سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

تا مالک دورانی ای مرد تو می مانی
بگذار بماند خصم در اوج پریشانی

در بستر ناکامی جان را ندهد هرگز
او را که سَر و کاراست با نفحه ی رحمانی

این شهد شهیدان را از کرب و بلا داریم
قاسم به عموجان گفت : با شوق فراوانی

در عرصه گیتی هست تا ریشه هر فتنه
ما جان به کف استاده تا نقطه پایانی

سرباز علی پا را از سَر نشناسد هان !
 خون بهرهمین دارد جریان به تن و جانی

تا کُشته نپنداری این خیل شهیدان را
گر رهرو این راهی گر پیرو قرآنی

از جوشش این خون ها شد کرب و بلا پیدا
تا غرقه شود دشمن در ورطه طوفانی

هرنقطه این میهن رویشگه سرداری است
گر از همدان باشد یا راور کرمانی

یک روز حبیبی را از سَمت حرم آرند
از دشت بلا یک روز سردار سلیمانی !

اشعار استاد غلامعلی صفری چهره فاخر شهرستان دلیجان استان مرکزی در خصوص شهادت سپهبد حاج قاسم سلیمانی

جمعه تاریخ 13 دی 1398

 

۰ نظر ۲۷ دی ۹۸ ، ۲۱:۴۳
سلحشوران شهر نراق

اما بعد الحمد والصلاه غًرَض از این کلمات شرعیه الدلالات حریت علامات آنست که حاضر گردید عزت همزه(حمزه) آقا کربلایی حسینقلی ابن مرحوم آقامشهدی محمد اسماعیل دلیجانی و در کمال رضایت تام تمام دون الاکراه والاخبار و صلح صحیح معتبر شرعی نمود به جناب زیده الاعیان و عمده التجار آقامحمدعلی آقا(مُلا محمدعلی  فروغی)خلف مرحمت شان آخوند ملا ابوالقاسم نراقی رحمت اله همگی و تمامی یک قطعه زمین چهار قفیزی(واحد اندازه گیری) واقعه در دشت دروازه بَهریار (قنات بَهریار دلیجان) شهره مالکی خودش که محدود است
حدّی به زمین ورثه مرحوم آقا سید حبیب اله خان و
حدّی به زمین ورثه مرحوم آقا مشهدی حسین حاجی محمدعلی و
حدّی به زمین  عالیجاه نظرعلی بیک باقرآبادی و
حدّی به نهر آب با کافه ملحقات و منضمات شرعیه و عرفیه آن

از ممر و مدخل و سایر ما یتعلق بهما شرعا و ... بهما عرفا سی ام لم یم و ذکر ام لم یذکربهی المصالحه مبلغ دوازده تومان وجه نقد رایج مملکت محروسه(مِلک پادشاهی نگه داشته شده) ایران و یک سیر نَمک آران(نَمَک دریاچه آران و بیدگل کاشان) نقد مقبوض لا علی رسم القباله مصالحه صحیحه شرعیه و معاقده صریحه ملیه اسلامیه مشتمله به صیغه عربیه والفارسیه جامع جمیع شرائط و قواعد و ارکان صحت از قبض و اقباض و تسلیم و تسلم و تصرف و ضمان و......... شرعی مختومه بر اسقاط غبن سیما خیارالغبن و غبن در غبن ولو کان فاحشا بسی افحش ولو بمنع .......المدارج و اعلی المراتب بناء علی هذا تمامی مصالح عنه مرقوم حسب الشرع الانور ملک طلق وفق صدق مصالح له معظم مرقوم فوق می باشد و احدی را بر آن حقی و بهره و نصیبی نمی باشد .
فله التصرف فیه تصرف الملاک فی املاکهم و ذوی الحقوق فی حقوقهم .

و کان ذالک التحریر فی یوم سیم شهر جمادی الثانی سنه ۱۳۳۸
۳ جمادی الثانی ۱۳۳۸ (برابر با ۳ اسفند ۱۲۹۸)

سایت سلحشوران شهر نراق از استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود بابت بازخوانی سند ۱۰۳ سال پیش مربوط به قباله ۴ مَن زمین در دشت دروازه (قنات بَهریار دلیجان) سپاسگزار می باشد .

۰ نظر ۲۶ دی ۹۸ ، ۲۱:۳۶
سلحشوران شهر نراق
بیست و هفتمین شماره فصلنامه عصر طلایی دلیجان با مطالب ارزشمندی از جمله معرفی مولانا حسرت نراقی از شاعران ممتاز کشور منتشر شده است .  

استاد سعید اصغری دلیجانی علاقمند به مردم نراق و شیفته تاریخ و فرهنگ  آن می باشد . نوشته های ایشان در خصوص مولانا حسرت نراقی را با هم مرور می کنیم :

 درباره شهر کهن و زیبای نراق و نخبگان و بزرگان آن مطالب و کتاب هایی نگاشته شده ولی این تمام تاریخ و فرهنگ نراق نیست.
نراق به غیر از علامه حاج ملا محمد مهدی و فرزندش حاج ملا احمد و مجتهدین دینی منتسب به خاندان نراقی ، مشاهیری همچون علی نراقی متخلص به محتشم ؛ پروفسور غلامعلی منصوری پدر علم نانو و بزرگان و شاعران و مشاهیری بسیاری داشته که می بایست به آنان جداگانه پرداخته شود .

در این زمانه که کالای فرهنگ خریداری ندارد و عاشق دلسوخته می خواهد تا در این وادی قدم بگذارد هستند افرادی چون مرتضی علی آقایی، سید مجتبی غفاری ، فهیمه لطفعلی و ... به صورت مداوم هر هفته گوشه ای از تاریخ و فرهنگ نراق را معرفی می کنند.

