فروشنده خانم سلطان ترابی دارنده ورقه شناسنامه شماره ۱۰۴۵ صادره از نراق فرزند مرحوم استاد تراب مقیمه قصبه نراق خریدار فرزند بطنی خود آقا شکرالله ترابی به شناسنامه شماره ----- صادره از نراق فرزند مرحوم استاد محمد مقیم قصبه نراق مورد معامله همگی و تمامی نصف از یکدرب باغچه محصور واقع در کوچه لاجاره شهره که حسب الارث از طرف فرزند خود روح الله ترابی به مخدره نامبرده اختصاص یافته بود و محدود است شرقا به خانه ورثه مرحوم آقا عبدالمبین زمانی ؛ غربا به خانه خداداد کریمی ؛ جنوبا به کوچه شارع ؛ شمالا به خانه استاد عبدالکریم حداد نراقی با کافه ملحقات و منضمات شرعیه و عرفیه دون استثناء شیئی که وجها من الوجوه شیئی از طرف فروشنده استثناء نشده باشد به مال المبایعه مبلغ یکهزار ریال وجه نقد بنا بر اقرار فروشنده مبلغ مذکور رسیده است . پس از اخذ تمامی مبلغ مورد معامله را تخلیه ید نمود به تصرف مشتری واگذار کرد بطوریکه تصرف مالکانه و ید مستحقانه نمود کتصرف الملاک فی املاکهم و ذوی الحقوق فی احقاقهم و صیغه شرعی جاری و صادر گردید
بنا علیهذا تمامی نصف از یکدرب باغچه محصور مورد پلاک شماره ------- اصلی و فرعی بر ملکیت شکرالله نامبرده قرار و استقرار یافت اسقاط کافه خیارات از طرفین شد مخصوص خیار غبن و غبن در غبن و غیر فروشنده فوق الذکر ملزم و متعهد شرعی گردید چنانچه از حال تحریر الی مدت پنجاه سال شمسی تمام فسادی در این معامله کشف شود کلهم بعضا از عهده خسارات وارده و غرامات شرعیه خریدار برآید .
و گاه تحریر فی دهم شهر رمضان المبارک مطابق سنه ۱۳۶۲ قمری
10 رمضان 1362(برابر 18 شهریور 1322)
اثر انگشت خانم سلطان مورد گواهی است.احمد قطبی نراقی(فرزند نصراله) .
به مراتب متن شهادت دارم .عباس جعفری(فرزند شیخ صادق) .
اقرار به مراتب متن نمود احمد فروغی نراقی(فرزند ملا غلامرضا) .
وقع بما رقم فیه .احمد قطبی نراقی(فرزند نصراله) .
از جناب آقای فرزاد ترابی فرزند فضل الله از بابت ارائه تصویر قباله فروش باغچه در کوچه لاجاره نراق قدردانی می شود .
سایت سلحشوران شهر نراق از استاد حاج سید مجتبی غفاری بابت بازخوانی قباله فروش یکدرب باغچه کوچه لاجاره شهر نراق توسط خانم سلطان ترابی فرزند تراب به فرزندش شکراله ترابی فرزند محمد و حسب الارث به روح الله ترابی و همسرش در 78 سال قبل سپاسگزار می باشد .
شهر تاریخی نراق در گذشته مرکز تولید انواع تره بار و خربزه های منحصر به فرد بود. ولی با گذشت زمان و کم آبی قنوات و چشمه ها که ناشی از خشکسالی و بعضا حفر چاه های غیر مجاز بود کاشت تره بار از رونق افتاد.
از تره بارهای منحصر به فرد شهر نراق می توان به خربزه های محلی آن اشاره کرد که هر کدام برای خود نام خاص و از نظر عطر و طعم برتری ممتاز و چشمگیری نسبت به خربزه های امروزی داشت . این خربزه ها تا قبل از انقلاب هم در نراق کشت می شدند ولی بعد از انقلاب به دلایل مختلف که مهمترین آن خشکسالی بود کشت آن متوقف شد و حتی نام این تره بارها هم به بوته فراموشی سپرده شد.
به گفته برخی از کشاورزان کهنسال ، بذر این نوع تره بارها را اهالی از منطقه کوهپایه اصفهان به نراق آوردند و خربزه کاری را در نراق ترویج نمودند. آنها در شهر نراق سکونت یافتند و محله ای به نام ملا کوهپایه ای به نام آنان تعلق گرفت و کم کم به ملاکوهی یا ملاکویی مشهور شدند . آنان همچنان به طایفه ملا کوهی ها در اذهان کهنسالان معروف می باشند . ملا کوهی ها افرادی با سواد و در فن کشاورزی مهارت و در تولید خربزه پیشگام بودند.
در ادامه به چهار نوع از این خربزه ها اشاره ای کوتاه می گردد تا نسل امروزی نراق با دسترنج پدران خویش بیشتر آشنا شوند :
۱-خربزه سیاه پوست
این خربزه همانطوری که از اسمش پیداست پوستی نازک و سیاه(سبز متمایل به تیره) و سری کشیده دارد و داخل آن سبز رنگ و تُرد می باشد . خوش طعم وشیرین است.
۲-خربزه اربابی
این خربزه پوستی سبز رنگ دارد و دارای خطوطی در سطح و خوش طعم و معطر است. این نوع خربزه کم بار می دهد ولی ارزشمند است به گونه ای که رعیت ها برای جلب نظر " اربابان " آنها را به اربابان هدیه می دادند و به همین دلیل اربابی نام گرفت.
۳-خربزه تخم قند
این خربزه سفید و کوچک است و شیرین و خوش طعم است.در قدیم از این نوع خربزه شیره می پخته اند و در زمستان از آن استفاده می کردند
۴-خربزه تخم خراسانی
این نوع خربزه از نوع بومی خراسان بود. دارای رنگ سبز با خطوطی سیاه روی آن و دارای قد کشیده بود. آن قدر شیرین و خوشمزه بود که حتی موره یا کالَک آن به گویش نراقی(خربزه نارس) هم دارای طعم شیرین بود و خیلی هم تُرد بود. خربزه های مشهدی امروزی از نوع خربزه های قدیم نیست و حتی از نظر عطر و طعم نیز با خربزه های مشهدی امروزی فرق دارند .
خربزه های بومی دیگری هم در نراق تولید می شدند که به ذکر نمونه های آن اشاره می شود
۱-خربزه کدویی
این خربزه دارای پوستی سفید تا زرد رنگ و صاف وسِفت با گوشت سفید و تقریبا شیرین بود.این خربزه دیر رس بود و ماندگاری بیشتری نسبت به خربزه های مشابه داشت. به علت داشتن پوست سفت ،آن را به کدو تشبیه می کردند.این خربزه ها را کشاورزان به منزل می آوردند و در رَف های اتاق نگهداری می کردند و زمانی که پوست آن نرم می شد استفاده می کردند.
۲-سِمسوری
سمسوری(گرمک) نوعی خربزه پیش رس است و دارای پوست زرد و سفید مایل به زرد می باشد. شکلش شلغمی متمایل به کروی است. معمولا نرم تر از خربزه ولی کم مزه تر از آن است و بیشتر با شگر شیرین می کنند و می خورند. در بعضی مناطق به طالبی مشهور است .
۳-دست اَنبُوی
در گویش نراقی به آن دسته سَنبو(دستَنبوی)می گویند. به شکل گلوله ای است .یک میوه عطری است و برای بوییدن استفاده می شود. بوی خوش دارد ولی مزه ندارد. میوه ای کوچک و گرد و خوشبو و زرد رنگ با خطوط سبز یا سفید است و بیشتر جنبه تزیینی و دکوری دارد .
