سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

یک هفته ای به عملیات مهم فتح المبین مانده بود . در این مقطع 39 نفر از بسیجیان شهر نراق شامل سه گروه در سه جبهه شوش 21 نفر ؛ رقابیه 8 نفر و سومار 10 نفر در حال فعالیت بودند .
1 (29).jpg
علی محمد کمره ای

تاریخ 27/12/1360 به میزان یک دسته 24 نفره داخل سنگر بودیم و همزمان که به عید نوروز نزدیک می شدیم مترصد دستور فرماندهی برای عملیات بودیم .


1 (56).jpg

در زیر نور ضعیف چراغ فانوس نشسته بودیم که به ناگاه از پنجره ساخته شده سنگر یک قبضه نارنجک دستی چهل تیکه به موقعیت ما پرتاب شد .

یک لحظه همه حیرت زده شدیم و قدرت تصمیم گیری آنی از ما سلب شد چون سه یا چهار ثانیه دیگر منفجر می گردید .
1 (41).jpg
کمره ای در سالهای دفاع مقدس

به فوریت یک پاسدار اهل اصفهان جمعی تیپ نجف اشرف یا حسین کنان روی نارنجک شیرجه زد . او هم تجربه داشت و هم احساس مسئولیت کرد . ثانیه ای بعد با صدای مهیب انفجار گوشت و پوست و خون پاسدار از جان گذشته سنگر را پر کرد .


1 (80).jpg

این پاسدار به حسین بن علی(ع) اقتدا کرد و جان بقیه رزمندگان را نجات داد و خودش ملکوتی گردید .


                               1 (64).jpg   1 (100).jpg

لباس سبز و مقدس پاسداری شهید از خونش سرخ گردید . سراسیمه از سنگر بیرون دویدیم ولی دشمنی را نیافتیم .


1 (91).jpg

راستش معلوم نشد این اقدام ناجوانمردانه توسط نیروهای نفوذی و پلید سازمان مجاهدین خلق(منافقین) و یا توسط گشتی های ارتش عراق انجام گرفت .


img_7536.jpg

سجاد کمره ای

این خاطره را به نام فرزند دلبندم آقا سجاد تقدیم کاربران می نمایم .

با تشکر فراوان از آقای سجاد کمره ای فرزند رزمنده جانبازعلی محمد کمره ای اهل شهر نراق یکی از کاربران پر و پا قرص وبلاگ 30/6/1391


img_2814.jpg

وبلاگ سلحشوران شهر نراق 


۲ نظر ۰۹ دی ۹۲ ، ۱۳:۲۵
سلحشوران شهر نراق

محمد علی نوری از بهترین و شاداب ترین دوستانم بود که سومین اعزام به جبهه اش تاریخ 14/9/1364 از طریق بسیج شهر نراق شکل گرفت . وی عاشق امام خمینی و خدمت به ایران بود .


1 (46).jpg

شهید محمد علی نوری

روز حرکت پرشکوه بود و ایشان سربند قرمز رنگی به پیشانی بسته بود و نشان می داد مسافر کربلاست .

124 (28).jpg

مجموعا 55 نفر از این شهر تاریخی اعزام و پس از شرکت در پدافندی وعملیات غرور انگیز والفجر هشت و فتح شهر بندری فاو عراق 3 نفر شهید و 16 نفر از نراق مجروح تقدیم گردید .

5o5v5j8nruhib1o9cn2.jpg

شهید نوری در سالهای دفاع مقدس

پیکر مطهر محمد علی نوری را حین عملیات در تاریکی شب از طریق نور کبریت شناسایی کردم و غم بزرگی بر دلم نشست . خودم هم از ناحیه پا مجروح شدم و مجبورا برای دوره نقاهت به نراق بازگشتم .

     

.jpg                                                    aqzatz3ny7ch982nyq8l.jpg

            مرحوم حاج حسین نوری                                                            پیکر مطهر شهید محمد علی نوری

 از بین مجروحین نراقی عملیات والفجر هشت بنده اولین نفری بودم که به زادگاهم آمده بودم . بر این اساس خانواده ها به ملاقاتم می آمدند تا از وضعیت فرزندانشان مطلع شوند .


124 (15).jpg

ناآرام بودم و مرتب به داخل منزل و بیرون می رفتم و مادرم مکرر می پرسید محمد جان اتفاقی رخ داده و من هم هر بار از بیان حقیقت طفره می رفتم .

1 (111).jpg    .jpg

شهید محمد علی نوری                       مرحوم حاج حسین نوری

     

بیشترین نگرانی و ناراحتی ام این بود که کبری خانم مادر نوری بیاید منزلمان و سراغ جگر گوشه اش را بگیرد و من نتوانم پاسخ مناسبی بدهم . به همین خاطر سعی می کردم کمتر در منزل باشم .

.jpg  img_9027.jpg

مرحومه کبری لطفی

روزی مادرم گفت امروز دو بار خانم لطفی آمد منزل تا سراغ فرزندش محمدعلی را بگیرد .این شرایط سخت و عذاب آور کمتر از دو روزی گذشت و هر لحظه منتظر بودم تا بلندگوی بسیج خبر شهادت و تشیع جنازه وی را اعلام کند .

124 (10).jpg

غصه دار بهترین دوستم بودم و روزها از فراق او گریه می کردم و نفس در سینه ام حبس بود که صدای بلندگو بلند شد و گفت :

اهالی محترم و شهید پرور شهر نراق . بسیجی دریا دل محمد علی نوری به آرزویش شهادت نایل گشت .

124 (29).jpg

محمد متولد 1347 بود و تنها 17 بهار از عمرش گذشته بود که تاریخ 22/11/1364 همزمان با سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در کارخانه نمک عراق و حومه فاو به شهادت رسید . پیکر مطهرش بر دستان خانواده و مردم قدرشناس نراق تشیع و در گلزار متبرک شهدا آرام گرفت .

124 (1).jpg

محمد قجری در کنار همرزم شهیدش محمد علی نوری

رزمنده جانباز محمد قجری فرزند علی اهل شهر نراق 23/4/1391


توضیح توسط وبلاگ :


مادر بزرگوار شهید حاجیه خانم کبری لطفی فرزند غلامرضا تاریخ 8/8/1388 فوت و در قطعه خانواده شهدا در جنب گلزار شهیدان نراق سر به آستان تراب نهاد .


                           image3295.jpg     .jpg

مرحوم حاج حسین نوری


پدر مومن شهید حاج حسین نوری فرزند علی که پس از شهادت فرزندش اسلحه اش را بر دوش می کشید  تاریخ 5/10/1392 پس از یک دوره بیماری فوت نمود و در کنار همسر مکرمه اش خاکسپاری گردید .


هدیه به روح پر فتوح شهید محمد علی نوری و پدر و مادرش صلوات و فاتحه .



وبلاگ سلحشوران شهر نراق 7/10/1392

۰ نظر ۰۷ دی ۹۲ ، ۱۳:۲۶
سلحشوران شهر نراق

1 (162).jpg

جهادگران سازندگی شهر نراق – مرداد 1358

تاریخ 26/3/1358 به فرمان رهبر کبیر انقلاب حضرت آیت الله سید روح الله خمینی(ره) جهاد سازندگی تشکیل شد . مردم امام دوست شهر نراق به صورت خودجوش و بدون وجود دفتر اداری به کمک کشاورزان نیازمند پرداخته و در برداشت محصولات از جمله گندم مساعدت کردند .
تصاویر زیر مربوط به حضور اهالی شهر نراق در مزارع کندقه – بیدشک – گدار بنجه - شورکو می باشد

ایستاده از راست :
سید عباس حسینی فرزند سید حسین – محمد رضا خسروی فرزند قنبرعلی – اسماعیل حبیبی فرزند اکبر – مرتضی لطفعلی فرزند حسین – محمد عضایی فرزند ابراهیم – حسین محمودی فرزند علی

نشسته از راست :
شهید قاسم جعفری فرزند ابراهیم – مرتضی محمودی فرزند علی – محمد رضا قاسمی فرزند حسن – شهید محمد رضا بخشی فرزند عباس

image3431.jpg

ایستاده از راست :
مرحوم احمد رجبی فرزند ماشاءالله – شهید کاظم محمودی فرزند علی – ناشناس(احتمالا ابوالفضل مرادی فرزند علیرضا) – محمدرضا خسروی فرزند قنبرعلی – شهید محمد رضا بخشی فرزند عباس – حسین محمودی فرزند علی – محمد عضایی – مرتضی محمودی فرزند علی – اسماعیل حبیبی فرزند اکبر

