سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

۲۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

کتاب " هنرمندان کاشان"

 
تالیف آقای علی اصغر شاطری توسط انتشارات مرسل در سال 1386 چاپ گردید .

img_1783.jpg


توضیحات سلحشوران شهر نراق :


در کتاب 232 صفحه ای هنرمندان کاشان به هنرهای سنتی و صنایع دستی و منطقه از جمله آجرکاری ؛ خوشنویسی ؛ سفال ؛ مسگری ؛ قالی بافی و... پرداخته است . همچنین سرگذشتنامه 316 تن از هنرمندان کاشان و حومه اشاره گردیده است

img_1791.jpg


در اکثر احوال این کتاب در مقیاس تحقیقات میدانی می توان به کند و کاو در خصوص شهر نراق و منطقه بهره برداری نمود . در چندین مکان از مطالب آقای حسن نراقی فرزند ملا محمد حسین نویسنده کتاب تاریخ کاشان بهره برداری و نام برده شده است .

 

۰ نظر ۳۱ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۵۹
سلحشوران شهر نراق

تقی عبدالمحمدی فرزند غلامرضا سال 1337 در شهرستان محلات استان مرکزی متولد گردید . وی از دوستان و همرزمان سلحشوران شهر نراق بود .

0138bratalikhosro.jpg

شهید تقی عبدالمحمدی

 

آذرماه  1360 در جبهه محمدیه دارخوین آبادان در هنگام آتش تهیه بر علیه نیروهای ارتش بعثی عراق از ناحیه سَر مجروح شد و در بیمارستان آپادانا در خیابان خالد اسلامبولی تهران بستری گردید .

 

688921_im10xxxt.jpg


پس از بهبودی نسبی یکسال بعد تاریخ 16 آبان 1361 طی عملیات محرم در جبهه عین خوش موسیان استان ایلام پس از خلق حماسه های ماندگار به فیض اکمل شهادت نایل آمد . یکی از دوستان ایشان پاسدار علی پورآغاسی فرزند علی اصغر قائم مقام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان محلات بود که طی عملیات فتح المبین تاریخ 2 فروردین 1361 به شهادت رسید .

 

3zk23xu2kuipivykbs0.jpg

شهیدعلی پورآغاسی


پور آغاسی به قرآن و نهج البلاعه مسلط بود و تقی نیز در کنار این شخصیت ممتاز با تربیت قرآنی بیشتر خو گرفت .

.jpg

 

عبدالمحمدی عارف بود و حتی قبل انقلاب نماز شب می خواند . یقین دارم در مقطعی 40 هفته شب های چهارشنبه به مسجد جمکران شهر قم عزیمت و با خداوند بی نیاز به راز و نیاز می پرداخت . چه بسا امضای شهادتش را از خالق در این عبادتگاه گرفته باشد.

 

.jpg


تقی عبدالمحمدی محوریت جوانان محلات در مسجد جامع سفلی بود . دعای ندبه را به صورت گل نرگس طراحی و با دست داخل گل و ساقه نوشته و آن را می خواند .

.jpg

آزاده اسدالله احمدعلی بیگ فرزند عزیزالله اهل شهرستان محلات 28/5/1391


۰ نظر ۳۱ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۴۲
سلحشوران شهر نراق

بسیجی بودم که دفترچه آماده به خدمت دریافت و سربازی ام را از تاریخ 18/4/1361 لغایت 18/4/1363 در لشکر 64 پیاده ارومیه تیپ 2 سلماس گردان 109 سپری کردم .

image3213.jpg

علی رضایی

در محور پیرانشهر - سردشت استان آذربایجان غربی و در منطقه آلواتان مستقر بودیم . مدتی بود حمام نرفته بودیم . مقداری چوب جمع کردیم و چند پیت 17 کیلوگرمی روغن نباتی را پر ازآب کرده و روی آتش گذاشتیم .

img_2134.jpg

با کمک سایر همرزمان استحمام کردیم . فرد شامپو می زد و دوستی آب روی سرش می ریخت و به نوبت می رفتند تو سنگر تا لباس بپوشند .

image3239.jpg

دو نفر آخر مانده بودیم و من شامپو زدم و سر و صورتم با کف یکی شده بود که ناگهان سر و کله دو فروند هواپیمای میگ نیروی هوایی ارتش عراق پیدا شد .

137353135371.jpg

 

  

سربازی که آب دستش بود به سمت سنگر دوید و بقیه سربازان به هر گنجی پناه بردند تا از آسیب نجات پیدا کنند .

image3224.jpg

 

وسط پایگاه تک و تنها چاره ای نبود با ساعد و دستان به هر زحمتی کف ها را از مقابل چشمانم پاک کرده و پریدم پشت یک قبضه کالیبر 50 میلی متری و به سمت هواپیماهای دشمن متجاوز تیراندازی کردم

 .

image3234.jpg

 

خلبانان ارتفاع را کم کرده و روی پایگاه مانور می دادند و من هم با شهامت به شلیک کردنم ادامه می دادم . سرانجام مانع از بمباران منطقه شدم و آنها مجبور شدند از پایگاه فاصله گرفته و بمب های خود را در منطقه غیر نظامی بریزند و الحمدالله ضرر و زیانی متوجه کسی نشد.

 

image3211.jpg


این صحنه هم خنده دار بود و دارای حماسه ماندگار گردید که موفق شدیم هواپیمای دشمن را فراری بدهیم .

 

ee.jpg

علی رضایی فرزند رضا نظر اهل شهر نراق 19/11/1391

 

۰ نظر ۳۰ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۴۶
سلحشوران شهر نراق

 

image3480.jpg

1 (19).JPG

1 (17).jpg

1سلیمانی124.JPG

scan0007.jpg

scan0008.jpg

image4420.jpg

1 (35).jpg

1 (9).jpg

1 (22).jpg

1 (24).jpg

ssf.jpg

اردوگاه عنبر درشهر انبار استان الانبار عراق محل نگهداری اسرای ایرانی 1362

ا ز راست : ناشناس آزاده دکتر مجید جلالوند پزشک اردوگاه عنبر  - آزاده جانباز حسین اکبری فرزند اکبر اهل روستای جاسب ساکن شهر نراق

vh.jpg

image3281.JPG

1 (21).jpg

uipftufgo.jpg

k;hkh.jpg

rtsy.jpg

tt.jpg

fyhf.jpg

yikdxfkdk.jpg


۰ نظر ۲۸ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۴۶
سلحشوران شهر نراق

24 سال از آزادی اسرای ایران از اردوگاه های زجر آور عراق می گذرد . با همه سختگیری هایی که مامورین ارتش بعث و بعضا مزدوران سازمان مجاهدین خلق(منافقین) در خصوص کنترل نامه های رزمندگان در بند اعمال می شده ولی سال 1362 یک جوان 18 ساله و برومند شهر نراق با اینکه پنج ماه از دریافت نامه از خانواده اش محروم بوده مکاتبه ای با مادرش داشته که مطالعه آن متحیر کننده است .

ظطبا.jpg

خواندن ده باره این نامه عمق روحیه و مقاومت اسیر نراقی را نمایش می دهد .

 

IMG18472508.jpg

  آزاده جانباز احمد ابوالحسنی اهل شهر نراق در دیدار یکشنبه 26 مرداد 1393 آزادگان سرافراز با رئیس مجمع تشخیص نظام آیت الله هاشمی رفسنجانی

 

احمد ابوالحسنی فرزند عزت الله متولد 1344 اهل شهر نراق از توابع دلیجان 2 فروردین 1361 طی عملیات فتح المبین در سن 16 سالگی در جبهه شِلِش شوش استان خوزستان پس از مجروحیت به اسارت ارتش عراق گرفتار شد و پس از هشت سال و نیم مقاومت دلاورانه 29 مرداد 1369 همراه با سایر اسرا با اسیران عراقی مبادله و به ایران بازگشت .

http://gigpars.com/upload/rbe1_%D8%A8%D9%84%D8%B3.jpg
این نامه از اردوگاه عنبر در شهر انبار در استان الانبار و آسایشگاه شماره 18 به شهر نراق ارسال شده است .

عین متن نامه تقدیم می گردد:


خدمت مادر عزیزم(مرحوم طلعت محمودی) سلام

پس از عرض سلام ؛ سلامتی شما را از درگاه ایزد متعال خواستارم و باری اگر از احوالات اینجانب فرزند خود خواسته باشی سلامتی برقرار و به دعاگویی شما مشغول می باشم . باری عرض کنم ؛ مادر عزیزم الان در مدت 5 ماه است که من از شما نامه دریافت نکرده ام و می دانم که شما نامه داده اید اما طول می کشد تا به دست من برسد ؛ اما از آقا مهرزاد(شوهر خواهر) همه ماه نامه دارم .

28-1.jpg

مادر عزیزم انشاءالله که ناراحتی نداشته باشی ؛ ناراحتی جسمی که داری منظورم ناراحتی روحی است . مادر جان هر وقت که سر قبر عبدالله و غیره(شهید عبدالله محمودی و سایر شهدای نراق) می روی یادی نیز از من بکن و سلام من را به او برسان .
خلاصه بگویم مادر ناراحت من نباش چون من هیچ ناراحتی ندارم و در نظرم مثل اینکه دیروز اسیر شده ام و به امید خدا 8 سال دیگر باز خواهم گشت چه عمودی(زنده) و چه افقی(شهید) .غلام محمد(برادرم) را سلام برسان ؛ قاسم و محمد(برادرانم) راسلام برسان . ننه خانم (مادر بزرگش خانم سلطان محمودی تاریخ فوت 23/2/1373) را سلام برسان . دایی علی و دایی رضا را با خانواده سلام برسان .

28-2.jpg


آقا مهرزاد و زهره ؛ آقا رضا و فاطمه ؛ حسن آقا و گوهر و کلیه بچه هایشان را سلام برسان . (سه خواهر و همسرانشان ) کلیه دوستان(بسیجیان) را سلام برسان . مادر جان ناراحت مباش چون طلوع صبح نزدیک است ؛ نزدیک است که حق بر پا و ظلم نابود گردد . مادر جان از ناراحتی و بیماری خود برایم بنویس . از حال دایی علی و زن دایی علی(والدین شهیدان عبدالله و کاظم محمودی) برایم بنویس ؛ روحیه آنها چطور است ؛ خوب است یا نه . حتما حتما خوب و بالاست .
مادر صبر کن چون خدا با صابرین است . دیگر عرضی ندارم به جز یاری و دیدار شما . خداحافظ .