هندوانه
هندوانه های نراق هم تنوع زیادی داشت . نمونه معروف آن را هندوانه قورباغه ای می گفتند . نراق دارای دو نوع هندوانه بود یکی پیش رَس که تابستان برداشت می شد ودارای پوست نازک، سبز رنگ صاف با خطوط سیاه و گوشت قرمز وشیرین. نوع دیگر آن دیر رَس یا پاییزی بود که دارای پوست نسبتا ضخیم و زمان ماندگاری آن هم بیشتر بود.
برای نگهداری ،آنها را داخل رَف های اتاق چیده و به مرور مصرف می نمودند . برخی از این هندوانه ها تا شب چله زمستان تو رَف های اتاق های نراق جلوه نمایی می کرد و خوردن آنها در شب های سرد زمستان و دور کرسی نشستن واقعا لذت بخش بود.هندوانه در نزد ایرانیان جایگاه ویژه ای دارد و طبق سنت های قدیمی یکی از بخش های جدا نشدنی جشن ها خصوصا شب یلدا بود.
در قدیم مانند امروز یخچال، فریزر و سردخانه های مدرن وجود نداشت وهر کدام از میوه ها را به روش خاص و سنتی نگهداری می کردند. هندوانه جایش داخل رَف های اتاق بود. خوشه های انگور را داخل کیسه های پارچه ای می گذاشتند و آن ها را به سقف هشتی های خانه یا دالان یا سرداب آویزان می کردند. پیاز را داخل بالاخونه یا سرداب روی زمین پهن می نمودند تا خشک شود و برای نگهداری سیب زمینی، زردک ،چغندر از چاله تنور یا چاله یک متری که گوشه خانه می کندند و آنها را داخل چاله می ریختند ومقداری خاک مرطوب روی آن می ریختند وموقع مصرف از زیر خاک در می آوردند و مصرف می کردند. جوزغند هم به طور گلانه و داخل دولاب آویزان می کردند و به مرور استفاده می شد.
شیوه زندگی پدران و مادران ما در گذشته متفاوت بود ؛ بیشتر آنها یک اتاق با یک پستو داشتند .این اطاق هم نشیمنگاه بود هم آشپزخانه هم قالیباف خانه وهم اتاق مهمانی . از دولاب های آن به عنوان انباری و نگهداری ما یحتاج روزانه ، از رف ها و تاقچه ها برای گذاشتن انواع وسایل وهندوانه و به اصطلاح وسایل دکوری امروزی استفاده می شد.
سایت سلحشوران شهر نراق از محقق ؛ نویسنده و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ نراق جناب آقای مرتضی علی آقایی اهل شهر نراق از بابت تهیه این نوشته سپاسگزاری می نماید .
غرض اصلی از تحریر این کلام میمنت انجام و باعث کلی بر ترقیم این ارقام خجسته فرجام آنکه حاضر گردیدم اینجانب علی اکبر وَلد مرحوم آقا جعفر نراقی در حالت صحت نفس و کمال عقل و شعور دون الاکراه والاجبار بل بالطوع والرغبه والرضا والاختیار و بیع نمودم و بفروختم به بیع لازم جازم صحیح شرعی به اذن و تنفیذ زوجه خود صبیه مرحمت شان حاجی عبدالباقی نراقی به حره مخدره عفیفه صالحه صبیه مرحوم آقا عبدالعظیم من القصه زوجه عالیحضرت آقا محمدحسن ولد مرحوم آقا ابراهیم همگی و تمامی نوزده مَن بوزن شاه تخمینا بذرافشان زمین باغجاه صفر را
که واقع است در مزرعه رودکیه(روکیه) و محدوداست به حدود اربعه حدّی به زمین زوجه آقا محمد ابراهیم حاجی میرزا و حدّی به بباغجاه زوجه آقامحمد یوسف و حدّی به زمین پشت تالار وحدت به حصار ظهر تالار با جمیع توابع و لواحق و کلما یتعلق بها شرعا و پسند بها عرفا بحیت لا یستشع منها شیئی باستثنای راه عبور زمین که از زمین زوجه آقا محمدابراهیم آمد و شد میشد ؛ نه مجرای آب زمین بلکه مجرای آب در زمین زوجه آقا محمد ابراهیم باید بوده باشد و همگی و تمامی ممر و مجرای بیست و شش سَرجه از جمله یکطاق از جمله بیست طاق آب رودکیه(روکیه) علیا را مع بار و انهار بقدرالحصه به ثمن مبلغ معین چهل تومان رایج سلطان روپیه جدیدالضرب ناصرالدین شاهی علوی فی یکهزار دینار رواج موزون به بیست و چهار نخود و بانضمام موازی بیست من بوزن شاه انگور کدخدا پسند مبایعه
صحیحه شرعیه مشتمله به صیغه عربیه اسلامیه جامعه جمیع شرایط و ارکان صحت خالیه از کل مفاسد و نواقص و بطلان باسقاط جمیع خیارات سیما خیار الغبن ولو کان فاحشا بل افحش و کل ثمن تمام و کمال فی المجلس از ید مشتریه واصل و عاید اینجانب گردید و بوصول آن اقرار و اعتراف شرعی نمودم و مبیعان موصوفان را از یَد تصرف خود اخراج نموده به تصرف مشتریه واگذار نمودم و او نیز در آن تصرف مالکانه و مستحقانه نمود کتصرف الملاک فی املاکهم و ذوی الحقوق فی احقاقهم و بین الجانبین قبض و اقباض و تسلیم و تسلم مرعی و معمول شد و الان مبیعان حق طلق مشتریه است اگر چه مبلغ پنجاه تومان ارزش داشته باشد به هیچ وجه من الوجوه اینجانب را درآن هیچ حقی و بهره ای و نصیبی نیست و در ضمن العقد خارج ملتزم شرعی گردیدم اینجانب علی اکبر مذکور از حال تحریر الی انقضای مدت ده سال تمام که چنانچه مبیعان مستحقا للغیر بر آید از غرامات شرعیه آن برآیم .
و تحریر ذالک فی غره شهر رمضان المبارک مطابق سنه 1298
1 رمضان 1298(برابر 6 مرداد 1260)
از جناب مهندس خدابخش بیابانی فرزند رضا از بابت ارائه تصویر سند سپاسگزاریم .
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی سند فروش زمین باغجاه صفر در مزرعه رودکیه توسط علی اکبر فرزند جعفر نراقی به اذن همسرش صبیه حاج عبدالباقی نراقی به دختر عبدالعظیم زوجه محمد حسن فرزند ابراهیم در 142 سال قبل سپاسگزار می باشد .
دعوتِ یار شنیدند شهیدان نراق
جانب جبهه دویدند شهیدان نراق
تربیت یافتهٔ مکتب ایمان و جهاد
یار قرآن مجیدند شهیدان نراق
هشت وهشتاد دلاور عَلَم عشق به دوش
همگی ناب٘ شهیدند شهیدان نراق
هفت گمنام و یکی زینبی از آن آمار
داده جان عرض خریدند شهیدان نراق
بیست و یک سال مکّرر شده ز آنان تجلیل
جلوهٔ صبح سپیدند شهیدان نراق
هان حضور شهدا را ز دل احساس کنید
دور این سفرهٔ عیدند شهیدان نراق
فارغ از غفلت و نومیدی و بی تدبیری
مرد تدبیر و امیدند شهیدان نراق
این شعور است که همراهٔ شعار سال است
در عمل معجزه دیدند شهیدان نراق
حرمت رونق تولید نگهدار و بگو
ناجی عصرِ جدیدند شهیدان نراق
همدم کافی و کُمپانی و انصاری ها
همرهٔ شیخ مفیدند شهیدان نراق
از زبان حُکما و عُلما و اُدبا
بَسکه اندرز شنیدند شهیدان نراق
دل از این فتنه سراکنده و چون طایر عشق
سوی معشوق پریدند شهیدان نراق
حرف سازش مزن از قِصهٔ برجام مگوی
همه سردار رشیدند شهیدان نراق
خط امثال تقی زاده از این خِطه جداست
به ابوالفضل مُریدند شهیدان نراق
از ابوالفضل امان نامه گرفتن شَرَف است
همه جا جار کشیدند شهیدان نراق
انقلاب از نَفَسِ عشق چهل ساله شده
یعنی از ما نَبُریدند شهیدان نراق
از شروع عملیّات جهادی با ما
بوده و جامه دریدند شهیدان نراق
کاخ صدام فرو ریخته و در صددِ
حمله بر کاخ سفیدند شهیدان نراق
یار آئین حسین بن علی حامی دین
ضِد فرهنگ یزیدند شهیدان نراق
ای قلم گریه کن اینجا وطن مُحتشم است
روضهٔ آب شنیدند شهیدان نراق
اشعار از حاج ولی الله کلامی زنجانی ذاکر اهل بیت 8 فروردین 1398
الحمداله الذی من علی العباد............