نگارنده(سعید اصغری دلیجانی) نیز در راستای وظیفه فرهنگی خود در این شماره از یک شاعر گمنام نراقی رونمایی کرده و این نوشته را به مردم با صفای نراق تقدیم می کنم .

حدود دو سال پیش تصویر دو نسخه خطی از دوستی عزیز به دستم رسید. یکی از نسخه ها ، دیوان شعری  متعلق به مولانا حسرت نراقی با خط نستعلیق و بسیار زیبا در 480 صفحه نظرم را به خود جلب کرد .

در داخل جلد نام چهار نفر و هر کدام با ابیاتی دیده می شود: حاجی ملا محمد قائنی متخلص به سعدی، میرزا کوچک قائنی متخلص به ساغر، شاعر نراقی به نام میرزا هاشم طبیب نراقی و حسرت نراقی که با مضمون لحرره حسرت نراقی، تاکید نموده که نویسنده خودش می باشد. دست خط این نوشته با خط بقیه دیوان یکی است و می توان نتیجه گرفت که شاعر و خطاط این دیوان، حسرت نراقی است.
نمونه اشعار  حسرت نراقی :

زان چهره سرخ گونه ام زرد نگر
و از سینه گرم آه من سرد نگر
سهلست اینها نشسته با غیرش بین          
واین خون که در آخر به دلم کرد نگر

این دیوان شعر شامل غزلیات، مثنوی و دیگر قالب های شعری است  که نزدیک به 6900 بیت است. بخش قابل تاملی از این دیوان مراثی اهل بیت علیهم السلام می باشد.  از زمان زندگی و نیز مقبره حسرت فعلا اطلاعی در دست نمی باشد ولی بیش از شصت سال زندگی کرده است:
گر چه در راه طلب، عمر بشصت آوردم
 رهروی لیک من امروز بدست آوردم

ظاهرا حسرت  نراقی با ساغر قاینی و سعدی قاینی دو شاعر منطقه خراسان، هم دوره بوده اند از همین رو می توان حدس زد که حسرت در اواخر دوره صفویه می زیسته است. برای روشن تر شدن زندگی این شاعر نراقی می بایست ابتدا نسخه خطی توسط اهل فن تصحیح و از بین این اشعار اطلاعات دقیقتری پیدا کرد و این مهم فقط با همت و اراده اهالی فرهنگ دوست نراق ممکن می شود تا برگ زرین دیگری به دفتر افتخارات منطقه اضافه گردد .

از بذل توجه استاد سعید اصغری دلیجانی ، محقق ، نویسنده و پژوهشگر ارزشمند تاریخ و فرهنگ شهرستان دلیجان به ویژه شهر نراق سپاسگزاریم .

۲ نظر ۲۵ دی ۹۸ ، ۲۱:۱۳
سلحشوران شهر نراق

‍ آقای منصورخان(مامور مالیه محلات در نراق) به آقای نایب فضل الله خان نوشته
قربان تو می گردم ؛ شرحی علیحده در خصوص فرستادن جواب مرقومات که بعد توسط و وسیله دیگر ارسال خواهد نمود عرض کرده ، ولی چون مراسله جناب معاون التجار(میرزا فضل الله نراقی فرزند محمد جواد) را جواب می نوشتم لازم دیدم که مجددا توسط این ورقه خاطر عزیزت را مستحضر دارم از قراری که معاون التجار و محمد یوسف خان(محمدیوسف یوسفی فرزند طوغان یا طوقان) انتظار دارند چنانچه در حق فدوی(بنده) اظهار لطف و آقائی دارید نیز آن دو آقایان و بستگان آنها را مورد توجه مخصوص خود قرار داده در مواقع لازمه همه نوع مساعدت و الطاف را مضایقه نفرمائید .

چنانچه حقیر را در مدت دوستی و ارادت خودم همیشه مورد الطاف قرار می دادید آنها را هم بذل مرحمت بفرمائید که سرافراز باشند .
تصدقت منصور (منصورخان : مامور اداره مالیه محلات در نراق زمانی که آقای سهام نظام حُکمران محلات و سایرالبلوک بود)
بیستم شوال 1336(برابر 6 مرداد 1297)

روی پاکت نامه : نراق – جناب آقای معاون التجار نراقی(فضل اله نراقی) زید اقباله
سایت سلحشوران شهر نراق ؛ از استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از جهت بازخوانی نامه منصورخان مامور اداره مالیه در نراق به نایب فضل الله خان در 105 سال قبل قدردانی می نماید .

۰ نظر ۲۴ دی ۹۸ ، ۲۱:۱۷
سلحشوران شهر نراق
به گزارش سایت سلحشوران شهر نراق ؛  محمدرضا باقری نراقی قبل انقلاب در رشته اتومکانیک دانشکده فنی وارد دانشگاه زنجان(انستیتوتکنولوژی) شد و بعد از انقلاب در سپاه پاسداران عضویت یافت .
 

پدرش مرحوم غلام باقری فرزند علی اکبر و مادرش حاجیه خانم ملوک نوروزی فرزند علی اهل شهر نراق از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی و از انسان های مورد احترام این دیار تاریخی هستند .

مهدی اکبری پس از امتحان و قبولی دانشگاه وارد سپاه پاسداران گردید . پدرش اکبر اکبری فرزند نعمت اله و مادرش حاجیه خانم زهرا باقری فرزند علی اکبر اهل شهر نراق هستند و همچنان سالی چندین ماه در زادگاهش سکونت یافته و بقیه ایام را در تهران گذران زندگی می کنند .

محمدرضا پسر دایی مهدی و مثل دو یار در کنار هم بودند . آنان تصمیم می گیرند به علت پنهان بودن فعالیت های انقلابی شان به استان محروم(سال ۱۳۶۰) کرمان عزیمت و آنجا در مرکز آموزش سپاه به تربیت و جذب نیرو بپردازند . آن دو اهل مطالعه و هر دو سخنران و ذاکر اهل بیت بودند .