قربانت احمد ابوالحسنی . تاریخ 30/2/1362

 010 - 28.jpg

 

بازخوانی و تفهیم گذاری از سایت سلحشوران شهر نراق تاریخ 20/05/1393

 
۰ نظر ۲۷ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۵۲
سلحشوران شهر نراق

یادی از جوانی کنیم که طعم زندگی را نچشید و در خلوتی و خاموشی خود و خانواده اش فوت نمود .

.jpg

مرحوم احمد رجبی


احمد رجبی فرزند ماشاءالله سال 1336 در شهر نراق متولد شد . او انسان تحصیل کرده و ساکت و خاموش زندگی می کرد .

.jpg

 احمد رجبی در حال اجرای برنامه در سیمای جمهوری اسلامی سال1364


این چند قطعه عکس که در سال 1360 از او به یادگار مانده نشان می دهد که بر اساس فرامین رهبر کبیر انقلاب حضرت آیت الله سید روح الله خمینی (ه) قدم بر داشته و همگام با جوانان زادگاهش نراق به کشاورزان در برداشت محصولات مساعدت و به قول قدیمی ها درجهاد سازندگی شرکت داشته است .

47091474957053778856.jpg

نفر اول ایستاده از راست : مرحوم احمد رجبی

در یکی از عکس ها کنار سردار شهید کاظم محمودی و عده ای از رزمندگان در مزرعه کندقه مشاهده می شود و مشخص است راه رستگاری با این پاک دلان داشته.

00693903929808499093.jpg

  احمد رجبی در کنار شهید کاظم محمودی

 

در عکسی دیگر در کنار ورزشکاران قرار دارد و علاقمند به فوتبال بوده است .

rckk_image9225.jpg

نفر اول ایستاده از چپ : مرحوم احمد رجبی


بسیجیان به خوبی یاد دارند که احمد در حیاط ساختمان بسیج روی یک تخته سیاه درس قرآن می داد و یکی از شاگردانش آقای علی اصغر ماهجان فرزند غلامعلی است که اکنون منبع خیر برای همشهریان می باشد.

.jpg

 برادرانش آقایان محمد و  رضا رجبی از بسیجیانی می باشند که به فرمان رهبر آیت الله خمینی(ره) مدتی در دفاع مقدس مردم ایران مقابل ارتش بعث عراق جهاد و مبارزه کرده اند .

                                       45535115326329446126.jpg gfq10bku7xqmbxyih3cu.jpg             
                                                                     
رضا رجبی                             محمد رجبی 


احمد رجبی در مقطع جنگ تحمیلی به استخدام سازمان صدا و سیما درآمد و مدتی به اهواز مرکز استان خوزستان اعزام شد . بعد فعالیتش را در مرکز صدا و سیمای مرکز شهرکُرد استان چهار محال و بختیاری را به عنوان مدیر پخش ادامه داد .

.jpg

شایستگی او در کارش باعث شد به تهران آمده و مجری برنامه های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس گردد .
بسیاری از همشهریان تصویر ایشان را از سیمای مرکز بارها مشاهده نمودند . مدتی مدیر تولید شبکه 2 سیما بود و فعالیت های موثر و با اهمیت مذهبی و ارزشی را ارائه نمود .

احمد کارمند صدیق سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی بود که تاریخ 27/09/1376 در اثر تصادف در محور قمکاشان جان به جان آفرین تسلیم نمود .

.jpg


همسر محترمش خانم رجبی که دختر عمویش می باشد با تلاش و کوشش فرزندان زندگی شان به اسامی جواد و حمیده را به نیکویی تربیت کرد و اکنون آنها از دانشجویان موفق در شهرستان کاشان می باشند .

 

.jpg

 

 

 

شادی روح احمد رجبی نراقی حمد و صلواتی می فرستیم .

 


 
۰ نظر ۲۶ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۵۲
سلحشوران شهر نراق

کتاب " راهنمای گردشگری شهرهای ایران . کاشان


ناشر کاروان جهانگردان نویسنده حسن زنده دل در سال 1386 چاپ و منتشر گردیده است .


img_1750.jpg


توضیحات سلحشوران شهر نراق :


فهرست مطالب شامل موقعیت و جغرافیای طبیعی جاذبه های طبیعی آثار تاریخی و باستانی بناها و آثار دینی امامزاده ها و زیارتگاه ها آرامگاه هاو... می باشد .

 

img_1753.jpg


در صفحه 75 عکس مسجد آقابزرگ متعلق به خاندان نراقی را نمایش داده است .در صفحه 145 این کتاب ملا محمد بن ابی ذر نراقی را یکی از مشاهیر منطقه نراق و کاشان بر شمرده و در خصوصش نوشته است :

 

وی معروف به محقق نراقی است ؛ که برخی او را خاتم الحکما و المجتهدین خوانده اند . آثار علمی او علاوه بر معارف اسلامی شامل حکمت ؛ فلسفه ؛ الهیات ؛ طبیعیات ؛ انواع علوم ریاضی از جمله هیئت ؛ هندسه مسطحه و فضایی و اخلاق است ؛ که بالغ بر سی مجلد مشروح و مفصل می گردد ؛ ولی اغلب آن ها گمنام باقی مانده اند . از آثار مشروح علمی او فقط دو کتاب چاپ و منتشر گشته ؛ یکی کتاب مشکلات العلوم که نمونه ای است از احاطه وی به علوم و فنون گوناگون ؛ و دیگری کتاب جامع السعاده در علم اخلاق است .

img_1755.jpg


این کتاب که بارها در ایران و نجف تجدید چاپ شده است ؛ مورد توجه دانشمندان دنیای اسلام قرار گرفته . چنان که یکی از علمای کشور لبنان شیخ حبیب آل ابراهیم در کتاب نفیس خود موسوم به التیتمه ؛ جامع السعاده را از شاهکارهای معدود اسلامی می داند و آن را یکی از هجده کتاب ممتاز و شاهکار مسلم علوم اسلامی قلمداد می کند .

img_1756.jpg

وی در علم اخلاق جامع السعاده نراقی را بهترین کتاب شناخته و سپس احیاءالعلوم غزالی را نام برده است . علامه ملا محمد ابی ذر نراقی در 1209 هجری قمری در گذشته است .

 


۰ نظر ۲۲ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۵۹
سلحشوران شهر نراق

پنج شنبه 16 مرداد 1393 بیش از 20 نفر از رزمندگان دفاع مقدس شهر نراق و عده ای از بسیجیان در غالب گروه های جهادی حوزه مقاومت بسیج ثارالله نراق در روستای خاوه اردهال مهمان پایگاه شهید سبزه ای و مردم با صفای این خطه بودند .

img_2919.jpg

در بین این عده حاج محمود مرادی شهردار مردمی و دو نفر از اعضای بسیجی شورای شهر آقایان سید مسعود موسوی و مجتبی عابدی نیز حضور پر ثمر داشتند .

img_2972.jpg

 همچنین دو نفراز آزادگان جانباز حاج عباس باقری و حاج قدرت الله ایزدی از بین هشت آزاده نراق نیز در این محفل زیبا حضور سبز داشتند .

img_2935.jpg

سلحشوران شهر نراق پس از ورود در گلزار شهدای روستا گرداگرد قبور مطهر شهدا حلقه زده و پس از قرائت فاتحه با شهیدان پیمان بستند که تا انتهای راه حضور مقتدرانه خویش را حفظ خواهند نمود .

img_2971.jpg

همایش خاطره گویی رزمندگان تحت نام یاد یاران به طرز باشکوهی پس از اقامه نماز مغرب و عشا در مسجد جامع روستای خاوه برگزار گردید .

img_2996.jpg

اولین راوی حجت الاسلام سید علی میرخدابخشی امام جماعت خاوه پس از خیر مقدم به مدعوین به نقل خاطره ای با حضور 60 نفر از طلاب از جمله حجت الاسلام علی اکبر حیدری(امام جمعه نراق) در جبهه های غرب کشور (جوانرود کرمانشاه) پرداخت .

img_3000.jpg

 آقای غلامعلی شریفی (برادر شهید محمد شریفی) که در واحد مخابرات در جبهه ها فعالیت داشته خاطرات خود را بیان نمود .

img_3012.jpg   img_3005.jpg

در بین راویان جنگ و جبهه دو نفر از ایثارگران نراق آزاده جانباز حاج قدرت الله ایزدی و جانباز علی کمره ای به ذکر نکات جالب توجه از مشاهدات تلخ و شیرین خویش در نبرد حق علیه باطل پرداختند که مورد توجه اهالی متدین خاوه قرار گرفت .

img_2976.jpg

مردم دین مدار و خصوصا جوانان خاوه استقبال شایسته ای از این مراسم خودمانی به عمل آورده و حتی قدیمی های مورد احترام ؛ بیرون از مسجد بر روی پله ها نشسته و به یاد جوانی خود غبطه می خوردند .

picture 626.jpg

 امیرحسین قجری یکی از اعضای گروه جهادی حوزه مقاومت بسیج ثارالله شهر نراق

 

حق است از تلاش های وافر سرگرد مهدی نباتی جانشین فرماندهی سپاه پاسداران ناحیه دلیجان و سروان محمد شریفی فرمانده ستاد ناحیه 2 ثارالله نراق در برپایی این همایش مثمر ثمر سپاس و قدردانی داشته باشیم .همچنین از آقای ... میرجعفری مسئول پایگاه شهید محمدرضا سبزه ای خاوه اردهال نیز تقدیر می گردد .

img_1625.jpg

  سروان پاسدار محمد شریفی


چنین جلساتی اثرات مطلوبی دارد که از جمله آن تحلیف قلوب فراموش شده و یاد شهدای گرانقدر نیز گرامی داشته می شود . امید است این مجالس به نیکی ادامه داشته باشد .

img_2990.jpg

اسامی نه نفر از شهیدان انقلاب و دفاع مقدس روستای خاوه اردهال از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی و شمه ی تاریخی از این دیار :

img_2951.jpg

1- احمد آقابابایی فرزند عباسعلی شهادت 22/11/1357 جریان پیروزی انقلاب در تهران

2- علی قاسمی فرزند خانعلی شهادت 3/1/1358 آسیب به کلیه و کبد و مرگ در بیمارستان اخوان کاشان