و بعد باعث بر تحریر این ورقه .... و تسطیر این صحیفه ..........
............فخر اولیا و یازده فرزند او که هریک چراغ راه هدایت ........صلوات اله علیهم اجمعین الی یوم الدین .
لهذا در احسن زمان و اشرف اوان عقد مزاوجت شرعیه دائمیه و ربط مناکحت اسلامیه واقع شد فیمابین ......... و هو عالیحضرت پسندیده فطرت نیکو خصلت آقا غلامرضا ولد صدق عالیحضرت نیکو مرتبت آقا محمد حسن نراقی و حره عاقله بالغه رشیده باکره هی المسماه جواهر سلطان صبیه مرضیه عالیجناب .............. آقا سید محمود علوی بصداق معین و کابین مشخص بمبلغ دویست تومان .....رایج خزانه ده عدد یکتومان ۲۴ نخودی .
نقد مافی الذمه زوج دوازده تومان .
رخت ملبوس ابریشم و غیره دسته پانزده تومان .
رختخواب قلمکار یکدسته هشت تومان .
فرش اطاق اعلا یکدسته بیست تومان .
مسینه آلات ساخته شده دوازده تومان.
طلای احمر چهارده تومان.
توضیح آنکه ........ بر ذمه والده ناکح مزبور است .
ماده گاو سلیمه الاعضاء یکراس شش تومان .
گوسفند ..... پنج راس پنج تومان.
تمامی سه قفیز از جمله نه قفیز باغ میان لا واقعه در دشت علیا محدود به حدود .حدّی بباغ استاد ابراهیم . حدّی به .......... حدّی به شارع سی تومان.
مجری المیاه آب قنات علیا و سفلا سه سرجه در روزقه مشخصه سه تومان.
تمامی شش من بوزن شاه
بذرافشان باغ ... مشهور بباغ صفر ......... یکربع آب قنات رودکیه که از جمله ده شبانه روز است چهل و پنج تومان.
تمامی دو دانگ و نیمدانگ از جمله سه دانگ خانه حاجی محمد کریم حدی بشارع .حدی به خانه مرحومعبدالغفار ....... آب انبار نراق با جمیع توابع و لواحق و مشاعات و متعلقات و متفرعات بقدرالحصه سی تومان .
مناکحه صحیحه شرعیه و مزاوجت ملیه دائمیه اسلامیه
سال 1312 هجری قمری برابر 1273 هجری شمسی
از جناب مهندس خدابخش بیابانی فرزند رضا از بابت ارائه تصویر عقدنامه اردواج نیاکانش سپاسگزاریم .
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی عقدنامه 128 ساله جواهر سلطان و غلامرضا ابن محمد حسن نراقی قدردانی می نماید .
لازم به ذکر است ؛ جواهر سلطان سال 1312 هجری قمری (برابر 1273 هجری شمسی) با غلامرضا ازدواج و بعد از فوت همسرش در سال 1322 هجری قمری(برابر 1283 هجری شمسی) با علی اکبر آقاجان ازدواج می نماید .
دوک چیست؟ دوک ابزار ساده از جنس چوب و آهن است برای ریسیدن پنبه و پشم . دوک نخ ریسی اولین وسیله پارچه بافی در قدیم بود که الیاف را به نخ تبدیل می کرد. به همین خاطر در تاریخ و تحول بافندگی نقش مهمی داشته است .
تاریخچه دوک:
دوک
که در گویش محلی نراق به " پیلو " معروف است از اولین وسایل و ابزار نخ
ریسی در سراسر دنیا بوده است. یافته های باستان شناسان نشان می دهد که در
بسیاری از محوطه های باستانی عصر سنگی ایران نیز دوک های متعددی را مشاهده
کرده اند که از جنس چوب و فلز درست شده و کار آنها تبدیل پشم و موی حیوانات
به نخ می باشد. قدیمی ترین آثار بدست آمده از دوک در ایران مربوط به مُهری
استوانه ای است که از محوطه چغامیش خوزستان متعلق به ۳۳۰۰ سال قبل از
میلاد می باشد که زنی را در حال نخ ریسی نشان می دهد.
در ایران اولین دوک
ها در کاوش های باستان شناسی در کاشان، تپه های سبز دهلران و جعفر آباد
پیدا شده که متعلق به دوران سنگی می باشد. بنابراین تاریخچه دوک در ایران
به سده های دور باز گشته و جزء حرفه های مهم و البته مخصوص طبقه بالا بوده
است.
در قدیم الیاف توسط دوک نخ ریسی به رشته های طولانی و محکم تبدیل
می شده که (بنا به مورد مصرف) رنگ رزی می شده یا به همان رنگ اولیه در
نساجی سنتی، قالی بافی، گلیم بافی و... کاربرد داشته است .
چرخ نخ ریسی
چرخ
ریسی افزاره ای است برای رِشتن نخ یا ریسمان یا قیطان از الیاف طبیعی و
مصنوعی . این دستگاه در هزاره دوم میلادی در آسیا ظهور نمود و جایگزین
پیلو نخ ریسی گردید.
پشم ریسی میراث فراموش شده در شهر تاریخی نراق می باشد که فقط سالمندان نراق که در قید حیات هستند آن را به خاطر دارند. باید توجه داشت که دوک و چرخ نخ ریسی دو وسیله متفاوت هستند که از نظر ساختاری با یکدیگر فرق دارند ولی در کل کار هر دو تولید نخ از الیاف می باشد ؛ از طرفی به نخ تولید شده توسط پیلو وچرخ نخ ریسی را که به صورت گلوله بیضی شکل می باشد، دوک یا دُشکی گفته می شود.
چرخ نخ ریسی با روی کار آمدن دستگاه های نساجی از رده خارج شد در صورتی که دوک " پیلو" هنوز هم از وسایل نخ ریسی سنتی در بین ایلات وعشایر و دامداران نراق برای تولید نخ جهت بافت جوراب و دستکش پشمی و... رواج دارد. برخی از مردم دوک را به همان چرخ نخ ریسی می گویند در صورتی که دوک ابتدایی ترین وسیله نخ ریسی است و چرخ نخ ریسی بعد از دوک و تسریع در تولید نخ بوجود آمده است.
چرخ ریسی (نخ ریسی) در گذشته های نه چندان دور از صنایع دستی و مشاغل خانگی مردم شهر تاریخی نراق بود که بانوان به آن اشتغال داشتند. از نخ های تولید شده برای بافت پارچه خصوصا قَدک استفاده می شد که مواد اولیه لباس های سنتی نراق مانند تُنبان ، قبا، و... بود.
بانوان توانمند نراقی در فن قدک بافی در
منطقه پیشگام بودند چرا که تولید نخ، دواندن(دون٘دَن) ، به دار کشیدن
رنگرزی و در نهایت پارچه بافی سنتی از مشاغل خانگی و سنتی آنها بود.
