاق مستاجر مرقوم واقع است بانضمام یکدرب کاهدان و یکدرب اسطبل که در جوف یکدیگر واقع اند در خانه مرقوم مع یکدرب طویله بزرگ‌ شهره که در تحت اطاق مشهور به اطاق احمد واقع است بانضمام تمامی باغچه خانه مزبوره را از حال تحریر الی انقضای مدت معین ده عام تمام به مال الاجاره مقدار یکمَن به وزن شاه نمک شایع آران و صیغه جاری شد و شرایط صحت بعمل آمد و مقرر آنکه در مدت مسطوره آنچه سبزی کاری در باغچه مزبوره بشود و هر قبیل نهالی غرس نمایند حاصل سبزی کاری بینهما مشترک باشد ولی هرقبیل درختی غرس شود بالاتمام همان اشجار مخصوص موجر به تنهائی باشد و مستاجر به هیچ وجه حقی به اشجار مغروسه نداشته باشد و آنچه خاشاک هم در اسطبل های مزبور جمع شود کلاً مال موجر باشد و به هیچ‌ وجه رجوعی به آقا عبدالرحیم مستاجر نداشته باشد .
توضیح آنکه آنچه خاشاک در اسطبل های مرقوم و زمین جمع بشود قرار شد که بین ...الیهما بالمناصفه و بالسویه نصف مال موجر و نصف مال مستاجر بوده باشد

تحریراً فی دهم ماه ثور(رجب) سنه ۱۳۰۱مطابق با ئیلان ئیل(سال مار) یکهزارو سیصدو ده هجری
10 رجب 1301 برابر 17 اردیبهشت 1263

اعترف بمارقم فیه المتن والهامش لدی حره الخاطی۱۳۱۰
مُهر: ابوالقاسم(ملا ابوالقاسم نراقی(فروغی) فرزند ملا عبدالکریم ابن ملا عبدالمبین)

از استاد گرانقدر آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود بابت بازخوانی اجاره مِلک در کمتر از یک قرن و نیم پیش سپاس گزار می باشیم .

از آقای حاج علی اکبر رضایی فرزند نظرعلی از بابت ارائه تصویر اجاره انبار ، کاهدان و استبل در 140 سال قبل قدردانی می کنیم .

۰ نظر ۱۸ خرداد ۹۹ ، ۱۱:۴۴
سلحشوران شهر نراق

عصر آدینه جهان منتظر یک نفر است
به گمانم که جهان را خبر اندر خبر است

کاش این جمعه به دنیا خبری خوش برسد
چشم ها خیره و مبهوت به این قفل و دَر است

قفل و زنجیر قفس کاش ز هم پاره شود
که پرستوی دلم را هوس بال و پَر است

کاش آزادی من از قفس امضاء گردد
آری آن لحظه که از شوق مرا دیده تر است

تا بیاید بکنم پاره ز تن پیراهن
که تُراب قَدمش سُرمه این چشم تَر است

مژده دادند که این غُصه به پایان آمد
که از امروز یتیمان جهان را پدر است

دوست دارم که غلام سَر کویش باشم
من که یک عمر خطا کردم و او دَر گذر است

شاعر : علی رضایی فرزند رضا اهل شهر نراق  جمعه ٩ خرداد ۱۳۹۹
۱ نظر ۱۳ خرداد ۹۹ ، ۱۸:۰۹
سلحشوران شهر نراق

هوالله
شرفیاب حضور حضرت مستطاب اشرف،ابوی مُکرم معظم محترم روحانی آقای آقائی معاون عبدالبها جلّه کبریائه ملاحظه فرمایید

یا احیاء کننده روحانی این ذره بی مقدار روح و جسم و ذات کنونیّت تا این فانی به قربانیّت و تصدقت گردد. پس از امکان تشکرات حضرت محبوبی یکتا مربی عالم و موجد الم مالک الوّهاب اهل امکان ،آن خداوند سبحان حافظ و حارس(نگهدار) عالمیان دعاگو و ثنا خوان و مداحی حضرت مستطاب عالی ذاکر و آمل به طور امکان به حقیقت حضرت بهاءاله(میرزا حسینعلی نوری فرزند عباس) قسم است،هرگاه بخواهم شرح عبودیت خود را در حق حضرت مستطاب عالی بدهم کتباً عاجز.
لهذا مدتی است مدید مکافاتی است بعید که از فیض حضوری و پرتوی مبارک محروم مانده ام و یا سعادت یاری کرده باشد که کتباً عریضه نگار شوم که از جمله محو شدگان بوده باشم. مستدعیِ دعای حضرت عالی هستم که در حق این عَبد عَبید فانی از هر جهات بفرمایید.
لذا چنانچه جویای این گمنام باشید،مدت دو شب بود که تهران بودم.الیوم دو هفته می شود از تهران بیرون آمدم، سه یوم است وارد عراق(عراق عجم)شده ام.در دولت سرای حضرت مستطاب آقای آقا میرزاخان دام توفیقه مشرف شده ام. از شدت بی شغلی از تهران بیرون آمدم.

