سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب


حضور مبارک جناب مستطاب معاون التجار(فضل الله نراقی) رسیده ملاحظه شود

تصدق حضور مبارکت گردم و فدای وجود ذی وجودت شوم . خداوند سایه ی بلند پایه ی حضرت اجل را از سر این چاکر جان نثار کوتاه نفرماید ....... .

عرض می شود که کبکی(کَبک پرندگانی از تیره قرقاولان) که خواسته بودید اینجا ممکن نشد ، آدمِ خودم را فرستادم در موته(موته روستایی از توابع بخش میمه شهرستان شاهین شهر) سه فرسخی دست خالی برگشت .

مجدد آدم دیگر فرستادم تا کبکی را پیدا کرده آورد نام آن کبک ... می باشد چند روز ببندیدشان و توجه زیاد ازش بکنید تا عادی(جَلد کردن پرنده) آن خانه شود بعد او را باز کنید شانزده دانه تخم مرغ ... شد دریافت دارید تمام رباط ترک(روستایی از شهرستان دلیجان) گشتیم بیشتر یافت نشد ، از بس هوا سرد است و مرغ هم تخم نمی گذارد .

جمع برادران را سلام برسانید ............ بعضی مطالب به قاصد عرض شد ..... باقی والسلام .
کاتب الحروف غلامرضا عرض سلام می رسانم خدمت صاحب اختیاری خودم زیاده عرضی نیست

مُهر : آقا حمزه ابن علی اکبر

پشت و روی پاکت نامه :
از رباط ترک به نراق
حضور مبارک جناب مستطاب معاون التجار رسیده ملاحظه شود
وصول 14 رجب 1336(برابر 30 آذر 1296)


سایت سلحشوران شهر نراق ؛ از استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی نامه قدیمی قدردانی می نماید .

۰ نظر ۲۱ اسفند ۹۸ ، ۰۹:۲۲
سلحشوران شهر نراق

نراق شهری از توابع دلیجان استان مرکزی است که به علت داشتن حدود ۲۵ هکتار بافت تاریخی دوره قاجار با جادبه های طبیعی وگردشگری ومعماری بی نظیرش به عنوان دومین شهر گردشگری بعد از شهر ماسوله شناخته شده است.

این کهن شهر زمانی تابع شهر کاشان بوده وساختار معماری آن از معماری حاشیه کویر به خصوص دو شهر کاشان ویزد الهام گرفته است.
اگرچه از نظر کتاب شناسی وباستان شناسی از پیشینه وتاریخچه آن اطلاع دقیقی در دست نیست ولی اخیرا کارشناسان بانک مقالات مرمت وباستان شناسی کشور (Restorationarcheology) طی چند تحقیق که در شهر نراق انجام داده اند نشان از آن دارد که نراق دارای پیشینه طولانی است بر خلاف آنچه که ما امروزتصور می کنیم .

در یکی از این مقالات به تمدن شهر نراق اشاره شده است که چنین نوشته شده است:
"نراق در گذشته ،بخش کوچکی از حوزه تمدنی سیلَک(کاشان)بوده است.فاصله مکانی این تمدن با شهر تاریخی نراق کمتر از ۶۰ کیلو متر است".


واما نگاهی گذرا به سیلک وتاریخچه آن:
تپه سیلک در کشور ایران واقع در استان اصفهان شهرستان کاشان بخش فین می باشد.
نوع این بنا خرابه وتاریخی است ومربوط به دوره ماقبل تاریخ است که به آثار ملی تاریخی اضافه شده ودر ۲۴ شهریور سال ۱۳۱۰ به شماره ۳۸ ودر سازمان میراث فرهنگی وموزه ملی به ثبت رسیده است.این تپه در واقع محل زیگورات (نیایشگاه،محل عبادت مردم کهن)باستانی ایران وجهان است که از گل رس وسفال ساخته شده ویکی از مکان های باستان شناختی مهم در فلات مرکزی ایران است که قدیمی ترین سکونت گاه ها در آن به وجود آمدند.

این محوطه باستانی از دو گورستان تشکیل شده که یکی از آنها ۳۵۰۰ سال ودیگری ۳۰۰۰ سال قدمت تاریخی ودیرینه دارد. کاوش های باستانی که روی این تپه توسط فرانسوی ها وباستان شناسان کشورمان انجام شده ونتایح آن در مجله های زیر به چاپ رسیده است بدین شرح است:

1-زیگورات سیلک

2-سفالگران سیلک

3-شکارچبان سیلک

4-نقره کاران سیلک

علاوه براین وسایلی مانند دوک های ریسندگی وبافندگی و...کشف شده که حدود۷۵۰۰سال قدمت دارند.براساس همین گزارش ها تپه های سیلک از نخستین
تمدن شهر نشینی‌در ایران است که نشان می دهد‌مردم دشت نشین در واقع همان مردمی بوده اند که در جایی به نام سیلک در نزدیکی کاشان زندگی می کرده اند که تاریخچه آنها به ۷۰۰۰ سال می رسد(مجله گردشگری الی گشت).

5

همچنین همین تحقیقات‌ نشان می دهد که پایه واساس کشاورزی دنیا حدود۶۰۰۰ سال پیش از سیلک کاشان شروع شده وگسترش پیدا کرده(سلحشوران شهر نراق) است.بنابراین سیلک به عنوان قدیمی ترین تمدن در ایران مطرح است.

پیشینه تاریخی کهن شهر نراق
آنچه که امروز‌ ما به عنوان پیشینه نراق از آن یاد می کنیم مربوط به بعد از تاریخ وبعد از پیدایش نراق فعلی است.قبل از اسلام در هفت منطقه نراق مانند تپه گرینان، بیدشک علیا وسفلی،شمس آباد وشریف آباد ودرچاله سرخ تا محله چنار قاضی انسانهایی به صورت پراکنده ساکن بوده اند که دارای فرهنگ وتمدن خاص خود بوده اند ونراق فعلی بعد از اسلام به وجود آمده است.

اگر چه تا کنون در این مناطق کاوش باستانی صورت نگرفته است ولی با کاوش های غیر مجاز بعد از پایان جنگ تحمیلی وبا آغاز به کار دانشگاه آزاد اسلامی نراق درسال ۱۳۶۷وبا ورود اولین گروه دانشجویان به این دانشگاه، دانشجویان دانشگاه با دستگاه گنج یاب وبلدچی های بومی بطور شبانه وارد این منطقه شده وبا حفاری های غیر مجاز به گنج های زیر خاکی دسترسی پیدا نمودند.همچنین در مقطع ساختمان سازی دانشگاه وایجاد بناهای دانشگاه آزاد از امکانات منطقه گرینان به طور غیر قانونی به نفع دانشگاه استفاده شد که در حین خاک برداری با لودر اشیای قیمتی کشف گردید که مطلعین بومی بارها در میدان شهر آن را زبانزد کردند.سفال های شکسته شده هنگام حفاری وخاک برداری آنگونه که دهان به دهان شد قدمت بالای هفت هزار سال پیش بینی شده است.