حاج قاسم سلیمانی فرمانده لشکر ۴۱ ثاراله سپاه مثل برادر آن دو را دوست داشت و اجازه نمی داد این دو پاسدارغریبه در کرمان احساس غربت کنند .
جنگ تحمیلی به مراحل حساس نزدیک شد و محمدرضا باقری با اذن حاج قاسم وارد نبرد مستقیم با ارتش متجاوز بعث عراق شد و نهایتا تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ طی عملیات بیت المقدس در جبهه خرمشهر استان خوزستان به شهادت رسید و فرمانده اش قاسم را اندوهگین ساخت.

پس از شهادت محمد رضا پسر عمه اش مهدی اکبری زندگی را بر خود تلخ و ناگوار می دید و از قاسم سلیمانی اذن میدان خواست تا اینکه تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۲ طی عملیات والفجر ۱ در جبهه زبیدات عراق به شهادت رسید ولیکن پیکر مطهرش در صحنه عملیات جا ماند و سال ها خانواده اش چشم انتظاری نمودند تا سرانجام مورد تفحص قرار گرفت .

بارها حاج قاسم سلیمانی در تهران به منزل شهیدان اکبری و باقری رفته و با خانواده همرزمان نراقی خود دیدار داشت و والدین این شهیدان او را به عنوان برادر قاسم خطاب می کردند .

سحرگاه جمعه ۱۳ دی ۱۳۹۸ که سپهبد قاسم سلیمانی در خروجی فرودگاه بین الملی بغداد پایتخت عراق مورد هدف پهبادهای متجاوز و جنایتکار آمریکا قرار گرفته و به شهادت رسید این خانواده شهدا دوباره فرزند و فرمانده فرزندان خود را از دست داده و غمگین شدند .
خانواده شهدا دعا می کنند ترامپ خون آشام زودتر مورد تقاص قرار بگیرد.

 

شادی روح مطهرشان صلوات نثار می کنیم .

۴ نظر ۲۰ دی ۹۸ ، ۱۹:۴۳
سلحشوران شهر نراق

رفتی ای حجت خدا و ببین
بردی از ما چگونه صبر و قرار

بی تو شهر نراق پاییز است
بی تو ما را نمانده فصل بهار

ای که گفتی همیشه با رهبر
آنچه فرموده ای کنم رفتار

جنگ با کفر افتخار تو بود
ای تو رزمنده ی تمام عیار

حیدری بودی و قسم خوردی
که بجنگی چو حیدر کرار

من ندیدم که جبهه ای باشد
که نکردی تو اندر آن پیکار


ای که گفتی ز باقر و صادق
ای که کردی ز جان خود ایثار

سالها جنگ کرده ای با جهل
تا ره عِلم را کنی هموار

مسجد جامع را شدی زینت
تا ابد ماندنی است این آثار

جای تو خالی است زین پس
توی محراب مسجد بازار

ای که راضی تو را رضای خداست
بود یک عمر جسم تو بیمار


دوستان را تو کرده ای محزون
زود کردی تو تَرک شهر و دیار

فرصت از دست رفت و صد افسوس
به قیامت سپرده شد دیدار

از خدا خواستم شَوی محشور
در جوار حسین(ع) که شد سالار


شاعر بسیجی و جانباز آقای علی رضایی فرزند رضا اهل شهر نراق


حجت الاسلام علی اکبر حیدری امام جمعه فقید سال ۱۳۳۵ در شهر نراق متولد و تاریخ ۱۹ دی ۱۳۹۴ در اثر ابتلا به بیماری وفات یافت.

شادی روحش صلوات
۰ نظر ۱۹ دی ۹۸ ، ۲۰:۲۱
سلحشوران شهر نراق

نراق شهری پر آوازه با شاعران و عالمان و مشاهیری بزرگ در گیتی شناخته شده می باشد . اینبار اشعار زیبایی از شاعر فرهیخته میرزا هاشم طبیب نراقی را برای اولین مرتبه معرفی و مرور می کنیم :

درگوشه غم فتاده ام درد نگر     
وز من دل یار نازنین سرد نگر
چشمش به کرشمه قصد جانم دارد 
بیمار طبیب می کشد درد نگر


۰ نظر ۱۸ دی ۹۸ ، ۲۰:۱۴
سلحشوران شهر نراق

از مال خاص خالص جناب آقا فضل الله تاجر نراقی(فضل اله نراقی فرزند محمد جواد) موازی و مقدار شش مَن و نیم به وزن شاه گندم بومی پاک هستیجان(هستیجان روستایی از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی) بر وجه شرعی دین ثابت و لازم است شرعا بر ذمه(ضمانت) و رقبه (گردن) عالیحضرت آقا میرزا صادق خَلف صدق جناب آقا میرزاعلی اکبر نراقی که ان شاءاله تعالی یکماه و نیم در رفع محصول در قصبه نراق اَدا و کارسازی نماید و به عذری که خلاف شرع انور اقدس نبوی صل الله باشد معطل ندارد.
وکان ذالک فی  ۲۳ محرم الحرام سنه ۱۳۱۷.
23 محرم 1317(برابر 13 خرداد 1278)

سایت سلحشوران شهر نراق ؛ از استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی فروش  گندم روستای هستیجان دلیجان توسط فضل اله نراقی معاون التجار به میرزا صادق فرزند میرزاعلی اکبر نراقی قریب 125 سال پیش در نراق قدردانی می نماید .

۰ نظر ۱۸ دی ۹۸ ، ۱۹:۵۷
سلحشوران شهر نراق

《 به نام خدا 》

ناله ها دلتنگ فریادند بی تو
قصه ها درگیر و بربادند بی تو
ای که در عمقت هوای عشق می جوشید
خانه ها تخریب و ویرانند بی تو

صبح است و دلم مملو از همهمه تکرارها ، روزگاری که قریب به چهل سال بر ما اینچنین رقم می خورد: ازدحام افکاری پریشان و خلوت حضوری بی پایان.
گرمی خاطرات روزهای خروشان و سردی آغوشی بی امان . لبخند غرورآمیز رفتنی آسان و گریه ناشکیبای انتظاری بی پایان.

