نراقیهای همدان شاید دو سه نسل پیشتر از نسل من به همدان
مهاجرت کرده باشند، نمیدانم و تحقیقی هم در این مورد نکردهام. آن چه مینویسم
خاطرات دوران کودکیام است و آنچه از بزرگان و اطرافیانم شنیدهام. نمیدانم
نراقی های مهاجر به همدان چند خانوار بودهاند.
![vai_0019182.jpg](file:///C:%5CUsers%5CMAHAN%5CAppData%5CLocal%5CTemp%5Cmsohtmlclip1%5C01%5Cclip_image001.jpg)
در محلهی ما چند خانواده ای بودند و شاید هم، همهی آنان
در همان محل ساکن شده بودند چون همهی مهاجران دنیا. برخی از آنان نیز تاجر و
متمول بودند . نراقی معروف که هم سن و سال پدر بزرگ من باید باشد، که من نه
او را دیدهام و نه پدر بزرگم را، از تجار و دهداران بزرگ همدان و گویا در زمانهای
دور، وکیل مجلس شوارایملی بوده است .
![92t_bala1.gif](file:///C:%5CUsers%5CMAHAN%5CAppData%5CLocal%5CTemp%5Cmsohtmlclip1%5C01%5Cclip_image003.gif)
خانهاش دیوار به دیوار خانهی پدر بزرگ بود که او هم از
تجار بزرگ شهر بوده و دارای عالاف و علوفی. خیابان کشی سال ۱۳۲۰ مفارقتی انداخت
میان خانهی موروثی پدر و خانهی نراقی. خیابانی به عرض ۳۰ متر، حد فاصل ما شد. پدر نیز که در سه یا چهار سالگی
پدرش را از دست داده بود، نه ارثی نصیبش شده و نه تحصیلاتی کرده بود و آن چه را هم
که توانست در بزرگی از دست برادرانش بدر آورد، سهمی از خانهی پدرش بود که بخش بزرگش،
نصیب خیابان شد. در نتیجه، فاصلهی طبقاتی ما با
نراقیها، بیش از فاصلهی فیزیکی خانههامان شد .
![4xdu_امام.jpg](file:///C:%5CUsers%5CMAHAN%5CAppData%5CLocal%5CTemp%5Cmsohtmlclip1%5C01%5Cclip_image005.jpg)
در
ورودی خانه نراقی ها در شهر همدان
نراقی بزرگ، پنچ یا شش پسر داشت و چند دختر. پسرها به ترتیب
صادق و رضا و هاشم و اسماعیل،...و کمال نراقی .
کمال چند سالی از ما بزرگتر بود و دوست نزدیک نقی نبوی که
از کودکی اهل هنر بود. کمال نراقی خلبان شد، یادم نیست کشوری یا لشگری و دیگر هم
ندیدمش. در سفر اخیر مش قاسم بقال پیر محل، گفت که او هم مرده است .
![2ixt_2_us_agrileaderdies-naraghi.jpg](file:///C:%5CUsers%5CMAHAN%5CAppData%5CLocal%5CTemp%5Cmsohtmlclip1%5C01%5Cclip_image006.jpg)
هاشم نراقی در جوانی
هاشم نراقی پسری داشت بنام محمد و گاهی پیش ما میآمد،
بیشتر به خاطر نقی نبوی که او هم گویا نراقی تبار بود. مادر محمد از شاهزادههای
قاجار بود. همه او را "شازده" صدا میکردیم و
مادرش را نیز شازده خانم .
![zrzo_27957_576.jpg](file:///C:%5CUsers%5CMAHAN%5CAppData%5CLocal%5CTemp%5Cmsohtmlclip1%5C01%5Cclip_image008.jpg)
نمایی از ساختمان نراقی ها در همدان
پدرش هاشم؛ عاشق دختری ارمنی شد. او و مادرش را گذاشت و با
معشوقش به آمریکا رفت. یکی از آشنایانش برای پدر نقل کرده بود که او قبل از سفرش
به آمریکا، به کدخدای ده موروثیاش، دستور دادهبود تا دهانهی کاریز ده را، تا
اطلاع بعدی، بکلی ببندد، به نحوی که آب اصلن از دهانهی قنات خارج نشود.