ایحال قصد بروجرد را دارم که شرفیاب حضور مبارک آقای آقا میرزا احمد خان(میرزا احمد خان نراقی فرزند محمد مهدی ابن زین العابدین) شوم . امید که در آنجا موفق به شغلی گردم. هرگاه از روی عبد نوازی مرحمتی فرموده نامه ای به جناب مستطاب آقای آقامیرزا احمد خان(احمد نراقی فرزند محمد مهدی) مرقوم بفرمایید که تأکید اَکیده درباره فانی(جانثار) فرمایند . امیدوار چنانم اشغل حضرت عالی دلیل بر محو نشود.
خدمت سَرور مکرم معظم آقای ناظم التجار(احتمالا محمد کاظم ناظم التجار نراقی فرزند محمدجعفر فوت 1303 شمسی) زیده توفیقه عرض تکبیر الهی ابلاغ می دارم.
آقا زاده حضرت الله جناب آقاعلی را عرض تکبیر می رسانم. خدمت جناب مستطاب ابوی صفات آقای مُلا علی(احتمالا محمدعلی فروغی) عرض عبودیت می رسانم . خدمت جناب مستطاب آقائی حبیب الله صبّاغ(حبیب اله رنگرز صبّاغ نراقی) زید توفیقه عرض تکبیر می رسانم .
خدمت آقایان گرام آقا محمد یوسف  سلام رسانم که از اقارب فانی است.
عرض سلام رسانم عذر مکتوب جداگانه را می خواهم.
خدمت جناب آقای میرزا صادق دام توفیقه عرض سلام رسانم.
خدمت حضرت مستطاب آقازاده حضرتعالی عرض سلام رسانم.
خدمت حضرات مستطابان آقایان صغیر و کبیر عرض سلام رسانم.
ضمنا اگر چنانچه خواسته باشید از احوالات ملکوتی تهران بحمدالله در ایام عید رضوان و عید مخصوص که واجب و لازم بود گرفته شد.حق شاهد است هرگاه بخواهم شرح بدهم که چقدر مرتب و منظم بود کُلُکُم عاجز هستم.
تقریبا در باغ جمشیدیّه بیست هزار احباب(یاران) حضور داشتند، تقریبا دوهزار نفس اغیار(بیگانگان) بود در آن مجلس که یکی از آنها معرض برنخواستند.تماماً دوستانه برادرانه تنفق و متحد بیرون آمدند. مجلس دیگر محله حکیمی ها ده هزار نفوس از احباب و اغیار بود.
چون گنجایش نداشت، وسعت نداشت در خانه صاحب دیوان مجلس تشکیل داده بود.نطق ها شد که اغیار تمام دوستانه برگشتند با منت های استقبال و شوق ذوق در باغ جمشیدیه از اعیان  رجال دولت و صاحب منصبان دولت بودند. از یک ساعت از آفتاب بر آمده تا غروب آفتاب پانصد دُرشکه و کالسکه در باغ ایستاده بودند.آنروز در شهر تهران در توپ خانه و خیابان ها ده دُرشکه کرایه پیدا نمی شد،تمام دُرشکه ها درب باغ جمشیدیه بودند.
مجلس دیگری در باغ ناجی محمد جواد قزوینی،آنهم تقریبا پانزده هزار جمعیت از جماعت زردشتی و جماعت کلیمی و مسیحی و اهل تسنن بود نطقی کردند که در واقع اسباب حیرت همگی شده چون انتظاری اهل تسنن غیر منتظر اهل تشیع  است.
آن مهدی موعودی در حدیث است موافق آیه قران قائلند و قبول دارند نطق نمودند،هرکدام از این ملل مطابق کتاب خودشان صحبت شد.الحمدلله الحمدلله الف الحمدلله که در کوچه و بازار تهران ،هر نقطه ای که عبور می کردم نطق احباب بود که مشغول تبلیغ بودند. محض اطلاع و بشارت عرض شد.
ایام عزت مستدام.
العبد العبید فانی محمود بن مرحوم ملاحسن نیموَری(محمود فرزند ملا محمد حسن نیم وَری)

از جناب حاج سید مجتبی غفاری بابت بازخوانی نامه بیش از یک قرن قدردانی می کنیم .

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب آقای حمیدرضا  سلطانی شایان فرزند اکبر از بابت تایپ، بازنویسی و تنظیم متن سپاس گزار می باشد .

توضیح سایت :
1- احتمالا دریافت کننده نامه فضل اله نراقی ملقب به معاون التجار باشد .
2- یک قرن پیش خدیجه سلطان فرزند آخوند ملا محمد حسن نیم وَری همسر محمد هاشم ابن مرحوم آقا محمد عصار نراقی بود که به دلیل اختلافات موجود میرزا محمود نیم وَری فرزند ملا محمد حسن شکایتی به وزارت امور داخله تنظیم نموده است . 
خدیجه سلطان همچنین زمان دیگر همسر مشهدی یوسف عصار نراقی(احتمالا فرزند حبیب اله) بوده است .

۱ نظر ۱۳ خرداد ۹۹ ، ۱۸:۰۰
سلحشوران شهر نراق

ما را در سر سودای عاشقی است

                                                  و دفاع همچنان باقیست

                                                                                    و تا انتها ایستاده ایم.....

۰ نظر ۳۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۳:۳۳
سلحشوران شهر نراق

طبق سند معتبری که سایت سلحشوران شهر نراق برای اولین بار منتشر می کند یکی از تجار ذی نفوذ و خیراندیش به نام حاج محمد مهدی نراقی فرزند استاد عبداله(اجداد خاندان مهدوی) تاریخ هفده شهر ذی الحجه الحرام 1279 برابر با 15 خرداد 1242 برای فرزندان خود شامل پنج پسر به اسامی عبدالغفار – محمد علی – محمد جواد – محمد باقر – محمد حسین وسه دخترش به اسامی شهربانو ، آسیه و جواهروصیت نامه نوشت که با هزینه اولیّه هزار و دویست تومان از ثلت مالش در محلی که صلاح بدانند کاروانسرای تاجرنشین درست نمایند .

بنای اولیه کاروانسرای حاج محمد مهدی نراقی که طبق وصیت بر عهده فرزندش عبدالغفار نراقی نهاده شده بود یکسال بعد تاریخ 29 شوال 1280 برابر با 19 فروردین 1243 راه اندازی و بعد تکمیل ترگردید .
کاروانسرا وقف اولاد مستحق واقف بود ولی سال های بعد در زمان مسئول امور وقف نراق آقای شریف بیان الحق اصفهانی موقوفه حاج محمد مهدی نراقی به شماره 4224  در تصدی نوه اش میرزا عبدالحسین مهدوی فرزند فضل اله معاون التجار و همچنین میرزا قَوام مهدوی فرزند سلیمان ومیرزا علی محمد نراقی قرار داشت .  

بسم الله الرحمن الرحیم
بتاریخ هفده شهر ذی الحجه الحرام 1279(15 خرداد 1242)
که روانه جاسب می‌شوم به واسطه نا خوشی و با این چند کلمه وصیت نامچه می باشد .
اقل کمترین حاجی محمد مهدی نراقی می‌نویسم چناچه اَجل مهلت نداد بعد از مرگ من ورثه باید رفتار نمایند آنچه را در این دستک می‌نویسم؛ اولا آنکه دو پسران من یکی عبدالغفار و دیگری محمد علی را هر دو را وصی خودم قرار دادم و دیگر محمد جواد پسرم را ناظر قراردادم که بعد از من آنچه وصیت نموده ام ونوشتم در این دستک باید بشود.  و مشورت یکدیگر رفتار نمایند و خلاصه وصیت من همین است می نویسم وصی و ناظر باید عمل نمایند. نظر به اینکه ماها همه رفتنی هستیم مرگ حق است. در حیات خودم همه ساله خمس آل محمد علیه السلام و زکات مالم را دادم و نوشته از علما دارم. 

