سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب
در شهر نراق از توابع شهرستان دلیجان به نوه سید محمد سید حبیب مشهور هستم . متولد 1363 و عضو پایگاه بسیج مسجد النبی نارمک واقع در میدان نبوت بودم .





سال 1380 در سن 17 سالگی داوطلبانه به یگان ویژه هجرت زیر نظر سردار محمد شعبانی فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان پیوستم . یگان هجرت حدود سال 1377 برای مبارزه با اشرار در مرزهای شرق کشور راه اندازی شده بود .




اولین شهدای بسیجی یگان ویژه محمد عبدی اهل تهران متولد 1355 شهادت 16/11/1377 در ارتفاعات بزمان ایرانشهر و محسن سیفی اهل تهران متولد 1359 شهادت 2/3/1378 در دشت سمسور ایرانشهر و... می باشند .


     
در یگان ویژه علاوه بر کادرهای مجرب ناجا تعدادی هم از بسیجیان جذب آن گردیدند که از جمله بنده بودم . من از سال 1380 به مدت یکسال ماموریت یافتم در استان مرزی سیستان و بلوچستان حضور داشته و انجام وظیفه نمایم .

 اکثر حضورم در منطقه ایرانشهر بود که با زاهدان 345 کیلومتر فاصله دارد .

تابستان 1380 در دشت جازموریان حد فاصل استان های سیستان و کرمان در تعقیب و گریز با اشرار مسلحی بودیم که منطقه را نا امن و دست به کشتن افراد بی دفاع می زدند .


یکی دو شب با نیروهای مخلص انتظامی و بسیجی به گشت و شناسایی پرداختیم و شب سوم داخل کمین بودیم که درگیری آغاز شد .

سرانجام در اثنای عملیات یکی از جنایتکاران شرور که مشهوریت استانی گرفته بود به نام " عید محمد بامری فرزند غلامحسین مشهور به عیدک " با همراهانش با ماشینش روی مین رفت و کشته شد . عیدک از شیعیان بزمان بود .








در این عملیات مجروح گردیدم ولی روحیه مقاومت و مبارزه را از دست ندادم . نهایتا به بیمارستان خاتم الانبیاء(ص) ایرانشهر منتقل و توسط دکترها ترکش ها که به صورت سطحی بود از بدنم خارج گردید .

100683_271.jpg

بعد به تهران منتقل و در بیمارستان ایرانشهر خیابان شریعتی بستری و خیلی زود مرخص شدم .

فرمانده ام از ناجا اصرار داشت پرونده تشکیل داده و به بنیاد جانبازان معرفی شوم ولیکن علاقه به این کار نداشتم و نیتم این بود که این مختصر خدمتم را برای حفظ ارزشها و وطنم خدشه دار نکنم .

h nm.jpg

یادآوری می کنم ده سال بعد سرکرده این گروه ضد انقلاب داخلی به نام " پندوک بلوچ لاشاری مشهور به عبدالله پا کوتاه " در حوالی روستایی در بخش لاشار شهرستان نیکشهر طی عملیات مشترک اطلاعاتی و انتظامی تاریخ 2/12/1390 به هلاکت رسید . پندوک از مریدان عیدک بود .

تا سلحشوران نیروی انتظامی و بسیج و سپاه هستند مکانی برای مزدوران و اشرار نیست .





۰ نظر ۲۱ مهر ۹۲ ، ۰۷:۴۶
سلحشوران شهر نراق



ستاره وجود محمد شوری روز 4/6/1337 در آسمان روستای کشکو از توابع تنکابن استان مازندران تابیدن گرفت . پدرش موسی شوری کشاورز بود .



gvv.jpg
شهید محمد شوری
محمد در دامان خانواده شریف و دین باور به شایستگی پرورش یافت . تحصیلات خود را تا مقطع راهنمایی ادامه داد لکن به علت تامین معیشت خانواده نیاز بود در کنار تحصیل در کارهای کشاورزی و باغداری به پدرش کمک کند . ایشان دارای یک برادر و چهار خواهر می باشد .

scan0010.jpg
شهید شوری در کردستان


یکی از اهالی شهر نراق به نام اکبر همدانی فرزند باقر قبل از انقلاب در شهرستان تنکابن در طرح سپاه دانش به عنوان معلم مشغول تدریس بوده که در آنجا با محمد شوری و خانواده اش آشنا می شود .
scan0014.jpg

در اثر رفت و آمد آقای شوری با سرکار خانم عزت همدانی فرزند باقر متولد 1328 اهل نراق ازدواج می کند .

پس از ازدواج راهی شهرستان کرج می شوند و محمد در کارخانه کفش بلا مشغول کار می گردد . مدتی بعد نیز راهی خدمت نظام وظیفه گردیده و در اثنای سربازی مادرش فوت می نماید که تاثیر نامناسبی در زندگیش ایجاد می گردد .

                                                                                                                                            
 
بعد از پایان خدمت سربازی اش به استخدام ژاندارمری در آمده و ابتدا در شهر نراق زادگاه همسرش به عنوان " جوانمرد" در اشتغال پاسگاه ژاندارمری نراق قرار گرفته و مسئولیت خطیر امنیت و سلامت جامعه اسلامی را عهده دار گردید .

0073.jpg
 لازم به ذکر است اوایل انقلاب تعدادی جوان به نام " جوانمرد" در خدمت پاسگاه ژاندارمری قرار گرفتند .

از ابتدای مهر 1359 که رژیم بعث عراق با حمایت استکبارجهانی جنگ هشت ساله را بر ایران اسلامی تحمیل نمودند مسئولیت و وظیفه جوانان وطن بیشتر شد و بدین سان محمد شوری از درجه داران ژاندارمری نیز به منظور مشارکت در حماسه آفرینی مردم در کنار سایر رزمندگان برای حفظ ثغور مرزهای غربی کشور به منطقه نبرد اعزام گردید .


scan0009.jpg

شهید محمد شوری

نامبرده به عنوان فرمانده پایگاه روستای گیتگه در گردنه زمزیران در محور مهاباد سردشت آذربایجان غربی مستقر گردید .

پیشمرگان (چته) نادان و تجزیه طلب حزب منحله دمکرات کردستان که سال ها منطقه کردستان را نا امن نموده و حتی به مردم کرد نیز خیانت می کنند تاریخ 26/6/1366 مثل خفاشان شبانه به پایگاه گیتگه مهاباد حمله نموده و آن را به استعداد تقریبی 25 نفر به سقوط می کشانند .


تعدادی از سربازان و معدود درجه داران ژاندارمری را پس از شکنجه های قرون وسطایی به شهادت رسانده و تعدادی را نیز به اسارت در می آورند . از جمله این شهدا محمد شوری فرمانده پایگاه بود .

scan0011.jpg

گفته شده که تنها یک نفر از درجه داران به دلیل مخفی شدن در بشکه خالی 200 لیتری سالم و نجات می یابد . جنازه مطهر شهید بزرگوار پس از چند روز در شهرستان های استان مازندران نهایتا شناسایی و با حضور گسترده مردم و مسئولین تنکابن در زادگاهش روستای کشکو در دل خاک ماوا می گیرد .


تا چندین سال از گردنه زمزیران که عبور می کردی تابلویی را نظاره گر می شدی که روی آن نوشته شده بود :

موقعیت شهید محمد شوری


مسئولین و مردم شهید پرور نراق به پاس سال ها تلاش خالصانه محمد شوری در پاسگاه ژاندارمری نراق در گلزار شهدای این شهر یادبودی به نام شهید را در نظر گرفته اند و هر شب جمعه در زیارت عمومی اهل قبور ذکر و نام مشارالیه را گرامی داشته و به روح مطهرش سلام و درود می فرستند .


img_4378.jpg

موسی پدر محمد به ایشان عشق می ورزید و می گفت او دنیای من است . از خداوند متعال برای او تمنای عمر پر عزت و با برکت داشت و همیشه زمزمه می کرد الهی داغت را نبینم . عمر پدر پس از شهادت فرزندش به دنیا باقی نماند و هشت ماه بعد در بهار 1367 دارفانی را وداع کرد .


scan0015.jpg

شوری زمانی که به شهادت رسید دارای یک دختر به نام معصومه و سه پسر به اسامی رضا ، علی و مهدی بود . فرزندش مهدی تاریخ 22/04/1390 در اثر اتفاق ناگوار فوت و در قبرستان وادی السلام نراق دفن گردید .

image۲۷۸۹.jpg

 سنگ قبر مرحوم مهدی شوری

محمد شوری اهل دین و دیانت و دارای فرایض و اجرای احکام الهی بود . برخوردش با مردم و اقوام صمیمی و به حسن خلق شهرت داشت . سفارش همیشگی وی این بود که از ولایت فقیه و حکومت اسلامی پشتیبانی و دفاع داشته باشید .


3.jpg

شوری مقابل پاسگاه ژاندارمری نراق

خانم عزت همدانی فرزند باقر طی مصاحبه تاریخ 15/2/1390 در کنار سنگ یادبود همسرش همراه با اشک اظهار نمود مثل بقیه خانواده شهدای معزز در شهر نراق و بنیاد شهید مورد احترام نیستیم .

کمتر به ما توجه می کنند و فرزندانم از این بابت ناراحت هستند که شان آنها رعایت نمی شود . بر خلاف اغلب خانواده های شهدا با ما ملاقات صورت نمی گیرد .

              img_4377.jpg      img_4379.jpg

رضا شوری فرزند ارشد شهید شوری به همراه مادر بزرگوارش در کنار یادبود پدر در گلزار شهدای شهر نراق

حتی در کتاب صحیفه عاشقان نور که به زندگینامه و وصیتنامه های شهیدان نراق پرداخته شده نامی از شهید محمد شوری نبرده اند .

وبلاگ سلحشوران شهر نراق بیست و ششمین سالگرد شهادت مظلومانه مرزدار جمهوری اسلامی محمد شوری را گرامی می دارد .


وصیت نامه شهید محمد شوری فرزند موسی


به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان

با سلام فراوان به شهیدان گلگلون کفن اسلام از آدم تا کنون  و با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی ، این ابراهیم زمان ، بت شکن تاریخ و آفریدگار آزادی و استقلال بخش ایران اسلامی و درود فراوان به ملت مبارز ایران از تمام قشرها وصیت نامه خود را آغاز میکنم .


.jpg

وصیتنامه شهید محمد شوری

هم اکنون که دشمنان دین و اسلام این چنین به اسلام و کشور اسلامی هجوم آورده اند و قصد ضربه زدن به آن را دارند چه سعادتی از این بهتر که آفریدگار تنی سازگار و قوی به من داده است و برای مصلحت خدمتی و ضربه زدن به دشمنان اسلام با نظریه فرماندهان محترم ژاندارمری ، به مرزهای غرب کشور اعزام شده ام خیلی خوشحال هستم . تنها ناراحتی من دوری از فرزندان و عیالم بوده است و آن هم خدایشان بزرگ است . خدایی که چنین مصلحت می بیند فکر زن و بچه را هم کرده است .


 (5).jpg

اینجانب به امید پروردگار قصد دارم بدون کشتن دشمنی شهید نشوم انشاءالله که این درخواست من   برآورده  و من شهید شوم . چون عده کثیری از ملت شهید پرور ایران که به جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام شده اند می دانند که رزمندگان در چه شرایط سختی دارند از مرز و بوم کشور دفاع می کنند .

این وصیت نامه را حتما در شهر شهید پرور نراق زادگاه دوم من  سر مزار شهیدان گلگون کفن نراق بخوانید . تا دوستان و رفقا که نتوانستم تلافی خوبی های آنان را در مدت خدمتم در نراق بکنم طی همین وصیتنامه از آنان حلالیت بطلبید .


11شوری.jpg

نصیحت دوم به همسرم می باشد . اگر چنانچه مایل هستی بچه ها  را بردار و برو سر زندگی ام در تنکابن و در آنجا زندگی کن که لااقل بتوانی هفته ای یکبار به اتفاق بچه ها به سر مزارم بیایی . چون می خواهم در وطنم دفن شوم . واگر مایل نبودی می توانی در نراق بمانی . بچه هایم را تا آنجا که علاقه دارند به مدرسه بفرست .

و وقتی که بچه ها عقلشان رسید و بد و خوب را تشخیص دادند خودشان تصمیم بگیرند . بر سر در منزل من یک پارچه سبزی بزنید به نشانه اینکه من شهید در راه حسین علیه السلام می باشم . برایم گریه نکنید چون دشمنان اسلام خوشحال می شوند . بچه هایم را به مبارزه علیه کفر و حمایت از اسلام راهنمایی کنید و همیشه در خط رهبر و علمای اسلام باشید . و همسرم زینب گونه باش و استقامت نشان بده و من در همین جا با همگی شما خداحافظی میکنم .


01  شوری.jpg

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

محور مهاباد – سردشت در استان آذربایجانغربی - گردان نجف اشرف

محمد شوری  22/06/1365


بازنویسی وصیت نامه توسط وبلاگ سلحشوران شهر نراق

۰ نظر ۲۰ مهر ۹۲ ، ۰۷:۵۰
سلحشوران شهر نراق

فریدون فروغی تاریخ ۹ بهمن ۱۳۲۹ هجری خورشیدی در تهران متولد شد . وی آهنگساز، نوازنده (گیتار، پیانو، درامز)، ترانه سرا و از خوانندگان مشهور موسیقی پاپ ایران بود .


313364_834.jpg

پدرش فتح الله فروغی فرزند علی محمد کارمند اداره دخانیات و از شهروندان متمکن شهر نراق بود . آقا فتح الله  بهمن 1356 در اثر بیماری ذات الریه در بیمارستان بانک ملی فوت و در گورستان مسگر آباد تهران دفن شد واین مکان در حال حاظر به پارک تبدیل شده است .