3- محمد رضا سبزه ای فرزند علی متولد 1338 شهادت 2/1/1361 عملیات فتح المبین

4- علی محمد شریفی فرزند روح الله متولد 1341 شهادت 22/2/1362

5- محمد شریفی فرزند سیف الله متولد 1344 شهادت 30/9/1363 پاسگاه شرهانی عراق

6- عباس شریفی فرزند علی اصغر متولد 1345 شهادت 11/3/1365 بندر فاو عراق

7- قاسم خاوه ای فرزند اکبر متولد 1348 شهادت21/1/1366 عملیات کربلای 8

8- غلامعباس کریمی فرزند حسین متولد 1347 شهادت 26/12/1366 عملیات والفجر 10

9- حسن شریفی فرزند علی اکبر متولد 1347 شهادت 27/12/1366 عملیات والفجر10

img_3011.jpg

روستای خاوه ی اردهال در 13 کیلومتری شهر نراق ؛ ۳۰ کیلومتری شهرستان دلیجان ؛ ۴۸ کیلو متری شمال غربی کاشان و در پنج کیلومتری مشهد اردهال واقع است. به دلالت تاریخ ، نام قبلی آن « خوابق » بوده که در حمله و هجوم افاغنه ، قُلاع آن ویران شده و هنوز آن ویرانه ها باقی است .

img_2932.jpg

 

 خاوه ی اردهال دارای مردمی فعال و پر تلاش است که با عرق جبین ، بام تا شام را در مزارع زحمت می کشند . عمدتاٌ نماز مغرب و عشا را در مسجد جامع روستا ، اول وقت بپا می دارند . ارادت مردم این دیار به خاندان عصمت و طهارت پیشینه ای بس درخشان دارد و شاهد گویای آن تقدیم چندین شهید در رکاب فرزند برومند و بلافصل پنجمین کوکب سپهر ولایت ؛ علی بن امام محمد باقر علیه السلام در سال ۱۱۶ هجری قمری (1319 سال قبل) در دشت اردهال است .

 

img_2923.jpg

 

ارادتمندان به اهلبیت عصمت و طهارت به نشانه ابراز علاقه ی خود به آستان این نیکان ، هنگامیکه حضرت سلطانعلی بن امام محمد باقر علیه السلام در سنوات حدود ۱1۳قمری خاوه را به قدوم پر برکت خویش مزین می سازد ، بخش عظیمی از آب و ملک آن روستا را به حضرتش پیشکش می نمایند .

 
۰ نظر ۲۱ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۵۶
سلحشوران شهر نراق

تقویم حدیثی سال 1391 اداره اوقاف دلیجان

 

تقویم حدیثی سال 1391 توسط اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان دلیجان تهیه و بین مردم توزیع گردید.

img_1744.jpg


توضیحات سلحشوران شهر نراق :


روی جلد این تقویم عکس بقعه زبیده خاتون که زمان فوتش نُه ساله بوده نقش بسته است .در صفحه دوم این تقویم بقعه متبرکه زبیده خاتون(س) شهر نراق را اینچنین معرفی نموده است :

img_1749.jpg


نسب شریف امامزاده سیده فاطمه(س) به چهار واسطه به امام جواد(ع) منتهی می گردد که از قرار ذیل است :
سیده فاطمه(معروف به زبیده خاتون) بنت حسین ابی محمد بن احمد بن محمد ابی جعفر بن موسی المبرقع بن الامام محمد التقی الجواد(ع) . وی خاتون مجلله و سیده ای فاضله و بزرگوار بود که مدفن مبارکش در هفت کیلومتری جنوب شهر نراق واقع است .

img_1747.jpg


در این تقویم همچنین بقعه متبرکه شاه سلیمان(ع) شهر نراق را اینگونه معرفی نموده است :  نسب شریف امامزادگان حسین ؛ ابو طیب طاهر ؛ مهدی و مطهر مدفون در نراق با سه واسطه به امام هفتم(ع) منتهی می شود که از قول ذیل است :
سید مهدی و مطهر ابنی ابی طیب طاهرین ابی عبدالله الحسین بن موسی الثانی بن ابراهیم المرتضی بن الامام الکاظم علیه السلام .

=============================

معرفی اثر در خصوص شهر نراق(19)

تقویم جیبی گلبرگ سرخ در خصوص دفاع مقدس سال 1392


تقویم دفاع مقدس تحت نام گلبرگ سرخ سال 1392 با موضوع دفاع مقدس توسط موسسه فرهنگی سفیران طلائیه اراک تهیه و بین مردم توزیع گردیده است .

img_1763.jpg

توضیحات سلحشوران شهر نراق :


در این تقویم به معرفی فرماندهان شهید استان مرکزی و گزیده ای از وصیت نامه های آنان ؛ سالروز تشیع شهدای گمنام در سطح استان ؛ کارنامه عملیاتی استان مرکزی در دفاع مقدس و... اشاره شده است .

img_1766.jpg


در ماه خرداد عکس سردار شهید قدرت الله کمره ای فرزند رمضان اهل شهر شهید پرور نراق با زیر نویس " فرمانده مخابرات لشکر مهندسی 42 قدر " نمایش شده که تاریخ 4/3/1367 در جبهه شلمچه خرمشهر استان خوزستان به شهادت رسیده است .

img_1767.jpg


همچنین عکس مقبره پنج شهید گمنام را نمایش داده که تاریخ 20/10/1380 مصادف با 25 شوال 1422 سالروز شهادت مؤسّس مذهب شیعه اثنا عشری، حضرت جعفر بن محمّدٍ الصادق(ع) در بلوار ورودی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر نراق خاکسپاری گردیدند .

 

۰ نظر ۲۱ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۵۲
سلحشوران شهر نراق

 معرفی کتاب در خصوص شهر نراق(18)

 

کتاب " صحیفه عاشقان نور "



مولفین آقایان اسماعیل حبیبی و عباس باقری دو نقر از ایثارگران دفاع مقدس و با مساعدت لیتوگرافی آبرنگ آقای احمد ابوالحسنی به نام جمعی از همرزمان در سال 1378 منتشر گردیده است .

img_1684.jpg


توضیحات سلحشوران شهر نراق :

 

کتاب صحیفه عاشقان نور اولین کتاب در خصوص زندگینامه و وصیتنامه شهیدان شهر نراق می باشد که مطالب آن به سختی جمع آوری و منتشر گردید . ابتدای کتاب به زندگینامه علامه ملا مهدی و فرزندش ملا احمد نراقی پرداخته است .

img_1687.jpg



==================================

 

معرفی کتاب در خصوص شهر نراق(17)

کتاب " نراق در آیینه ی تاریخ "


مولف آقای محمد رضا خسروی فرزند قنبرعلی اهل شهر نراق بازنشسته آموزش و پرورش می باشد و سال 1375 کتاب نراق در آیینه ی تاریخ را منتشر نموده است . این کتاب توسط موسسه ی فرهنگی آفرینه به چاپ رسیده است .

img_1678.jpg


توضیحات سلحشوران شهر نراق :


این کتاب دارای 196 صفحه و پنج فصل می باشد :

1- فصل اول ویژگی های جغرافیایی نراق 2- فصل دوم پیشینه تاریخی نرق 3- فصل سوم تاریخ رجال نراق 4- فصل چهارم مطالعات مردم نگاری و مردم شناسی 5- فصل پنجم اصطلاحات محلی ؛ ضرب المثل ها و گزیده ی اشعار

img_1679.jpg    img_1680.jpg


=====================================

 

معرفی کتاب در خصوص شهر نراق(16)
 
کتاب " تاریخ نراق "

مولف آقای علی عظیمی فرزند رمضان اهل شهر نراق که بازنشسته ارتش می باشد در سال 1389 کتاب تاریخ نراق را منتشر نموده است . ناشر این کتاب جامعه نگر می باشد .

img_1674.jpg


توضیحات سلحشوران نراق :


این کتاب دارای 456 صفحه و سی فصل می باشد . فصل ها شامل تاریخچه اداراتاماکن مذهبی امامزاده ها مساجد آب انبارها آسیاب ها بادگیرهابازار چشمه های آب دروازه ها حمام شکارگاه ها سنگ ها شهادت آقا علی نراقی به دست عمال نایب حسین خان کاشی غارها گدار عصارخانهمحله ها مشاهیر منازل شهر نراق و... می باشد .

img_1675.jpg  img_1676.jpg

 

 

۰ نظر ۲۰ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۵۲
سلحشوران شهر نراق

 

8.jpg

مدرسه راهنمایی بامداد شهر نراق - سال 1354

 از راست : حسینعلی عظیمی فرزند رمضان ، عزیز الله فروغی فرزند ابراهیم ، ...صافی اهل شهرستان محلات ، خلیل محمدی فرزند.... اهل دلیجان ، حبیب محمدی فرزند...اهل  دلیجان ، ابوالحسن ابراهیمی فرزند... اهل دلیجان ، ...قادری اهل یزد ، علی اکبر جعفری فرزند غلام

 

image2816.jpg

 گرامیداشت سالروز پیروزی انقلاب اسلامی در گلزار شهیدان شهر نراق سال 1377

ایستاده از راست : نعمت الله ایزدی فرزند عباس رمضان کمره ای فرزند حسین حسینعلی کمره ای فرزند تقی علی کمره ای فرزند تقی حسینعلی محمودی فرزند علی ماشاالله لطفعلی فرزند حسینغلامحسین ایزدی فرزند حسن تقی آعلی فرزند اسماعیل مرحوم علی کرباسی فرزند علی اکبر
نشسته از راست : محمد حیدری فرزند علی ....رزاقی فرزند مرتضی - قاسم حیدری فرزند سلطانعلی

 

image4211.jpg

 آیین های عاشورایی شهر نراق مراسم شیرگردانی سال ...