از
طرف دیگر، چون نراق نزدیک به شهر کاشان بود با شرکت فرش دستباف کاشان هم
همکاری مستمر داشتند. این شرکت نمایندگانی در شهر نراق داشت که پشم را از
شرکت تحویل گرفته و به پشم ریسان نراق می دادند تا آن را ریشته و تبدیل به
نخ نمایند ودر قبال این کار و بر اساس وزن پشم مبلغی به عنوان دستمزد
پرداخت می کردند.این افراد ، دار قالی بافی و خامه و سایر تجهیزات قالی را
در اختیار قالی بافان شهر قرار می دادند و آنها با گرفتن دستمزد فرش هایی
در ابعاد مختلف برای شرکت فرش دستباف کاشان می بافتند. در کل، این چرخچه
های چوپی هم روزی به افتخارنام فرش دستبافت کاشان در نراق می چرخید .
نحوه پشم ریسی
عمده پشم ریسی سنتی شرکت فرش دستتبافت کاشان در قدیم در دهه۳۰ و۴۰ به دستان توانمند بانوان نراق انجام می گرفت.
بانوان پشم ریس، پشم را به صورت فله یا کلافی از صاحب آن تحویل می گرفتند.
سپس آن را به قسمت های کوچک تقسیم می گردند و با کف دو دست روی زمین می
چرخاندند و به شکل یک جسم لوله ای استوانه شکل و اندازه ۳۰ سانتی متر در
می آوردند که به گویش محلی به آن " فتیله " می گفتند و یا پشم های کلافه
شده یا نواری را به اندازه حدود یک متر یا بیشتر به دور مچ و بازوی دست چپ
می بستند و سپس سر فتیله را به نوک میله مخصوص چرخچه می گرفتند.
این
میله در وسط یک شیاری داشت که نخی از روی پره های چوبی چرخچه می گذشت و در
داخل این شیار قرار می گرفت.سپس ریسنده، دسته مخصوص چرخچه را با دست راست و
توسط یک میله چوبی حدود ۱۰سانتیمتری که به آن کِلی چرخ(کلید چرخ) می گفتند
در سوراخ مخصوص دسته چرخ وارد کرده و آن را به حرکت در می آورد .
با
گردش دسته چرخ ، پره های چرخ به حرکت در می آمدند و پشم ریس با دست چپ
فتیله پشم را به نوک میله چوبی چرخ می گرفت و آهسته به طرف بالا می کشید.
حرکت دست و گردش میله چرخ ، پشم را به نخ تبدیل می کرد. بلافاصله بعد از
بالا رفتن دست و حرکت معکوس دسته چرخ باعث پایین آمدن دست ریسنده می شد و
نخ تولید شده به دور میل چرخ پیچیده می شد.
تکرارعمل باعث پیچیدن بیشتر نخ به دور میل چرخ می شد و به صورت جسم بیضی شکل در می آمد که به اصطلاح به آن دوک نخ یا " دُشکی " می گفتند. در پایان ،ریسنده ، دُشکی را از میل به آهستگی خارج می کرد و کار به همین منوال ادامه می یافت. در مرحله بعد ، دو عدد دوشکی را پهلوی هم قرار داده و همزمان نخ های آنها را به دور دست می پیچیدند و به صورت گلوله ای شکل یا توپی که به آن گُندُله می گفتند در می آوردند.
در مرحله آخر، ساختن کلاف نخ بود که برای این کار هم از نوع
دیگر چرخ چوبی استفاده می کردند به این صورت که چند گُندُله نخ را پهلوی هم
می گذاشتند و با حرکت چرخ مخصوص ،نخ ها به دور آن می پیچید و در پایان به
صورت کلاف از چرخ جدا می کردند. این کلاف نخ در مرحله آخر به کارگاه سنتی
رنگرزی برده می شد و با توجه به نوع رنگ مورد نیاز آنها را رنگ می کردند
وسپس کلاف های رنگ شده را به میخ های مخصوص روی دیوار و در معرض نور مستقیم
خورشید آویزان می کردند تا خشک شوند. در خاتمه کلاف های رنگ شده را به
بافندگان قالی تحویل می دادند.
با اختراع کارخانه نخ ریسی و رنگرزی صنعتی، به این حرفه سنتی که یکی از صنایع دستی نراق به شمار می رفت خاتمه داده شد.
یکی
از فعالان این حرفه مادرم سیده متدیّنه خانم آغا جوادی با ۹۰ سال سن در
نراق در قید حیات می باشد که از خداوند منان برای او سلامتی و عاقبت به
خیری آرزومندم.از پیشکسوتان این حرفه می توان به مرحومه عصمت جوادی وخواهران ،فاطمه کمره ای ،سکینه رزاقی وخواهران... اشاره نمود.
پیلو
ریسی در شهر نراق اکثرا مختص مردان بود که پشم گوسفند را پس از واچیدن از
گوسفند حلاجی می کردند و یا به گویش نراقی با دست می گُوریدند و سپس آن را
به مچ دست می بستند و با پیلو می ریسیدند و نخ آن را برای بافتن دستکش یا
اَلجَک ، جوراب پشمی، شال پشمی، کلاه پشمی و ... استفاده می کردند.
سایت سلحشوران شهر نراق از محقق ؛ نویسنده و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ نراق جناب آقای مرتضی علی آقایی اهل شهر نراق از بابت تهیه این نوشته سپاسگزاری می نماید .
صلح صحیح شرعی نمودم ....... محمد به وکالت از جانب علیا جناب ضرارت(کمی در اموال – گزند رسانیدن) مآب والده معظمه همگی و تمامی منافع یکدرب باغ مُرغَزار شهره که دوازده مَن بوزن شاه تخم افشان است و قطعه زمین نه قفیزی (واحدی برای اندازه گیری زمین) واقعه در دشت مُرغزار قصبه نراق و از جانب صبیه(دختر) آقا محمد ابراهیم نراقی همگی و تمامی منافع یکدرب باغ شش قفیزی واقعه در قصبه مرقومه همه عن التحدید(حد و مرز) والتوصیف(وصف و بیان حال) لغایت الشهره در مدت سه سال شمسی تمام ابتدا از اول مهر ماه جلالی هذه السنه ئیلان ئیل( ششمین سال از سالهای دوازدهگانۀ تقویم ترکی) ... تحویل به مال المصالحه(مالی که بر آن صلح و توافق شود) هرسال مقدار سی مَن به وزن شاه گندم بومی قصبه نراق و بیست مَن به وزن شاه کاه گندم بومی قصبه مرقومه به عالیحضرت سعادت آیت آقا حسن ولد آقا ابراهیم نراقی و آقا محمد تقی ولد مرحوم حاج سلیمان نراقی بالمناصفه(نصفانصف) مقرر آنکه همه ساله وجه مال المصالحه را در قصبه نراق تحویل گماشته(خادم) اینجانب (محمدحسین فرزند محمد) نمایند و با انقضای هر موعد و عدم ادای قسط الموعد خیار فسخ مصالحه بقیه مدت با اینجانب است .
فی شهر ذی القعده الحرام سنه 1298
ذی القعده 1298(برابر مهر 1260)
مُهر پای سند : الراجی محمد ابراهیم
مُهر بالای سند : عبده محمدحسین ابن محمد
نوشته پشت سند : بنا بر وجه ظهر باعتراف جناب آقا میرزا علی اکبر بتاریخ 27 رمضان 1299(برابر 21 مرداد 1261) بتوسط آقا محمد حسن زوج مدیونه مرقوم در ظهر یکتومان بتوسط مشارالیه و به اعتراف جناب معزی الیه(مشارالیه) بتارخ هفتم ذی القعده هذا سنه مزبوره(7 ذی القعده 1299 برابر 29 شهریور 1261) پانزده تومان هر دو فقره شانزده تومان بتوسط مشارالیه تسلیم معزی الیه شده دو تومان .