 اینهاست وصف حال یک خانه:
خانه ای که پدر در آن بی صدا شکست!

او که در لایه های زخمی عمیق فرو رفت و هیچ مرهمی التهابش را نکاهید و اما مادر او که سوز معنای واژه مادر را دوباره زنده کرد و کلمات را در تعبیر دلتنگی اش شرمنده ؛ گاه از سکوتش فغانی می شنوم که مطمئنم تو نیز خواهی شنید. گاه از خواب چشمانش بی قراری می بینم که یقین دارم تو نیز خواهی دید.

دایی عزیزم ؛ از مادرم که در موردت می پرسم به دلیل سن کوتاهش در زمان شهادتت هیچ خاطره ای به یاد ندارد ولی من تمام زندگی تو را حفظم .
هر شب مادربزرگم خاطراتت را برایم می گوید. از کودکی، نوجوانی و جوانی ات ‌. از اینکه در کودکی به بیماری های سخت مبتلا شدی و حتی در آستانه مرگ نیز بودی! ولی خداوند تقدیری دیگر برایت رقم زده بود، تقدیری به شیرینی شهادت...

تو اول نرفتی که آخر شرمنده شوی؛ تو اول نرفتی که آخر از یاد بروی؛ تو اول رفتی تا اولین و آخرین پیغام این پیکار را به دست آیندگان بسپاری‌.
تو خط شکستی و من خط می نویسم که تا زمین برپاست و پایم بر زمین برجاست نگذارم اندوه بر چهره معصوم تو و رهبرم مهمان شود. مطمئنم امام زمان نیز امروز این پیمان را می شنود و با ظهور نزدیکش مهر تاییدی بر صحت پیروزی حق بر باطل خواهد زد. به امید آن روز

راوی : سرکار خانم آوا نصیری فرزند محمد ، خواهر زاده سردار پاسدار محمد علی قجری نراقی که تاریخ 7 آذر 1398 در کنگره این شهید برای حضار در سالن شهداء شهر نراق قرائت نمود .

۰ نظر ۱۷ دی ۹۸ ، ۱۹:۵۵
سلحشوران شهر نراق

 بسم الله الرحمن الرحیم

مبلغ بیست تومان فض(احتمالا پول) ... بیست و شش نخودی عددی هزار دینار قیمت گندم و غیره ابتیاعی(خریداری) آقا جواد از حاجی حسین ............... آقا علی جناب  اشرف الحاج محمد رضا واصل و عاید عزت .... آقای کربلائی صادق گردید .

تحریر فی 24 شهر شوال سنه 1289
24 شوال 1289(برابر با 5 دی 1251)

مُهر : یا اسدالله غایب
مُهر : عبدالباقی الحسینی
مُهر : مهدی الحسینی
مُهر : محمود ...
مُهر : سید ...

سایت سلحشوران شهر نراق ؛ از استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی سند 150 ساله قدردانی می نماید .

۰ نظر ۱۶ دی ۹۸ ، ۲۳:۲۹
سلحشوران شهر نراق

سردار ! با خود بُرده ای بر دوش هر جا دارِ خود
در قلّه ی خوف و رَجا سرگرم کار و بار خود

 

تا پای تکلیف آمدی هر جا که دیدی در میان
پای عمل هرگز نشد سُست و تو کردی کار خود

 

خوش عشق بازی کرده ای با جلوه ی سَر در بدن
با عشقِ عاشوراییان در رونق بازار خود

 

ای یکّه تاز، ای رادمرد، ای شیر میدان نبرد
هر جای گشتی خط شکن در عرصه ی پیکار خود

 

 

با گام های استوار ای سرفراز روزگار
خود را به موج انداختی با دیده ی بیدار خود

 

از ابتدا خوش دیده ای مرد مبارز انتها !
سنجیده ای تا این عمل در سایه ی افکار خود

 

امر مُطاع رهبری با صولتی که ، حیدری
شد رهگشای راستی دیدی در آن معیار خود

 

خوش در نور دیدی خطر رزمنده ی صاحب هنر
از خود گذشتی تا شدی سرباز من ! سردار خود

 

پیروز میدانند این مردان مرد روزگار
همراه با خود برده اند با استقامت دارِ خود

 

 

شعر از غلامعلی صفری فرزند رضا اهل شهر دلیجان

۰ نظر ۱۵ دی ۹۸ ، ۲۳:۲۸
سلحشوران شهر نراق

 مخفی نماناد   که دو هزار قیمت سمع که صد دِرهَم است و دو هزار تتمه(باقیمانده) مال فرنگ را عالیحضرت آقا محمد حسین خَلف مرحوم آقا قاسم ... نراقی کسر که محاق(آخر ماه قمری) سه عباسی(سکه های زمان شاه عباس صفوی عباسی نامیده می شد) .... محاسبه محمدباقر(عموی فضل اله نراقی معاون التجار) گذارد که این چهارهزار را محمد باقر برده است .
لهذا قرار شد که هرگاه آقا محمد باقر(محمدباقر نراقی فرزند حاج محمد مهدی ابن عبداله) قبول چهار هزار را ننمود بعلاوه یکهزار پنجهزار بدون عذر تسلیم آقا محمد جواد(محمد جواد نراقی فرزند حاج محمد مهدی ابن عبداله) اخوی او نماید .

تحریرا فی دوم شهر شعبان سنه 1291
2 شعبان 1291(برابر 23 شهریور 1253)

سایت سلحشوران شهر نراق ؛ از استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی سند حساب و کتاب یک قرن پیش در نراق قدردانی می نماید .