نشسته از راست :
مرحوم رضا مبینی فرزند... – شهید قاسم جعفری فرزند ابراهیم – مرحوم حاج علی محمودی فرزند حسین – محمد رضا قاسمی فرزند حسن - سید عباس حسینی فرزند سید حسین

.jpg

مرحوم اسماعیل سلیمانی فرزند احمد - ناشناس - ناشناس - ناشناس - ناشناس - ناشناس - ... جعفری فرزند محمد - ناشناس

image7829.jpg

ایستاده از راست :
مرحوم احمد رجبی فرزند ماشاءالله - ناشناس(احتمالا ابوالفضل مرادی فرزند علیرضا) – شهید محمد رضا بخشی فرزند عباس – محمدرضا خسروی فرزند قنبرعلی – محمد عضایی فرزند ابراهیم – حسین محمودی فرزند علی – اسماعیل حبیبی فرزند اکبر – مرتضی محمودی فرزند علی – شهید کاظم محمودی فرزند علی

نشسته از راست :
مرحوم رضا مبینی فرزند... – محمد رضا قاسمی فرزند حسن – شهید قاسم جعفری فرزند ابراهیم –مرحوم حاج علی محمودی فرزند حسین– سید عباس حسینی فرزند سید حسین

image7960.jpg

عکس قابل شناسایی هنگام درو کردن گندم مرحوم بشیر شفیعی فرزند علی در مزرعه گدار بنجه شهر نراق

image7970.jpg

ماشین بنز خاور قرمز رنگ متعلق به مرحوم حاج اسماعیل سلیمانی فرزند احمد وپیکان زرد رنگ متعلق به آقای علی اکبر جعفری فرزند غلام می باشد .
کاربران گرانقدر افراد را شناسایی کنند .

image7964.jpg

افراد قابل شناسایی از راست :
غلامحسین رزاقی فرزند حسن – علی اکبر جعفری فرزند غلام – مرحوم سلطانعلی غریبی فرزند محمد – کاظم رمضانی فرزند حبیب الله (داس به دست) – مرحوم بشیر شفیعی فرزند علی


image7968.jpg

جهادگران هنگام درو کردن گندم در مزرعه گدار بنجه شهر نراق مربوط به آقای صفر علی جوادی فرزند عباس

image7966.jpg

جهادگران هنگام درو کردن گندم در مزرعه گدار بنجه شهر نراق مربوط به  آقای صفر علی جوادی فرزند عباس


این عکسها گویای خاطرات قشنگ زندگی است .خاطراتی که هنوز با وجود گذشت سالها از آن  بوی تازگی و عطر خوش مهربانی می دهد . هنوز هم که هنوز است وقتی  آلبوم خاطرات آن روزگار را مرور می کنیم اشک شوق و لبخند دلنشین  دوستی با هم در می امیزند و ساعت ها وقتمان صرف مرور این خاطرات می شود.


خاطرات خوش گذشته را با هم ورق می زنیم تا.............



وبلاگ سلحشوران شهر نراق


۱ نظر ۰۶ دی ۹۲ ، ۱۳:۲۷
سلحشوران شهر نراق

 تعدادی از کاربران خوش ذوق که اهل شعر و موسیقی هستند طی تماس های مکرر درخواست نمودند همانند معرفی فریدون فروغی که برایمان لذتبخش بود به معرفی خواننده دیگر ایران زمین به نام حسن گل نراقی بپردازید .


http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/thumb/3/31/Golnaraghi.jpg/250px-Golnaraghi.jpg

حسن گل نراقی

پس از جستجو و کنگاش مشخص شد ایشان متولد تهران و اصالتا اهل قزوین بوده است . گل نراقی در زمان حیات به آقای محمد رئوفی اظهار داشته: من اهل شهر نراق نیستم و صرفا یک پسوند نراقی به شهرتم اضافه شده است .

http://www.citytomb.com/-up/wiki/Hassan_Gol_Naraghi/fb2bbc468cbee78365cfddd2c3ef02db.jpg

بنابر این از ذهن همشهریان خارج شود که این خواننده اهل زادگاه زیبایمان نراق نیست . در عین حال به احترام دوستان به خلاصه ای از زندگینامه وی اشاره می کنیم :

حسن گلنراقی (۱۳۰۰- ۱۳۷۲) خوانندهٔ ایرانی است. که بیشتر بهخاطر ترانه «مرا ببوس» معروف است. اودر کوچه آبشار خیابان ری در تهران بهدنیا آمد. بعد از تحصیلات متوسطه، به کار پدری خود که خرید و فروش بلور و چینی عتیقه بود پرداخت. او در حرفه عتیقهشناسی مهارت پیدا کرد.

images.jpg

گل نراقی فرزند یکی از تجار معتبر بازار بود و اگر چه صدایی گرم و گیرا داشت و در محافل دوستانه میخواند ولی به لحاظ موقعیت خانوادگی هرگز نمی توانست به عنوان خواننده رادیو معرفی شود. بعد از مدتی خانواده گل نراقی متوجه ماجرا شدند و از آن پس او دیگر ترانه ای نخواند.

index.jpg

گل نراقی در مهر ماه سال 1372 گرفتار فراموشى و تومور مغزى شد و به رغم تلاش پزشکان، تسلیم مرگ شد و به همراه ترانه اش، به ابدیت پیوست و درگورستان قدیمی امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.

tomb_of_hasan_gol_naraghi.jpg

 گل نراقى هرگز ازدواج نکرد، بخشى از اموال مرحوم گل نراقى، به صورت موقوفه در اختیار آسایشگاه معلولین و سالمندان کهریزک قرار گرفت و ساختمان اهدایى آنان در ابتداى خیابان بهار شیراز، منشعب از میدان هفتم تیر، قرار دارد.

درسال های پس از کودتا ؛ حسن  گل نراقی نیز چند بار به ساواک احضار شد تا بگوید با چه انگیزه ای مراببوس را خوانده است :  « هر بار توانستم بازجوها را قانع کنم که این ترانه را فقط به دلیل زیبایی عاشقانه آن خوانده و اساسا خواننده حرفه ای نیستم.

یک بار خواندم و دیگر هم نمی خوانم.» همین بازجویی ها را حیدرعلی  رقابی متخلص به هاله هم به ساواک پس داد. انکار او دشوار تر از گل نراقی بود، زیرا پس از کودتا مدتی زندانی بود و پرونده سیاسی داشت.

حالا 20 سال از مرگ گل نراقی می گذرد و ما همچنان به سوی سرنوشت پیش می رویم . خدا کند عاقبت به خیر شویم .


l_fklf.jpg

                                                                                                                                   محمد رئوفی

 از مساعدت آقای محمد رئوفی فرزند تقی اهل شهر نراق در تهیه مطالب و شناسایی اهلیت این خواننده کمال تشکر را داریم .


وبلاگ سلحشوران شهر نراق05/10/1392

۰ نظر ۰۶ دی ۹۲ ، ۱۳:۱۳
سلحشوران شهر نراق

محمدعلی  قجری فرزند یوسف سال 1336  در خانواده ای زحمتکش و متدین در شهر نراق از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی به دنیا آمد.


image4934.jpg

سردار شهید محمد علی قجری

او از همان اوایل کودکی علاقه زیادی به نماز ومسجد داشت و بیشتر مواقع نمازش را در مسجد می خواند .

scan0390.jpg

     محمد علی در عنفوان جوانی

وی از سن 10 سالگی روزه هایش را مرتب می گرفت و قرآن را نزد امام جماعت وقت نراق حجت الاسلام سید ابوالحسن موسوی همدانی آموخت و در مدرسه جزو شاگردان موفق و زرنگ بود و با این حال همیشه در کار کشاورزی به پدرشان کمک می کرد.

image4920.jpg

در سن جوانی در نیروی هوایی ثبت نام کرد و قبول شد و با رفتن به محل خدمت به دلیل معضلات اجتماعی آن مقطع کار در نیروی هوایی ارتش را رها نمود.

http://bayanbox.ir/id/3263227850779715172?view

بعد از این جریان به خدمت سربازی در اصفهان رفت و چون در زمان اوج انقلاب 1357 بود به فرمان مولا و مقتدایش امام خمینی(ره) در روز 11 آذر 1357 مبنی بر فرار سربازان از پادگانها ایشان نیز محل خدمت را رها کرده و به نراق آمد و در این شهر فعالیتهای سیاسی و انقلابی خود را ادامه داد .

image4932.jpg

تشییع پیکر مطهر سردار شهید محمد علی قجری

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تاریخ 2/2/1358 تاسیس گردید . محمدعلی قجری تاریخ 25/12/1358 به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان محلات درآمد . زندگی مشترک آنها با خانم قجری بیشتر از شش ماه به طول نیانجامید .

image4917.jpg

پیکر مطهر سردار شهید محمد علی قجری

با ایجاد قائله و قصد تجزیه طلبی ضد انقلاب در کردستان و نیاز به نیرو ایشان به همراه هجده نفر از پاسداران محلات داوطلبانه و در اثر قرعه کشی با یک دستگاه مینی بوس به پادگان سعد آباد تهران عزیمت می نمایند .

