سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

 

ما را در سر سودای عاشقی است

                                                  و دفاع همچنان باقیست

                                                                                    و تا انتها ایستاده ایم.....

۰ نظر ۰۴ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۴:۲۳
سلحشوران شهر نراق

به اجاره شرعیه قبول نمود عزت آثار آقا محمد تقی خَلف مرحوم آقا ابراهیم شبان نراقی از حُرّه آن مخدره ...عفت پناهان زوجه عالیحضرت استاد آقا جان خلف مرحوم آقا عبدالکریم و زوجه آقا علی خلف مرحمت پناه .....مرحوم حاجی محمد جعفر من القریه همگی و تمامی یکباب اطاق .... فوقانی واقعه در خانه مرحوم اَبِ موجره تاماً فی محله علیای قصبه مذکور که محدود است همان اطاق به این حدود
حدّی به حصار و باغچه تحت حصار مرحوم حاجی کلبعلی شهره و
حدّی به اطاق صبیه مرحوم حاجی کاظم زوجه آقاجان صابونی و
حدّین به اطاق  ورثه مرحوم آقا محمد تقی حاجی کاظم
مع ممر و مدخل و مشاع و کل مایتعلق بها که مان اطاق حسب الرقبه از اخوی زاده های خود ولدان مرحوم آقا محمد مهدی به آنها انتقال یافته از اول مِهرماه هذا سنه نوبت ئیل(سال) ضربت دلیل الی انقضای مدت یکسال تمام شمسی به مال الاجاره مبلغ دو هزار دینار رایج سلطان مقرر آنکه مخارج برف روبی و ناودان و خرابی جزئی الّا دو هزاردینار بعهده مستاجر  بوده باشد و خرابی کلّی با خودشان می باشد .
و کان ذالک فی شهر ربیع المولود مطابق سنه 1312
1 ربیع الاول 1312(برابر 11 شهریور 1273)

امضاء و مُهرهای حاشیه سند :
مهر : حبیب الله - ابن رحمان آقا قاسم نراقی 1312
مهر : بسم الله الرحمن الرحیم
مهر : ابوالقاسم(ملا ابوالقاسم نراقی فرزند ملا عبدالکریم)

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی سند 130 ساله سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۰۴ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۳:۳۳
سلحشوران شهر نراق

سلام به شهیدان زنده که تکلیف رساندن پیام خون شهیدان را به نسل های آینده خوب ایفا می کنند و زینب و سجادگونه در راه مبارزه با جهل و نادانی ، راه شهیدان را ادامه می دهند.

به یاد چهارشهید نراقی عملیات فتح المبین : سید غلامضا باشی ، عبداله محمودی ، ابوالفضل بیابان گرد و مهدی عباسی که مظلومانه مانند سالار شهیدان حسین بن علی(ع) در شرق کربلا نرسیده به شهر شوش با نثار جانشان خود را به کاروان امام رساندند .

اوایل سال 1360 از تهران به نراق عزیمت کردم ، محمدرضا بخشی(شهید) دستم را می گرفت و می برد نزد دوستان و منازلی که عزیزان بسیج و این شهیدان معمولاٌ یکدیگر را ملاقات می کردند . از آنجا که یک رزمنده 12 ساله بودم برایشان تعجب داشت که چه طور من را تو جبهه راه دادند و هر کدامشون به نوعی سؤال پیچم می کردند .

آنها بزرگتر از من بودند منم خجالت می کشیدم وجواب های کوتاه می دادم و بقیه آن را محمدرضا بخشی برایشان توضیح می داد . توی این چند ساعت، بدلیل اینکه تازه با آنها آشنا شده بودم، خیلی به چهره آنان دقت می کردم، رفتارشون بوی بهشت می داد ؛ خیلی صمیمی، مهربان، با تواضع، دوست داشتنی بودند .

احترام به همدیگر، عشق به یکدیگر، آرام صحبت کردن، همه چیز را برای یکدیگر خواستن خلاصه در این دو شب نمونه های ایثار و از خودگذشتگی عملی برایم معنا پیدا کرد . بعد آنان اواسط سال 1360 در ساختمان بسیج استقرار یافتند . گویا آنها انتخاب شده بودند تا باعث هدایت و الگویی برای ما باشند مانند سردار کاروانشان .

 

 راوی : حسن حیدری فرزند علی اهل شهر نراق 26 مهر 1395

۰ نظر ۰۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۳:۵۸
سلحشوران شهر نراق

وزارت دارائی
اداره دارایی و اقتصادی شهرستان کاشان
بتاریخ 26/10/1325
شماره : 5392

آقای ابراهیم رحمانی خدمتگذار اقتصادی کاشان
در پاسخ گزارش مورخ 24/10/1325 شما، اشعار می دارد، چون برابر حکم شماره ---
آقای رَسا به سِمَت تصدی کمیسیون توزیع بخش نیاسر و آقای معمار به عنوان نظارت اعزام گردیده اند، و باید کالاهای موجوده از طرف آقای عطارها ، متصدی پیشین به آقای رسا، متصدی فعلی تحویل گردد .
بنابراین فورا با حضور آقایان رسا متصدی و معمار ناظر توزیع و عطارها، متصدی پیشین اقتصادی نیاسر، امهار(پلمپ)درب انبارها معاینه و در صورت صحت؛ صورت مجلس به امضای نامبردگان و خودتان تنظیم و سپس انبارها را در اختیار مامورین اعزامی می گذارید تا نسبت به تحویل و تحول طبق دستور اقدام نمایند.
بدیهی است بعد از انجام عمل مزبور نیز هرگونه نظارت و مُهری برای درب انبارها ضرورت داشته باشد خود آقایان رسا و معمار اقدام خواهند نمود .

امضا : از طرف رییس دارایی و اقتصادی شهرستان کاشان       امین پور

از جناب آقای حمید سلطانی شایان اهل شهر نراق از بابت بازخوانی و تایپ سند سپاس گزاریم . 

توضیحات :
میرزا محمد ابراهیم رحمانی فرزند نصرالله نراقی اهل شهر نراق ، خدمتگزار ادارات  دارایی مناطقی همچون بروجرد ، میمه جوشقان قالی و کاشان بود که تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۳۳۳ دار فانی را وداع گفت و پیکرش در گورستان میمه اصفهان خاکسپاری گردید . 

۰ نظر ۰۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۰:۲۴
سلحشوران شهر نراق

شدت جنگ عراق بر علیه ایران شدت گرفت و رهبر کبیر انقلاب سید روح اله خمینی(ره) از جوانان درخواست نمود جبهه ها را پر کنند .
غلامرضا حیدری متولد 1348 با جمعی از جوانان نراق که تازه وارد 16 سال شده بود همه آمال و آرزوها را رها کرده و به ندای هل من ناصر رهبر انقلاب لبیک گفت .

آنان لباس رزم بسیج را برای دفاع مقدس از آب و خاک و دین پوشیدند و نراق را به سمت سرحدات استان خوزستان ترک گفتند . حضور این جوانان در تاریخ حماسه آفرینی مردم این دیار ثبت شد و همچنان باعث مباهات هستند .