۰ نظر ۱۴ دی ۹۸ ، ۲۳:۲۷
سلحشوران شهر نراق

ای شهیدانی که جانان شد خریدارِ شما
دیده ی افلاکیان، روشن به دیدارِ شما

جامه ی گلرنگتان، صبحِ ظفر را رایتی
خون به رگ های فلَق، جاری ز ایثارِ شما

پای تا سر چشمِ حیرانی ست، گردون هر شبی
ای افق گلگون، ز تابِ عکسِ رخسارِ شما

واصلانِ بزمِ جانانید ، ای گل های عشق
در فراسوی تباهی، دشمنِ خوارِ شما

خاکِ پاکِ عطر زاتان، کعبه ی عرفانیان
راهیانِ  قبله ی نورند،  زوّارِ  شما

ای شهیدانی که گاهِ وصل، صائم بوده اید
روزه دارانند ، مشتاقانِ افطارِ شما

 

 

شعر از سیّد علی‌اصغر صائم  اهل کاشان


‌‌‌‌‌‌‌‏

۰ نظر ۱۳ دی ۹۸ ، ۲۲:۵۴
سلحشوران شهر نراق

سهم ارثیه طاهره خانم(طاهره نراقی فرزند فضل اله)
.......
باغ استاد رضا مُشجر سه مَن چهل و هشت تومان.
آب لاستان(دشت لاستان نراق) یکربع سی و هفت تومان و پنجریال.
آب علیا و سفلی پنج سَراچه پنجاه تومان.
تکه بید در باغ دشت سه تومان.
 مرغزار(دشت مرغزار نراق) دو مَن چهل تومان .
عزت آباد مشجر ..... پانزده تومان.
خانه جنب حسینیه دانگ و نیم پانزده تومان.
گوسفند دو راس هفت تومان و پنج ریال.
خانه استاد غلامحسین یکدانگ ده تومان.
لحاف یکتومان.
باغ عدل لاستان سه من چهل و هشت تومان .
از محل حجره یکصد و نه تومان.
دکان نشیمنی بن بست پنجاه تومان.
زمین حاجی رئیس(حاج حبیب اله نراقی) وحاج شمسی ده تومان.
نصف زمین باقر در لاستان دو مَن هفده تومان.
خانه غفار جنب کاروانسرا یکدانگ پنج تومان.
 از عبدالحسین(عبدالحسین مهدوی فرزند فضل اله نراقی اخوی طاهره) بگیرد .........
جمع ...........
مطابق دفتر وصیت نامه صحیح است - امضاء نراقی

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی سهم ارثیه طاهره نراقی فرزند فضل اله معاون التجار حدود یک قرن قبل در شهر نراق سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۱۲ دی ۹۸ ، ۲۳:۱۲
سلحشوران شهر نراق

 نا چیست ؟
واژه نا (Na)یک گویش نراقی است و به معنی نوعی آخور متحرک می باشد که در قدیم از لاستیک مستعمل ، فلز ، چوب و حلبی ساخته می شد و برای تغذیه گوسفند در زمستان مورد استفاده قرار می گرفت و در حال حاضر هم در برخی دامداری های نراق مورد استفاده قرار می گیرد.

دنیای اطراف ما پر از اشیا ٕ کهنه و مستعمل و فرسوده است که می توانیم آنها را دور بیاندازیم و یا با کمی خلاقیت  بازیابی کرده و اشیا کاربردی و فوق العاده ای بسازیم.
یکی از این اشیا ٕ لاستیک مستعمل ماشین است که در قدیم در شهر نراق برای کشاورزان و دامداران وپینه دوزها( گیوه دوز) کاربرد داشت.
دامداران برای ساخت نوعی آخور  که در گویش نراقی به آن" نا " می گویند از لاستیک های مستعمل ماشین های سنگین و نیمه سنگین استفاده می کردند به این صورت که لاستیک را از یک قسمت می بریدند و سپس باز می کردند و برای جلوگیری از انطاف پذیری در زیر آن یک چوب یا تخته محکم قرار می دادند و با میخ لاستیک را به آن کوبیدند تا به صورت یک ناودان مستطیل شکل در آید.

سپس آن را روی زمین یا روی دو پایه مخصوص قرار می دادند و داخل آن را کاه وجو و یونجه برای تغذیه گوسفندان می ریختند. به این آخور مصنوعی" نا " می گویند . شاید به این علت که شبیه ناودان بود.البته در ساخت اینگونه آخورها از چوب، فلز، حلبی نیز استفاده می شد که به صرفه ترین آنها لاستیک ماشین بود چون به رایگان در دسترس بود.
این نوع آخورها قابل حمل ونقل وجابجایی بودند و به راحتی می شد از آنها به عنوان آخور یا آبشخور(آب خوری) گوسفند استفاده کرد.

قدیم در شهر نراق گوسفنداری ها مانند امروز دارای آغل و بهاربند نبودند بلکه دامداران از کَنده یا زاغه هایی که در زیر زمین کنده(حفر) می کردند استفاده می نمودند.نمونه این کَنده ها در نراق زیاد است وعموما دارای مالکیت خاص یا عام هستند و در زمستان مورد استفاده دامداران قرار می گرفتند.
و چون در این کَنده ها آخور برای تغذیه وجود نداشت دامداران مجبور بودند که دام های خود را در خارج از کَنده با آخورهای مصنوعی مانند" نا " تغذیه نمایند.

در فصل تابستان معمولا دام های داشتی در چراگاه ها و مراتع چرا می کردند و دام های پرواری را داخل دشت می چراندند  وشب ها هم آنها را داخل حصار یا کُلَهٔ سنگی(اتاق سنگی بدون سقف) نگهداری می کردند .سقف این کُله ها هم از چوب و شاخ و برگ درختان،حلبی ،لاستیک های مستعمل می پوشاندند تا گوسفندان از خطر در امان باشند. هنوز هم آثار این کُلَه های سنگی در مزارع نراق دیده می شود.