- قیمت هندوانه سه ریال
- باقیمانده لغایت سَر سال گذشته باید بدهند سه ریال
- مُهر: عبده الراجی علی اکبر
- مُهر : یا حبیب الله
- اعتراف معزی الیه به اخذ ثمن فوق
- مُهر : ابوالقاسم(ملا ابوالقاسم نراقی فرزند ملا عبدالکریم ابن ملا عبدالمبین)
سایت سلحشوران شهر نراق ؛ از جناب مهندس خدابخش بیابانی فرزند رضا بابت ارائه تصویر سند و از استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی سند وکالت اجاره باغ و زمین در دشت مُرغزار نراق از ناحیه دختر محمدابراهیم نراقی و منفعت آن به حسن فرزند ابراهیم نراقی و محمدتقی فرزند سلیمان نراقی در 140 سال قبل قدردانی می نماید .
از قدیم الایام ضرب المثل وجود داشته و کسی آنها را خلق نکرده است و در هیچ جای دنیا کسی را که به این منظور که خالق ضرب المثل باشد، نمی توان یافت.
ضرب المثل پدیده ای است که ضرورت ها و نیازهای مردم آن را خلق کرده است و از سال های قبل تا کنون سینه به سینه گشته و به ما رسیده است و هر قوم و ملتی به زبانی مناسب با اوضاع و احوال خود آن را بیان کرده است که در ادامه به گلچینی از آنها با ذکر معنی در شهر تاریخی نراق اشاره می شود:
🔻آب از آسیاب افتاد.
🔺سروصداها خوابید.آرامش برقرار شد
🔻آبشان به یک جو نمی رود.
🔺با یکدیگر خوب نیستند وبا هم توافق ندارند
🔻جوجه را آخر پاییز می شمارند.
🔺نتیجه کار در آخر مشخص می شود.
🔻چارچشمی نگاه کردن.
🔺خیره شدن،کنجکاوانه نگریستن
🔻چاه مکن بهر کسی اول خودت دوم کسی
🔺هر کس به دیگران بدی کند،خودش هم به آن دچار خواهد شد.
🔻چشمم آب نمی خورد.
🔺هیچ امیدی به او نیست
🔻الکی خوش است.
🔺خوشی و خوشحالی بی مورد
🔻اول همسایه، بعد خانه
🔺مثلی است که می گویند اگر می خواهی خانه بخری همسایه ات را خوب بشناس بعد خانه بخر
🔻زمستان آمد و فکر نمد کن
🔺حدیث نفس فقیر در برخورد با سرمای پاییزی
🔻زغنبوت کردن
🔺هر تلخ و ترش بی اندازه را به زغنبوت تشبیه کرده اند
🔻غصهٔ دیوانه را آن مرد عاقل می خورد
🔺درد سر و گرفتاری جاهل و نفهم متوجه اهل شعور می شود
🔻عقل که نیست جان در عذاب است
🔺در اثر نادانی آدم دچار زحمت می شود
🔻عوض داره گله ندارد
🔺به کسی که از دیدن رفتار با حرف مشابه خود گِله می کند
🔻عهد دقیانوس
🔺کنایه از چیز قدیمی و بی ارزش
🔻صلاح مصلحت خویش خسروان دانند
🔺اختیار زندگی خویش در دست اوست
🔻شیر مرغ تا جان آدمیزاد
🔺کنایه از تمام چیزهای ناب و پرارزش
🔻شیرم را حلالت نمی کنم
🔺هنگام نارضایتی مادر از فرزند گفته می شودکه می خواهد او را از انجام دادن کاری منع کند.
🔻کلاه خود را قاضی کردن
🔺با خویش خلوت کردن برای ارزیابی و مصلحت اندیشی
🔻کلاهت را بگذار بالاتر
🔺طعنه و ملامت به شخص بی غیرت
🔻کفگیر به تهٔ دیگ خورده
🔺تمام شدن پول و سرمایه.تهیدست شدن
🔻غلام حلقه به گوش
🔺کنایه از کسی که مانند برده مطیع و گوش به فرمان است
🔻عصای دست کسی بودن
🔺کنایه از یار ومدد کار کسی بودن
🔺عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد
🔺چه بسا توطئه ها وخصومت هایی که موجب خیر وصلاح شخص مورد نظر باشد
🔻طلا که پاکه ،چه منّتش به خاکه
🔺آدم بی گناه برای اثبات بی گناهی خود نیاز به تبرئه وشاهد و واسطه ندارد و از شماتت دیگران هیچ ترسی به دل راه نمی دهد
🔻صد تا چاقو بسازه یکیش دسته ندارد
🔺کنایه از آدم دروغگو و لاف زدن
🔻شش ماهه به به دنیا آمدن
🔺کنایه از شخص عجول
🔻سبیل چرب کردن
🔺با پول و رشوه و مانند آن کسی را راضی کردن
🔻زبانت را گاز بگیر
🔺امر به سکوت به کسی که توهین به مقدسات یا نفوس بد بر زبان جاری کرده باشد
🔻دوتا پا داشت دو تا هم قرض کرد
🔺کنایه از فرار و گریختن
🔻دلش مثل سیر و سرکه می جوشد
🔺اضطراب و تشویش دارد
🔻خر همان خره پالانش عوض شده
🔺فقط ظاهرش فرق کرده و باطنش همان است که بود
🔻خواب خرگوشی
🔺کنایه از غفلت است
🔻خروس بی محل
🔺کنایه از کسی که وقت شناس نیست
🔻حیف از طلا که خرج مطلا کند کسی
🔺اصل را خرج فرع کردن
🔻حیفه نون
🔺کنایه از کسی که لیاقت خوبی حتی دریافت یک تکه نون هم ندارد
🔻یا جای توست یا جای ما
🔺اجتماع دو ضد در یک جا ممکن نیست
🔻کله اش بو قرمه سبزی می ده
🔺کنایه از شخص ماجرا جو
🔻ستاره سهیل
🔺کنایه از کسی که خیلی دیر به دیر دیگران را ملاقات می کند
🔸خانه پر از دشمن باشه بهتر از اینه که خالی باشد
🔹کنایه از کراهت تنهایی
🔸الهی خَبرت بیاد
🔹در مقام نفرین کردن است."خدا کند که روزی خبر مرگت را بیاورند
🔸خرَش از پل گذشت
🔹به نتیجه و مقصود رسیدن،کنایه از آسودگی خاطر بعد از اتمام کار
🔸حق آب وگِل داشتن
🔹سابقه در امری یا کاری داشتن
🔸حسنی به مکتب نمی رفت ،وقتی هم می رفت جمعه می رفت
🔹کنایه از افرادی که موقعیت شناس نیستند
🔸سر پیری و معرکه گیری
🔹سر پیری جوانی کردن یا کارهای جوانی را از سر گرفتن
🔸پول علف خرس نیست
🔹اشاره به خرج تراشی و بیهوده خرج کردن است
🔸پنج انگشت برادرند برابر نیستند
🔹همه انسان ها از لحاظ صفات وروحیات یکی نمی شوند.