دامداران وصاحبان مزارع بعد از کاوش سود جویان سنگ های تخت ‌‌‌‌‌‌(سحل) وحتی استخوانهای اموات را مشاهده نموده اند که بیانگر این می باشد که زمانی اموات در این منطقه دفن شده اند.
به طور کلی می توان چنین نتیجه گرفت که اگر چه تا کنون سازمان میراث فرهنگی استان مرکزی جهت کاوش های باستانی به این مناطق باستانی فوق الذکر نراق ورود نکرده است ویا نمی خواهد ورود کند ولی با کندوکاوهای غیر مجاز که در این مناطق وخصوصا قلعه معروف اُل صورت گرفته همه حاکی از آن است که چه اشیای گرانقیمتی که توسط یغماگران به سرقت رفته وچه وسایل وابزاری مانند:

کلیدهاوقفل های چوبی(کلوندون)،خمره های سفالی ،چرخ های دوک ریسی و...که به قیمت نازل به دانشجویان فروخته شده وچه آنهایی که در موزه ها بلاتکلیف مانده اند همه وهمه نشان می دهند که قدمت کهن شهر نراق وهمه اشیاءذیقیمتی که از آن خرج شده مانند کتیبه های آب انبار ها وسنگ های بسیار قدیمی بقعات و... قدمتی بالای ۷هزار سال دارند واین حرف نگارنده نیست بلکه حرف فرهیختگان وجوانان خبره نراقی است که هر کدام به مثابه یک باستان شناس هستند.

بنابراین دو تمدن ‌‌(کهن شهر نراق وسیلک کاشان) که از نظر فاصله کمتر از ۶۰ کیلو متر اختلاف دارند به طور حتم از نظر قدمت هم تفاوت چندانی نخواهند داشت.
منبع:
۱-Fadaktrains.comمجله قطارهای فدک
۲-salahshorannaragh.blog.ir
۳-@Restorationarchology
۴-اطلاعات شخصی نگارنده

سایت سلحشوران شهر نراق از محقق ، نویسنده و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ کهن شهر نراق جناب آقای مرتضی علی آقایی بابت کنکاش در این زمینه فدردانی می نماید.

محقق ؛ نویسنده و پژوهشگر

salahshorannaragh.blog.ir
سایت سلحشوران شهر نراق از محقق ؛ نویسنده و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ نراق  جناب آقای مرتضی  علی آقایی بابت کنکاش از واژه هِنِبو قدردانی می نماید .

salahshorannaragh.blog.ir
۰ نظر ۲۰ اسفند ۹۸ ، ۰۹:۳۷
سلحشوران شهر نراق

قربان وجود مبارک شوم .
ازحالت ارادت شعارتفقدی(ملاطفت) فرموده بودید .
حُقه مِهرِ بَدان مُهر و نِشان است کِه بُود(حافظ) ابوالقاسم را مدتی است روانه کرده است . فی الحقه کار ممیزی با این اخطاریات دیگر تمام است همان قربان باید از ثبت دفترچه مبارکه بگذرد ؛ خود ارادت شعار است همراه می آورد ؛ در کار آقا ابوالقاسم غفلت شده است ایشان پنج تومان از دارالخلافه خواست دادم ؛ سه تومان دیگر هم باید به آقا میرزا هادی بدهم قسمتی کردم ؛ ان شاءاله بار امسال هم به خواست خداوند اسباب تصدیع و زحمت همه امکان خواهم بود .
آقا محمد کاغذی نوشته بود جواب نوشتم ؛ مستدعی است امر و مقرر شود در کار خود مشغول باشد بطوریکه نوشته شده است رفتار نمائید.
فرمایشات و رجوع خدمات توسط آقازاده جاری شود . از کاغذ آقا ابوالقاسم حیرت کردم برای تربیت ایشان جناب مستطاب عالی شاید خلاف کردید ........ هم به عرض می رسد.

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی مشکلات فعالیت تاجر نراقی از باب اخطارهای مالیاتی و رتق و فتق مالی بیش از یک قرن پیش سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۱۹ اسفند ۹۸ ، ۰۹:۵۷
سلحشوران شهر نراق

 ابوالحسن یغما(1196 قمری – 1276 قمری) متخلص به یغما و مشهور به یغما جَندَقی اهل خور و بیابانک و از شعرای غزل سرای سده سیزدهم ایران در عهد محمد شاه قاجار است . یغما با علامه حاج ملا احمد نراقی ارتباط دوستی داشت و علاوه بر سرودن شعر با هم مزاح هم می کردند .

یغمای جَندَقی

یغما اهل سیر و سیاحت بود و زمانی به حکومت کاشان در 60 کیلومتری نراق منصوب شد . قریب دو قرن پیش یغمای جندقی به نراق سرزمین بیش از یک صد نفر از شاعران و دانشمندان و مشاهیر مسافرت داشت که یکی از خیّرین به نام حاج عبدالنبی در حال ساخت مَوال(آبریزگاه – مستراح) جهت استفاده عمومی مردم زادگاهش نراق بود .

از یغما خواسته شد با استفاده از حروف اَبجد در قالب شعر تاریخی برای ساخت مَوال بسراید :

حاج عبدالنبی مَوالی ساخت
تا بگویند نام او از پَس

گفت یغما زِ بَهر تاریخش
ره توشه آخرت هَمینَت بَس

 

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب سرهنگ مسعود یوسفی فرزند حسین خان اهل شهر نراق از بابت ارائه اشعار یغما جندقی که برای اولین بار منتشر می شود سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۱۸ اسفند ۹۸ ، ۱۰:۰۷
سلحشوران شهر نراق

هواله
7 شوال 1334(برابر 16 مرداد 1295)
حضور حضرت اجل آقائی آقای معاون التجار(فضل اله نراقی فرزند محمد جواد) روحی فداه و دام ظله العالی علی روس المخلصین له
قربانت گردم
دیدگان به آثار انایل شریف مجدد روشن گردید . توسط استاد غلامرضا قاشق تراش عرضی که لازم است این است که بعد از قرار مجلس کفش پا کُنی(مراسم بله بُرون) که با جناب آقا میرزا علی اکبر داده بودیم ، عیال آقای معاون الممالک(میرزا غلامحسین خان امینیان فرزند حاج میرزا محمدخان) عذرا خانم(عذرا نراقی فرزند حاج اسداله ابن حاج صادق مشهور به خانم بزرگ) راضی نشده بود و تمام را جمع نموده که ما هر دو طرف آبرو داریم این صحیح نیست که اکثر اعیان(بزرگان) نراق متوقع(امیدوار) از طرفین هستند و پسر اوّل معاون التجار(عبدالحسین فرزند بزرگ تر فضل اله نراقی بود) است باید تمام اعیان نراق در مجلس(کفش پا کنی – بله بُرون) باشند و مطلق اختیار تمام با خود من است .