پدر غلامرضا به نام حاج غلام محمد حیدری فرزند کربلایی علی از انقلابیون مشهور نهضت امام خمینی(ره) در نراق بود که در اکثر راهپیمایی ها بر علیه حکومت پهلوی شرکت داشت . روزی هم که نیاز شد از انقلاب دوم پشتیبانی کنند کفن پوشان در صفوف ابتدایی نراقی ها به مقابل لانه جاسوسی تهران آمد و مشت های خود را در مقابل امپریالیست امریکا گره زد و بر سرشان فریاد بر آورد . وی سرانجام تاریخ تاریخ 10 مرداد 1395 بدرود حیات گفت .

غلامرضا حیدری جوان پاک طینت در سنین پایین سه مرحله شجاعانه وارد نبرد با دشمن قدار بعثی شد . طی پدافندی عملیات والفجر هشت و فتح فاو عراق تاریخ 29 بهمن 1364 در بندر فاو از ناحیه سینه ، چشم راست و زانوی راست مجروح گردید . بعد از معالجات ابتدایی در بیمارستان صحرایی فاو به بیمارستان شهید بقایی اهواز منتقل و بعد از طریق هواپیما به تهران انتقال و در بیمارستان شهید فیاض بخش شماره 2 به مدت یکماه بستری و معالجه گردید . او از جانبازان 10 % دفاع مقدس می باشد .

غلامرضا دست از آرمان و اهدافش بر نداشت و در زمستان سال 1365 در عملیات کربلای 4 در شلمچه و سپس اسفند 1366 در پدافندی عملیات والفجر 10 در جبهه حلبچه عراق به جانفشانی هایش ادامه داد . اعزام های نامبرده از طریق بسیج سپاه شهرستان محلات صورت گرفت و در گردان ولیعصر(عج) سازماندهی گردیده بود .

از غلامرضا حیدری و همرزمانش بابت حفظ کیان دین و مملکت سپاس گزاریم .

۰ نظر ۰۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۲:۳۳
سلحشوران شهر نراق

این برگ که در صفحه ١١٢/۵۴ دفتر سردفتر،بشماره
٢۶۴۵ثبت شده است، در دفتر اینجانب دفتریارِ
ثبت اسناد هم در صفحه ١٩٩/۴ اسناد رسمی
شماره ٣دلیجان و تحت شماره ٢۶۴۵
در تاریخ ١٣٢٨/۶/٢٨بثبت رسید
امضا : سردفتر نیکوئی

                                     وزارت دادگستری 
                                    ثبت اسناد و املاک
                                  برگ داد و ستد متفرقه
                                   نوع سند: اقرار و صلح
       
دفترخانه اسناد رسمی شماره ٣ دلیجان.حوزه ثبت محلات

در تاریخ زیر حاضر گردید آقای محمد یوسفی فرزند محمد یوسف،شناسنامه شماره هفت،موالید نراق و اقرار و اعتراف نمود بر اینکه نسبت به پنج سَراجه مشاع از کُل ششدانگ قنوات علیا و سفلی مورد پلاک شماره ۴٢۶٧ قطعه ٧ نراق که از طرف آقای محمد یوسف یوسفی شناسنامه شماره ١۴٩٠ نراق، سند عادی واگذار شده بود صلح نمود به آقای محمد یوسف یوسفی پدر خود مبلغ هفت هزار ریال وجه رایج و ... اقراره مبلغ مرقوم را دریافت نمود و نسبت به پنج سَراجه آب قنوات مرقوم هیچگونه حقی و ادعایی نخواهد داشت، چنانچه بعدا ادعایی نمود بلا اثر خواهد بود .

امضاء  : ١٧شهریور ١٣٢٨

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب آقای حمید سلطانی شایان از بابت بازخوانی صلح نامه محمد یوسفی نسبت به پدرش محمدیوسف یوسفی فرزند طوغان سپاس گزار می باشد .

۲ نظر ۰۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۹:۵۳
سلحشوران شهر نراق

گر دامنِ وَصلَش نَشَود دَسترَسِ ما
بیرون رَوَد از غالبِ بی جان نَفَسِ ما

وَه وَه زِمِی و مِیکده گر جرعه‌ی جامی
زیبَد که زَنَد خَنده به عَنقا مگسِ ما

مرغِ دلِ ما در قفس افتاده که شاید
بازی، به تماشا گُذَرَد بَر قَفَسِ ما

پیوسته به صحرا رَوَد اَز ما خَبَرَش نیست
اِی وای بَر اَحوالِ دِلِ  مُحتَبَسِ  ما

با زحمت‌ِ پاسِ دَر و دربانیِ جانان
شادم که بُوَد در کفِ لُطفَش مَرَسِ ما

 حاصل نَشُده هیچ مَراکویِ خَرابات
بُرهان و دَلیلِ سُخَنِ ما قَبَسِ ما

جان می رود از رفتنِ او از تن و باشد
گوش‌ِ دِلِ ما در رَهِ بانگِ جَرَسِ ما

در خدمت جانان چه رسد از سر رَافت
(حسرت)که کسی عَرضه دَهَد مُلتَمِسِ ما

مولانا حسرت نراقی


تنظیم و باز نشر: استاد مرتضی علی آقایی نراقی

 
بازی = در اینجا منظور پرنده ی شکاریست
مَرَس=طنابی که به گردن سگ می‌اندازند
مُحتَبَس= حبس شده - زندانی شده
قَبَس = شعله و پاره ای از آتش

 

۰ نظر ۰۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۰:۱۶
سلحشوران شهر نراق

وزارت دادگستری
ثبت کل اسناد و املاک
برگ داد و ستد متفرقه
نوع معامله قطعی
دفترخانه اسناد رسمی شماره ۳ دلیجان حوزه ثبت محلات
این برگ که در دفتر ۵/۱۱۲ دفتر سر دفتر شماره ۲۶۴۴ ثبت شده است در دفتر اینجانب نماینده ثبت اسناد هم در صفحه ۴/۱۹۹ اسناد رسمی شماره ۳ دلیجان در تحت شماره ۲۶۴۴ در تاربخ ۱۳۲۸/۶/۱۷ به ثبت رسید.
سر دفتر نیکوئی

فروشنده آقای محمد خان یوسفی فرزند محمد یوسف شناسنامه شماره ۱۴۹۰ از نراق ساکن قصبه مزبور خانه شخصی .
خریدار آقای محمد یوسف یوسفی پدر فروشنده شناسنامه شماره هفت موالید نراق ساکن نراق خانه پدر خود .
مورد معامله ششدانگ یک قطعه باغ شماره یکهزار و هفتصدو شصت و یک فرعی واقعه در قصبه نراق از شماره ۴۲۲۴ اصلی واقع در نراق مشهور بباغ پابیدا قطعه هفت حوزه ثبت محلات ثبت شده در صفحه ۹۱ شماره ۳۵۲۸ دفتر جلد ۳۸ دفتر املاک‌ محلات محدود طبق سند مالکیت است .
بها مبلغ هفتهزار ریال وجه رایج .
اسقاط کافه خیارات از طرفین شد .حتی خیار غبن و غبن فاحش ..........
مبلغ بالا که هفتهزار ریال است توسط آقای محمد یوسف یوسفی خریدار.......... واصل شد.
منافع مورد معامله به نحوی از انحاء به کسی واگذار نشده .
تاریخ هفدهم شهریور ۱۳۲۸
محل امضاء : محمد یوسف یوسفی