🔸پاسوز شدن
🔹به پای کسی سوختن و از بین رفتن
🔸پاچه ورمالیده
🔹بی ادب و گستاچ
🔸بی گدار به آب زدن
🔹جانب احتیاط را رعایت نکردن،بدون فکر کاری را انجام دادن
🔸بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد
🔹کنایه از این است که شخصی کارمی کند و رنج ومرارت را متحمل می شود اما نام وشهرت وسودش نصیب شخص دیگری می شود
🔸به کوچه علی چپ زدن
🔹بی توجهی از روی عمد،موضوع سخن را عوض کردن
🔸به هر چمن که رسیدی گلی بچین و برو
🔹خود را در قید وبند عشق اسیر نکن وتا جوان هستی خوش باش
🔸به دلم بَرات شده
🔹به دلم الهام شده است
🔸به تُرنج قباش بر می خورد
🔹زود ناراحت و دلخور می شود
🔸بوی شیر از دهنش می آد
🔹کنایه از فردی بی تجربه است
🔸بس که گفتم زبانم مو در آورد
🔹یک مطلب را تکرار کردن بدون اینکه از آن نتیجه ای بگیرند
🔸برای همه مادر است برای من زن بابا
🔹با همه مهربان و با من دشمن است
🔸بچه بزرگ کردم قاتُق نانم بشه قاتل جانم شد
🔹گله از بچهٔ ناخلف و ناسازگار
🔸الهی دست به خاکستر بزنی طلا بشه
🔹در مقام دعا در حق کسی گفته می شود
🔸اگر هوس است همین هم بس است
🔹کاری که یک بار برای امتحان یا از روی کنجکاوی وهوس انجام شود و تکرار آن دلچسب نباشد
🔸از دیوار راست بالا می ره
🔹کنایه از بچه شلوغ ونا آرام
🔸تازی وقت شکار بازیش می گیره
🔹به کسی که هنوز کاری را شروع نکرده و به کار غیر واجب مشغول بشود
🔸عوض داره گله ندارد
🔹به کسی که از دیدن رفتار یا حرف مشابهٔ خود گله کند
🔸عین خیالش نیست
🔹کنایه از شخصی که به فکر نیست ودر برابر حوادث بسیار خونسرد است
🔸فدای سرت
🔹برای تسلی خاطر که زیانی به او رسیده باشد
🔸فکر نان بکن خربزه آب است
🔹در فکر اصل باش نه فرع
چشم دل باز کن که در خواب است/فکر نان کن که خربزه آب است
🔸کار به جای باریک رسیدن
🔹کنایه از بحرانی شدن مسئله که به سختی بتوان برای آن چاره ای اندیشید
🔸کار دنیا تمام شدنی نیست
🔹به کسی گویند که تمام وقت ولذت وخوشی خود را وقف کار کند
🔸کار کردن خر و خوردن یابو
🔹کاری را فرد دیگری انجام می دهدنتیجه اش عاید شخص دیگری می شود
🔸جنس بد به بیخ ریش صاحبش
🔹جنس بد به فروش نمی رود ونزد صاحبش می ماند
🔸کپَه مرگ کردن
🔹خوابیدن یا خواباندن با دلخوری وناراحتی
🔸کرکِر کردن
🔹کار مختصر وبی اهمیتی انجام دادن
🔸کسی که به ما نریده بود،کلاغ دُم بریده بود!
🔹وقتی که شخصی از بی ادبی وبی شخصیتی وکلام نابجای آدم بی لیاقتی آزرده باشد این مثل را می گوید
🔸کفکیر به تهٔ دیگ خورده
🔹تمام شدن پول وسرمایه ،تهیدست شدن وچیزی در بساط نداشتن
🔸گاو نُه من شیر ده
🔹کنایه از کسی که خوبی وخدمت بسیار به مردم می کنداما در آخر با یک کار یا حرفی آزار دهنده زحمت خود را پایمال می کند.
🔸گدا به گدا رحمت به خدا
🔹وقتی از کسی چیزی تقاضا شود که خود آن را از دیگری گرفته ،را گویند
🔸گذر پوست به دباغ خانه خواهد افتاد
🔹به کسی می گویند که به دیگری بدی کرده،اما بالاخره روزی با همان شخص سروکار پیدا می کند واحتیاجش به او می افتد.
منبع:ضرب المثل های فارسی،محمود سروری فخر،انتشارات خلاق
سایت سلحشوران شهر نراق از محقق ؛ نویسنده و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ نراق جناب آقای مرتضی علی آقایی اهل شهر نراق از بابت گردآوری ضرب المثل ها قدردانی می نماید .
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدُ ِلله الذی أحَلَّ النِکاحَ و حَرَّمَ السّفاحَ و الزِّنا، و صلی الله علی محمد و آله و سلم
اما بعد چون نظام عالم و بقاء نسل بنی آدم به مناکحت(ازدواج) منوط(وابسته) و بمزاوجت مربوط است و ارتکاب ازدواج متضمن وسعت رزق و غنی و متکفل رفع فقر و عناست(رنج) تارکین این سنت سیئه از حوزه اسلام دور و نزد اولوالالباب(خردمندان) مخذول(بی بهره) و منکوب(رنج دیده) است .
لهذا بمضمون بلاغت(شیوا سخنی) مشحون(انباشته شده) آیه کریمه شریفه فانکحو ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلاث و رباع و بقول نبی الامی صل الله علیه و آله النکاح سنتی فمن رغب عن سنتی و لیس منی در احسن زمان و ابرک اوان(نخست) بمبارکی و فیروزی عقد مناکحت دائمی و ربط مزاوجت همیشگی واقع شد فیمابین سعادت انتساب عالیحضرت آقا علی اکبر خلف مرحوم غفران پناه حاجی ملا آقاجان نراقی والحره االعاقله البالغه الثلیبه المختاره هی المسمات الجواهر سلطان بنت جناب مستطاب سلاله السادات العظام آقا سید محمود علویئی به صداق مشخص معین مبلغ هفتاد و شش تومان فض رایج خزانه محمد علی شاه قران عددی یکمثقال وزن از قرار تفصیل زیرذیل السطر علی کتاب الله تعالی و سنت نبی المعلی .
۱- هدیه کتاب اله مجید ربانی یک جلد 2 تومان
۲- نقد ما فی الذمه زوج از قرار فوق 4 تومان.
۳- رخوت ملبوس از حریر و غیره دسته 7 تومان.
۴- طلا حمراء غیر مسکوک یک مثقال 5 تومان.
۵- رختخواب قلمکار یکدسته 7 تومان.
۶- گوسفند من جنسین دو راس 6 تومان.
۶- مسینه آلات ساخته به وزن شاه یکمن 5 تومان.
۷- همگی و تمامی نیمدانگ از جمله ششدانگ ازخانه مرحوم آقا عبدالمبین حاجی ربیع(عبدالمبین فرزند حاجی ربیع نراقی) واقعه محله نو شهره بمحله علیای قصبه نراق حدّی به خانه جناب حاجی محمد رضا و حدّی به خانه حاجی ابوالقاسم حدّی بکوچه حدّی به خانه حاجی حسین با ممر و مدخل و مشاع و کلما یتعلق بهما بقدر الحصه قیمت نیمدانگ 40 تومان.
مناکحه صحیحه شرعیه و معاقده صریحه ملیه اسلامیه مشتمله علی الایجاب و القبول الصادرین عن وکیلهما بعد ثبوت وکالتهما والصداق کلا بر ذمه الزوج علینا فلها التصرف و ... لها عندالطلب .
و کان تحریرا فی عزه شهر ربیع الاولی سنه ۱۳۳۶
1 ربیع الاول 1336(برابر 24 آذر 1296)
از جناب مهندس خدابخش بیابانی فرزند رضا از بابت ارسال تصویر عقدنامه بیش از یک قرن قبل از اقوامش سپاسگزاریم .
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی عقدنامه 105 سال قبل زوجین علی اکبر فرزند حاجی ملا آقاجان نراقی و جواهرسلطان بنت سید محمود علوی ای سپاسگزار می باشد .
یادآوری می گردد عروس اهل روستای عَلَوی از توابع دهستان نیاسر شهرستان کاشان استان اصفهان و داماد اهل شهر نراق از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی بوده اند.
سلخ بَر رویی یک واژهٔ راجی نراقی است وعبارت است از لارویی استخر ذخیره آب کشاورزی که معمولا جلو دهانه قنوات یا چشمه ها ساخته می شود. این آیین از قدیم الایام در شهر نراق وجود داشته و دارد ومربوط به آیین های کشاورزی نراق می باشد.
معمولا
تمام قنوات شهر نراق دارای سِلخ می باشد که کشاورزان و خرده مالکان با
توجه به ساعت آبی که دارند آب را در آن ذخیره می کنند. یک ساعت ، بیشتر یا
کمتر از پایان مهلت مقرر ، آب را از محل خروجی سِلخ که به آن " گله سِلخ "
می گویند باز می کنند و زمین های مزروعی خویش را آبیاری می نمایند و در
پایان مهلت مربوطه ، مالک دیگری آب را تحویل می گیرد.