این دسته اولین گروهی بوده اند که از استان مرکزی برای پاکسازی کردستان و مبارزه به تجزیه طلبان کومله و دمکرات به منطقه درگیری اعزام می شوند .

image4918.jpg

چهل و هشت ساعت بعد از فراگیری آموزش های تکمیلی و توجیهات لازم از طریق فرودگاه مهرآباد با یک فروند هواپیمای سی 130  عازم شهرستان سنندج مرکز استان کردستان می گردند.  ایشان به عنوان فرمانده پاسداران انتخاب می گردد .

http://8pic.ir/images/50287867288379039404.jpg

از فرودگاه سنندج جهت استقرار و مبارزه با مزدوران کومله و دمکرات که شهر را در اشغال خود داشتند  به سمت کاخ جوانان با یک دستگاه مینی بوس در حال عبور بوده اند که مورد تهاجم نیروهای گروهک الحادی کومله قرار گرفته و  در نیم ساعت ابتدای درگیری  تاریخ  8/2/1359 به شهادت می رسد . 

حجت الاسلام سید عبدالعلی مقدسی فرزند سید مرتضی مشهور به حاج طه امام جمعه شهرستان محلات بر پیکر مطهر سردار شهید محمد علی قجری در شهرستان محلات نماز خواند .

.jpg

حاجیه خانم فرخ رمضانی مادر بزرگوار شهید قجری

 

سردار محمدعلی قجری اولین شهید استان مرکزی و شهر نراق می باشد و سه ماه و نیم پس از شهادتش جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران در مورخ 31/6/1359 آغاز می گردد .

همه وصیت نامه سردار شهید محمدعلی قجری این است که  "جوانان از راه امام خمینی که تنها راه به سوی الله است منحرف نشوید " .


dsc00905.jpg
مرحوم حاج یوسف قجری در روزهای واپسین حیات مبارکش

حاج یوسف قجری پدر بزرگوار این سردار تاریخ 14/10/1390 بدرود حیات گفت و در قطعه خانواده های شهیدان در جنب گلزار شهدای نراق به خاک ابدی سپرده شد .

 

shahid-mohamad-ali-ghajari.jpg

 وبلاگ سلحشوران شهر نراق 04/10/1392



۰ نظر ۰۴ دی ۹۲ ، ۱۳:۱۳
سلحشوران شهر نراق

حسین کرباسی فرزند علی سال 1344 در شهر نراق از توابع دلیجان متولد گردید .

image3392.jpg
مرحوم حسین کرباسی

 پس از شروع جنگ تحمیلی عراق بر ایران در زمستان 1360 به عضویت بسیج در آمد . ده بار به جبهه های نبرد نور علیه ظلمت به شرح ذیل اعزام گردید :

1 (94).jpg

1- 18/11/1360 لغایت 9/1/1361

2- 30/1/1361 لغایت 30/2/1361

3- 30/3/1361 لغایت 29/5/1361

4- 23/8/1361 لغایت 1/12/1361

5- 27/1/1362 لغایت 29/4/1362

6- 15/12/1362 لغایت 24/6/1363

7- 1/10/1363 لغایت 1/2/1364

8- 16/6/1364 لغایت 28/12/1364

9- 30/9/1365 لغایت 3/4/1366

10- 3/11/1366 لغایت 20/2/1368

 

حسین کرباسی مرداد 1362 در سپاه پاسداران عضویت یافت و بر این اساس از ده نوبت اعزام به جبهه پنج نوبت اول در لباس بسیج و پنج نوبت دوم در لباس سبز سپاه خدمات شایان توجهی در جنگ از خود به یادگار گذاشت .

image3310.jpg

واحد ادوات و از جمله با قبضه خمپاره 60 میلیمتری مانوس بود .در طول هشت سال دفاع مقدس پنجاه ماه یعنی نیمی از جنگ را در جبهه های غرب و جنوب ایران حضور داشت و دو نوبت مجروح گردید :

image3272.jpg

29/05/1361 طی عملیات رمضان در جبهه پاسگاه زید و 27/10/1365 طی عملیات کربلای پنج در جبهه شلمچه مجروح گردید و با 15 % آسیب بدنی به خیل جانبازان پیوست .

 image3280.jpg

برادرش حسن کرباسی متولد 1348 تاریخ 21/1/1365 طی پدافندی عملیات والفجر 8 در شهر بندری فاو عراق به شهادت رسید . حسن طلبه حوزه علمیه بود که در سن 17 سالگی عروج کرد .

0024.jpg       0072.jpg     0068.jpg

در مجموع خانواده کرباسی و همسر مکرمه اش سرکار خانم رزاقی چندین شهید تقدیم گردیده که مهمترین آنها شهادت دو خواهر زاده حسین به اسامی علی اکبر صادقی و محمد کاظمی می باشند .

image3301.jpg
کرباسی در سالهای دفاع مقدس

یکشنبه صبح 19/8/1392 مصادف با 6 محرم الحرام 1435 روز پایانی عمر حسین کرباسی اعلام شد و پس از تشیع جنازه در وادی السلام شهر نراق در دل خاک ماوی گرفت .

img_6235.jpg

۰ نظر ۲۶ آذر ۹۲ ، ۱۳:۳۶
سلحشوران شهر نراق

"بلد " به معنای شهر است و " بلدیه "نام قدیم شهرداری است.  تأسیس بلدیه در ایران یک قرن قدمت دارد و اولین بلدیه در کشاکش حوادث مشروطه در تهران تأسیس شد .



پیش از آنکه ادارهای به نام بلدیه درتهران قدیم تشکیل شود، ادارهای تأسیس شده بود که تقریباً همان وظایف بلدیه را انجام میداد. این اداره نامش « اداره احتسابیه » بود و اعضای آن را « محتسب»میگفتند. این اداره از دو شعبه احتساب و نظیف که هر کدام عدهای نایب و فراش و سپور تحت فرمان داشتهاند، تشکیل شده بود.


http://upload.iranvij.ir/image_mordad91/30550911909168283669.jpg

محتسبین قبلاً زیر نظر حکومت و کلانترشهر کار میکردند و در مجازات امورخلافی و حتی در داد و ستد و فروش اجناس دخالت میکردند. شعبه نظافت اداره احتسابیه جمعی سقا برای آبپاشی در اختیار داشت و بااستفاده از صد رأس الاغ و قاطر کار حمل زباله را انجام میداد.


img_4820.jpg

در سال 1285 شمسی و با پیروزی نهضت مشروطه، به دلیل مشکلات متعددی که در اداره امور شهرها درزمینههایی مانند بهداشت شهری،  آبرسانی و ... وجود داشت نمایندگان مجلس اول درصدد تدوین قانونی برای اداره امور شهرها برآمدند، که این عمل به تدوین اولین قانون شهرداریها با عنوان « قانون بلدیه »  در تاریخ 19 خرداد 1286 شمسی(106 سال قبل) انجامید.

 img_4812.jpg

بیش از نیم قرن بعد یعنی سال 1339 شمسی خطه تاریخی و زیبای نراق دارای شهرداری گردید و به دلیل شرایط منحصر به فرد به شهر تبدیل گشت . اولین شهردار شهر نراق آقای احمد احمدی فرزند محمد حسین بن حاج میرزا کوچک به مدت شش ماه خدمتگزار مردم بود .


img010.jpg

مرحوم احمد احمدی مشهور به احمدی آمار

در بین افکار عمومی و مردم نوع دوست همچنان ایشان به  " احمدی آمار" مشهور است .یاد آوری می گردد پس از احمدی به ترتیب آقایان علیرضا خان یوسفی فرزند یوسف - وطن خواه – مرتضی رادفر فرزند شکرالله –  فتورچی و... شهرداران نراق بوده اند و در حال حاضر  محمود مرادی شهرداری را اداره و مدیریت می کند .


img_7527.jpg

آقای احمد احمدی متولد1288 در تاریخ30/01/1367 فوت و در کنار امامزاده سلیمان شهر نراق به خاک سپرده شد .