_____1~1.jpg

فتح الله فروغی به همراه فریدون در نراق

مادرش خانم فخریه غفاری فرزند حاج محمد علی اهل شهر نراق تاریخ 10/4/1381 در منزل دخترش پروانه بدرود حیات گفت . مشارالیها در قطعه 213 ردیف 48 شماره 43 بهشت زهرا(س) تهران خاکسپاری گردید .


img_5310.jpg           کودکی فریدون فروغی
                                           فریدون فروغی در کودکی

فریدون تنها پسر خانواده بود و سه خواهر به نامهای پروانه، عفت و فروغ  فروغی دارد .فریدون در سال ۱۳۳۵ و در شش سالگی، تحصیل را آغاز کرد و عاقبت درسال ۱۳۴۷ مدرک دیپلم علوم طبیعی را نتوانست دریافت کند فلذا تحصیل را برای همیشه ترک کرد .

forooghi.jpg

خواهرش فروغ فروغی  حدود سال 1355 به خارج رفت و به همراه همسر آمریکایی خود و فرزندانشان در ایالت کالیفرنیا سکونت دارند . مشارالیها سال حدود 1389  در اثر سرطان کولون(روده) در آمریکا فوت نمود . 


دیگر خواهرش عفت فروغی حدود 75 ساله و در تهران سکونت دارد . همسرش آقای هوشنگ اظهاری فرزند عبدالله  اهل تهران در سال 1389 فوت و در قطعه 222 ردیف 64 شماره 23 بهشت زهرا(س) دفن می باشد . 


                                                                                                                                         

 و خواهردیگر فریدون ، پروانه فروغی در تهران سکونت دارد . همسرش سرهنگ سیاوش  صدیق اینانلو فرزند محمد متولد 1310 بود و تاریخ 27/12/1380  فوت و در کنار اعضای خانواده اش در روستای قرقرک دفن گردید .


img_5303.jpg

                                                                                                                                            پروانه فروغی

تاریخ 10 شهریور 1341 پروانه  و سیاوش و فرزندشان برای ملاقات با خانواده پدری آقا سیاوش به روستای قرقرک بویین زهرا استان قزوین مسافرت می کنند . پس از بازگشت به تهران ساعت 11 شامگاه زمانیکه به کرج می رسند زمین لرزه مهیبی رخ می دهد . در این حادثه طبیعی  حدود بیست هزار نفر از مردم منطقه کشته می شوند .

img_5292.jpg

سال 1340 - چند نفر از فوت شدگان زلزله بوئین زهرا در عکس قابل مشاهده هستند

پدر و مادر سیاوش(محمد و فخری نجم آبادی) به همراه دو خواهر(پوران و پروین) و یک برادرش(پرویز) و اقوام دیگر زیر آوار منزل گرفتار و فوت می کنند و در قبرستان قرقرک دفن می شوند . یکی از برادران آقای صدیق اینالو به نام فریدون باز مانده این حادثه هست و چون در فضای باز استراحت می کرد از مرگ نجات می یابد .


  img_5266.jpg                    

                                                               ملاقات با سرهنگ بازنشسته هوشنگ صدیق اینانلو در قرقرک
                                                                  ( از اقوام و دوستان فریدون فروغی)

پس از این حادثه غمبار روزی فریدون و خواهرش پروانه در قبرستان مشغول فاتحه خوانی بوده اند که به خواهرش سفارش می کند زمانیکه من فوت می کنم جنازه ام را در گورستان قرقرک به خاک بسپارید .

img_5278.jpg   

قبرستان کوچک روستای قرقرک بوئین زهرا و قبر فریدون فروغی نراقی

شاید یکی از علت هایش شباهت ساده زیستی و فضای ایده آل قرقرک با زادگاه والدینش شهر نراق از توابع شهرستان دلیجان در استان مرکزی باشد .

    naragh_forooghi1.jpg   naragh_forooghi3.jpg

منزل فروغی ها در شهر نراق و محل اسکان فریدون فروغی

این خانواده و به ویژه فریدون علاقه وافر به نراق داشتند . هنوز نوشتن یادگاری در منزل قدیمی پدری که در اختیار سازمان میراث فرهنگی جهت بازدید توریست ها می باشد با دستخط فریدون وجود دارد .



تابستان ها و ایام تعطیل شهر نراق با باغات زیبا و آب و هوای مناسب و کوه سترک اُل پاتوغی برای سرگرمی های فریدون بود . طبیعت نراق را پاک و صمیمی دانسته  و به آن دل می بندد . بعدها قرقرک را همانند نراق می یابد .


این آشنایی احساس موسیقیایی او را بالا می برد تا جایی که ترانه ی "قریه ی من " را با شعری از خودش در مدح آنجا در سال 1358 اجرا می کند :

" رویای من قریه ای است قدیمی

  تو مشتی سایه ؛ اما صمیمی

  قریه من ؛ به جای فولاد

  چشمه رو می پرستید ؛چشمه رو می پرستید

 قریه ی من ؛ خوب و صمیمی

 دلچسب و زیبا ؛ شعری قدیمی..."


سال 1354 به علت اجرای ترانه "سال قحطی" از طرف رژیم  منحوس پهلوی دو سال ممنوع الصدا می شود . در همین ایام جشن شاهنشاهی در شمال برگزار می شود و از خوانندگان خواسته می شود به اجرای برنامه بپردازند .

بیوگرافی استاد فریدون فروغی+عکس

نقل شده است زمانی که نوبت به فریدون می رسد ، او با دوستانش در ساحل برای خودشان ترانه می خواندند . سرانجام  به مجلس آورده می شود . رهبر ارکست از او می پرسد : "چه آهنگی میخواهی؟   فریدون اشاره می کند که نیازی نیست و با گیتارش می رود جلو .

بر خلاف بقیه ، بی آنکه به محمد رضا شاه مخلوع تعظیم کند ، با اشاره سر شروع می کند به ترانه ی همیشه غایب  :


یک نفر میاد که من منتظر دیدنش ام        یک نفر میاد که من تشنه ی بوییدنش ام

مث یک معجزه اسمش تو کتابا اومده        تن اون شعرهای عاشقانه گفتن بلده

خالی ی سفره مون و پر از شقایق می کنه

واسه موج های سیا، دست ها رو قایق می کنه

مث یک معجزه اسمش تو کتاب ها اومده

تن اون شعرای عاشقانه گفتن بلده

 

پس از اجرای ترانه "همیشه غایب" اثر شهریار قنبری از برابر شاه بلند می شود و می رود . ساواک او را تحت پیگرد قرار می دهد .

پس از مدتی ساواک یه پاکت حاوی شعر و یک پاکت حاوی یک چک به فروغی می دهد که شعر را بخواند و از اتهام برهد . او چک را پاره می کند و شعر را به خانه می برد . مدتی بعد او شعر را می خواند و خوشش می آید ، بر روی آن ترانه می گذارد و ترانه "خاک" اینگونه متولد می شود . پس اعلام فضای باز سیاسی او سومین کاست خود تحت عنوان "سال قحطی" را به بازار عرضه می کند .

gigh.jpg

زندگی این خواننده در بحبوحه انقلاب و پس از آن دگرگون می شود . سال ۱۳۵۷ با وخیم شدن اوضاع سیاسی ایران، فروغی اعتراض خود را به دستگاه جابر پهلوی با انتشار آلبوم بت‌شکن اعلام می‌دارد و در همین سال ترانه‌ای به نام روسپی را اجرا می‌کند .


درسال ۱۳۵۸، بعد از انقلاب، فروغی درایران می‌ماند و کنسرت اجرا می‌کند که ترانه‌های این کنسرت را در آلبوم فریدون فروغی در آغازی نو جای می‌دهد . سال ۱۳۵۹، فروغی ترانهٔ یار دبستانی من را برای فیلم از فریاد تا ترور به کارگردانی منصور تهرانی اجرا می‌کند که در تیتراژ فیلم استفاده می‌شود. ولی به دلایلی آقای جمشید جم خواندن این ترانه را به عهده می‌گیرد .


ازدواج های فریدون فروغی


سال 1343 در 14 سالگی با دختری به نام س آشنا می شود ، این آشنایی که به عشق تبدیل شده بود تا 18 سالگی ادامه پیدا می کند ولی در این زمان دختر به همراه خانواده به شهرستان آبادان نقل مکان می کند .



پس از چند ماه نامه ای از خانم س به دست او می رسد که نوشته بود : " ... تو موزیسین بی آتیه ای هستی . من نمی توانم به ارتباطم با تو را ادامه بدهم ، می خواهم با فرد دیگری ازدواج کنم ... خداحافظ ."


فریدون اولین تلخی بزرگ زندگیش را می چشد و سرخورده و دلشکسته با اولین پیشنهاد تهران را ترک می کند و در کاباره کازبای شیراز به همراه دوستانش به اجرای کارهای انگلیسی زبان راک و بلوز ، به خصوص مقتدایش " ری چارلز " به مدت دو سال و تا سال 1350 می پردازد .


اولین همسر مرحوم فروغی حدود سال 1350 با خانمی بود که بیش از شش ماه با هم زندگی نکردند . دومین ازدواج با خانم گلوریا (گلی) فتوره‌چی اهل آذربایجان از سال 1351 الی 1353 به مدت یکسال و نیم طول کشید که به علت عدم تفاهم فکری و روحی باعث جدایی آنان می گردد .

cvhj.jpg

گلوریا (گلی) فتوره‌چی

گلوریا و خانواده فتوره چی به همراه فروغی بارها به شهر نراق مسافرت داشتند . گلوریا اکنون در خارج از کشور به سر می برد .       

سومین ازدواج با خانم سوسن معادلیان از تاریخ 23/3/1373 تا سال 1380 طول کشید . خانم معادلیان در یک آژانس مسافرتی تهران اشتغال و در زمینه نقاشی هم فعالیت دارد .


img_5309.jpg
فریدون در کنار سوسن معادلیان

فریدون از ازدواج هایش فرزند نداشت .سال ۱۳۶۵ به دوبی مسافرت می کند . اسفندماه سال ۱۳۷۷ موفق به برگزاری کنسرتی در تالار حافظ دانشگاه کیش می‌شود.

img_5271.jpg

قبر فریدون فروغی در روستای قرقرک بوئین زهرا قزوین

پس از ۴ روز برگزاری کنسرت در کیش، به تهران می‌آید. فروغی درتابستان 1378 و پائیز 1379  دوباره به کیش باز می‌گردد و به اجرای برنامه در هتل آنای کیش می‌پردازد.


        img_5279.jpg

قبر فریدون فروغی و شوهر خواهرش سیاوش صدیق اینالو(همسر پروانه)

وی در روز جمعه، سیزدهم مهر ماه ۱۳۸۰ در منزلش در تهران پارس درگذشت. او را در روستای قرقرک در حومه بوئین زهرا استان قزوین(جاده اشتهارد کرج) به خاک می سپارند .حداکثر 10 تا 14 خانوار در روستای کوچک قرقرک زندگی می کنند که جمعیت آنها به 50 نفر هم نمی رسد .


img_5246.jpg

مجلس ختم و فاتحه خوانی  روز سه شنبه 17 مهر 1380 در مسجد النبی واقع در خیابان امیر آباد برگزار می شود .


picture 571.jpg
  جناب آقای فضل الله فروغی

از مساعدت آقای فضل الله فروغی فرزند حبیب الله اهل شهر نراق صمیمانه تشکر می شود . ایشان پسر خاله و پسر عموی فریدون فروغی می باشد .


          img_5249.jpg   img_5260.jpg

همچنین از حاج احمد رضایی فرزند رضا نظر در تهیه گزارش و مسافرت به قرقرک تشکر وافر را داریم .



سایت سلحشوران شهر نراق18/7/1392


۷ نظر ۱۸ مهر ۹۲ ، ۰۷:۵۳
سلحشوران شهر نراق

متولد 1340 در شهر نراق از توابع دلیجان هستم . ما از نسلی هستیم که آیت الله سید روح الله خمینی(ره) رهبر کبیر انقلاب تاریخ 13 آبان 1343 در زندان قیطریه فرمود : « طرفداران من الان توی گهواره مادرانشان هستند »
image3246.jpg
غلامرضا لطفی
قبل از انقلاب در گروه علیرضا قجری فرزند سلطانعلی(شهید) بر علیه رژیم ستم شاهی محمد رضا پهلوی فعالیت داشتیم . یکی دو سال ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی با جوانان دیگر با چوب و گشت زنی کوچه و خیابان از شهر حفاظت و از دستاورهای نهضت امام خمینی (ره) پشتیبانی می کردیم .


image3243.jpg

با جمعی از بسیجیان هم فعالیت شدم . تاریخ 29/12/1359 لغایت 13/1/1360 دوره دو هفته ای آموزش همگانی در گروه 14 نفره اولیه نیروها در آموزشگاه صفی آباد شهرستان محلات حضور داشتم .


لیکن به علت مشغله کاری در امورات دامداری و کشاورزی و نیاز پدرم پس از یک شب به نراق بازگشتم .
image3250.jpg

تاریخ 15/3/1360 با دوستم اکبر قجری فرزند احمد به خدمت سربازی در ارتش رفتم . اولین مرخصی که بازگشتم متوجه شدم 10 مرداد 1360 همان گروه اولیه بسیجیان که مدت ها فاقد مقر بودند در ساختمان نسبتا متروکه درمانگاه صفایی استقرار یافته اند .


                                                                                                                                       

بنده پس از سپری نمودن دوره آموزشی ارتش در اصفهان به شهرستان گلپایگان ماموریت یافتم .

بعد در زمانی که دفاع مقدس مردم ایران دنبال می شد به منطقه سنندج در استان کردستان اعزام شدم . به جهت مقابله با تهاجمات ددمنشانه گروه های مزدوری مثل کومله و دمکرات در پایگاه روستاهای محمد آباد و ماموخ خدمت را ادامه دادم . نهایتا تاریخ 15/3/1362 سربازی ام به پایان رسید .

img_5326.jpg

سرهنگ بازنشسته غلامرضا لطفی

از تیر ماه 1362 لغایت اسفند 1362 به مدت 10 ماه به طور افتخاری در کمیته انقلاب اسلامی شهرستان دلیجان فعالیت داشتم . بهار 1363 بنده به همراه آقای مهدی ایزدی فرزند عباس در بانک صادرات تهران استخدام شدیم و من در قسمت نگهبانی مشغول شدم .

image3245.jpg

شرایط برایم ایده آل نگردید و به کمیته انقلاب دلیجان بازگشته و آذر ماه 1363 به استخدام رسمی در آمدم .