یک مَن قند هم باید ببرید و دو سه بار هر بار مجلس را ... بگذرانیم . نُقل نمی دهم ولکن حتما باید این نوع باشد . کار از دست بنده و آقا علی اکبر هم کوچ کرده(خارج شده) .
بهر حال چاکر آنچه لازم و صلاح بود معمول داشتم . فرستادم محمد آباد(مزرعه حومه شهر نراق) یکبار هندوانه آوردند فرستادم . امروز هم فرستاده ام رضا را با پول که اقلا بیست مَن سیاه پوست(خربزه پوست نازک و سیاه و خوش طعم درنراق) بیاورد ، از قضا کم است و خوبان هم دیروز رفته بودند چهار پنج مَن آوردند .
به هر حال راضی هستم ، اندک غبار زحمات نه بر آن قلب مبارک بنشیند و این پیره غلام حتی المقدور در امورات به جان و دل خدمت نماید . شرح امورات را عرض کردن جایز نه ، ولی مُسلّم بدانید درد را کسی می بَرد که می زاید .
به جمع احباب(یاران) مالک رقاب(مَهتر افراد) تحیّت(سلام گفتن) و تکبیر(یاد کردن) می رسانم .

آقازاده میرزا عبدالحسین(میرزا عبدالحسین مهدوی فرزند فضل اله نراقی) را دعاگویم . روزنامه ها را دادم جناب میرزاعلی اکبر ، عرض سلام می رساند . امروز مجلس زنانه بقدری است که تمام خانه جناب حاجی حبیب الله گنجایش ندارد . بنده زاده علی به عرض چاکری مصدع(دردسر دهنده) است .
پشت پاک نامه :
وصول دوشنبه 7 شوال 1334(برابر 16 مرداد 1295)
مُهر: الله محمد علی فاطمه
 عبده الراجی محمد کاظم نراقی

روی پاکت نامه :
هوالله تعالی شانه
کروگان من قراء سبعه جاسب(روستای کَروگان از توابع دهستان جاسبِ دلیجان)
ان شاالله سبحانه عریضه حضور ماهر النور حضرت اجل امجد عالی ولی نعمت مفخم آقائی آقای آقا میرزا فضل الله(میرزا فضل اله نراقی فرزند محمد جواد) معاون التجار دام ضل العالی   و روحی فداه مشرف باد .....     2468
7 شوال 1334(برابر 16 مرداد 1295)

سایت سلحشوران شهر نراق از استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود بابت بازخوانی نامه حاوی مراسم کفش پاکنی(بله بُرون) فرزند فضل اله نراقی معاون التجار 106 سال قبل سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۱۷ اسفند ۹۸ ، ۰۹:۴۹
سلحشوران شهر نراق


مَشعل گیتی فروز صبح چو شد شعله زن
داد  جهان را فروغ شمع  مُقَرّنَس لَکن


رایتِ سلطان مِهر گشت ز مشرق بلند
خیمه به گردون کشید شاه فَلک انجمن


تاج مُرَصَّع نهاد خسروِ  خاور به سَر
حُلَّهٔ زربُفت کرد زیبِ طراز بدن


خیمهٔ زنگاری ،نَه فلک لاجوَرد
گشت سراپردهٔ رومی زنگی شِکن


تُرک زرافشان قبا بست کمربند زر
اطلس خارا برید زنگی چیکن چِکَن


جامهٔ خاقان صبح گشت چو دیبای حُسن
کَند سپه دار شام مَخمل مشکین ز تَن


یوسفِ مَه از چِنَه شرق چو بر سَر کشید
بافت زلیخای غرب زُلف سیه چون رَسَن


گشت چو پرچم نما بیرق دارای روم
پادشه مغربی رعشه فتادش به تَن


"شوقی"دلخسته را یک نظری کن شَها
زانکه به غربت غریب مانده به دام مَحن


گشته ملول وحَزین ای شه دنیا و دین
ساز خلاصش ز لطف از غم دِیر کُهن


گر سخنم را جمال بشنود و فخرِ راز
هر دو کُنند آفرین بر من واشعار من


۰ نظر ۱۶ اسفند ۹۸ ، ۲۱:۰۷
سلحشوران شهر نراق

مبلغ نود و نه تومان ( نصف چهل و نه تومان و پنج ریال)رایج سلطان روپیه ناصرالدین شاهی دانه ای بیست و چهار نخود وزن یکهزار رواج از مال جناب مستطاب آقا محمد حسین خلف مرحمت پناه مشهدی محمدعلی و آقا محمد علی خلف مرحمت شان آقا عبدالرزاق تاجر نراقی دین ثابت و لازم است شرعاً بر ذمّه و رقبه جناب آقا مشهدی آقا جانی خلف مرحوم آقا کریم(عبدالکریم) نراقی که ان شاءاله الرحمن وجه مزبور را از حال تحریر الی مدت یکماه و نیم دیگر اداء و کارسازی نماید و عذری که خلاف شرع انور اقدس نبوی (ص) بوده باشد نیاورد .
و کان ذالک تحریر فی...ربیع الاولی سنه 1308
1 ربیع الاول 1308(برابر 23 مهر 1269)
مُهر : حشمت الله
مُهر : عبده حسین ابن عبدالکریم
اعترف بما رقم فیه - مُهر الراجی محمد کاظم
مُهر : محمد رضا ...
مُهر : بسم الله الرحمن الرحیم

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی سند ادای دین در 134 سال قبل سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۱۵ اسفند ۹۸ ، ۲۰:۳۸
سلحشوران شهر نراق

حاج علی اکبر صفدری تاریخ 1 مهر 1305 در روستای مهدی آباد اردهال از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی چشم به جهان گشود .
پدرش حاج ملا محمد حسن صفدری روحانی بزرگوار خطه اردهال در سال های اول زندگی علی اکبر بدرود حیات گفت و ایشان نزد مادر بزرگش خورشید خانم تربیت و آموزش قرآن را شروع کرد .

مرحوم حاج علی اکبر صفدری

شروع تحصیل به کاشان رفت و در این شهردوره ششم ابتدایی خود را گذراند. سپس در جهت  آموزش دوره معلمی به دانشسرای تهران رفت ودرآنجا دوره تکمیلی خود را با موفقیت به پایان رساند و سال 1327 به عنوان معلم روستا درآموزش و پرورش ناحیه نراق استخدام شد و در زادگاهش روستای مهدی آباد تدریس خود را آغاز نمود .
طی سال های تدریس خود به عنوان مدیر ومعلم مدرسه جهت آموزش فرزندان روستای مهدی آباد تلاش زیاد و قابل تقدیری داشت .همچنین دراین سال ها در روستاهای جاسب , سینقان و خاوه اردهال نیز تدریس می کرد.