 

image5372.jpg

 منزل مرحوم اکبر حبیبی فرزند غلام سال 1364
از راست : حجت الاسلام احمد غریبی (طاهری نژاد) فرزند سلطانعلی حجت الاسلام سید ابوالفضل بابایی فرزند سید رضا اسماعیل حبیبی فرزند اکبر سید عباس باشی(حسینی نژاد) فرزند سید میرزاآقا مرحوم جانباز حسین حیدری فرزند محمد علی علی قجری فرزند رحمت الله

 

 قجری002.jpg

 بقعه زبیده خاتون از نسل چهارم امام جواد(ع) - سال 1363

ایستاده از راست : محمد قجری فرزند علیمرحوم جانباز حسین حیدری فرزند محمد علی قاسم حیدری فرزند سلطانعلیغلامعباس حسینی فرزند سلطانعلی اکبر قجری فرزند احمد سید مرتضی بابایی فرزند سید رضا


نشسته از راست : سید محمد باشی(موسویان) فرزند سید احمد مهدی نباتی فرزند مندعلی محمدرضا حیدری فرزند رضا - حسین نباتی فرزند مندعلی

 

rrr.jpg

 مرحوم حاج رضا رضایی فرزند رضا نظر و مرحوم حاج غلامعلی رمضانی فرزند محمد تقی دو نفر از هیئت امنای بقعه شاه سلیمان شهر نراق در کنار درب چوبی و تاریخی آستان متبرک - سال 1364

 

1212.jpg

 مدرسه ابتدایی فاضل نراقی شهر نراق - سال 1373

دانش آموزان کلاس چهارم ابتدایی - آموزگار : حسینعلی محمودی فرزند علی

 

e5yus.jpg

 مراسم بزرگداشت پنج شهید گمنام مدفون در دانشگاه آزاد اسلامی واحد نراق - مسجد جامع نراق-19/10/1380

از راست : سید محمود موسویان فرزند سید غضنفر ، مهدی عابدی فرزند غیاث ، سید حسن حسینی نژاد فرزند سید میرزاآقا،سعید قجری فرزند یوسف ، حسین عضایی فرزند اسماعیل ، سید محمد باشی فرزند سید نصرت الله ، محمدجواد قجری فرزند علی اصغر ، عباس حیدری فرزند حسن ، سید مهدی موسوی فرزند سید حسین ، محمدمهدی ایزدی فرزند حسن ، عبدالله قطبی فرزند...

 

image5267.jpg

  شهر نراق شهریور 1363
مرحوم اکبر حبیبی فرزند غلام مرتضی ماندنی فرزند حسین سلطانعلی قیومی فرزند.....(پدر شهید والامقام مهدی قیومی) حمید قیومی فرزند سلطانعلی - ناشناس

 

1 (22).jpg

  محله منبع آب شهر نراق - سال 1375

راهپیمایی مردم شهید پرور شهر نراق به مناسبت 22 بهمن

 

rre2.jpg

  کارنامه تحصیلی ششم ابتدایی حجت الاسلام علی محمد حیدری نراقی - سال 1343

 

fghh.jpg

 طبیعت شهر نراق - سال1354

از راست : اصغر عضایی فرزند عباس ، اسماعیل عضایی فرزند ابراهیم ، نفر وسط مرحوم سعید طالبی فرزند اصغر

image4431.jpg

 منزل حاج عباس ایزدی در شهر نراق سال1356


 
از راست : ماشاالله ایزدی –  ناشناس - نعمت الله ایزدی حاج عباس ایزدی فرزند محمد معصومه رمضانی فرزند فضل الله
نشسته های جلو : مهدی ایزدی - هادی ایزدی -  حجت الله ایزدی(شهید(

 

 

 این عکسها گویای خاطرات قشنگ زندگی است .خاطراتی که هنوز با وجود گذشت سالها از آن  بوی تازگی و عطر خوش مهربانی می دهد . هنوز هم که هنوز است وقتی  آلبوم خاطرات آن روزگار را مرور می کنیم اشک شوق و لبخند دلنشین  دوستی با هم در می امیزند و ساعت ها وقتمان صرف مرور این خاطرات می شود.

 

خاطرات خوش گذشته را با هم ورق می زنیم تا.............

 

 

سایت سلحشوران شهر نراق


 
۰ نظر ۱۸ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۵۲
سلحشوران شهر نراق

دو برادرم علی اکبر پاسدار پیمانی و علی اصغر سرباز وظیفه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان دلیجان همزمان در جبهه بودند.

total1 copy 116.jpg

در طول جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران همیشه احساس می کردم که یکی از برادرانم به شهادت خواهند رسید ؛ بر این اساس نام یکی از فرزندانم را در سال 1366 پیشاپیش " علی " گذاشتم تا نام و بوی معطر شهید در منزلمان نهان باشد .

100683_271.jpg

  سرانجام لحظه خدایی بودن و خدایی شدن فرا رسید و دو ماه مانده به آخر دفاع مقدس ؛ علی اصغر حسنی فرزند میرزاعلی تاریخ 15 خرداد 1367 در جبهه به شهادت رسید و در گلزار شهیدان دلیجان آرام گرفت .

image8620.jpg

علی اصغر تخریب چی لشکر 42 مهندسی قدر بود .مردم خداجو و مومن دلیجان همزمان که برای سالگرد مراسم 15 خرداد مراسم داشتند به تشییع پیکر مطهر شهید علی اصغر 20 ساله پرداختند . آنان قدرشناس شهیدان در طول جنگ هستند

                                                                                                  total1 copy 116.jpg

 قبل از شهادتش 10 روزی به مرخصی آمده بود . ارتش عراق به مواضع ایرانیان تک زده بود و علی اصغر نتوانست آرام بماند و پس از هفت روز دلیجان را به قصد جبهه ترک کرد و گفت شاید به کمک من نیاز داشته باشند . او احساس مسئولیت در قبال دین و مملکتش داشت .

.jpg

شهید حبیب حسنی

علی اصغر حسنی وصیت کرده بود جنازه من را کنار پاره تنم و پسر عمویم حبیب حسنی فرزند نظرعلی در گلزار شهدای دلیجان دفن کنید . حبیب حسنی متولد 1347 و بسیجی بود که تاریخ 18/10/1366 در جبهه شلمچه شهادت را در آغوش کشید .

 

با تشکر از خانواده شهید علی اصغر حسنی فرزند میرزاعلی اهل شهرستان دلیجان 10/8/1392

 

۰ نظر ۱۷ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۴۶
سلحشوران شهر نراق

سربلندم از اینکه پسر ابراهیم ماشاءالله و یا نوه نعمت اوسا هستم . به اسم آنها و یا از روی نام پدرم مرا می شناسند .

rt.jpg

مرحوم کربلایی ابراهیم عضایی

از ابتدای کودکی راستی و صداقت راه گشای زندگی مان قرار گرفت . آقا ابراهیم به ما می آموخت راست کردار و خدمت گذار خلق باشید . سعی کنید مشکلات مردم را مرتفع و یا کاهش دهید .

 tr.jpg

اتوبوس مفیدی کاشان به رانندگی عبدالله شهرابی پُر از خاطرات تلخ و شیرین زندگی پدرم که بارها به آنها می پرداخت . تازه مردم استفاده از چهارپایان را کنار و به ماشین رو آورده بودند .

 

cam00487.jpg

اتوبوس شماره شهربانی 7644 مربوط به مسافربری مفیدی سال...

از راست : محمد اکبری فرزند حسین اهل شهر نراق - عبدالله شهرابی اهل کاشان راننده اتوبوس - سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود - ابراهیم عضایی فرزند ماشاءالله شاگرد اتوبوس

کودک بودم ما را به دلیجان می برد تا هم محموله پُست را انتقال دهد و هم همشهریان را برساند تا به کسب و کارشان بپردازند . بارها گفت هیچوقت به مسافری نگفتم پول بده .

 image۳۰۰۲.jpg

هر کس هر مبلغی ولو اندک می پرداخت با اشتیاق پذیرا بودم و به مردم خصوصا جوانان سختگیری نمی کردم . تعدادی از نوجوانان هم از سر شیطنت می رفتند و کرایه نمی دادند ولی من یاد ندارم صدای آنها زده باشم .

.jpg


اکثر مردم خداجوی شهرستان دلیجان او را می شناختند و به وی احترام می گذاشتند . ما معمولا فعالیت های اقتصادی نداریم ولی حداقل سعی می کرد تا ما را با بازار کار آشنا کند .

 picture 640.jpg

 ماشینش را میدان قدیم دلیجان و روبری جایگاه پمب بنزین پارک می کرد و به صاحب پنجرگیری می گفت من باز خواهم گشت و سفارش می کرد فرزندم را یاری کن .لاستیک های آجدار که به هر دلیل ترکیده و از بین رفته بودند را برداشته و به نراق انتقال و ابتدای بازار شمس السلطنه به کفاشی های مرحومین طالبی به قیمت نازل می فروختم .

 t.jpg

آقای طالبی لاستیک های ماشین را با تیزی های مخصوص برش زده و اندازه های مختلف طراحی و برای مردم گیوه درست می کردند . هر چقدر کف گیوه دارای آج بیشتر بود مسلما گیوه با کیفیت تر آماده می شد .

image8653.jpg

 مسرور بودم که در آن روزهایی که یک بستنی نانی به سختی خریداری می گردید دلی از عزا در می آوردم .
1356 و 1357سال های اوج انقلاب نگران شرایط آینده بود و ما را در مبارزه با رژیم ستم شاهی پهلوی بر حذر می داشت تا مبادا برایمان اتفاقی بیافتد . بعد خودش نیز همگام شد .

image8643.jpg

 در جنگ تحمیلی هم نگرانی اش بیشتر شد و احساس می کرد جوان 18 ساله پُر جنب و جوش هستم و احساسات بر عقل حاکم است ولی هر سه فرزند ذکورش در دفاع مقدس شرکت کردند و او و همسر مکرمه اش همراهی خوبی به خرج دادند . اواسط جنگ برای ملاقات من به کردستان آمده بود . دره قاسملو در محور ارومیه به اشنویه و نقده پاکسازی شده بود ولی مردم واهمه داشتند برای استفاده از طبیعت زیبای خدادادی از آنجا بهره مند گردند .

img_9765.jpg

بهار دلنشینی بود که او را با جمع خانواده آنجا بردم . تا شنید اینجا دره قاسملوست شوکه شد و با بغض گفت اینجا همان جایی ایست که گروه های ضد انقلاب سر از بدن بهترین جوانان ایران جدا کردند . گفتم شما از کجا می دانید؟ گفت من با اخبار و گزارش های رادیو و تلویزیون بیگانه نیستم و گوش می کردم و شش کلاس سواد دارم .

image۳۰۶۰.jpg


وقتی ملاحظه می کرد که من تصمیم جدی خودم برای جلوگیری از اشغال سرزمین پاکم ایران را گرفته ام بی خیال شد و با نظر پاکسرشت و نیکو صفت مادرم همراه شد . یک بار هم آب پاکی را روی دستمان ریخت و گفت بره ای که گرگ قراره دم صبح ببره بذار سر شب ببره .