 آنچه را من مالک می‌باشم از جمله شش دانگ زرقانین[مزرعه زرقانین دلیجان]است دم رودخانه لعل بار(دلیجان) می باشد. یک دانگ و نیم مال پنج پسر و سه دخترم می باشد. یکی عبدالغفار و یکی محمدعلی و محمد جواد و محمد باقر و محمد حسین باشند. و سه دختر یکی شهربانو و یکی آسیه و یکی جواهر صغیره می باشد و نیم دانگ دیگر که باقیمانده آن را وقف بر فقرا اولاد مستحق من باشد. یعنی هر کدام مستحق شدند فایده او را بخورند. چنانچه اولاد فقیر نباشد در ماه رمضان نان بدهند به فقراء نراق و صله رحم خودم و  هزار و دویست تومان از ثلت مال من باید عبدالغفار که وصی می باشد نقدا بردارد در محلی که صلاح بدانند کاروانسرای تاجرنشین درست نمایند.
 چنانچه همین هزار و دویست تومان کفایت نکرد و ناتمام باشد وصی از خودش بیاورد و بعد از تمام شدن از محل اجاره پول خود را دریافت دارد.  بعد از آن همه‌ ساله بدهد به اجاره، زائد از مخارج تعمیر هر چه فایده باشد وصی هرگاه خودش محتاج شد مخارج صرف خود نماید. دیگر هر کدام از اولاد مستحق باشند وصی به آن ها برساند. هر کدام نشدند به صله ارحام مستحق من بدهند. فایده کاروانسرا وقف بر اولاد مستحق من باشد و دو طاق از مزرعه حسین آباد مالک هستم، وقف بر انبار و حسینیّه و شبستان و حمام کوچک باشد.
 همه ساله اجاره همین دو طاق حسین آباد را مخارج خرابی آن ها  بشود که از میان نرود و تنخواه تجارت من در تصرف عامل ها که هست موجب شراکت نامچه رسیدگی در حساب آن ها نمایند،دریافت نموده تقسیم ورثه شود.  ثلت از مال من آنچه شد حساب نمایند و عزای من را سنگین بگیرید. نَعش من را به نجف اشرف با... بفرستید.  نماز روزه برایم بخرید و مَخلَفه(هر یک از لوازم خانه) خانه هم هر چه هست مال والده محمد جواد می باشد.
غیر از این نکنید، دیگر وصی و ناظر باید متحد باشند و مخالف نباشند،آنچه نوشتم رفتار نمایند.
 به تاریخ 1279 شهر ذی الحجه الحرام
محل مُهر مرحوم حاج محمد مهدی
سواد مطابق اصل است عبدالحسین نراقی
محل مُهر ملا میرزا خان  سواد مطابق اصل است
متولی آقا سلیمان مهدوی
محل مُهر حاج محمد رضا
محل مُهر حاجی میرزا محمد  السواد مطابق  الاصل،
علی... نراقی  محل مهر حاجی محمد علی محل مهر حاجی عبدالغفار  سواد مطابق اصل است،  مهر علی  سواد مطابق اصل است 
عبده فتح‌الله‌  سواد مطابق اصل است.
... هوالعلی الاعلی امین.. سواد مطابق اصل است   الاحقر علی نراقی.
اشخاصی که سواد مطابق اصل در متن را تصدیق کرده اند از اهالی نراق هستند.
رئیس پست، محل مُهر پُست خانه مبارکه نراق
اشخاصی که سواد مطابق اصل در متن را تصدیق کرده اند از اهالی نراق هستند.
 محمود بشارتی رئیس تلگراف نراق  محل مهر تلگراف خانه

هو ذا مطابق الاصل الاصیل بلا زیاد و نقیصه الاحقر عبده حسین ابن محمد رضا(مجتهد آقا حسین فاضلی فرزند محمدرضا)  سواد مطابق اصل است .
 الاحقر محمد ابن محمد رضا(مجتهد آقا محمد فاضلی فرزند محمدرضا) سواد مطابق با اصل

مهر و امضایی که بعدا ذیل سند اضافه شده :
مدیر دبستان دولتی شماره 8 نراق   شریف بیان الحق  سواد مطابق اصل است
نماینده حکومت جلیله محلات عبدالحسین نراقی   سواد مطابق با اصل است
 که اصل آن نزد اینجانب است    متولی

از استاد گرانقدر حاج سید مجتبی غفاری بابت بازخوانی سند تاریخی از زمان راه اندازی کاروانسرای حاج محمد مهدی نراقی سپاس گزار می باشیم .

از جناب آقای حمیدرضا  سلطانی شایان فرزند اکبر اهل شهر نراق از بابت بازنویسی ، تایپ و تنظیم متن موقوفه کاروانسرا قدردانی می گردد .

۰ نظر ۳۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۷:۱۳
سلحشوران شهر نراق

 از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۲ خدمت سربازی در لشکر ۷۷ خراسان بود . و یکبار از ناحیه دست در مقطع آزاد سازی خرمشهر مجروح می گردد . بعد به عضویت سپاه پاسداران در می آید .

سلطان  منطقه سردشت لقب اوست  .مرد سختی ها . سفت و محکم  در مقابل دشمن داخلی و آرام در مقابل دوست .کوه و دشتی نبود که زیر پایش در منطقه سردشت پیموده نشده باشد . چشمان تیز بینش دشمن زبون کومله و دمکرات را به خوبی می دید . کمینگاه های دشمن را می شناخت.
در عین حال دلش می سوخت که چرا این جوانان فریب خورده اند و راضی به خودمختاری کردستان و قطعه کردن وطن خوبمان ایران می باشند .تلاش می کرد هدایت شوند ولی اگر کسی تعدی می کرد سرسختانه مبارزه می کرد .