چندین سال نیز به عنوان ناظر امتحانات ششم درآزمون های نهایی بخش نراق انتخاب شد. این معلم دلسوز با توجه به تسلط به روان خوانی و تجوید قرآن کریم مسئولیت آموزش قرآن کلیه پایه های تحصیلی را به عهده داشت .
صفدری پس از 25 سال فعالیت در شغل  معلمی سال 1353 خود را بازنشسته کرد . اکثر دانش آموزان ایشان در رشته های مناسب تحصیلی و شغلی هستند و به کشور و مردم خود خدمت می کنند .
حاج علی اکبر ضمن معلمی به فعالیت های عام المنفعه در مهدی آباد مشغول بود . با توجه به اینکه پدر بزرگوارش دفتر عقد و ازدواج داشت ایشان این کار را از پدر به ارث برده و اکثر خطبه های عقد در مهدی آباد و روستاهای اطراف را جاری می نمود . در گذشته تنها دارنده خودرو در روستا بود و چنانچه فردی بیمار می شد و یا کار ضروری در شهر داشت ایشان پیش قدم می شد .

باتوجه به گذراندن دوره کمک های اولیه به همراه برادر خود مرحوم دکتر محمود به درمان های سطحی و شکسته بندی به کمک مردم روستای خود مبادرت می ورزید و همچنین فعالیت های عام المنفعه دیگر را خالصانه انجام می داد .
حاج علی اکبر صفدری تاریخ 21 فروردین 1367 در سن 62 سالگی به علت بیماری سرطان دار فانی را وداع گفت . سی و یکمین سالگرد این رادمرد و چهره نیکوکار و محبوب مردم را به ذکر صلوات شادی روح پاکش گرامی می داریم .

سایت سلحشوران شهر نراق از سرکار خانم منصوره صفدری فرزند حاج علی اکبر از بابت تهیه زندگینامه پدر بزرگوارش سپاس گزار می باشد .

۱ نظر ۱۴ اسفند ۹۸ ، ۲۰:۵۶
سلحشوران شهر نراق

‍ و بعد حضور یافت در عالی محفل شرع مطاع جناب آقا زین العابدین خلف مرحوم حاجی عبدالمجید نراقی در حال مایصح عندالاقاریر الشرعیه دانسته و فهمیده و مصالحه صحیحه شرعیه منتقل نمود به جناب خیرالحاج حاج محمد تقی خلف مرحوم حاجی عبدالوهاب نراقی همگی و تمامی یکدرب باغجاه مشهور به باغچه حیدر را که محدود به این حدود است
حدّی به شارع و حدّی به خانه آقا محمد باقر و حدّی به باغ آقا محسن و حدّی به باغ محمدی با متعلقات از جدار و اشجار مغروسه در آن به مال المصالحه مبلغ پنجاه تومان رایج سلطان روپیه ناصرالدین شاهی در بیست و شش نخود و یکهزار دینار برواج مصالحه صحیحه شرعیه جمیع شرایط و ارکان صحت از قبض و اقباض و تسلیم و تسلم و تخلیه و تصرف و اسقاط خیارات موجبه فسخ خصوصاً الغبن ولو کان فاحشاً و مال المصالحه نقد واثل وعاید مصالح مرقوم گردید پس بمقتضای مارقم مصالح عنه مرقوم ملک طلق و حق صرف مصالح له مسطور است و احدی را در او بهره نیست چنانچه خود مصالح یا احدی از قبل او در خصوص باغجاه مرقوم ادعائی نماید باطل است و از درجه اعتبار ساقط است .
و کان ذالک بیستم شهر رجب سنه 1285
20 رجب 1285(برابر 16 آبان 1247)
مُهر یا امام زین العابدین مربوط به زین العابدین فرزند عبدالمجید

مهرهای حاشیه سند :
مُهر الراجی محمد حسین
مُهر الراجی محمد رضا
مُهرعبده عبدالباقی ابن عبدالغفور
مُهر : افوض امری الی اله
مُهر : لا إله إلا الله الملک الحق المبین


سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی سند فروش باغچه حیدر بیش از یک قرن و نیم پیش سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۱۳ اسفند ۹۸ ، ۲۰:۳۴
سلحشوران شهر نراق


ما را در سر سودای عاشقی است

                                                  و دفاع همچنان باقیست

                                                                                    و تا انتها ایستاده ایم.....

۰ نظر ۰۹ اسفند ۹۸ ، ۲۱:۵۵
سلحشوران شهر نراق
آقای مشهدی علی علیخانی فرزند مرحوم حسن علیخانی رعیت چون بموجب یک طغرا(حکم) سند رسمی شماره .... صادره از دفتر خانه شماره ۲ محلات .... محمد دوکی همگی و تمامی یک شعیر(متر زمین) مشاع از جمله نود و شش شعیر ششدانگ قریه نَخجیروان(روستایی از توابع محلات) به پلاک شماره ۴۱۶۲ بانضمام سی قطعه اراضی و مسکنه و طویله و مستراح و کاهدان به پلاک های فرعی در سند قید شده بدون هیچگونه استثناء بانضمام اشجار واراضی مشاعی آنچه را که متعلق به یک شعیر می باشد انتقال قطعی دادم به بانو توران خانم صفائی(توران صفایی نراقی فرزند شکرالله متولد 1336 قمری تاریخ فوت 24 اسفند 1375) و خانم آقای نراقی پور شما آب و ملک مورد انتقال را تحویل و تسلیم بانوی مذکور و یا نماینده ایشان نمائید .
 
بتاریخ ۱۳۳۸/۵/۲۶ محمد دوکی
 مراتب فوق صحیح است مشهدی علی علیخانی


از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود بابت بازخوانی ملک مربوط به توران صفایی در نخجیروان محلات سپاس گزاریم .
۰ نظر ۰۸ اسفند ۹۸ ، ۲۱:۲۲
سلحشوران شهر نراق

غلامحسین خسروی سال 1283 هجری شمسی در شهر نراق از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی متولد شد . پدرش اسداله خسروی فرزند نوروز اهل روستای مُزوَش و مادرش گوهر ... فرزند اهل روستای سینقان بودند .

او در کودکی تنها سه سال داشت که پدرش اسداله را از دست می دهد و عمه اش به نام قمر خسروی  که همسر حاج محمد فرزند حاج مهدی بود سرپرستی غلامحسین و برادرش را بر عهده می گیرد . غلامحسین پس از بزرگ شدن با دختر عمه اش به نام زیور خسروی فرزند حاج محمد ازدواج می نماید .

مرحوم غلامحسین خسروی

پدرِغلامحسین به نام اسداله ابن نوروز مُزوَشی از جوانمردان باغیرت ومتعصب روزگار خود بوده که زورگویی خان آن زمان را برنمی تابد و مقابل ظلم او ایستادگی می کند تا اینکه منجر درگیری گشته و نهایتا اسداله کشته می شود و پیکرش را در قبرستان قدیم خاکسپاری می کنند . دو فرزند خردسال اسداله به نام های غلامحسین و نظام خسروی از نعمت پدر محروم می شوند . نظام در روستای مُزوَش و بعد دلیجان زندگی و سکونت داشت .