 

 متن حکم اولین شهردار نراق آقای احمد احمدی :

 

شماره : 35890/2

تاریخ 11/6/1340

وزارت کشور

اداره کل امور شهرداریها

 

آقای احمد احمدی کارمند بازنشسته اداره کل آمار

چون طبق ماده 50 قانون شهرداری از طرف انجمن شهر به سمت شهردار نراق انتخاب و به وسیله نامه شماره 3103/ش تاریخ 19/4/1340 استانداری استان مرکزی معرفی شده اید ؛ لذا به موجب این حکم از تاریخ اشتغال به کار به سمت شهردار و ذی حساب شهرداری نراق منصوب می شوید .

 

img066.jpg

مقتضی است با رعایت بخش نامه شماره 29897 مورخ 23/8/25 شهرداری را تحویل گرفته و یک نسخه از صورت مجلس تحویلی را به مرکز ارسال دارند . ضمنا چون از حقوق بازنشستگی استفاده می نمایید به جبران زحمات شما ماهیانه مبلغ 2000 ریال(دویست تومان) به عنوان حق الزحمه در باره شما برقرار و به شرط وجود اعتبار در بودجه شهرداری نراق قابل پرداخت خواهد بود .

 

 امضاء  :  وزیر کشور

=-=-=-

 

متن حکم اولین شهردار نراق آقای احمد احمدی :

 img011.jpg

وزارت کشور

اداره انتخابات

تاریخ 26/7/1340

شماره  6867

 

آقای احمد احمدی

پاسخ مشروحه مورخ 29/6/1340 شما اشعار می دارد ؛ بطوریکه فرماندار شهرستان محلات گزارش می دهد در اولین جلسه انجمن شهر نراق مستعفی شده اید و با اکثریت آراء از طرف انجمن شهر به سمت شهردار نراق معین شده اید .

 

وزیر کشور

img065.jpg

 

از مساعدت آقای حسین احمدی فرزند احمد اهل شهر نراق جهت ارائه احکام شهرداری و عکس پدر بزرگوارش صمیمانه تشکر می شود .

 


img_5974.jpg

وبلاگ سلحشوران شهر نراق25/9/1392


۰ نظر ۲۵ آذر ۹۲ ، ۰۶:۵۸
سلحشوران شهر نراق

 محمد رمضانی از زبده و خبرههای تخریب بود که بعد از دفاع مقدس هشت ساله برگه شهادتش امضاء شد. محمدرضا نه 8 ساله و نه ده ساله دفاع مقدس بود ؛ بلکه او تا پای جان از دین دفاع کرد.


       شهید محمد رمضانی از روستای مهدی آباد

رزمنده های تخریب لشکر 17 علی ابن ابیطالب(ع) او را میشناسند و میدانند که در عملیاتهای مختلف قفل معبرها را باز کرد و سهمیه او از عملیاتها تیر و ترکشهایی بود که بدن این روستایی دلاور را پاره کرد و بعضی از آنها هم در بدنش به یادگار بود.

 1004822265787995820.jpg

 جنگ که تمام شد خیلیها لباس رزم را از تن درآوردند و مشغول عافیت دنیا شدند . اما محمدرضا ول کن نبود. او میدانست که تازه اول کار است و باید آماده بود. آنقدر در جبهه ماند و میدانهای مین را قدم شمار کرد تا در راه ایمن سازی این سرزمین پاک به دهلران استان ایلام رسید و مین والمری سهمیه او شد و ملائکه ای که سال های بعد از جنگ سایه به سایه او را تعقیب میکردند روح محمدرضا را به پر کشیده و با خود بردند و جسم پاک و قطعه قطعه اش مهمان گلزار شهدای شهرستان محلات شد.

 

محمدرضا رمضانی فرزند فتح الله در بهار سال 1341 در روستای مهدی آباد اردهال از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی  دیده به جهان گشود . مقطع ابتدایی را در دبستان مهدی آباد سپری نمود و دوره راهنمایی را در مشهد اردهال گذراند .


4328112870763531628.jpg


با شروع جنگ تحمیلی، به جبهه شتافت و در غرب کشور با ضد انقلاب جنگید و پس از آن به جمع رزمندگان لشگر 17 علی ابن ابیطالب(ع) پیوست و سال 1362 لباس سبز پاسداری به تن کرد و واحد تخریب لشکر 17  منزلگاه او شد.


2305148867336152264.jpg

رمضانی در عملیات های مختلفی از جمله خیبر، بدر، عاشورای 2، والفجر 8، کربلای 1، کربلای 4، کربلای 5 و عملیاتهای شمالغرب و مرصاد در کسوت تخریبچی حضور فعال داشت . او در عملیات والفجر 8 و فتح فاو عراق از ناحیه ی کمر مجروح گردید که به دلیل اصابت ترکش به نزدیکی نخاع، پزشکان موفق به عمل جراحی و خارج کردن ترکش از بدن وی نشدند و تا زمان شهادت این وضعیت را تحمل کرد .

در عملیات کربلای 5 در شلمچه خرمشهر از ناحیه دست و پا مجروح و برای مداوا به شیراز منتقل گردید . پس از بهبودی مجددا از بیمارستان به منطقه جنگی بازگشت و خانواده ایشان بعد از ترخیص او از بیمارستان از مجروحیت وی اطلاع پیدا کردند.

7369061550700563006.jpg

 

تاریخ 16/5/1367 برادر بزرگترش غلامرضا رمضانی با داشتن چهار فرزند در غرب کشور  در جاده سد قشلاق محور سقز – بوکان توسط چته های حزب منحله دمکرات کردستان ایران به شهادت رسید.

محمد با پایان یافتن جنگ به عنوان مسئول تخریب تیپ دوم روح الله شهرستان خمین به منطقه غرب کشور از جمله بوکان، سردشت و مهاباد برای مبارزه با گروه های ضدانقلاب اعزام شد.


7945910695790350386.jpg

این شهید بزرگوار در سال 1383 از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بازنشسته شد ولی به علت تخصص و مهارت بالای ایشان در پاکسازی میادین مین، از سال 1384 به اتفاق تعدادی از دوستان و همرزمان قدیمی وارد عرصه جدیدی از خدمت در مناطق عملیاتی به عنوان تخریب چی شد . علاوه بر پاکسازی مناطق عملیاتی از مین، مسئولیت آموزش این افراد را هم بر عهده گرفت.


محمدرضا رمضانی پس از سال ها تلاش و حضور فعال در جبهه تاریخ 13/9/1387  در حین پاکسازی یکی از میادین مین جبهه های سابق نبرد ؛ اطراف شهر دهلران استان ایلام به آرزوی دیرینه خود دست یافت و به درجه رفیع شهادت نائل گردید و به برادر شهیدش پیوست.

خبرگزاری فارس: تخریب‌چی که شهادتش امضاء شد+عکس        http://www.farhangnews.ir/sites/default/files/content/images/story/12-10/13/9049-31276.jpg

                                                                       شهید غلامرضا رمضانی

پیکر مطهر او در زادگاهش روستای مهدی آباد اردهال تشیع گردید ولی بنا به درخواست همسر و فرزندانش که در محلات سکونت دارند در گلزار شهدای شهرستان محلات آرمیده شد .اکنون همسرش سرکار خانم رقیه آبیاتی و سه فرزندش علی – فاطمه و مائده رمضانی چشم انتظار مردم در رهپویی از شهدایند . سهم من و تو چقدر است ؟

 

http://bayanbox.ir/id/628849675808346683?view

راوی:جعفرطهماسبی فرزند مرتضی اهل مهدی آباد اردهال


وبلاگ  سلحشوران شهر نراق

 


۰ نظر ۲۳ آذر ۹۲ ، ۰۶:۰۶
سلحشوران شهر نراق

حدود هفتاد هشتاد سال پیش مثل حالا جاده درست و حسابی بین مسافت هفت کیلومتری نراق و زبیده خاتون وجود نداشت و کاملا خاکی و حتی مال رو بود .

http://8pic.ir/images/9wbzkwf6jnb1bbj7zjg6.jpg
نمای قدیمی حرم مطهر بی بی زبیده خاتون شهر نراق

زنی به نام ستاره اهل کرجار اردهال(مهدی آباد اردهال کنونی) خادم بقعه بی بی زبیده خاتون شهر نراق بود . مدت بیست سال ستاره خانم در تمام شرایط جوی و آب و هوایی تک و تنها در بقعه حضور داشت و بعضا به راز و نیاز می پرداخت .
image635166118009391648.jpg
حتی بعضی ها گفته اند اواخر عمر کمی بینایی اش ضعیف گشته بود . آب آشامیدنی خودش را از پایین زیارتگاه و پای چشمه به وسیله کوزه بر می داشت که هنوز آثاری از چشمه و سلخ وجود دارد .