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی سند معامله باغ پابیدا سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۰۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۰:۰۱
سلحشوران شهر نراق

۲۹ فروردین روز ارتش جمهوری اسلامی ایران را تبریک می گوییم. به پاس ایثارگری های ارتشی های قهرمان اسامی شهدای ارتشی شهر نراق را معرفی می کنیم:

۱- سرباز شهید احمد ابراهیمی فرزند عباس


۲- سرباز شهید محمدرضا پورصادقی فرزند علی اکبر

۳- سرباز شهید مفقودالجسد علی اصغر مهدوی فرزند حسین

۴- درجه دار شهید غلامعباس علی آقایی فرزند یوسف

۵- سرباز شهید مصطفی طالبی فرزند حسین


۶- سرباز شهید غلامرضا حسینی فرزند محمد

۷- درجه دار شهید غلامرضا حمزه ای فرزند محمدعلی

۸- درجه دار شهید حسین مهدی زاده فرزند عبداله

۹- درجه دار شهید علی مهدی زاده نراقی فرزند ابوالفضل

۱۰- سرباز شهید حسن(حمید) ابراهیمی فرزند علی

۱۱- سرباز شهید علیرضا قجری فرزند علی محمد

۱۲- سرباز شهید محمود ترابی فرزند علیرضا

۱۳- درجه دار شهید احمدرضا مهدوی فرزند کاظم

14 - سرباز شهید مهرداد(محمد) حسینی فرزند علی محمد

15- درجه دار شهید محمد شوری فرزند موسی

16- سرباز شهید مفقودالجسد حمیدرضا انصاری فرزند حسن

17- درجه دار شهید بهرام قاسمی فرزند مظفر

18- سرباز شهید رضا مهرانی فرزند علی اکبر

 

شادی روح مطهرشان صلوات نثار می کنیم
۰ نظر ۲۹ فروردين ۹۹ ، ۱۱:۵۴
سلحشوران شهر نراق

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله الذی جعل المداد(تقلب در نوشتن) والقِرطاس(نشانه جُرم) حجج(بی اساس) و دلائل و برهان بین الناس و صل الله علی محمد و آله قارع الوسواس(فال زننده به قرعه)
بعد الحمد والصلاه غرض از اِستکتاب(طلب نوشتن) و اِسترقام این کلمات میمنت انجام خجسته فرجام ذکر و بیان آنست که چهارده سال قبل از تاریخ ذیل مرحوم مغفور جنت و رضوان آرامگاه خیرالحاج حاجی محمد باقر خلف مرحوم آقا ابراهیم برحمت ایزدی پیوست و پنج شَعیرو نیم(متر) از خانه حاجی تقی شهره که متوفی مالک بود حق السدس(یک ششم) والده او هی المسماه نساء خانم بنت مرحوم حاجی عبدالعظیم شد پس از چند مدت او نیز متوفیه شد و از او یک پسر و پنج نفر دختر وارث باقی ماند که اسماء(نام) ایشان به تفصیل ذیل است :
 خیرالحاج حاجی محمد جعفر
و ... خانم زوجه مرحوم آقا علی
و ماه جهان خانم زوجه مرحوم حاجی کریم
و طیبه نساء خانم زوجه مرحوم‌ حاجی عبدالصمد
و لطیفه نساء خانم زوجه عالیحضرت آقا زمان
و ام کلثوم خانم زوجه عالیحضرت آقا عبدالهادی
و خانه مرقوم فوق مشترک مابین ایشان بود و خیرالحاج حاجی محمد جعفر با صغار مرحوم‌حاجی محمد باقر مصالحه نمود به نصف از خانه علیخان شهره که بالمناصفه مالک بودند و مدعی گردید بر اینکه سایر وراث را حقی در این خانه مرقوم فوق نیست به سبب اینکه از والده ام طلب داشتم استیفای حق خود را نموده ام و گذشته از این مقام نیز به استثنای همشیره زوجه مرحوم آقا علی به من مصالحه نموده اند حق خود را به یکصد دینار نقد و یکصد درهم گندم ایشان در جواب مرفوع(پی گیری) داشتند که اولاً طلب از والده نداشتید و ثانی در خصوص مصالحه افواهاً بوده و صیغه در اوجاری نشده است و گفت و شنود افواهاً غَش و رَش نموده با ما گفتید که حق شما بقدر طاقچه است بنابر گفتگوی طرفین منجر به بانیان قسم‌میشد .

لهذا با صلاح مصلحین خیراندیش و مومنین صلاحیت کیش کائناً ما کان(هر چه باشد) ادعای خود را مصالحه نمودند به مبلغ هشت عدد اشرفی محمد شاهی هیجده نخود وزن و یکتومان رواج بتفصیل ذیل :
 نرگس خانم (۲۵ ریال ) بیست و پنجهزار دینار رایج سلطان
ماه جهان خانم (۲۵ ریال) بیست و پنجهزار دینار سلطان
طیبه نساء خانم (۱۰ ریال) یکتومان رایج سلطان
لطیفه نساء خانم (۱۰ ریال) یکتومان رایج سلطان
ام کلثوم‌خانم‌( ۱۰ ریال) یکتومان رایج سلطان
و مال المصالحه نقداً فی المجلس واصل و عاید هریک از ..... فوق گردید و پس الیوم خانه مرقوم ملک طلق خیرالحاج حاجی محمد جعفر می باشد هر یک ادعائی باشد باطل و از درجه اعتبار ساقط خواهد بود .
تحریراً فی شهر شعبان المعظم ۱۲۶۲
۱شعبان ۱۲۶۲(برابر ۳ مرداد ۱۲۲۵)
آقا نصرالله بوکالت از جانب والده خود اقرار بمراتب مذکور در متن و حاشیه نمود
بتاریخ شهر ذی الحجه الحرام ۱۲۶۲
۱ شعبان ۱۲۶۲ (برابر ۳ مرداد ۱۲۲۵)
الشهود آقا محمد مهدی اقرار بمصالحه ماه جهان خانم نمود.
الشهود اقرار بمصالحه طیبه نساء خانم نمود.
الشهود اقرار بمصالحه لطیفه نساء خانم نمود .
الشهود اقرار بمصالحه ام کلثوم خانم نمود .
الشهود اقرار بمصالحه نرگس خانم نمود.
مُهر یا جواد.
مُهر عبدالعظیم.
مُهر های نامعلوم

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی سند مصالحه خانه بین شریکان سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۲۹ فروردين ۹۹ ، ۱۱:۴۲
سلحشوران شهر نراق
از آن وقتی که ویروس آمد و بُرد