غلامحسین به کشاورزی مبادرت می ورزید و یکی از کشاورزان موفق بود که صیفی جاتش را علاوه بر نراق تا منطقه جاسب می خریدند. در کنار کشاورزی به شکار هم می پرداخت .

 شکار در کوه کارد کلنگه (احمدآباد)شهر نراق – پاییز سال 1340

از راست : حسن غفاری فرزند میرزاجواد – مرحوم رمضان عظیمی فرزند ... – مرحوم غلامحسین خسروی فرزنداسدالله – مرتضی رادفر فرزند شکرالله

مشهدی غلامحسین خسروی  دارای هشت فرزند بود و بیشتر عمر خود را همراه با خانواده و چند خانوار دیگر درمزرعه ی سرسبز محمدآباد در حومه نراق سپری کرد . آقا غلامحسین در میانسالی به دلایلی بینایی چشمانش را کم کم از دست داد و بعد از آن خانه نشین شد ولی با این حال بعضی اوقات درمواقع درو کردن محصولات گندم و جو کمک حال اقوام برای جمع آوری محصولات بود . بیشتر رنج و مشقت زندگی آنان را همسرش زیور خانم بر عهده داشت .
از خصوصیات اخلاقی  وی مهمان نوازی بود . ایشان بیشتر اوقات را روزه بودند و نماز قضا به جا می آورد . نماز شبشان ترک نمی شد و نماز و روزه هم اگر کسی از ایشان در خواست داشت برایشان به جا می آورد . بر این اساس طبق نذر و قولی که به افراد می داد حتی تا شش ماه روزه  می گرفت و اغلب روزه هایشان را بی سحر بودند و برایش تابستان یا زمستان فرقی نمی کرد .

مرحوم غلامحسین خسروی

salahshorannaragh.blog.ir

پسر بزرگ مشهدی غلامحسین تصمیم می گیرد اسم پدر بزرگش اسداله را برای پسرش انتخاب کند تا این نام ارزشمند زنده بماند . 
اتفاقا اسداله که متولد 1338 بود بزرگ و بزرگ تر می شد اکثر اقوام  می گفتند جوانمردی و تعصب اسدالله مانند جدّ پدریش اسداله می باشد تا اینکه پس از سربازی و شروع جنگ تحمیلی با اینکه همسر انتخاب نموده بود راهی جبهه های حق علیه باطل شد .

اسداله خسروی پس از خلق حماسه های جاودان تاریخ 22 آذر 1360 طی عملیات طریق القدس در جبهه بستان استان خوزستان به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش در بقعه شاه سلیمان(س) نراق خاکسپاری گردید .
اسداله پنجمین شهید نراق و اولین شهید پایگاه بسیج شهر نراق محسوب می گردد . 
مشهدی غلامحسین در هنگام شهادت نوه اش اسداله ناراحت و دلگیر بود و به دلیل نابینائی نتوانست در مراسم های شهید شرکت کند واین غم بزرگ را درسینه داشت تا اینکه چهار سال بعد دعوت حق را لبیک گفت .

مشهدی غلامحسین خسروی نهایتا در سن 81 سالگی تاریخ 26 دی 1364 بدرود حیات گفت و پیکرش با احترام در وادی السلام شهر نراق خاکسپاری گردید .

همسرش خانم زیور خسروی فرزند محمد و مادربزرگ شهید خسروی نیز تاریخ 2 اردیبهشت 1375 سر به تیره تراب گذاشت و در وادی السلام دفن شد .
شادی روح مشهدی غلامحسین خسروی و همسرش مرحومه زیور خانم و نوه شان شهید اسداله خسروی و اموات خاندان صلوات نثار می کنیم .

۰ نظر ۰۷ اسفند ۹۸ ، ۱۸:۳۲
سلحشوران شهر نراق

قربان وجود اقدست شوم
از مفارقت(جدایی - هجران) آن محبوبی(محبوب بودن) معظم(بزرگ) بود .... محترم .... از تقریر(سخن گفتن) و تحریر(نوشتن) عاجز(ناتوان) و قاصر(قصور کننده) بوده نمی دانم چه عرض کنم چه تقریر شده و چه تحریر باقی این حُزن قلب که این فانی(نابود شونده) دارد چه گویم چه نویسم .
باری دیروز یک نمره روزنامه اطلاعات آزاد ملی طهران را حضرت آقای آقا علی شیروانی از برای حضرتعالی فرستاده بودند آنرا بتوسط جناب آقا میرزا غلامحسین حکیم تقدیم گردید . یک جلد روزنامه نجم باختر(وابسته به بهائیان) ..... از جناب آقا میرزا حیدرعلی باقر اسکوئی(نیای خاندان صمیمی تبریز و نویسنده کتاب تاریخچه ی امر بهایی در استان آذربایجان) ابتیاع(خریدن) نموده به قیمت دو تومان شد وجه آنرا این فانی(نیست شونده) داده پول نقد نبود تمبرمالیه(تمبر پستی مالیاتی و تمبر خزانه) شد ، خودشان هم امروز عازم تبریز شدند .
قیمت نجم باختر(مجله) گران بود می خواستم ابتیاع ننمایم ، بعد محض ...اقدس مبارک حضرتعالی سبز و اطاعت گردید ابتیاع نموده و بتوسط جناب سلاله الاطیاب(سلاله و ذریه پاکان) و........ آقای آقا میرزا اسدالله آقا روحیفدا عازم بودند تقدیم گردید .
نمی دانم باغ میاندوآب را چطور کردید همانطور باقی است یا اینکه یکنفر سپرده اید هَلْ مِن مُفِّرجٍ غَیرُ اللهِ قُلْ سُبْحَانَ اللهِ هُوَ اللهُ کلٌّ عِبَادٌ لَهُ وکلٌّ بأمرِهِ قَائِمُونَ(دعای تسلی بخش بهاییان) در هر کجا که تشریف داشته باشید این فانی را فراموش نفرمائید .