4200192749088908968.jpg
حرم مطهر بی بی زبیده خاتون شهر نراق 1392

 

رعیت و چوپانان نراق و سینقان و حومه طعام این زن مومنه از جمله ماست ؛ شیر و نان را تامین می کردند . هیچی هم که نبود نان خشک و خوشمزه بهترین غذای ایشان بود .

http://www.8pic.ir/images/29183437222304679452.jpg

 

اتاق اولی در هنگام ورود به زیارت مربوط به ستاره بود . وقتی هم فوت کرد در زبیده خاتون دفن گردید . ستاره خانم فرزندی به نام علی اکبر داشت که به اکبر ستاره مشهور بود .

http://upcity.ir/images2/86775389181814217367.jpg

علی اکبر پیشخدمت آقا طوقان یوسفی یا فرزندش محمد یوسف خان یوسفی بود . روزی اکبر با قاطر از نراق به کاشان بار و آذوقه اربابش را برد تا از آنسو نیز مواد مورد نیاز بیاورد که قاطر در کاروانسرای کاشان به عللی فوت می کند .

image635166120918342514.jpg   image635166122006011270.jpg

اکبر ناچارا به اربابش آقای یوسفی تلگراف می زند و مختصر پیغام می دهد و منتظر تکلیف می شود .

متن پیغام:

 

:اکبر به کاشان؛                            اسبش تصدق!           تکلیف معین؟



ارباب از سر ناراحتی جواب تلگراف را می دهد که اکبر هم بره پیش دست و پا پدرش و همان قاطر .

img_6286.jpg

آقای ابراهیم عضایی فرزند ماشاءالله اهل شهر نراق 7/5/1392

 

۰ نظر ۲۲ آذر ۹۲ ، ۱۳:۳۶
سلحشوران شهر نراق

مهدی خانعلی زاده در سال 1343 در شهر نراق از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی چشم به جهان گشود . پدرش قاسم خانعلی زاده در آن زمان به عنوان ژاندارم در پاسگاه ژاندارمری نراق انجام وظیفه می نمود .

bhiohk.jpg
شهید مهدی خانعلی زاده

 مادرش خانم فاطمه صادقی فرزند آقاجان اهل روستای جاسب بانویی صبور و مومنه بود که به شغل خیاطی مشغول بود . این مادر پس از فوت در قطعه مربوط به خانواده های شهدا در بهشت زهرا(س) دفن گردید .

cgjj.jpg

مهدی هفت سال زندگی شیرین و کودکی خود را در نراق سپری و سال 1350 همراه خانواده شامل پنج پسر و چهار دختر به تهران مهاجرت کردند .

نراقی های زیادی همچنان اسامی و خاطرات این خانواده را فراموش نکرده اند . هوشنگ – محسن – حسن – مرحوم حسین – علی – مهدی - جواهر – پری – زهرا و صدیقه نام های آشنایی هستند که در خانواده خانعلی زاده زندگی می کردند . دو دختر و دو پسر این ژاندارم زحمتکش طی 12 سالی که در نراق ماموریت داشت به دنیا آمدند .

dkjut.jpg
مهدی سال 1352 نه ساله بود که پدرش قاسم خانعلی زاده فوت و از نعمت او محروم گشت . قاسم آقا اهل کرمان بود که پس از فوت در بهشت زهرا(س) تهران قطعه 5 ردیف 128 شماره 17 خاکسپاری گردید .

مهدی به همراه مادر و خواهران و برادران زندگی را به اتکال به خداوند متعال با موفقیت سپری کردند .

hjh.jpg

جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران که از اولین روز آبان 1359 آغاز شد مهدی 15 ساله بود . عشق و علاقه اش به امام راحل خمینی کبیر و خدمت به نظام مقدس در وی شور و شعف وصف ناپذیری ایجاد کرد . سال 1361 با دستکاری شناسنامه اش موفق به اعزام به جبهه های نور علیه باطل نگردید . مجبورا به حفاظت از دست آوردهای انقلاب پرداخت.


sryufy.jpg

شهید خانعلی زاده در سالهای دفاع مقدس

سرانجام در سن 19 سالگی با پیوستن به بسیجیان دریا دل در صفوف جهادگران الهی به همراه برادرش راهی کردستان گردید . مدت دو سال با متجاوزین عراق و گروه های ضد انقلاب داخلی به نبرد پرداخت و از ناحیه دست و صورت مجروح گردید .

یکسال رنج این صدمات را برای رضای خدا تحمل کرد و مدتی بر روی تخت بیمارستان طالقانی تهران بستری گردید . هیچگاه زبان به شکوه نگشود . خود را سرزنش می کرد و می گفت من لیاقت برای شهادت نداشتم و خود را در این مرحله ناموفق می دانست . به شوخی می گفت در امتحان الهی تجدید آوردم و نیاز هست دوباره امتحان بدهم .


ggs.jpg

خانعلی زاده در کنار همرزمانش

این جانباز فداکار پس از اینکه جراحتش کمی التیام یافت خدمت خود را در صنایع دفاع و در واحد تسلیحات دنبال کرد و در دوران خدمت به خاطر فک شکسته اش تحت درمان بود .

مهدی قلبی عاشق و روحی سرشار از حماسه و ایثار داشت فلذا تاریخ 5/12/1364 پشت جبهه و تسلیحات را با هماهنگی مسئولش ترک کرد و به همسنگرانش به خطوط مقدم نبرد پیوست . سرانجام بعد از یکسال حضور در میادین مقاومت در مقابل تهاجم ارتش عراق تاریخ 13/2/1365 در منطقه فکه به شهادت رسید و به آرزویش دیرینه اش دست یافت .


cgjj.jpg

پیکر مطهرش پس از تشیع باشکوه در قطعه 53 ردیف 164 شماره 1 بهشت زهرا(س) تهران در دل خاک ماموا گرفت .


شهید مهدی خانعلی زاده در دفتر خاطرات خود نوشته است :


دیشب شب جمعه و رزم شبانه داشتیم . بچه ها از اینکه دعای کمیل برگزار نشد ناراحت شدند . ما به طرف دزفول حرکت کردیم . حدود 5 کیلومتر به مزار شهدا یا به قول بچه ها شهید آباد رسیدیم . همانجا دعا را برگزار کردیم . در جایی که شهدا خوابیده بودند و بر ما نظر داشتند .
خدایا از تو می خواهم لیاقت و سعادت کشته شدن در راه خودت را نصیب من کنی . خدایا در قیامت با کرم و رحمتت با ما برخورد کن نه با عدل خودت .


فرازهایی از وصیتنامه شهید مهدی خانعلی زاده :


اگر خداوند توفیق داد و این سعادت بزرگ یعنی شهادت را نصیبم کرد از شما می خواهم برای بخشیده شدن گناهانم دعا کنید و خدا مرا مورد آمرزش قرار داد .

سخنی با شما جوانان مملکت دارم به جبهه یعنی دانشگاه اسلامی رو کنید تا خدا را ببینید و خود را بشناسید . دوستان خوبم مرا حلال کنید و از غفلت خارج شوید . من مرگ با عزت را ترجیح دادم .

ftuiftu.jpg

سخنی با مادر عزیزم : مادر جان مرا حلال کن . می دانم پسرخوبی نبودم و نتوانستم ذره ای از وظیفه ام را نسبت به تو ادا کنم . خدایا مرا ببخش از اینکه در حق مادرم کوتاهی کردم . مادرجان بیاد داشته باش که ما امانتی در دست شما هستیم پس راضی به رضای خدا باش . از خدا می خواهم تو را با حضرت فاطمه(س) محشورکند .

sryufy.jpg

الان مدتی است خود را در حالی می بینم دست و پا در بدن ندارم شاید خواست خدا باشد که به این صورت به پیش ابا عبدالله علیه السلام بروم . جانم فدایت یا حسین(ع) .برایم ختم نگیرید و به یاد خانواده های مفقود الااثر باشید . به دیدار خانواده های شهداء بروید و از آنها روحیه بگیرید .

dsc00305.jpg

  مرحوم جانباز حسین حیدری

روح جانباز حسین حیدری فرزند محمد علی که در زمان حیاتش مطالب فوق را از خانواده شهید پی گیر بود شاد باد و با شهدا محشور گردد .