یعنی من که نمی توانم مانع از حرکت خیره کننده تو باشم پس به راه پاکت ایمان راسخ داشته باش ولو اینکه زودتر به اهدافت نایل کردی که تقدیر خداوند به گونه دیگر رقم خورد  . دیابت یا مرض قند این اواخر برایش آزار دهنده بود . پایش عفونت کرده بود و مجبور بود یکی از انگشتانش قطع شود . ادامه درمانش سختر و روز به روز شرایط را وخیم تر کرد .

j.jpg


فرزندان همه تلاش کردند بهترین خدمتگزار برایش باشند و مقدمات نوکری در مقامش را فراهم کردند . سال های طولانی در زمان جنگ تحمیلی و شرایط ناامنی کردستان و چند کشور از جمله عراق باعث شد از خانواده ام دور باشم و همیشه علاقمند بودم روزی فراهم شود تا اندک خدمتی در مقابل زحمت های طاقت فرسایشان داشته باشم .

_mg_5696.jpg


مادرم راضی بود و راضی تر شد و با دعای خیر برای من و فرزندانش بدرود حیات گفت . حالا نوبت پدر رسیده است . آخ که چه شب های لذتبخشی بود توی این پنج شش بیمارستان تهران . آخ که چه روحیه آور بود هل دادن ویلچر در همه شرایط سخت و عذاب آور . زیباتر از همه دعای نیمه شب های پدر که در حق من و اولاد دیگرش می کرد .

 

iii.jpg

مرحوم کربلایی ابراهیم عضایی و همسر ش مرحومه حاجیه خانم مرحمت اکبری

 

دو سه ماه به سرعت برق گذشت و این لذت های زودگذر برای من و عذاب آور برای او در بیمارستان به سر آمد و دیگر پای تخت خوابیدن و صحبت با او به انتها رسید . آوخ از روزهای زیبای خداوندگار نزد بهترین موجود دنیا . من تصور می کنم نیمه های شب که درد به سراغش می آمد و گریه و نالان بود عبادت های نماز شب خوان ها برایش نوشته می شد . چون قلب پاکی داشت و در طول عمرم ندیدم که قلب کسی را آزرده باشد و یا نیت داشته باشد که کسی را برنجاند و آسیبی به کسی وارد کند .

image۳۰۹۴.jpg

 

 شوخ طبع و خنده رو و همیشه دلش می خواست همه را شاداب و خندان ببیند . کدورت و ناراحتی در او زود گذر و آنی بود و گذشت و حلم سر لوحه زندگی اش بود.  بدهکار هیچکس نبود و هر شبی تذکر می داد که یادت نره مبلغی به مغازه محمد حمزه ای بدهکارم . ارادت به اهل بیت عصمت و طهارت داشت. سالانه برنجی نذر می کرد و می گفت بدهیم به آقای مهدیزاده تا در بقعه زبیده خاتون به مصرف عام برسد تا دعای مردم و خاندان نبوت پشت سرمان باشد .

dsc00280.jpg


با اینکه وضعیت مالی و اقتصادی نسبتا مناسبی داشت ولی به جز یک باب حیاط قدیمی هیچ از دار دنیا باقی نگذاشت . زیرا هر چه درآمد داشت و یا تحصیل می کرد هزینه مهمانی و شب نشینی های سالم و صالح میکرد تا همگان شاد زندگی کنند .

یعنی هزینه می کرد تا شادکام زندگی رونق داشته باشد . هزینه می کرد تا غم و غصه از خانواده دور باشد . به قول خودش اکثر اوقات سر سفره هایش بیشتر از بیست نفر طعام می خوردند و شاکر خداوند بودند .

img_۲۰۱۴۰۷۰۵_۱۰۵۱۵۲.jpg

ولی در عین حال هشت ماه آخر عمرش و دوری از مرگ همسرش زجرآور بود و بارها گفت گریه های مکرر برای همسر نمونه اش مرا دق مرگ خواهد کرد .پنج شنبه 16 مرداد 1393 چهلمین روز وداعش با دنیاست . مقرر است مراسمی به این مناسبت به همراه سالمرگ خواهرش حاجیه صنعت اوضاعی از ساعت30/15 الی 17 ) پانزده و سی الی هفده ) در مسجد جامع شهر نراق منعقد گردد .

 

100_9298.jpg

 

  

بعد بر سر مزار پاکشان در وادی السلام صلوات و درود و فاتحه ای قرائت خواهد شد  .دعا می کنیم آنها و امواتی که دستشان از دنیا کوتاه است از سفره جود و کرم خداوند و ائمه هدی بهره مند و عاقبت به خیر شوند . انشاءالله .

 

 

اللـــهم صـــل عـــلی محـــمد و ال محـــمد و عـــجل فرجـــهم

 

۰ نظر ۱۵ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۴۲
سلحشوران شهر نراق

ورود به دهه 40 که کودک بودم ؛ ابتدای بازار شمس السلطنه مغازه ای بود که صاحبش حاج سید محمود غفاری فرزند سید جعفر نام داشت .

image-1402053315896-v.jpg

سید محمود غفاری

دوست صمیمی پدرم و یکی از معتمدین شهر بود . مغازه اش چند پله داشت و لحظاتی داخل آن نشسته و گپی می زدند . آن موقع ماشین خیلی کم بود و بارها که با ماشین پدرم آقا ابراهیم عضایی به دلیجان می رفتم بسته فرهنگی را به این مغازه می آورد ؛ بعد متوجه شدم روزنامه اطلاعات است که اولین چاپ آن سال ۱۳۰۵ منتشر گردید .

cam00331-1.jpg


آقای غفاری نمایندگی روزنامه اطلاعات و سپید و سیاه را بر عهده داشت . همچنین حاج محمود سومین خبرنگار شهر نراق پس از مرحومین حاج عباس جعفری فرزند صادق( .- 1355) و حاج مرتضی جعفری فرزند عباس (1317 1383) بود .

 

cam00532.jpg cam00550.jpg

مرحوم سید محمود غفاری


مجله سپید و سیاه قبل انقلاب در این مکان برای علاقمندان توزیع می گردید . تابلوی مجله سپید و سیاه طی سالیان بالای این مغازه در بازار نصب بود که چند ماه قبل به دلیل تغییرات کَنده شد .

 12.jpg                                                                                                                                               

  این مجله هفتگی از سال 1332 الی 1353 به مدیریت دکتر علی بهزادی (1304 رشت 1389 تهران) در حال فعالیت بود .
کم کم با آقای غفاری و مغازه اش خو گرفته و از پدرم پول می گرفتم و خرید خود و منزل را از آنجا تهیه می کردم .

132.jpg

داخل قوطی تایید ورق های جایزه بود . داخل بسته های چای یک عدد قاشق بود . یک جایزه ای که مورد علاقه ام بود برنامه هفتگی مدرسه بود که می شد تغییرات دروس را داخل آن جابجا کرد . خلاصه با هر خریدی جایزه ای نصیب می گردید که تا اوان نوجوانی همچنان لذتبخش و مفرح در زندگی و خاطرم مانده است .

cam00543.jpg


سال های منتهی به انقلاب انتهای بازار در مکانی که قدیم نانوایی شاطر عبدالله نوروزی بود و به آن سنگکی می گفتند نفت توزیع می گردید . پیت های مختلف 4 تا 20 لیتری را برداشته و در صف ایستاده تا نوبت خرید نفت فراهم گردد . حاج سید محمود به هر کس که جوان تر بود سفارش تلمبه زدن می کرد . یعنی میله ای به عقب و جلو به حرکت در می آمد و به این طریق از مخزن اصلی نفت داخل بشکه 200 لیتری می گردید و بعد با ظرف های مخصوص که لیترهای آن مشخص بود توسط شیر از بشکه پُر گردیده و نهایتا در ظرف مشتری ریخته می شد .

cam00533-1.jpg

 

راستش بعضی موقع که حال داشتیم کمک حال آقای غفاری می شدیم و زمانی که بی حوصله بودیم و قصد داشتیم بپیچونیم دست درد را بهانه می کردیم . ولی خوب همیشه افرادی که از بازوی قوی تری برخوردار بودند در صف نفت تلمبه زنی را انجام می دادند .

img_1731.jpg

حاج محمود غفاری انسان مومن و مذهبی و مورد احترام قاطبه مردم نراق و منطقه بود  دیانتش زبانزد عام و خاص بود و به روحانیت و علما از سر صدق و صفا احترام ویژه ای قایل می شد. همسر آقای غفاری حاجیه خانم کوکب غفاری فرزند میرزا جواد و فرزندانشان سید مرتضی ، سید مصطفی ، سید مجتبی ومرحوم سید مهدی همیشه مورد احترام و تکریم اهالی نراقی بودند .

 

  img_1732.jpg

 

 
بیست و نهمین ساگرد فوت آقای حاج سید محمود غفاری با روز خبرنگار(17 مرداد) و تاریخ فوتش(16/5/1364) تقارن دارد .
آقای غفاری متولد1292 هجری شمسی و تاریخ16/05/1364 در سن 72 سالگی بدرود حیات گفت و در وادی السلام شهر نراق سر بر آستان تراب نهاد .

 

محمدعضایی فرزند ابراهیم اهل شهر نراق 12/05/1393

۰ نظر ۱۲ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۴۲
سلحشوران شهر نراق

پاسدار سید احمد جلالی فرزند سید حسینعلی 20 خرداد 1341 متولد شد .زمانی که دیپلم ریاضی را دریافت نمود ، به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان دلیجان استان مرکزی در آمد و از مردان نیک صفت روزگار گشت .

total1 copy 4.jpg

سید احمد دارای سجایای اخلاقی بیشماری است که اهالی مردم شهید پرور دلیجان بیشتر آگاهی دارند . دارای همسر و یک فرزند می باشد . سید احمد مسئول تعاون گردان امام صادق(ع) جمعی لشکر 17 علی بن ابیطالب(ع) بود که رزمندگان نراق و منطقه دلیجان در آن سازماندهی شده بودند .

 1191549mzea002-001.jpg

شب عملیات کربلای پنج شوهر خواهرم سردار قاسم جعفری که فرمانده دسته ما بود به شهادت رسید . صبح که شد تاریخ 29/10/1365 سردار سید احمد جلالی داخل سنگری پشت خاکریز توسط ترکش خمپاره به شهادت رسید و دوستان و همرزمانش را غمزده کرد .

پیکر مطهرش توسط مردم با ایمان و خداپرست دلیجان با حضور گرمشان در سرمای زمستان تشییع گردید و در گلزار شهیدان دلیجان آرام گرفت .