هر سِلخ مجهز به یک گَلَهٔ سلخ و سوراخ آن است. گله سِلخ شامل یک قطعه چوب حدود یک متر و نیم که قسمت انتهای آن دارای کَلَّگی و گرد می باشد و برای بستن سوراخ گله سلخ که شبیه سنگ گرد سوراخ دار یا سنگ آسیاب می باشد و در قسمت خروجی سلخ که در قسمت کف جاسازی شده قرار می گیرد که با ریختن چند بیل خاک پای آن به اصطلاح سِلخ بسته می شود. پس از پُر شدن گله سِلخ را از سوراخ مربوطه خارج می کنند(بَرمی کَشند) و آب در جوی جریان می یابد و از این طریق آب برای مصرف آبیاری محصولات کشاورزی و باغی مورد استفاده قرار می گیرد.
این سلخ ها معمولا سالی یک بار باید لارویی شوند چون ماسه ،خ َرَّه، لجن و جلبک داخل آن را احاطه کرده و به تَبع آن میزان ذخیره حجم آب مصرفی کم می شود. سِلخ بَر رویی روز مشخصی ندارد و بستگی به ورودی آبی دارد که به سلخ وارد می شود. این روز معمولا در یکی از ایّام فروردین و قبل از" رَشن کردن" آب انجام می گیرد. رَش٘ (رَش٘ن ) به معنی نوبت و گردش آب کشاورزی است که معمولا در شهر نراق از ۴ تا بالا یا پایین ۱۰ روز با توجه به تعداد مالکین مزرعه و اراضی مزروعی متغیر است. از ۱۰روز به بالا با توجه به افزایش دمای محصول طاقت تشنگی را ندارد.
تا قبل از رَشن کردن و نوبتی شدن ،مالکان
آزاد هستند در هر زمان از آب استفاده نمایند و از این نظر محدودیتی ندارند
چرا که اوایل بهار به علت بارندگی های زمستانی آب زیاد است.
در زمان
قدیم خصوصا تا دهه های ۵۰ یا ۶۰ شهر نراق با کمبود آب کشاورزی و شرب مواجه
نبود.آنقدر آب بود که نیازی به سِلخ بستن ولارویی سلخ نبود و قنات ها با
هُوری یاب کار می کردند و به عبارتی ورودی وخروجی آب سلخ به یک اندازه بود
.اصلا گله سلخ را باز نمی کردند و آبی که به سلخ وارد می شد همان آب از سرِ
گلهٔ سلخ سرریز می شد و استفاده می کردند.
به عبارتی یک جوی کامل آب بود که گاهی کشاورز قادر به کنترل آن نبود ومجبور بود اضافه آن را رها کند.نمونه های قنواتی که درقدیم سِلخ بند نبودند و با هُوری یاب کار می کردند یکی قنات روکیه بود که تمام اراضی روکیه تا کَنده شیرعلی اوضایی را آبیاری می کرد و اضافه آن را هم به مزرعه بهشت آباد یا " آبشتا " می فرستادند. قنات دیگر احمد آباد ، قنات قدیم محمد آباد، صادق آباد ؛ پودنا، دشت بالا و پایین ؛ قنات سَرَچه و... اینها از نمونه قنات هایی بودند که نیاز به سلخ بستن نداشتند و با هوری یاب کار می کردند. برداشت محصولات کشاورزی و باغی از اراضی این قنوات و در کل از همه مزارع شهر چشمگیر بود به طوری که کشاورزان نراق از نظر برداشت محصولات کشاورزی خودکفا بودند.
گذشت
زمان و استفاده بی رویه از آب های زیر زمینی و از طرفی عدم نظارت بر حفر
چاه های عمیق ونیمه عمیق به مرور از آب قنوات کسر و برخی خشک شدند و
کشاورزان هم مجبور شدند از طریق سلخ بستن ، مزارع خود را آبیاری نمایند.
همان
طور که گفته شد سِلخ بَررویی از اهم کارهای کشاورزی بود.برای انجام این
کار آب سلخ را چند روز قبل از لارویی از دهانه کاریز یا قنات به طرف
رودخانه قطع می کردند تا رسوبات داخل سلخ کمی خشک شود .
سپس روزی را برای" سلخ بر رویی" مشخص می شد و مالکین ملزم بودند در روز مقرر همه در محل کار حاضر شوند. اگر مالکی هم به دلیلی نمی توانست سر کار حاظر شود از نیروی کاری دیگری کمک می گرفت تا به جای او انجام وظیفه نماید.
در قدیم این
نیروهای انسانی در موقع اذان صبح جلوی حمام میان تجمع می کردند ومردم برای
گرفتن نیروی کار به آنجا مراجعه می کردند. در موقع سلخ بررویی طبق اطلاع
قبلی همه حاضر می شدند و پاچه های شلوار یا تنبان خویش را بالا زده به داخل
سلخ می رفتند و شروع به بیرون ریختن رسوبات داخل سلخ می کردند.
در قدیم مانند امروز وسایلی کافی وجود نداشت وسلخ ها هم خاکی و مانند امروزه سیمانی نبود وکشاورزان مجبور بودند که گل ولای و رسوبات داخل سلخ را دست به دست هم داده و از یک طرف خارج نمایند. برای صرف ناهار هم یک قابلمه آبگوشت درست می کردند. قاتوق خوش طعم چوپانان مزرعه هم از قبل آماده بود.
در موقع ناهار همه دور هم جمع می شدند و به صرف چای و ناهار می پرداختند و پس از استراحت واقامه نماز ، مجددا به کار ادامه می دادند تا سخل کاملا لارویی شود .در پایان کار هم یک نفر از کشاورزان با ذکر ۳ صلوات بر محمد وآل محمد (ص) خاتمه لارویی را اعلام و مجددا آب قنات را به داخل سلخ هدایت می کردند و این روزآغاز رشن آب تعیین می شد و بعد از یکسال مجددا این کار تکرار می گردید.
این آیین هنوز هم با کمبود آب کشاورزی پا برجاست و
با وجود کم آبی و لوله کشی آب به سرزمین ها، سیمانی کردن جوی ها،هر ساله
به ارزش واهمیت این آیین قدیمی افزوده می شود با این تفاوت که جوانان عزیز
وپُر تلاش شهر نراق جای قدیمی ها را گرفته اند و این آیین به نحو احسن و با
شور و اشتیاق اجرا می شود وجوانان ارزشمند به صورت کار گروهی وعملیات
جهادی به کمک سایر کشاورزان نراق وحومه می شتابند وهمکاری و همیاری خود را
به معرض نمایش می گذارند.
بعد از سلخ بررویی یک آیین ویژه دیگری به نام جُوب بر رویی داریم که در این کار جوی های آب کشاورزی هم باید پاک ولارویی شوند البته جوی های اصلی که در مشاعات همگان است با عملیات کار گروهی و با حضور مالکان قبل از آب بستن به آنها بر رُوفته شوند. جوی های فرعی از مشاعات نیست وهر مالک وظیفه دارد جوی آب روبروی زمین و باغ خود را شخصا تمیز نماید.
در حال حاظر با کمبود آب کشاورزی وهدر رفتن آب قابل
توجهی در این جوی ها،آنها را لوله کشی وبعضا سیمانی تجهیز می کنند تا از
هدر رفتن آب جلوگیری شده و استفاده بهینه از آب کشاورزی گردد .
منابع مورد استفاده:
۱-salahshorannaragh.blog.ir
۲-اطلاعات شخصی نگارنده
سایت سلحشوران شهر نراق از محقق ؛ نویسنده و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ آقای مرتضی علی آقایی از بابت تهیه این نوشته سپاسگزار می باشد .