از خواهر شهید سرکار خانم صدیقه خانعلی زاده و همسر محترمشان آقای عباس حیدری فرزند نادعلی در تهیه گزارش و ارائه عکس ها متشکریم .



وبلاگ سلحشوران شهر نراق 21/9/1392


۰ نظر ۲۱ آذر ۹۲ ، ۰۶:۰۸
سلحشوران شهر نراق

شب عملیات فتح المبین در منطقه شوش دو دوست دیرین عباس باقری و ابوالفضل بیابانگرد در آغوش هم قرار گرفتند تا حلالیت از افعال ناکرده خود نسبت به یکدیگر داشته باشند .


1 (12).jpg
عباس باقری - ابوالفضل بیابانگرد

پس از گریه های بسیار با هم عهد بستند در صورتیکه یکی از آنان زنده ماند فرزند دو خانواده محسوب و انجام وظیفه نماید . روز عملیات 2/1/1361 ابوالفضل به شهادت رسید و عباس اسیر گردید .

1 (71).jpg   1 (130).jpg
هشت سال بعد که حاج عباس آزاد شد و لقب آزاده را دریافت تاکنون حق فرزندی برای حاج حسینعلی بیابانگرد و حاجیه خانم نیره قاسمی و خانواده خودش را در شهر نراق از توابع دلیجان ادا کرده است .

dsc00130.jpg
حاج عباس باقری - حاج حسینعلی بیابانگرد -حاجیه خانم نیره قاسمی

 
وبلاگ سلحشوران شهر نراق 20/9/1392

۰ نظر ۲۰ آذر ۹۲ ، ۰۶:۰۹
سلحشوران شهر نراق

عملیات خیبر از سوم تا بیست و دوم اسفند 1362 در جبهه هورالهویزه – شمال بصره با رمز یا رسول الله(ص) انجام گرفت . رزمندگان منطقه دلیجان و نراق و مشهد اردهال طی عملیات خیبر و پدافندی آن حضوری فعال داشتند .

.jpg
شهید جعفر جیلانگری
تاریخ 13/2/1363 و من پاسبخش بودم و در چینش نیروها در سنگرهایشان فعالیت داشتم .
کمی دورتر خمپاره ای فرود آمد و گرد و خاک بلند شد .

نگران شدم به سید مرتضی میرسلطانی نراقی گفتم خمپاره نزدیکی های سنگر جعفر جیلانگری زمین خورد برو ببین مشکلی برایش پیش نیامده باشد .


dsc00021.jpg
   سید مرتضی میرسلطانی
دقیقه ای بعد سید مرتضی نفس زنان آمد و گفت اکبر آقا متاسفانه جعفر شهید شده .فوری بالای پیکر مطهرش حاضر شدیم و ملاحظه کردم یک ترکش به سرش اصابت کرده و به آرزویش رسیده است .
.jpg

صبر کردیم تا صبح روز بعد جنازه اش را تحویل قایقران دادیم تا به عقبه خط منتقل و تحویل برادران تعاون نماید . قبرش در صحن مضجع منور علی بن باقر(ع) در مشهد اردهال قرار دارد

 
     .jpg            .jpg
هر بار که مشهد می روم به روان پاک شهید جیلانگری و سایر شهدا فاتحه و صلواتی می فرستم .

.jpg
شهید جعفر جیلانگری - مرحوم جواد جیلانگری

جعفر جیلانگری فرزند جواد اهل باریکرسف مشهد اردهال و تنها بیست بهار از عمرش گذشته بود .

http://8pic.ir/images/z76lvr06ej0rmwiujr8.jpg

رزمنده جانباز اکبر قجری فرزند احمد اهل شهر نراق 12/7/1392

۰ نظر ۱۸ آذر ۹۲ ، ۰۶:۱۰
سلحشوران شهر نراق

تاریخ 2/1/1361 طی عملیات غرور آفرین فتح المبین در منطقه شلش شوش استان خوزستان به همراه عباس باقری و احمد ابوالحسنی اسیر عراقی ها شدیم .

18001.jpg
اردوگاه موصل عراق محل نگهداری اسرای ایرانی

نشسته از راست :

آزاده جانباز قدرت الله ایزدی فرزند عباس اهل شهر نراق - آزاده جانباز احمد ابوالحسنی فرزند عزت الله - ناشناس - آزاده جانباز عباس باقری فرزند حسینعلی

اسیر و گرفتار بودیم ولی عشق به اباعبدالله الحسین(ع) و یارانش و ائمه معصومین همچنان در قلب هایمان فواران می زد . محرم که می شد محدودیت مراسم های مذهبی به اجرا در می آمد .

جمهوری عراق کشوری است که حدود سی و دو میلیون نفر جمعیت دارد و 65 % مردم آن شیعه و 80 % عرب هستند .

scan0081.jpg
اردوگاه موصل عراق محل نگهداری اسرای ایرانی

سومین نفر از راست: آزاده جانباز قدرت الله ایزدی فرزند عباس اهل شهر نراق


با این وجود مسئولین اردوگاه های اسرای ایرانی در عراق عمدتا از روی عمد از غیر شعیان انتخاب می شدند . بعضی از مسئولین عراقی حتی از افرادی انتخاب می شدند که با شیعه گری مخالف بودند . اگر هم شیعیان در لابلای سربازان و درجه داران ارتش عراق در اسارتگاه اسیران ایرانی بودند مجبور بودند اعتقادات خود را پنهان کنند .


القصه ایام محرم خصوصا دهه اول آن عزاداری برای عشقمان امام حسین(ع) و خاندان پاکش با محدودیت و ممنوعیت مواجه می گردید . شب های محرم اسیری نگهبان می شد تا از نزدیک شدن سربازان عراقی به آسایشگاه اطلاع رسانی کند . مداح هم با اینکه فریاد در دل داشت به آرامی و آهستگی روضه و نوحه می خواند و ما گریه کنان بر سینه می زدیم .

scan0077.jpg

اردوگاه موصل عراق محل نگهداری اسرای ایرانی

نفر اول از چپ : آزاده جانباز قدرت الله ایزدی فرزند عباس اهل شهر نراق


به محض اینکه سرباز عراقی نزدیک می شد نگهبان آسایشگاه هشدار می داد و اسیران با سرعت به زیر پتوها خزیده و خود را به خواب می زدند . سرباز که فاصله می گرفت دوباره ذاکر اهل بیت شور می گرفت و اسیران در محل استراحت خود نشسته و به عزاداری ادامه می دادند .



هشت سال در ظهر عاشورا در اردوگاه موصل یاد و خاطر عزاداری و حیدر حیدر گفتن های مردم متدین شهر نراق در پای دو نخل با عظمت را در ذهنمان مرور می کردیم . آنان نیز مسلما به یاد ما بودند .

18.7.90027.jpg

ایزدی در سالهای دفاع مقدس

دفاع مقدس که پایان گرفت و سال 1369 آزاد و به ایران بازگشتیم آزادانه و خالصانه به عزاداری پرداخته و به مظلومیت و غربت امام حسین(ع) اندوهگین می شویم .


1 (19).jpg

هیئت های کفن پوش ؛ زنجیر زن ؛ سینه زن و دستجات به سمت بقعه امامزادگان سلیمان و یحیی می روند و فریاد می زنند: شاه سلام علیک ای خلف بو تراب .


3.jpg

اردوگاه موصل عراق محل نگهداری اسرای ایرانی

نفر سوم از راست : آزاده جانباز قدرت الله ایزدی فرزند عباس اهل شهر نراق


و در ادامه آن به گلزار شهیدان رفته و دور قبور 80 شهید شهرمان حلقه زده و یاد شش شهید گمنام را گرامی می دارند برایم خاطرات هشت سال سختی عزاداری در اردگاه موصل عراق تداعی می گردد .


image4445.jpg

آزاده جانباز قدرت الله ایزدی فرزند عباس اهل شهر نراق شماره کارت اسارت3083

۰ نظر ۱۷ آذر ۹۲ ، ۰۶:۱۱
سلحشوران شهر نراق

image7946.jpg

مدرسه فاضل نراقی شهر نراق – سال 1342

از راست :

سید ماشاءالله هاشمی فرزند ... – علی اکبری فرزند حبیب الله – ناشناس – مسئول اداره پست نراق – ناشناس – عباس رضایی فرزند یوسف – مرحوم سید حسین موسوی فرزند سید حبیب – یوسف عضایی فرزند ماشاءالله – مرحوم سید مهدی غفاری فرزند سید محمود – منوچهری - سید مصطفی غفاری فرزند سید محمود
نشسته : علی اکبر جعفری فرزند غلام