هرچند هیکل مبارک می رَود ولی دل و قلب این فانی را می بَرد . نورچشمان عبدالله و طاهره خانم دیده بوسی فرمائید .
اهل البیت سلام مخصوص دارم . خانه(اعضای خانواده) عرض سلام‌ دارند . بحضور خانواده محترم و نورچشمان را دیده بوسی فرمائید . شما را به خدا سپرده ام صحیحا و سالما همگی به مقصد وارد شوند از دعای خیر فراموش نفرمائید . متمنی دعائیم تصدقت اقل الفانی ........ .
بنده زادگان پای همه را می بوسند . حاضرالوقت فاطمه ننه عرض سلام فراوان می رساند . این جلد نجم باختر 16 ماهه است 3 ماهه ندارد سالیانه 19 نمره می شود هر دو جلد نجم باختر که داشتند هر دو کرایه است باز این از آن بهتر بوده باشد .
روزنامه اطلاعات طهران هم تصویر اهل البیت محترم حضرت آقای ملا علی اکبر سلطان آبادی رضایت حزن داشت در وقت قرائت کردن خیلی افسوس محزونی داشت .
جمادی الاول 1334(برابر با اسفند 1294)

Image result for مجتبی غفاری سلحشوران

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی سند 107 ساله سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۰۶ اسفند ۹۸ ، ۱۵:۱۲
سلحشوران شهر نراق

بنده 12 بهمن 1357 به اتفاق پدرم مرحوم سید رضا باشی که یکی از مشتاقان آیت اله خمینی بود از نراق به تهران رفتیم تا برای پیشواز آقا مهیا باشیم . تا نزدیکی میدان آزادی پیش رفتیم و به قدری جمعیت بود که انسان حیرت می کرد .

آن شب سرد زمستان مردم مشتاق از روز قبل یعنی 11 بهمن در خیابان ها به عشق دیدار آقا سپری کردند تا اینکه اعلام کردند حضرت آقا وارد فرودگاه مهرآباد شد . وای که چه قیامتی شد و آنقدر ازدحام زیاد بود که آخر آنجا موفق نشدیم حتی ماشین آقا که در آن سوار بود را مشاهده کنیم . گفتند امام به سمت بهشت زهرا می رود و ما هم همراه با مردم با اتوبوس های دوطبقه روانه گلزار شهدای انقلاب اسلامی در بهشت زهرا شدیم .

سید تقی سعیدی نیا

مطلبی که برای من جالب بود حضور همه مردم و حتی زنان بی حجاب و با حجاب و مردان کرواتی و معمولی در کنار هم و همه یک شعار بر زبان داشتند .

خمینی بت شکن            خوش آمدی از سفر

پدرم که کفش هایش زیر پاهای مردم گم شده بود گفت : سید تقی می خواهی آقا را ببینی ؟ رفت بالای درخت کاج بزرگی و دست من را گرفت و بالا کشید . چندین نفر دیگر هم گرفت تا بیایند بالای درخت و در آن لحظات نم نم باران هم می آمد .  یه عده شعار می دادند :

به کوری چشم شاه       زمستونم بهاره

ما همه اطراف را نگاه می کردیم برای دیدن آیت اله خمینی(ره) رهبر کبیر انقلاب که ایشان را با بالگرد آوردند و بعد سخنرانی کرد . زیباترین روز زندگی ام بود و یادش بخیر

 

راوی : سید تقی سعیدی نیا فرزند سید رضا اهل شهر نراق

۰ نظر ۰۵ اسفند ۹۸ ، ۱۵:۲۹
سلحشوران شهر نراق

هوالله تعالی
از مال خاص خالص جناب آقای فضل الله تاجر نراقی(فضل اله نراقی فرزند محمد جواد ابن حاج محمد مهدی نراقی) موازی و مقدار سیزده مَن و نیم به وزن شاه گندم بومی پاک هستیجان(هستیجان روستایی از توابع شهرستان دلیجان) علی الاقرارالشرعی والاعتراف الملی دین ثابت و لازم است شرعا بر ذمه(ضمانت) و رقبه(به گردن) عالیشان آقا کربلائی غلامعلی هستیجانی که ان شااله یکماه و نیم دیگر در رفع محصول در قصبه نراق ادا و کارسازی نماید و عذری که خلاف شرع انور اقدس است نیاورد .
و کان ذالک فی 23 محرم 1317
23 محرم 1317(برابر با 13 خرداد 1278)


سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی فروش  گندم روستای هستیجان دلیجان توسط فضل اله نراقی معاون التجار به کربلایی غلامعلی هستیجانی قریب 125 سال پیش سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۰۴ اسفند ۹۸ ، ۱۴:۵۸
سلحشوران شهر نراق

تاریخ 23 دی 1395 استاد مصطفی کیانی(1311 - 1395 ) کتابشناس و فرهیخته فرهنگی را در منزلش شهر اصفهان ملاقات کردم و طی زمان محدود ملاقات اشاره ای به فردی به نام حسین مُرشدی فرزند درویش علی نراقی داشت که در زمان ظلم و تعدی رجبعلی بختیاری و قشون او به نراق از حماسه آفرینی و پایمردی نراقی ها مقابلش اشعاری را به سبک سنتی سروده بود .

حسین مرشدی فرزند درویش علی نراقی

با کمک تاریخ دوستان آقای غلامعلی مرشدی فرزند غلامحسین ابن درویشعلی در تهران مورد ملاقات قرار گرفت و نتایج ذیل تحصیل گردید :

درویش علی نراقی دل نترسی داشت و حدود یک قرن قبل با یکی از خان ها مشکل داشت و پس از یک دعوا و درگیری مجبور به فرار از نراق گردید .درویشعلی طبع شعر داشت و اشعارش را به صورت دستنویس تحریر کرده بود . جلد مجموعه اش از پوست رنگ مشکی بود که خودش درست کرده بود . آنچه که مربوط به غارت انبارها و جواهرات زنان توسط رجب و نیروهایش انجام گرفته و شجاعت خود و نراقی ها در بیرون راندن مهاجمین با کمک دولتی ها را به شعر درآورده بود .

جشن ازدواج آقای غلام علی مرشدی فرزند حسین در شهر نراق سال ۱۳۴۵
از راست : مرحوم حاج ابوالقاسم جوادی(پورهدایت) محضردار اهل دلیجان و داماد مرحوم حاج محمد رجبی نراقی
علی محمد رمضانی فرزند فضل اله  مرحوم حسین مرشدی فرزند درویش علی نراقی

متاسفانه اشعار درویش علی نراقی به مرور زمان و جابجایی محل سکونت از بین رفته و آثارو ابیاتی یافت نشد .  درویشعلی همسری به نام زیور داشت که حاصل زندگی آنان دو پسر به اسامی جعفر و حسین و یک دختر به نام گوهر مرشدی همسر حسین کریمی فرزند میرزاعلی اکبر بود .
جعفر مرشدی حدود یک قرن قبل به هواخواهی از پدر و فشار یکی از خوانین از خاندان یوسفی مجبور به ترک نراق گردید و رفتن او همانا و دیگر برنگشتن وی همان . جعفر برای همیشه مفقود الاثر شد و خانواده اش هرگز پیدایش نگردند .
ولی پدرش درویش علی پس از بازگشت به موطن خود مدتی زندگی کرد و پس از فوت در صحن بقعه شاه سلیمان نراق خاکسپاری گردید .

غلامعلی مرشدی

فرزند دیگرش غلامحسین مرشدی نام داشت که نراقی ها به او حسین مرشد خطاب می کردند . مغازه سماورسازی حسین بالاتر از بازار شمس السلطنه و جنب آب انبار و مقابل منزل استاد حاج شکراله اکبری بود که هنوز هم آثار آن وجود دارد .