نراق بخشی از شهرستان دلیجان در استان مرکزی از گذشته تا کنون با مَحله های زیبایش مشهور می باشد.
با کمک مردم تاریخ دوست نام مَحله های نراق جمع آوری گردید :
1- محله شربتی ها(کوچه اسدآبادی)
2- محله دنیاران(مقابل مسجد بازار)
3- محله نراق نو(کوی ولیعصرعج)
4- محله لاجره یا لاچار(کوچه شهید حسن(حمید) ابراهیمی )
5- محله شکاری(پشت مسجد جامع)
6- محله مُلا کوهی(کوچه شهیدان احمد ابراهیمی و عباس رمضانی)
7- محله چاله ماه جَبین یا چاله ماماجی (محوطه خانه مظفری ها منشعب از کوچه اسدآبادی)
8- محله بازار(منطقه بازار شمس السلطنه)
9- محله شنگولی ها(از مسجد جامع تا دروازه حاج اسدالله)
10- محله شُتران( کوچه شیب دار به نام شهید مصطفی طالبی به سمت آسیاب مرحوم غلامرضا رضایی)
11- محله چنار قاضی(حومه باغچه درویش)
12- محله سُفلا (یا پایین بین مسجد جامع و امام حسن)
13- محله عُلیا(یا بالا از مسجد جامع تا منبع آب)
14- محله شریف آباد(بالای پارک لاله و بیل آباد)
15- محله شهرک فاضلین نراقی(مناطق بیل آباد – نجمه آباد – 20 دستگاه)
16- محله شاطری ها(پشت بانک ملی)
17- محله گِرینان(مکان سکونت قدیم در اطراف مزارع بالای دانشگاه آزاد اسلامی)
18- محله تَل خَندَق(مقابل منزل مرحوم رضابیابانی و آب انبار و مسجد جامع)
19- بعدی را شما بفرما
وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه
اداره معارف و اوقاف قم و محلات
شماره : 8150
تاریخ 9/10/1316
آقایان رعایای قصبه نراق
پاسخ نامه مورخه 11/9/1316 راجع به درآمد موقوفات تحت تصدی خودتان گواهی می دهد چنانچه در اول سال جاری 1316 بموجب اوراق آگهی که در تمام حوزه اوقافی منتشر گردیده است به تمام متصدیان موقوفات اخطار شده است که بدون اجازه کتبی این اداره یکدینار حق ندارند درآمد سال جاری را بمصرف برسانند.
لذا پس از انتشار اعلان مزبور اینگونه اظهارات شما غیر قابل قبول است ؛ درآمد موقوفات سال جاری را بواسطه آنکه متعدد مصرف تشخیص داده شده پس از کسر مقدماتی باید کلیه را تحویل مدیر دبستان(شریف بیان الحق اصفهانی فرزند زین العابدین مدیر دبستان نراق) دهد و قبض دریافت دارند .
امضاء : رئیس اداره معارف و اوقاف قم و محلات
توضیحات سایت سلحشوران شهر نراق :
در سال ١٢٧٢ هجری قمری (١٢٣٠ ه . ش) وزارت علوم تاسیس گردید . وزارت علوم ابتدا به وزارت علوم و معارف تغییر نام یافته سپس در سال ١٣٢٨ هجری قمری (١٢٦٦ ه . ش) به وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه تغییر نام یافت این وزارتخانه وظایف آموزش و پرورش، فرهنگ و هنر، علوم و آموزش عالی و سازمان اوقاف را برعهده داشت.
در سال ١٣٠٠ ه .ش شورای عالی معارف به منظور توسعه دوائر علوم و اشاعه معارف و فنون و رفع نقایص تحصیلات علمی و فنی تشکیل گردید. در سال ١٣١٧ هجری شمسی به موجب مصوبه فرهنگستان ایران کلمه فرهنگ جایگزین کلمه معارف شد و وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه به وزارت فرهنگ تغییر نام داد.
16 ساله بودم که سال 1362 عضو بسیج زادگاهم شهر نراق گردیدم . هفده ساله و در حال تحصیل بودم که تاریخ 10 دی 1363 لغایت 24 فروردین 1364 به مدت سه ماه و نیم با جمعی از بسیجیان نراق به جبهه های نبرد حق علیه ظلمت ماموریت یافتم .
غلامعباس ایزدی
ابتدا در بسیج شهرستان محلات آموزش های لازم را فرا گرفته و به مقر لشکر 17 علی ابن ابیطالب(ع) در انرژی اتمی اهواز استان خوزستان اعزام شدم .بعد در جزیره مجنون و طلائیه عراق مستقر شدیم . در یک مرحله جبهه طلائیه داخل قایق بودم که واژگون شد و با کوله پشتی به درون آب پرت شدم و در شرایط سخت همشهری نراقی ام حسین کرباسی نجاتم داد .
اسفند 1363 عملیات بدر با رمز یا فاطمه الزهرا (س) در منطقه هورالهویزه در شرق رود دجله با هدف دستیابی به جاده العماره - بصره و تسلط بر شرق دجله آغاز شد . تاریخ 25 اسفند 1363 در اثر انفجار گلوله توپ در نزدیکی ام موج انفجار گرفته و ترکش به کمرم اصابت نمود . بعد به عقبه جبهه انتقال یافته و حدود 25 روز در بیمارستان شهر قم بستری بودم .
مدتی هم در زادگاهم شهر نراق دوره نقاهت را سپری نمودم تا بهبودی حاصل گردید . پس از تشکیل پرونده در بنیاد جانبازان 10 % جانبازی برایم لحاظ نمودند .
از سال 1364 الی 1366 به عنوان سرباز وظیفه در کمیته انقلاب اسلامی فعالیت داشتم که بیشتر زمان خدمتم را در منطقه قم و سه ماه هم در دلیجان بودم و بعد از دو سال کارت پایان خدمت دریافت کردم .
پدرم مرحوم رمضان ایزدی زودهنگام به رحمت خدا پیوست و مادر بزرگوارم خانم عزت(حشمت) اشرفی تاریخ 11 فروردین 1392 فوت نمود و در وادی السلام شهر نراق خاکسپاری گردید و بنده تک فرزند این خانواده بودم .
در حال حاضر مصمم هستم از سیره شهدا و فرامین ولایت دفاع کنم و در صورت نیاز برای حفظ کشور و صیانت از آن آمادگی دارم .
راوی : جانباز و رزمنده دفاع مقدس آقای غلامعباس ایزدی فرزند رمضان اهل شهر نراق
حدود یک دهه پیش بهترین آثار تاریخی شهر نراق را در بقعه شاه یحیی از بین بردند . قسمتی از قطعه سنگ ارزشمند به جای مانده از این تخریب متعلق به دوران صفویه برای اولین بار توسط استاد حاج سید مجتبی غفاری بازخوانی گردید که توسط خادمین سایت سلحشوران شهر نراق اطلاع رسانی می گردد .
دور این سنگ از صلوات کبیره(ذکر نام چهارده معصوم) که در دوران صفویه بیشتر رایج بود استفاده شده که قسمتی از آن نوشته : والعلی العباد والمحمدالباقر والجعفرالصادق .
این سنگ قبر به یکی از بزرگان یا مشاهیر نراق نسبت دارد و اشعار روی سنگ احتمالا توسط یکی از سرایندگان محلی و بومی نراق روی سنگ حکاکی شده چون در بررسی صورت گرفته این اشعار تا این لحظه به نام شاعری ثبت نشده است .
اشعار روی سنگ نبشته متعلق به دوره صفویان موجود در شهر تاریخی نراق :
مضاعف شد زَنَد دَر چشم ......
چو آن یوسف صِفت از مصر جان شد
دریغ از نخل و شِمشادش که بی وقت
ز باغ زندگی ناگه خزان شد
زِ زخم تیرِ هِجرش پُشت خویشان
به هر ساعت خمیده چون کَمان شد
بتاریخ ....