سلامت از بزرگ و کوچک  و خُرد

 

به شهرم  همتی چندان روانه  
شدن عاشق به یاری  آن  زمانه

 

جوانان وطن با شور و حالی
کُنند شهر را ز این  ویروس  خالی

 

سپاهی و بسیجی دست در دست
همیشه پای کار تا می توان  هست

 

همه اهل محل از مرد و از  زن
که یاریِ کرده اند این جمع بیست تَن

 

به تهران و به قم از هر دیاری
کمک های فراوان داده یاری
      
بسازند همتی در طول دوران  
همه فعال کار تا زیر باران

 

بنازم شهر فاضل ای نراقی
حریفش هم نشد ویروس یاغی

 

شکستش داده اند در خانه هاشان
 که حداقل نمود رفت آمداشان

 

هم اینک داده اند فرمان آخر
شده ماموریت اتمام  بر سر

 

چو احسن بایدت گفتن به آنان
که خوب بودند اول تا به پایان
 
مرادی،  چون رَوی روزی به شَهرَت
همه باشند سلامت در سلامت

 

احمد مرادی فرزند علی محمد اهل شهر نراق فروردین ١٣٩٩

۱ نظر ۲۸ فروردين ۹۹ ، ۱۱:۵۷
سلحشوران شهر نراق

آنچه باید آقایان به رضا و رغبت به جهت مخارج مرحمت فرمایند :
جناب حاج ‌محمد رضا اخوان دو تومان
جناب حاجی محمد علی یکتومان
جناب حاجی اسدالله یکتومان
آقا محمدعلی ملا ابوالقاسم یکتومان(ملا محمدعلی فروغی فرزند ملا ابوالقاسم)
آقا محمد کاظم آقا جعفر پنج ریال(محمد کاظم فرزند جعفر)
آقا محمد آقا مهدی پنج ریال
جناب رئیس التجار یکتومان(حبیب اله نراقی فرزند حاج محمد مهدی)
جناب آقا محمد ابراهیم یکتومان
جناب معاون التجار یکتومان(فضل اله نراقی فرزند محمد جواد)
آقا میرزا شکرالله خان یکتومان
سرهنگ یکتومان
آقا میرزا ابوتراب پنج ریال(میرزا ابوتراب نراقی فرزند میرزا علی اکبر)

سید یوسف اخوی یکتومان
ابراهیم عابدین یکتومان(ابراهیم شَبان فرزند عابدین) 
کریم ابراهیم یکتومان(کریم فرزند ابراهیم)
محمد حاجی مهدی یکتومان(محمد فرزند حاج مهدی)
شکرالله حاجی مهدی یکتومان(شکراله فرزند حاج مهدی)
محمد حسن پنج ریال
کربلائی علی یکتومان
ابوالقاسم یکتومان
میرزا حسن میرزا محمود پنج ریال(میرزا حسن فرزند میرزا محمود)
نصرالله شعبان پنج ریال(نصراله فرزند شعبان)
آقاخان محمدعلی دوازده ریال(آقاجان ابن محمد علی نراقی ابن خالو آبابای نراقی)
قاسم گوهابا پنج ریال
غلامحسین ولد محمد پنج ریال(غلامحسین فرزند محمد)
ابراهیم دباغ یکتومان(ابراهیم دباغ نراقی فرزند استاد میرزا)
معاون‌ ... یکتومان(میرزا غلامحسین خان امینیان معاون الممالک)
ولدان عبدالرزاق یکتومان(فرزندان عبدالرزاق همچون حاج محمدعلی غفاری)
ولد علی .... پنج ریال
بی ....بخانه رفته
از جعفر هندوانه صدو چهل و چهار تومان
خربزه جعفر نود و نه تومان
هندوانه عباسعلی چهل و هشت تومان
هندوانه مهدی سی و دو تومان
نشست آباد(قلعه نشست آباد دلیجان) صدو بیست تومان
خربزه محمد آباد(مزرعه محمدآباد شهر نراق) صدو شصت و پنج تومان
از نصرت آباد(مزرعه نصرت آباد شهر نراق) دویست و هشتاد و سه تومان
خیار چهل تومان
جمع نهصدو سی و یکتومان
ایضا حاج علی ملک دویست و پانزده تومان.
جمع هزارو صدو چهل و شش تومان

 

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی جمع آوری هزینه های عام المنفعه در نراق سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۲۸ فروردين ۹۹ ، ۱۱:۳۸
سلحشوران شهر نراق

یکی از رسم های پسندیده مردم ایران هدیه به دختر برای تولد اولین فرزندش به عنوان سیسمونی است که این آیین از گذشته معمول است. سیسمونی عبارت است از رخت و لباس و لوازم خواب نوزاد اول .

در فرهنگ ایرانی رسم بر آن است که برای نوزاد اول ‌وسایل مورد نیاز توسط خانواده عروس تهیه و به خانه عروس و داماد می فرستند.شاید یکی از نام آشناترین رسم و رسومات در ایران خرید سیسمونی باشد.رسمی که با گذشت زمان آنقدر پیچیده شده وتغییر شکل داده که دیگر‌نمی توان آن را رسمی اصیل دانست.

در کهن شهر نراق سیسمونی را بعد از ماه ششم و معمولا در ماه های طاق(فرد) حاملگی و اغلب در ماه هفتم به خانه عروس می فرستادند .در باورهای عامیانه ،فرستادن سیسمونی در ماه های زوج بارداری بد شگون است و در ماه هفتم به خانه داماد فرستاده شود.احتمال ارزش شمردن عدد هفت ریشه این اعتقادات بوده که فکر می کردند‌ بر سلامت و برکت فرزند نو رسیده اثر می گذارد. در روز ارسال سیسمونی معمولا خانواده داماد برای نهار به خانه پدر عروس دعوت می شدند و پس از پذیرایی و صرف نهار سیسمونی را به خانه عروس می بردند .

اقلام سیسمونی

 در گذشته اقلام سیسمونی در مناطق مختلف متغیر بود. در شهر نراق سیسمونی شامل موارد زیر می شد:
چند تکه لباس در سایزهای مختلف که معمولا خانواده عروس خودشان با پارچه چیت و قدک با دست می دوختند
کلاه از جنس های مختلف(کاموایی،پارچه ای)
ست قنداق که شامل چاچَب قنداق
چند تکه دستمال وکهنه از جنس چیت
مشمع
بند قنداق
روپوش
ناف بند
سینه بند
گوشبند(لچک سفید)
کمرچین
شانه پیچ
بقچه لحاف و تشکچه وبالش پَرقو یا پشم
یک عدد نَنی یا نَنُو (گهواره تابستانی ) و یک گهواره چوبی
مُکَّه یا پستانی(وسیله پارچه ای که داخل آن نبات یا مواد قندی می گذاشتند و گِرِه می زدند ودر دهن بچه می گذاشتند تا بِمکد و به اصطلاح کارپستانک های امروزی را می کرد)
آرد برنج
زعفران ، هِل ، بودل
عروسک پنبه ای برای دختر و اسب چوبی تیله و مُهره برای پسر
مُهره چشم و مازو برای نظر زدن کودک

با نگاهی به آنچه در باره رسم خانواده های ایرانی در سیسمونی رخ داده به وضوح مشاهده می نماییم که تمامی آنچه توسط خانواده عروس به عنوان سیسمونی تهیه می شده  با محوریت نوزاد پروری و سنین نوباوه گی فرزند بوده که از آن می توان به عنوان یک رسم دلنشین برای استقبال از نَوه آینده توسط خانواده های ایرانی یاد کرد و پای بندی به این رسم به شیوه کاملا ایرانی زحمتی برای خانواده عروس به همراه نداشت.
اما آنچه که به تدریج واسطه فرهنگ برتری جویی بزرگسالان با محوریت کالانمایی در تهیه سیسمونی به صورت روزافزون شاهد آن هستیم نشان دهنده این واقعیت است که درحال حاظر به آن توجه نمی شود.