![3pqp_naragh_navadeh3.jpg](file:///C:%5CUsers%5CMAHAN%5CAppData%5CLocal%5CTemp%5Cmsohtmlclip1%5C01%5Cclip_image010.jpg)
مرحوم حاج محمد نراقی
روزی قاصدی به ده میفرستد با این پیام که فردا صبح دهانهی
کاریز را باز کن .حوالی ظهر، سر و کلهی هاشم و خریدار ده پیدا میشود. خریدار، با
دیدن آب فراوان کاریز، ده را بلافاصله خریداری میکند .هاشم با آن پول که گویا
پنجاه هزارتومان آنروزها بود، راهی آمریکا شد تراکتوری خرید و به کار کشاورزی
مشغول و کارش هم گرفت .
![il8f_the_neraaghi_39;s_house.jpg](file:///C:%5CUsers%5CMAHAN%5CAppData%5CLocal%5CTemp%5Cmsohtmlclip1%5C01%5Cclip_image012.jpg)
نمایی
از ساختمان نراقی ها در همدان
مهدی نراقی پور، خواهر زادهاش، از دوستان پدر بود و ناظم
دبیرستان پهلوی، همان دبستانی که من میرفتم. شبهای زمستان غالبا او به مغازهی
پدر میآمد و از همه جا صحبت میکرد و گاهی هم از دائیهایش . با افتتاح سد دز خوزستان و دعوت محمدرضا شاه
از تحصیلکردگان و سرمایهداران ایرانی مقیم خارج، هاشم نراقی هم به ایران باز
گشت و تاسیسات کشاورزی زیر سد را دائر نمود .
![bai9_بغهزبغعز.jpg](file:///C:%5CUsers%5CMAHAN%5CAppData%5CLocal%5CTemp%5Cmsohtmlclip1%5C01%5Cclip_image014.jpg)
حفاظ یکی از پنجرهها که رو به خیابان دارد
خانمش روزی در مصاحبهئی با روزنامهی کیهان گفته بود" که
با قاطر از ایران رفتیم و با جامبوجت، بازگشتیم". اما بعد از انقلاب، با
جامبوجت به آمریکا گریختند ولی با دستی پرتر از سفر پیشینشان . اما " شازده" و شازده خانم
از همدان رفتند. من او را دیگر ندیدم. بعدها در روزنامهها خواندم که نقاش معروفی
شده است و گالری" آفتاب" را در خیابان تخت طاووس، مقابل سفارت آمریکا
دایر کردهاست. در روزنامهها مرتب حرفش بود.
![lm6p_zdtyf.jpg](file:///C:%5CUsers%5CMAHAN%5CAppData%5CLocal%5CTemp%5Cmsohtmlclip1%5C01%5Cclip_image016.jpg)
روزی خبری خواندم بدین مضمون که شبی محمد نراقی با اتومبیل
بی ام وه اش دیر وقت عازم منزلش بوده که یک کامیون جلوی او. می پیچد . محمد نراقی
فرزند هاشم از ماشینش پیاده شده و از رکاب کامیون بالا رفته وبه نحوه رانندگی
اعتراض می کند و درگیری لفظی بین آنان به وجود می آید . راننده کامیون مشت محکمی
به سینه محمد می زند که پرتاب و نقش زمین گردیده و در دم کشته می شود .
![nmll_19288_634333836526141562_l.jpg](file:///C:%5CUsers%5CMAHAN%5CAppData%5CLocal%5CTemp%5Cmsohtmlclip1%5C01%5Cclip_image018.jpg)
بعد از انقلاب اسلامی محمود دوست دوران کودکیام زنگ زد و
پرسید نقی نبوی را بیاد میآوری؟ جوابم مثبت بود. محمود گفت که دیشب به من زنگ زده
و خواسته که از تو بخواهم کمکش کنی. فردا میفرستمش نزد تو. هرکاری میتوانی
برایش انجام بده .