پیشنهاد داشتن مسئولیت به او دادند او نمی پذیرفت ولی همه جا حضور داشت . فعالیت هایش را به رایگان در خدمت نظام قرار داده و ادعایی نداشت .تیم های عملیاتی بدون حضور او روحیه بخش نبود .بسیاری از دوستانش پیشمرگان کرد مسلمان و برادران اهل سنت بودند . ترسی نداشت چون به راهش اطمینان داشت . عقبه دشمن را ملاحظه می کرد که تار عنکبوتی بیش نیستند و آینده ای ندارند .
همیشه آماده بود .  یاد می آوری آن جوراب های پشمینه که به دور پاهایت محکم می بستی که در کوه های برفی و به هنگام تعقیب دشمن در کولاک و سرما سست نگردد .کمرت همیشه بسته بود و لباس های رزمت همیشه پوشیده. فقط نیاز بود لحظه ای کلاشینکفت را بر روی دوشت بیاندازی و حرکت را آغاز کنی . به همه جا به میرآباد- نلاس - کانی زرد – وَرده – بُلفت و دوپازا - قاسم رش-کیله –کرژال - ربط - شلماش و... هر جایی که هیچ کَس نمی رود . حتی شمال عراق

مهر ۱۳۶۵ عملیات مشترک سپاه و یکتی بر علیه مواضع دولت عراق چه جانفشانی ها داشته ای . در آنجا مجروح گشته ای و در سلیمانیه مداوا شده ای. جعفر جان کسی نرفت دوستانت را پیدا کند و از زبان آنها رشادت ها و سلحشوری هایت در منطقه سلیمانیه ؛ کرکوک؛ و ... عراق را پرس و جو کند . هنوز هم دیر نشده چند نفری از آن جمع باقی است .مطمئن هستم پیشمرگان اتحادیه میهنی کردستان عراق موسوم به یکتی هم در کردستان عراق از شجاعت های تو مبهوت بوده اند .
دوستان هم رزم در سردشت یادتان هست پیامی به کردستان عراق ارسال شد که چون جعفر نامزد دارد  برای او مرخصی اجباری بگیرید تا کمی بیاساید .

نیروهای کومله و دمکرات خسته فعالیت امثال شما شده است.اذعان به رشادت های شماها دارد . ولی راهی است که خودت انتخاب کرده ای .شب است و بهتر دیدی از سید عباس باشی (حسینی نژاد) خداحافظی کنی. ظاهرا او آخرین نفری است که دیده ای ؟ نکند که فردا باز نگردی ؟ توکل بر خدا
امروز یازدهم اردی بهشت ۱۳۶۶ است . ماموریت روی خط صفر مرزی ایران و عراق در روستای گوره شیر از توابع سردشت . نیروهای حزب منحله دمکرات کردستان آنجا ناامنی ایجاد کرده است. مرحله اول چه زیبا پیروز شدید . دوستان پیشمرگ مسلمان  مگر زمان پیغمبر را فراموش کرده اید چرا محل های استقرارتان را ترک و به جمع آوری غنایم می پردازید. دشمن بفهمد دخلمان را می آورد.

انکار نفرات آخر دشمن زبون در حال فرار صحنه را دیده و به سرعت به فرمانده هیز (گردان) ماجرا را اطلاع می دهد. او با زیرکی از پشت روستا با سازماندهی مجدد می تازد .جنگ پارتیزانی در مناطق کوهستانی شرایط ویژه ای دارد. سنگر نداشته باشی از پای در می آیی .
دشمنان نزدیک و نزدیکتر شده و حلقه محاصره تنگ می شود. مکان جعفر کمره ای برای فرار باز است ولی او نراقی و افکار حسینی دارد . می ماند و مبارزه می کند .چند نفر را از اسارت شدن نجات می دهد . قوتی به نیروهای خودی می دهد. اما نابرابری وجود دارد و اشرافیت جنگی سخت می گردد . جنگ تن به تن آغاز می شود و باز غلبه بر دشمن امکان پذیر نمی گردد و تا جایی که جعفر و دوستانش مجروح می شوند توان وی برای مبارزه پایین می آید تا جایی که محاصره تمام می شود و به شهادت می رسد .

صادق کلهر زودتر شناخته می شود . دمکرات ها مدعی می شوند که این فرد به خلق کرد در منطقه سردشت ظلم می کرده است. بر این اساس پیکرش بیشتر مورد اذیت و آزار قرار می گیرد . جعفر اما مبارز بوده ولی تجزیه طلبان ادعا دارند او به مردم کرد ظلمی نکرده ولی استقامت بالایی داشته و دمکرات ها همیشه از این افراد عصبانی هستند. بنابراین او نیزاز نظر دمکرات های نادان ، مجرم است که برای امنیت کشورش فعالیت داشته و باید شکنجه و اذیت شود . آمده ایم که اینگونه بمیریم . بگذار ببینم چند نفر شهید شده اند ؟

یک ؛ دو ؛سه ....هجده نفرند . آی دمکرات ها حالا که برای چند روز دنیا و زرق و برق آن پیروز شده اید چرا دیگر به جنازه ها اذیت و آزار می رسانید . اینها که  به خانواده اشان وصیت کرده اند که اگر جنازه ای از ما نیامد در گلزار شهدای نراق یادبودی برای خالی کردن عقده های تنهایتان درست کنید تا آرام گیرید .
آی واسطه های به دشمن نزدیک. آیا این پول ها بسنده نمی کند . اکنون چند روزیست که امروز و فردا می کنید تا جنازه ها را به سردشت انتقال دهید . آنچنان راهی هم تا مرز نیست .

بنازم به جوانمردی و پی گیری سلحشوران شهر نراق که عزم را جزم کرده اند . روز بعد جنازه به سردشت و بعد به زادگاه جعفر در شهر نراق منتقل می گردد.
رادیوی حزب منحله دمکرات کردستان با شادی خبر کشته شدن عده ای از پاسداران و پیشمرگان کرد مسلمان را اعلام می کنند. رادیو بی بی سی انگلستان نیز عین خبر را پخش می کند. مرد ساده اما سیاست باز نراق بسیجی مرحوم مسلم مرادی این خبر را دریافت می کند که هجده نفر به اسامی ... و جعفر کمره ای یکی از جنگجویان گردان نبی اکرم(ص) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سردشت به دست اعضای حزب دمکرات کشته شده اند .

 

عده ای از 18 شهید 11 اردیبهشت 1366 توسط تهی مغزتان حزب منحله دمکرات:

 

1- جعفر کمری(کمره ای) پاسدار
2- محمد عبدی – پاسدار
3- خالد محمدیان – پاسدار
4- بهرام علی مغانی – سرباز
5- مهدی زین الدین – پاسدار(با زین الدین فرمانده لشکر تشابه اسمی است)
6- اسماعیل زنده دل – پاسدار
7- عبدالله تیمورزاده – پاسدار
8- حسین ژاله – (پیشمرگ کُرد مسلمان)
9- محمدامین عثمان پور – (پیشمرگ کُرد مسلمان)
10- ناصر ژاله –(پیشمرگ کُرد مسلمان)
11- اسماعیل حسین نژاد – (پیشمرگ کُرد مسلمان)
12-پاسدار صادق کلهر فرزند پرویز اهل روستای گورخانه از توابع دهستان خندان شهرستان طارم سفلی استان قزوین
13- حسین سیرنه پی از جمله اسرای این عملیات است .
 