.jpg

میدان شهر نراق – پاییز 1356

از راست :

علیرضا عباسی فرزند غلام محمد – نبی الله مظفری فرزند عزیزالله – سید مرتضی موسوی فرزند سید حسن – سید محمد میرقاسمی فرزند سید جلال – سید صدر موسوی فرزند سید حسین – حسن رضایی فرزند قنبر - ... آعلی فرزند... – احمد سلیمانی فرزنداسماعیل مشهور به احمد بگم – مرحوم حسین اشرفی فرزند کرم – مرحوم قنبر رضایی فرزند ماشاءالله – مرحوم علی اشرفی فرزند نادرعلی مشهور به محمد – سید محمد کاظمی فرزندسید عباس – محمد رضا بحرینی فرزند حسین


image4214.jpg

محصلین دبستان فاضل نراقی در سال تحصیلی 1345- 1346

بعضی از افراد مشهود در عکس :

کاظم آعلی فرزند اسماعیل – جمشید شاطری فرزند رمضان – مرحوم بهروز طالبی فرزند محمد(غلام) - ... اسماعیلی فرزند عباس - ذوالفقار قجری فرزند مصطفی -

بقیه را کاربران شناسایی کنند


12.jpg

خیابان اصلی بالاتر از میدان شهر نراق – آبان 1354

از راست :

مرحوم عباس بیابانگرد فرزند علی اکبر – محمد آواره(زارعی فر) فرزند علی – غلامرضا جعفری فرزند علیرضا – ناشناس – قدرت الله سلیمانی فرزند احمد – اصغر صفری فرزند مرتضی قلی – سید محمد میرسلطانی فرزند سید ابوالفضل – جواد جوادی فرزند صفر – ماشالله آواره ( محمدی پارسا) فرزند علی - مهدی حمیدی فرزند قنبر

ماشین کامیون داف قرمز رنگ متعلق به آقای شعبان طالبی می باشد


این عکسها گویای خاطرات قشنگ زندگی است .خاطراتی که هنوز با وجود گذشت سالها از آن  بوی تازگی و عطر خوش مهربانی می دهد . هنوز هم که هنوز است وقتی  آلبوم خاطرات آن روزگار را مرور می کنیم اشک شوق و لبخند دلنشین  دوستی با هم در می امیزند و ساعت ها وقتمان صرف مرور این خاطرات می شود.


خاطرات خوش گذشته را با هم ورق می زنیم تا.............



وبلاگ سلحشوران شهر نراق


۰ نظر ۱۶ آذر ۹۲ ، ۰۶:۱۳
سلحشوران شهر نراق

جانباز 60 % و اهل شهر نراق از توابع شهرستان دلیجان می باشم . فرمانده گروهان حضرت رسول(ص) که اکثر نیروهای آن از شهر قم بودند .

image2674.jpg
جانباز حسین حیدری

عملیات کربلای 5 به اتمام رسید و در خطوط مقدم جبهه شلمچه خرمشهر استان خوزستان پدافند کرده بودیم .

image2681.jpg                                                                                                                                     image3010.jpg

تیر ماه 1366 به همراه بی سیم چی ام سید مجتبی میرزایی توسط ترکش از ناحیه پا به سختی مجروح شدیم . به عقبه جبهه منتقل و به همین منوال تا بیمارستان شیراز استان فارس با همدیگر بودیم .

image2708.jpg        image3012.jpg
حیدری در سالهای دفاع مقدس

دو پای سید مجتبی قطع گردید و من نیز برای معالجه بیشتر به بیمارستانی در شهر هانوفر مرکز ایالت فدرال نیدرزاکسن کشور آلمان اعزام گردیدم . شش ماه در آلمان تحت مداوا قرار گرفتم تا بهبودی نسبی حاصل گردید .

image2696.jpg
حسین حیدری در آلمان


سید مجتبی میرزایی جانباز 70 % جنگ تحمیلی ستم های زیادی متحمل شد تا اینکه تاریخ 17/4/1390 پس از 24 سال مقاومت به شهادت رسید .

image3021.jpg


پیکر مطهر سید مجتبی پس از اقامه نماز جمعه شهر قم با حضور مردم شهید پرور تشیع و پس از طواف در مضجع منور حضرت معصومه(س) در گلزار شهیدان علی بن جعفر(ع) آرام گرفت .

img_4334.jpg

 

جانباز حسین حیدری فرزند غلامحسین اهل شهر نراق 02/04/1391

 

 

 

تاریخ انتشار در وبلاگ سلحشوران شهر نراق : 14/09/1392

۰ نظر ۱۴ آذر ۹۲ ، ۱۳:۳۶
سلحشوران شهر نراق

مدرک کارشناسی ارشد فقه و مبانی حقوق دارم و اکنون استاد دانشگاه آزاد و پیام نور زادگاهم شهرستان دلیجان در استان مرکزی می باشم .



طی هشت سال دفاع مقدس در جبهه های مختلف غرب و جنوب کشور عزیزم فعالیت داشتم . طی عملیات بدر در اسفند 1363 مورد اصابت ترکش قرار گرفته و مجروح ولی آسیب جدی ندیدم .

cimg0328.jpg

عمده مجروحیت من که به خیل جانبازان ملحق شدم جبهه شلمچه بود و اکنون 35 % جانبازی دارم .
عملیات بیت المقدس با رمز یا علی بن ابیطالب(ع) از تاریخ 10/2/1361 تا سوم خرداد 1361 که منجر به آزاد سازی شهر بندری خرمشهر گردید ادامه یافت .

 اصغری 144.jpg    cimg0329.jpg

منصوری در سالهای دفاع مقدس

در مرحله اول عملیات در ایستگاه حسینیه همراه با همرزمانمان از تیپ(لشکر) 17 علی بن ابیطالب(ع) از مناطق باز پس گیری از عراقی ها مشغول بودیم که نیروهای متجاوز ارتش عراق اقدام به تک کردند .
2 (2.jpg

هوشیاری و درایت رزمندگان باعث شد عراقی ها به عقب رانده شوند . متاسفانه در این اثنا دو تن از دوستان عزیز ما به نام های غلامرضا قجری فرزند علی و علیرضا قجری فرزند سلطانعلی که از سلحشوران شهر نراق بودند به معشوق خود پیوسته و شربت شهادت نوشیدند .



0011.jpg   0010.jpg
آن دو رزمنده از بندگان مخلص خدا بودند و ما را در فراق خود اندوهناک کردند . یاد همه شهدای گرانقدر به ویژه شهیدان نراق را گرامی می داریم و به روان تابناک آنان سلام و صلوات می فرستیم و از آنها امید شفاعت داریم .




از سرکار خانم سارا فدایی فرزند اصغر که زحمت مصاحبه و عکس ها را متقبل شدند تشکر وافر داریم .
images.jpg

وبلاگ سلحشوران شهر نراق13/09/1392

۰ نظر ۱۳ آذر ۹۲ ، ۰۶:۱۴
سلحشوران شهر نراق

سال 1362 شانزده سالم بود و تو بسیج شهر نراق فعالیت می کردم .





خانوادم برای رفتنم به جبهه مخالف بودن . رفتم مقداری قرص خوشمزه نعنا از مغازه شیخ محمد جعفری خریدم و از پوشش در آوردم و کف دستام ریختم و اومدم نزد بابام .


1 (85).jpg               1.jpg

کمی با فاصله از او ایستادم تا قرصا را تشخیص نده و گفتم یا اجازه بده برم جبهه یا همین الان با این قرص ها خودکشی میکنم . مادرم شیون کنان فریاد زد مرد ولش کن بذا بره و الا کار دستمون میده .

1 (39).jpg
عباسی در سالهای دفاع مقدس

پدرم گفت آخه من همین یه پسرو دارم و مهدی ام پارسال شهید شد . چه خاکی به سرم بریزم . دست تنهام و داغدار .
1 (66).jpg

منم الکی قرصا را میاوردم نزدیک دهانم و مادرم جیغش میرفت به آسمان . سرانجام بابام اومد بسیج و امضا زد و گفت پسرم آزاده بره جبهه برو خدا به همرات .

 .jpg 
     مرحوم غلام محمد عباسی

برای آمرزش مادرم توران قاسمی فرزند علی که تاریخ 19/5/1382 و پدرم غلام محمد عباسی فرزند ماشاءالله که تاریخ 4/1/1386 فوت نمودند حمد و صلواتی بفرستید .