تاریخ 7/1/1364 دوره 52 در مرکز آموزش نصر ناجا در پادگان پرندک رباط کریم را سپری کردم . شش ماه دوره های مختلف مقدماتی و تخصصی را گذرانده و شهریور 1364 به شهر اراک مرکز استان مرکزی بازگشتم .

image2878.jpg

سرهنگ لطفی در سالهای حضور در کمیته

از اراک به کمیته انقلاب دلیجان ماموریت یافته و تا سال 1366 انجام وظیفه نمودم . شهریور 1366 داوطلبانه به لشکر 28 روح الله متعلق به کمیته انقلاب اسلامی مستقر در اهواز اعزام شدم .

img_5324.jpg

تاریخ 1/11/1365 این لشکر با ادغام دو تیپ موسی بن جعفر و قوامین و نیروهای اعزامی جدید زیر نظر نیروی زمینی سپاه پاسداران ، رسماً کار خود را شروع کرده بود .


       image3241.jpg                                                                     image3244.jpg

بنده به مدت شش ماه در جبهه حضور داشتم و ابتدا مسئول دسته و بعد مسئول گروهان و سپس جانشین سوم گردان مسئولیت داشتم . نحوه استقرار نیروها نوبه ای بود .

یعنی 45 روز در خط مقدم جزیره بوارین و 15 روز در ستاد لشکر 28 روح الله در اهواز بودیم . من سه مرحله و هر مرحله 45 روز در خطوط مقدم ایفای مسئولیت کردم .

image3242.jpg

حدود اوایل سال 1367 به کمیته دلیجان بازگشته و به خدمت خود ادامه دادم . تب و تاب عشق به میهن باعث شد سال 1369 به زاهدان مرکز استان سیستان و بلوچستان اعزام و در گردان های عملیاتی قرارگاه مقداد سازماندهی شوم . نه ماه در راستای تحقق مبارزه با اشرار و مواد مخدر فعالیت داشتم .

image2839.jpg

سال 1370 نیروهای کمیته ؛ شهربانی ؛ ژاندارمری و... ادغام و نیروی انتظامی جمهوری اسلامی را تشکیل دادند . بنده نیز از گردان عملیاتی قرارگاه مقداد به شهرستان مرزی سراوان منتقل و فرماندهی پشتیبانی را به عهده گرفتم و تا تیر ماه 1370 در آنجا حضور داشتم .

image2872.jpg

پس از پایان ماموریت و بازگشت به دلیجان تا سال 1381 فعالیت داشتم . سال 1381به اراک منتقل و مدیریت گذرنامه این سازمان را بر عهده گرفتم تا اینکه سال 1391 با درجه سرهنگی بازنشسته گردیدم . همجنان خدمتگزار مردم و جامعه هستم .


img_5327.jpg

غلامرضا لطفی فرزند اسماعیل اهل شهر نراق 27/09/1391


۰ نظر ۱۷ مهر ۹۲ ، ۲۲:۱۰
سلحشوران شهر نراق

پنج شنبه 11/7/1392 به مناسبت سالروز شهادت علی بن محمد باقر(ع) فرزند بلافصل امام پنجم شیعیان و همچنین پانزدهمین یادواره نه  تن از شهیدان انقلاب و دفاع مقدس روستای خاوه اردهال برگزار گردید .

img_5352.jpg

قرائت قرآن توسط قاری ممتاز آقای حسینی نوجوان معلول خراسانی و ساکن قم آغازگر این برنامه معنوی در مسجد جامع بود .

img_5357.jpg  img_5367.jpg

مجری توانمند بسیجی وحید قاسمی فرزند علی اصغر به زیبایی اشعار و دکلمه های در وصف حضرت سلطانعلی محمد باقر(ع) و رزمندگان جنگ قرائت نمود . آقای محمد رحیمی پدر بسیجی والامقام مرحوم علی رحیمی اشعار و خاطراتی از فرزندش بیان داشت که مورد توجه حضار قرار گرفت .

img_5377.jpg

مجری دیگر آقای اصغر قاسمی فرزند مهرعلی پس از بیان مطالب با اهمیت از مداح آقا سید جواد میر جعفری فرزند سید محمود درخواست افاضه نمود تا جمعیت با ذکر نام و یاد شهیدان چشمانشان را معطر کنند .

img_5371.jpg

 

سخنران یادواره حجت الاسلام سید حسین مومنی از خطیبان مشهور ایران صحبت های شایسته ای را ایراد فرمودند .

img_5383.jpg    img_5378.jpg

بسیجیان و مردم مومن و مذهبی خاوه اردهال به زیبایی با نصب پلاکارد و پوستر به آراستگی مراسم افزودند . برقراری نظم و انضباط و همکاری مردم مثال زدنی بود .

 

img_5351.jpg
 
از اطراف و اکناف مهمان های عزیزی در یادواره پانزدهمین خاوه حاضر بودند . از شهر نراق نیز این عزیزان حضور داشتند .

 

img_5350.jpg

سرگرد مهدی نباتی مسئول حوزه مقاومت ثارالله شهر نراق و جمعی از جانبازان و رزمندگان دفاع مقدس


img_5359.jpg


جانباز سید عباس حسینی نژاد رئیس شورای اسلامی شهر و رئیس کلانتری شهر نراق و سربازان همراه

 

img_5385.jpg  img_5394.jpg

 

 

 اسامی نه نفر از شهیدان روستای خاوه اردهال

 

1- احمد آقابابایی فرزند عباسعلی شهادت 22/11/1357 جریان پیروزی انقلاب در تهران

2- محمد رضا سبزه ای فرزند علی متولد 1338 شهادت 2/1/1361 عملیات فتح المبین

3- علی محمد شریفی فرزند روح الله متولد 1341 شهادت 22/2/1362

4- محمد شریفی فرزند سیف الله متولد 1344 شهادت 30/9/1363 پاسگاه شرهانی عراق

5- عباس شریفی فرزند علی اصغر متولد 1345 شهادت 11/3/1365 بندر فاو عراق

6- قاسم خاوه ای فرزند اکبر متولد 1348 شهادت21/1/1366 عملیات کربلای 8

7- غلامعباس کریمی فرزند حسین متولد 1347 شهادت 26/12/1366 عملیات والفجر 10

8- حسن شریفی فرزند علی اکبر متولد 1347 شهادت 27/12/1366 عملیات والفجر 10

 

 

img_5395.jpg

تهیه و تنظیم : سلحشوران شهر نراق 11/7/1392

 

۰ نظر ۱۶ مهر ۹۲ ، ۰۸:۴۲
سلحشوران شهر نراق

متولد سال 1343 و عضو بسیج شهر نراق از توابع شهرستان دلیجان هستم که به فرمان رهبر کبیر انقلاب حضرت سید روح الله خمینی(ره) به جبهه های نبرد حق علیه ظلمت اعزام شدم .


1 (124).jpg
عباس نصیری

 گروه 22 نفره ما به راهیان کربلا مشهور و ماموریتمان سه ماه به طول انجامید . روز حرکت تاریخ 20/8/1361 در شهر نراق و بعد شهرستان دلیجان رژه با شکوهی انجام گرفت و از زیر قرآن عبور و دعای خیر مردم بدرقه شدیم .

img_5324.jpg
 اعزام از ناحیه بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان محلات صورت گرفت . بعد به پادگام امام حسن(ع) تهران و سپس به وسیله قطار به پادگان دوکوهه اندیمشک روانه شدیم .

1 (56).jpg

عملیات محرم در عین خوش موسیان از توابع دهلران استان ایلام با موفقیت سپری شده بود و نیروها می بایست برای حفظ خطوط مقدم و جایگزین نیروهای قبلی پدافند می کردند .

دو پاسدار نراقی که از زمره فرماندهان دفاع مقدس به شمار می روند سردار مظاهر لطفی تاریخ 11/8/1361 و سردار کاظم محمودی تاریخ 16/8/1361 طی این عملیات مظلومانه به شهادت رسیدند .

1 (91).jpg

چند روز بعد با شرایط دشوار جنگ در خط پاسگاه شرهانی و مشرف به شهر زبیدات در استان العماره عراق مستقر گردیدیم .

 مبارزه برای حفظ و تثبیت این خط همچنان ادامه داشت تا اینکه تاریخ 17/9/1361 از گروه اعزامی راهیان کربلا دو نفر از مخلص ترین نیروهای بسیج نراق مندعلی نباتی فرزند حسین در سن 57 سالگی و علیرضا رزاقی فرزند مصطفی در سن 16 سالگی هنگام نگهبانی به اتفاق هم به شهادت رسیدند . این دو شهید به عنوان مسن ترین و جوانترین ترین شهیدان استان مرکزی لقب گرفته اند .

1 (174).jpg                                                                            1 (55).jpg

در ادامه ماموریت و بازگشت از خط پدافندی در گردان ادوات سازماندهی و تاریخ 17/11/1361 به همراه سلحشوران نراق در عملیات ناموفق والفجر مقدماتی شرکت کردیم .

والفجر مقدماتی به عملیات موانع مشهور شد و با هدف تصرف پل غزیله و سپس دستیابی به شهر العماره عراق طراحی گردید .

1 (13).jpg

نصیری در عملیات والفجر مقدماتی

طی این عملیات سه نفر از همرزمان به اسامی سید محمد باشی – محسن عبدلی و علی قجری فرزند فرج الله مجروح گردیدند .

بهار سال 1363 به استخدام کمیته انقلاب اسلامی شهرستان دلیجان در آمدم . با توجه به اینکه ماموریت کمیته انقلاب مبارزه با ناامنی های داخلی بود ؛ اواخر زمستان 1364 داوطلبانه به جبهه اعزام و در تیپ موسی بن جعفر(ع) که مختص کمیته ای ها بود سازماندهی شدم .

img_2489.jpg

  سروان عباس نصیری

آن زمان کمیته یک محور در جبهه در اختیار داشت . یادم می آید حضور 45 روزه من در جبهه مصادف بود با شهادت پاسدار سید حسن جوادی فرزند سید ماشاءالله که تاریخ 17/1/1365 در شهر اهواز مرکز استان خوزستان به شهادت رسید .

scan0185.jpg

ماموریت بعدی بنده در کمیته انقلاب تحت نام راهیان نور از اواخر سال 1366 تا اواخر 1367 به مدت یکسال به شهر زاهدان مرکز استان سیستان و بلوچستان بود . مبارزه با سوداگران مواد مخدر و اشرار از عمده اهداف ماموریت کمیته بود .


یادآوری می گردد کمیته‌های انقلاب اسلامی اولین سازمان‌هایی بودند که پس از انقلاب در ۲۳ بهمن ۱۳۵۷ پس از پیام امام خمینی(ره) تاسیس و پس از تصویب قانون تشکیل نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران در سال 1370، با شهربانی و ژاندارمری ادغام شدند . آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی اولین سرپرست کمیته‌ها بود .


fgug.jpg

عباس نصیری فرزند علی اهل شهر نراق

۰ نظر ۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۲:۱۱
سلحشوران شهر نراق

محمد رضا پاینده فرزند علی محمد متولد 1341 می باشد .

ddgz.jpg
 از گذشته اش می گفت که بحبوبه پیروزی انقلاب به رهبری آیت الله خمینی(ره) با تعدادی از انقلابیون شهرستان دلیجان یک گروه مخفی به نام ابوذر درست کرده بودیم که به علت کمبود تجربه از هم پاشید .

image4008.jpg

سال 1359 کلاس چهارم دبیرستان بدر دلیجان که به شهید بهشتی تغییر نام یافت را سپری می کردیم . چند نوجوان مثل اسماعیل قهاری ؛ محمد رضا پاینده ؛ حسن نجفی و ... از ابتدا با بسیج ارتباط برقرار و شروع به فعالیت نمودیم .
5678r68ddrx.jpg

شهید محمدرضا پاینده


همزمان گروه های مخالف نظام جمهوری اسلامی از جمله هواداران سازمان مجاهدین خلق(منافقین) و چریک های فدایی نیز فعالیت های خاص خودشان را در دبیرستان علیه نظام نو پای ایران انجام می دادند .

image4012.jpg


در بین دانش آموزان یکی از بهترین های دهر و دوست شفیقم محمد رضا پاینده در عرصه مبارزاتی حضور فعال و چشمگیری داشت .

زنگ تفریح بود و داخل حیاط دبیرستان که قبل از انقلاب ششم بهمن نام داشت بحث و جدل همیشگی انجام می گرفت .

image4013.jpg

          شهید پاینده

 یکی از سمپات های سازمان منافقین با حالت خصمانه و غرض به ارزش های معنوی پاینده توهین نمود . محمد رضا خیلی تلاش کرد این چهره ها را با ایجاد شناخت و بصیرت به راه صحیح بر گرداند ولی وقتی نتیجه معکوس دید مشت محکمی بر صورت آن فرد نواخت .

image۲۶۹۴.jpg

بعضا که با محمد رضا به سمت دبیرستان می رفتیم به او می گفتم عجب بادمجانی پای چشم آن منافق کاشتی . او هم با نیش خنده و وقار همیشگی از مسئله می گذشت . در مسیر مدرسه اگر سنگ و قوطی می دید از سر راه مردم به کنار پرت می کرد و با این کار هم ثواب می برد و هم صواب می کرد .

image4007.jpg

در عین حال پاینده مورد محبوبیت افراد با طرز تفکرات متفاوت بود . می گفت من انسان بدی هستم که همیشه جاذبه دارم و دافعه ام کمرنگ است .

روزی یکی از دوستان مطلبی بر علیه وی گفت که محمد رضا با خنده و متانت گفت خدا را شگر که اقلا ما کمی دافعه پیدا کردیم .


  دیگر عاشق شده بود و درس و مدرسه و دریافت مدرک دیپلم را رها کرد . خودسازی و تهذیب نفس می کرد . همیشه از آینده هایمان می گفتیم و آن را مرور می کردیم تا سرانجام خرداد 1360 او از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان محلات سر در آورد و من از جهاد سازندگی شهرستان دلیجان .

drudryu.jpg                                                                             image4009.jpg

قرار و آرام نداشت و فرمان مقتدایش آیت الله العظمی سید روح الله خمینی (ره) سر لوحه زندگی اش بود . باز به جبهه رفت و در عملیات دشمن شکن و پر آوازه فتح المبین شرکت کرد .