اگر تو بهتر و بیشتر و مستندتر می توانی بنویسی معطل نکن که مسئولی...

 

۰ نظر ۳۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۸:۱۹
سلحشوران شهر نراق

هوالمالک بالاستحقاق
و بعد سبب از تحریر و ترقیم این کلمات شرعیه الدلالات آنکه در عالی محفل شرع مطاع لازم الاتباع حاضر آمد عالیشان استاد علی اکبر بنّا ابن مرحوم آقا محمد اسماعیل خیّاط من القصه در حالتی که ممضی و نافذ بود از او جمیع اقاریر شرعیه علی الطوع والرغبه دون الاکراه والاجبار بیع نمود و بفروخت به سعادت مآب آقا طوغان ابن آقا نادعلی من القصه همگی و تمامی یکدرب طویله واقعه در خانه بایع در قرب درب خانه فی محله علیا جنب اطاق درویشعلی شهره که دو سمت دیگر آن بشارع است و یک سمت به حصار خانه مرحوم کربلائی با کامل ملحقات شرعیه و منضمات عرفیه از ممر و مدخل و کلما یتعلق بها بقدرالحصه به ثمن مبلغ بیست تومان نصف(ده تومان) فض رایج خزانه احمد شاه و قِران عددی یکمثقال ماخوذ حین العقد و صیغه جاری شد و شرائط صحت بعمل آمد و بایع مرقوم بیع مرقوم را از یَد تصرف خود اخراج نموده و به تصرف مشتری مسطور داد او نیز در ملک خود تصرف مالکانه و مستحقانه نمود کتصرف الاملاک فی املاکهم و ذوی الحقوق فی حقوقهم الیوم به مقتضای مارقم مبیع مرقوم حق صرف و ملک طلق مشتری موصوف است و عقد مبایعه لازمه جازمه صحیحه شرعیه مشتمله به جمیع شرایط و ارکان و خالیه از کافه نواقص و بطلان با اسقاط کل خیارات موجبه فسخ سیماً خیارالغبن ولو کان فاحشاً هو المقرر فی الشریعه المطهره بینهما واقع و جاری شد و در ضمن عقد خارج لازم جازم  بایع مشارالیه ملتزم شرعی شد که چنانچه از تاریخ ذیل الی انقضاء مدت سی سال شمسی تمام فسادی در مبیع پیدا شود که به ثبوت شرع برسد و از یَد مشتری انتزاع یابد بعلاوه رد ثمن که باید از عهده غرامات شرعیه آن برآید معادل ثمن را مجاناً از مال خود به مشتری دادنی باشد و صیغه جاری شد.

وکان ذالک التحریر فی دوازدهم شهر رمضان المبارک سنه 1327
12 رمضان 1327(برابر 5 مهر 1288)
اعترف بما رقم فیه الدی
مُهر : با امام محمد تقی
اعترف بما رقم فیه لدی 1327
مُهر : ناخوانا


از جناب آقای محسن کمره ای فرزند غلامعلی از بابت ارسال تصویر سند متعلق به پدربزرگش مرحوم حاج عباس کمره ای فرزند رضا از طریق اپلیکیشن تلگرام سپاس گزاریم . 

سایت سلحشوران شهر نراق ؛ از استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی قباله فروش ملک قدردانی می نماید .

۰ نظر ۳۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۷:۱۶
سلحشوران شهر نراق

 هر چه به زمان عقب بر می گردیم به اسناد و نوشته های قدیمی برمی خوریم ومی بینیم که در زمان های دور مردم کهن شهر نراق چه زندگی ساده و ارزشمندی داشته اند.

حتی به صورت پاگیره های قدیمی با قدمت بالا ۵۰ سال که ابتدایی ترین وسایل زندگی نوعروسان در آن به چشم می خورد ، وسایلی که حتی شنیدن نام آنها هم برای نسل امروزی تازگی دارد. این وسایل اگرچه امروزه کارایی سابق را ندارند ولی به عنوان اَنتیک زینت بخش دکورهای منازل ما شده اند تا بیشتر به سبک زندگی مردم نراق در قدیم پی ببریم.

از آنجاییکه برخی از این وسایل برای نسل امروزی ناشناخته است و شاید نام آنها را کم و بیش شنیده باشند به ذکر نام چند مورد از آنها و نحوه کاربرد آنها که از لابه لای اسناد قدیمی بدست آمده است با ذکر گویش نام محلی آن اشاره کوتاه می گردد :

 

1-چارشَب:چارشب (چاچَب) به معنی چادرشب می باشد که در قدیم عمدتا از جنس قدک بود و برای بستن لحاف و تشک استفاده می کردند و آن را به دیوار اتاق تکیه داده و به عنوان پشتی استفاده می کردند.برای پهن کردن روی لحاف کرسی،روی فرش و... از کاربردهای دیگر چادرشب بود.

2-سفرهِ نان: بر خلاف سفره های امروزی که همه سفره ها از جنس مشمع و نایلون هستند سفره های قدیم از جنس قَدَک در ابعاد مختلف بود.سفره های نخی گل دار هم وجود داشت که در حاشیه های آنها این بیت شعر به چشم می خورد:
شکر نعمت نعمتت افزون کند          کفر نعمت از کَفَت بیرون کند

3-دستمالِ صحرا و دستمال٘ دست: دستمال صحرا هم شبیه سفره نان و بزرگتر از آن بود برای بردن نان و سایر مایحتاج ضروری به صحرا یا مزرعه  استفاده می شد. بَسّنَه هایی که بانوان سخت کوش نراق روی سر قرار داده و به صحرا یا هرجای دیگر می بردند نمونه ای از دستمال صحرا بود. دستمال٘ دست هم معمولا قرمز و سبز ابریشمی بود و مردان میانسال یا کهنسال در جیب قبا یا کت می گذاشتند و برای بهداشت فردی استفاده می کردند.این دستمال ها هنوز هم موجود می باشند.

4-چارقَت: که همان چارقَد یا روسری سفید مرمر یا قلاب بافی شده است که در قدیم سرپوش زنان و دختران بود و با یک سنجاق قفلی و دو یا چند عدد مهره چشم زیر گلو می بستند.امروزه کلیپس جایگزین سنجاق قفلی شده است.

5-رَختِ حمام: رخت حمام قدیم (بُقچه حمام) سه تیکه بود.سوزنی ،دستمالِ حوله و زیر انداز که در موقع استحمام از آن استفاده می کردند.