تغذیه دستی گوسفندان معمولا در زمستان و نگهداری آنها در کَنده انجام می گرفت. ولی حتما قبل از فرا رسیدن زمستان باید این کَنده ضدعفونی می شد و چون در آن زمان سم و سمپاشی رایج نبود دامداران از بوته های خشک بیابان مانند : گون،ک ُلُو، جاز و سایر بوته های خشک را جمع آوری می کردند و داخل کنده می گذاشتند وآتش می زدند، در اثر حرارت آتش کنه ها حشرات و جانوران موذی از بین می رفتند و کنده کاملا ضد عفونی برای زمستان گذرانی گوسفندان می شد.

لازم به ذکر است که هر کنده دارای دو میله چاه بود که جهت تهویه هوای داخل استفاده می شد وهمین سوراخ های تهویه باعث می شد که حرارت ناشی از آتش بوته ها به تمام نقاط کنده سرایت کند و باعث تهویه هوای داخل گردد.

در زمستان به علت سرد بودن هوا و خشک بودن صحرا گوسفندان را قبل از غروب آفتاب تغدیه می کردند و بعد انها را به داخل کنده هدایت می کردند. گله دارهای عمده که تعداد گوسفندان آنها زیاد بود مشکلی برای تغذیه نداشتند و در بیرون کنده یا داخل حصار آخورهای طبیعی بزرگ با سنگ و گل می ساختند وعلوفه داخل آن می ریختند و گوسفندان به راحتی تغذیه می شدند. ولی در گله هایی که گوسفندان چکنه(یا متفرقه) وجود داشت حتما می بایست از نای لاستیکی ، چوبی یا فلزی استفاده می کردند ، چون تعداد گوسفندان آنها کم بود.

آنها در خارج از کنده و در جاهای مختلف این ناها را مستقر می گردند و در موقع تغذیه هر گوسفندی به تغذیه گاه خود می رفت در مرحله اول این کار تا حدودی مشکل بود وگوسفندان را باید از گله جدا می کردند ولی به زودی با محل تغذیه جدید آشنا می شدند وروزهای بعد خودشان به راحتی به آن محل می رفتند و تغذیه می شدند.
از مصارف دیگر لاستیک های مستعمل برای ساخت پرچین دور باغ ، دور برگاه گوسفندان به عنوان فنس استفاده می شد و برای ساخت پلکان در جاهای ناهموار مورد استفاده قرار می گرفت و از همه جالب تر برای ساخت( نَگیردونی) چوپان ها از آن استفاده می کردند.

نگیردونی یک چاله مستطیل شکل برای گوسفندان نابردار است یعنی گوسفندی که برای شیر دادن به بچه اش خودداری می کند. برای این کار چوپان، گوسفند یا بز نابردار را بچه اش داخل چاله می کرد و چون چاله به اندازه قد گوسفند بود ،گوسفند نمی توانست به راحتی داخل چاله بچرخد یا بگردد در نتیجه در مقابل فرزندش تسلیم می شد و او را می پذیرفت و به او شیر می داد. روی این چاله را هم یک لاستیک مستعمل می انداختند تا گوسفند نتواند بیرون بیاید .

از کاربرد دیگر این لاستیک ها برای ساخت تخت گیوه استفاده می شد. در زمان قدیم پاها مانند امروز سایز مشخصی نداشت و پینه دوزها(گیوه دوز) برای دوخت گیوه پای شخص را روی قسمت داخلی لاستیک های ماشین های سبک که مخصوص این کار بود می گذاشتند و دور آن را خط می کشیدند و تخت گیوه را به این صورت از لاستیک با کارد تیز مخصوص می بریدند و رویه گیوه با چرم های مخصوص دور تخت رابه آن می دوختند .به همین علت بود که قیمت تمام شده گیوه ارزان تمام می شد.چون گیوه دوز برای تخت گیوه پولی پرداخت نکرده بود.

سایت سلحشوران شهر نراق از پژوهشگر و نویسنده توانا جناب آقای مرتضی علی آقایی از بابت تهیه این تحقیق سپاسگزار می باشد .

۰ نظر ۱۱ دی ۹۸ ، ۲۳:۰۳
سلحشوران شهر نراق

مبلغ پنجاه و پنج ریال وجه نقد رایج مملکت ایران از مال خالص علیا و محترمه بهجت خانم مهدوی زوجه آقای میرزا عبدالحسین مهدوی بر ذمه و رقبه خود قبول شرعی دارد عبدالرحمن رضائی خلف مرحوم ابوالقاسم نراقی که ان شاالله تعالی وجه مذکور را از حال تحریر الی انقضاء مدت ده ماه دیگر اداء و کارسازی نماید و هیچ گونه عذری که خلاف شرع بوده باشد نیاورد .

و کان ذالک تحریر بتاریخ نهم شهر ربیع المولود سنه 1360
9 ربیع الاول 1360(برابر 17 فروردین 1320)
اعترف بما رقم فیه لدی
عزیزالله یوسفی نراقی
 عبدالرحمن به صحت متن اقرار نمود
شکراله فروغی

بازخوانی پشت سند :
رحمن
۶۰/۱۴۹
الی ده ماه
پنج تومان


از جناب آقای حاج سید مجتبی غفاری از بابت بازخوانی و تایپ سند 82 ساله سپاس گزار می باشیم  .

۰ نظر ۱۰ دی ۹۸ ، ۱۹:۴۳
سلحشوران شهر نراق

 به گزاش سایت سلحشوران شهرنراق ، استاد محمد برشان کارشناس تاریخ آب و آبیاری ، نویسنده و پژوهشگر کرمانی در سفرنامه اش تحت عنوان " سفرنامه آب ها از مهریز تا میمه " نگارش زیبایی دارد که به همت آقای محمدرضا خلیلی دلیجانی در بیست و هفتمین شماره فصلنامه عصر طلایی دلیجان آبان 1398 به چاپ رسید .