حماسه ها آفرید و سرانجام تاریخ 2/1/1361 طی عملیات فتح المبین بال در بال ملائک گشود و به شهادت رسید .

.jpg    1 (220).jpg

حسین پاینده

  پیکر مطهر این پاسدار سلحشور پس از تشیع باشکوه توسط مردم شهید پرور در گلزار شهیدان شهرستان دلیجان خاکسپاری گردید .

http://www.8pic.ir/images/60175332438988224780.jpg   image6251.jpg

بهمن پاینده

برادران شهید ؛ حاج بهمن متولد 1339 و حاج محمد حسین متولد 1343 از بازنشستگان آموزش و پرورش و فرمانداری از نیروهای مومن می باشند .


xfyjxfyjxfyjxfh.jpg

                                                                                                        محمد حسنی ، شهید محمدرضا پاینده

دکتر محمد حسنی فرزند علی اهل شهرستان دلیجان 2/1/1392



۰ نظر ۱۴ مهر ۹۲ ، ۰۷:۱۲
سلحشوران شهر نراق

یادش به خیر . قبل انقلاب زمان بازگشایی مدارس در اولین روز مهر به مدت حدود دو هفته اغلب دانش آموزان مدارس شهر نراق بر اساس یک رسم غیر متعارف تا مراسم قالی شویان معلق و حضور در کلاس ها تق و لق بود .

hhh.jpg

انقلاب مردمی به رهبری آیت الله العظمی سید روح الله خمینی(ره) بر علیه استبداد حکومت محمد رضا پهلوی در حال شکوفایی و ثمره بود . کمتر از یکماه از جنایت رژیم منحوس پهلوی در روز جمعه سیاه و واقعه 17 شهریور 1357 می گذشت .


nf00053296-2.jpg

88 شهید و 205مجروح حاصل اعتراضات به حق مردم بر علیه دیکتاری شاه در میدان شهدا(ژاله) بود .جمعه تاریخ 14/7/1357 مصادف با سوم ذی القعده 1398 قمری سالروز شهادت علی بن محمد باقر(ع) بود .

http://media.irna.ir/1392/13920712/2258122/2258122-3296158.jpg

 مردم منطقه کاشان ؛ خاوه و حومه برای برپایی مراسم مذهبی و سنتی قالیشویان در مشهد اردهال گرد هم آمدند . تعدادی نیز عصر پنج شنبه برای تظاهرات عظیم این روز به یاد ماندنی خودشان را آماده کردند .

http://media.irna.ir/1392/13920712/2258122/2258122-3296156.jpg

در مشهد اردهال که 15 کیلومتری شهر نراق واقع است سالانه و در دومین جمعه ی مهر ماه ؛ به طور سنتی و به یاد مجاهدت ها و شهادت امام زاده سلطانعلی بن محمد باقر(ع) مراسمی به نام قالی شویان صورت می گیرد .

.jpg   .jpg

مضجع شریف و نورانی حضرت سلطانعلی ابن محمد باقر(ع)

در این سال فضای مشهد اردهال ؛ حال و هوایی استثنایی داشت . انبوه مردم از اطراف و اکناف ؛ از دور و نزدیک ؛ به بهانه شرکت و تماشای مراسم سنتی قالی شویی گرد آمده بودند تا فریاد در سینه آرمیده ی خود را در این بیابان سر دهند و به نعره های "مرگ بر شاه" مبدل سازند .

.jpg

صحن های اطراف امام زاده و بیابان های مجاور ؛ مملو از جمعیتی بود که دست به تظاهراتی عظیم زده بودند و یکپارچه شعار می دادند :
مرگ بر شاه - خمینی عزیزم ؛ بگو تا خون بریزم - حزب فقط حزب الله ؛ رهبر فقط روح الله - یا حجت بن الحسن العسکری ؛کشتن شاه جلاد ؛ آمدن خمینی .

(13)~1.jpg

ازراست: محسن شریفی ، مرحوم عباس بیابانگرد، شهید ابوالفضل بیابانگرد، شهید مهدی عباسی - مهر 1357 مشهد اردهال

 

به رغم این که نیروهای امنیتی و انتظامی هم در منطقه ی اطراف امام زاده حضور داشتند ؛ این تظاهرات بدون درگیری جدی و فعالی به پایان رسید .

nf00053297-1.jpg

جمعه هفته بعد از مراسم قالی شویان به جمعه نشلجی ها مشهور است . بنابراین تاریخ 21/7/1357 طی مراسم عزاداری اهالی نشلج کاشان و حومه در بین عزاداری و نوحه به مناسبت سالروز شهادت حضرت سلطانعلی بن محمد باقر(ع)همچنان تظاهرات بر علیه رژیم پهلوی ادامه یافته و عده ای از میان جمعیت شعارهای مرگ بر شاه سر می دهند .

12.jpg

مشهد اردهال در 15 کیلومتری شهر نراق - سال 1357از راست : سید علی حسینی فرزند سیدرضا - حسینعلی عظیمی فرزند رمضان - سید عباس حسینی فرزند سیدرضا - عباس عظیمی فرزند امیدعلی -سید عباس حسینی فرزند سید حسین

 

ساواک کاشان این روز را گزارش و چند نفر از نشلجی ها را شناسایی کرده است . به جای نوشتن توهین بر علیه شاه از رمز 66 استفاده نمودند .

img_5317.jpg

                                                                                                                        گزارش ساواک کاشان بر علیه تظاهر کنندگان

عده ای معدود از جوانان شهر نراق در کنار سایر مردم منطقه در تظاهرات های جمعه قالی شویان و جمعه نشلجی های مهر ماه 1357 شرکت و خواستار تغییر حکومت شاهنشاهی شدند

.jpg

 

آزاده جانباز حاج عباس باقری اهل شهر نراق در روز مراسم قالی شویان مهر ماه 1357 شرکت و چنین بیان می دارد :

جمعه 14 مهر 1357 با تعدادی جوانان از نراق جهت حضور در مراسم سوگواری فینی های کاشان راهی مشهد اردهال شدیم .

nf00053297-2.jpg

هر کدام چوب دستی به رسم فینی ها در دست داشتیم . آیین قالی شویان در حال اجرا بود . پای هر تیر چراغ برق تا بلندی های کوه مشرف به زیارت یک یا دو سرباز مسلح آرایش نظامی گرفته بودند .

1 (41).jpg

محمد عضایی - مهر 1357 - مشهد اردهال

مامورین و درجه داران نیز سوار بر جیپ های ارتشی به مانور مشخص می پرداختند . به شدت جمعیت را که در حال برگزاری سوگواری شهادت سلطانعلی بن محمد باقر(ع) بودند را زیر نظر و کنترل می نمودند .

http://media.irna.ir/1392/13920712/2258122/2258122-3296163.jpg

وقتی جمعیت از مقابل شاهزاده زید (مابین شاهزاده حسین و امام زاده سلطانعلی) در حال عبور بودند عده ای از انقلابیون منطقه شرایط را ایده آل تشخیص داده و فریاد " مرگ بر شاه" را سر دادند .

nf00053296-1.jpg

مامورین ابتدا با حرکت آفرینی تلاش کردند که تظاهر کنندگان را بترسانند تا متفرق شوند و حالت تیراندازی به خود گرفتند .

(12)~1.jpg

از راست : شهید مهدی عباسی ، مرحوم مصطفی بحرینی فرزند عباس

لیکن عده ای با شجاعت ماندند و شعارها را تکرار کردند . تعدادی نیز فرار نمودند تا در صورت شرایط مناسب دوباره به صفوف ملحق گردند . شجاعت انقلابیون در بین چوب بدستان فینی باعث عقب نشینی مامورین شاه گردید .

http://media.irna.ir/1392/13920712/2258122/2258122-3296159.jpg

شاید یکی از علت های عمده عدم تیراندازی و یا مقابله با مردم بی دفاع علاوه بر حرمت نگه داشتن زیارت حرم آقا سلطانعلی در سالروز شهادتش و اینکه هنوز خون شهیدان 17 شهریور خشک نشده و جنایتی بر جنایت های بی شمار رژیم طاغوت افزون نگردد .

13.jpg

از راست : سید محمد حسینی  - سید علی حسینی فرزند سیدرضا - سید عباس حسینی فرزند سیدرضا - حسینعلی عظیمی فرزند رمضان        نشسته : عباس عظیمی فرزند امیدعلی

مشهد اردهال در 15 کیلومتری شهر نراق - سال 1357

 

سال 1359 به همراه عده ای در کاشان از توابع استان اصفهان خدمت آیت الله سید مهدی یثربی فرزند سید محمد رضا (1304 1385) امام جمعه و نماینده ولی فقیه در شهرستان کاشان مشرف شدیم و معظم له اذعان کردند اولین شعار مرگ بر شاه منطقه کاشان و نراق روز جمعه 14 مهر 1357 در مراسم آیینی قالی شویان مشهد اردهال سر داده شد .

 

(11)~1.jpg

تصویر سمت راست شهید مهدی عباسی و جوانان شهر نراق
مشهد اردهال در 15 کیلومتری شهر نراق - سال 1357

منابع :

1- کتاب انقلاب اسلامی در کاشان تالیف سید اصغر ابن الرسول
2- خاطرات آزاده جانباز حاج عباس باقری فرزند حسینعلی اهل شهر نراق
3- آرشیو وبلاگ سلحشوران شهر نراق

 

هزار و سیصد و هجدهمین (1318) سالگرد شهادت فرزند بلافصل پنجمین پیشوای شیعیان حضرت علی بن امام محمد باقر(ع) بر عموم مردم تسلیت و تعزیت باد .

 

http://media.irna.ir/1392/13920712/2258122/2258122-3296168.jpg

وبلاگ سلحشوران شهر نراق جمعه 12/7/1392

 

معرفی :


نام: علی(ابوالحسن، طاهر)
پدر: محمد ابن علی ابن الحسین(ع)
مادر: امّ ولد( نام های او زیینب، لیلا، امّ حکیمه)
فرزندان: احمد و فاطمه- فاطمه یکی از همسران امام کاظم (ع(
سن: 32 سال
مسئولیت: نائب خاص امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق(ع(
سال اعزام: حدود 113 هجری قمری و اوایل قرن دوم از مدینه
حاکم دوران: هشام بن عبدالملک
محل شهادت: قتلگاه حضرت در 4 کیلومتری حرم مطهر ( بند سنگی ازناوه(
تاریخ شهادت: 27 جمادی الثانی 116 قمری
قاتل: ارقم شامی حدود 55 سال بعد از واقعه ی کربلا
یکی از 4 امامزاده ی لازم التعظیم در ایران
1318 سال از شهادتش می گذرد 

 

nf00053297-3.jpg

 

۰ نظر ۱۲ مهر ۹۲ ، ۰۸:۳۸
سلحشوران شهر نراق

باز نویسی متن سند نوشته شده در تاریخ 3/4/1331 شمسی :


gy.jpg


اداره محترم فرهنگ نراق


پاسخ آگهی شماره --- اینجانب ماشاءالله اوضاعی حاضرم کلیه دکاکین و مستغلات بازار شمس السلطنه را به سالی مبلغ دو هزار ریال(2000) اجاره نمایم . بشروط اینکه تمام هزینه های متصوره از بنایی و برف روبی و غیره بعهده اداره اوقاف باشد و نیز رسید مبلغ یکصد ریال(100) به پیوست است .


                                                                                                     ماشاءالله اوضاعی 



از جناب دکتر محمد حسنی فرزند علی و همسر مکرمه اش سرکار خانم اکرم عضایی در ارائه سند مذکور صمیمانه تشکر می کنیم .


-----------------------------------


سند 70 سال قبل مربوط به مخارج بازار شمس السلطنه شهر نراق


uj.jpg


باز نویسی متن سند نوشته شده در تاریخ 24/12/1323 شمسی :


به نام خدا

مبلغ سی و یک تومان که عبارت از سیصد و ده(310) ریال است از بابت مخارج بازار و کاروان سرای موقوفه شمس السلطنه* بموجب سند خرج بتوسط آقای بیان الحق* ریاست اوقاف نراق باینجانب استاد ماشاءالله اوضاعی نراقی* واصل گردیده است . به تاریخ بیست چهار اسفند ماه 1323

اثر انگشت ماشاءالله اوضاعی را تصدیق می نمایم . محمد طبیب زاده


-----------------------------------

1- بازار شمس السلطنه :


                 img14093518.jpg   img14093397.jpg

مجموعه بازار سر پوشیده و کاروان سرا یکی از زیباترین اماکن تاریخی شهر نراق و متعلق به دوره قاجار می باشد .بانی این مکان کهن حاج محمد نراقی معروف به حاجی خان است که بابت سهم الارث به شمس السلطنه دخترش واگذار و در نهایت ورثه او قسمتی از درآمد بنا را به تحصیل فرزندان خانواده های کم بضاعت وقف نموده اند .

naragh_bayanolhagh1.jpg
         

2- شریف بیان الحق اصفهانی نماینده فرهنگ و اوقاف نراق


mi8i9khm.jpg

3- استاد ماشاءالله اوضاعی از تجار مشهور نراق که مغازه های بازار را اجاره داشته


4- محمد طبیب زاده 



از جناب دکتر محمد حسنی فرزند علی و همسر مکرمه اش سرکار خانم اکرم عضایی در ارائه سند مذکور صمیمانه تشکر می کنیم .