6-چای دان: چای دان های قدیم به شکل مکعب مستطیل شیشه ای از جنس فیروزه آبی با درپوش فلزی و یا چینی با در پوش چینی بود که برای نگهداری چای خشک استفاده می‌ شد.

7-آیینه: آیینه های قدیم به شکل مربع یا مستطیل  با قاب چوبی و روکش فلزی نقره ای بدون پایه بود که یکی از اقلام جهیزیه نوعروسان بود که آن را داخل طاقچهِ اتاق می گذاشتند و در طرفین آن گلدان یا وسایل دیگر قرار می دادند. از این نوع آیینه ها هنوز هم در خانه های قدیمی شهر نراق دیده می شود که قدمتی نزدیک به ۱۰۰ سال دارند.

8-جام : در گویش نراقی جام به کاسه های گرد دایره شکل پهن با لبه کوتاه گفته می شود. ولی در اینجا‌ منظوراز جام، جام حنای عروس است که دو تیکه بود که شامل جام پهن و سینی مسی بود. لگن حمام  ومَشوَرَه (مشبره) یا تاس حمام  که استوانه ای شکل دسته دار از جنس مس بود نیز ازوسایل مخصوص استحمام به شمار می رفت.

9-تاقار و بَسُّو:از تاقار یا تاقاره برای تهیه خمیر نان، نگهداری جِلت (خیک ماست) و... واز بَسُّو برای نگهداری رب ، پنیرو...استفاده می شد.

10-قلبول آرد بیز: همان اَلَک آرد بیز امروزی است که دارای توری خیلی ریز است و برای بیختن(الک کردن)آرد برای تهیه خمیر استفاده می کردند.

11-مِجری:صندوقچه های چوبی با روکش فلزی و چفت وبس بود که در تاقچه اتاق می گذاشتند و برای نگهداری اسناد، پول،طلاجات و چیزهای گرانقیمت استفاده می شد.

12-مقبره:مقبره(مغبره) شبیه مجری کوچک با روکش مخمل بود که به عنوان جعبه وسایل بهداشتی و آرایشی نوعروسان استفاده می شد.


13-یَخدان:صندوق چوبی مستطیل شکل پایه دار با روکش فلزی ساده و گل دار وچفت و بس که برای نگهداری البسه ومواد غذایی خشک و...استفاده می شد.کمدهای امروزی جایگزین یخدان های قدیمی شده اند.

14-زیر کوزه ای: در قدیم برای نگهداری و خنک کردن آب از کوزه با حجم های مختلف استفاده می کردند.این کوزه ها یک زیر کوزه ای سفالی به شکل بشقاب داشتند که کوزه آب را داخل آن قرار داده و یا به دیوار تکیه می دادند تا آب آن خنک شود.

15-کَش مالی: همان کشک مالی است که تاقاره کوچک دهان گشاد تقریبا شبیه گلدان از جنس سفال که داخل آن لعاب کاری شده بود.در قدیم کشک خشک را که دانه ای بود داخل آن با آب خیس می کردند وسپس با دست آن را به بدنه داخلی که ناصاف و دندانه دار بود می کشیدند(می مالیدند) وعصاره گرفته شده از کشک را کالجوش درست می کردند.

16-لَنپا:همان چراغ لَمپا یا گردسوز امروزی است که برای روشنایی از آن استفاده می کردند. همچنین برای طبخ غذا هم از حرارت این چراغ استفاده می شد.بدین صورت که یک سه پایه فلزی بلند که تقریبا استوانه ای بود روی چراغ قرار می دادند و دیزی آبگوشت یا غذاهای دیگر را روی آن می گذاشتند تا با حرارت چراغ پخته شود.البته یک نوع چراغ های کوچک هم شبیه لمپا وجود داشت که به آن "چراغ خواب عروس"می گفتند.

17-شانه قیچی:از ابزار های بافت قالی بود .چون نراق در حرفه قالی بافی پیشینه طولانی دارد این ابزارها را به عنوان جهیزیه به نوعروسان می دادند.

18-آجیل خوری: آجیل خوری دارای پایه گرد کوچک از جنس شیشه واستیل بود که برای ریختن آجیل ،نقل و...ازآن استفاده می کردند. در مراسم عقدکنان در شهرنراق داخل آنها  مقداری نُقل های ریز معروف به (نقل گشنیزی) می ریختند و به هر میهمان می دادند.

19-سفره قند: سفره قند از جنس پارچه ساتین آستردار دایره ای شکل بود که لبه های آن چین دار بود و نخ مخصوصی از وسط این چین ها رد شده بود.داخل آن را قند می ریختند و با قیچی یا قند شکن خرد می کردند. در موقع بستن آن دو سر نخ را می کشیدند وسفره قند به شکل کیسه کاملا جمع می شد و نخ را به دور آن می بستند.در موقع باز کردن ،مجددا نخ را کاملا شل می کردند و سفره روی زمین پهن می شد و مجددا قند خرد می کردند و یا از قند خرد کرده آن داخل قندان می ریختند.

20-قوری پوش: قدیمی های نراق به خوبی به یاد دارند که موقعی که سماور زغالی جوش می آمد چای را در قوری چینی دم می کردند و سر سماور می گذاشتند و یک پارچه کوچک از جنس ترمه یا گلدار دیگر روی قوری می انداختند که بخار آن بیرون نرود و چای زودتر دم بکشد به این پارچه قوری پوش می گفتند و چقدر ارزشمند بود که در سیاههِ عروس هم ذکر می کردند .

21-قلیان: شاید تعجب کنید که قلیان در جهیزیه نوعروسان چه نقشی داشته است؟
جواب این است که اولا در قدیم در اکثر خانه ها مردها و زن ها از قلیان استفاده می کردند. ثانیا موقعی که به خواستگاری دختر می رفتند خانواده داماد می گفتند :عروس  خانم قلیان را چاق کنه و بیاره.
اگر عروس از عهده این کار به خوبی بر می آمد او را تایید می کردند . اگر امروز می گویند:عروس خانم چای بیار،قدیم می گفتند عروس خانم، قلیان را چاق کن بیار یا سره را آتش بذار بیار. به همین خاطر قلیان هم در صورت پا گیره ثبت می شد.

22-سبد و تُوجَه: سبد وتُوجَه از ترکه های مخصوص درختان بید و ارغوان در سایزهای مختلف بافته می شوند با این تفاوت که تُوجه دایره ای شکل بدون لبه یا لبه خیلی کم و سبد لبه دار و نسبتا بلند است.در قدیم از تُوجه ها برای آبکش کردن برنج، ساختن برگه الگ و زرد آلو و تهیه جوزغند استفاده می کردند ولی سبد برای ریختن خامه قالی وانواع کارها کاربرد داشت.