درتهیه سیسمونی ساده در شهر نراق زنان باردار ،آرامش و آسایش بیشتری داشتند و مانند زنان امروزی درگیر زرق و برق و تجملات نبودند. امروز تهیه سیسمونی‌ به یک دغدغه بزرگ برای زنان باردار تبدیل شده، طوری که مادر بزرگ های کنونی دیگر مانند گذشته از نوه دار شدن به دلیل هزینه های زیاد سیسمونی های پر طمطراق، ذوق و شوق گذشتگان را ندارند.
استفاده از سنت های قدیمی در تهیه سیسمونی ها کم رنگ شده و به دلیل تجمل  گرایی و چشم وهم چشمی دغدغه خرید سیسمونی گران قیمت ، به چشم می خورد .

اوج تجمل گرایی

امروزه والدین خرید وسایل گران قیمت ‌را برای تامین سیسمونی کودک در اولویت قرار داده اند . هزینه بالای تهیه سیسمونی و اوج تجمل گرایی آرامش زنان باردار را به هم زده است. امروزه تهیه سیسمونی هزینه های زیادی را به خانواده ها تحمیل کرده و روز به روز هم به این هزینه ها افزوده می شود تا جایی که در بعضی مواقع تهیه یک سیسمونی فراتر از میزان جهیزیه ای است که پدر و مادر به دختر داده است .

چک لیست سیسمونی

در گذشته سیسمونی به چند دست لباس ساده ، قنداق ، چند کهنه نخی و... ختم می شد اما شرایط فعلی معضل برای خانواده ها ایجاد کرده است.در قدیم از شیشه شیر مارک دار و پستانک و کالسکه فلان مدل اثری نبود و برای آرام کردن فرزند مقداری مواد قندی را گوشه یک دستمال می بستند و به بچه می دادند تا بمکد وساکت شود و به این صورت او را سرگرم می کردند.در قدیم از اطاق کودک اثری نبود ولی امروزه اتاق کودک شبیه یک فروشگاه سیسمونی با انواع و اقسام لوازم گران قیمت است .
امروزه  اکثر خانواده ها فقط یک اتاق با وسایل گرانقیمت آنچنانی را به نوزاد اختصاص داده اند. در صورتی که در شهر نراق اکثر خانواده ها فقط در یک یا دو اتاق زندگی می کردند  که ازآن به عنوان مهمانخانه، آشپزخانه، قالی باف خانه و تربیت فرزند استفاده می شد! مادرِ خانواده ،شب ها بچه ها را به ردیف داخل همین اطاق می خواباند وروی همه را یک لحاف قدکی می کشید که بخوابند.
تمام اعضای خانواده که تعداد آنها حتی به ۱۰ نفر و بیشتر هم می رسید در همین اتاق ۱۵ یا ۲۰ متری زندگی می کردند. فقط اشخاص متمکن خانه های مخصوص و دارای چند اتاق داشتند وبقیه می بایست به همین یک یا دو اتاق روزگار بگذرانند.

به بافت قدیمی نراق نگاهی بیندازید خانه هایی را می بینید که در قدیم چند خانوار در آن زندگی می کردند. به این منازل به اصطلاح "قلعه"می گفتند.بیشتر آنها دارای یک ورودی و یک سرویس بهداشتی و یک حلقه چاه آب یا سیپک  مشترک بودند. در آن زمان شیشه شیر، پوشک ، مواد غذایی آماده مخصوص کودک نبود و بچه ها سالم تر از امروز بودند و مادران آنها را با داروهای خانگی وگیاهی درمان می کردند.
نَنُوی بچه شبیه یک جسم چهار گوش از جنس چرم یا پنبه تقریبا شبیه یک تکه زیلوی کوچک  که چهار گوشه آن چهار حلقه نخی داشت و مادران طنابی به دو طرف نَنُو می بستند و یک سر طناب را به چفت دولاب و سر دیگر آن را چفت ورودی اتاق می بستند و بچه را در آن می خواباندند وتکان می دادند تا ساکت شود. اگر بچه دل درد داشت یک گمی قنداق یا نبات داغ با قاشق چای خوری به او می خوراندند واگر بچه گوش درد می گرفت با دود قلیان وسیگار آن را تسکین می دادند.

لوازم ضروری برای سیسمونی نوزاد شامل لباس نوزاد و وسایل بهداشتی

امروزه برخی زنان باردار بیش از آنکه به فکر سلامت خود و فرزندشان باشند،نگران تهیه سیسمونی و رقابت با دیگران در این زمینه هستند. دختران به محض اینکه بارداری را در خود احساس می کردند خودشان با امکانات ساده و اولیه ای که در خانه مادرشان وجود داشت شروع به دوخت لباس های ساده ، بافت عروسک کاموایی و ساخت اسباب بازی های مختلف  محلی می کردند و به همین مقدار قانع بودند ولی امروزه تهیه سیسمونی کار پر دردسری شده است . امروزه تجمل گرایی  وعدم تمکن مالی ،اضطراب و استرس نه تنها جان مادر را به خطر انداخته بلکه باعث آسیب رسیدن به جنین هم می گردد .

جشن سیسمونی

جشن سیسمونی هم یکی از جشن هایی است که در تمام شهرها به شکل های متفاوتی برگزار می شود. جشن سیسمونی جشنی است که اقوام و آشنایان کنار همدیگر جمع می شوند و کادوهایی را به فرزند جدید هدیه می دهند. این جشن در نراق بعد از روز دهم که نوزاد را به حمام می بردند انجام می گرفت و تقریبا جشنی زنانه بود .دلیل این جشن ،مشترک شدن در شادی مادر و پدراز داشتن فرزند بود.

برخی از خانواده ها در نراق با اقوام خود راحتی بیشتری داشتند و لوازمی که نیاز داشتند به آنها می گفتند. اقوام آنها نیز همان وسایل را به عنوان هدیه تهیه به فرزند نو رسیده می دادند.برخی دیگر به جای تهیه لوازم پول هدیه می دادند تا تازه مادرها هر آنچه که نیاز دارند برای فرزند خود تهیه کنند.این جشن ساده هنوز هم در برخی از خانواده های مردم شهر نراق پا برجا مانده است .