1191549kakz001-001.jpg  84733527297724652459.jpg

سردار شهید سید احمد جلالی


دقایقی بعد در ادامه عملیات کربلای پنج تاریخ 29 دی 1365 پاسدار محسن حسنی فرزند ذبیح الله اهل روستای پنداس از توابع بخش برزک شهرستان کاشان استان اصفهان که ساکن شهرستان دلیجان بود شربت شهادت نوشید .

1191549kaka003-001.jpg

محسن با پاسدار ابوالفضل بابایی فرزند عباس اهل پنداس در یک سنگر در حال نبرد با ارتش بعث بودند که سنگر آنان مورد هدف یک قبضه خمپاره قرار گرفت و منهدم گردید . سریعا به کمک آنها شتافتم که محسن در دَم به شهادت رسید ولی ابوالفضل را از زیر خاک سنگر بیرون آوردم و خدا خواست زنده بماند و اکنون بازنشسته می باشد .

سید مرتضی بابایی فرزند سید رضا اهل شهر نراق 14/10/1390


۰ نظر ۱۱ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۴۶
سلحشوران شهر نراق

قبلا برای اعزام به جبهه ثبت نام کرده بودم ولی به دلیل صغر سن و کوچک بودن قد و قیافه و شاید نداشتن آشنا موفق نشدم .

ejy_1_(31).jpg

عباس حیدری

پدرم آقای حسن حیدری مرد زحمتکش و طرفدار آیت الله خمینی(ره) بود و با جبهه رفتن من مخالفتی نداشت . برای اولین بار 30 خرداد 1361 با جمعی از بسیجیان نراق از طریق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان محلات عازم جبهه های نبرد نور علیه ظلمت شدم .

us54_3698.jpg

پاسدار غلام محمد ابوالحسنی آن مقطع فرمانده بسیج نراق بود که با تبلیغات شایسته توانست در فاصله کوتاه سه گروه قریب به 40 نیروی مستعد را به سرحدات میهن اسلامی اعزام کند و جملگی در پدافندی یا عملیات رمضان شرکت داشتند .

ymti_123.jpg

من در گروه اول بودم که روبروی پاسگاه زید مقابل ارتش عراق سازماندهی شدیم . من کمک آر . پی . جی زن بودم . گرمای بالای 45 درجه خوزستان تاب و تحمل زیادی می خواست .روزها چفیه هایمان را مرتب خیس می کردیم و روی صورت می انداختیم تا تب گرما کمی فرو بنشیند . روزی همسنگرم محمدعضایی که سابقه جبهه بیشتر داشت گفت انبار مهمات در فاصله 200 متری است برو و تا می توانی گلوله آر پی جی هفت بیار .

 kxst_1_(64).jpg

 من هم رفتم و کوله ام را پُر کردم و تعدادی هم دست گرفتم و به سمت سنگرها در حال بازگشت شدم . هنوز 10 متری نیامده بودم که اولین خمپاره را مشاهده کردم که چگونه منفجر شد . به حرکتم ادامه دادم و خمپاره ها همچنان می بارید و تا به سنگرمان رسیدم فقط یک گلوله در دستانم بود و از سینه خیز زدن و بدو و بایست و ترس همه را انداخته بودم .

5om_img_2523.jpg

محمد گفت پس موشکات گو ؟ گفتم همین یک موشک را آوردم و او خنده ای کرد و گذشت . مدت کوتاهی از حضورمان در خط مقدم جبهه نگذشته بود و کم کم با انفجار و سر و صداهای مختلف تیر و ترکش و توپ آشنا شدم .

y8yf_1_(13).jpg

عباس حیدری در سالهای دفاع مقدس

روزی با همرزمان شکرالله شریفی و سید مرتضی میرسلطانی مشغول گپ و گفت بودیم که من گفتم اگر زنده برگشتیم که فبها المراد ؛ شهید بشویم خیلی خوبه ؛ اگر اسیر شویم بالاخره به وطن باز می کردیم ولی اگر مجروح شویم خیلی بده و طاقت تحمل درد و مداوا را ندارم .

youz_1_(22).jpg

 
سه شنبه 22 تیر 1361 مصادف با 21 رمضان 1402 عملیات رمضان با رمز یا صاحب الزمان(عج) ادرکنی در شرق بصره به مدت دو هفته آغاز شد.   گردان ما خط شکن بود و در مرحله اول عملیات من به همراه محمد و علی قاسمی پسر دایی ام مهدی جعفری محمد جواد مهدیزاده محلاتی(مرحوم) و... مجروح و یک سرباز نیز به شهادت رسید . خمپاره نامرد 60 میلی متری در ورودی سنگر ما فرود آمد .

3ala_یادواره_منطقه_(2).jpg

احساس کردم میخ آهنین سرخ داخل شکمم رفت وجگرم را سوزاند . صدای جز جز آن هنوز در گوشم زمزمه می کند . همزمان یک ترکش کوچک به اندازه نخود رگ دست راستم را پاره کرد و خون مثل فواره بالا می جهید .

ui5u_1_(25).jpg

فریادهای مهدی جعفری را می شنیدم که پی در پی می گفت آمبولانس ؛ آمبولانس تا زودتر به اولین مرکز درمان برسد .
محمد تمرین مجروحیت داشت پا شد و به همراه مهدی و علی و دوستان رفتند سوار اتوبوسی که صندلی هایش را برداشته و مثل آمبولانس شده بود و به سمت اورژانس حرکت کردند .

6lf2_1_(27).jpg

 پسر خاله ام محمد رضا بخشی آمد بالای سرم و ضمن اینکه به من روحیه می داد بغلم کرد تا به سمت ماشین راه بروم . یک رزمنده اهل ساوه نیز به کمک او آمد ولی من تا خواستم حرکت کنم دیدم راه نمی توانم بروم و پایم نیز آسیب دیده است .با هر زحمتی من را بغل کرد و گذاشتند عقب ماشین تویوتا و یک گونی خالی زیر سرم گذاشت و به راننده اشاره کرد حرکت کن . بین مسیر با هر تکانی دادم به آسمان می رفت . راننده خدمتگزار با هر ترمز یا گاز دادن مورد توهین من قرار می گرفت تا به اورژانس خط رسیدیم .

4k81_یففا.jpg

عباس حیدری در کنار سردار شهید قاسم جعفری

 

مداوای موقت و پد گزاری انجام و متوجه شدند بوی الرحمن من بلند است فلذا سریعا نسبت به اعزامم به شیراز مرکز استان فارس اقدام کردند . کمتر از دو ماه در بیمارستان شهید بهشتی شیراز بستری و تحت مداوا قرار گرفتم . بعد دو هفته در بیمارستان آیت الله گلپایگانی قم و یک هفته در بیمارستان کامکار قم و سپس مدتی در بیمارستان فیروزآبادی شهر ری به مداوا مشغول بودم . دکترها تلاش زیادی کردند تا شرایط نسبی بهبودی حاصل شد .

fe96_1_(18).jpg

                                                                                                                                                                                                                                جانباز عباس حیدری


عدم تحمل درد باعث شد در بیمارستان شیراز انگشت خانم پرستاری را گاز بگیرم ولی او با اینکه اذیت شد با محبت با من برخورد کرد .
خیلی از اقوام و دوستان به ملاقاتم می آمدند و لباس مشکی بر تن داشتند و مدام سراغ پسر خاله ام محمد رضا بخشی را می گرفتم که جواب درستی دریافت نمی کردم و متوجه هم نمی شدم که چرا جمعیت مشکی بر تن دارند . خوب سنی هم که نداشتیم که همه چیز را از هم تمیز دهیم .

 hn9e_1_(10).jpg

  عباس حیدری کنار مزار پسر خاله شهیدش محمد رضا بخشی در گلزار شهدای شهر نراق


از بیمارستان فیروزآبادی ترخیص شدم و در شهر ری منزل عمویم آقای طوقان حیدری استراحت می کردم که محمد و اسماعیل حبیبی که خودشان طی عملیات رمضان مجروح شده بودند به ملاقاتم آمدند .اسماعیل که همیشه از افاضاتش بهره مند هستیم گفت خدا رحمت کند محمد رضا بخشی و عباس رمضانی را که آنجا متوجه شدم چه خاکی بر سرمان شده است .

gi64_1_(153).jpg

این شش نفر طی عملیات رمضان 1361 به فیض جانبازی و شهادت نایل آمدند :
ایستاده از راست : مرحوم محمد جواد مهدیزاده محلاتی - جانباز عباس حیدری - جانباز محمد رضا قاسمی نراقی
نشسته از راست : شهید محمد رضا بخشی - جانباز اسماعیل حبیبی - جانباز محمد

 

عباس و محمدرضا نخبه تحصیل و از اعضای اولیه تشکیل دهندگان بسیج نراق و الگوی رفتاری و اخلاقی تعدادی از جوانان بودند .

مادرم سرکار خانم سکینه جعفری که زحمت های وافری برای مداوای تک فرزند ذکورش کشید گفت یک یا دو روز بعد از مجروح شدنت محمد رضا تاریخ 24 تیر به آرزویش شهادت نایل آمد و دو هفته بعد 7 مرداد 1361هم عباس به شهادت رسید .

 fb7w_1_(245).jpg

  محمد رضا خیلی نگران من شده بود و گفته بود خاله ام یک پسر بیشتر ندارد و او را نزد من سپرده و حالا چگونه تو صورتش نگاه کنم . ولی دست تقدیر الهی بخشی را نزد فرشتگان برد و من را از شهادت بی لیاقت دانست .

 pgb2_1_(169).jpg

خوشحالم که حداقل به شرف جانبازی نایل آمدم . 31 سال هست که هر شب مزاحمت های ترکش خمپاره دشمن بعثی خواب زیبا را از من می گیرد و در دل شب خداوند قادر را شاکرم که توفیق شکرگزاری از برکات و نعمت هایش را به من عطا فرموده است .

g5hw_vhklvnk.jpg

تا پایان جنگ به عنوان سرباز مطیع امر رهبر کبیر انقلاب حضرت آیت الله سید روح الله خمینی(ره) بودم و در دفاع مقدس مردم ایران حضور داشتم . اکنون نیز در رکاب رهبر معظم انقلاب آیت الله سید علی خامنه ای(حفظه الله) آماده جانفشانی در راه اعتلای دین و مملکت می باشم .