وبلاگ سلحشوران شهر نراق


۱ نظر ۰۹ مهر ۹۲ ، ۰۷:۱۴
سلحشوران شهر نراق


رمضانعلی جارچی فرزند حبیب الله 20 مرداد 1324 در روستای نشلج کاشان دیده به جهان گشود و پس از پایان تحصیلات ابتدایی ، در کنار پدرش به کشاورزی و چوپانی مشغول شد.

ft8u.jpg

وی سال 1340 در سن شانزده سالگی به تهران پایتخت ایران رفت و به شغل آشپزی مشغول گردید . سال 1342 به خدمت سربازی اعزام ، و در قسمت آشپزخانه پادگان نیروی هوایی خدمت خود را به پایان رسانید و پس از آن به استخدام نیروی هوایی ارتش در آمد .

dftydrtu.jpg


حدود سال 1344 آقای رمضانعلی جارچی از شهر نراق از توابع شهرستان دلیجان در استان مرکزی همسری به نام خانم سیده سعادت باقری فرزند سید مصطفی انتخاب و پس از ازدواج در تهران سکونت یافتند .
نتیجه ازدواج ایشان دو فرزند  به نامهای محسن و مهدی می باشد که از وی به یادگار مانده است.
پدر خانم شهید جارچی ، مرحوم سید مصطفی باقری فرزند سید علی در تاریخ 13/10/1390 دارفانی را وداع گفت و در وادی السلام شهر نراق به خاک سپرده شد .

.jpg

 مرحوم حاج سید مصطفی باقری


جارچی 21 بهمن 1357 و روز قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری آیت الله سید روح الله خمینی(ره) با دلی مملو از شجاعت و ایمان در عملیات تسخیر رادیو و تلویزیون رژیم ستمشاهی شرکت کرد و مورد اصابت گلوله مزدوران محمد رضا پهلوی قرار گرفت و از ناحیه سفیدران مجروح شد .

 بعد در بیمارستان سینا حومه میدان حسن آباد تهران بستری گردید،ولی به علت شدت جراحات وارده تاریخ 22/11/1357 در سن 33 سالگی به درجه رفیع شهادت نائل آمد و به دیدار معشوق شتافت .

ft8u.jpg


پیکر پاکش از تهران به زادگاهش نشلج منتقل و پس از تشیع جنازه با شکوه در تکیه امام حسین (ع) به خاک سپرده شد .

خانم باقری که زن نمونه و مقاوم نراقی است بعد از آن با برادر شهید به نام حسن جارچی ازدواج نمود .
روستای نشلج با جمعیت 2200 نفر از توابع بخش نیاسر شهرستان کاشان در استان اصفهان و با شهر نراق حدود 35 کیلومتر فاصله دارد .

قسمتی از نوشته ها برگرفته از کتاب بهار آزادی نوشته حسن بابایی می باشد .

از همشهریان نراقی درخواست می شود چنانچه همسر و فرزندان شهید رمضانعلی جارچی را می شناسند جهت مصاحبه معرفی نمایند .

 وبلاگ سلحشوران شهر نراق 08/07/1392

۰ نظر ۰۸ مهر ۹۲ ، ۰۷:۱۵
سلحشوران شهر نراق

تاریخ 20/3/1360 در محور محمدیه دارخوین در جاده آسفالته آبادان کاظم محمودی فرزند علی اهل شهر نراق در حال رانندگی بود .


45.jpg     قجری.jpg
                                                                           سردار شهید کاظم محمودی                    مصطفی قجری

تلاش می کرد ماشین را تو چاله چوله هایی که توسط خمپاره و توپ دشمن بعثی ایجاد شده بود نیاندازد .

یک دفعه ماشین از جاده خارج و چپ کرد و چهار چرخ ماشین رو به آسمان قرار گرفت. من زودتر از ماشین خودم را بیرون کشیدم و دیدم چند هندوانه که در ماشین بود شکسته و شروع کردم به خوردن کل هندوانه ها .

18.jpg 
مصطفی قجری در سالهای دفاع مقدس


یک پاسدار اهل محلات و کاظم محمودی در ماشین گرفتار شده بودند و وقتی کاظم دید من با خونسردی نشستم و هندوانه می خورم بلند گفت: مسلمان بیا ما را از ماشین بیرون بکش و بعد برو هندونتُ بخور .



scan0020.jpg   sr6sr.jpg
سردار شهید کاظم محمودی


روز بعد 21/3/1360 عملیات "فرمانده کل قوا  خمینی روح خدا " بود و کاظم از ناحیه سر مجروح شد .

سرانجام نیز طی عملیات محرم تاریخ 16/8/1361 زمانی که جانشین فرمانده گردان عملیاتی محمد رسول الله(ص) بود به شهادت رسید و ملکوتی شد . وقتی بالای قبر سردار کاظم در گلزار شهیدان نراق می روم خاطرات خوش دفاع مقدس در ذهنم مرور می شود .

 
img_4350.jpg

۰ نظر ۰۷ مهر ۹۲ ، ۰۷:۱۶
سلحشوران شهر نراق

دی ماه 1365 طی عملیات کربلای پنج در شلمچه هوا سرد بود و نیاز بود کمی استراحت کنم . توی کانال در جایی نرمی پا گذاشتم و همانجا درازکش شدم .

1 (66).jpg
محمد قجری
در تاریکی شب کورمال کورمال در کنارم یک پتویی را به روی خودم کشیدم و خوابیدم . صبح که برای نماز بلند شدم دیدم پتو روی جنازه یک عراقی بوده و کمی آنطرف تر نیز جنازه دیگر عراقی افتاده است .



در عملیات کربلای پنج در منطقه ای که نراقی ها حضور داشتند شش بلدوزر در خط مستقر و خاکریز می زدیم . به فراخور منطقه عملیاتی دستور عقب نشینی دادند ولی وقتی به پشت خط رسیدیم تنها فردی که بلدوزر و یک قبضه کلاشینکف را با خود به عقب انتقال داده بود من بودم .


img_3927.jpg
محمد قجری فرزند علی اهل شهر نراق20/05/1391

۰ نظر ۰۶ مهر ۹۲ ، ۰۷:۱۸
سلحشوران شهر نراق

حجت الاسلام علی محمد حیدری فرزند حسین در سال 1331 در خانواده ای کشاورز و مذهبی در شهر نراق از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی متولد گردید .
.jpg
حجت الاسلام علی محمد حیدری

 
دوران تحصیلات ابتدایی را تا کلاس ششم ابتدایی قدیم در مدرسه فاضل نراقی سپری نمود و به دلیل ضعف مالی خانواده ترک تحصیل می نماید و در کارهای کشاورزی و دامداری به پدرش حاج حسین کمک می نماید.
image4584.jpg
مرحوم حاج حسین حیدری
سال 1346 نراق دچار خشکسالی می گردد و بر این اساس ایشان جویای کار بوده که از دست تقدیر به شهر تهران عزیمت و نزد عمویش آقای طوقان حیدری در شهر ری در یک کارگاه جوراب بافی به عنوان بافنده مشغول کار می شود .
1 (65).jpg

وضعیت تهران با روحیات وی ناسازگار بوده و لذا با یکی از همشهریانش به نام آقای حسین شفیعی فرزند مصیب که ایشان نیز در آن کارگاه بافندگی اشتغال داشته پیشنهاد تحصیل در حوزه علمیه را در میان می گذارد و راهی حوزه علمیه اطراف حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) گردیده که حجت الاسلام کنی ضمن تشویق ، آنها را به حوزه علمیه قم دلالت می دهد .
img_4029.jpg
حجت الاسلام علی محمد حیدری
 از طرفی مشکل سربازی آن ها نیز جای سوال بوده است که آقای کنی قول مساعد می دهد از تهران اقدام کند .

آقای حیدری خود اظهار می نماید :

 آقای حسین شفیعی پشیمان گشت ولی من راهی شهر قم شدم . آنجا از مرحوم حاج ابراهیم آعلی فرزند حاج رضا که بر حسب اتفاق او را دیدم آدرس منزل حجت الاسلام سید ابوالحسن موسوی همدانی(دبستانی) فرزند سید محمد روحانی شهر نراق را گرفتم تا اینکه ایشان را در مسیر منزلش در خیابان خاک فرج ملاقات نمودم .

1_8608090719_l600.jpg

آیت الله سید ابوالحسن موسوی همدانی

ضمن اینکه از شوق کسب دانش گریه می کردم از او استمداد طلبیدم . ایشان فرمود زمانی تا خرداد ماه 1348 نمانده و فعلا حوزه تعطیل می شود .

شما برو زادگاهت شهر نراق و من روز پنج شنبه می آیم و خودم برایت تدریس می کنم . تابستان سال 1348 درس صرف میر را محضر ایشان خواندم و اول سال تحصیلی به اتفاق آقای موسوی و حجت الاسلام محمد فروغی فرزند حسین و حجت الاسلام علی محمد مهدیزاده نراقی فرزند ابوالفضل از شهر نراق عازم قم شدیم و در مدرسه علوی که زیر نظر مرحوم آیت الله العظمی محمدرضا گلپایگانی اداره می شد خوابگاه گرفتیم .

21148.jpg

در مدرسه آیت الله العظمی محمدرضا گلپایگانی که خانه متعلق به مرحوم آقای سید ابوالفضل تولیت و نزدیک حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (ع) بود مشغول به تحصیل شدم و از محضر اساتیدی چون حجت الاسلام علی عالمی که بعد نماینده آیت الله العظمی گلپایگانی در کشور انگلستان بودند و اکنون در موسسه ایشان فعالیت دارند و همچنین حجج اسلام آقایان محمود دعایی طالقانی و سید عبدالله جعفری تهرانی ومعراجی گلپایگانی بهره جستم .

picture 821.jpg

از سال 1350 به مدرسه رضویه رفته و تا سال 1353 ادامه تحصیل داده و لمعه و رسایل را نزد اساتیدی همچون حجج اسلام نظری میانجی و  محمودی اشتهاردی و موسوی تهرانی ( احتمالا سید عبدالرسول) فرا گرفتم .

همچنین قسمتی از مکاسب محرمه را نزد آیت الله مرتضی بنی فضل و مابقی آن و کفایتین را نزد آیت الله محمد تقی ستوده به پایان رساندم .

1 (61).jpg

مدت دو سال از سال 1364 الی 1365 درس خارج آیت الله العظمی محمدرضا گلپایگانی و به مدت شش ماه درس آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی و یکسال درس آیت الله العظمی حسینعلی منتظری و به مدت یکسال نیز در درس آیت الله العظمی محمد فاضل لنکرانی شرکت نمودم . "


معظم له در کوران نهضت امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی در نشر و ترویج افکار حضرت امام تلاش داشته و در مقطع پیروزی شکوهمند انقلاب مردمی به رهبریت حضرت سید روح الله در بهمن سال 1357 با سخنرانی هایش تلاش جهت روشنگری خیانت های رژیم ستم شاهی پهلوی داشته است .


                                   46047_orig.jpg      book45317.jpg  

در همین زمان از طرف بیت امام راحل رهبر کبیر انقلاب امام خمینی(ره) و توسط آیت الله سید مرتضی پسندیده برادر امام برای تبلیغ به روستاهای حومه شهرستان های خمین و محلات به ویژه روستای بزیجان از توابع محلات اعزام و فعالیت های تبلیغی داشته است .

img_4028.jpg

        شیخ علی حیدری

آقای علی محمد حیدری پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دنبال اعلام عمومی یکی از اعضای شورای انقلاب به نام آیت الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی(شهید) که در تقسیم کار ، نهاد جهاد سازندگی را هدایت می کرد به فعالیت های سازندگی روی می آورد .

لوله کشی و آب رسانی به روستای مهدی آباد اردهال در پنج کیلومتری مرقد منور حضرت سلطانعلی بن محمد باقر(ع) در مشهد اردهال با مساعدت نیروهای داوطلب ازخدمات شایسته ایشان است که همچنان اهالی این روستا قدردان این اقدام می باشند .

                  

parto-big-45.jpg    sieejr_150.jpg      images.jpg 

در تاریخ 13/8/1358 دانشجویان پیرو خط امام سفارتخانه آمریکا " لانه جاسوسی" در تهران را تسخیر نمودند . امام خمینی(ره) رهبر کبیر انقلاب ضمن حمایت از دانشجویان این اقدام را انقلاب دوم نامید .

اهالی انقلابی و خمینی دوست شهر نراق همگام با سراسر کشور از این حرکت دانشجویان پشتیبانی نموده و به صورت کفن پوش راهپیمایی باشکوهی را در شهر به راه انداخته و سپس با چند دستگاه اتوبوس و وسیله نقلیه دیگر به تهران عزیمت نمودند .

img_4040.jpg

پس از شرکت در نماز جمعه به سمت سفارتخانه راهپیمایی نموده و حجت الاسلام علی محمد حیدری یکی از وعاظ شهر نراق مقابل لانه جاسوسی بر علیه مواضع خصمانه دولت ایالات متحده سخنرانی می نماید .

ایشان تاریخ 20/10/1359 لغایت 6/6/1362 سرپرست جهاد سازندگی شهرستان تفرش از توابع اراک در استان مرکزی را عهده دار بوده است . در این مرحله کمک های اهدایی مردم تفرش به رزمندگان را با همکاری مردم ، روحانیون و امام جمعه تفرش مساعدت می نموده است .


همچنین در اواخر زمستان سال 1359 دو کامیون گوسفند زنده اهدایی مردم شهر نراق را به کمک مظاهر لطفی فرزند محمد (سردار شهید) جهت استفاده رزمندگان در جبهه به ستاد جنگ های نامنظم مهندس چمران (شهید) در شهر اهواز مرکز استان خوزستان انتقال و با رزمندگان نیز ملاقات داشته است .


tammar_52_big.jpg

ایشان زمستان سال 1362 جهت ادامه تحصیلات حوزوی به شهر قم باز می گردد لیکن به درخواست عده ای برای تشکیل بنیاد شهید انقلاب اسلامی شهرستان تفرش و تائید حجت الاسلام مهدی کروبی مسئول کل بنیاد شهید مقرر می شود وی در زمان تعطیلات حوزه و مواقع ضروری به عنوان مسئول بنیاد شهید در شهرستان تفرش حضور داشته و مابقی اوقات را در قم به تحصیلات بپردازد . این شرایط تا سال 1371 به مدت نه سال طول می کشد .

parto_big_1016.jpg          parto_big_481.jpg

نهایتا در سال 1371 در شهر قم سکونت و تحصیلات خود را ادامه می دهد . حجت الاسلام علی محمد حیدری تاریخ 29/11/1378 در ششمین دوره مجلس شورای اسلامی در حوزه دلیجان و محلات کاندید شد که از جمع 19 کاندیداتوری نفر هشتم با 1811 رای موفقیتی به دست نیاورده و آقای علی اصغر هادی زاده با 13716 رای به مجلس راه می یابد .