مرحوم کربلایی فضل اله رمضانی فرزند عابدین و همسرش مرحومه محترم رجبی فرزند عبداله

حسین مرشد نیز مثل پدرش طبع شعر داشت و اغلب اشعار و ترانه های قدیمی را حفظ بود . حسین سال 1325 به همراه همسرش  خانم قمر رمضانی(متوفی به سال 1366) فرزند عابدین با فرزندان از نراق به تهران نقل مکان نمودند . فرزندانشان صنعت – زینت – نصرت – بتول – سلطانعلی و غلامعلی مرشدی می باشند . سلطانعلی بیش از نیم قرن پیش در سن 40 سالگی فوت و در گورستان مسگرآباد تهران که بعد به پارک تبدیل شد خاکسپاری شد .

حسین مرشدی فرزند درویشعلی دارای شناسنامه 60 سال 1278 در شهر نراق تولد یافت . قامت او بلند و یک دستش معلولیت داشت ولی در فن سماورسازی مهارت خاص داشت و گرامافون نیز تعمیر می کرد . وی نهایتا تاریخ 11 اسفند 1356 در سن 78 سالگی بدرود حیات گفت و در قطعه ۱۵ ردیف ۸۶ شماره ۱۶ بهشت زهرا(س) تهران خاکسپاری گردید .

حسین مرشدی تاریخ 4 آذر 1350 سهم منزلش حوالی میدان نراق را به آقای غلامحسین رحمانی فرزند ابراهیم می فروشد .

آقای غلامعلی مرشدی  متولد 1323 است و دو ساله بوده که به همراه والدین به تهران عزیمت می کنند . ایشان بازنشسته شرکت واحد اتوبوسرانی و همسرش خانم فاطمه رمضانی فرزند کربلایی فضل اله و فرزندانشان در تهران سکونت دارند .

غلامعلی مرشدی فرزند حسین ابن درویشعلی نراقی

آنان به دلیل عشق به زادگاهشان در نراق نیز دارای منزل هستند و به این شهر زیبا و تاریخی تردد می کنند . سایت سلحشوران شهر نراق از مساعدت سرکار خانم فریبا مرشدی و پدر بزرگوارش آقا غلامعلی سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۳۰ بهمن ۹۸ ، ۲۱:۳۲
سلحشوران شهر نراق

غرض از تحریر و ترقیم(نوشتن) این کلمات میمنت انجام ذکر و بیان آنستکه چون مرحمت و غفران پناه حاجی محمد جعفر در حین حیات خود نصف از یکدرب باغ واقعه در چال‌سرخ(محل یا منطقه ای در شهر نراق) را که مالک بود به زوجه همدانی خود والده محمد شفیع مصالحه نموده بود .
زوجه آقا زین العابدین خَلف مرحوم حاجی محمد جعفر مرقوم ادعا می نمود که پنج قفیز(واحدی برای اندازه گیری زمین) آن در صداق(مِهر) من بود حاجی مذکور از من ابتیاع(فروختن) نمود و ده قفیز آن را در عوض وجه آن بیع شرط نمود که بعد از مدت دو ماه مبلغ وجه مبیع(معامله) را اگر برساند بیع لازم شود .
بعد از مدتی که از لزوم آن گذشت قدری از تنخواها آنرا رد نمود  بنحویکه در عوض اجرت المثل گرفته ام و ورثه مدعی بودند که از عوض اصل تنخواها گرفته و حقی نداری بعد از گفتگوی بسیار مصلحین خیراندیش قرار چنان دادند که حاضر گردید زوجه آقا زین العابدین مذبور صبیه مرحوم حاجی محمد حسین نراقی و مصالحه صحیحه صریحه شرعیه نمود جمیع ادعا و حقی که در این نصفه باغ داشت به مالکه مرقومه بمبلغ دو تومان رایج سلطان روپیه محمد شاهی عددی هشتاد نخود وزن ده عدد یکتومان رواج و ثمن تاماً کاملاً واصل و عاید مصالح له مذبوره گردید منبعد اگر چنانچه ادعائی نماید باطل و از درجه اعتبار ساقط است.
تحریراً فی دهم شهر ربیع الثانی مطابق سنه 1264
10 ربیع الثانی 1264(برابر 26 اسفند 1226)

بازخوانی و مُهر و امضاهای حاشیه سند :
زوجه(همسر) آقا زین العابدین در حضور حقیر اقل الحاج میرزا محمد آقا زین العابدین(محمد فرزند زین العابدین) را وکیل نمود و آقا زین العابدین اقرارنمود که مصالحه نمودم بعد از وکالت و دو تومان تنخواه به من رسید .
مُهر یا امام زین العابدین
مُهر یا جواد
اعترف بهذه المصالحه

مُهر لااله الا الله
الملک الحق المبین عبده محمد مهدی
مُهر عبده میرزا محمد(حاج میرزا محمد فرزند آقا زین العابدین)
مُهر ابوالقاسم (کاتب و شاهد معامله مُلا ابوالقاسم نراقی(فروغی) فرزند ملا عبدالکریم)

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی رفع اختلاف از باغی در منطقه ی درِ چالِ سرخ بین همسر همدانی حاجی محمد جعفر نراقی و زوجه زین العابدین فرزند حاج محمد جعفر(عروسش فرزند حاج محمد حسین نراقی) سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۲۹ بهمن ۹۸ ، ۱۶:۱۳
سلحشوران شهر نراق

کرده ام بند زنجیر توان شیون را
بسته ام با لب خود روزنه گُلخن‌ را

مژده مرغان گلستان که زچشم تَر مَن
کرده ام کُلشن فردوس بَرین دامن را

گفته ام نام دلش آهن وخوش می دانم
کرده ام جُرم که تهمت زده ام آهن را

تَن نرمش بُوَد آزرده ز دیبا و پَرند
مُژه حور نیاید نخ پیراهن را

رستگاری است نصیب دل مَسرور سکوت
لازم است قطع زبان ناحیه سوسن را

می کشد هر نفسم دوست به نحوی که نَکُشت
دشمنی با همه خصمی نُکُشَد دشمن را

فتنه چشم تو صَد خرمن و تاب دل من
خوشه خوار خوشه کجا حوصله خرمن را

من که رِندم چه کنم کعبه ومحراب دعا
شایق دِیرم ودیدار مَغ رهزن را

عیش اگر جمله همین است که مقصود من است
کی شود کی در آغوش کشم‌ مُردن را

آخر از فرط غبار ره جُرم و کُنَهش
کرده ام تار دل آیینه روشن را

روزگاری است که از طاعت آمال هَوس
کرده ام سَرکش میدان طلب توسن را

دلِ خوش طالب سِیر است تماشای جهان
دلِ غمخانهِ حسرت چه کُند گلشن را

کوی میدان خلیل است سَر بی تن ما
رشک آتشکده نمرود دل گُلخن ما

♦️مولانا حسرت نراقی

تنظیم وباز نشر:
استاد مرتضی_علی_آقایی_نراقی

۰ نظر ۲۸ بهمن ۹۸ ، ۱۸:۲۷
سلحشوران شهر نراق

مقام محترم ریاست مالیه محلات دام اقباله
دستخط مبارک تحت نمره 1037 در مورد شصت تومان که عوض وجه مسروقه از این اهالی دریافت کرده اند برایشان مرقوم فرموده اید که البته باید به خود اهالی مُسترد بشود.