2w7l_gcgi_mg_5717.jpg

  
جانباز عباس حیدری فرزند حسن اهل شهر نراق23/08/1392

 

۰ نظر ۰۶ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۴۶
سلحشوران شهر نراق

  کتاب " خاطرات نورالدین کیانوری "


این کتاب توسط موسسه تحقیقاتی و انتشاراتی دیدگاه وابسته به انتشارات اطلاعات در سال 1371 چاپ گردیده است .

uevf_img_1834.jpg


نویسنده نورالدین کیانوری سال 1294 شمسی در شهر بلده از توابع شهرستان نور استان مازندران متولد گردید . پدرش شیخ مهدی نوری فرزند شیخ فضل الله و مادرش زهرا سلطانی نوری بودند. وی نوهٔ شیخ فضل‌الله نوری و سکینه محدث نوری بود .


توضیحات سلحشوران شهر نراق :

 

نورالدین کیانوری اسفند ۱۳۵۷ به عنوان دبیر اول کمیته مرکزی حزب توده ایران انتخاب شد .
16 بهمن ۱۳۶۱ بیش از ۵۰ نفر از اعضای رهبری و کادرهای فعال حزب منحله توده از جمله نورالدین کیانوری و همسرش مریم فیروز، توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به اتهام «جاسوسی و خیانت و کودتا» دستگیر و در زندان توحید تهران مورد بازجویی قرار گرفتند .

qtbm_250px-kianuri_ghazie.jpg

       نورالدین کیانوری

نهایتاً در ۱۱ اردیبهشت سال ۱۳۶۲ در ضربه دوم نیروهای امنیتی به بقیه رهبران، کادرها و اعضا بیش از ۱۰۵۰۰ نفر از اعضای حزب خائن توده دستگیر شدند. کیانوری در اعترافات تلویزیونی اظهار داشت : حزب توده از آغاز تأسیس در ۱۳۲۰ تا به حال، ابزاری برای جاسوسی و خیانت بوده‌است. کیانوری در خاطراتش چند جا در خصوص وابستگی عباس نراقی فرزند شهید حجت الاسلام آقا علی نراقی به حزب توده ایران مطالبی دارد .

jffl_img_1841.jpg

+ کیانوری در صفحه 67 خاطراتش در خصوص تاسیس حزب توده و عباس نراقی نوشته :

حزب توده ایران در دهم مهر ماه 1320 تاسیس شد و نام " توده " برای آن انتخاب شد تا یک جبهه وسیعی را در بر بگیرد و فقط به کمونیست ها محدود نباشد . موسسین حزب توده را می توان به چهار گروه تسیم کرد:

یک گروه ؛ بخشی از 53 نفر بودند . همانطور که گفتم 53 نفر چهار بخش شدند . یک بخش ؛ که تعدادشان خیلی زیاد نبود ؛ به حزب توده ایران پیوستند . بخش دوم ؛ چند نفری بودند که علیرغم تمایل؛ در آغاز در کنار حزب ماندند ولی در آن شرکت نکردند ؛ مثل خلیل ملکی ؛ انور خامه ای ؛ محمد رضا قدوه و چند نفر دیگر .

بخش سوم کسانی بودند مثل مهدی لاله و چند نفر دیگر که به دنبال پول رفتند . بخش چهارم ؛ افرادی بودند که به طرف شرکت نفت و جریانات راست رفتند و حزب سوسیالیست را تشکیل دادند ؛ مثل عباس نراقی و چند نفر دیگر .

w9hu_img_1843.jpg


+
در صفحه 75 مرقوم گردیده : این موضوع که پس از شهریور 1320 مصطفی فاتح رئیس شرکت نفت انگلیس در ایران ؛ عده ای از 53 نفر را که بیکار بودند به شکلی در شرکت نفت و یا در سازمانهای فرهنگی وابسته به انگلیسی ها شاغل کرد ؛ در کتب گوناگون نوشته شده است و از جمله بزرگ علوی ؛ احسان طبری ، عباس نراقی برده می شود . از میان اینها عباس نراقی بطور کلی به طرف همکاری با انگلیسی ها رفت .

ol0_img_1845.jpg

+ در صفحه 76 نوشته شده : علی جواهر کلام مسلما یکی از عمال سفارت انگلیس در ایران بود . من از شرکت او در هیئت تحریریه روزنامه مردم تا حال خبر نداشتم . ولی ممکن است ؛ چون امتیاز روزنامه ضد فاشیست مردم به کمک مصطفی فاتح ؛ که به عنوان نماینده منافع انگلستان در ایران خود را ضد فاشیست می دانست ؛ گرفته شد .

فاتح شرط کرده بود که عباس نراقی ؛ که از 53 نفر بود و پس از آزادی به خدمت فاتح و اربانش در آمده بود ؛ به عنوان مدیر داخلی روزنامه مردم کار کند و شاید جواهر کلام هم مقاله می نوشته است . ولی این وضع خیلی کوتاه بود و دوستان ما دست او را کوتاه کردند و روزنامه مردم کاملا در اختیار حزب توده قرار گرفت .

hte_img_1847.jpg


+
در صفحه 89 در خصوص عباس نراقی و حزب سوسیالیست نوشته : حزب سوسیالیست از اولین احزابی بود که بلافاصله بعد از شهریور 1320 همزمان با حزب توده ایران تشکیل شد و تا آنجا که به یاد دارم موسسین آن مصطفی فاتح ؛ علی شهید زاده و عباس نراقی بودند . این حزب حزبی بود که فقط علیه حزب توده ایران مبارزه می کرد و توسط شرکت نفت انگلیس حمایت می شد .

q6xw_img_1848.jpg


+
در صفحه 91 در خصوص عباس نراقی آمده : ... مرحله بعد ؛ یافتن محلی برای انتشار روزنامه بود . ما مکان ؛ اثاثیه و امکانات برای انتشار روزنامه نداشتیم . تنها دفتر روزنامه سیاست عباس اسکندری بود که مرکز حزب هم بود . پیشنهاد دیگر مصطفی فاتح این بود که در هیئت تحریریه چهار نفر از شما و یک نفر از ما باشد . از ما ؛ ایرج اسکندری ؛ دکتر رضا رادمنش ؛ عباس نراقی و یک نفر دیگر شرکت کردند . مدیر مسئول روزنامه ؛ صفر نوعی و مدیر داخلی ؛ عباس نراقی ؛ هر دو از ما بودند . البته ما هنوز نراقی را نمی شناختیم > او جزء گروه 53 نفره بود و ما هنوز روابط او با فاتح را نمی دانستیم . پس از اینکه روزنامه اندکی سر و سامان پیدا کرد ؛ فاتح سر آنها کلاه گذاشت .

dejy_img_1853.jpg

          عباس نراقی


+
در انتهای کتاب خاطرات نورالدین کیانوری در قسمت تصاویر عکس عباس نراقی فرزند علی به عنوان یکی از اعضای گروه 53 نفر حزب توده وجود دارد .

  
۰ نظر ۰۵ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۵۶
سلحشوران شهر نراق

   کتاب " خاطرات حسام الدوله معزی(نجفقلی میرزا آقا سردار) "


کتاب 320 صفحه ای خاطرات نجفقلی میرزا معزی با مساعدت فرزندش فیروز معزی و به کوشش ایرج افشار سال 1379 توسط انتشارات ثریا چاپ گردید .

rfw9_img_2075.jpg


توضیحات سلحشوران شهر نراق:


نجفقلى حسام ‏الدوله معزى فرزند ابراهیم میرزا مشهور به حسام الدوله و آقا سردار تحصیلات خود را در انگلستان به پایان برد و در وزارت مالیه عضو بود. وى در دوره‏ سوم مجلس شوراى ملى از ملایر و محلات نماینده بود. سال 1261 در نجف اشرف متولد و اردی بهشت 1359 در تهران فوت نمود .

vs6o_img_2090.jpg


در صفحات 149 و 150 خاطرات کتاب در خصوص حاجی محمد نراقی نوشته :

حاجی محمد نراقی خوش محضر و بذله گو از معامله با خوانین املاک و ثروت خوبی داشت . بعد از مرگ پدر با پسران هم طرف معامله و دارای املاک مرغوبی شده بود . وارث واقعی امیر نظام دویم و سردار اکرم بود . پسر عموها را با آقای مظفرالملک آشتی دادم و مبلغی از ایشان برای رئیس تلگراف گرفتم .

 

rfw9_img_2075.jpg

 

محمد علی خان فرزین رئیس مالیه همدان مردی درستکار و فهمیده چند بار به دیدنم آمد . دو سه شب هم مهمان حاج محمد نراقی بودم . ضمنا در صفحات 64 و 137 کتاب از حاج سیاح محلاتی (حاج محمد علی فرزند حاج محمد رضا اهل محلات )ذکر مطلب شده است .

۰ نظر ۰۴ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۵۹
سلحشوران شهر نراق

آن روزی که مرحومه مادرمان مرحمت خانم اکبری در بیمارستان کاشان بستری بود و صدقه سر ایشان فرصتی حاصل شد تا از مسجد و مدرسه آقا بزرگ کاشان که متعلق به خاندان نراقی است ماه ها می گذرد .