ایشان از سال 1379 به نویسندگی کتاب روی آورده و تالیفات خود را آغاز نموده که چهل اثر آن عبارتند از :

شرح رساله حقوق امام سجاد(ع) – بررسی گناهان کبیره – زندگانی چهارده معصوم (ع) - گفتار نراقی - گنج های بهشتی – نسخه های شفا بخش – سیر و سفر از دیدگاه اسلام – صدقه و انفاق – چهل گناه زبان – گلچین نراقی – اسراف از دیدگاه دین و دانش – والدین و فرزندان – صد و ده حدیث – آیین تجارت – معاد – آیین معاشرت – صبر کیمیای سعادت – کشکول نراقی جلد یک و دو – ریشه های کفر – وسواس – حق الناس – آب مایه حیات – عوامل اصلی نهضت مقدس امام حسین(ع) – آداب سفر از دیدگاه قرآن و روایات – ترجمه رساله حقوق امام سجاد(ع) – امر به معروف و نهی از منکر – سیری در زندگی چهارده معصوم(ع) – پیوند آسمانی ازدواج از دیدگاه قرآن و عترت – نماز راه پیروزی بر مشکلات – حجاب بانوان – خطبه متقین – ظهور خورشید – در یکتا زندگانی حضرت فاطمه(س) – جهاد اقتصادی – نردبان سعادت – تولی و تبری – زندگانی امام حسن مجتبی(ع) – ماه رمضان ماه خدا – اخلاق نراقی – و...

picture 820.jpg

حجت الاسلام  حیدری

از سال 1364 الی 1375 به مدت دوازده سال یک دوره اصول و قسمتی از فقه را نزد آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی و به مدت چهارده سال از سال 1367 الی 1381 در درس خارج فقه آیت الله العظمی یوسف صانعی در شهر قم شرکت داشته است . نامبرده در همین ایام با دفتر استفتاعات آیت الله العظمی یوسف صانعی همکاری داشته که به علت مشغله کاری و مشکلات شخصی پس از مدتی قطع همکاری نمود و به تالیفات خود پرداخته است .

در حال حاضر ایشان به جهت تبلیغ و ارشاد عموم جامعه تلاش های گسترده ای دارد و با عنایت به اینکه مومنین وی را مورد اعتماد می دانند جمعی از نیازمندان از این راه تمکین می گردند .


لازم به ذکر است مشارالیه دارای دو برادر می باشد :


.jpg

حجت الاسلام علی اکبر حیدری امام جمعه شهر نراق ( امام جمعه قبلی شهرستان شازند) که از یادگاران دفاع مقدس می باشند .


image4593.jpg

علی اصغر حیدری از رزمندگان و پاسداران سلحشور دفاع مقدس و از جانبازان جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران که در حال حاضر از کارمندان دانشگاه آزاد اسلامی واحد نراق می باشد .



وبلاگ سلحشوران شهر نراق 05/07/1392



۰ نظر ۰۵ مهر ۹۲ ، ۰۴:۱۹
سلحشوران شهر نراق

 وقتی هفته دفاع مقدس فرا می رسد در دلم شور و شوقی وصف ناپذیری ایجاد می شود . برنامه های تلویزیون از انعکاس شرایط جنگ و عملیات ها تا حماسه های رزمندگان انسان را به وجد می آورد .

image4033.jpg
اصغر لطفی

 هر شب هم یک فیلم سینمایی از جبهه خوشایند روحیه ام می باشد . مرتب یاد شهدا و فاتحه خوانی انسان را به خدا نزدیک می کند .
image4034.jpg
       اصغر لطفی در کنار رودخانه کارون

معرفی کتاب های نوشته شده حماسه های جوانان تا برپایی نمایشگاه های مختلف به طراوت آن می افزاید . در بعضی نقاط مثل پادگان امام حسن(ع) تهران نیز رزمایش با شکوهی هر شب به اجرا در می آید .

image4021.jpg

در شهر کوچک نراق ما هم یک جوانی به نام اصغر لطفی که در جنگ بوده و آسیب هم دیده در خلوتش نشسته و قلم در دست گرفته و همانگونه به کوه ال که نشانه عظمت خداوند است خیره شده و طراوشات فکر زیبایش را بر روی کاغذ نوشته است .

image4023.jpg

فرصت مغتنم شد تا پنج شنبه تاریخ 28/6/1392 در "پنجمین همایش خاطره گویی بسیجیان و رزمندگان دفاع مقدس شهر نراق" در محل رزمایش پایین بقعه متبرکه بی بی زبیده خاتون(س) شعرهای خودمانی اش را قرائت نمود .


image4024.jpg

تشویقش کنیم تا باز بی ریا بسراید . به همان سادگی و بی آلایش که خواند برایتان می نویسیم :

 

یاد آن روزهای جنگ ........

 

یاد آن روزهای گرم و آتشین یادش به خیر

                                                                                   یاد آن ذکر دعای صالحین یادش به خیر

یاد آن گرد و غبار جبهه ها یادش به خیر
                                                               
یاد آن ذکر ثنای بچه ها یادش به خیر

یاد آن بوی غذا همراه با بوی خدا
                                                                    
یاد عشق کربلا بوی گلاب نینوا یادش به خیر

یاد آن نامه که خواهر با برادر می نوشت
                                                             
یادی از ما در جبهه ها یادش به خیر

image4030.jpg

یاد عطر بچه ها در موقع آماده باش
                                                      
                   یاد اشک بچه ها در موقع های حمله ها یادش به خیر

یاد موج گرما و عرق هایی که می ریخت از جبین بچه ها

                                                                     یاد مصیبت ها و وصیت نامه ها یادش به خیر

یاد آن شب ها که خواب می پرید از چشممان

                                                                             یاد بی خوابی ؛ بی قراری های جبهه ها یادش به خیر

یاد روز جمعه ها روز دعای ندبه ها
                                                         
یاد تاسوعا یاد عاشورای جبهه ها یادش به خیر

یاد خاکریز یاد سنگر یاد واکس چکمه ها

                                                                  یاد صف های نماز بیشمار بچه ها یادش به خیر

image4020.jpg

یاد تانکرهای آب یاد ظرف هایی که می شستند بچه ها

                                                                                               یاد نیش پشه های ناقلا بر جانشان یادش به خیر

یاد فرمانده لشکر یاد فرمانده گردان
                                                                                  
یاد رفتن زیر قرآن سوی میدان نبرد یادش به خیر

یاد احمدها یاد اکبرها یاد اصغرهای جنگ

                                                                                                    یاد هر کس که رفت و یاد هر کس که هست یادش به خیر

 

picture 818.jpg

اصغر لطفی فرزند حسینعلی اهل شهر نراق 28/6/1392

۰ نظر ۰۴ مهر ۹۲ ، ۰۸:۳۸
سلحشوران شهر نراق
سال 1369 که پس از هشت سال از اسارت رژیم بعث عراق آزاد و به زادگاهم شهر نراق بازگشته بودم تصمیم به ادامه تحصیل گرفتم .

image3307.jpg
آزاده جانباز عباس باقری

 به آموزش و پرورش مراجعه و آقای مرتضی رضایی سندی را نشانم داد که در متن آن نوشته شده بود :


ریاست پاسگاه ژاندارمری نراق

سه نفر از محصلین این دبیرستان (حاج عباس معصومی) به اسامی عباس باقری فرزند حسینعلی و... به عنوان اخلالگر درب درمانگاه صفایی(مکانی که بسیج راه اندازی شد) را شکسته و ساختمان را تصرف نموده اند . لذا آنان را دستگیر و به سزای اعمالشان برسانید .

دبیرستان معصومی - مهر 1360



برایم مضحک آمد و از کنارش گذشتم .اسامی آن دو نفر یادم نیست و لیکن اکثر موسسین بسیج که تاریخ 10/5/1360 ساختمان بسیج را راه اندازی نمودند محصل دبیرستان بودند .

image3325.jpg
 جای تعجب داشت که چرا فقط سه نفرشان اخلالگر معرفی شده بودند .گروه اولیه بسیج سختی و مشکلات عدیده ای را سپری تا جایگاه ارزشی و مسیر مقتدای خود امام خمینی(ره) را ابدی سازند .
picture 305.jpg

آزاده جانباز عباس باقری فرزند حسینعلی اهل شهر نراق
26/1/1390

+ نوشته شـــده در پنجشنبه چهارم مهر ۱۳۹۲ساعــت8:13 تــوسط | آرشیو نظرات
رزمندگان نراق و یاد آن روزهای جنگ

رزمندگان نراق و یاد آن روزهای جنگ



وقتی هفته دفاع مقدس فرا می رسد در دلم شور و شوقی وصف ناپذیری ایجاد می شود . برنامه های تلویزیون از انعکاس شرایط جنگ و عملیات ها تا حماسه های رزمندگان انسان را به وجد می آورد .
image4033.jpg
اصغر لطفی

 هر شب هم یک فیلم سینمایی از جبهه خوشایند روحیه ام می باشد . مرتب یاد شهدا و فاتحه خوانی انسان را به خدا نزدیک می کند .

image4034.jpg
اصغر لطفی در کنار رودخانه کارون

معرفی کتاب های نوشته شده حماسه های جوانان تا برپایی نمایشگاه های مختلف به طراوت آن می افزاید . در بعضی نقاط مثل پادگان امام حسن(ع) تهران نیز رزمایش با شکوهی هر شب به اجرا در می آید .
image4021.jpg
در شهر کوچک نراق ما هم یک جوانی به نام اصغر لطفی که در جنگ بوده و آسیب هم دیده در خلوتش نشسته و قلم در دست گرفته و همانگونه به کوه ال که نشانه عظمت خداوند است خیره شده و طراوشات فکر زیبایش را بر روی کاغذ نوشته است .
image4023.jpg

فرصت مغتنم شد تا پنج شنبه تاریخ 28/6/1392 در "پنجمین همایش خاطره گویی بسیجیان و رزمندگان دفاع مقدس شهر نراق" در محل رزمایش پایین بقعه متبرکه بی بی زبیده خاتون(س) شعرهای خودمانی اش را قرائت نمود .


image4024.jpg

تشویقش کنیم تا باز بی ریا بسراید . به همان سادگی و بی آلایش که خواند برایتان می نویسیم :


یاد آن روزهای جنگ ........


یاد آن روزهای گرم و آتشین یادش به خیر

                                                              یاد آن ذکر دعای صالحین یادش به خیر

یاد آن گرد و غبار جبهه ها یادش به خیر
                                                              یاد آن ذکر ثنای بچه ها یادش به خیر

یاد آن بوی غذا همراه با بوی خدا
                                                              یاد عشق کربلا بوی گلاب نینوا یادش به خیر

یاد آن نامه که خواهر با برادر می نوشت
                                                               یادی از ما در جبهه ها یادش به خیر

image4030.jpg

یاد عطر بچه ها در موقع آماده باش
                                                       یاد اشک بچه ها در موقع های حمله ها یادش به خیر

یاد موج گرما و عرق هایی که می ریخت از جبین بچه ها

                                                            یاد مصیبت ها و وصیت نامه ها یادش به خیر

یاد آن شب ها که خواب می پرید از چشممان

                                                      یاد بی خوابی ؛ بی قراری های جبهه ها یادش به خیر

یاد روز جمعه ها روز دعای ندبه ها
                                                          یاد تاسوعا یاد عاشورای جبهه ها یادش به خیر

یاد خاکریز یاد سنگر یاد واکس چکمه ها 

                                                          یاد صف های نماز بیشمار بچه ها یادش به خیر

image4020.jpg

یاد تانکرهای آب یاد ظرف هایی که می شستند بچه ها

                                                          یاد نیش پشه های ناقلا بر جانشان یادش به خیر

یاد فرمانده لشکر یاد فرمانده گردان
                                                           یاد رفتن زیر قرآن سوی میدان نبرد یادش به خیر

یاد احمدها یاد اکبرها یاد اصغرهای جنگ

                                                    یاد هر کس که رفت و یاد هر کس که هست یادش به خیر


picture 818.jpg

اصغر لطفی فرزند حسینعلی اهل شهر نراق 28/6/1392


۰ نظر ۰۴ مهر ۹۲ ، ۰۴:۲۰
سلحشوران شهر نراق

پنجمین بار پروانه ها به دور شمع جمع و به پرواز در آمدند و حدیث عشق را زمزمه کردند . بسوزند و نور افشانی کنند تا راه صراط شهیدانشان همچنان هموار بماند . بسیجیان دست در دست هم نهاده و آواز همنوایی و همصدایی را فریاد کردند .

wdqeznztewt4iq3kc1.jpg

گلزار شهدای شهر نراق

 آنها حضورشان را در سطوح مختلف پیشرفت و شکوفایی با اقتدار به تاریخ بشریت و انسانیت ثابت کرده و می گویند در راه آرمان هایمان ثابت قدم هستیم .

http://media.irna.ir/1391/13910630/80331362/80331362-3187139.jpg

پنجمین همایش خاطره گویی بسیجیان و رزمندگان دفاع مقدس شهر نراق در بیست و پنجمین سالگرد جنگ تحمیلی با شور و عشق وصف ناپذیری انجام گرفت .

عصر پنج شنبه 28/6/1392 گلزار شهیدان شهر نراق با حضور بسیجیان و رزمندگان سلحشور مزین گردید . خانواده های شهدا شایسته تکریم هستند و خوشحال شدند از اینکه دریا دلان بسیج یاد و خاطره فرزندان رشیدشان را گرامی می دارند.