ضمن تشکر از مساعدت صمیمانه استاد سعید اصغری نویسنده و پژوهشگر صاحب نام شهرستان دلیجان در این سفرنامه به صورت گزینشی مطالب مربوط به قنات های دلیجان و نراق را تقدیم علاقمندان می کنیم :

... من آب را در همه ای کاش هایم می بینم، در همه دلواپسی ها و دل شوره هایم، در اشک ها و شادی های کودکانه و جوانی ام. با کلمه نمی توانم با آب حرف بزنم .
من از کاشان ره به سوی دلیجان می برم آن جا که تاریخ را می توان لمس کرد . دلیجان و نراق را می توان با تمام وجود حس کرد ، چرا که تاریخ گذشته ای است که زمان حال را پدید آورده است، تاریخ حرکتی است که به سوی آینده در جریان است، تاریخ عمر نوع انسان است.
ولی مگر می شود از کاشان رخت به نراق و دلیجان کشید و سری به سهراب سپهری نزد، انسان در مشهد اردهال میخکوب می شود، انگار با تمام وجود می شنود فریاد سهراب را وقتی شعر می سراید .


نوشتن از تمدن نراق کار هر کسی نیست . تمدن ها دقیقا بر طبق یک جدول زمانی ثابت، زمانی بر می خیزند و می بالند و راه زوال در پیش می گیرند و سرانجام هم از هم می پاشند .
نراق با سابقه چند هزار ساله 93 رشته قنات دارد که قنات های عباس آباد، نصرت آباد و بیدشک پایین از همه معروف تر و هم پر آب تر هستند . از آب انبارهای مشهور نراق می توان از آب انبار حاج مهدی نام برد . مسعود میرزا ظل السلطان پسر ناصرالدین شاه می نویسد:
من آب انبارهای خوب که حقیقتا خیلی تعریف دارد که آبش خیلی گوارا و خنک و صاف و سَرد است در این سفرهای خودم و در عمر خودم در سه جا دیده ام :
اوّل در مازندران در شهر ساری، دوّم در کاشان و سوّم در نراق که قصبه ای است که در آن جا به شکار رفته بودم دیدم .
آب انبار پایین، آب انبار بازار، آب انبار دروازه، آب انبار محمدآباد، آب انبار حسن، آب انبار سیپک و حوض خانه مسجد جامع از دیگر مظاهر تمدن آبی نراق هستند.

نراق شهر آسیاب های آبی است که مشهورترین آسیاب ها : آسیاب چشمه رود، آسیاب دوسنگ، آسیاب آب نما، آسیاب گرینان، آسیاب برج که دارای برج دیده بانی بود و از آب قنات کلیکه استفاده می کرده است، آسیاب میرگی که از آب چشمه رود می گشته، آسیاب تقی نصرالله، آسیاب حاج علی، آسیاب حاج ابوالقاسم، آسیاب خواجه، آسیاب چنارسوخته، آسیاب آقا، آسیاب آصف آباد که با آب قنات آصف آباد و چشمه رود کار می کرده است، آسیاب حمید که با آب چشمه رود و قنات سالوار کار می کرده است، آسیاب چکچکه، آسیاب سرناسار، آسیاب سرچه، آسیاب حاج شریف، آسیاب لاستان که از آب دشت و سَرچه استفاده می کرده و آسیاب حاج حیدر.

استاد سعید اصغری

و نمی دانم چگونه از تاریخ و تمدن آبی دلیجان بنویسم آن جا که بنا به دعوت جناب آقای سعید اصغری در شهریور 1391 جهت ثبت ملی قنات بهریار به دلیجان سفر کردم و با نویسنده بزرگ حسین صفری آشنا شدم و دریچه های جهان جدیدی به روی من گشوده شد .
و من چه احساس غروری می کنم از این دوستان سرشار از عشق و انسانیت، من از عشق وضو می سازم و نماز می خوانم و در عشق غرق می شوم . من بدون دوستانم به کنج قفسی که میله هایش از حسرت است می پوسم و می میرم و بدون عشق و بدون دوست زندگی مفهومی ندارد .

در شهر دلیجان بیش از 30 رشته قنات وجود دارد که پُر آب ترین آ نها بهریار است قنات علایی هم دیگر قنات بزرگ شهر بوده که تا سال 1365 آباد و پس از آن خشک گردیده است. در کتاب تاریخ و فرهنگ دلیجان آمده که این شهر در روزگاران گذشته 70 رشته قنات داشته است، از قنات های دیگر دلیجان می توان از قنوات محمدآباد، جرجبش ، شهرداری، کهریز نو، رک نآباد، فیروزآباد، نصیرآباد، صالح آباد، الوند، صدرآباد، فیض آباد، نشت آباد، نورالامین و شاه ولی نام برد .
در مسیر این قنوات آسیاب های زیادی می چرخیده اند که مهم ترین آن ها آسیاب بالا و آسیاب میان بوده اند . یک دوره گردش آب در بهریار 14 شبانه روز است که به این گردش چهارده روزه رینه می گویند . بزرگ ترین واحد آبیاری شبانه روز است این واحد از بر آمدن تیغ خورشید آغاز و تا بر آمدن خورشید تا بامداد روز دیگر می باشد .

استاد محمد برشان

هر روز به دو تاق تقسیم می شود نیم تاق صبح تا پیش از ظهر و نیم تاق تا بعداز ظهر. و سرانجام قنات بهریار در تاریخ اول اردیبهشت ماه 1394 ثبت ملی شد. و چه سخت است دل کندن از دلیجان با وجود سفرهای چند باره و گذرهای متعدد از این دیار و من به سوی وزوان و میمه در استان اصفهان می روم .

