![1 (29).jpg](http://8pic.ir/images/20617260971702743143.jpg)
علی محمد کمره ای
![1 (56).jpg](http://8pic.ir/images/15423478354493591023.jpg)
در زیر نور ضعیف چراغ فانوس نشسته بودیم که به ناگاه از پنجره ساخته شده سنگر یک قبضه نارنجک دستی چهل تیکه به موقعیت ما پرتاب شد .
یک لحظه همه حیرت زده شدیم و قدرت تصمیم گیری آنی از ما سلب شد چون سه یا چهار ثانیه دیگر منفجر می گردید .
![1 (41).jpg](http://8pic.ir/images/33881029802490220367.jpg)
کمره ای در سالهای دفاع مقدس
به فوریت یک پاسدار اهل اصفهان جمعی تیپ نجف اشرف یا حسین کنان روی نارنجک شیرجه زد . او هم تجربه داشت و هم احساس مسئولیت کرد . ثانیه ای بعد با صدای مهیب انفجار گوشت و پوست و خون پاسدار از جان گذشته سنگر را پر کرد .
این پاسدار به حسین بن علی(ع) اقتدا کرد و جان بقیه رزمندگان را نجات داد و خودش ملکوتی گردید .
لباس سبز و مقدس پاسداری شهید از خونش سرخ گردید . سراسیمه از سنگر بیرون دویدیم ولی دشمنی را نیافتیم .
راستش معلوم نشد این اقدام ناجوانمردانه توسط نیروهای نفوذی و پلید سازمان مجاهدین خلق(منافقین) و یا توسط گشتی های ارتش عراق انجام گرفت .
سجاد کمره ای
این خاطره را به نام فرزند دلبندم آقا سجاد تقدیم کاربران می نمایم .
با تشکر فراوان از آقای سجاد کمره ای فرزند رزمنده جانبازعلی محمد کمره ای اهل شهر نراق یکی از کاربران پر و پا قرص وبلاگ 30/6/1391
وبلاگ سلحشوران شهر نراق