 

picture 622.jpg

برای اولین بار حاج غلامعلی رضایی فرزند اکبر جانباز 70 % و از فرماندهان جنگ خاطراتش را برای همشهریانش بازگو نمود.
نراقی ها و مردم ایران یادشان هست در بهمن ماه 1365 در مقطع عملیات کربلای پنج در شلمجه خرمشهر استان خوزستان روزنامه ها تصویر رزمنده ای را به نمایش گذاشتند که به " قهرمان کانال " لقب گرفته است .

picture 600.jpg
جانباز حاج غلامعلی رضایی


قهرمان کانال پرورش ماهی عراق از حماسه آفرینی های خود و گردان عملیاتی شان گفت . دست و پای خود و همسنگرانش قطع شد تا یک وجب از خاک میهن اسلامی ایران در اختیار دشمنان قرار نگیرد . وی شجاعانه گفت حاضرم با همین شرایط جسمی در اختیار آرمان های نهایی ام باشم تا سر قله های شهادت را بپیمایم .

سرکار خانم نیره قاسمی نراقی فرزند علی به عنوان مادر شهید ابوالفضل بیابانگرد از ایثار و جانفدایی جگر گوشه اش خاطرات ارزشمندی را به سمع مشتاقان راه شهدا ارائه نمود .

picture 640.jpg

  سرکار خانم نیره قاسمی

پس از ادای وفاداری به آرمان هشتاد شهید نراق و شش شهید گمنام مدفون در نراق همایش در محوطه مستطح پایین بقعه منور بی بی زبیده خاتون(س) و تپه باستانی کافران ادامه یافت .

http://ww2.mehr.ir/userfiles/Modules/MultiMedia/Files/15332_Original_e017f300-f245-4e66-83cc-a39e74e0fea6.jpg

                                                                                                                              بی بی زبیده خاتون شهر نراق

چادرهای برافراشته تداعی کننده موقعیت های مناطق عملیاتی را در اذهان زنده کرد . بسیجیان نراق و مهمانان گرانقدر از روستاهای مهدی آباد اردهال ، خاوه اردهال ، مشهد اردهال و...در چادرهای مختلف مستقر گردیدند . رقم 180 نفر برای اولین بار در سطح منطقه آمار حضور جوانان برومندی بود که در این همایش به ثبت رسید .

216701_320.jpg

بعد دسته دسته و به صورت متناوب به زیارت مرقد بی بی زبیده خاتون(س) مشرف گردیده و به دعا و راز و نیاز پرداختند .

نماز مغرب و عشا در صفوف به هم پیوسته در کنار چادرهای گروهی به امامت حجت الاسلام علی اکبر حیدری امام جمعه نراق اقامه گردید

picture 702.jpg

آقای حیدری از یادگاران دفاع مقدس پس از نماز سخنانی را ارائه فرمود .مکبر نماز با صدای دلنشین بسیجی عارف حیدری فرزند آزاده جانباز اکبر حیدری همراه بود .

picture 664.jpg

      عارف حیدری

سردار افتخارات دوران دفاع حاج اسدالله محمدی فرزند علی اکبر اهل روستای مهدی آباد اردهال از حنجره شیمیایی اش به سختی خاطرات ارزشمندی اظهار داشت . ایشان خاطرات حماسه سازان فرزندان نراق و نحوه شهادت مظاهر لطفی ، عباس رمضانی و قاسم جعفری را گوشزد کرد .

picture 711.jpg

                                                                                                                                           جانباز حاج اسدالله محمدی

آنگاه به انواع شیمیایی پرداخته و سختی های گوناگون رزمندگان شیمیایی از نوع پوستی ، نای و چشم و... را اشاره نمود . آقای محمدی جانباز 70 % در تاریخ 21/10/1365 طی عملیات کربلای پنج در شلمچه مجروح گردیده است .

حاج غلامعلی رضایی سردار فتوحات کانال پرورش ماهی عراق در بهمن ماه 1365 مجددا خاطرات ناگفته خویش از رزم جوانمردانه خود و دوستانش را بازگو نمود . حس وطن دوستی و ولایتمداری این راد مرد در روحیه همشهریانش انگیزه مضاعف ایجاد کرد .


picture 749.jpg

 جانباز حاج غلامعلی رضایی

بمب خنده حاج حسین نباتی فرزند شهید مندعلی جانباز شیمیایی 35 % فضای مجلس را دگرگون کرد و با ذکر خاطره های خنده آوری که از خطوط جبهه ایراد نمود انبساط خاطر حاضرین را فراهم نمود .

picture 756.jpg

                                                                                                                                            جانباز حاج حسین نباتی

بسیجی جانباز علی اصغر لطفی فرزند حسینعلی که در مقطع دفاع مقدس در جبهه حضور داشته و طعم مجروحیت را چشیده است دل نوشته هایی را در غالب شعر سروده که پس از قرائت به دلیل بیان ساده و صداقت گفتار مورد توجه دوستانش قرار گرفت .

picture 815.jpg

  جانباز علی اصغر لطفی

در فواصل مختلف تیراندازی و انفجار فوگازهایی که بسیجی جانباز احمد مرادی و همرزمانش در اطراف چادرها تعبیه کرده بود به تهییج مراسم کمک کرد .

picture 658.jpg      picture 792.jpg

جانباز احمد مرادی به همراه اکیپ نورافشانی

در خلال برنامه چایی خوشمزه بسیجی ابوالفضل جعفری( برادر سردار شهید قاسم جعفری) و دوستانش کام حضار را گرم نگه داشت .


picture 617.jpg

                                                                                                                                                  ابوالفضل جعفری

مراسم با پذیرایی شام و میوه همچنان ادامه یافت.رزمایش شبانه با هیجان از جذابیت هایی بود که جوانان و نوجوانان را به وجد می آورد .

صداهای تیراندازی با فشنگ های مشقی مکمل برنامه خاطره گویی بود . شب خاطرات در فضای حاکی از نور ماه و جلال و شکوه خداوند در کنار بقعه متبرکه بی بی زبیده دستان را به نشانه شکر گزاری از نعماتش به آسمان بلند کرد .

http://mw2.google.com/mw-panoramio/photos/medium/28742698.jpg

       ضریح مطهر بی بی زبیده خاتون شهر نراق

نماز صبح در فضای معنوی بی بی زبیده(س) باعث افزایش روحیه گردید . قبل از ظهر نیروها با ماشین به نراق بازگشته و به وصیتنامه اکثر شهدا مبنی بر حضور در نماز سیاسی ؛ عبادی جمعه توجه لازم مبذول داشته و در نماز جمعه به امامت رزمنده دفاع مقدس حجت الاسلام حیدری شرکت کردند .

 

img_8144.jpg

 

با نظرخواهی اجمالی که از جمع دوستان انجام شد این نشست به دلیل استفاده از تجارب قبلی و استفاده از ظرفیت های خاص از زیبایی و کیفیت قابل قبول برخوردار بود .  حضور سه نفر از آزادگان جانباز آقایان حاج علی اکبر حیدری(در مراسم گلزار) و حاج قدرت الله ایزدی و حاج حسین اکبری باعث دلگرمی و تشویق دوستان در طی نمودن مسیر رستگاری گردید .

picture 610.jpg      picture 662.jpg      image4413.jpg

آزادگان سرافراز: قدرت الله ایزدی ، علی اکبر حیدری ، حسین اکبری

حضور رئیس شورای شهر جانباز حاج سید عباس حسینی نژاد فرزند سید میرزاآقا و نایب رئیس شورا حاج مجتبی عابدی فرزند شهید غیاثعلی ؛ زینت بخش نشست خاطره گویی گردید .


     picture 673.jpg            qui81jgverjl3la2qsyz.jpg

                                                                                                   مجتبی عابدی                                 سید عباس حسینی نژاد

از مساعدت شهردار بسیجی حاج محمود مرادی بابت همفکری و در اختیار گذاشتن ماشین شهرداری و انتقال بسیجیان از گلزار شهدا تا محل اجرای مراسم و بالعکس تشکر می شود .

e57.jpg

       محمود مرادی

جا دارد از سرگرد مهدی نباتی فرزند شهید مندعلی فرمانده بسیج نراق در برپایی کم نظیر چنین مراسم های پی در پی و همکارش آقا احمد عابدینی فرزند علی و سربازان وظیفه پایگاه به طور ویژه تقدیر و تشکر گردد .

picture 614.jpg          picture 620.jpg

سرگرد مهدی نباتی                                   ستوان سوم احمد عابدینی

از زمان حضور آقای نباتی در حوزه مقاومت 2 ثارالله نراق ؛ شکوفایی و تحول ساختار ستاد و جذب حداکثری در سطح منطقه مثال زدنی می باشد .

از بسیجی فردین رحیمی فرزند ماشاءالله تصویردار سیما و دستیارش آقای عزیزی بابت فیلمبرداری مجلس و مصاحبه با چند خانواده شهید و جانباز رضایی تقدیر می شود . فردین در زمان جنگ مختصری طعم تلخ شیمیایی را چشیده است .


picture 637.jpg

        جانباز فردین رحیمی

از مساعدت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ناحیه شهرستان دلیجان که طی دو روز با تجهیز یک دستگاه آمبولانس و نیروی مربوطه در محل اجرای برنامه حضور داشت تشکر می کنیم .

 

http://www.janahcity.ir/_DouranPortal/images/%D8%AF%D9%81%D8%A7%D8%B9%20%D9%85%D9%82%D8%AF%D8%B3.jpg

 

هفته شکوهمند دفاع مقدس به کلیه همرزمان مبارک باد 31/06/1392

 

۰ نظر ۰۲ مهر ۹۲ ، ۰۸:۳۸
سلحشوران شهر نراق

اینجانب علی کاظمی فرزند یوسف سال 1344 در شهر نراق از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی متولد شدم .

image3079.jpg

علی کاظمی

با بسیاری از موسسین بسیج شهر نراق آشنا بودم . بر این اساس پس از دریافت دیپلم در بهار سال 1361 به عضویت بسیج در آمده و در ساختمان درمانگاه صفایی سابق استقرار داشتیم .

image3082.jpg

17 ساله بودم که دوم شهریور 1361 با جمع بیست نفره از جوانان پر شور و نینوایی نراق از طریق بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان محلات به جبهه اعزام شدم .

image3064.jpg       image3056.jpg

 عملیات مهمی در پیش بود که به دلیل موزون بودن با ایام " محرم" نام گرفت . شخصیت های مختلف هم برای بالا بردن روحیه سلحشوران به مناطق عملیاتی عین خوش آمده و با رزمندگان ملاقات می کردند .
از جمله این افراد حجت الاسلام مهدی کروبی فرزند احمد و آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی فرزند میر عبدالرحیم بودند .

image3071.jpg

 یادم می آید به دلیل نوجوان بودنم آیت الله موسوی اردبیلی دست تفقد بر سرم کشید و احسنت گفت .

مرحله اول عملیات تاریخ 10/8/1361 با رمز یا زیبنب (س) در منطقه عمومی موسیان بر روی ارتفاعات جبال حمرین آغاز و جاده دهلران – عین خوش در استان ایلام از زیر دید و تیر دشمن خارج شد .


dsc00061.jpg
کاظمی در مغازه اش در خیابان ملت(چراغ برق) تهران


سردار کاظم محمودی فرزند علی(شهید)اهل شهر نراق فرمانده ما بود . پاسدار غلام محمد ابوالحسنی فرزند عزت الله نیز مسئول تعاون گردان محمد رسول الله(ص) بود و با پسر دایی اش کاظم فعالیت داشتند .

شب اول با شکست مواجه شدیم . آنگاه فرمانده تیپ (بعدا لشکر شد) 17 علی بن ابیطالب (ع) پاسدار مهدی شیخ زین الدین در جمع رزمندگان قرار گرفت و صحنه کربلای حسین بن علی (ع) تداعی شد .

image3059.jpg

زین الدین گفت دوستان ما با توکل بر خدا به قلب ارتش متجاوز عراق می زنیم . احتمال اینکه بر نگردیم متصور است و از حماسه آفرینی امام حسین(ع) و شب عاشورا سخن گفت . صحبت های فرمانده تاثیر گذار بود .

ما همه روحیه جنگیدن و شهادت طلبی گرفتیم . شب دوم به قلب دشمن زبون حمله ور شدیم و آنان را تار و مار کرده و پیروز میدان گردیدیم .

image3065.jpg

دو تن از همرزمانم به اسامی علی محمد کمره ای فرزند تقی و هادی ایزدی فرزند عباس طی عملیات محرم مجروح شدند .

خودم نیز در اثنای عملیات از ناحیه پایین کمر ترکش خورده و مجروح شدم . بی هوش نقش بر زمین بودم . امداگران موفق شده بودند بنده را به عقبه خط مقدم انتقال داده و آنگاه با چرخبال به بیمارستان دزفول منتقل کنند .

image3069.jpg

    علی کاظمی در لباس مقدس سربازی

بعد از بهبودی نسبی به وسیله قطار به شهر اراک مرکز استان مرکزی آمده و خودم را به بیمارستان ولیعصر(عج) معرفی و بستری شدم .

پس از سه روز دکترها ترکش را از بدنم خارج کرده و برای گذران دوره نقاهت به زادگاهم شهر نراق آمدم . ابتدای جاده دلیجان – نراق منتظر ماشین بودم که دوستم محمد عضایی بر حسب اتفاق با یک دستگاه پیکان در حال عبور بود که احترام گذاشت و من را به نراق برد .

image3076.jpg

در خصوص مجروحیتم همچنین در آبان ماه 1361 یک هفته ای هم در بیمارستان نجمیه تهران بستری بودم . آن موقع دوست خوبم مرتضی فروغی فرزند حسین که در عملیات محرم از ناحیه پا به شدت آسیب دیده بود در همین بیمارستان در حال معالجه و مداوا بود . آقا مرتضی اکنون جانباز 50 % می باشد .

image3063.jpg

جانباز مرتضی فروغی

چون جبهه برایم جایگاه مقدسی داشت تا کنون برای تشکیل پرونده و نیازهای روزمره به بنیاد جانبازان مراجعه نداشته ام و مطمئنا پرونده بالینی ام در مراکز پزشکی ذکر شده موجود می باشد .