علیرضا عباسی فرزند غلام محمد اهل شهر نراق 22/8/1392

۱ نظر ۱۱ آذر ۹۲ ، ۰۶:۱۵
سلحشوران شهر نراق

مقطع دفاع مقدس در لشکر 41 ثارالله کرمان فعالیت داشتم . با یک بسیجی به نام محمد رضا دانشی مسکون فرزند باقر اهل شهرستان جیرفت استان کرمان ارتباط دوستی داشتم .


image3112.jpg
حجت الاسلام علی محمد مهدیزاده نراقی

خیلی به یکدیگر علاقمند بودیم . دی ماه 1365 طی عملیات کربلای پنج در جبهه شلمچه خرمشهر استان خوزستان به شهادت رسید و آه و غم در نهادم ایجاد نمود .


image3107.jpg                                                          

آقای مهدیزاده در سخنرانی تاریخ 16/8/1392 در مسجد جامع شهر نراق اظهار داشت به من اطلاع دادند یکی از دوستانم به نام محمد جمالی که زمانی جانشین گردانی بود که با هم در آن فعالیت داشتیم به شهادت رسید .


scan0002.jpg
حاج آقا مهدیزاده در سالهای دفاع مقدس
سه شنبه تاریخ 14/8/1392 مصادف با اول محرم پیکر مطهر حاج محمد جمالی اهل روستای پاقلعه از توابع شهر بابک در کرمان تشیع و در گلزار شهیدان کرمان خاکسپاری گردید .
scan0003.jpg
توضیح سلحشوران : جانباز محمد جمالی‌ از یادگاران دوران هشت سال دفاع مقدس و از جمله فرمانده گردان‌ها و فرمانده محورهای لشکر خط شکن ثارالله بود .


scan0004.jpg

وی بعد از جنگ تحمیلی در قرارگاه قدس سپاه پاسداران در جنوب شرق و در سال‌های اخیر در ستاد مبارزه با قاچاق کالا در استانداری کرمان به فعالیت مشغول بود .


شهید محمد جمالی
اخیرا به عنوان داوطلب دفاع از حرم حضرت زینب سلام الله علیها به سوریه اعزام شد و در این راه به فیض عظمای شهادت نائل گردید .


۰ نظر ۱۰ آذر ۹۲ ، ۰۶:۱۶
سلحشوران شهر نراق

نقل عینی از مردم عاشق شهر نراق نسبت به امام حسین(ع) وجود دارد که اظهار می کنند قبل از انقلاب چند نفر از جمله مندعلی نباتی از قمه زنان و خادم اباعبدالله الحسین (ع) بود .

1 (132).jpg
شهید مندعلی نباتی

 به گونه ای که وقتی قمه می زده او را روی تخته ای می انداختند و از لابلای تخته خون او به زمین می ریخته است .

1 (243).jpg

پس از انقلاب به دلیل شرایطی که مخالفین نظام جمهوری اسلامی به وجود آوردند و از عزاداری مردم سوء استفاده ابزاری کردند و به فرمان عده ای از علما قمه زنی ممنوع شد و مندعلی دیگر قمه نزد .
9.jpg
شهید نباتی در جبهه های نور علیه ظلمت

لیکن خدمت گذاری اش به امام حسین و اهل بیت عصمت و طهارت افزایش یافت .مندعلی نباتی سواد تحصیلی نداشت ولی فهم و درکش از اوضاع و احوال جامعه بالا بود .او یکی از بسیجیان منضبط بسیج نراق بود .

1 (126).jpg


هنگامیکه نوبت نگهبانی اش فرا می رسید چنان استوار در پستش قرار می گرفت که باور نمی شد این پیرمرد دارای این توانایی است.

روزی برای مراسم یکی از شهدای نراق در سال 1361 در مسجد مسلم ابن عقیل تهران دو سه ساعتی میخ کوب جلوی درب ورودی این مسجد نگهبانی داد و همه را بهت زده کرد چون با سن بالا با اسلحه کلاشینکف هیچ حرکتی نمی کرد.


13.jpg
فرزندش حسن نباتی را در سن 15 سالگی به جبهه برد و گفت باید در جبهه به اسلام و مسلمین خدمت کنی .

فرزند دیگرش حسین نباتی نیز که اغلب در جبهه حضور داشت و ایشان افتخار این موهبت الهی را قدردانی می کرد .بعدها فرزند کوچکترش مهدی نیز به خیل عاشقان بسیج پیوست و در مسیر راه پدر قرار گرفت .


 1 (2).jpg      http://www.8pic.ir/images/47698022469248344591.jpg

               شهید مندعلی به همراه فرزندش حسین                                مهدی نباتی

در جبهه که دسترسی به حمام و شستشوی لباس ها کمی با مشکل مواجه می گردید و یا بی همتی می شد رزمندگان لباس ها را رها کرده و به امورات محوله ادامه می دادند.


46.jpg

مندعلی نباتی بارها مشاهده می شد که لباس ها را برداشته و شسته و مجددا در اختیار رزمندگان قرار می گرفت و اعتقاد داشت این اموال به سختی توسط مردم و دولت تهیه و به جبهه ها ارسال می شود و نباید اسراف کرد.

    8.jpg

در پشتیبانی عملیات موفق محرم در پاسگاه شرهانی مشرف بر شهر زبیدات عراق مندعلی نباتی با سن 56 سال و علیرضا رزاقی با سن 16 سالگی در یک سنگر و با یک خمپاره و در یک زمان و ساعت تاریخ 17/9/1361 به درجه شهادت نایل آمدند و جاودانه شدند .


15.jpg

مندعلی پیرمرد مخلص بود .خدا را در اعمالش مد نظر قرار می داد .دلسوز محرومین بود چون محرومیت را لمس نموده بود .

1 (128).jpg                                                                        19.jpg

از اولین شهروندان نراقی بود که با شروع جنگ تحمیلی منزلش را در اختیار آواره های دزفولی قرار داد و زمینه ای شد که از این خانواده های مومن عروس نیز انتخاب نماید .


                      نباتی.jpg     نباتی.jpg

علاقمند به بسیج و شهادت بود و سرانجام به صف مظلومین شهدا پیوست .



6.jpg

مطلب رسیده به وبلاگ سلحشوران شهر نراق3/1/1390


۱ نظر ۰۹ آذر ۹۲ ، ۰۷:۴۹
سلحشوران شهر نراق

سال 1350 در نراق متولد شدم . به فرمان امام خمینی(ره) رهبر کبیر انقلاب عضو بسیج گردیدم .

image4789.jpg
حسین قجری

بهمن 1366 در سن 16 سالگی برای اولین بار با سایر بسیجیان از نراق به جبهه های نبرد حق علیه ظلمت اعزام شدم .

عملیات والفجر 10 تاریخ 24/12/1366 با رمز مبارک یا محمد بن عبدالله (ص) آغاز شد و طی پنج مرحله تا تاریخ 4/1/1367 ادامه یافت .

image4783.jpg

شهر حلبچه استان سلیمانیه در کردستان عراق به تصرف نیروهای ایران درآمد . 25 اسفند ارتش عراق حلبچه را بمباران شیمیایی کرد و علاوه بر نیروهای اسلام بالغ بر پنج هزار نفر شهروند کرد عراق به شهادت رسیدند .

 image4786.jpg
قجری در سالهای دفاع مقدس
سیزده نوروز 1367 طی پدافندی عملیات والفجر ده 25 نفر از سلحشوران شهر نراق در ارتفاعات حلبچه مجروح شیمیایی شدند .

پس از انتقال به بیمارستان و مراکز پزشکی و بهبودی نسبی به بنیاد جانبازان شهرستان دلیجان معرفی گردیدم .
.jpg

عدم توجه لازم از سوی عوامل بنیاد باعث شد پی گیر پرونده نباشم و تحت پوشش قرار نگیرم . در حال حاضر بدنم متناوبا خارش دارد . محل شیمیایی ها را به قدری می خوارانم که خون بیرون می جهد . اعصابم تحریک می شود . موی پاهایم در اثر عارضه شیمیایی ریخته است .


اگر فریاد رسی بود سلام من را به ایشان برسانید و بگویید حضرت سید روح الله فرمودند : نگذارید پیشکسوتان جهاد و شهادت در پیچ و خم زندگی به فراموشی سپرده شوند .

ضمنا از تاریخ 18/2/1372 لغایت 18/2/1374 در تیپ 2 نبی اکرم(ص) کرمانشاه متعلق به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خدمت وظیفه ام را انجام دادم .


.jpg
حسین قجری فرزند اکبر اهل شهر نراق 30/1/1391

۰ نظر ۰۸ آذر ۹۲ ، ۰۶:۱۷
سلحشوران شهر نراق

هدایت به بالای

folder98 facebook