میدانستم نقی همکارم است و یکی دو باری با هم برخورد داشته
بودیم . نقی آمد و داستانش را چنین بیان کرد :
![l3zp_27964_925.jpg](file:///C:%5CUsers%5CMAHAN%5CAppData%5CLocal%5CTemp%5Cmsohtmlclip1%5C01%5Cclip_image020.jpg)
نمایی
از ساختمان نراقی ها در همدان
میدانی که من و محمد نراقی از بچگی دوستانی نزدیک بودیم.
باهم گالری آفتاب را راه انداختیم. کار و بارمان گرفت و من از گمرک مستعفی شدم تا
امور مالی شرکت را شخصا اداره کنم. پس از قتل محمد، پدرش هاشم دست روی همهی
دارائی ما گذاشت. گالری بنام محمد بود و من سندی نداشتم. هیچی دست مرا نگرفت. حال
مصداق همان ضربالمثل خودمان شدهام :
مثل"
سیا گودانه "، هم خرمای بغداد را از دست دادهام و هم انگور همدان را
(مردم همدانی
پرنده سار را ؛سیا گودانه؛ میخوانند و اشاره به پرندهی مهاجری است که در بهار
قبل از رسیدن خرما، از مناطق گرمسیر به همدان میآیند که هنوز انگورها نرسیده و
پائیز نشده همدان را ترک میکنند )
معرفی هاشم نراقی اهل نراق
واحد کشت و صنعت ایران - آمریکا و این واحد در سال 1969
میلادی مطابق 1348 شمسی با اجارهی 20 هزار
و 267 هکتار زمین تاسیس و راه اندازی شد . سرمایه گذار اصلی این واحد ، یک
آمریکایی ایرانی تبار ، به نام هاشم نراقی اصالتا اهل نراق است که در حال حاضر
بزرگترین پرورش دهنده بادام زمینی در کالیفرنیاست .
![g0l7_naragh_navadeh1.jpg](file:///C:%5CUsers%5CMAHAN%5CAppData%5CLocal%5CTemp%5Cmsohtmlclip1%5C01%5Cclip_image022.jpg)
آقایان
دکتر محمد رئوفی نراقی ، مهندس جمشید نراقی ، مهندس عباس نراقی، مهندس حمید نراقی
؛ مهندس امیر حسین نراقی ، مهندس ناصر نراقی و مهندس کریم نراقی در بازدید از شهر
تاریخی نراق و ملاقات با شهردار آقای محمود مرادی 27/02/1389
کشت و صنعت ایران - آمریکا ، قرار است در اراضی اجاره ای
خود اقدام به کاشت سبزیجات و صیفی جات و نیز پرورش انواع میوه کند تا بخشی از آن
را روانه بازار داخلی ایران کرده و بخشی دیگر را از طریق هواپیما به کشورهای حاشیه
خلیج فارس و اروپا صادر نماید .
همچنین قرار است تامین مواد اولیه چندین شرکت کنسروسازی و
انجماد مواد غذایی نیز ( که بعداً ساخته خواهد شد ) توسط همین شرکت صورت گیرد. پرورش
دام و تهیه ی علوفه نیز بخش دیگری از زمینه های فعالیت واحد کشت و صنعت ایران -
آمریکا است .
باید خاطرنشان کرد که این شرکت ، در سال 1971 میلادی مطابق
1350 شمسی موفق شد تا برای نخسیتن بار ، مارچوبه ی تولیدی خود را به وسیله ی
هواپیما به اروپا صادر کند .
جمعه
10 شهریور 1385 نویسنده محمد افراسیابی سایت عمو اروند : خاطرات و دیدگاه ها
باز
نویسی : سایت سلحشوران شهر نراق