جاخالَگی

جا خالگی هم یکی دیگر از رسم و رسومات مردم نراق می باشد و به معنی کادو بردن برای فرزندان دوم به بعد خانواده ها می باشد.این رسم کهن هنوز هم در میان مردم نراق رایج است و فرق آن با سیسمونی این است که سیسمونی صرفا به عنوان کادو دادن به فرزند اول خانواده است در صورتی که جا خالگی برای فرزندان دوم به بعد است.
امید است که مردم عزیز شهرمان مانند پدران ومادران خویش با امکانات در حد توان زمینه خوشبختی را برای فرزندان خویش فراهم آورند و از هزینه های هنگفت و مازاد در امر ازدواج برای عزیزان خویش پرهیز نمایند.

سایت سلحشوران شهر نراق از محقق ، نویسنده و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ شهر تاریخی نراق جناب آقای مرتضی  علی آقایی از بابت تهیه این تحقیق سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۲۵ فروردين ۹۹ ، ۱۲:۳۵
سلحشوران شهر نراق

مبلغ سه تومان و سه قِران(یکای پول ایران دوران قاجاریان) که عبارت از سی و سه ریال باشد از مال خاص خالص آقا میرزا محمودآقا معتقدی نراقی بر ذمه(ضمانت) و رقبه(گردن) خود قبول شرعی دارد آقا محمد ابراهیم رحمانی نراقی که ان شاءاله تعالی وجه مرقوم در فوق را از حال تحریر الی انقضاء مدت دو ماه تمام دیگر اَداء و کارسازی نماید و عذری نیاورد .
و کان ذالک تحریر فی تاریخ 13 شهر رمضان المبارک سنه 1351
13 رمضان 1351(برابر 20 دی 1311)

بازخوانی شاهدین در حاشیه سند :
اعترف بما رقم ‌شکراله رحیمی
به مراتب متن شهادت دارم ‌سید محمود غفاری نراقی(فرزند سید جعفر)

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی کارسازی مَبلغ پول بین نراقی ها سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۲۵ فروردين ۹۹ ، ۱۲:۲۹
سلحشوران شهر نراق

 

ما را در سر سودای عاشقی است

                                                  و دفاع همچنان باقیست

                                                                                    و تا انتها ایستاده ایم.....

۰ نظر ۲۴ فروردين ۹۹ ، ۱۳:۲۷
سلحشوران شهر نراق

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدُ ِلله الذی أحَلَّ النِکاحَ و حَرَّمَ السّفاحَ و الزِّنا، ولصَّلاةُ وَالسَّلامُ عَلَی نَبیِّنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِه  

فیکل مساء و صباح .
اما بعد غرض اصلی از نگارش این سطور میمنت مسطور آنکه چون نظام عالم ‌و بقاء نسل بنی آدم بمناکحت منوط و بمزاوجت مربوط و ارتکاب ازدواج متضمن وسعت رزق و غناست و متکفل رفع فقر و عناست لهذا بفرمان واجب الاذعان
وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى‌ مِنْکُمْ وَ الصَّالِحِینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ (سوره نور آیه 32)
و بحکم مطاع عالم‌ مطیع : النِّکَاحُ سُنَّتِی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی‏
عقد مناکحت و مزاوجت دائمی واقع شد فیمابین عالیحضرت آقا عبدالرحیم وَلَد صدق عالیحضرت ستوده خصلت کربلائی آقاجانی نراقی و حره مخدره بالغه باکره رشیده المسماه جواهر خانم صبیه عالیحضرت آقا محمد صادق من القصه علی کتاب الله تعالی و منهاج ائمه الهدی و سنه سیه نبیه المعلی والصداق المعین مبلغ یکصدو بیست تومان رایج سلطان روپیه جدیدالضرب ناصرالدین شاهی عددی ....... بیست و چهار نخود موجب تفصیل ذیل الکتاب .

هدیه کلام الله مجید یکجلد دو تومان
نقد مافی الذمه بیست تومان
رخوت ملبوس از حریر و چیت دودسته شانزده تومان
فرش اطاق یکدسته پانزده تومان
رختخواب قلمکار موهوبی والد ناکح دسته پنج تومان
طلا حمرا به مثقال صرفی چهار مثقال سه تومان
مسینه آلات ساخته و پرداخته چهارمَن ده تومان
ماده گاو سلیمه الاعضاء یک راس پنج تومان
گوسفند از جنسین شش راس سه تومان
پول ملک ان شاالله ابتیاع نماید بیست تومان
خانه شهره به خانه ورثه مرحوم آقا مهدی حاجی عبدالله واقع در محله در صلبال که محدود است به حدود اربعه
حدّی به خانه آقا ابراهیم پاره دوز(پینه گری)
حدّی به خانه استاد غلام رضا سلمانی و
حدّی به شارع مع ممر و مدخل و مشاع و باغچه و چاه آب و مستراح و ابواب(درها) و اِغلاق(دربستن) و کلما یتعلق بها بقدرالحصه از جمله ششدانگ یکدانگ‌ که مفروض شده نیمدانگ ‌موهوبی(خداداده) والد ناکح و نیمدانگ موهوبی والده ناکح بمبلغ بیست و یکتومان مناکحه صحیحه شرعیه مشتمله بر صیغه ایجاب و قبول صادرین من وکیلهما بعد اثبات وکالتهما و متی ..... صداقها وجب علی الزوج ادائها .......الکسوه بقدرالقوه و علیها الاطاعه کما فرره الشارع المصطفویه اللهم الف بینهما و طیب نسلهما و بارک لهما بالخیر والبرکته والعافیه . و تحریر ذالک یوم شنبه سلح شهرربیع الثانی مطابق سنه 1300
ربیع الثانی 1300(برابر اسفند 1261)
تعریف الشهود
عالیجناب ملا محمدعلی ولد مرحوم ملا ابوالحسن
سعادت پناه آقا سید هادی ولد مرحوم‌آقا سیدعبداله
عزت نصاب آقا احمد ولد مرحوم حاجی حسین آقامحمد صادق اب منکوحه(پدر عروس)
عالیحضرت آقا محمد حسین ولد مرحوم آقا عبدالکریم
کُلهم نراقیون

حضار مجلس :
عالیحضرت حاجی میرزا کوچک(احتمالا فرزند حاج علی نقی نراقی)
و حاجی اسدالله ولد مرحوم حاجی محمد ابراهیم
آقا میرزا ابوتراب خلف مرحمتشان حاجی میرزا محمد
و آقا میرزا ابوتراب ولد مرحوم‌ مغفور حاجی علی اکبر
و آقا محمدحسین ولد مرحوم حاجی جعفر
و آقا حسن بیک عم‌ناکح
و آقا محمدصادق اب منکوحه(پدر زوجه)
و آقا محمدحسین عم‌ناکح
و آقا محمدعلی ولد مرحوم‌حاجی اسماعیل
کُلهم نراقیون

کانال نراق شهر من از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی عقدنامه عبدالرحیم فرزند آقاجان نراقی و جواهر فرزند محمد صادق قریب یک قرن و نیم سپاس گزار می باشد .

