احمد کریمی تاریخ 1 فروردین 1343 در روستای سینقان از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی به دنیا آمد.
پدرش علی(صفر علی) کریمی فرزند غلام اهل سینقان و مادرش مرحومه حشمت(نصرت) نباتی فرزند حسین اهل شهر نراق می باشند .
شهید مُندعلی نباتی نراقی که تاریخ 17 آذر 1361 در پدافندی عملیات محرم به شهادت رسید دایی احمد بود . احمد پس از تحصیلات ابتدایی ترک تحصیل نمود و در فعالیت های دامداری و کشاورزی کمک حال پدر گردید . او با اعتقادات مذهبی پرورش یافت و با حضور در مسجد روح معنوی خود را پرورش داد.
جوان بود که به دلیل کسب و کار راهی تهران شد و به تعمیرات لوازم صوتی پرداخت . مدتی نیز برای درآمد زایی به مشهد رضوی رفت .
پس از رسیدن به 18 سالگی و وجود جنگ تحمیلی سال 1361 در ارتش جمهوری اسلامی ایران استخدام شد . بعد به عنوان خدمت در تیپ بجنورد از لشکر 77 خراسان سازماندهی گردید . وی به عنوان گروهبان دوم نیروی زمینی ارتش در جبهه حضور یافت . ایشان مرزداری با ایمان، مومنی فداکار که درس فداکاری و ایثار را به ما آموخت.
مدتی بعد پس از اینکه در جبهه حماسه آفرینی نمود تاریخ 22 بهمن 1364 طی عملیات والفجر 8 و فتح شهر فاو عراق رَدای شهادت پوشید و پیکر بی سَر را چون گلی در گلستان شهدای روستای سینقان به خاک سپردند .
وصیت نامه شهید بی سَر احمد کریمی فرزند علی اهل سینقانِ دلیجان
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام بر حضرت مهدى (عج) و نائب بر حقش امام خمینى
با درود و سلام به روان پاک شهیدان گلگون کفن انقلاب اسلامى
با درود و سلام بر معلولین و مجروحین انقلاب اسلامى و جنگ تحمیلى
با درود بر خانواده شهدا که چنین فرزندانى در دامن خود پرورانیده و نثار اسلام و آب و خاک این کشور نمودند .
اینجانب گروهبان دوم احمد کریمى در سال 1361 به استخدام ارتش جمهورى اسلامى ایران در آمدم . پس از چند ماه آموزش مقدماتى و تخصصى در سال 1362 به جبهه هاى نبرد حق علیه باطل اعزام گردیدم و در لشگر 77 ثامن الائمه مشغول به خدمت گردیدم . اکنون که کشور جمهورى اسلامى ایران در جنگ نابرابر ابر قدرت ها قرار گرفته است و ما در برابر توطئه هاى آنها قرار گرفته و بسیارى از توطئه هاى آنها را خنثى نموده از جمله جنگ تحمیلى را هم به یارى الله و شما امت حزب الله به نحو سالم و نابودى کفر به پایان مى رسانیم و حراست از اسلام عزیز و آب و خاک میهن مان را تا سر حد شهادت ایستادگى نموده .
به آمریکا و دیگر ایادى مزدورش صدام بفهمانیم که این کشور پس از سالها مقاومت در زیر چکمه هاى اجنبى ها از جمله سلسله پهلوى عاقبت آزاد شده و هرگز براى دومین بار زیر بار ذلت نخواهد رفت (ان شا الله)
و به قول امام عزیزمان که در باره صدام و حزب بعث فرمودند که آنچنان سیلى به صدام و حزب بعث بزنیم که دیگر از جایش بلند نشود . و اکنون به امید آزادى کربلا و زیارت مرقد مطهر حسین ابن على (ع) با راهیان کربلا که براى آزاد سازى کربلا و همچنین قدس عزیز بر دشمن زبون یورش برده و سرزمین مقدس عراق مخصوصا شهرهاى متبرکه را که زیارتگاه مسلمانان مى باشد از صدام و حزب بعث صهیونیستى اش آزاد کرده و به مسلمانان که تشکیل دهنده جمهورى اسلامى در عراق مى باشد تحویل دهیم .
و اگر در این راه فتح و پیروزى نایل شد به زیارت کربلا رفته و راهگشاى شما هستیم و اگر هم شهادت نصیبم شد دین خود را به میهن اسلامى ام ادا کرده باشم . در پایان خدمت پدر بزرگوارم و مادرعزیز و بزرگوارم طلب عفو و بخشش نموده و از آنها مى خواهم که مرا حلال کنند . همچنین از برادران عزیز: محمود آقا ، محسن آقا و حسین آقا و خواهرانم اکرم خانم و اشرف خانم و معصومه خانم و کلیه فامیل ها اعم از دور و نزدیک مى خواهم که مرا حلال کنند .
از خداوند تبارک و تعالى مى خواهم که همگى در کارهاى شایسته و ارزشمندى که هستید موفق باشید و از امت حزب الله مى خواهم که در دفاع از سرزمین اسلامى کوشا باشند . ان شاالله به امید آرزو که مستضعفان جهان بر مستکبران غلبه نموده و پرچم لا اله الا لله بر فراز گیتى سایه افکن گردد ان شاالله .
به روح پاک شهید کریمی و مادر و دایی اش شهید نباتی نراقی صلوات نثار می کنیم.