پس از آن در اوج دفاع مقدس ؛ سال 1362 دفترچه آماده به خدمت دریافت و تا سال 1364 در ارتش جمهوری اسلامی سرباز شدم . هم دوره های سربازی من غلامرضا ایزدی فرزند محمود و محمد حمزه ای فرزند محمد علی و... بودند .


image3074.jpg

از راست: محمد حمزه ای ، ناشناس ،غلامرضا ایزدی ، علی کاظمی

از مجموع دوره سربازی ام نه ماه در جبهه بودم . سه ماه در جزایر مجنون عراق و شش ماه در منطقه عملیاتی شهرستان بانه استان کردستان خدمت کردم . یکبار گروه های ضد انقلاب کومله یا دمکرات به یکی از پایگاه های ارتش حمله کردند و 25 نیروی سرباز را به شهادت رسانده و سر بریدند .


علی رغم ددمنشی و قساوت قلبی که نیروهای جدایی طلب کومله و دمکرات در کردستان داشتند ما با قدرت لایزال الهی برای ایجاد امنیت پایدار و حفظ ثغور مرزها کوشش می کردیم و اجازه فعل و انفعالات را به نوکران داخلی که برای بقای صدام کار می کردند را نمی دادیم .

بنده در ارتش آر . پی . جی زن بودم . در چندین عملیات چریکی بر علیه مواضع ضد انقلابیون داخلی در منطقه بانه شرکت داشتم و شلیک های بی امان گلوله آر پی جی هفت باعث آسیب دیدگی گوش هایم شد .

image3062.jpg

با گذشت 28 سال ضعف شنوایی دارم و همچنان گوش هایم سوت می کشند و باعث ناراحتی ام هستند . دکترها هم اذعان نمودند باید با آن بسازی و چاره ای نیست .

image3085.jpg

سربازی ام که پایان یافت در تربیت معلم قبول شدم . ولی دست تقدیر به چراغ برق تهران رهنمون شدم . 

برادرم محمد کاظمی به مدت 14 ماه عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان محلات بود و در مقطع هشت سال دفاع مقدس در دو عملیات فتح المبین و رمضان در سال 1361 شرکت داشت .


     (33).jpg

محمد کاظمی

بعد به خدمت مقدس سربازی در هنگ ژاندارمری اعزام و مدتی در مناطق آلوده به تردد پوچ صفتان کومله و دمکرات در حومه شهرستان های دیواندره و سنندج در استان کردستان فعالیت داشت .

photo-0008.jpg

محمد کاظمی در سالهای جوانی

برادر بزرگم حسین کاظمی نیز در ستاد پشتیبانی جنگ فعالیت داشت و از لحاظ کمک رسانی به دفاع مقدس مساعدت می کرد . ایشان از طریق یکی از مساجد مجیدیه تهران چهار دفعه کمک های اهدایی مردم را به رزمندگان مستقر در کردستان انتقال داده است .


dsc00015.jpg   fzxfxfffff.jpg

کفن پوش عاشورایی مرحوم حاج یوسف کاظمی

پدر بزرگوارم حاج یوسف کاظمی فرزند محمد از ارادتمندان به اهل بیت و یکی از پیر غلامان ابا عبداله الحسین(ع) مورد احترام هیئت کفن پوشان بود . ایشان تاریخ 10/10/1391 فوت نمود و در وادی السلام شهر نراق خاکسپاری گردید . پدر برای ما خیلی عزیز بود و هر هفته بر مزارش حضور داریم و بر قبرش بوسه می زنیم .


                                                                                                  

تاریخ 26/8/1391 جمعی از بسیجیان و رزمندگان دفاع مقدس در منزل پدرم در نراق حضور به هم رسانده و از ایشان عیادت کرده و او خوشنود شده بود .

خانواده ما دارای دو شهید می باشد :

پسر دایی ام مهدی اسماعیلی فرزند حسن متولد 1337 تاریخ 20/11/1357 در تصرف کلانتری 21 نبرد تهران در مصاف با دژخیمان محمد رضا شاه پهلوی به شهادت رسید .

0034.jpg

پسر عمه ام داود مجیدی فرزند نصرالله متولد 1341 تاریخ 5/5/1360 در جبهه تنگه داودیه از توابع سر پل ذهاب استان کرمانشاه در مصاف با ارتش عراق به شهادت رسید . ایشان برادر همسر محمد کاظمی نیز می باشد .


کار زیبای وبلاگ سلحشوران شهر نراق را تحسین می کنم . باید نسل های آینده بدانند که چه رزمندگان و جوانانی در تاریخ حضور داشته اند و ضمن دفاع از دین و مملکت حتی یک وجب از سرزمین پاک ایران را به دشمنان ندادند .


img_4725.jpg

 علی کاظمی فرزند یوسف اهل شهر نراق 24/8/1390



۰ نظر ۰۱ مهر ۹۲ ، ۰۷:۲۲
سلحشوران شهر نراق

من اهل شهر نراق هستم که با خانواده در تهران زندگی می کردیم . 31 شهریور 1359 بود .

 
img_0666.jpg
حاج سلطانعلی قجری

یکی از فرزندانم مهدی قجری متولد 1350 می بایست روز بعد در بازگشایی مدارس اول مهر ماه سر کلاس دوم ابتدایی مدرسه نظام مافی حاضر باشد . محل سکونت ما خیابان مهر آباد جنوبی و نزدیک فرودگاه مهرآباد بود .
dsc00009.jpg
                                                                                                                                 مهدی قجری
یک پارچه سفید روی دوش مهدی انداخته و به اصلاح موی سرش با ماشین دستی اقدام کردم . نیمی از کار تمام شده بود که ساعت چهارده و دوازده دقیقه بعد از ظهر صدای غرش رعد آسا و انفجارات پی در پی همه چیز و همه جا را متغیر کرد .

jkj (3).jpg

جماعت ابتدا ترسیدند . مهدی نیز همانگونه نشسته بود و نصف موی سرش کوتاه شده بود که من با مردم ریختیم تو کوچه و خیابان تا ببینیم چه خبر شده و کمکی بکنیم .

.jpg

در انتهای باند فرودگاه دود غلیظی به آسمان بالا می رفت . ابتدا کسی نمی دانست چه اتفاقی رخ داده است ولی ساعتی بعد جمعیت نجوا کنان گفتند که چهار فروند هواپیمای میگ 23 ارتش متجاوز عراق به فرودگاه مهر آباد حمله کرده و جنگ را بر ایران تحمیل نموده است .

  79.jpg                                                                          41.jpg
    کفن پوش عاشورایی مهدی قجری

 چند فروند هواپیمای ایران روی باند آسیب دیدند . سریعا اعلام شد هر کس گونی خالی دارد بیاورد فرودگاه که با جمعیت زیادی به آنجا رفته و شروع به سنگر بندی در اطراف پایگاه کردیم .


jkj (4).jpg
گوشه سمت چپ : حاج سلطانعلی قجری در تشیع پیکر شهید علیرضا قجری 17/2/1361

در حال انجام کار اطراف پایگاه یکم شکاری(بعد به نام خلبان شهید حسین لشکری نامگذاری شد) بودیم که آمبولانس ها آژیر کنان به سمت فرودگاه می آمد و داخل آنها خلبانان شجاع نیروی هوایی بودند .
.jpg
حاج سلطانعلی به همراه فرزندش مهدی

 فراخوان عقابان تیز پرواز به جهت مقابله به تهاجم دشمن بود . مهدی هم پس از ساعتی انتظار در محوطه خانه با همان سر و وضع نصف و نیمه و مضطرب مایوس می شود و به داخل اتاق بازگشته بود تا اینکه شب آمدم منزل و با نمره 4 موی او را کوتاه کردم ..


img_0667.jpg
حاج سلطانعلی قجری فرزند غلامعلی اهل شهر نراق 5/10/1391 کربلای معلی





۳ نظر ۳۰ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۴۷
سلحشوران شهر نراق

 چهارشنبه 27/06/1392 روز شعر و ادب پارسی است . ضمن ارج نهادن به تمامی شاعران کشور قطعه ای از سروده های استاد علی اکبر جعفری تقدیم کاربران عزیز و نراقیهای همیشه مهربان می گردد .

 

.jpg
علی اکبر جعفری

 

به نام خدا

 

شهر نراق مرکز علم و فضیلت است                                                            


                                             
این خطه زادگاه فاضلین و پیر طریقت است
 
معراج او بخوان و ز علمش شو بهره مند                                    

                                           
طاقدیس او درّ است و تمامش نصیحت است

جامع السعادتش بخوان و عبرت بگیر ز آن


                                           
اخلاق نیک و صفاتش همچون حقیقت است

بی بی زبیده امام زاده است در آغوش شهرمان                          
       
                                          
نسل امام جواد(ع) و دارای کرامت است

هشتاد شهید گرانقدر داده تقدیم انقلاب                                     

                                          
این شهر ؛ شهر عشق و شهادت؛حامی ولایت است

 

http://www.8pic.ir/images/11828615825529048316.jpg

 

در کوه و دشت نظر کن و یک دم بخود ببال                                        

                                                               
این موهبت نصیب اهل نراق و چه نعمت است
 
کوه اُلش بر فرازش قامت کشیده است                                             

                                                           
در دامنش غار نخجیر با چه طبیعت است

آبش چو آبگین و هوایش چه دلرباست                                               

                                                             
جامی بنوش زابش و بر گو چه صحت است


بانک آبشار بهشت آبادش برده عقل و هوش                                          

                                                            
بازار شمس السلطنه؛آب انبارش چه ظرافت است

کاروانسرا و مسجد جامع چه دیدنی است                                                

                                                             
استاد ماهر هر یک کارش چه با درایت است

 

873a~1.jpg

استاد علی اکبر جعفری فرزند غلام اهل شهر نراق- دبیر بازنشسته- تیر ماه1392

 

۰ نظر ۲۷ شهریور ۹۲ ، ۰۸:۲۵
سلحشوران شهر نراق

آن زمان که دل شیر می خواست مقابل سر نیزه های مامورین کم سواد پاسگاه ژاندارمری شهر نراق ایستادگی کرد تعداد کمی به تاسی از مولا و سرور شهیدان حسین بن علی(ع) و به عشق وجهه حق طلبانه رهبرشان امام خمینی(ره) قیام کردند .

یکی از آن شیر دلان مسلم مرادی بود . آرام ؛ ساده ؛ راحت و موذیانه فعالیت هایی را انجام می داد که کمتر ماموری به ذهنش خطور می کرد که او مبارز است .



مغازه شیشه بری اش پاتوغ بعضی از انقلابیون بود . او می دانست که روحانیون قوی ترین پایگاه های تبلیغی را در شهر قم در اختیار دارند فلذا رابطه تنگاتنگی با آنان داشت .

image4380.jpg


 فعالیت های سخت و طاقت فرسای انقلابیون انقلاب پا برهنه ها به رهبری سید روح الله را در مقابل ظلم و بیداد پهلوی به پیروزی رسید .

مغازه شیشه بری مسلم نیز متحول شده بود . علاوه بر انقلابیون قدیم سلحشوران جدید را جذب خودش کرد .



 یک تخته روی میز برای برش شیشه بود که با امضاهای متفاوت مزین شده بود . وقتی مشاهده می کردی متوجه می شدی این یاران همان بسیجیانی هستند که اکنون در گلزار شهدای نراق آرام خفته اند . متاسفانه در اثر جابجایی و تغییر این اثر و سند معتبر از بین رفته است .

5.jpg

مسلم روزهای اولیه بازگشایی بسیج شهر به صورت مستقیم همراه نبود ولی پشت صحنه از مدافعان آنها بود . اشکال می گرفت و خط و خطوط ارائه می داد . بعضا نیز عدم حضورش را بی دلیل یا با دلیل توجیه می نمود .


                          1 (53).jpg                          
حاج مسلم در سالهای دفاع مقدس
بسته به حالش داشت و مهمتر مسئول بسیج چه کسی است . اگر خوشش می آمد حضور به هم می رسانید و اگر مشکلی می دید غیابا مدافع حقوق آنها می شد .

اوج حضور و فعالیت هایش سال های 1360 و 1361 بود . عشق متقابل با بسیجیان و خصوصا شهیدان داشت . بعضا نیز انتقاداتی از رفتار ناشایست عده ای از فرماندهان داشت .



برخوردهای تند را نمی پذیرفت و اعتقاد داشت این نوجوانان و جوانان آمادگی و استحقاق تنبیه و فشار بیش از حد را ندارند .

برخوردهای فیزیکی با مخالفین از او مشاهده نشد و بر عکس مغازه اش همیشه به نام اقدامات جاسوسی به نفع جمهوری اسلامی مورد تهدید بود .

43.jpg

مرحوم حاج مسلم مرادی در کنار شهید مندعلی نباتی

حتی یکی دو مورد مغازه خود و برادرش علی محمد مرادی که ایشان نیز از زمره فعالین انقلاب و عاشق امام خمینی(ره) بود توسط پاسگاه ژاندارمری قبل از انقلاب و مخالفین بعد از انقلاب آسیب دید .


جنگ هشت ساله که بر ایران اسلامی تحمیل شد مسلم بسیجیان و رهبر بسیجیان را تنها نگذاشت و چندین نوبت در سرحدات استان خوزستان حضور پیدا کرد و اجازه نداد یک وجب از خاک پاک میهنش در اختیار دشمنان قرار گیرد .

se6tusfu.jpg

            پیکر مرحوم حاج مسلم مرادی

شاید فکر کنید این مرد ژنده پوش با لباس های رنگ پاشیده و ساده قابل این همه توصیف نیست . ولی بدانیم همچنان انسان های مومن و بهشتی اطراف ما زیاد هستند که نیاز است قدرشان را بدانیم تا باز افسوس گذشته را نخوریم .

10/4/1381 روز پایانی عمر مسلم مرادی رقم خورد و دعا می کنیم اجر شهیدان نصیبش شود . 

.jpg

مرحوم محمد مرادی

فرزند جوان و 23 ساله مرحوم به نام محمد مرادی تاریخ 20/02/1385 در اثر سقوط از کوه های منطقه جاسب فوت نمود و در قبرستان وادی السلام نراق دفن گردید .

بنابراین از افراد پیرامونمان تقدیر کنیم بهتر از انتقادهای بر باد رفته است .


1 (55).jpg

وبلاگ سلحشوران شهر نراق



۱ نظر ۲۵ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۴۹
سلحشوران شهر نراق

هدایت به بالای

folder98 facebook