علاوه بر زیبایی خط و نگارش در این سند ، قریب یک قرن و نیم پیش در نراق خاندان مشهوری به نام آقاجان و محله ای به نام صلبال وجود داشته که الان کمتر کسی از آنان آگاهی دارد .

۰ نظر ۲۴ فروردين ۹۹ ، ۱۲:۵۵
سلحشوران شهر نراق

 آید زمان آن که به رویش نظر کنیم
پروانه وار توانیم زِ کویش گذر کنیم

 

اسب خِرَد طلب کنیم و از جان بگذریم
این گونه می توان که به سویش سفر کنیم

 

درماندگان بلا را بگو چه باک
تا ناخداست نباید ز طوفان حذر کنیم

 

از حق طلب نموده ، شَود عمر او دراز
دست دعا و توسل به سویش سَحَر کنیم

 

میرزاعلی قجری فرزند غلامعلی اهل شهر نراق 20 فروردین 1399

۰ نظر ۲۳ فروردين ۹۹ ، ۱۱:۳۷
سلحشوران شهر نراق

ساوجبلاغ - حضور مبارک جناب مستطاب عمدةالاعاظم والتجار،قبله و امیدگاهی ام  آقامیرزا فضل الله معاون التجار نراقی(فضل اله نراقی فرزند محمد جواد) دام اقبالهم العالی شرف باد.
قبله و امیدگاها
ازحق جل جلاله مسئلت می نمایم که وجود مبارک حضرت مستطاب، عالی مقرون به صحت و سلامتی بوده، ملالی در خاطر شریف نیست. از حالات بخواهید بحمدالله همگی سلامت و تامین صحت برقرار و به دعاگویی وجود مبارک مشغولیم. دواعلی دستخط مبارک بتوسط پست دولتی واصل و زیارت شد ، از صحت و سلامتی وجود مبارک کمال مسرت و خورسندی رخ نمود .

خداوند سایه مبارک را از سر ماها کم و کوتاه نگرداند. شرحی از بابت غارت نمودن خانه مرقوم داشته بودید. خیلی غمگین شدیم.ولی قربان شما،تمام تقصیرات از خود سرکار می باشد. و والده عبدالله اگر روز اول که ماها آمدیم تشریف آورده بودید نه اینهمه ضرر کرده بودید و نه اینقدر ذلت کشیده بودید.
باری گذشته است،جان خود شما سلامت باشد. و اما از بابت اینکه مرقوم داشته بودید که کوس لِمَن المُلکی(طبل و دعوی مالکیت کردن) زده ای و گفته ای اگر نراق برسم آقا محمد کاظم را می کُشم و چه می کنم.
فرمایشات سرکار را قبول دارم ، ولی به جان عزیزت قَسَم می دهم که این مطلب را کی به شما گفته؟ خدا شاهد است که چنین حرفی تا بحال نزده ام و نخواهم زد.استدعا دارم مرقوم دارید که روبرو نموده آنوقت صِدق و کذب معلوم می شود که سرکار بدون جهت چاکر را مقصر نفرمایید.

و اما از بابت اینکه مرقوم داشته اید که بچه های هم قد شما صاحب آلاف و الوف(به یکباره ثروتمند شدن) شده اند و مشغول کسب و کار شدند و شما تابحال بیکار هستید.  فرمایشات شما قبول ولی پدرهای مردم اولاد خود را تنخواه داده مشغول کردند و شما ندادید و می فرمایید که چرا بیکار هستید و تا وقتی که کار بود و نوکری هم بود کردیم. حالا که خداوند اسبابش را مهیا نمی کند دیگر ماها چه تقصیر داریم؟

و دو مرتبه از نراق نوشته ام که اجازه بدهند جناب آقاخاله تا دویست تومان تنخواه بدهد ،آنوقت مثل بچه های مردم مشغول کسب شویم.
علیمحمد پسر جناب آقا سلیمان صد تومان تنخواه دارد، با او شریک خواهم شد به صوابدید(به صلاح) آقاخاله آقا محمدکاظم،اگر مصلحت می دانید اجازه بدهید. ولله خود مرقوم داشته اید که چرا دو کلمه از حالات خود ورودتان ننوشته اید. جناب والد به جان شما این مکتوب چهارم است که از خط نراق نوشته ام. و از قم و عراق(عراق عجم) و همدان و در بین راه ساوجبلاغ ، ده عریضه عرض کرده ام.اگر نرسیده باشد تقصیر بنده چیست؟
آب و هوای نراق هم اگر تغییر کرده باشد به جهت ما نکرده بجهت کسان دیگر کرده ، نوشته اید پدر را مرده که نکرد . فکری بحال خود و صغار نمایید. نمی دانم چه خاکی بر سرم کنم؟  بدست تنها که نمی شود کسب نمود، تنخواه لازم دارد . شما مرحمت بفرمایید که ماها مشغول شویم.

مرقوم داشته اید که این املاک و خانه پدرت مخارج دو سال شما را نمی دهد.
پدرجان مگر من چه کرده ام ؟ نراق جایی نیست که ماها مشغول بزم و نشاط شویم. خدا شاهد است از صبح تا غروب بیکار هستیم و کاری نیست که بکنیم و کسبی هم نداریم. لابدیم بیکار باشیم. و اینکه عبدالحسین(عبدالحسین نراقی فرزند فضل اله معاون التجار) خانه شما را به باد خواهد داد هم چنین نیست. خاطر شما جمع باشد عبدالحسین از همه ما دلسوزتر است. و شب و روز در صحرا مشغول زراعت هستند و به کارهای زراعتی رسیدگی می‌کند. و حالا مثل ساوجبلاغ نیست. حالش خیلی تفاوت نموده اگر تشریف آوردید معلوم خواهد شد. و اما اینکه نوشته اید عیال جناب آقاخاله رضایت ندارد و به او بد می گذرد اشتباه فرموده اید.زمان حضور معلوم خواهد شد.