الخ (الی آخر) مستحضر گردیدیم و لکن استرداد وجه بر ذمه(ضمانت) حضرت ریاست پناهی است زیرا امین مالیه(شاپورخان) وجه را نمی دهد و رعیت نمی تواند غیر از مجرای قانونی اقدامی نماید . لهذا تقاضا می نمائیم مقرر فرمائید وجه مزبور را مُسترد و عاید دارند که آسوده گشته به دعاگوئی وجود مبارک مشغول باشیم .
جان نثاران(فداکاری) رعایای نراق - میرزا فضل اله(فضل اله نراقی) معاون التجار نراقی

پاسخ نامه :
نراق -  جناب آقای ضیاء السلطان راونجی(ضیاءالسلطان فرزند حاجی صدر راونجی حاکم نراق)
نمره 1037
10 بُرج جَدی(ربیع الاول) 1336(برابر 3 دی 1296)
در جواب اظهار شما راجع به سوء رفتار آقای شاپورخان اظهار می دارد که تحقیقات لازمه نموده در صورت صحت در استرضای(خشنودی) خاطر شما خواهد کوشید .
اما راجع به وصول شصت تومان عوض وجه مسروقه ؛ اینجانب ابدا این ترتیب را تصدیق نمی نماید . البته دولت در کشف این سرقت دقت لازم بعمل آورده و وجه مسروقه را از سارق حقیقی خواهد دریافت کرد .
وجه مزبوره که به این اسم از اهالی وصول شده البته باید به خود اهالی مُسترد شود .
رئیس اداره مالیه محلات - حسین

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی شکایت عده ای از مردم نراق به حسین رئیس اداره مالیه محلات بر علیه شاپورخان امین مالیه در خصوص استرداد وجه مسروقه و پاسخ آن اداره در 105 سال قبل سپاسگزار می باشد .

۰ نظر ۲۷ بهمن ۹۸ ، ۱۷:۵۶
سلحشوران شهر نراق

 مرحومان یوسف یوسفی فرزند حسن و حسن  خنجری(محمدی) فرزند حسین  اهل شهر نراق دو نفر از راهدارانی بودند که در اداره راهداری شهرستان دلیجان استان مرکزی در دهه چهل و پنجاه به خدمت مشغول بودند .

 

مرحوم حسن محمدی                      مرحوم یوسف یوسفی

محل کار این عزیزان در جاده دلیجان به نراق و از نراق به مشهد اردهال تعیین شده بود .  در قدیم با وجود اینکه این جاده خاکی و شوسه بود ولی نیاز به سرکشی و نظارت داشت .در آن زمان اداره راهداری مانند امروز مجهز نبود چرا که جاده ها خصوصا در مناطق روستایی خاکی و رفت و آمد وسائط نقلیه هم اندک بود و ماشینی به آن صورت وجود نداشت. ولی با همین تعداد اندک ماشین و تردد در مسیر محور نراق به اردهال و نهایتا کاشان لازم بود که نظارت و بهسازی در آن جاده وجود داشته باشد.

مرحومان یوسف یوسفی و حسن محمدی از جمله راهداران قدیمی بودند که هر روز صبح با یک بیل و توبره ای بر کول با پای پیاده از نراق به سَمت مزرعه محمد آباد و یا بر عکس در مسیر جاده نراق به اردهال مشغول کار می شدند و هر کجای این جاده خاکی برای تردد وسیله نقلیه مشکل ایجاد می کرد با بیل آنجا را بهسازی و آماده می گردند.
اگر موردی هم در توان آنها نبود مجبور بودند  پیام را از طریق اتوبوس کاشان که هر روز در این مسیر تردد داشت یا به هر طریق دیگر به اداره راهداری دلیجان برسانند. در هنگام ناهار هم در کنار جاده هر جایی که جوی آبی وجود داشت بساط چای را بر پا می کردند و بعد از صرف ناهار و اقامه نماز مجددا به کار مشغول می شدند .


کشاورزانی که هر روز با الاغ به مزرعه های منتهی به  این جاده می رفتند مانند مزرعه آقا ، پودنا، گدار ، زعین(زین الدین) شاهد فعالیت این پاک سرشتان بودند که با بیل مشغول صاف کردن ناهمواری های جاده و سر و سامان دادن به آن بودند ..
این کشاورزان زحمتکش که با بار میوه از مسیر جاده به نراق می آمدند از میوه های خود به آنها تقدیم می کردند تا با میل نمودن آن لحظه ای رفع خستگی نمایند. بعد از خاتمه فعالیت روزانه ، مسیر جاده را با پای پیاده به نراق طی می کردند و احیانا اگر در مسیر ماشینی بود آنها را تا نراق سوار می کرد. ولی سعی می کردند که تردد خویش را با اتوبوس کاشان که هر روز از طریق دلیجان به کاشان و بالعکس رفت وآمد داشت هماهنگ نمایند.

مرحومه مرحمت مسلمی و همسرش مرحوم یوسف یوسفی

مرحوم یوسف یوسفی علاوه بر خدمت در اداره راهداری دلیجان ، از پیر غلامان آقا اباعبدالله الحسین و از پایه کشان تخت روان در مراسمات آیین نخل برداری در شهر نراق بود. نامبرده و همسرش مرحومه مرحمت مسلمی فرزند حسن اگر چه از داشتن نعمت فرزند محروم بود ولی همه را به چشم فرزندی نگاه می کرد و به خاطر رفتار و اخلاق شایسته ای که داشت محبوب همه از جمله جوانان نراق بود .

 

آقا یوسف متولد 1302 و تاریخ 2 اردیبهشت 1370 در سن 68 سر به تیره تراب نمود و در وادی السلام زادگاهش خاکسپاری گردید .

استاد حسن محمدی فرزند حسین خنجری متولد سال 1305 مرد زحمت کش و بی آلایش بود و تاریخ 23 مهر 1369 در سن 64 سالگی دار فانی را ترک گفت و در وادی السلام زادگاهش خاکسپاری شد .

 

سایت سلحشوران شهر نراق از محقق ؛ نویسنده و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ نراق جناب آقای مرتضی علی آقایی از بابت مساعدت در تهیه این نوشته سپاس گزاری می نماید .

۰ نظر ۲۶ بهمن ۹۸ ، ۲۱:۳۴
سلحشوران شهر نراق

هدایت به بالای

folder98 facebook