23-سماور، طشتک، زغالدان و زیر دستی: در قدیم اکثر سماورها زغالی بود .هر سماور دارای یک طشتک زرد برنجی بود که سماور را داخل آن می گذاشتند که خاکستر آن روی فرش نریزد.همچنین برای زود جوش آمدن، یک بوق (بوق سماور)که استوانه ای شکل دارای ارتفاع متفاوت با توجه به حجم سماور با یک دسته چوبی در دهانه تنوره سماور می گذاشتند تا زغال ها راحت تر بسوزد و آب زود تر جوش بیاید. زیر دستی یک دیس خیلی کوچک زرد رنگ استوانه ای بود که بیشتر جنبه تشریفاتی داشت بدین صورت که در مراسمات مختلف استکان چای را در داخل آن می گذاشتند و چند حبه قند هم کنار آن قرار داده و بدین صورت از بزرگان مجلس پذیرایی می نمودند.
در کنار هر سماور هم یک ظرف استوانه ای دسته دار و دَردار فلزی به نام ذاغالدان(زغال دان) وجود داشت که زغال در آن می ریختند و موقعی که زغال سماور تمام می شد با اَمبُر(انبر)کوچکی که داخل آن بود زغال را مجدد داخل سماور می ریختند. به سینی استکان نعلبکی هم قَوَه سینی می گفتند.

24-دیزو: دیزو یا دیزی یکی از ظروف های طبخ غذا مخصوصا آبگوشت در قدیم بود. جنس دیزی معمولا از سفال، سنگ، مس و روحی بود که بیشتر از جنس روحی آن برای طبخ آبگوشت استفاده می کردند و معمولا با حرارت چراغ لَمپا،سه فتیله و حرارت آتش چاله کرسی آبگوشت را می پختند که غذای خوشمزه ای بود.

25-آفتابه مسی: در قدیم کلیه ظروف آشپز خانه نوعروسان از جنس مس بود و آفتابه مسی هم شامل حال آنها می شد.

   

                       فاطمه علی آقایی                         عشرت علی آقایی                     مریم علی آقایی

لازم می دانم اینجانب مرتضی علی آقایی نراقی در رابطه با این تحقیق و نوشته از زحمات ارزشمند سرکار خانم عشرت علی آقایی ، فاطمه علی آقایی وهمچنین خانم مریم علی آقایی فرزند شهید غلامعباس علی آقایی در رابطه با تهیه وسایل و تجربیات ارزنده شان صمیمانه تشکر و سپاسگزاری نمایم.

سایت سلحشوران شهر نراق از مطالب ارزشمند  جناب آقای مرتضی علی آقایی فرزند علی اکبر نویسنده ، محقق و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ شهر تاریخی نراق قدردانی می نماید .

۳ نظر ۲۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۱۸
سلحشوران شهر نراق

حاضرگردید عفت پناه سلطنت خانم صبیه مرحوم آقا نصرالله نراقی بامًاء و اجازه زوج خودش و هو جناب سلاله الاطیاب آقای آسید فرج الله در کمال رضایت و مصالحه صحیحه شرعیه نمود به اخوی خودش و هو عالیقدر آقا محمد ابراهیم(رحمانی فرزند نصراله) تمامی سهم و حقوقی که در یکدرب اطاق سفیده شهره داشت واقعه در خانه آقا نصرالله مرقوم در تحت بالاخانه که محدود است له جدار خانه غلامحسین درویش زاده نراقی(غلامحسین مرشدی فرزند درویشعلی نراقی)

 

 با کافه ملحقات و منضمات شرعیه آن از ممر و مدخل وکل مایتعلق بها شرعاً و سیّد بها عرفاً سمی ام لم یسم و ذکرام لم یذکر به مال المصالحه مبلغ یکصد دینار پول سیاه رایج ایران و یک سیر نمک شایع آران مصالحه صحیحه شرعیه و ..... صریحه ملیّه اسلامیّه مشتمله به صیغه عربیه و فارسیه جامع جمیع شرائط و قواعد و ارکان صحت از قبض و اقباض و تسلیم و تسلّم و تخلیه و تصرف و ضمان درک و عمل شرعیه مختومه بر اسقاط غبن سیماً خیارالغبن ولو کان فاحشاً بل افحش بناء علی هذا تمامی مصالح عنه مرقوم حسب الشرع‌الانورملک طلق و حق صدق مصالح له مرقوم می باشد فله التصرف فیه کتصرف الملاک فی املاکهم و ذوی الحقوق فی حقوقهم .
و کان ذالک التحریر فی بیست و نهم شهر شعبان 1348
29 شعبان 1348(برابر 10 بهمن 1308)

مراتب متن صحیح است فرج الله هاشمی

 سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی  این نامه که قریب یک قرن قبل نگاشته شده است ، سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۲۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۳:۴۵
سلحشوران شهر نراق

برادر عزیزم(محمد ابراهیم رحمانی فرزند نصراله نراقی) ان شاءاله بسلامت بوده باشید . از حال ما بخواهید به دعاگوئی مشغول می باشیم  . ولی عباس و خانم آقا مریض هستند . ان شااله شما نقاهت و کسالتی ندارید . شما دیگر یادی از من نمی کنید که آیا زنده یا مرده هستم ؟
دو سال است که سیّد فرج الله
(سیّد فرج اله هاشمی) برحمت خدا رفته ، من چه می کنم و چه می گذرانم ، پس چه برادری هستید ؟ چرا یاد من نیستی و کاغذ نمیدهی ؟ الآن که بچه ها مریض هستند یک چیزی که خرج کنم ندارم . شما هم که به فکر خودتان هستید ، حاشا به مُروَتت که نمی گوئی تو خواهر من هستی یا نه ؟ من اوّل خدا را دارم بعد شما یک برادر را که باید به من همراهی کنی . یک قدری پول برای من بفرستید که خدا شاهد است خیلی برایم سخت شده و به مرگ خودم راضی شده ام 

 برای دلخوشی بچه ها خوب بود یک ‌کاغذ(نامه) بدهید که هَمَش دائی دائی می کنند . مرحوم سیّد فرج الله می گفت که برادرت برای خاطر من به تو عزت می گذارد و حالا می فهمم که راست گفته . شما نباید حالا یاد من باشید که خیلی سخت می گذرانم . الآن شلوار و اُرسی(کفش) ندارم و دستی(پشتیبان) هم ندارم برای من بفرستید که آبروی من می رود میان دوست و دشمن .خانم عباس آقا دست شما را می بوسد و دعاگو هستند . منتظر مژده سلامتی هستم
قربانت سلطنت (سلطنت بنت نصراله نراقی همسر سیّد فرج اله هاشمی)


تاریخ حدود نامه :  شعبان 1347(برابر بهمن 1307)

 
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی  این نامه که قریب یک قرن قبل نگاشته شده است ، سپاس گزار می باشد .
۰ نظر ۲۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۳:۴۳
سلحشوران شهر نراق

ما را در سر سودای عاشقی است

                                                  و دفاع همچنان باقیست

                                                                                    و تا انتها ایستاده ایم.....