شما که حالا غایب هستید تا از دست ماها بَرآید کوچکیِ جناب آقاخاله و اهل ‌بیت آقاخاله را خواهیم کرد و همچنین کوچکی اولادان او را. و اما از بابت والده هر وقت که کاغذ شما می رسد شکایت از دست والده دارید.نمی دانم والده چه بشما کرده که اگر فی الواقع او را نمی خواهید یکدفعه جواب دهید. رسم زن و شوهر که اینطور نیست. و شما هم در نراق دیگر چیزی ندارید که مادرم بفروشد و بخورد و یا به خانه مادرش و برادرش ببرد.حیف است از شما !
نمی دانم والله. عبدالله(عبداله نراقی فرزند فضل اله معاون التجار) این زیرآب زنی را که می کند. ماها که درباره مادر عبدالله کاری و بدی نکرده ایم که او شب و روز آب را زیر کاه می کند .
خودش می داند سزای هرکسی با خداست. باری جناب والد. شما را قَسَم می دهم به حق حضرت عبدالبهاء(عباس افندی فرزند حسینعلی نوری) این مطلب را کی به شما گفته که جناب آقا محمد کاظم را خواهم کشت؟

 استدعا می کنم این مطلب را مرقوم دارید که دیگر هوش بر سَرم نمانده ، مستدعی هستم مرقوم دارید. و یخدان ما را مدتی است که به کاروانسرا می بردیم و در خانه نمانده آسوده خاطر جمع باشید .
خدمت جناب حاجی محمد صالح و آقا میرزاعلی و آقا میرزا حاجی و آقامیرزا عبدالخالق و میرزامحمد رشید عرض سلام مخصوص برسانید. مادر و بچه های او را با مریم دعا برسانید.از مقتول شدن رحمان خیلی دلتنگ شدیم.خداوند او را رحمت نماید.سرسلامتی به همگی بدهد.خدا او را رحمت کند. استاد رحمان را با عیالش و بچه هایش دعا برسانید. اهل خانه حاجی کریم را با بچه هایش ، میرزاعلی و میرزا محمدصالح سلام برسانید و احوالپرسی کنید. زیاده زحمت نمی دهد جان نثار شما.

از آنجایی که پسر مرحوم آخوند ملا محمد تقی شاگرد زیاد داشت و نمی رسید که زیاد توجه از فتح الله بکند و فایده هم نداشت جناب آقاخاله مصلحت در این دانستند که فتح الله برود به حجره آقا میرزا عبدالمبین در آنجا مشغول خدمت حجره بشود.

در ضمن هم درس و مشق بنویسد و فردا که ۳ صیام(سوم ماه رمضان) است می رود. دانسته باشید. ستاره و اسماعیل سلام می رسانند و احوالپرسی می کنند. اقل الحقیر عبدالحسین مخصوصا سلام می رسانم. والده عبدالله را با عبدالله سلام برسانید و طاهره را دیده بوسی نمایید.
همه روزه پشت در و دکان های دیگر می روم و کمال توجه را از همه کارها دارم. خواهش می کنم که حضرتعالی هم نظر مرحمت را درباره چاکر داشته باشید. زیاده سلامتی شما را طالبم. مجدد عرض می شود که پاکتی را که به همراه آورده بودیم در همدان نزد جناب حاجی محمدرضا گذاردم. البته وقتی که تشریف آوردید یا بفروشید یا به همراه بیاورید ، مقصود این بود که فراموش نشود.
آقابیگم مخصوصا عرض سلام می رساند و احوالپرسی می کند. دائی ها عرض سلام می رسانند. حضرات نراقی ها را مخصوصا جناب آقا فتح الله سلام برسانید .

 روی پاکت:

 

ساوجبلاغ - سرای حاجی عبدالله - حضور مبارک جناب مستطاب عمدةالاعاظم والتجار قبله و امیدگاهی ام خدایگانی آقامیرزا فضل الله معاون التجار تاجر نراقی دام اقبالهم العالی شرف باد.

لیل بیستم شهر رمضان المبارک سنه 1333
20 رمضان 1333(برابر 9 مرداد 1294)

از استاد گرانقدر آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی سند  سپاس گزار می باشیم .

از جناب آقای حمیدرضا  سلطانی شایان فرزند اکبر اهل شهر نراق از بابت بازنویسی ، تایپ و تنظیم متن سند مربوط به 108 سال پیش قدردانی می گردد .

۰ نظر ۲۳ فروردين ۹۹ ، ۱۱:۰۸
سلحشوران شهر نراق

عیدست ولی بر تن ما رخت قدیم است
طوفان بلا در همه جا، جای نسیم است

امسال؛ نه ایران که جهان تیره و تار است
گویند که این فتنه، ز شیطان رجیم است

ترسی نَبُوَد بر دل طوفان زده ی ما
وقتی که توکّل به خداوند کریم است

هر چند که دوریم ز خویشان و  عزیزان
جای همه عمریست در این قلب سلیم است

باید که صبوری کنم و خانه بمانم
فاتح بُوَد آنکس‌ که شکیبا و حلیم است

ما منتظر آمدن صبح بهاریم
چشمم به دَر انگار که از عهد قدیم است

راضی به رضای تو اَم ای خالقِ سبحان
امید من هر لحظه به رحمانِ رحیم است

مقاوم باش :: سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شعر از علی رضایی نراقی - عید نوروز  ۱۳۹۹

۰ نظر ۲۲ فروردين ۹۹ ، ۱۱:۰۸
سلحشوران شهر نراق

به اجاره صحیحه شرعیه دادم اینجانب عباس خان همگی و تمامی نصف از یکدرب قهوه خانه و نصف از یکباب طویله مع کاهدان مالکی خودم را در مرغ سرخه هستیجان(دهستان هستیجان دلیجان) از تحریر الی مدت یکسال شمسی تمام دیگر به عالیجاه محمد ابراهیم خلف مرحوم آقا نصرالله نراقی بمبلغ نه تومان و شش قِران وجه نقد که هر ماهی مبلغ هشت قِران بدون عذر کارسازی دارد و همه نوع در طویله و کاهدان و قهوه خانه کمال توجه را داشته باشد که خرابی پیدا نشود .
توضیح آنکه هرگاه اجاره آن ماه بماه برسد خودم وکیل هستم که قهوه خانه را خالی نمایم .

تحریرا بتاریخ 21 محرم الحرام 1345
21 محرم 1345(برابر با 9 مرداد 1305)
امضاء عباس ابوالحسنی(عباس ابوالحسنی فرزند علی ابن میرزاآقا ابن فرج اله)
اعترف بما رقم فیه لدی
مُهر عبده فتح الله(فتح اله غفاری ابوالزوجه همسر دوم آقا علی خان ابوالحسنی)

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی اجاره قهوه خانه و کاهدان و طویله نزدیک یک قرن پیش در روستای هستیجانِ دلیجان توسط عباس خان ابوالحسنی نراقی سپاس گزار می باشد .

توضیحات سایت سلحشوران شهر نراق :
عباس خان ابوالحسنی سال 1270 در نراق از خانم عفیفه طوبی ابوالحسنی متولد شد . ایشان تاریخ 17 آبان 1345 در سن 75 ساگی فوت و در نزدیکی های مقبره پدرش آقا علی خان نایب الحکومه جَنب بقعه شاه سلیمان نراق خاکسپاری گردید . ایشان یک دختر به نام طوبی ابوالحسنی داشت که در امریکا فوت نمود .

یادآوری می گردد نصف بنای ذکر شده در متن سند به حاج میرزا عباس خان منصوری نراقی فرزند میرزا ابوتراب تعلق داشته که آنان نیز همزمان اجاره داده بودند و در سند شماره 395 شرح آن در سایت نمایش گردید .

۰ نظر ۲۲ فروردين ۹۹ ، ۱۰:۵۸
سلحشوران شهر نراق

هدایت به بالای

folder98 facebook