4thb_img_2718.jpg

عطش شناساندن این مکان و قبور انسان های آزادیخواه و شجاعی همچون شهید آقا علی نراقی فرزند ملا محمد حسین و مادر مکرمه اش فاطمه علویه برایم هیجان ایجاد نموده بود . یکی از یاوران همیشگی ام حاج محمود مرادی شهردار فرهیخته نراق است .

pto7_img_2696.jpg

با او مطرح کردم که با اشتیاق اعلام آمادگی کرد که در هر شرایطی آماده ام با جمعی از دوستان برای بیشتر آشنا شدن به تاریخ و فرهنگ نراق به کاشان برویم  . ساعت 15 یکی از روزهای زیبای خداوند در ماه مبارک رمضان دقیقا من را به یاد عملیات ناموفق رمضان در پاسگاه زید انداخت .

e8fr_img_2697.jpg

متلک های بعضی از دوستان مرا خسته نکرده و نمی کند که در این گرمای سوزان چه وقت این کارهاست ؟
با هر زحمتی بود دو ماشین و مجموعا 8 نفر از بسیجیان و رزمندگان دفاع مقدس راهی شدیم . عده ای هم جا ماندند و توفیق از آنان سلب شد .

zyb1_img_2727.jpg

قبلا با آقای اصغر مصدق با شماره تلفن 03155241619 یکی از متصدیان میراث فرهنگی و گردشگری کاشان در مسجد آقا بزرگ هماهنگ کرده بودیم ولی برای احتیاط بار دیگر تماس حاصل شد که ایشان فرمود نه برای شما بلکه این مکان به روی همه مشتاقان باز است .

vrt6_img_2753.jpg


خیابان فاضل نراقی در کاشان هویدا و کمی جلوتر مسجد آقا بزرگ نمایان گردید . واقعا حیرت برانگیز است . این بنا آنقدر زیباست که بدون عکس گرفتن نمی شود از کنارش گذشت . این بنای اسلامی سال 1258 تا 1265(170 تا 177 سال قبل) هجری قمری به همت مرحوم حاج محمد تقی خانبان و به احترام دامادش عالم جلیل القدر ملا محمد مهدی نراقی فرزند ملا مهدی ( برادر ملا احمد نراقی) معروف به آقا بزرگ ساخته شده است .

upm_img_2706.jpg   5c2a_img_2710.jpg

حجره و یا مقبره نراقی ها بسته است و باید از متصدی درخواست کرد تا درب را باز کند . اتاقی دلنشین و حاوی تاریخ مبارزات دلیر مردان شهر نراق در کاشان به خوبی درخشش دارد.

wsay_img_2714.jpg


مقبره شهید آقا علی نراقی و پدر روحانی و جلیل القدرش و مادر مبارزش ساعتی انسان را به تامل می اندازد . شهید نراقی در مقابل ظلم و جور و طغیان اشقیای زمان نایب حسین خان کاشی و فرزندانش مظلومانه به شهادت رسید و هفت سال بعد با پافشاری مادرش بقایای پیکر مطهرش از چاهی در مزرعه دوک کاشان بیرون و در مقبره خاندان نراقی در مسجد آقا بزرگ مدفون گشت و جنایتکاران و نایبیان کاشان به دار مجازات آویخته شدند .

ytge_img_2739.jpg


در حجره نراقی ها این انسان های شریف و خداجو مدفون هستند :

 

آرامگاه مرحوم ملا محمد علی مجتهد نراقی(فرزند آقا بزرگ) متوفی به سال 1285 و مرحوم میرزا محمد حسین نراقی (متوفی بسال 1319 قمری) و فرزند شهیدش مرحوم آقا علی نراقی( تاریخ شهادت 1331 هجری قمری)

همچنین داخل حجره بر سینه دیوار شبه سنگ قبری تعبیه شده و روی آن اسامی مدفون در قبر و اتاق را معرفی و نوشته شده :

درگذشت حاج محمد علی مجتهد نراقی فرزند آقای بزرگ متوفی سال 1285 ق (150 سال قبل)

درگذشت میرزا محمد حسین مجتهد نراقی سال 1319 ق (116 سال قبل)

درگذشت بانو فاطمه علویه مادر شهید آقا علی نراقی سال 1353 ق (82 سال قبل)

 

2nse_img_2686.jpg

 

آقای محمود مرادی برای دوستان تاریخ شکوفایی فاضلین نراق و نوه هایشان از جمله شهید آقا علی نراقی را به زیبایی بر شمرد که انکار این تاریخ و فرهنگ را خود بوده و نوشته است . اغراق نمی کنم ولی تسلط ایشان به تاریخ منطقه و خصوصا نراق مثال زدنی است .مسجـد و مـدرسـه آقـابـزرگ در تاریخ 11/09/1330 به شماره 382 در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است .

36by_img_2683.jpg    r268_img_2715.jpg


جنب مسجد آقا بزرگ بنای تاریخی و 700 ساله خواجه تاج الدین و مرقد مطهر امامزادگان اسحق و ابی طالب(ع) فرزندان حمزه بن موسی بن جعفر(ع) وجود دارد . بازارچه مانندی با هوای خنگ در گرمای زیاد و زبان روزه به خودی خود آرامشی را ایجاد می کند . راهنما قبری را نشان می دهد که نوه دختری فاضل نراقی رحمت الله علیه می باشد   .مقبره حاج محمد حسن قطب کاشانی عارف بزرگ که نوه دختری ملا احمد فاضل نراقی نیز بر علم و تحقیق آدم می افزاید .

su8x_img_2754.jpg


مدت ها در تهران دنبال خرید کتاب های کاشان و نراق بودم ولیکن در این بازارچه در کمال حیرت کتاب های ارزشمندی به راحتی در معرض فروش بود که با پشتیبانی آقای مرادی مجلدهای متفاوتی خریداری شد که مطالب آنها به مرور به اطلاع کاربران خواهد رسید .

pwdx_img_2751.jpg

یک درخواست از اهالی محترم شهر نراق و منطقه دلیجان دارم که هر وقت برای گردش و یا کاری به کاشان مسافرت می کنند یک سری هم به مسجد و مدرسه آقا بزرگ بزنند تا به تاریخ و ارزش های محل سکونتمان پی ببریم .



سایت سلحشوران شهر نراق

 

 

۰ نظر ۰۴ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۴۷
سلحشوران شهر نراق

کتاب " از کاشان تا کاناری(جزایر قناری)


مولف آقای امین الله رشیدی و ناشر انتشارات سنایی سال 1372 به چاپ رسانده است .

kbd0_img_1769.jpg


رشیدی اهل راوند و ساکن کاشان بوده و علاوه بر اینکه خواننده و آهنگساز بوده به شغل سر دفتری هم مشغول بوده است . همسرش دختر ادیب بیضایی و دو فرزندش افسانه و صباح نام دارند .

8v0n_img_1771.jpg


این کتاب 415 صفحه ای شامل سه بخش است : بخش اول گذری شتاب آهنگ در دیار فرنگ ؛ بخش دوم عبور از اسکاندیناویا و بخش سوم سفر به سرزمین آزادگان می باشد .

 



توضیحات سلحشوران شهر نراق :


کتاب از کاشان تا کاناری گزارش سه سفر در سه مقطع مختلف در سال های 1352 1357 و 1364 می باشد .

 
+
در صفحه 295 و 349 از آقای حسن نراقی (تولّد 1273 ـ وفات دی 1368 شمسی) فرزند میرزا محمّدحسین بن حاج ملاّ محمّدعلی بن ملاّ مهدی آقا بزرگ (پدر دکتر احسان نراقی) و کتاب تاریخ اجتماعی کاشان از بنیانگذاران موسسات فرهنگی کاشان به نیکی یاد شده است .

eojd_img_1775.jpg


+
در صفحه 318 در خصوص خاندان نراقی نوشته شده :

نگارنده در اینجا اضافه می کند که در عصر ما نیز مردان بزرگ و نیکوکاری همچون نراقیها... و غیره بودند و هستند که در عین داشتن نبوغ اقتصادی ؛ موسسات عام المنفعه ای مانند مدارس و بیمارستان و درمانگاه و غیره در کاشان و توابع آن احداث نمودند که یاد همه شان بخیر باد .

n1pn_img_1776.jpg

در صفحه 339 و 341 مرقوم شده :

بعد از کشته شدن نادر در سال 1160 هجری(275 سال قبل) و کناره گیری میرزا معزالدین از حکومت کاشان ؛ عبدالرزاق خان داماد وی جانشین او گردید و در حادثه زلزله کاشان در سال 1192 (243 سال قبل)عبدالرزاق خان ؛ این مرد دلیر و نیکوکار به بازسازی خرابیهای زلزله پرداخته و بناهای دیگری نیز به هزینه خود احداث نمود .

zjxt_img_1774.jpg

 

آغا محمدخان قاجار نیز پس از مرگ کریمخان زند به کاشان هجوم آورد و همین عبدالرزاق خان حاکم کاشان که با حریف زورمندی رو به رو شده بود از راه صلح و آشتی با او در آمد و پیشوایان روحانی شهر به رهبری ملا محمد مهدی نراقی به ملاقات آغا محمد خان در اردوگاه خارج شهر رفته و تقاضای تامین جانی و مالی برای عبدالرزاق خان و مردم کاشان نمودند .

ixp7_img_1777.jpg


در سال 1225 ( 210 سال قبل ) فتحعلی شاه برای بازدید ساختمانهای مدرسه سلطانی و باغشاه فین که به انجام رسیده بود به کاشان آمد و رقباتی از املاک خالصه دولتی را هم وقف بر مدرسه کرد و تولیت آن را به حاجی ملا احمد نراقی واگذار نمود و آخرین مسافرت شاه به کاشان در سال 1249 هجری( 186 سال قبل) صورت گرفت .

 

 

بعد از فتحعلی شاه محمد شاه به سلطنت رسید و شخصا در راس اردوی عظیمی برای فرو نشاندن هرج و مرج و تنبیه اشرار وارد کاشان شد و به خانه آقای ملا مهدی بن مهدی قاضی نراقی رفته و میزبان خود را که تا آن زمان به آقا کوچک مشهور بود آقابزرگ ملقب نمود .
+
در صفحه 343 در خصوص ممانعت حاجی ملا محمد نراقی از بابی گری مردم کاشان نوشته :

 

uqu_img_1778.jpg

 

در آغاز دعوت بابیه به پیشوایی سید علی محمد شیرازی معروف به باب نخستین مبشر و پیک مذهبی او به نام ملا حسین بشرویه به کاشان آمده ادعای باب را نزد حاجی ملا محمد نراقی رئیس علمای شهر اظهار و مدارک او را ارائه نمود . ملا محمد نراقی پس از ملاحظه آنها ؛ بطلان دعاوی و سخافت مستندات وی را اثبات و به او اخطار کرد که در کاشان توقف نکند . ملا حسین چند تن از مردم بازاری را به سخنان خود فریفته عازم تهران شد .

w3p0_img_1773.jpg


+
در صفحه 368 در خصوص عظمت آیت الله العظمی حاج میرزا فخرالدین نراقی نوشته :

میرزا علی محمد بیضایی مشهور به ادیب سال 1299 هجری(136 سال قبل) در آران متولد گردید . پدرش میرزا محمد رضا متخلص به روح الامین بود . تحصیلات مقدماتی او نزد پدر و عالم و فقیه عالیقدر ملا محمد باقر آرانی بوده و بعدا به توصیه آن فقیه به لباس روحانیت در آمده و به کاشان منتقل گردیده و در خدمت آیت الله العظمی حاج میرزا فخرالدین نراقی ؛ یکی از نیکنام ترین و بزرگترین علمای قرن اخیر ؛ به تکمیل معلومات خویش پرداخت .


۰ نظر ۰۳ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۵۶
سلحشوران شهر نراق

هدایت به بالای

folder98 facebook