۰ نظر ۲۴ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۳:۲۲
سلحشوران شهر نراق

وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه
     اداره معارف و اوقاف قم و محلات
رونوشت : اجاره نامه یکطاق موقوفه حاجی علی محمد نراقی است که طی بتاریخ 1318/4/30
شماره 222 به اداره اوقاف قم فرستاده شده است
هوالله،اعترف بما رقم فیه لدی حررها خاطی مُهر عبده الراجی،غلامحسین و بعد قبول اجاره شرعیه نمود عالیقدر آقا عبدالرحمان ابن مرحوم اقا عبدالمجید شنگولی نراقی، از جانب مستطاب افتخار الحاج آقای حاجی علی محمد تاجر نراقی، مقیم همدان(زید اجلاله العالی) توسط جناب مستطاب عمده التجار والاعیان، آقاى آقا میرزا شکراله خان صفایی تاجر نراقى

همگی و تمامی مجری المیاة یکطاق که وقف است، بر عزاداری حضرت سیدالشهدا (ارواح العالمین له الفداء) از جمله ی بیست و چهار طاق آب و املاک مزرعه حسین آباد را که از مزارع نراق است؛ غنی عن التحدید و التوصیف با کافه ملحقات و منضمات و متعلقات آن از صحاری و مجاری و آبار و انهار و مراتع و مرابض و اراضی و کُلهما یتعلق بها بقدر الحصه ابتداء از اول مهر ماه هذه السنه 1310  قُوی ئیل(سال گوسفند)،الی انقضاء مدت سه سال تمام به مال الاجاره،مبلغ چهل و هشت تومان وجه نقد و موازی شصت مَن،به وزن شاه پوست،مقرر آنکه مال الاجاره را بقسط السنین،سالی شانزده تومان وجه نقد و بیست مَن بوزن شاه، تربار در رفع محصول ادا نماید و منال دیوانی آن نقداًو جنسیاً با سایر عوارضات بر عهده موجر و صیغه موآجره،صحیحه شرعیه بینهما جاری شد.
و کان التحریر فی پانزدهم شهر ربیع الاول 1350
15 ربیع الاول 1350 برابر(8 مرداد 1319)

 

مهرها و امضاهای حاشیه سند :
اعترف بما رقم فیه لدی
حسین غفاری(فرزند عبدالباقی)
بمراتب متن شهادت دارم
هدایت الله رضوانی(فرزند محمد حسین)
بمراتب متن اقرار نمود؛ شهادت دارم
جواد غفاری(فرزند عبدالباقی)
رونوشت برابر اصل است که اصل طی شماره 222 تاریخ 1318/4/30  تحت نامه سفارشی به اداره اوقاف شهرستان قم طبق امریه 2791 شماره  1318/4/24 اداره فرهنگ شهرستان قم تقدیم شده است .
مدیر دبستان دولتی شماره 8 نراق

امضاء شاهدان :
سواد مطابق با اصل است – علی ابوالحسنی(فرزند فرج اله)
سواد مطابق با اصل است – حسین غفاری نراقی(فرزند عبدالباقی)
سواد مطابق با اصل است – نصراله یوسفی نراقی
سواد مطابق با اصل است - علی ضیایی نراقی

از جناب آقای حمیدرضا  سلطانی شایان فرزند اکبر اهل شهر نراق از بابت بازنویسی و تنظیم متن موقوفه سپاس گزار می باشیم .

۰ نظر ۲۴ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۳:۳۶
سلحشوران شهر نراق

 نیست در عالم ریا و رَهزنی قانونِ ما
شاهدِ رِندیّ ما باشد لب میگونِ ما

گر نباشد کشتنم طاعت ندارد هیچ جرم
چون که شد حکمِ اَزل‌ بر صلّ سبکِ خون ما

آب شد از آتش عشق تو جسم خاکیم
چاره کن از یاد کاکُل خاطرِ محزون ما

از خیالِ نرگس شَهلایِ جانان شد خراب
خلوتِ خاکِ گلستانِ دلِ مفتونِ ما

می زند سنگِ تطاول‌آسمان بر سینه ام
از هوایِ خواهشِ بختِ بَدِ وارونِ ما

در دلِ خوبان نباشد رحم وَرنه لیلی ام
بی خبر هرگز نگردد از دلِ مجنونِ ما

با هزاران شادکامی دوش "حسرت"می سرود
کَز نگاهِ لُطفِ جانان وَصل شد مظنونِ ما


مولانا حسرت نراقی

تنظیم از استاد مرتضی علی آقایی نراقی

۰ نظر ۲۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۳:۵۷
سلحشوران شهر نراق

مبلغ پنجاه تومان نصف بیست و پنج ‌تومان وجه نقد رایج خزانه عامره از بابت وجه مال المصالحه نصف دو نفر و نیم آب قناتین بهریار شهره واقعه در روزقه(نوبت آب) ششم آخر حسب الحواله آقا عبدالکریم ابن مرحوم آقاحبیب الله نراقی بتوسط جناب عمده الاعیان آقا میرزا ابراهیم تاجر نراقی واصل و عاید اقل السادات آقا محمدخان و آقا نصرت الله خان خَلفان مرحوم مغفور خلد آشیان آقا سید حبیب الله خان دلیجانی گردید و این ورقه بمنزله قبض رسید مال المصالحه می باشد تا واضح بوده باشد .
بتاریخ چهارم شهر رجب المرجب مطابق سنه 1345
4 رجب 1345(برابر با 17 دی 1305)
مُهر نصرت الله رضوی
مُهر محمد رضوی
وقع مارقم فیه لدی الخطا
مُهر علی رضوی

سایت سلحشوران شهر نراق از استاد معزز آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود بابت بازخوانی مصالحه آب قنات بهریار دلیجان سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۲۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۹:۳۰
سلحشوران شهر نراق

هدایت به بالای

folder98 facebook