۰ نظر ۰۹ دی ۹۸ ، ۲۱:۴۵
سلحشوران شهر نراق

جناب قبله گاهی آقاخاله(پسر خاله) آمیرزا محمد خواسته بودند لهذا گرفته به همراه مشهدی اسماعیل‌ ارسال شد مبلغ بیست و سه ریال وجه او را از جناب ایشان دریافت مشهدی ابراهیم دباغ مبلغ چهارصد و نوزده ریال داد براتی به حواله شما دادم که سرکار به فرجه ۹ یوم تحویل مشارالیه نمائید .
او را معطل نفرمائید در باب باربند (نواری که بدان بار بر ستور استوار کنند) ابراهیم‌ دباغ از قراریکه جناب والد فرمودند بیست عدد باربند(طناب) به حجره داده دانسته باشید .
باری یوم قبل درد دل شدیدی عارض آن خداوندگار شد ؛ لله الحمد رفع شد . الیوم از تحریر زیاد حالتی ندارم ؛ وقت غروب است مجال نیست .
خدمت جناب افتخار الحاج حاجی محمد رضا و آقا محمد ابراهیم و آقا محمد حسین(فرزندان حاج میرزا کوچک نراقی ابن حاج علی نقی) عرض سلام برسانید .
خدمت جناب آقا موسی سلام می رسانم . خدمت آقا محمدعلی مرحوم آقا عبدالرزاق(حاج محمدعلی تاجر نراقی ابن آقا عبدالرزاق فردی که اولین صحیّه یا درمانگاه در منزلش راه اندازی شد) سلام برسانید .
خدمت آقا محمد کاظم سلام برسانید . خدمت جناب دائی آقا مشهدی محمد رضا عرض سلام برسانید . جناب آقا محمد ابراهیم را سلام برسانید . خدمت تمام حضرات کاروانسرائی ها کُلُهم سلام برسانید . نورچشمان میرزا شکرالله(شکرالله صفایی فرزند حاج حبیب الله) و غلامرضا(غلامرضا محمدی فرزند حاج حبیب الله) را دیده بوسی فرمائید . عمه بلقیس(بلقیس همسر حاج حبیب الله نراقی فرزند حاج محمدمهدی تاجر نراقی) را سلام برسانید .
جناب افتخارالحاج حاجی والد را سلام می رسانم . همواره شرح سلامتی را اعلام دارید . زیده رحمت است . به جان شما خیلی مشغله و کسالت دارم ...عفو فرمائید .
زحمت کشیده پاکت جوف(داخل) را به جناب آقاخاله آمیرزا محمد مرحمت بفرمائید ؛ عکس جوف(داخل) را به والده محمد مرحمت فرمائید.
نویسنده نامه :  اقل میرزا محمدعلی
تاریخ : ربیع الاول 1336(برابر دی 1296)

سایت سلحشوران شهر نراق ؛ از استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از جهت بازخوانی نامه میرزا محمدعلی نراقی به فضل الله نراقی معاون التجار مبنی بر دریافت باربند و برات  قدردانی می نماید .

 

۰ نظر ۰۸ دی ۹۸ ، ۲۱:۵۱
سلحشوران شهر نراق

از ١٧٧ شهید سوادآموزی کشور ٨ نفر از این شهدا به استان مرکزی و مشخصا دو نفرشان به شهر شهیددوست نراق تعلق دارد :

مصطفی طالبی
فرزند حسین اهل شهر نراق

عبدالله محمودی
فرزند علی اهل شهر نراق

عباس محمدی
فرزند قدمعلی اهل شهر دلیجان

 هادی(غلامحسین) شفیعی
فرزند حسن اهل شهر دلیجان

 محمد احمدی
فرزند علی محمد اهل روستای توره شازند

محمد باقر کشاورزی
فرزند نعمت اهل آسیابک زرندیه

سعید عزیزمحمدی
فرزند محمدعلی اهل روستای کَزّاز شازند


 عبدالعلی ابراهیمی
فرزند اسدالله اهل روستای ازنوجان خمین

سلحشوران شهر نراق چهلمین سالروز تشکیل نهضت سواد آموزی به فرمان آیت الله خمینی رحمت الله علیه رهبر کبیر انقلاب را به معلمین و زحمتکشان این نهاد تبریک گفته و به روح پُر فتوح شهدای نهضت فاتحه و صلوات نثار می نماید .

۰ نظر ۰۷ دی ۹۸ ، ۲۱:۴۶
سلحشوران شهر نراق

13 محرم 1358(برابر 14 اسفند 1317)
خدمت جناب مستطاب آقای آقا میرزاعلی محمد مهدوی تاجر نراقی دام اقباله
فدایت شوم . دستخط مبارک واصل از سلامتی خوشوقت شدم .
اولا اینکه نوشته بودید ....... بدهید ........ در اینجا ارزان است آنهم خریدار ندارد بفرستید کاشان .
ثانیا استدعا دارم برات پنجاه تومان را ‌به آقای حبیب اله بپردازید وجه را هم بفرستید دلیجان. چون از مدت خیلی گذشته است و وجه لازم دارم راضی نشوید کسی را بفرستم . البته وجه برات بدهید بقیه را هم بفرستید .
آقای آقامحمدحسن مهدوی سلام می رساند و می فرماید بقیه وجه منصوری را بفرستید . زیاده لازم به سفارش نیست . آقای آقا میرزاعباس(احتمالا میرزا عباس مهدوی فرزند فضل اله نراقی معاون التجار) را سلام برسانید .
در خدمات حاضرم اخوان جلالی

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی نامه اخوان جلالی به میرزاعلی محمد مهدوی 83 سال قبل در شهر نراق سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۰۶ دی ۹۸ ، ۲۱:۳۵
سلحشوران شهر نراق

هدایت به بالای

folder98 facebook